فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
31 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان به کارگیری اصول گرایس در انشای دانش آموزان پایه ی هشتم دوره ی اول متوسطه است. چارچوب نظری پژوهش، اصل همکاری گرایس و اصول چهارگانه ی آن است که مشتمل بر چهار اصل کمیت، کیفیت، ارتباط و حالت می باشد. در این پژوهش، اصول گرایس و میزان کاربرد و تأثیر آنها بر نوشتار مورد مطالعه قرار می گیرد. همچنین ترتیب به کارگیری این اصول در نوشتار دانش آموزان مدنظر است. برای انجام این پژوهش از روش میدانی استفاده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که میزان به کارگیری اصول گرایس در نوشتار چه اندازه است و چگونه به خلق یک متن کمک می کنند. به منظور انجام این بررسی، پژوهشگران، با تجزیه و تحلیل 121 مورد از انشای دانش آموزان دختر پایه ی هشتم، عواملی را که در فرایند نوشتن به رعایت کمیت، کیفیت، ارتباط و حالت منجر می شوند، استخراج می کنند و آمار توصیفی از آنها به دست می دهند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که می توان از اصول گرایس برای بهبود مهارت نوشتاری (انشا) دانش آموزان نیز استفاده کرد. دانش آموزان می توانند این اصول را به عنوان چارچوبی در ذهن داشته باشند و هنگام نوشتن از آنها استفاده کنند. آمار توصیفی این پژوهش نشان می دهد که دانش آموزان این پایه ی تحصیلی اصل کمیت را 30%، اصل کیفیت را 18%، اصل ارتباط را 83% و اصل حالت را 18% رعایت کرده اند. همچنین در این پژوهش خواهیم دید که اصول گرایس با یکدیگر هم پوشی دارند و رعایت یا عدم رعایت یک اصل، اصول دیگر را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. ترتیب بسامد به کارگیری این اصول در نوشته های دانش آموزان این پایه از بیشترین به کمترین به ترتیب اصل ارتباط، اصل کمیت، اصل کیفیت و اصل حالت است.
ردیابی مؤلفه های برابری آموزشی در برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1390 سند تحول بنیادین نظام تعلیم و تربیت به تصویب رسید. یکی از مؤلفه های این سند تأکید بر برابری آموزشی بود. هدف اصلی پژوهش حاضر، ردیابی مؤلفه های کانونی برابری آموزشی در برنامه درسی قصد شده، تدریس شده و کسب شده در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در سال تحصیلی 95-1394 براساس مدل مک کوان بود. بر این اساس، سه مؤلفه کانونی برابری آموزشی (تکثر فرهنگی، جنسیت و وضعیت اقتصادی- اجتماعی) در کتاب هاى مطالعات اجتماعی به عنوان "برنامه درسی قصد شده " مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین تعداد دوازده نفر از معلمان دوره ابتدایی پایه های سوم تا ششم (هر پایه سه معلم) برای بررسی "برنامه درسی اجرا شده " و نیز دوازده نفر از والدین دانش آموزان دوره ابتدایی پایه های سوم تا ششم (هر پایه سه والد) در شهر شیراز برای بررسی "برنامه درسی کسب شده " به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی تا حد رعایت قاعده ی نقطه اشباع انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در برنامه درسی قصد شده، در مؤلفه جنسیت بر نقش مادری برای دختران و نقش اقتصادی برای پسران تأکید شده است. مؤلفه تکثر فرهنگی حوزه مغفول به شمار می رفت و در مؤلفه اقتصادی- اجتماعی بر شهرنشینی و قشر متوسط تأکید شده است. همچنین، در برنامه درسی اجرا شده، در مؤلفه جنسیت بر نقش مادری برای دختران و نقش اقتصادی برای پسران تأکید شده است، در مؤلفه تکثر فرهنگی، معلمان خود را مروج تکثر فرهنگی ندانستند و در مؤلفه اقتصادی- اجتماعی بر قشر متوسط شهری تأکید داشتند. از طرفی، در برنامه درسی کسب شده، نگرش دختران و پسران همسو بر استقلال مالی و کسب شغل و پایگاه اجتماعی بالا بود. همچنین عدم تساهل و مدارا در تفاوت های فرهنگی را در نگرش و رفتارشان نشان می دادند و بیشتر بر وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالا و آن هم زندگی در شهرهای بزرگ تأکید داشتند.
