فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
32 - 65
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال طراحی دوره ای بر پایه منتورینگ الکترونیکی به منظور بهبود عملکرد کارکنان شرکت پالایش نفت تهران بوده است. در این تحقیق از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی استفاده شد.جامعه پژوهشی کلیه کارکنان بخش آتشنشانی پالایشگاه نفت تهران به تعداد ۸۰ نفر بودند ونمونه مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و تعداد 64نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.برای سنجش عملکرد کارکنان، از پرسشنامه با مقیاس لیکرت و همچنین آزمون عملی استفاده شد. با مطالعه اسناد، مدارک و همچنین مصاحبه های تخصصی برگزار شده، یک پرسشنامه 31سوالی در خصوص تاثیر منتورینگ الکترونیکی بر روی عملکرد کارکنان تهیه شد.پروتکل اجرایی پژوهش به این صورت بودکه ابتدا دوره آموزشی بر مبنای مؤلفه های منتورینگ الکترونیکی طراحی شد.پیش آزمون در قالب پرسشنامه وهمچنین آزمون عملی برای هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. دوره آموزشی طراحی شده برای گروه آزمایش اجرا شد و برای گروه کنترل نیز دوره آموزشی به شیوه حضوری و به سبک همیشگی اجرا گردید. سپس پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. در آخر از آمار توصیفی (فراوانی،درصدفراوانی،میانگین،انحراف معیار،حداقل،حداکثر،کجی وکشیدگی) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) برای اعتباریابی بیرونی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که گروه منتورینگ الکترونیکی در ابعاد توانایی، ابتکار، محیط و پیشرفت به طور معنی داری از نمرات منتورینگ حضوری بالاتر بود ولی در مولفه های مشوق و ارزشیابی و بازخورد، نمرات گروه منتورینگ حضوری به طور معنی داری بالاتر بود و در بعد کمک هم تفاوت چندانی بین دو گروه دیده نشد
کاوش درک معلمان دوره دوم متوسطه از مدل و بکارگیری مدل ها در تدریس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل سازی قسمت جدانشدنی آموزش علوم است و معلمان نقش برجسته ای در آموزش مدل سازی و استفاده از آن دارند. مدل سازی به ایجاد، ارزیابی و بازنگری مدل هایی اشاره دارد که پدیده های علمی را تبیین می کنند و فرامدل سازی به تأمل و استدلال درباره ماهیت، هدف، محدودیت ها و پیامدهای مدل ها و مدل سازی اشاره دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان درک معلمان از مدل و همچنین، دیدگاه آنان درباره به کارگیری مدل در تدریس علوم بود. در این پژوهش کمّی که جامعه آماری آن معلمان علوم (فیزیک، شیمی و زیست شناسی) دوره دوم متوسطه ایران بودند، نمونه ای 295نفری که در دسترس پژوهشگران قرار داشتند، انتخاب و به کمک پرسشنامه، از آن ها پرسش هایی درباره شیوه ادراک و همچنین، امکان استفاده از مدل ها در تدریس پرسیده شد. نتایج پژوهش نشان داد معلمان به دانش محتوایی و موضوعی بیشتر از فرایند مدل سازی و دانش فرامدل سازی اهمیت می دهند و مشارکت دادن دانش آموزان در فعالیت های مدل سازی بیشتر با هدف توصیف پدیده هاست و نه فرایندهای مهم تر شناختی مثل پیش بینی پدیده ها، حل مسئله و یا استدلال علمی. همچنین، معلمان از فرایند طراحی، ارزیابی و بازنگری مدل ها براساس پرسش های خود دانش آموزان، به ندرت استفاده می کنند و فرایند مدل سازی نقش جزئی در عملکرد آن ها هنگام تدریس دارد. ارتقای شایستگی معلمان در دانش مدل سازی، حمایت و تشویق آن ها برای تدریس مبتنی بر مدل سازی، بازنگری برنامه درسی معلمان علوم درجهت توجه به مهارت های شناختی و فراشناختی ازجمله دانش مدل و فرامدل سازی می تواند هم به بهبود کیفیت تدریس معلمان کمک کند و هم موجب رشد سواد علمی در دانش آموزان شود.
