فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
277 - 306
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری مثبت در رابطه میان تاب آوری والدین و کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی در شهر تهران در سال تحصیلی 97-96 بود که به دلیل مشکلات تحصیلی و یادگیری به هشت مرکز مشاوره در تهران مراجعه کردند و در ارزیابی دارای اختلال یادگیری تشخیص داده شدند؛ که از بین آن ها تعداد 150 دانش آموز (70 دختر و 80 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامه های تاب آوری والدین سوزوکی و همکاران (2015)، کیفیت زندگی کودکان پتری، میس و ولاسکمپ (2009) و فرزندپروری مثبت لگار و همکاران (2006) بود. نتایج نشان می دهد مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد. همچنین تاب آوری والدین بر فرزندپروری مثبت و کیفیت زندگی کودکان اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم تاب آوری والدین بر کیفیت زندگی کودکان باواسطه گری فرزندپروری مثبت نیز معنی دار بود. در کل متغیرهای پژوهش 56 درصد کیفیت زندگی کودکان را پیش بینی می کند. بدین ترتیب باید گفت که تاب آوری والدین می تواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق فرزندپروری مثبت بر کیفیت زندگی کودکان مؤثر باشد. نتایج این پژوهش پیام آور آن است که ادراک مثبت از فرزندپروری، والدین را قادر می سازد تا مشکلات مربوط به فرزندانشان را به طور مثبت باز طراحی و تنظیم مجدد کنند. درواقع ادراک مثبت می تواند والدین را در ارائه فرزندپروری مثبت، مانند تشویق فرزندان، پذیرش محدودیت ها و پرورش توانایی فرزندان خود حمایت کند. دست اندرکاران تعلیم وتربیت جهت بالا بردن سطح کیفیت زندگی کودکان با اختلالات یادگیری، می توانند به آموزش و ارتقای تاب آوری و فرزندپروری مثبت والدین آن ها بپردازند.
مقایسه «تربیت دخترانه» در کلام مقام معظم رهبری و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
تربیت دخترانه به معنای ترسیم مسیر تربیت ویژه ای برای دختران است که متناسب با نقش مادری برای آینده آنها باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر مقایسه تربیت دخترانه در بیانات مقام معظم رهبری و سند تحول آموزش و پرورش است تا نقاط قوت و ضعف سند مشخص شوند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که در سند تحول آموزش و پرورش، خیلی مبهم بحث تربیت دخترانه مطرح شده است. اما در کلام مقام معظم رهبری می توان موارد متعددی از تبیین اهمیت جایگاه مادری در جامعه را پیدا کرد، که فهم این منزلت، موجب اشتیاق دختران برای نقش آفرینی در عرصه مادری بوده و هماهنگ با فطرت دختران در آینده نزدیک خواهد بود. در کلام مقام معظم رهبری خانه داری به عنوان عامل تربیت تبیین شده است. ایشان مادران را عامل بهشتی شدن فرزندان می دانند. علاوه بر آن، زمینه های تحقق شغل مادری را می توان به خوبی در کلام ایشان به دست آورد. ازجمله آنها ارزش گذاری ویژه به کار بانوان در منزل و افتخار نکردن به جدا کردن مادران از فرزندان می باشد. از شباهت های سند تحول و بیانات مقام معظم رهبری، متفاوت بودن نقش دختران و اهمیت مادری است. از تفاوت های سند تحول آموزش و پرورش و فرمایشات مقام معظم رهبری، تبیین دقیق نقش مادری و زمینه های مادری است.