ملاحظات روش شناختی پژوهش در حیطه برنامه درسی در ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
95 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رویکردهای پژوهش در حوزه برنامه درسی ایران و آمریکا صورت گرفته است. به این منظور دو مجله علمی-پژوهشی مطالعات برنامه درسی ایران و مطالعات برنامه درسی آمریکا با استفاده از روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب و از میان مقاله های چاپ شده در این دو مجله، تعداد 100 مقاله داخلی و 100 مقاله خارجی مرتبط با برنامه درسی به روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب و در چهار حیطه شامل؛ روش پژوهش، ابزار پژوهش، شیوه نمونه گیری، شیوه تحلیل آماری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در پژوهش های داخلی برنامه درسی، رویکرد کمی و در پژوهش های خارجی، رویکرد کیفی غالب است. همچنین، بررسی روند تحول رویکردهای پژوهش مربوط به حوزه برنامه درسی ایران در پنج سال مورد مطالعه (1388 تا 1393) و پژوهش های آمریکا (2009 تا 2014) نشان داد که روند پژوهش های برنامه درسی در ایران و آمریکا از کمی به کیفی و ترکیبی سیر کرده است و این روند در آمریکا وضوح بیشتری داشته است.
مؤلفه های سه گانه ارزشیابی توصیفی: بازخوردها، خود سنجی و همسال سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک دهه اخیر ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی توسط آموزش وپرورش رواج یافته است. از تکنیک های مورداستفاده در این شیوه ارزشیابی، استفاده از بازخورد، خود سنجی و همسال سنجی است. مطالعه کمی-کیفی ارزشیابی توصیفی از طریق پاسخگویی به این سؤال که کیفیت بازخوردهای معلمین، خود سنجی و همسال سنجی دانش آموزان چگونه بوده؟ هدف این مقاله است. شیوه تحقیق تلفیقی از روش های «اسنادی – توصیفی و پیمایشی» است. 64 مدرسه در 30 منطقه آموزشی در استان های منتخب به عنوان نمونه انتخاب شدند. از 1 فرم وارسی برای سند کاوی کارپوشه و 1 فرم مصاحبه با پایایی و روایی مناسب استفاده شد. داده های کمی با روش توصیفی و داده های حاصل از وارسی محتوای کارپوشه ها و مصاحبه ها با استفاده از روش های ناظر بر مطالعات کیفی تحلیل شد. نتایج نشان داد معلمان تا حدودی فراتر از عملکرد دانش آموز به آنان بازخورد می دهند، محتوای بازخوردهایشان باهدف های یادگیری مربوط نیست، جذابیت توصیف ها در حد متوسطی است و با سطح رشد دانش آموزان کمتر تناسب دارد. در بازخوردها کمتر اثری از عباراتی بود که برای جبران کاستی های یادگیری دانش آموز فرصتی فراهم شود اما لحن بازخوردها تا حدودی محترمانه است. در خود سنجی دانش آموزان در پرسش از خود مهارت لازم ندارند و ضعف در مهارت های چهارگانه خود سنجی در پایه های پایین ، بیشتر مشهود است. معلمان از روش های محدودی برای همسال سنجی استفاده می کنند و آشنایی اندکی با مفاهیم و روش های همسال سنجی دارند
بررسی تأثیرکارورزی فکورانه در برنامه درسی تربیت معلم بر رشد شایستگی های دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر کارورزی فکورانه در برنامه درسی تربیت معلم بر رشد شایستگی های حرفه ای دانشجومعلمان است. روش پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و در زمره طرح های پژوهشی شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان تهران است که در سال تحصیلی 94-1393 برای اولین بار برنامه جدیدکارورزی را گذرانده اند؛ روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود. حجم نمونه، 66 نفر بود که درگروه آزمایش 34 نفر و در گروه کنترل 32 نفرشرکت داشتند. ابزار سنجش پژوهش حاضر، پرسش نامه محقق ساخته بود. روایی آن مورد تایید متخصصان دانشگاهی قرار گرفته و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 90/0 به دست آمد. داده های گردآوری شده در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t مستقل و t همبسته، کوواریانس) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد میزان شایستگی حرفه ای دانشجو معلمانی که با برنامه درسی کارورزی فکورانه آموزش دیدند نسبت به گروهی که با روش سنتی کارورزی را آموزش دیدند؛ بیشتر بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که در توسعه شایستگی های دانشجو معلمان، حضور و عمل و بازاندیشی بر عمل توسط دانشجومعلمان در کلاس درس، تعامل مدرسه و دانشگاه، حمایت استاد کارورزی و معلم راهنما، اهداف مشترک و هماهنگ مدرسه و دانشگاه، مسأله یابی، سمینار، کارگاه و پژوهش روایتی مؤثر است.
