فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
22 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگویی برای یادگیری غیررسمی مبتنی بر شبکه های اجتماعی است. این مطالعه با روش سنتز پژوهی انجام شد. جستجوی مقالات با استفاده از کلیدواژه های یادگیری غیررسمی، یادگیری غیررسمی آنلاین، یادگیری رسمی، تلفیق یادگیری رسمی و غیررسمی در ارتباط با شبکه های اجتماعی انجام شد. برای جستجوی مقالات فارسی از پایگاه های اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، پایگاه اطلاعاتی جامع علوم انسانی، بانک اطلاعات نشریات کشور و پایگاه مجلات تخصصی نور و برای جستجوی مقالات انگلیسی از پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکولار، پروکویست، ساینس دایرکت و الزیویر استفاده شده است. بر اساس معیارهای ورود و خروج تعداد 24 مقاله وارد مطالعه شد. تحلیل یافته ها ویژگی ها، پیامدها، نتایج و استلزامات ترکیب یادگیری رسمی و غیررسمی و همچنین ویژگی های الگوی مذکور را نشان داد. استفاده از یادگیری غیررسمی منجر به حمایت از یادگیری خود راهبر و مادام العمر می شود. ترکیب یادگیری رسمی و غیررسمی مستلزم علاقه به یادگیری، ادراک نیاز به یادگیری و استفاده از مدل یادگیری مشارکتی است. عناصر الگوی مذکور دارنده ویژگی هایی خاصی است؛ مثلاً یادگیرنده خود راهبر و مدیر دانش شخصی خود است. محیط یادگیری، منعطف، شخصی سازی شده و مناسب رشد تفکر خلاق و نقاد است. محتوای یادگیری چندرسانه ای، دسترس پذیر و متناسب با علایق یادگیرنده است. فعالیت های یادگیری غیر قابل پیش بینی و مبتنی بر تعاملات واقعی است. ارتباطات شبکه ای، مبتنی بر انگیزه های درونی و بیرونی و مبتنی بر حل مسائل است. ارزشیابی کیفی، فرآیندی و مبتنی بر بحث و گفت وگو است. به طورکلی یادگیرنده حلقه ارتباطی سایر عناصر است.
وضعیت مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان (امکان سنجی اجرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
155 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و امکان سنجی اجرای مولفه های الگوی برنامه درسی کارورزی در دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از حیث روش به دست آوردن داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی دانشگاه های شهر تهران و کارشناسان گروه های درسی دفتر تألیف و اساتید و معلمان راهنما کارورزی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 می باشند. با استفاده از جدول مورگان و روش تصادفی طبقه ای به ترتیب برای متخصصان برنامه ریزی درسی 52 نفر و برای استادان و معلمان 84 نفر برآورد گردیده است. ابزار این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسش نامه، توسط 6 نفر از صاحب نظران حوزه برنامه درسی و اساتید تأیید شد. مقدار آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 89/0 بود. نتایج آزمون t تک متغیری نشان داد که در کل میانگین مولفه ها و شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان با میانگین فرضی نمونه، در سطح معناداری 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p-value ≤). بنابراین می توان این چنین استنباط کرد که میزان «مولفه ها و شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان» در حد «پایین تر از میانگین» ارزیابی شده است. بنابراین وضعیت شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان در اجرا مساعد نیست.
بازنمایی تجارب دانشجویان از چالش ها و مشکلات تدریس اساتید در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
98 - 73
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی و تدریس در این فضا همراه با بروز پاندومی کرونا در یک سال اخیر، یکی از مهم ترین مسائل موردنظر و به نوعی موجود در سیستم آموزشی کشور به صورت عام و دانشگاه ها به صورت خاص بوده است. بر این اساس محققان در پژوهش حاضر به بازنمایی تجارب دانشجویان دانشگاه کردستان از چالش ها و مشکلات تدریس در فضای مجازی در یک سال اخیر پرداخته اند. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و بر اساس روش داده بنیاد انجام یافته است. میدان تحقیق کلیه ی دانشجویان دانشگاه کردستان بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش 55 نفر از دانشجویان در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بوده که به صورت هدفمند موردبررسی قرارگرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش در فرآیند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که چالش های دانشجویان در پنج دسته ی اصلی شامل موارد مربوط به تعاملات کلاسی، مدیریت کلاس درس، کنترل و ارزشیابی، زیرساخت های ارتباطی و پارازیت های محیطی دسته بندی می شوند. درنهایت مدل اصلی پژوهش بر اساس داده های حاصل از پژوهش و الگوی سیستمی نظریه داده بنیاد ارائه شده است.