پدیدارنگاری تجارب معلمان ابتدایی در فرآیند تغییر آموزشی با نظر به رویکرد مایکل فولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین وضع موجود تغییرات آموزشی در عرصه خُرد (منطقه آموزشی و مدرسه) براساس تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی، با نظر به نظریه مایکل فولن (2007)، و تعیین فاصله آن با وضعیت مطلوب است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش اصلی آن پدیدارنگاری است. جامعه مورد مطالعه شامل 10 نفر از معلمان دوره ابتدایی است که با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاک محور، تا رسیدن به اشباع نظری، انتخاب شدند. همچنین به منظور اعتباربخشی به یافته ها، به انجام 2 مصاحبه تکمیلی پرداخته شد و در نهایت، 12 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه حضوری از نوع نیمه ساختاریافته و ساختارنایافته است. از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر، اثبات اهمیت جمع میان دو نوع عاملیت فردی و اجتماعی در معلم و همچنین نقش سه وجهی وی در جریان تغییرات آموزشی است. بر این اساس، دست یافتن به وضعیت مطلوب در زمینه تغییرات آموزشی، نیازمند تلاشی گسترده و البته مبتنی بر واقعیات نظام آموزشی (با تأکید بر تجارب زیسته مجریان برنامه های تغییر آموزشی) در جهت رفع محدودیت های اجرایی ذکر شده خواهد بود و این مهم، در اولین قدم، مستلزم بازتعریف نقش و جایگاه معلمی، به مثابه عنصر اصلی تغییرات آموزشی در عرصه خُرد می باشد.
شناسایی دلالت های نظریه یادگیری ارتباط گرایی در برنامه درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان و طراحی یک الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دلالت های نظریه ی ارتباط گرایی در برنامه درسی کارورزی دانشگاه فرهنگیان و طراحی یک الگوی مطلوب به روش آمیخته از نوع اکتشافی مرحله ای(کیفی- کمی) انجام شد. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی برای طراحی الگو و در بخش کمی از شیوه پیمایشی به منظور مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، اسناد و پژوهش های معتبر در موضوع ارتباط گرایی بود که 14 پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی،70 نفر از مدرسان کارورزی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان اصفهان بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان، 59 نفر از آن ها به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی، فهرست وارسی بر اساس عناصر برنامه درسی و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج نشان داد، از مهم ترین دلالت های نظریه ارتباط گرایی در اهداف برنامه درسی کارورزی، توانمندی در هدایت جریان آموزش به صورت حضوری و مجازی و تدریس مشارکتی بود. مهم ترین مقوله در عنصر محتوا، دانش تحلیل محتوا و اقدام پژوهی بود. مهم ترین مقوله در عنصر شیوه های تدریس، شیوه اکتشافی و حل مسئله و در عنصر شیوه های ارزشیابی، مشاهده عملکرد دانشجو معلمان در کلاس درس بود.
اثربخشی الگوی طراحی یادگیری الکترونیکی تلفیقی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر الگوی طراحی یادگیری الکترونیکی تلفیقی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان همدان بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی در زمره طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل نامعادل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر کارشناسی رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی بود که تعداد 30 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه کنترل و آزمایش گماشته شدند. سپس گروه آزمایش بر اساس الگوی طراحی یادگیری الکترونیکی تلفیقی 10 جلسه.90 دقیقه ای آموزش دیدند. آموزش برای گروه کنترل بدون مداخله و به روش متداول الکترونیکی و به همان تعداد جلسه و میزان ساعت بود. سپس پس آزمون عملکرد تحصیلی بر هر دو گروه اجرا شد. ابزار مورد استفاده شامل پیش آزمون و پس آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی عینی با تأیید روایی متخصصین و پایایی محاسبه شده 79/0 (پیش آزمون) و 81/0 (پس آزمون) از طریق آلفای کرونباخ بود. سپس داده های گردآوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد کاربست الگوی طراحی یادگیری الکترونیکی تلفیقی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان همدان در درس طراحی واحد یادگیری اثر مطلوب داشته و بین میزان عملکرد تحصیلی دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری مشاهده شد.