تحلیل محتوای کتاب درسی علوم پایه هفتم (اول متوسطه) مبتنی بر مراحل حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهت گیری کلی سازماندهی محتوای علوم در برنامه درسی ملی ذکر شده است که این حوزه به پرورش مهارتهای فرآیندی علمی می پردازد وبه انتقال فرآورده های دانش اکتفا نمی کند. همچنین این برنامه آموختن روش و مسیر کسب علم را یکی از اهداف اصلی آموزش علوم می داند(سند ملی برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران ،1391). یکی از اقدامات اساسی برای دستیابی به این مقصود تألیف کتاب بر مبنای تقویت فرآیندهای شناختی است که به زعم صاحب نظران توجه به مراحل حل مسئله از آن جمله است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب علوم پایه هفتم از نظر میزان توجه به این رویکرد است. روش تحقیق، توصیفی و از نوع تحلیل محتواست. ابزار تحقیق فرم تحلیل محتوا با توجه به مراحل حل مسئله شامل: برخورد با موقعیت مبهم(مسئله)،گردآوری اطلاعات، ساختن فرضیه، آزمایش فرضیه و نتیجه گیری است. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در مجموع محتوای کتاب 35 درصد فعال (حداقل به یک مرحله توجه شده است) و 65 درصد غیر فعال است. همچنین محتوای کتاب در مقوله های تصاویر ومتن با مراحل حل مسئله انطباق لازم را ندارد، اما از نظر فعالیتها (تکالیف وتمرینها) انطباق لازم را داراست و در محتوای فعال، مراحل اول تا چهارم با ضریب اهمیت به ترتیب 378/0،257/0، 253/0 و 125/0بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد: به سوی یک برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت فزاینده دانش بشری درباره مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد انسان، کاربردها و دلالت های برخاسته از این دانش جدید برای نظریه و عمل برنامه درسی و تدریس همچنان به عنوان حوزه ای مغفول باقی مانده است. در همین راستا، مقاله حاضر با روش مرور تلفیقی، ضمن جمع بندی یافته های پژوهش علوم اعصاب فرهنگی در حوزه یادگیری و رشد، به معرفی بینش ها و پیام های این یافته ها برای بهبود فهم یادگیری و کاربردهای آن در برنامه درسی مدارس می پردازد. نتیجه مرور مطالعات اخیر حاکی از آن است که مغز پیوسته خودش را با محیط فرهنگی سازگار می کند و ساختار و کارکرد خود را منطبق با آن تغییر می دهد. بر اساس یافته های این مطالعات، تفاوت های عصبی و رفتاری میان فرهنگ ها برخاسته از تعامل منحصر به فرد میان عوامل مختلف ژنتیکی، فیزیولوژیکی و فرهنگی است. همچنین یافته های اخیر در حوزه مغز و فرهنگ بیانگر آن است که تجربه فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی و رشد مکانیزم های مغزی زیربنای شناخت دارد و رشد هیجانی نیز به شکلی بنیادی تحت تاثیر کیفیت محیط فرهنگی واقع می شود. این بینش های تازه ایده ای را پشتیبانی می کند که به عنوان «برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ» شهرت یافته است. رویکرد پاسخگو به فرهنگ بر این ادعاست که احترام به جهان بینی های متفاوت معلمان و دانش-آموزان از بافت های فرهنگی متفاوت باید در کانون توجه برنامه های درسی مدارس قرار گیرد. برنامه ریزان درسی و سیاستگذاران تربیتی باید نه تنها موجودیت فرهنگ های متعدد را بپذیرند، بلکه به تنوع فرهنگی به دیده احترام نگریسته و فرصت هایی فراهم نمایند تا افراد درون فرهنگ های مختلف در شناخت و رشد فرهنگ خود و سایر فرهنگ ها سهیم شوند.