طراحی الگوی مطلوب سیاست گذاری برنامه ریزی درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
230 - 207
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده کیفی و از لحظ روش، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی عرفی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 11 نفر از متخصصان سیاست گذاری برنامه درسی در سالتحصیلی 1399-1398جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از متخصصان دانشگاهی، دارای تجربه سیاست گذاری بود. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری گلوله برفی بود.ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس تکنیک 5w1h بود. روایی محتوایی مصاحبه با استفاده از نظر5 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت تایید گردید. داده ها طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2018 Maxqdaاستفاده شد.اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی لینکلن و گوبا تایید-گردید. با بررسی یافته ها، الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران در سه بعد رسمی ، فنی و محتاطانه و در سه سطح supra، macro و micro طراحی شد.نتایج نشان داد سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران دارای 4 مولفه سیاست-گذاری در خصوص اهداف برنامه درسی، فرصتهای یاددهی و یادگیری،محتوای سیاست ها و ارزشیابی سیاست ها است.با توجه به یافته ها برای اصلاح سیاست های برنامه های درسی ایجاد چرخه فعال با هدف پایش و بهسازی چرخه نیاز است. این یافته ها می تواند با تبیین فرایندسیاست-گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران جهت تحقق سیاست بوم شناختی برنامه درسی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل ساختاری- تفسیری نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته- اکتشافی متوالی طی دو مرحله کیفی و کمی بهره گرفته شد. در مرحله نخست (کیفی) گردآوری اطلاعات از طریق تحلیل 12 سخنرانی و مصاحبه صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی در رسانه های مختلف صورت گرفت و نتایج نشان داد که طبق نظر صاحب نظران مهم ترین نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران عبارت اند از: کمیت گرایی، عدم اثربخشی پژوهش ها، عدم مرجعیت علمی، مدرک گرایی، زوال مفهوم شاگردپروری، ناکامی و تنافر منزلتی دانش آموختگان، آشفتگی طبقاتی، آسیب پذیری و کاهش اعتماد عمومی به دانشگاه و دانشگاهیان و گسست دانشگاه از جامعه. در مرحله دوم پژوهش نیز به منظور تحلیل روابط بین نشانگرهای شناسایی شده و سطح بندی آن ها از رویکرد تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) مبتنی بر نظر خبرگان بهره گرفته شد و در نهایت یافته ها نشان داد که نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران بر اساس میزان تأثیرگذاری بر یکدیگر در پنج سطح قرار می گیرند. طبق یافته ها نشانگرهای سطوح بالاتر به ترتیب سطح از قدرت اثرگذاری بالایی بر سطوح پایین تر برخوردارند و نقش محوری در عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران دارند.
اهمیت و ضرورت تقویت سخنرانی معلمان در ارتقاء کیفیت آموزش تاریخ
حوزههای تخصصی:
امروزه تشویق معلمان در به کارگیری روش های نوین آموزشی در همه رشته های نحصیلی به چشم می خورد، بدون شک جریان یاددهی و یادگیری با روشهای نوین و بهره گرفتن از وسایل کمک آموزشی پیشرفته موفق تر و کارسازتر است اما روش سخنرانی در همه شیوه های تدریس اعم از کهنه و نو به کار گرفته می شود و در اینجاست که قدرت و توانایی معلم در به کار بردن صحیح آن می تواند به ارتقاء کیفیت آموزش بیانجامد. پژوهشگر در این مقاله با بهره گرفتن از تجربیات چندین ساله آموزش تاریخ و با مراجعه به منابع و مستندات مربوط و با استفاده از شیوه توصیفی و تحلیلی به دنبال بیان این یافته است که سخنرانی قوی در ارتقاء سطح کیفی آموزش تاریخ بسیار مؤثر است لذا تقویت فن بیان و استفاده درست مدرسین درس تاریخ به خاطر بهره بیشتری که از روش سخنرانی می گیرند مهم ، لازم و ضروری است.
کاربرد خط و خطاطی و خوشنویسی در آموزش علم تاریخ در ایران اسلامی
منبع:
پژوهش در آموزش تاریخ دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
73 - 154
حوزههای تخصصی:
خطاطی یکی از هنرهایی بود که بعد از ورود اسلام به ایران با خط کوفی شروع شده و کم کم با انشعاب آن خط های دیگری نیز به وجود آمد که امروزه آثار زیادی از این خط ها در موزه های دولتی و شخصی به صورت آثاری با ارزش وجود دارد. آنچه در این میان مهم است نقش تاریخی خط و خطاطی است که در آموزش و یادگیری علم تاریخ مهم است. با توجه به اینکه امروزه خط و خطاطی نقش مهمی در کتاب ها و نامه ها و اسناد دارد توجه به آن لازم و ضروری است. خط و خطاطی با اینکه خود دارای تاریخچه ای بس مهم و معتبر است اما در این پژوهش سعی بر این شده است از منظر یادگیری که این هنر بر آموزش علم تاریخ برای دوست داران این علم مهم است نشان داده شود دارد و از این منظر مورد بررسی قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش ریاضی و بازی درمانی بر اختلال یادگیری ویژه ریاضی و انگیزش ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه ی اثربخشی آموزش مستقیم ریاضی و بازی درمانی بر اختلال یادگیری ویژه ی ریاضی و انگیزش ریاضی انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری دانش آموزان ناحیه ی دو شهر سنندج بودند و نمونه ی آماری 45 نفر بود که به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از ابزار آزمون وکسلر، آزمون عملکرد تحصیلی تبریزی و همکاران (1400) و انگیزش ریاضی نعمتی (1388) استفاده شد. داده ها در دو سطح توصیفی و استباطی با استفاده از نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش مستقیم ریاضی و بازی درمانی با 95 درصد اطمینان بر اختلال یادگیری ویژه ی ریاضی مؤثر بوده است. همچنین یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره جهت بررسی نقش آموزش مستقیم ریاضی و بازی درمانی بر انگیزش ریاضی حاکی از اثرگذاری متغیرهای مستقل بر وابسته بود. بین اثرگذاری آموزش مستقیم ریاضی و بازی درمانی بر اختلال یادگیری ویژه ی ریاضی تفاوتی وجود نداشت. در مورد اثربخشی آموزش مستقیم ریاضی و بازی درمانی بر انگیزش ریاضی تفاوت وجود داشت و اثربخشی آموزش مستقیم بیشتر از بازی درمانی بود.
