فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۳۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که استفاده از زیباشناسی در تدریس و یادگیری می تواند بهبود فرایند آموزش و یادگیری دانش آموزان را به دنبال داشته باشد.در این مطالعه، نقش زیباشناسی در تدریس و یادگیری بررسی شده است و تلاش شده است تا نحوه استفاده از زیباشناسی در کلاس درس برای بهبود فرایند آموزش و یادگیری مورد بررسی قرار گیرد.مطالعه حاضر از لحاط هدف کاربردی و از پژوهش های توصیفی-تحلیلی است.در نمونه گیری نیز با توجه به هدف و سوال پژوهش از مقالات پایگاه های داده ای معتبر استفاده شده است. با توجه به پیچیدگی مسئله و تاثیر عوامل مختلف بر زیباشناسی در تدریس و یادگیری، از روش فرا ترکیب با یک سوال پژوهشی استفاده شده است. این روش، امکان بررسی اثرات متقابل عوامل مختلف را فراهم می کند و نتایج به دست آمده از این روش، دارای قابلیت تعمیم بالا و قابل اطمینانی هستند.نتایج نشان می دهد استفاده از مبانی زیبایی شناختی در تدریس می تواند اثرات مثبت شناختی بر فراگیر گذاشته و استفاده از هر نوع ابزار و روشی که بتواند به بهبود زیبایی و جذابیت محتوای درسی و محیط آموزشی کمک کند، راهکاری مناسب برای استفاده از زیبایی شناسی در تدریس است.برای استفاده از زیبایی شناسی در تدریس، باید به سطح فراگیر توجه داشته باشیم و از روش هایی استفاده کنیم که برای آنها جذاب و مناسب باشد. همچنین، باید به محتوای درس و هدف آموزشی توجه کنیم و از روش هایی استفاده کنیم که با محتوای درس هماهنگ باشد. .
عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان سبزوار در آموزش های مجازی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: انگیزه شغلی از مهم ترین معیارهایی است که در جامعه معلمان همواره باید در سطح بالایی قرار داشته باشد زیرا منجر به ارتقای عملکرد حرفه ای و کارایی آنان می گردد. از این رو شناخت عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در آموزش های مجازی به سبب ماهیت این نوع آموزش ها، ضرورت این مسئله دوچندان می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان دوره دوم ابتدایی در آموزش های مجازی به انجام رسید. روش ها : رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و روش آن تحلیل مضمون بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی شهرستان سبزوار بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و پس از انجام مصاحبه با 10 نفر اشباع داده ها حاصل شد. یافته ها: در پژوهش حاضر از تحلیل مصاحبه ها شش مضمون اصلی مسائل آموزشی، مسائل اجتماعی و فرهنگی، مسائل شبکه ای و سخت افزاری، مسائل شخصی و خانوادگی، مسائل اداری و سازمانی و مسائل اقتصادی به عنوان مسائل مؤثر بر کاهش انگیزه شغلی معلمان شناسایی شدند. هر کدام از این مضامین دارای مضامین فرعی متعددی نیز بودند که نشان دهنده تفاوت نگرش ها و ادراکات معلمان نسبت به علل موثر بر کاهش انگیزه شغلی آنان است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق متولیان آموزش و پرورش باید نسبت به عوامل مؤثر بر انگیزه شغلی معلمان حساس بوده و زمینه افزایش انگیزه شغلی آنان را فراهم کنند.
Investigating Iranian EFL students’ perceptions towards incorporating multiple-intelligences based tasks into their classroom activities(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
75 - 102
حوزههای تخصصی:
Studying a foreign language in a rewarding and motivating atmosphere will create a perfect setting to enhance language proficiency. It appears that course books and class activities are crucial in this context. This experimental research aimed to find the efficacy of supplementary materials designed based on multiple intelligences on learners' attitudes towards classroom activities (enjoyment, engagement, choice, and challenge). To that end, a two-phase study was planned. First, the researchers developed tasks for each lesson of Vision series, the book taught in the high schools of Iran. Then, the experimental groups (N=60) were exposed to the designed tasks and the course book while the control group (N=60) were exposed just to the course book for four months The Babel proficiency test, along with the translated edition of the Students’ Perceptions of Classroom Activities Scale was given to the experimental and control group participants as the pretest and posttest to examine the impact of the developed tasks on their perceptions of classroom activities. The results of multivariate analysis of variance (MANOVA) indicated that the designed tasks had positive and significant effect on the students’ interests, challenge, choice, and joy.