نقد نظریه رایج برنامه درسی پنهان؛ ضرورت چرخش پارادایمی از برنامه درسی قصد نشده به برنامه درسی قصد شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
123 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، نقد نظریه رایج برنامه درسی پنهان از منظر رویکرد غیر قصد شده این نوع برنامه درسی است. آنچه امروزه در ادبیات برنامه درسی، پنهان خوانده می شود ناظر به یادگیری های ضمنی است که یادگیرنده بدون قصد قبلی سیاست گذاران و برنامه ریزان برنامه درسی، بدان دست پیدا می کند. درواقع آنچه در طیف کنترلی برنامه ریزان درسی قرار ندارد، برنامه درسی پنهان خوانده شده است. این مقاله بر آن است نقدی بر این رویکرد داشته، این نوع نگاره و نگاه را به چالش کشیده و در عوض نگاه متفاوت و بدیلی ارائه نماید. در نگاه جدید، استدلال می شود برنامه درسی پنهان اساساً نمی تواند قصد نشده نباشد، چون در این صورت با مفهوم برنامه و به تبع آن، برنامه درسی پنهان در تضاد خواهد بود. این نوشتار استدلال می کند که یادگیری های دیگری غیر از برنامه درسی قصد شده در کلاس وجود دارد و شاید پر کشش تر و پرانرژی تر از برنامه درسی رسمی باشد، اما نمی تواند عنوان آن «برنامه» و «پنهان» باشد. این نوع پدیده می تواند هر چیزی به غیراز برنامه درسی پنهان باشد. همان طوری که در اصل مقاله نیز بدان اشاره شده است، محقق آن را «یادگیری» می نامد، آن هم یادگیری ضمنی، اما آن را برنامه درسی نمی داند و نیز به آن برنامه درسی پنهان اطلاق نمی کند. پایان مقاله، تأکید خود را بر ارائه قرائتی متفاوت از قرائت رایج برنامه درسی پنهان اختصاص داده و مؤلفه های این نوع برنامه را که اتفاقاً هم پنهان است و هم قصد شده در اختیار خواننده قرار می دهد.
رابطه سبک های تفکر با راهبردهای یادگیری دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه، رشته ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
129 - 152
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رابطه بین سبک های تفکر قانونگذار، اجرایی و قضاوتگر با راهبردهای یادگیری مطالعه شده است. بدین منظور 267 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم رشته ریاضی و فیزیک منطقه چهار آموزش و پرورش شهر تهران مشارکت داشتند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. برای سنجش سبک های تفکر از پرسش نامه سبک های تفکر استرنبرگ- واگنر (1997) و برای سنجش راهبردهای یادگیری از پرسش نامه راهبردهای یادگیری وین اشتاین و مایر (1998) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که سبک تفکر قانونگذار با راهبردهای یادگیری انگیزش و نگرش، سبک تفکر قضاوتگر با راهبردهای تمرکز، مدیریت زمان، خودآزمایی و انگیزش و سبک تفکر اجرایی با راهبردهای انتخاب ایده اصلی، پردازش اطلاعات، مدیریت زمان، خودآزمایی، راهبردهای آزمون و انگیزش، همبستگی مثبت داشت. در مقابل، سبک تفکر قضاوتگر با اضطراب، رابطه منفی نشان داد. تحلیل رگرسیون نشان داد که در تمام موارد دارای رابطه مثبت، قابلیت پیش بینی نیز وجود دارد. در این میان، راهبرد راهنمای مطالعه با هیچ یک از سبک های تفکر، رابطه معناداری نداشت.
ارزشیابی محتوای درس تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه بر اساس مؤلفه های "جامعیت" و "صحت و اعتبار علمی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
135 - 152
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، در پی ارزیابی محتوای درس تاریخ ادبیات دوره دوم متوسطه (سال دوم و سوم آموزش متوسطه، رشته ادبیات و علوم انسانی) با هدف ترسیم وضعیت موجود دوکتاب در قالب دو مؤلفه "جامعیت" و "صحت و اعتبار علمی" بود. پژوهش از نوع ارزشیابی، و با الگوی "مبتنی بر نظر خبرگان" است. جمعیت آماری آن شامل متخصصان تاریخ ادبیات، و دبیران دو کتاب تاریخ ادبیات در سال تحصیلی 94 - 1393 بوده است. حجم نمونه پژوهش 642 نفر بود. محقق، 5 استان مورد مطالعه را شامل تهران، سمنان، قم، کرمان، و کرمانشاه، به روش تحلیل خوشه ای انتخاب نمود. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل فرم مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات ایران، فرم مصاحبه با متخصصان تاریخ ادبیات جهان، و پرسش نامه دبیران بود. روایی پرسش نامه دبیران از طریق روایی محتوایی و با استفاده از نظرات چند نفر از متخصصان موضوعی تعیین شد و پایایی آن از طریق برآورد ضریب هم سانی درونی آلفای کرونباخ برابر با 89/0 تعیین شد. یافته ها نشان می دهد دو کتاب در زمینه هایی، فاقد جامعیت اند و صحت و اعتبار علمی آن ها نیز در سطح مطلوب نیست.