نقش واسطه ای فرهنگ مدرسه بر رابطه مؤلفه های مدرسه اثربخش با کیفیت درس پژوهی در بین معلمان دوره ابتدایی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
102 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فرهنگ مدرسه بر رابطه مؤلفه های مدرسه اثربخش با کیفیت درس پژوهی در بین معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان شهرستان مرند که در سال های اخیر درس پژوهی انجام داده اند، تشکیل می دهند که شامل ۹۳ نفر بود. برای تعیین حجم نمونه پژوهش از جدول کرجسی مورگان استفاده شد که برابر این جدول، تعداد ۷۴ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. پس از مشخص شدن تعداد حجم نمونه، شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انجام پذیرفت. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استفاده شد: 1-پرسشنامه مدرسه اثربخش ایمانی و همکاران (1398)؛ 2-پرسشنامه فرهنگ مدرسه سلفی و سعید (2007) و 3- چک لیست محقق ساخته ارزیابی کیفیت درس پژوهی. برای تعیین روایی ابزارها از نظرات اساتید متخصص در حوزه تعلیم و تربیت دانشگاه تبریز و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب مقادیر 97/0؛ 93/0و 76/0به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و همچنین ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که فرهنگ مدرسه بر رابطه مؤلفه های مدرسه اثربخش با کیفیت درس پژوهی در بین معلمان دوره ابتدایی نقش واسطه ای دارد و مدرسه اثربخش به واسطه فرهنگ مدرسه به میزان 666/0 در کیفیت درس پژوهی نقش دارد.
تحلیل محتوای نقادانه «اقدام پژوهی های کشوری» در حوزه های درسی و رفتاری دانش آموزان به مثابه یک روش آموزش (از چهار ساحت: ساختاری، نگارشی، روش شناسی و محتوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
28 - 1
حوزههای تخصصی:
اقدام پژوهی، نوعی تحقیق در میدان های واقعی کار و زندگی است که به منظور آموزش فردی و پیشرفت در کار انجام می شود. در حیطه آموزش و پرورش نیز این اندیشه گامی اساسی در جهت اصلاح و بهبود محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل اقدام پژوهی های کشوری از منظر تحلیلی و انتقادی از چهار منظر: ساختاری، نگارشی، روش شناسی و محتوایی می باشد. برای دست یابی به این هدف، از روش پژوهش های توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل محتوای کمّی توصیفی از نوع متن نوشتاری، بهره برده شد. برای این کار، 20 نمونه با دو ملاک « کشوری بودن» و « منتشر شده بودن»، انتخاب و مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. واحد ثبت در این پژوهش، بخش های مختلف تشکیل دهنده هر اقدام پژوهی اعم از متن و جدول ها، بود. یافته های پژوهش نشان داد که پژوهش ها از لحاظ ساختاری در حد متوسط و از لحاظ نگارشی، روش شناسی و محتوایی در حد ضعیف قرار دارند. از همین رو، پیشنهاد می شود که پژوهشگران، همواره مولفه های متعدد در ساحت های مذکور، براساس ملاک های تفکیکی هر ساحت، در کار خود بیشتر لحاظ نمایند.