The Effect of Interventionist Dynamic Assessment through WhatsApp and Bigbluebutton on Learning Grammar by Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dynamic assessment (DA) is an effective strategy to combine teaching and testing and it is even more enjoyable through digital devices such as computer and moblie devices. The purpose of the current study was to investigate whether the effect of interventionist dynamic assessment through WhatsApp, Bigbluebutton, and face to face classes had significant impacts on English as a foreign language (EFL) learners’ learning of grammar. The participants of this quasi-experimental study were seventy-five male intermediate EFL learners studying English in one of the English language institutes in central Iran. Three intact pre-intermediate level classes were chosen based on non-random convenience sampling and assigned to the three groups of WhatsApp, Bigbluebutton, and traditional group. The instruments that were used in this study were the Oxford Quick Placement Test (OQPT) and a multiple-choice grammar test. Over the course of six sessions, all three groups received interventionist DA strategies in teaching countable and uncountable nouns and determiners. The results of statistical data analysis showed that all three groups had significantly progressed over the study since there was significant difference between the pretest and posttest scores of each group. However, no statistically significant differences were found among the three groups’ means on the posttest of grammar. The findings have implications for language teachers and researchers of second language acquision.
Pathology of the virtual evaluation system in elementary school(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of the current research was the pathology of the virtual evaluation system in the elementary school. The current research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of survey type. The population of this research included all primary school teachers in Miandoab city in the academic year of 2019-1400. Using proportional stratified random sampling method and using Morgan and Karjesi table, the sample size of 201 teachers was determined. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The face validity of the questionnaire was confirmed by experts and professors of the Department of Educational Sciences. Descriptive statistics (frequency, mean and standard deviation, variance, etc.) and inferential statistics (one-sample t-test) were used to analyze the data. The data was analyzed using spss22 software. The results of the research indicated that the items (attention to the correlation of evaluation methods with general goals and behavior, the level of student readiness to enter electronic courses in evaluation, the way the teacher interacts with managers, other teachers, staff and knowledge students in the evaluation of the virtual environment, the level of knowledge and skills in the evaluation of virtual education) are management aspects in the pathology of virtual evaluation of the primary course; and cases (the need for hardware and software and web browsers in evaluation; the possibility of adding evaluation methods by the teacher; taking advantage of digital media and resources in evaluation; adapting the technological architecture to the evaluation schedule of the course; using educational tools for student evaluation; use of technical standards to share questions, assignments and feedback in evaluation) are the aspects of electronic technology in the pathology of virtual evaluation of the primary course; and issues (the extent of using inter-curricular questions for self-testing and encouraging content learning in evaluation; paying attention to setting the structure of each lesson and dividing it into sections of introduction, content, assignments and evaluation; integrating curriculum and electronic environment tools in virtual education in evaluation; the degree of participation of students' knowledge in the learning process in evaluation;
امکان سنجی اجرای برنامه درسی توسعه حرفه ای موثر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی اجرای برنامه درسی توسعه حرفه ای موثر معلمان در نظام آموزشی ایران صورت گرفته است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر نوع کاربردی و به لحاظ روش پژوهش کیفی (نظریه داده بنیاد کلاسیک یا گلیزری) بود و در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری شامل صاحبنظران و مربیان در زمینه توسعه حرفه ای معلمان و شیوه انتخاب آن ها هدفمند و از نوع گلوله برفی بود. برای انتخاب شرکت کنندگان در تحقیق دو ملاک تخصص علمی و تجربه عملی در حیطه آموزش معلمان تعیین شد. گرداوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و بازپاسخ صورت گرفت و پس از انجام 21 مصاحبه، مقوله ها تکراری و اشباع نظری حاصل گردید. داده های پژوهش نیز از طریق فرایند رمزگذاری مبتنی بر طرح گلیزری نظریه داده بنیاد تحلیل و مقوله سازی شد. برای تأمین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا شامل: قابل قبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج در قالب الگوی مفهومی بدین صورت شکل گرفت: ضرورتها (تحقق اهداف نظام آموزشی، به روزرسانی قابلیت های معلم، پیچیده و منعطف بودن نقش معلم، اصلاح گری، بالندگی معلمان و بهبود یادگیری دانش آموزان)، عوامل موثر (شخصی و محیطی)، موانع (اهمیت و اولویت، کمیت و کیفیت و زمان) و نتایج (معلمان، برنامه ها و دانش آموزان).