تحلیل استراتژیک وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت آموزش تلفیقی در مقطع متوسطه شهرستان کوهرنگ بود. برای اجرای آن از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. پژوهش دارای دو جامعه آماری بود. گروه اول خبرگان علمی، خبرگان اجرایی و گروه دوم مدیران مدارس، دبیران دوره های تحصیلی متوسطه اول و دوم و کارشناسان آموزش اداره آموزش و پرورش شهرستان کوهرنگ بودند. روش انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی هدفمند (17 نفر) و در بخش کمی روش نمونه گیری طبقه ای (120 نفر) بود. برای گرداوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استخراج شده از مصاحبه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوایی (79/0) انجام شد و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب الفای کرونباخ برای نقاط قوت 79/0؛ نقاط ضعف 77/0؛ فرصت ها 82/0 و تهدیدها 81/0 برآورد گردید. یافته ها نشان داد مهمترین نقطه قوت، بازخورد سریع به دانش آموزان و مهمترین نقطه ضعف، پایین بودن سطح آمادگی الکترونیکی مدارس بوده است. مهمترین فرصت، تحقق هر چه بهتر اهداف سند تحول آموزش و پرورش و مهمترین تهدید، کاهش سطح نظارت والدین بر فرزندان بوده است. با توجه به یافته های پژوهش نقاط قوت بر نقاط ضعف و فرصت ها بر تهدیدها غلبه دارد، بنابراین استراتژی پیشنهادی آموزش و پرورش، استراتژی قوت-فرصت بوده است.
نقش فناوری های دیجیتال در ارتقای آموزش مهندسی شیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
67 - 92
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر فناوری های دیجیتال بر آموزش مهندسی شیمی می پردازد. با توسعه روزافزون این فناوری ها، ابزارها و محیط های آموزشی نیز تغییر کرده اند و روش های سنتی آموزش، به روش های مدرن و تعاملی تبدیل شده اند. در این نوشته، ابتدا به مزایای استفاده از فناوری های دیجیتال در آموزش اشاره می گردد و سپس به ابزارهای مختلفی که در این حوزه استفاده می شوند، از جمله صفحه گسترده ها، نرم افزارهای ریاضی، شبیه سازهای صنعتی، واقعیت مجازی و افزوده، و ابزارهای متنوع هوش مصنوعی پرداخته می شود. همچنین، فرصت ها و چالش های موجود، در استفاده از فناوری های دیجیتال در آموزش مهندسی شیمی نیز بررسی می شوند. به علاوه، استنتاج های کلیدی، برای استفاده بهینه از فناوری های دیجیتال در آموزش مهندسی شیمی و توسعه مهارت های حرفه ای دانشجویان ارائه می شود. این مقاله می تواند به دانشجویان، اساتید و محققان در حوزه مهندسی شیمی کمک کند تا با استفاده از فناوری های دیجیتال، آموزش مهندسی شیمی را بهبود و ضمن تبدیل چالش ها به فرصت های جدید، برای خلق ابزارهای پیشرفته، راهکارهایی مناسب را برای استفاده بهینه از این فناوری ها در برنامه های آموزشی ایجاد و تجربه نمایند.
بررسی و مقایسه کارایی چت جی پی تی و گوگل جمنای در آموزش، طراحی و تحلیل مهندسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
49 - 76
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پتانسیل استفاده از چت جی پی تی و گوگل جمنای در آموزش، طراحی و تحلیل مهندسی به روش مطالعه موردی چندگانه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و از نتایج به دست آمده مقالات دیگر نیز بهره گرفته شده است و در چند نمونه مختلف مهندسی، به نحوه استفاده دانشجویان و مهندسان از ابزارهای فوق اشاره شده است. همچنین به توانایی و محدودیت ها، مزایای بهره گیری و معایب آنها در پژوهش و آموزش مهندسی اشاره شده است و راهکارهایی اجرایی جهت بهره گیری مؤثر دانشجویان، اساتید مهندسی و طراحان مهندسی از دو چت بات فوق ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند، استفاده از اطلاعات ورودی کافی و شفاف در چت بات های فوق، در رسیدن به پاسخ مناسب نقش تعیین کننده ای دارند. همچنین دو چت بات در روبه روشدن با مسائل پیچیده مهندسی چندان موفق عمل نمی کنند و در مواردی نیز، مسائل را به مشاوره با متخصص و یا به استفاده از نرم افزارهای مهندسی ارجاع می دهند. از طرفی در مسائل محاسباتی ساده مهندسی، چت جی ی ی تی برخلاف گوگل جمنای معمولاً پاسخ های صحیحی نمی دهد. در مجموع چت بات های فوق می توانند به طور قابل توجهی کار مهندسان را در طراحی، محاسبات، انتخاب مواد و... تسهیل کنند و همچنین در حوزه آموزش نیز کمک به سزایی نمایند.