Modeling teacher emotionality and identity through structural equation modeling (SEM): English as a Foreign Language (EFL) teachers in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
54 - 73
حوزههای تخصصی:
The term ‘teacher emotions’ is defined as feelings and affections teachers experience in their professional practice. Teacher identity, as the beliefs, values, and perceptions that teachers hold about themselves and their roles, holds paramount importance in the realm of education as it profoundly shapes the teaching and learning process. This study sought to delve into modeling EFL teachers’ emotionality and identity. In so doing, a quantitative correlational design was used. The participants employed included 200 Iranian male and female EFL teachers who were selected from different language institutes of Iran through convenient sampling. To collect the data, the Teacher Emotionality Questionnaire and the Revised Identity Style Inventory (ISI-5) were used. To analyze the data, Structural Equation Modeling (SEM) was run. As unveiled by the results, positive emotionality (i.e., enjoyment, responsiveness, emotional support and flexibility) was a direct and significant predictor of informational identity. Positive emotionality was a negative and significant predictor of diffuse-avoidant identity. Negative emotionality (i.e., anxiety and burnout) was a significant and negative predictor of informational and normative identity. Negative emotionality was a significant and positive predictor of diffuse-avoidant identity. Congruent with the findings, it is concluded that Iranian EFL teachers are exposed to different kinds of positive and negative emotions. The results also lead to the conclusion that diffuse-avoidant identity aspect is weak in teachers who experience positive emotions. In sum, it is concluded that emotionality and identity aspects are interrelated in EFL teachers. EFL teachers should make attempts to experience more positive emotions than negative ones so that their identity is developed in a positive and authentic direction.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چند فرهنگی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
37 - 64
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چندفرهنگی در دوره ابتدایی انجام شده است. رویکرد پژوهش، کیفی بود. در مرحله طراحی، تلفیقی از سنتزپژوهی و مصاحبه و اعتبارسنجی با روش CVR استفاده شد. در سنتزپژوهی بر اساس الگوی شش مرحله ای رابرتس و با توجه به معیارهای ورود 49 سند علمی منتشر شده از سال 2007 الی 2022 جهت تحلیل مضمونی انتخاب و برای مصاحبه نیز براساس نمونه گیری ملاک محور 8 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های به دست آمده نشان داد که الگو بر اساس عناصر ده گانه اکر مشتمل بر 24 مضمون اصلی و 50 مضمون فرعی است که مضامین اصلی هر عنصر عبارتند از: منطق: چرایی، چیستی و فلسفیدن چندفرهنگی؛ اهداف: انسان محور، اقلیت محور و کثرت گرا؛ محتوا: ویژگی و سازماندهی؛ فعالیت های یادگیری: در راستای اندیشیدن و زیست مسالمت آمیز؛ نقش معلم: ویژگی، اهمیت و روش معلم؛ مواد و منابع: نوشتاری، شفاهی، رسانه ای و فیزیکی، گروهبندی؛ نحوه گروهبندی؛ مکان: ساختار؛ زمان: ویژگی و ارزشیابی و سنجش: چیستی، تمرکز، نحوه ارزشیابی و ارزیابی کننده. ارزیابی صاحبنظران در خصوص اعتبار الگوی طراحی شده حاکی از قابل قبول بودن آن است.