بررسی کیفیت پذیرش ارزش های چندفرهنگی در فضای آموزشی: مطالعه موردی یک دبستان دخترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
99 - 124
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، مطالعه ای انسان شناختی است که به بررسی کیفیت روابط اجتماعی بین دانش آموزان، معلمان و والدین دانش آموزان ایرانی و غیرایرانی در یک دبستان دخترانه می پردازد که حدود یک چهارم دانش آموزان آن را اتباع افغانستانی تشکیل می دهند. روش مورد استفاده در تحقیق روش کیفی مردم نگاری بوده که مشتمل بر استفاده از فنون مشاهده، مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه و گفتگو می باشد. تحقیق نشان می دهد که عدم پیگیری راهبردهای آموزش چندفرهنگی در فضای آموزشی دارای تنوع فرهنگی، به عدم درک متقابل، عدم مدارای فرهنگی و در نهایت همسان سازی دانش آموزان با فرهنگ عمومی منجر شده است.
معرفی نظریه تعمیم پذیری و تشریح فرآیند یک مطالعه اندازه گیری جهت سنجش اعتبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: شناسایی و جداسازی منابع چندگانه خطای اندازه گیری و برآورد هر یک از آن ها، تمایز گذاشتن میان تصمیم های نسبی و مطلق، تمایز گذاشتن میان رویه های اندازه گیری ثابت و تصادفی و همچنین پرداختن به طرح های مختلف مطالعه D را می توان از جمله نقاط قوت نظریه تعمیم پذیری ذکر کرد که نظیر آن ها در نظریه کلاسیک آزمون وجود ندارد. با وجود این نقاط قوت، نظریه تعمیم پذیری برای محققان کشورمان ناشناخته است و تحقیقات انگشت شماری در این زمینه صورت گرفته است. هدف: هدف از این مقاله، معرفی نظریه تعمیم پذیری و نشان دادن قابلیت کاربرد عملی آن در سنجش اعتبار اندازه ها بود. یافته ها: علاوه بر مقایسه میان دو نظریه کلاسیک آزمون و تعمیم پذیری، چارچوب مفهومی نظریه تعمیم پذیری به سادگی بیان گردید. همچنین، در این مقاله فرآیند طراحی، تحلیل و تفسیر یک مطالعه اندازه گیری در قالب یک مثال به همراه محاسبات و معادلات مربوطه، در 15 گام اصلی با جزئیات تشریح شد تا برای محققان و آزمون سازان یک راهنمای کاربردی جهت سنجش اعتبار باشد. نتیجه گیری: سودمندی GT نسبت به CTT جهت برآورد اعتبار به خصوص در وضعیت های اندازه گیری پیچیده نمایان گردید. همچنین، GT محققان را قادر می سازد که با اقدامات بهینه سازی، سهم خطا را در طرح اندازه گیری شان کاهش دهند که این کار، افزایش دقت در تعمیم نتایج را به دنبال خواهد داشت.
چیستی پژوهش تاریخی در مطالعات برنامه درسی از یک موضع پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر نگاه به دانش، اصلی ترین پیامد گفتمان پست مدرن است. ضرورتاً پژوهش تربیتی نیز که سروکار آن با دانش و چگونگی دستیابی به آن می باشد تحت تأثیر این تغییر قرار گرفته است. یکی از قلمروهای بنیادین حوزه مطالعات برنامه درسی، قلمرو تاریخی آن است، لذا تحقیق و پژوهش در آن به عنوان یک تکلیف در برابر دانش پژوهان این حوزه خودنمایی می کند. حال سؤال این است که پژوهش ها در حوزه تاریخ مطالعات برنامه درسی بر اساس کدام بنیاد فلسفی یا به طور دقیق تر متأثر از چه نوع نگاهی به دانش انجام گرفته است. بررسی پیشینه و پژوهش های برخوردار از صبغه تاریخی در این حوزه مؤید آن است که تصویر موجود از پژوهش تاریخی تحت الشعاع نگاه مدرن یا دیدگاه اثباتگرایانه به دانش قرار گرفته است لذا از این جهت تصویری نابسنده است. نگارنده در این مقاله که نوعی پژوهش فلسفی است با استفاده از رویکرد شکل گیری مفهوم به ارائه تفسیری از پژوهش تاریخی در حوزه مطالعات برنامه درسی متناسب با گفتمان پست مدرن می پردازد. در این تصویر، پژوهش تاریخی به عنوان روایتی توصیف می شود که در کنار دیگر روایت ها از پدیده ای خاص و به وسیله سبک گفتمانی ویژه با محوریت استعاره ها به عنوان موجودیت های معنادار، به تفسیر و تبیین وقایع گذشته پرداخته و درنتیجه فهم جدیدی از آن را فراهم می سازد.