تحلیل تجارب دبیران تاریخ دوره دوم متوسطه از عوامل و موانع تدریس در برنامه درسی تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
216 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجارب دبیران تاریخ از عوامل و موانع تدریس درس تاریخ دوره دوم متوسطه در سال 96-1395 انجام شده است. این پژوهش ، پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی می باشد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر فرد ماهر و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 13 تن از دبیران منطقه 2 شهر کرج انجام گرفت. مصاحبه ها در ابتدا ضبط وسپس دستنویسی شد و با استفاده از روش درونمایه ای براون وکلارک و به صورت تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد .داده ها شامل تجارب دبیران در رابطه با موانع تدریس درس تاریخ بود. یافته های حاصل از مصاحبه با دبیران ، در پنج مضمون اصلی " تاریخ نگاری"، " دافعه تاریخ"،"اموزش تاریخ"، " جایگاه تاریخ"، و "مخاطب شناسی" و شانزده مضمون فرعی شناسایی شد. در مجموع یافته ها نشان داد که دبیران به تاثیر محتوا و روش تدریس درس تاریخ توجه ویژه داشته و آن را عاملی برای تاریخزدگی دانشآموزان می دانستند. این گروه یکی از موانع اصلی تدریس تاریخ را نحوه نگارش ان میدانستند.هم چنین دبیران از جمله مهمترین مشکلات تاریخ را نحوه آموزش آن میدانستند که هم در سطح مدارس و هم در سطح دانشگاهها وجود دارد. از نظر دبیران تاریخ،دبیر موفق کسی است که بتواند کلاس درس رااز معلم محوری به صورت دانشآموز محوری اداره کند ودانشآموز در امر یادگیری، دخالت مستقیم و اساسی داشته باشد .رفع این موانع نیازمند اموزش صحیح دبیران جهت استفاده از روش های نوین تدریس و هم چنین بازنگری در محتوا و نگارش تاریخ است
تدوین الگوی زبان آموزی به شیوه ی کل خوانی و مبتنی بر رویکرد شناختی به همراه بازی برای کودکان پیش دبستانی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
124 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای ارائه و ارزیابی الگوی زبان آموزی برای کودکان پیش دبستانی انجام شد که به شیوه کل خوانی آموزش را پیش می برد و مبتنی بر رویکرد شناختی به همراه بازی است. روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) بود که در بخش کیفی از مرور منظم کتابخانه ای و در بخش کمی از روش پیمایشی برای اعتباریابی الگو استفاده گردید. جامعه ی پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه ی منابع علمی اعم از کتاب و مقاله ی مربوط به مفاهیم پژوهش می باشد که در پایگاه-های اطلاعاتی داخلی و خارجی از سال 2011 تا 2020 انتشاریافته است. از بین آنها، منابع مرتبط با اهداف پژوهش و قابل دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به منظور تعیین اعتبار الگوی طراحی شده، از جامعه ی متخصصان علوم تربیتی و روان شناسی تربیتی 16 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه ی محقق ساخته را تکمیل کردند. در نهایت، الگوی زبان آموزی بر اساس تحلیل کیفی و استخراج مضامین اصلی و پرتکرار در منابع طراحی شد. این الگو دارای شش مؤلفه )اهداف، محتوا، روش یاددهی-یادگیری، محیط یادگیری، ویژگیهای یادگیرنده و ارزشیابی) و هفت گام آموزشی برای اجرای (انتخاب تصویر، شناسایی تصاویر و درست کردن فرهنگ واژگان تصویر-واژه، مرور فرهنگ واژگان تصویر-واژه، بازی با کلمات موردنظر، دستیابی به مفهوم، طبقه بندی واژگان و ارزشیابی دانش آموزان) می باشد. اعتبار الگو نیز طبق تحلیل توصیفی و نتایج آزمون خی دو، از نظر متخصصان تأیید شد.
واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی در همه گیری کرونا
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
177 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی در همه گیری کرونا بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، در زمره پژوهش های کیفی و از نوع چندروشی بوده که برای واکاوی تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از نتایج بازی های آموزشی با یک فراترکیب، یافته های مطالعات جهانی و در ادامه به پشتوانه بهره گیری از پدیدارشناسی، تجارب زیسته معلمان در همه گیری کرونا را مورد کاوش قرار داده است. طرح فراترکیب با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو و طرح پدیدارشناسی با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختمند و مشارکت کنندگان در این بخش 14 معلم در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که برای انتخاب آنان از رویکرد هدفمند ملاکی، تکنیک گلوله برفی و معیار اشباع نظری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های این بخش نیز با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. بر اساس نتایج دو طرح، تجارب معلمان کلاس اول ابتدایی از بازی های آموزشی در همه گیری کرونا در قالب سه مضمون اصلی مشتمل بر عملکرد دانش آموز، عملکرد معلم و عملکرد والدین شناسایی گردید. نتیجه اینکه استفاده از بازی های آموزشی در کلاس های درس می تواند بر کاهش مشکلات روان شناختی و افرایش اثربخشی یادگیری تاثیرگذار باشد.