سنتزپژوهی کاربرد چت بات ها (نرم افزار هوش مصنوعی) در آموزش زبان انگلیسی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ادغام چت بات ها در حوزه آموزش، به ویژه در بهبود یادگیری زبان انگلیسی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. نوآوری هایی مانندChatGPT، یک مدل زبان بزرگ، می توانند وظایف مختلف پردازش زبان طبیعی را انجام دهند که از نتایج آموزشی پشتیبانی می کنند. مطالعه حاضر نقش چت بات ها را در آموزش زبان انگلیسی از طریق یک سنتز کیفی از مطالعات موجود مورد بررسی قرار می دهد. روش ها: محتوای 15 مقاله منتخب از پایگاه های داده علمی معتبر جهانی با استفاده از یک طراحی تحقیق کیفی تحلیل شد. فرآیند سنتزپژوهی طبق الگوی پیشنهادی سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد تا درک جامعی از موضوع حاصل شود. برای ارزیابی قابلیت اطمینان یافته ها، از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که مقدار 0.88 را به دست داد. یافته ها: تحلیل یافته ها نشان داد که چت بات ها صرف یک ابزار نیستند، بلکه ابزارهای عملی و مؤثری برای یادگیری زبان انگلیسی به شمار می آیند. مطالعه حاضر تجربه های یادگیرندگان را با استفاده از چت بات ها برای یادگیری زبان انگلیسی بررسی کرد و عواملی که بر نتایج تأثیر می گذارند و مزایا و معایب این رویکرد را شناسایی کرد. با وجود چالش های خاص، نتایج به طور قاطع نشان دهنده تأثیرات مثبت آموزشی هستند و چشم انداز امیدوارکننده ای درباره ظرفیت چت بات ها در آموزش زبان انگلیسی به وجود می آورند. نتیجه گیری: با دگرگونی در چشم انداز آموزشی، دوره های تربیت معلمان باید شامل حوزه هوش مصنوعی و روش های نوآورانه برای ارتقاء سواد دیجیتال شوند. پژوهش حاضر به معلمان این امکان را می دهند که فراگیران را در استفاده از چت بات ها در مراحل مختلف یادگیری زبان انگلیسی هدایت کنند و تجربیات آموزشی آنان را تقویت کنند.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
215 - 244
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی (3 تا 8 سال) انجام شده است. روش پژوهش از نوع کیفی است. منابع اطلاعات، اسناد بالادستی در دسترس در حوزه هنر و کشورها و رویکردهایی که در حوزه برنامه درسی هنر دارای تجارب موفق و چشم گیر هستند، بوده است که استراتژی انتخاب کشورها و رویکردها بر اساس پیشروبودن در آموزش اوان کودکی بود و به منظور تعیین اعتبار الگوی طراحی شده نظرات 12 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی و هنر که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، مد نظر بوده است. ابزار جمع آوری داده ها، اسناد، منابع مرتبط و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان و خودبازبینی پژوهشگر تأیید و پایایی با استفاده از ضریب توافقی برای مولفه ها، بالای 0.8 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی و روش دلفی استفاده شد. الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی با 25 مولفه در عنصر آرمان های تربیتی- هنری، 52 مولفه در عنصر محتوا، مواد و فعالیت های خلاقانه آموزشی، 28 مولفه در عنصر راهبردهای خلاقانه یاددهی- یادگیری، 10 مولفه در عنصر محیط و فضای هنری، 10 مولفه در عنصر نقش و تعامل مربی با کودک و 13 مولفه در عنصر ارزشیابی خلاقانه تدوین شد. اعتبار الگو با نتیجه آزمون کندال، w=0.95 شده است که حاکی از اتفاق نظر بسیار خوب در بین متخصصان برای تایید الگوی هنر و زیبایی شناسی در اوان کودکی بوده است.
تاثیر الگوی طراحی محیط یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تاثیر الگوی طراحی محیط یادگیری الکترونیکی مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی (دانش ذهن، مغز و تربیت) بر مولفه های کارکردهای اجرایی دانش آموزان در برنامه درسی ریاضی بود. روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی بودند که از بین آن ها 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با روش تمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از الگوی شش مولفه ای یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز (توجه، ارتباط، هیجان، یادگیری فاصله ای، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی) در مدت شش جلسه در محیط تعاملی الکترونیکی Nearpod آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (2000) بود. مولفه های این پرسشنامه شامل مهارت های تنظیم رفتار: بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی، کنترلی هیجان و مهارت های فراشناخت: برنامه ریزی، سازمان دهی مواد، نظارت، حافظه کاری، آغازگری بود. داده ها با روش کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد الگوی محیط یادگیری الکترونیکی سازگار با مغز بر مولفه های کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ و حافظه کاری) تاثیر دارد (001/ 0p<). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت معلمان می توانند از الگوی محیط یادگیری الکترونیکی در طراحی دروس مختلف تحصیلی استفاده کنند.