ارزیابی برنامه درسی ملی تدوین شده جمهوری اسلامی ایران بر اساس ملاک های برگرفته از دانش نظری حوزه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش بر آن بوده است تا تحلیل و ارزیابی نقادانه برنامه درسی ملی تدوین شده جمهوری اسلامی ایران با توجه به ملاک های برگرفته از دانش نظری حوزه مطالعات برنامه درسی با تأکید بر مباحث دیدگاه های برنامه درسی و برنامه درسی ملی، به منظور شناخت تفاوت ها، انحراف ها و کاستی های سند برنامه درسی ملی تدوین شده انجام پذیرد و توصیه هایی جهت بازنگری آن حاصل اید. پژوهش از نظر ماهوی در گروه «پژوهش ارزشیابی» قرار می گیرد و از نظر نوعِ پژوهش، «کاربردی» محسوب می گردد. بررسی و ارزیابی انجام شده با توجه به ملاک های مورد نظر پژوهش در قالب شش مؤلفه تشکیل دهنده 1- هدف ها و دیگر عناصر اصلی برنامه درسی، 2- برداشت ها و مفهوم سازی ها از برنامه درسی ملی، 3- الزاماتِ قبلی، زمینه سازی ها، شرایط پذیرش، 4- ویژگی های ساختاری و اجرایی، 5- توجه به برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه و روند های نوآورانه و 6- توجه به حوزه دیدگاه های برنامه درسی صورت گرفته است و به دو سؤال ویژه در نظر گرفته شده پژوهش پاسخ داده شده است.
الگوی برنامه درسی تربیت جنسی برای دوره نوجوانی بر اساس مبانی قرآن و روایت های معصومین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تدوین برنامه درسی تربیت جنسی بر اساس مبانی قرآن و روایت ها معصومین (علیهما السلام) بود. روش به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتوا و استفاده از روش استقرایی است که در کنار آن بویژه جهت پاسخ به برخی پرسش های پژوهشی سعی شد روش موازی سازی (مثلثی) نیز بکار رود. جامعه آماری پژوهش شامل کتاب، مقاله و متون اسلامی مرتبط با تربیت جنسی بود. از جمله متون و منابع اصیل اسلامی چون قرآن کریم و نهج البلاغه و نیز سایر متون فقهی و دینی هم چون: اصول کافی، وسائل الشیعه، غررالحکم و...بوده است. از بین آن ها بر اساس نمونه گیری هدفمند آیات، پیشینه پژوهش ها، احادیث و روایت هایی که با ابعاد تربیت جنسی مرتبط بوده اند، به عنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار گرد آوری داده ها فیش بوده که متناسب با حوزه های موضوعی و عناصر برنامه درسی این فیش ها طبقه بندی شده و با رویکرد استقرایی تلاش شد تا طبقات اصلی و فرعی عناصر برنامه درسی تربیت جنسی استخراج و در قالب جداولی ارایه شود. برای بررسی اعتبار داده ها از نظرات کارشناسان علوم تربیتی بهره گرفته شد. الگوی استخراج شده از برنامه درسی در اختیار آنان قرار گرفت و ضمن مشورت اقدام های اصلاحی روی آن انجام گرفت. بر اساس مبانی قرآن و روایت ها هفت مقوله اصلی یا طبقه چون؛ طبیعی بودن غریزه جنسی در انسان، توجه به غریزه جنسی به عنوان یک نیاز، ازدواج راه طبیعی و پذیرفته شده پاسخ دهی به غریزه جنسی، معاشرت و تعامل شایسته زن و مرد( با جنس مخالف)، عفت و پاک دامنی و رعایت حریم روابط در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی و تولید نسل معرفی و مطرح شد و بر اساس آن هدف های برنامه درسی تربیت جنسی، رئوس محتوای کتاب های درسی و برنامه درسی تربیت جنسی، روش های یاددهی –یادگیری و ارزشیابی برنامه درسی تربیت جنسی معرفی شدند.