شناسایی شایستگی های حرفه ای دیجیتالی معلمان در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه ریزی موثر آموزشی برای استفاده از فناوری های نوظهور مانند هوش مصنوعی نیازمند شناسایی و توسعه شایستگی های حرفه ای معلمان است. این شایستگی ها شامل نگرش ها، دانش و مهارت ها برای آموزش و بازخورد موثر می باشد. این مطالعه به ارزیابی شایستگی های دیجیتالی معلمان در زمینه هوش مصنوعی و پیشنهاد راهکارهایی برای برنامه ریزی آموزشی می پردازد.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. محیط پژوهش شامل 21 نفر از معلمان، اساتید و خبرگانی از شهرهای مشهد و تهران بودند که از هوش مصنوعی در آموزش استفاده می کردند و با محیط کلاس آشنا بودند که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: این مطالعه نشان داد که ادغام هوش مصنوعی در آموزش نیازمند توسعه هشت شایستگی کلیدی توسط معلمان است: مهارت های آموزشی، ویژگی های تحول آفرین، دانش نظری، مهارت های عملی، خودانگیزشی، درک فناوری، تعامل بین نسلی و تحلیل داده ها. برای بهره برداری کامل از مزایای هوش مصنوعی، معلمان باید فرصت ها و چالش های آن را شناسایی کنند. چهار فرصت کلیدی شناسایی شد: تولید ایده، خلق محتوا، بهبود فرآیندهای آموزشی و افزایش کارایی در زمان و هزینه ها. در عین حال، هشت چالش شامل پرورش تفکر انتقادی، حفظ هویت آموزشی، مسائل دسترسی، پاسخگویی، نگرانی های اجتماعی، حریم خصوصی و مشکلات فنی است. این مطالعه نیاز به اقدام در شش حوزه را برجسته می کند: آموزش معلمان، برتری، زیرساخت، آموزش خلق محتوا، توسعه منابع و بسته های پشتیبانی.نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج این پژوهش بر ضرورت برنامه ریزی جامع برای توسعه شایستگی های دیجیتالی معلمان تأکید دارد. شناسایی شایستگی ها، فرصت ها، و چالش های مرتبط با هوش مصنوعی، به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی کمک می کند تا راهبردهای مؤثری برای یکپارچه سازی این فناوری در نظام آموزشی طراحی کنند. براین اساس پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی معلمان بر اساس یافته های این پژوهش بازنگری و به روزرسانی شوند تا امکان بهره گیری حداکثری از هوش مصنوعی در آموزش فراهم گردد. نوآوری و اصالت: این مطالعه قابلیت های دیجیتال معلمان در زمینه هوش مصنوعی را شناسایی کرده و فرصت ها و چالش های مرتبط با آن را تجزیه و تحلیل می کند و چارچوبی برای برنامه ریزی آموزشی ارائه می دهد که مهارت ها را تقویت کرده و استراتژی هایی برای ادغام هوش مصنوعی در آموزش پیشنهاد می کند.