Developing the speaking ability of Iranian EFL learners via auditory input-enhancement(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
79 - 98
حوزههای تخصصی:
This study examined the impact of auditory input enhancement on the speaking abilities of Iranian EFL learners. Given the importance of speaking in language acquisition and the challenge of limited exposure to spoken English, the study focused on auditory input enhancement—altering intonation and pitch—to improve speaking proficiency. Fifty intermediate-level female learners, aged 18-28, from an English Language institute were selected based on their Oxford Placement Test (OPT) scores. Participants were divided into an experimental group, which received auditory input enhancement, and a control group, which followed traditional methods. Speaking abilities were evaluated with pretests and posttests using the Preliminary English Test (PET). An independent samples t-test analyzed the scores to test the hypothesis. Results indicated a statistically significant improvement in the experimental group's speaking performance compared to the control group, with Cohen's d showing a large effect size. These findings support previous research on input enhancement, underscoring the role of auditory input in focusing learners' attention on linguistic features and enhancing speaking performance. The study suggests that auditory input enhancement could be a valuable tool for EFL teachers and curriculum designers to improve learners' speaking skills.
تأثیر برنامه درسی اجراشده بر خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان مورد مطالعه: دانشجومعلمان رشته های علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان شهرستان اصفهان
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر برنامه درسی بر خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان رشته های علوم تربیتی (آموزش ابتدایی، آموزش کودکان استثنائی و راهنمایی و مشاوره تربیتی) دانشگاه فرهنگیان اصفهان و با روش پژوهش توصیفی انجام شده است.روش ها: در این پژوهش 241 نفر از دانشجومعلمان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شده اند مشارکت نموده اند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی صوری و محتوایی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ 977/0 بوده است.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان (001/0p=، 55/6 X=) و ابعاد آن یعنی بعد شناختی (001/0p=، 08/6 X=)، بعد عاطفی (001/0p=، 40/7 X=) و بعد رفتاری (001/0p=، 18/6 X=) بالاتر از حد متوسط (5/5) محقق شده است. میزان خودکارامدی حرفه ای طی سال های تحصیل در دانشگاه فرهنگیان افزایش معنی داری در سطح (001/0p=) داشته است. اما؛ بین میانگین نمرات خودکارامدی از نظر رشته تحصیلی و از نظر جنسیت تفاوت معنی داری وجود ندارد.نتیجه گیری: در نهایت نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، برنامه های درسی اجرا شده ی دانشگاه فرهنگیان توانسته در حد مقبولی خودکارامدی حرفه ای دانشجومعلمان را در طی چهار سال تحصیل آن ها رشد دهد.
آسیب شناسی و مدل سازی مشکلات تدریس معلمین زبان انگلیسی مدارس دوره ی متوسطه اول و دوم در شهرستان جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
1 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، آسیب شناسی و مدلسازی مشکلات تدریس معلمین زبان انگلیسی مدارس دوره متوسطه در شهرستان جهرم بود. به این منظور برای 35 نفر از معلمین، یک دوره تربیت معلم (TTC) برگزار شد تا ضمن ارتقای کیفیت آموزش، معلمین بتوانند تجربیات خود را به اشتراک گذاشته و در مورد معضلات و موانع موجود تبادل نظر کنند. همچنین، 10 کلاس درس زبان انگلیسی مورد مشاهده قرار گرفت و از معلمین این کلاس ها مصاحبه بعمل آمد. پس از جمع آوری و آنالیز داده ها، با استفاده از روش کیفی کدگذاری کوربین و استراوس (۲۰۰۸ )، مدلی از مشکلات تدریس زبان انگلیسی ارائه گردید. در این مدل، مشکلات آموزش و یادگیری به دو گروه اصلی مشکلات فردی و محیطی تقسیم گردید. همچنین نمودار میله ای بسامد هر یک از انواع مشکلات نشان داد که معضلات مربوط به سطح دانش زبان آموزان و سیستم آموزشی بالاترین بسامد را به خود اختصاص دادند.
الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شانزده نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده بیست و هفت مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل ضعف نگاه علمی به بهزیستی در برنامه درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (طراحی و تدوین نامناسب برنامه های درسی، نگاه غیرعلمی به بهزیستی در برنامه های درسی و ضعف نیازسنجی)، عوامل زمینه ای (خانواده و بستر اجتماعی، بافت فرهنگی مدرسه، همسالان و گروه های دوستی و بسترهای ارتباطی و تعاملی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (امکانات اوقات فراغت، نشاط در مدرسه و امید به آینده)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های خانوادگی، سازمانی و فردی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی، اجرای مناسب برنامه های درسی، بهبود زمینه های برنامه درسی کسب شده، برنامه درسی مدرسه محور و برنامه درسی والدین) و پیامد (دلزدگی تحصیلی و عدم توجه به بهزیستی) سازمان یافت.
رهیافتی سیستماتیک از تحولات نوین رویکردهای برنامه ریزی درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: مطالعه رویکردهای برنامه ریزی درسی کمک می کند تا برنامه ریزان آموزشی برنامه ها را مؤثرتر طراحی کرده و به نیازهای دانش آموزان پاسخ دهند.هدف این پژوهش بررسی تحولات نوین رویکردهای برنامه درسی و نقش آن بر تعلیم و تربیت است.روش ها : برای این منظور از روش سیستماتیک استفاده شده است.نمونه پژوهش منابع مرتبط مربوط به موضوع پژوهش بودند که بهترین اطلاعات را در اختیار پژوهشگر و در راستای سوال پژوهش قرار می دادند. پس از مطالعه منابع، پژوهشگر اطلاعات را تحلیل کرده، آنها را با توجه بر نقش اثرگذار و اثرپذیر آنها در حوزه های مرتبط طبقه بندی کرده است. این طبقه ها در عناوینی چون اصول و ایدئولوژی هایی در پایه گذاری برنامه ریزی درسی نوین تحولات ،نظریه ها و مدل ها ، تغییرات در سیاست گذاری آموزشی، نوع رویکردهای برنامه ریزی نوین و اصول و الگوهای تدریس برخاسته از آن، تحولات رخ داده در ارزیابی و ستجش و تدریس و آموزش منبعث از این تغییرات و چالش های پیش روی این تغییرات تقسیم شدند.یافته ها: یافته ها نشان دادکارکرد رویکردهای برنامه ریزی درسی با توجه به بستر تاریخی فرهنگی و اجتماعی بوده است و رویکردهای نوین برنامه ریزی درسی به سمت یک رویکرد پاسخگو محور در بستر جامعه حرکت کرده است.نتیجه گیری: : برای پاسخگویی به تغییرات جدید در حوزه آموزش و پرورش، باید برنامه ریزی درسی را به گونه ای تغییر داد تا با نیازهای جدید جامعه سازگار باشد. به همین دلیل، نیاز به همکاری بین مدارس، دانشگاه ها، سازمان های آموزشی و دولت وجود دارد تا بتوان به بهبود آموزش و پرورش در کشورمان دست یافت.