پایه دانش آموزشی معلمان زبان دوم: تفاوت های آنها بر اساس اشتیاق سازگار در مقابل جبری
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
311 - 282
حوزههای تخصصی:
بررسی پایه دانش آموزشی معلم(PKB)، از مهم ترین مفاهیمی است که در پژوهش های مرتبط با شناخت معلم مطرح شده است. یکی از مباحث مرتبط با مفهومPKB، تفاوت معلم ها از لحاظ فرآیندهای اندیشگانی است که خود ریشه در تمایزات فردی معلمان دارند. از این رو، در مقاله حاضر، به بررسی پایه دانش معلم و تأثیر اشتیاق معلم بر آن را پرداخته شده است. در این تحقیق، تمرکز بر تحلیل فراوانی و بسامد اندیشه ها و مقوله های شناختی معلمان به روش تحلیلی از نوع همبستگی می باشد در این راستا، از هشت معلم EFL ایرانی (چهار نفر دارای اشتیاق سازگار و چهار نفر اشتیاق جبری) به عنوان شرکت-کننده پژوهش استفاده شد. از روش مصاحبه بازسازی شده، برای یافتن واحدهای اندیشگانی آموزشی بهره گرفته شد. سپس، واحدهای اندیشگانی هر دو گروه دسته بندی، کدگذاری و مقوله بندی شدند. نتایج حاکی از آن بود که تفاوت های قابل توجهی میان دو گروه از معلمان شرکت کننده وجود دارد. بر این اساس، مقوله های غالب اندیشگانی آموزشی(PTC) در معلمان دارای اشتیاق سازگار شامل مدیریت زبان، بررسی پیشرفت، بررسی روند تدریس، پیوند عاطفی، بررسی مشکلات، خودارزیابی، باورهای آموزشی، شناخت دانش آموزان، درک پذیری و تصمیم گیری بود و در مقابل، مقوله های غالب اندیشگانی آموزشی معلم های دارای اشتیاق جبری شامل مدیریت زبان، بررسی روند تدریس، بررسی پیشرفت، بررسی مشکلات، درک پذیری، باورهای آموزشی، شناخت دانش آموزان، خودارزیابی، پیوند عاطفی و برنامه ریزی. نتایج نشان داد که پایه دانش آموزشی(PKB) با اشتیاق ارتباط دارد. با این که هر دو گروه در بعضی مقوله های اندیشگانی اشتراک داشتند، اما معلم های گروه HP در مقایسه با معلم های OP تعداد بیشتری واحدهای اندیشگانی آموزشی(PTU) تولید کردند.
اعتبار سنجی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
42 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق اعتبار سنجی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری بود. روش ها: روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بوده که داده های آن به شیوه میدانی و با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه ریزی درسی و کلیه دبیران و کارشناسان دوره متوسطه نظری استان فارس می باشد. نمونه آماری در بخش کمی در دو مرحله انتخاب گردید در ابتدا 10 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی به صورت هدفمند انتخاب و سپس از بین کلیه دبیران و کارشناسان دوره متوسطه نظری استان فارس که در زمینه برنامه ریزی درسی صاحب نظر بودند 80 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری برای جمع آوری داده های، در مرحله کیفی شامل تحلیل محتوای قیاسی و در مرحله کمی پرسشنامه ای است که براساس یافته های بخش کیفی تدوین شده است که روایی صوری پرسشنامه مورد تأیید 15 تن از اساتید علوم تربیتی همچنین پایانی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 92/0 مورد تأیید قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی با نظام مقوله بندی قیاسی و روش های کمی ازجمله تحلیل عاملی از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های عناصر برنامه درسی شامل اهداف، محتوا، روش و ارزشیابی هستند که یافته ها مرتبط با عناصر اصلی هدف، محتوا، روش و ارزشیابی را مورد تأیید قرار داد. هم چنین ویژگی های عناصر برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری استخراج و طراحی شد. همچنین می توان نتیجه گرفت که فرایند، مراحل و چگونگی ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی عمومی برای دوره دوم متوسطه نظری، منتج از پژوهش های پیشین در رابطه با موضوع بود. الگوی مذکور پس از اعتباریابی توسط متخصصان و صاحب نظران و اعمال تعدیل ها، مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این پژوهش می تواند در طراحی برنامه درسی مبتنی بر شایستگی مورداستفاده قرار گیرد.