اثر بخشی آموزش مهارت حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی یا کم شنوایی از موانع و محدودیت های مهم موجود بر سر راه افراد برای برقراری و درک روابط اجتماعی موثر است. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا صورت گرفت. روش: مطالعه حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه دانش آموزان کم شنوا مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر کرمانشاه بودند که از این میان به صورت هدفمند ۳۲ نفر وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۶ نفره قرار گرفتند. گروه آزمون تحت آموزش حل مسئله در هشت جلسه یک ساعت و نیمی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد ادراک تعامل اجتماعی کارول گلاس بود. در نهایت داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون t دو نمونه ی مستقل؛ نمرات پس آزمون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل سطح بالاتری را نشان داد اما این تفاوت در نتایج از لحاظ آماری معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش حل مسئله در هر دو بعد افکار منفی و افکار مثبت، منجر به بهبود وضعیت ادراک تعامل اجتماعی در دانش آموزان کم شنوا می گردد هرچند که این بهبود از نظر آماری معنی دار نبود. به طور کلی بر اساس آنچه در این مطالعه بدست آمد نمی توان نتایج را به خوبی تعمیم داد و به مطالعات بیش تری نیاز است. واژگان کلیدی: حل مسئله، ادراک تعامل اجتماعی، دانش آموزان کم شنوا
Genealogical Analysis of Theorizing in Educational Administration Studies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۱, Spring ۲۰۲۴
15 - 33
حوزههای تخصصی:
The main question of the present research was theorizing controversies and their reason in educational administration studies. The search for the answer to this question was done by genealogical method. In the present thesis, an attempt was made to investigate the end and method of theorizing and its supposed reasons as the two main topics of discussion in this controversy, by Foucaultian genealogy. Following the search for the roots, this study led to the discovery of the sources of theorizing, including scientific power and governmentality, three conflicting discourses of theorizing, and two major ruptures in the theorizing process of educational administration studies. The discourses were identified and divided into three categories: “conventionalism”, “sanctification of science” and “evolution”, and the ruptures were categorized as “methodological rupture” and “teleological rupture”. According to the findings of this study, it can be concluded that educational administration studies are on the one hand considered by experts in the fields of education and social sciences, and on the other hand, are favored by politicians and rulers as a political tool for governments. Contrary to the claims of many competing theories, the emergence of theory in educational administration studies in its global origin has been a tool of political governance rather than seeking to achieve ideal goals such as awareness, welfare, educational justice, democracy, freedom and education. Following the expansion of colonial territories in the European and American governments, facing the huge population of colonized countries such as India and China and the ineffectiveness of previous models of governance, technological tools of discipline from authoritarian and force-based governance are changed to governance based on the education and training of individuals in accordance with the demands of the ruler systems. In other words, according to the conflicting discourses and double ruptures, theorizing in educational administration studies from Foucault’s point of view as a technology of discipline in the modern era, where it has followed political purposes, has had no advantage for this field of study, and every theory with a new claim has increased the ambiguity and confusion in its theoretical nature.
Impact of Inductive and Deductive Pragmatic Instruction on Iranian Intermediate EFL Learners' Grammar Awareness: A Study on Appropriateness and Accuracy(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
57 - 73
حوزههای تخصصی:
This study investigates the effectiveness of inductive and deductive instruction methods on grammar accuracy and appropriateness among Iranian intermediate English as a Foreign Language (EFL) learners. sixty participants, selected from an initial population of 120 students at Zabanzara English Language Institute in Gilan based on their scores on the OPT English proficiency test, were divided into three groups: one receiving inductive grammar instruction, another receiving deductive instruction, and a control group adhering to traditional grammar teaching methods. Over ten weeks, participants underwent a pretest to establish baseline grammar awareness, followed by respective interventions for each group. Posttests assessed changes in grammatical performance, with statistical analyses—including paired samples t-tests and one-way ANOVA—employed to evaluate pre- and post-intervention results. The findings indicate significant improvements in grammatical skills for both experimental groups compared to the control group, suggesting that inductive and deductive teaching methods are more effective than traditional approaches. However, the results did not show statistically significant differences between the inductive and deductive groups. This research underscores the potential benefits of innovative pedagogical strategies in enhancing EFL learners' grammatical understanding. It is recommended that 1. EFL instructors teaching grammar classes should consider the integration of both inductive and deductive teaching methods in their English language instruction.