ارزیابی کتاب های درسی دوره ابتدایی بر اساس مولفه های سبک زندگی ایرانی - اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
144 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی کتب درسی ابتدایی براساس مولفه های الگوی سبک زندگی ایرانی- اسلامی بود. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی موردی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کتاب های درسی دوره شش ساله آموزش ابتدایی، در سال تحصیلی 99-98 است. نمونه آماری پژوهش شامل 26 جلد کتاب درسی در پنج عنوان که تناسب بیشتری با هدف و موضوع پژوهش داشتند، به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جهت تحلیل اطلاعات کیفی در روش تحلیل محتوای کیفی از روش کینگ و هاروکس با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2018 استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل سوال اول و دوم پژوهش نشان داد که بر اساس الگوی سبک زندگی ایرانی- اسلامی در مولفه ی ، نگرش و گرایش ها، در 6 پایه تحصیلی در کتاب فارسی بخوانیم و کتاب هدیه آسمانی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی شعائر و مناسک دینی است، اما در کتاب فارسی بنویسیم و کتاب مطالعات اجتماعی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی نشان های فرهنگی است. و در مولفه ی روابط انسانی، در 6 پایه تحصیلی در کتاب فارسی بخوانیم، کتاب فارسی بنویسیم و کتاب هدیه آسمانی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی حرمت و احترام است، اما در کتاب تعلیمات اجتماعی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی جمع گرایی و فردگرایی است
Classroom management: Strategies and challenges of Iranian teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
1 - 13
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to explore the strategies and challenges faced by Iranian teachers in classroom management. The importance of this study lied in its potential contribution to effective approaches in classroom management, professional growth of teachers, and research knowledge. To serve that end, it utilized a qualitative research design, employing semi-structured interview and open-ended questionnaire to gather data from a sample of Iranian teachers. The findings revealed that Iranian teachers were required to use different strategies to put their knowledge resources and practices of classroom management into the real context of classroom with high effectiveness. The study also indicated several challenges faced by Iranian teachers, such as students’ misbehavior, class communication, fulfillment of learner expectations, time management, care for and attention to learners, giving and receiving feedback, interactions with students’ families, flexibility, accountability and commitment, lesson planning, group work planning, and professional ethics. It can be concluded that teachers’ classroom management literacy is fed by different knowledge resources. Moreover, classroom management literacy is not formed overnight, but it is the product of various knowledge domains. More importantly, classroom management is not an easy task for Iranian teachers. These findings have significant implications for Iranian teachers, teacher educators and curriculum planners.
واکاوی تجارب والدین و دانش آموزان ابتدایی از آموزش مجازی بارویکرد افت یا پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هدف ما در این پژوهش واکاوی تجارب والدین و دانش آموزان ابتدایی از آموزش مجازی با رویکرد افت یا پیشرفت تحصیلی است. این تحقیق ،یک تحقیق روایی و از نوع تحقیقات کیفی است و منبع داده های این تحقیق مصاحبه هایی است که از والدین و دانش آموزان ابتدایی گرفته شده است . تعداد مصاحبه شوندگان تا اشباع نظری 14 نفر بوده است .در روش نمونه گیری نیز از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. تحلیل داده های پژوهش نشان داد که دانش آموزان مقطع ابتدایی و والدین آن ها ، هر دو بر افت تحصیلی در آموزش مجازی اتفاق نظر دارند و از دید آن ها آموزش مجازی سختی هایی دارد و به خصوص والدین آن ها آموزش حضوری را بر آموزش مجازی ترجیح می دهند و معتقد هستند که فرزندانشان در کلاس حضوری بهتر درس را یاد می گیرند تا کلاس مجازی. اغلب آن ها مشکلات اینترنتی و هزینه های بالا و خسته کننده بودن آموزش مجازی را از معایب آن می دانند. البته دانش آموزان مزایایی همچون عدم نیاز به رفت و آمد روزانه و دسترسی به تدریس معلم در صورت نیاز را نیز ذکر کرده اند.