اصول و روش های آموزش توحید بر مبنای آموزه های قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
249 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مطالعه اصول و رو ش های آموزش توحید در آموزه های قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام می باشد. آموزش مفاهیم توحیدی به دلیل اهمیت موضوع و تأثیر عمیق آن بر حیات آدمی، از ارزش والایی برخوردار است. این موضوع را در قرآن کریم و آموزه های معصومین علیهم السلام مورد واکاوی قرار داده ایم و به اصول و روش هایی در این زمینه دست پیدا نموده ایم. این تحقیق با رویکردی کیفی و با به کارگیری روش گردآوری داده های کتابخانه ای در گردآوری داده ها و روش تحلیلی-استنتاجی در تحلیل داده ها صورت گرفته است. از جمله اصولی که در آموزه توحید مورد توجه بوده است، اصل توحید محوری، کرامت انسانی، مخاطب شناسی، پرداختن به باطن، حفظ ظاهر، انگیزش از جمله اصولی است که در آموزه های اسلام به چشم می خورد. این اصول با روش سؤال، پاداش، توجه به عوامل غیر معرفتی، نیاز سنجی، قرینه گویی و تنظیم و دسته بندی محتوای آموزشی قابل عرضه می باشد.
شناسایی مؤلفه های تدریس در دانشگاه های برند (مطالعه موردی دانشگاه صنعتی شریف)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
152 - 117
حوزههای تخصصی:
تعیین مولفه های تدریس در دانشگاه برند از جمله مهمترین ماموریت های پایه دانشگاه برند تلقی می گردد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های تدریس در دانشگاه های برند سازماندهی شده است. بدین منظور از روش تحقیق کیفی پدیدارشناسی استفاده به عمل آمد. بر مبنای روش فوق، نمونه گیری به صورت هدفمند و فرایند جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند صورت پذیرفت. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و شامل 32 تن از خبرگان دانشگاه صنعتی شریف می باشند. داده های حاصل در سطوح کدگذاری باز و محوری مورد تحلیل واقع شد. نظر به تحلیل صورت گرفته، نه مقوله یا استراتژی اصلی در دو دسته مولفه های اصلی و حمایتی به عنوان مهمترین مولفه های تدریس در دانشگاه برند پیشنهاد شده اند. استراتژی های طرح و توسعه محتوای برنامه درسی، کارآمدسازی سیستم ارائه آموزشی و درسی دانشگاه، کارآمدسازی سیستم ارزیابی دانشگاه و توسعه برنامه ریزی منابع انسانی اساتید دانشگاه به عنوان مولفه های اصلی و استراتژی های سیاستگذاری، تقویت نظام مدیریت آموزش، اتخاذ رویکرد آینده محوری، توسعه کار آفرینی، توسعه برنامه های آموزش آزاد و طرح و توسعه زیرساخت های اطلاعاتی به عنوان ابعاد پشتیبان تدریس در دانشگاه برند محسوب می شود. ضمن آنکه این مولفه ها هر یک متشکل از میان مقوله ها و خرده مقوله های متعدد و دارای تعریف خاص متناسب با بیانات مشارکت کنندگان می باشد. بنابراین لازم است، مدیران دانشگاه، زمینه های لازم برای توسعه مولفه های تدریس در دانشگاه برند را در نظر و برنامه ریزی های مقتضی بعمل آید
واکاوی پیامدها، چالش ها و استراتژی های مدیریت کلاس درس مبتنی بر پرورش تفکر انتقادی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
101 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی پیامدها، چالش ها و استراتژی های آموزش انتقادی در علوم انسانی می باشد. برای این منظور پیامدهای کلاس مبتنی بر تفکر انتقادی، چالش های پیش روی اعضای هیئت علمی در آموزش تفکر انتقادی و استراتژی های مناسب جهت آموزش تفکر انتقادی در حوزه علوم انسانی پرداخته شده است. رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و خود مردم نگاری می باشد. جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 9 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان می باشد که از طریق