بررسی مضامین و تعارضات فرهنگی در محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سهم مؤلفه های فرهنگی و نیز شناسایی تعارضات فرهنگی در محتوای کتاب های فارسی دوره ابتدایی است. در این پژوهش که به روش تحلیل محتوای کمی انجام شد؛ جامعه آماری شامل شش کتاب فارسی بخوانیم در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1395-1394 بود که به روش تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. مقوله های کدگذاری به شیوه قیاسی نیز مستخرج از مؤلفه های فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که در قالب پنج مؤلفه شامل"ارزش های عمومی دینی و اخلاقی"،"هنجارهای قانونی"،"هنجارهای دینی" ،" نمادهای ملی"و"نمادهای مذهبی" بررسی شد. نتایج نشان داد که تنها حدود 26 درصد از محتوای کتاب های فارسی در شش پایه، دارای مضامین فرهنگی هستند. همچنین مضامین فرهنگی مطرح شده نیز در 84 مورد دارای تعارض با شاخص های فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشند. جهت تعیین ثبات و اعتباربخشی به یافته ها، از کدگذار دوم برای بیش از50 درصد موارد استفاده شد که میزان توافق برابر با90/ مشاهده شد. از مهم ترین پیشنهادهای این پژوهش می توان به افزایش و بهبود محتوا در زمینه سه مؤلفه "ارزش های عمومی دینی و اخلاقی" ،"نمادهای ملی" و"هنجارهای قانونی" اشاره نمود.
تحلیل محتوای کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه بر مبنای مقوله های مفاهیم اساسی هفت گانه در کتاب راهنمای تدریس و مؤلفه های بیست و چهارگانه ی اهداف در قلمرو باورها و گرایش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشر فرهنگ اسلامی و نهادینه سازی ارزش ها و باورهای دینی در ضمیر افراد از جمله مهمترین وظایف نظام تعلیم و تربیت ایران است. برای انجام این امر خطیر نظام آموزشی کشور بیش از هر چیز نیازمند توجه دقیق و علمی به محتوای کتاب های درسی، خصوصاً کتاب های درسی دین و زندگی است. زیرا باورها و عقاید دینی و ارزش های اخلاقی و رفتاری از جمله اموری هستند که معلول ساختار و محتوای نظام آموزش اند. محتوای کتب درسی در هر نظام آموزشی تعیین کننده و انتقال دهنده ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی هستند. به همین دلیل نیز محتوای کتاب های درسی در هر کدام از دوره های تحول نیاز به تحلیل و بررسی علمی دارند، تا بر اساس اهداف آموزش و پرورش و نیز متناسب با شیوه های نوین تدریس به منظور ارتقای رشد همه جانبه دانش آموزان تدوین و تألیف گردند. در این پژوهش کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه بر اساس مقوله های هفت گانه مفاهیم اساسی و مؤلفه های بیست و چهارگانه اهداف در قلمرو باورها و گرایش ها که به وسیله ی سازمان تدوین کتب درسی مشخص گردیده ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش تحلیل محتوای کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه به منظور تعیین ضریب درگیری دانش آموزان با محتوای متن و قسمت های اندیشه و تحقیق (پرسش های) کتب یاد شده می باشد. بدین منظور، پس از مشخص نمودن مقوله ها و مؤلفه ها به عنوان ملاک های تحلیل و در نظر گرفتن پاراگراف های هر درس به عنوان واحدهای تحلیل، با استفاده از روش ویلیام رمی به تحلیل محتوای متن و قسمت های اندیشه و تحقیق کتاب های پیشگفته اقدام گردید. نتایج حاکی از آن است که میزان توجه به مقوله های مفاهیم اساسی (هفت گانه) و مؤلفه های بیست و چهارگانه در کتاب دین و زندگی دوم نسبت به کتاب های اول و سوم بیشتر است و مقایسه نتایج حاصل از ضرایب درگیری(ISI) با نتایج مصاحبه های انجام شده با دبیران درس دین و زندگی نیز نشان می دهد که میزان توجه مؤلفان در تدوین محتوای کتاب ها بیشتر معطوف مقوله ی مبانی و اصول دین بوده است تا دیگر مقوله ها. با این اوصاف کتاب های دین و زندگی دوره ی متوسطه نیاز به تجدید نظر در زمینه ی محتوای تدوین شده از سوی سازمان تدوین کتب درسی دارند.