الگوی کاربرد مولفه های اخلاق محور در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی (مورد مطالعه: دوره متوسطه اول آموزش و پرورش استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
160 - 139
حوزههای تخصصی:
برای تربیت نیروهای اخلاقی، باید یک نظام آموزش و تربیت مبتنی بر اخلاق را شکل داد هدف این پژوهش، ارائه مدل کاربردی اخلاق محور در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی می-باشد. روش پژوهش حاضر مطالعه موردی کیفی است و روش گرداوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه و روش تحلیل نیز تحلیل مضمون با رویکرد زمینه ای است. جامعه آماری دربخش کیفی (مصاحبه) شامل 13 نفراز مدیران سازمانی و مدارس متوسطه اول استان گلستان به صورت مطالعه موردی و در بخش کمی (پرسشنامه) تعداد 382 دانش آموز مقطع متوسطه اول به روش تصادفی طبقه ای بودند. تحلیل داده ها دربخش کیفی باکدگذاری بازو محوری با MaxQDA و دربخش کمی از طریق رگرسیون و تحلیل مسیر در SPSS و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد که در ارتباط با مضامین مدل کاربردی اخلاق محور مجموعا تعداد 397 مضمون در قابل 7 حوزه شامل حوزه شناختی، حوزه عاطفی، حوزه مهارتی و مدیریتی، حوزه برنامه ریزی و دانش، حوزه تفکر و توانایی، حوزه فردی و شخصیتی و حوزه نگرش و اعتقادات دینی را نام برد و در قسمت کمی (پرسشنامه) باتوجه به مولفه های از پیش تعیین شده طبق نظریات علمی مشخص شده تنها 8 مولفه شامل احترام به دیگران، برتری جویی و رقابت طلبیف رعایت احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی، سازگاری اجتماعی، سازگاری فردی، شجاعت اخلاقی، صادق بودن و عدالت و انصاف مورد تایید قرار گرفتند. در یک الگوی کلی می توان بیان نمود که باورها و عقاید و اعمال مذهبی افراد و همچنین خانواده ی آن ها نقش مؤثری در بهزیستی اخلاق کاربردی شان ایفا می کند.
تحول در دانش حرفه ای معلمان با ظهور هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: علیرغم نقش مهم معلمان،اطلاعات کمی در مورد دانش معلم برای استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش وجود دارد. همینطور، تحقیقات کمی در مورد سنجش دانش حرفه ای معلمان برای آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد. علاوه بر این، ملاحظات و ارزیابی های اخلاقی در مورد هوش مصنوعی هنوز از دیدگاه معلم مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، درک کمتری از نحوه تفسیر و ارزیابی معلمان تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد. در نهایت، شواهد تجربی محدودی وجود دارد که توضیح می دهد چگونه مهارت های آموزشی معلمان برای استفاده از هوش مصنوعی با ارزیابی اخلاقی آن ها مرتبط است. با توجه به این شکاف ها، هدف از این تحقیق آشکار ساختن دانش معلمان برای استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای آموزش مؤثر بر اساس TPACK است. ارزیابی تصمیمات توسط ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی به مؤلفه دانش متفاوتی از دانش آموزشی نیاز دارد. ما ارزیابی اخلاقی را به عنوان یک مؤلفه دانش متمایز برای ارائه دیدگاهی قابل درک و صریح مورد بررسی قرار دادیم. در مطالعه حاضر، TPACK با ارزیابی های اخلاقی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی گسترش یافت. به عبارت دیگر، ما سعی کردیم دانش اخلاقی را که معلمان باید برای ادغام اخلاقی ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی داشته باشند، شناسایی کنیم.روش ها : رویکرد پژوهش کیفی و روش به کار رفته سنتزپژوهی وابزار مورد استفاده چک لیست است .