نمونه گیری با بالاترین قدرت (بررسی مواردی که پدیده های موردنظر در آن ها بروز بسیار قوی دارد) انتخاب شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای صورت گرفته است. جهت تعیین روایی پژوهش از سه روش اعتبار پذیری، انتقال پذیری و تائید پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش انتقادی باعث می شود نوعی دغدغه و صمیمیت در دانشجویان به وجود آید و سبب پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیز می شود. همچنین اعضای هیئت علمی در آموزش تفکر انتقادی با چالش ها و موانعی روبه رو بودند یکی از این چالش ها بی انگیزگی و نداشتن دانش پایه در دانشجویان عنوان شد و دومین چالش سیاست گذاری های غلط آموزش عالی بود. علاوه بر این اعضای هیئت علمی توجه به فرایندهای مدیریت کلاس و روابط مثبت استاد دانشجو را به عنوان استراتژی های و راهبردهای آموزش انتقادی را عنوان کردند.
شناسایی موانع بکارگیری کلاس معکوس در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
230 - 212
حوزههای تخصصی:
ادبیات فعلی در باره کلاسهای درس معکوس ، بینش محدودی در مورد انگیزه ها ، ادراک ها و چالش های مربیان ، به ویژه در زمینه آموزش عالی ارائه می دهد. هدف از این مطالعه کیفی ، درک انگیزه های مدرسان برای اتخاذ روش کلاس درسی معکوس و چالش ها و مسائلی است که مربیان هنگام تدریس در قالب کلاس معکوس در یک دانشگاه دولتی با آن روبرو می شوند. در این مطالعه از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای گرداوری اطلاعات استفاده شده است. 13 نفر از اساتید که قبلاً با استفاده از روش کلاس معکوس، تدریس می کردند ، مصاحبه شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. برای افزایش پایایی و اعتبار تجزیه و تحلیل ، از کمک همکار استفاده شد. یافته های این پژوهش چندین چالش مرتبط با بکارگیری روش تدریس معکوس در آموزش عالی ایران را نشان داد: 1) ضعف مدیریتی و ساختاری نظام آموزش عالی ،2) ضعف محتوای مورد نیاز در کلاس معکوس ، 3) موانع فردی در ارتباط با دانش و نگرش و اطلاعات دانشجویان و اساتید ، 4) ضعف فناوری . این یافته ها به طور بالقوه می توانند به عنوان راهنمایی برای مدرسانی که می خواهند برای بهبود نتیجه یادگیری دانشجویان خود از روش کلاس درس معکوس استفاده کنند، استفاده شود.
اثر تدریس الگومدار بر عملکرد انتظاری و عینی دانشجویان و ارزیابی آنان از استاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
160 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر تدریس الگومدار بر عملکرد انتظاری و عملکرد عینی دانشجویان و ارزیابی آنان از استاد درس انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 995 نفر بود. ابتدا از بین جامعه آماری، تعداد 4 چهار کلاس به صورت تصادفی انتخاب و سپس تعداد 40 نفر داوطلب واجد شرایط که کمترین نمره را در عملکرد عینی کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه (گروه آزمایش 20 نفر و گروه کنترل 20 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله تدریس الگومدار لومن قرار گرفتند درحالی که در طول این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و به وسیله نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری برای همه آزمون ها 05/0 لحاظ گردید. یافته ها: نتایج نشان داد روش تدریس الگومدار لومن موجب افزایش نمره عملکرد عینی (005/0P˂ ،03/11 F=) و چک لیست ارزیابی از استاد در دانشجویان گروه آزمایش شد (010/0P˂ ،73/8 F=)؛ ولی، در افزایش نمره عملکرد انتظاری دانشجویان تأثیر نداشت (605/0P> ،61/2 F=). نتیجه گیری: تدریس الگومدار می تواند عملکرد درسی دانشجویان را بهبود ببخشد و بر کیفیت ارزیابی آنان از استاد تأثیر مثبت داشته باشد.