Social Variation in the Dialects of Karbala and Baghdad: A Comparative Study of Urban and Rural Populations(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
95 - 105
حوزههای تخصصی:
This paper explored how social variables such as gender, education, and age influence linguistic variation between the speech communities of Karbala and Baghdad. The study examined phonological, syntactic, and semantic variations within these communities, using a sociolinguistic lens. A total of 192 participants were selected, stratified by gender, age, education, and region, with data collected through sociolinguistic interviews. The results indicated that gender and education significantly impact the phonological features, while age influenced syntactic patterns. The study’s findings provide valuable understanding about the complex dynamics of linguistic variation in Iraq, offering new perspectives on the role of social factors in shaping local dialects. These results are consistent with previous sociolinguistic studies, yet they offer distinct contributions to our understanding of Iraqi dialectology. The field of sociolinguistics explores how social factors such as gender, age, education, and social class influence language use. This intersection of social characteristics and linguistic behavior becomes particularly pronounced in societies with significant dialectal diversity. Iraq, with its rich geographical, social, and linguistic diversity, presents an ideal setting for investigating these dynamics. The country is home to numerous dialects that reflect the historical, social, and cultural experiences of its people. Among Iraq's cities, Baghdad and Karbala stand out as unique linguistic environments that offer valuable insights into the relationship between social factors and language variation.
Interrelations of Stress Coping Strategies, Foreign Language Anxiety, and Language Achievement among Iraqi EFL Students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
135-144
حوزههای تخصصی:
One of the most relevant areas in the field of Second Language Acquisition (SLA) that still merits further attention is the individual differences among English as Foreign Language (EFL) learners. With an eye on this issue, this study investigates the interrelations among stress coping strategies, foreign language anxiety (FLA), and language achievement among Iraqi EFL students. Utilizing a correlational research design, the study involved 150 upper-intermediate EFL learners who were randomly selected from EFL learners studying in two universities in Iraq. As for the data collection procedure phase of the study, the participants completed the Foreign Language Classroom Anxiety Scale (FLCAS) and the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS) to assess their levels of anxiety and coping strategies. The results indicated that there wsa a significant negative relationship between task-oriented coping strategies and foreign language anxiety, as well as a positive correlation between task-oriented coping and language achievement. The findings highlight the importance of effective coping strategies in mitigating anxiety and enhancing language learning outcomes among EFL learners. Furthermore, the study highlights the need for instructors to foster task-oriented coping strategies to improve language achievement and reduce anxiety, thereby creating a more supportive and effective learning environment.
رابطه سواد دیجیتالی و ادراک موفقیت شغلی در معلمان پیش دبستانی: نقش میانجی گری اشتیاق شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه سواد دیجیتالی و ادراک موفقیت شغلی در معلمان پیش دبستانی با نقش میانجی گری اشتیاق شغلی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری، تعداد 384 نفر معلمان پیش دبستانی شهر بغداد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری دردسترس تعداد ۲۰۰ نفر انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل سواد دیجیتالی توحیدی اصل و نیک اقبال زاده (1394)، ادراک موفقیت شغلی نبی (2000)، اشتیاق شغلی اوترخت و همکاران (2004) پاسخ داده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss نسخه 26 و Pls استفاده شد. پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای سواد دیجیتالی ۹۰/۰، ادراک موفقیت شغلی 84/0 و اشتیاق شغلی 81/۰ درصد بدست آمد. یافتههای پژوهش نشان داد که سواد دیجیتالی بر ادراک موفقیت شغلی معلمان با نقش میانجی اشتیاق شغلی تاثیر دارد.
بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه سواد دیجیتالی و قصد رفتاری معلمان برای استفاده از هوش مصنوعی در آموزش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی معلم در رابطه سواد دیجیتالی و قصد رفتاری معلمان برای استفاده از هوش مصنوعی در آموزش انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ثلاث باباجانی به تعداد 352 نفر بود با استفاده از روش نمونه گیری در دستری تعداد 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سواد دیجیتال، خودکارآمدی و قصد رفتاری استفاده شد و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی و استنباطی و برای بررسی برازش مدل از نرم افزار SMART PLS استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که سواد دیجیتال بر قصد رفتار معلمان در استفاده از هوش مصنوعی در آموزش تاثیر مثبت و مستقیم دارد، خودکارآمدی بر قصد رفتار معلمان در استفاده از هوش مصنوعی در آموزش تاثیر مثبت و مستقیم دارد، سواد دیجیتال بر خودکارآمدی معلمان تاثیر مثبت و مستقیم دارد و خودکارآمدی در رابطه بین سواد دیجیتال و قصد رفتار معلمان در استفاده از هوش مصنوعی در آموزش نقش میانجی دارد. بنابراین می توان گفت که سواد دیجیتال و خودکارآمدی از متغیرهای مهم و موثر بر قصد رفتاری معلمان در استفاده از هوش مصنوعی هستند که لازم است مورد توجه پژوهش گران قرار بگیرد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
215 - 244
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی (3 تا 8 سال) انجام شده است. روش پژوهش از نوع کیفی است. منابع اطلاعات، اسناد بالادستی در دسترس در حوزه هنر و کشورها و رویکردهایی که در حوزه برنامه درسی هنر دارای تجارب موفق و چشم گیر هستند، بوده است که استراتژی انتخاب کشورها و رویکردها بر اساس پیشروبودن در آموزش اوان کودکی بود و به منظور تعیین اعتبار الگوی طراحی شده نظرات 12 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی و هنر که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، مد نظر بوده است. ابزار جمع آوری داده ها، اسناد، منابع مرتبط و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان و خودبازبینی پژوهشگر تأیید و پایایی با استفاده از ضریب توافقی برای مولفه ها، بالای 0.8 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی و روش دلفی استفاده شد. الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی با 25 مولفه در عنصر آرمان های تربیتی- هنری، 52 مولفه در عنصر محتوا، مواد و فعالیت های خلاقانه آموزشی، 28 مولفه در عنصر راهبردهای خلاقانه یاددهی- یادگیری، 10 مولفه در عنصر محیط و فضای هنری، 10 مولفه در عنصر نقش و تعامل مربی با کودک و 13 مولفه در عنصر ارزشیابی خلاقانه تدوین شد. اعتبار الگو با نتیجه آزمون کندال، w=0.95 شده است که حاکی از اتفاق نظر بسیار خوب در بین متخصصان برای تایید الگوی هنر و زیبایی شناسی در اوان کودکی بوده است.
تأثیر تدریس پژوهی بر غنی سازی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
147 - 166
حوزههای تخصصی:
تدریس پژوهی رویکردی برای توسعه ی حرفه ای است که طی آن معلمان با یکدیگر در جهت تدوین طرح درس، اجرا، مشاهده و تحلیل نتایج آن در جهت بهبود یادگیری دانش آموزان همکاری و مشارکت می نمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تدریس پژوهی بر غنی سازی شغلی معلمان ابتدایی با روش تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان کوهدشت بود که در سال تحصیلی 02-01 در مدارس محل خدمت خود مشغول به اجرای فرایند تدرس پژوهی بودند و همچنین معلمانی که در این دوره ها شرکت نکرده بودند. متغیر مستقل شرکت در فرایند تدریس پژوهی بود که تأثیر استفاده از آن بر غنی سازی شغلی معلمان و مؤلفه های آن به عنوان متغیر وابسته بررسی شد. کل فرآیند تدریس پژوهی در 9 جلسه ی 90 دقیقه ای دو روز در هفته برگزار شد. حجم نمونه برای گروه آزمایش 45 نفر و برای گروه کنترل 45 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه غنی سازی شغلی Hockman and Oldham (1976) گردآوری شد. روایی ابزار توسط متخصصان و آلفای کرونباخ پنج عامل استخراج شده نیز از 58% تا 62% گزارش شده است. آلفای کرونباخ کلی پنج استخراج شده در این پژوهش 724% به دست آمد. در این پژوهش، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش آمار توصیفی از آماره های میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد و در قسمت آمار استنباطی برای تحلیل سؤالات از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین نمرات غنی سازی شغلی معلمان شرکت کرده در فرایند تدریس پژوهی و معلمان شرکت نکرده در این فرایند تفاوت معناداری وجود دارد (p= 0/000). از این رو می توان گفت که تدریس پژوهی می تواند به غنی سازی شغلی معلمان کمک کند.
الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی الزامات و بسترهای برنامه درسی تربیت اقتصادی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفت. حوزه پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه درسی تربیت اقتصادی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه بارز انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با بیست و سه نفر از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای استان خراسان رضوی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون در سه سطح مضامین پایه، سازمان دهنده و منتخب استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی 5 بُعد اصلی شامل الزامات برنامه ای تربیت اقتصادی(مشتمل بر محورهایی چون تدوین برنامه های درسی جامعه محور، تجدید رویکرد در برنامه ریزی و اجرای مناسب برنامه های درسی)، الزامات اجتماعی-دانشگاهی (مشتمل بر محورهایی چون فرهنگ سازی اجتماعی، آشناسازی و الگوسازی اقتصادی از سوی دانشگاه و مؤلفه های کلان جامعه دانشگاه)، الزامات راهبردی (مشتمل بر محورهایی چون همسوسازی باورها با سبک زندگی، درونی سازی بجای برون سپاری، آماده سازی دانشجویان برای ورود به بازارکار، توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی دانشجویان، شبکه سازی و تعامل گرایی در تربیت اقتصادی)، الزامات زمینه ای (مشتمل بر محورهایی چون تأثیرپذیری در بُعد فردی، فرهنگ معیشتی دانشجویان و رویکردهای آموزشی و تربیتی دانشگاه) و بسترهای تربیت اقتصادی (مشتمل بر محورهایی چون مهارت آفرینی و توانمندسازی دانشجویان، توجه به منابع و ظرفیت های موجود و دانش اقتصادی دانشجویان) مورد سازماندهی قرار گرفت. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که در تربیت اقتصادی دانشجویان عوامل فردی، دانشگاهی، اجتماعی و فرهنگی نقش دارند.
واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ ویژه نامه ۱۴۰۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: فلسفه تربیت معلم به چیستی، چرایی و چگونگی تربیت معلم نظر دارد و با سؤال هایی بنیادین، روبه رو است. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب است. فلسفه تربیت معلم در ایران به اندازه ارزش و حساسیتی که دارد موردتوجه قرار نگرفته است. فقدان فلسفه روشن در باب تربیت معلم، یک خلأ محسوب می شود؛ لذا محور این پژوهش، فلسفه تربیت معلم است. روش ها : در این راستا، برای پاسخ گویی به سؤالات تحقیق از روش تحلیلی - استنباطی استفاده شده است. یافته ها: نتیجه یافته ها نشان داد که در منظومه فکری امامین انقلاب تربیت معلم از جایگاه والایی برخوردار است. امام خمینی (ره) با دیدی همه جانبه و در ارتباط با کل هستی و جایگاه درخور انسان در این هستی که همان «خلیفه اللهی» است به موضوع تربیت می نگرد. ایشان به این نکته اشراف داشته اند که راه تربیت انسان در نیل به کمال راستین، از راه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی آن هم از منظر قرآن و اسلام می گذرد. در منظومه فکری امام خمینی (ره) فلسفه حاکم در تربیت معلم، تربیت معلمی که در مسیر قرب الهی است و در این مسیر از لحاظ اعتقادی و عبادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، علمی، عقلی و فناوری و زیباشناختی و هنری تربیت یافته است. در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هم مبانی تربیت دربرگیرنده مبانی هستی شناسی با محوریت نگاه توحیدی، مبانی انسان شناسی با محوریت الهی بودن انسان و مبانی معرفت شناسی بر حضور الهی و ربوبیت الهی در نگاه حقایق هستی مبتنی است. نتیجه گیری: در گفتمان رهبر معظم انقلاب شکل گیری دولت اسلامی جوان و حزب الهی نیازمند تربیت افراد در تراز انقلاب اسلامی بوده که در این زمینه تربیت معلم نقش اساسی و محوری دارد.