روش تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس کدگذاری اشتراوس وکوربین، کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفته است. جامعه پژوهش،کلیه پژوهش ها و اسناد علمی در قالب مقالات و پایان نامه ها در بازه زمانی 2024-2014 و برای مقالات داخلی بازه زمانی 1398-1402 است. در نهایت، پس از غربالگری های صورت گرفته 59 منبع به صورت مستقیم مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته ها نشان دادند که معلمان به عنوان محور اصلی اجرای سیاست های برنامه درسی، در مواجهه و تعامل با هوش مصنوعی نیازمند تحول در دانش،مهارت و نگرش و کسب شایستگی های ویژه هستند. در پژوهش حاضر تحول در دانش حرفه ای معلمان با ظهور هوش مصنوعی در قالب چارچوب TPACK تعیین شده است و از آنجا که از شرایط تعامل موفق با هوش مصنوعی درک مسائل اخلاقی این فناوری است، بحث اخلاق نیز با معرفی TEPCK مورد تاکید قرار گرفته است. تحول در اموزش معلمان با ظهور هوش مصنوعی در 8 مولفه ی " دانش فناوری هوش مصنوعی"،" مهارت های عملیاتی"،" دانش پداگوژیکی هوش مصنوعی"،" دانش محتوایی هوش مصنوعی"،" دانش محتوایی هوش مصنوعی"،" مهارت های تحلیلی و انتقادی"،" دانش اخلاقی و حقوقی"،" مهارت های ارتباطی"و" توسعه حرفه ای مداوم"شناسایی شده است. نتیجه گیری: توانایی های هوش مصنوعی در آموزش به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته است. برای ادغام موثر هوش مصنوعی در آموزش، دانش فنی و آموزشی ویژه معلمان هوش مصنوعی ضروری است .علاوه بر این، به دلیل مسائل اخلاقی جدید ناشی از هوش مصنوعی، معلمان نیز باید دانش ارزیابی تصمیمات مبتنی بر هوش مصنوعی را داشته باشند. هیچ یک از مطالعات قبلی تاکنون دانش معلم را برای استفاده آموزشی و اخلاقی از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی بررسی نکرده است. با در نظر گرفتن این شکاف، ضمن به روز رسانی TPACK معلمان برای تعامل با هوش مصنوعی، به جنبه های اخلاقی نیز پرداخته شد.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان ابتدایی از تربیت تمام ساحتی و راهکارهای تحقق آن: مطالعه ای به روش پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه معلمان درباره نقش و جایگاه خود در اجرای موفقیت آمیز رویکرد تربیت تمام ساحتی میباشد.روش انجام این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، معلمان دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر تبریز و در سال 1403-1402 بوده است. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و حجم آن با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع داده ها (14) نفر ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و ژرف نگر گردآوری گردید و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت(1995) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.8 مضمون اصلی از یافته ها استخراج گردید که عبارتند از: روشهای تدریس و راهکارهای ترویج و پرورش رفتارهای عبادی و فضایل اخلاقی دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت اقتصادی و حرفه ای دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت علمی و فناوری دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت زیستی و بدنی دانش آموزان و روشهای تدریس و راهکارهای تربیت زیبایی شناختی و هنری دانش آموزان، چالشهای معلمان در پیاده سازی تربیت تمام ساحتی و پیشنهادهایی برای بهبود آموزش و پرورش در راستای تربیت تمام ساحتی.نتایج این بررسی تاکید می کندکه توجه به ابعاد مختلف رشد و تربیت دانش آموزان در تمام سطوح آموزش و پرورش ضروری است.
طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه اسناد علمی معتبر مرتبط با موضوع بود تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی ده مرحله ای هورد (1983) و روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر الگوی درک طراحی محور برای تمامی عناصر برنامه درسی نقشی نوین و متفاوت از الگوهای سنتی تعریف می کند. تعیین اهداف در سه سطح کسب، درک و انتقال بر اساس استانداردهای محتوا، انتظارات درسی و عملکرد معنادار، تاکید روی ایده های بزرگ، ایجاد مسئولیت پاسخگویی در قبال یادگیری، استقلال در یادگیری، انتقال یادگیری به موقعیت های زندگی واقعی، آموزش مهارت های زندگی، شخصی سازی محتوا توسط دانش آموزان، انتخاب محتوای کم حجم و عمیق و سازماندهی آن به شیوه های مارپیچی و وارونه حول محور ایده های بزرگ، در نظر گرفتن معلم به عنوان طراح، ارزشیاب و پژوهشگر و ارزشیابی برنامه درسی با تاکید روی شواهد و پیامدها به روش های مختلفی همچون وظایف عملکردی، وجوه درک، استانداردهای ارزشیابی و تولید محصول از جمله ویژگی های این الگوی برنامه درسی است.