نقش کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی در یادگیری خودراهبر با میانجی گری خودکارآمدی پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
198 - 177
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی در یادگیری خودراهبر با میانجیگری خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا انجام شده است. روش این پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا همدان به تعداد 4000 نفر بود. نمونه آماری پژوهش366 نفر بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل سه پرسشنامه استاندارد کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی تاگومری و بیشاپ (2011)، خودکارآمدی پژوهشی هولدن و همکاران (1998) و یادگیری خودراهبر فیشر و کینگ (2001) بود. برای تعیین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها از دیدگاه متخصصان و برای روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. برای تعیین پایایی ابزار از آزمون آلفای کرانباخ استفاده شد که میزان ضریب آلفای کرانباخ پرسشنامه ها به ترتیب:89/0، 90/0 و 77/0 به دست آمد. داده های پژوهش پس از جمع آوری با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد متغیر کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی اثر مستقیم مثبت (51/0)، اثرغیر مستقیم مثبت (30/0) و اثر کل مثبت و معنادار (81/0) بر متغیر یادگیری خودراهبری دانشجویان دارد. خودکارآمدی پژوهشی اثر مستقیم مثبت (55/0) بر متغیر یادگیری خودراهبر در سطح 01/0 دارد. همچنین متغیرهای کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی و خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان، 62% واریانس متغیر یادگیری خودراهبری را تبیین می کند.
نقش فرهنگ خوش بینی علمی در بهبود یادگیری فراگیران (مورد مطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
252 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آن است که سازه خوش بینی علمی و مؤلفه های آن در سازمان های آموزشی، در راستای نیل به یادگیری بیشتر فراگیران که منجر به عملکرد بهتر آنها می شود، واکاوی گردد. خوش بینی علمی در کلیه محیط های آموزشی؛ اعم از مدرسه، دانشگاه، سازمان ، جامعه و ...، قابل استفاده است و باوری مثبت در کادر آموزشی کلیه فضاهای آموزشی می باشد، مبنی بر اینکه آنها قادرند با تأکید بر یادگیری، با اعتماد به مشارکت فراگیران، با ایمان به ظرفیت و کارایی خود و فراگیران و با تلاش و پشتکار، سبب یادگیری بهتر فراگیران و ارتقای سطح دانش، مهارت ها و توانایی های آنها شوند. از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش فرهنگ خوش بینی علمی در بهبود یادگیری فراگیران است. روش پژوهش، از نوع پیمایشی است و جامعه آماری، فراگیران دوره های آموزشی مدیریتی مناطق 22گانه شهرداری تهران در سال 1398 هستند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، 400 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته 24 سؤالی، استفاده شد. این پرسشنامه از طریق مصاحبه با خبرگان و نظرخواهی از آنها احصا شد. روایی ابزار، از طریق روایی صوری و پایایی آن، از طریق آلفای کرونباخ، محاسبه و کفایت ابزار، محرز گردید. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از آزمون های t تک گروهی و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که نقش فرهنگ خوش بینی علمی در بهبود یادگیری فراگیران بیشتر از حد متوسط است که مؤلفه کارآمدی گروهی بیش ترین تأثیر را بهبود یادگیری فراگیران دارد.
تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از ذهن آگاهی حین تدریس: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 19
حوزههای تخصصی:
معلمان رکن اساسی در فرایند یاددهی- یادگیری هستند، لذا از تجربیات زیسته آنها می توان اطلاعات مفید و گران بهایی استخراج کرد. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از ذهن آگاهی بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختمند بود. بر این اساس، از بین معلمان دوره ابتدایی 19 نفر بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها در سه مقوله اصلی؛ "مدیریت مؤثر کلاس درس"، "بهبود فرآیند یاددهی- یادگیری" و "ارتقاء سلامت روانی دانش آموزان " و 12 مقوله فرعی طبقه بندی شدند. بررسی تجارب معلمان دوره ابتدایی نشان داد که معلمان با مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و پیاده سازی در کلاس درس، علاوه بر اینکه از استرس کاری خود و فرسودگی شغلی شان می کاهند، بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری دانش آموزان نیز اثر داشته اند.