چالش های برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی در تربیت شهروندی – اجتماعی براساس مدل تایلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در زمینه یکی از اساسی ترین مباحث روز در حوزه آموزش و پرورش و برنامه ریزی درسی تحت عنوان ""تربیت شهروندی اجتماعی"" انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری آنذمعلمان ابتدایی شهر تبریز که 337 نفر(276 زن و 61 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و نسبتی انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا براساس عناصر برنامه درسی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون فریدمن و آزمون t استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در عنصر «هدف ها»، مقوله ناتوانی هدف های تربیت شهروندی در برقراری ارتباط مؤثر بین مدرسه و مؤسسات بیرون از مدرسه؛ در عنصر «محتوا»، بی توجّه به تلفیق مفاهیم و مهارت های شهروندی در حوزه های مختلف یادگیری؛ در عنصر «فعّالیت های یاددهی یادگیری»، عدم اجرای فعّالیت های مناسب و در عنصر «ارزشیابی»، عدم توجّه به خلاقیت و نوآوری فراگیران؛ بالاترین اولویت را در بین چالش های مطرح شده به خود اختصاص داده اند. هم چنین در نتایج آزمون t مستقل نیز نشان از وجود تفاوت معنی داری بین نظرات معلّمان مرد و زن در سه عنصر محتوا، فعالیت های یاددهی یادگیری و ارزشیابی دارد اما درخصوص عنصر هدف بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد.
تأملی در باب شأن الگو در قلمرو طراحی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سؤال است که تا چه حد عنوان ها و ارزش گذاری ارائه شده برای الگوهای برنامه درسی در مقاله «واکاوی الگوی مفهومی در حوزه برنامه درسی: نقدی بر پژوهش های انجام شده با رویکرد طراحی الگو در برنامه درسی»، با ماهیت موضوع های حوزه معرفتی برنامه درسی منطبق می-باشد؟ و آنگاه با توجه به منابع موجود، امکان تعیین ملاکی برای وجه تمایز الگو در حوزه طراحی رشته برنامه درسی، بررسی شد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- اسنادی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که الگوها در حوزه طراحی برنامه درسی، از دو منظر ساختار و موضوع دارای دسته بندی های متفاوتی می باشند.
جایگاه پرورش خلاقیت در برنامه درسی قصد شده آموزش و پرورش دوره ابتدایی جمهوری اسلامی ایران: هست ها و باید ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه پرورش خلاقیت در برنامه درسی قصد شده آموزش و پرورش در دوره ابتدایی انجام شد . روش پژوهش ، تلفیقی از دو نوع مطالعه ی مقایسه ای و تحلیل محتوا بود . در این راستا ، از طریق روش تحلیل محتوی ؛ میزان توجه مستقیم و غیر مستقیم در اسناد فرادست دوره ابتدایی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران به مقوله پرورش خلاقیت بررسی و از طریق روش مقایسه ای ، ارتباط و همسویی اهداف در قالب برنامه درسی قصد شده و از طریق اسناد فرادست مورد مطالعه قرار گرفت . در فرایند تحلیل محتوی ، واحد زمینه ، گزاره های اسناد فرادست نظام تعلیم و تربیت کشور و واحد ثبت مضمون بر گرفته از گزاره های اسناد فرادست بود . منظور اشراف جامع به کلیت محتوایی اسناد فرادست مورد بررسی ، تمامی محتوای اسناد به صورت کامل و از طریق تمام شماری مطالعه شد. یافته ها نشان داد که میزان توجه به مقوله خلاقیت و پرورش آن برای فراگیران در دوره ابتدایی در تمامی اسناد پایین بوده و کم ترین میزان توجه در سند برنامه درسی ملی بوده است . بازنگری در مجموعه اسناد فرادست نظام برنامه درسی دوره ی ابتدایی و انسجام و یکپارچگی برنامه در مسیر نیل به تمامی غایت ها در قالبی خلاقانه برای کودکان ؛ از موارد پیشنهادی در این مقاله است .