توسعه حرفه ای گامی در راستای تدریس اثربخش (مطالعه موردی: معلمان ابتدایی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
197 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش از اهداف چندگانه ای مانند آزمون شاخصه های روایی و پایایی پرسش نامه «توسعه حرفه ای اثربخش»، شناسایی تفاوت ها بین نظرات معلمان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی و کمک به بهبود توسعه حرفه ای معلمان از طریق شناسایی اولویت های توسعه حرفه ای اثربخش برخوردار بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر پسااثبات گرایی و راهبرد آن پیمایشی -توصیفی بود. جامعه تحقیق شامل معلمان دوره ابتدایی شهر سنندج که 1258 نفر بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 300 نفر بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه سوین و لومپه (2014) تحت عنوان «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» استفاده شد. جهت آزمون فرضیه ها با توجه به نوع توزیع داده ها از آمارهای مناسب استنباطی استفاده شد. برای آزمون روایی محتوایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی و برای آزمون پایایی از آزمون آلفای کرانباخ استفاده شد که آلفای به دست آمده 967/0 بود که نشان از پایایی مناسب پرسشنامه بود. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرسشنامه «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» دارای روایی و پایایی مطلوب برای استفاده در بین معلمان ایرانی است. در بین مؤلفه های توسعه حرفه ای اثربخش از نظر معلمان با توجه به نتایج آزمون فریدمن رتبه اول این مؤلفه ها تمرکز بر دانش محتوایی معلمان و نحوه یادگیری مطالب توسط دانش آموزان و در رتبه آخر یادگیری فعال فراتر از کلاس درس قرار داشت. همچنین بین مؤلفه های توسعه حرفه ای اثربخش معلمان تفاوت معناداری وجود دارد.
مقایسه اثربخشی روش آموزش کلاس معکوس وروش سخنرانی براشتیاق تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
176 - 161
حوزههای تخصصی:
اشتیاق تحصیلی متغیری است که به عنوان مهمترین عامل یادگیری تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی روش آموزش کلاس معکوس وروش سخنرانی براشتیاق تحصیلی دانشجومعلمان دختر دانشگاه فرهنگیان است. روش بررسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است.جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختردانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی درسال تحصیلی 1397-98است که تعدادآن ها549 نفرمی باشد. از جامعه مورد مطالعه تعداد 60نفر دانشجودر 2 گروه 30 نفره به روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند . طرح تحقیق از نوع طرحهای آزمایشی است که قسمتی ازآن به صورت بین گروهی وقسمتی دیگردرون گروهی با پیش آزمون و پس آزمون می باشد که در آن متغیر مستقل بادوسطح روش آموزش کلاس معکوس وروش سخنرانی وجود دارد که مبنای گروه بندی دوگانه آزمایشی بوده است.یکی ازگروه هابا روش کلاس معکوس وگروه دیگربه روش سخنرانی آموزش دیدند. برای جمع آوری داده هااز پرسشنامه اشتیاق تحصیلی Fredricks وهمکاران استفاده شد. تحلیل داده های این پژوهش بااستفاده از روش آمار توصیفی به ویژه شاخص های مرکزی و پراکندگی، چگونگی توزیع و پراکندگی داده ها در گروه های مورد مطالعه انجام شد. همچنین به دلیل نبودن گروه کنترل برای آزمون فرضیه هااز آزمون t وابسته وبرای انجام سئوالات پژوهشی ازتحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه روش کلاس معکوس نسبت به روش سخنرانی دربهبوداشتیاق تحصیلی دانشجویان اثربخش تراست زیراFمحاسبه شده درسطح(05/0>P)معناداراست. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر،روش کلاس معکوس درمقایسه باروش سخنرانی درافزایش اشتیاق تحصیلی دانشجویان اثربخش تر بوده است. کلمات کلیدی:اشتیاق تحصیلی، ،کلاس معکوس،روش سخنرانی