بحث و نتیجه گیری: در صورتی که برنامه درسی توسعه حرفه ای معلمان به شکل موثری طراحی و اجرا شود موجب به روزرسانی قابلیت های معلمان و بالندگی فردی و جمعی آنان خواهد شد که این امر بهبود یادگیری دانش آموزان و در نهایت تحقق اهداف نظام آموزشی را در پی خواهد داشت.
تدوین الگو مدیریت ارزیابی درونی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:. دانشگاه ها برای پاسخگویی به انتظارات و نیازهای جامعه با روشی کارآمد، تحت فشار روز افزون قرار گرفته اند، این امر با توجه به هزینه هایی که دانشگاه ها به جامعه و دولت تحمیل می کنند و نیز با توجه به ارتباط کیفیت دانشگاه ها با کیفیت کلی جامعه، از پیچیدگی ویژه ای برخوردار است .این مطالعه با هدف تدوین مدل مدیریت ارزیابی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت انجام گرفت.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی بوده است حوزه پژوهش، در برگیرنده استادان، صاحب نظران، متخصصان و خبرگانی بود که در ارتباط با مدیریت ارزیابی درونی در دانشگاه آزاد اسلامی تجربه داشته اند و دارای تألیفات و سوابق پژوهشی مرتبط در این زمینه هستند. برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیم ساختار یافته ( تا رسیدن به مرحله اشباع نظری) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار N-Vivo (نرم افزاری برای تحلیل داده های کیفی ) با روش تحلیل مضمون استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق تعداد 7 مضمون اصلی اهداف-رسالت ها، ساختار سازمانی و مدیریت، عامل هیات علمی، عامل دانشجویان، برنامه های آموزشی-درسی، امکانات و منابع آموزشی-پژوهشی برای مدل تحقیق شناسایی گردید.
نتیجه گیری: توجه به اهمیت ارزیابی درونی در ارتقای بهبود کیفیت و توسعه نظام دانشگاهی، استقرار و استمرار نظام ارزیابی درونی در دانشگاه امر مهمی است و ناگزیر انجام این مهم، همکاری همه جانبه اعضای هیئت علمی دانشگاه را می طلبد.
طراحی و اعتباریابی الگوی هدایت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
169 - 142
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی هدایت تحصیلی انجام شد. جهت طراحی الگو از روش نظریه داده بنیاد و جهت اعتباریابی آن، از روش تحلیل عاملی تأییدی مرحله اول و دوم استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، متخصصان رشته های روان شناسی تربیتی، مشاوره تحصیلی، مشاوره و مدیریت آموزشی بود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش، نیز مدیران مدارس متوسطه اول شهر کرمانشاه بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش، نمونه گیری هدف مند غیر احتمالی؛ و در بخش کمی، به شیوه سرشماری بود. تعداد نمونه بخش کیفی و کمی، به ترتیب برابر با 10 نفر و 150 نفر بود. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند؛ و در بخش کمی، پرسشنامه 29 سؤالی در مقیاس لیکرت بود. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی هدایت تحصیلی با دوازده عامل آزمون، هدایت تحصیلی، نگرش تحصیلی، انگیزه، نمره، زمینه یابی مشاوره ای، موانع هدایت تحصیلی دانش آموزان، راهبرد روان شناختی، راهبرد نظارتی، راهبرد اطلاعاتی، کارآیی بیرونی و کارآیی درونی طراحی شد. یافته های بخش کمی، نیز نشان داد، الگوی پیشنهادی هدایت تحصیلی از نظر مدیران مدارس دارای اعتبار بسیار مطلوب است. در نتیجه، بر اساس نظر متخصصان، می توان از این الگوی دوازده عاملی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان بهره گرفت.
واکاوی مولفه های تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی دانش آموزان پسر متوسطه دوم: یک مطالعه سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
198 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه نظام مند مولفه های تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی دانش آموزان پسر متوسطه دوم است. روش پژوهش کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورداستفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. برای یافتن مؤلفه های الگوی تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی دانش آموزان، پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب شده اند. میدان پژوهش تحقیقات انجام شده از پژوهش های 10سال اخیر است (پژوهش هایی در رابطه با تربیت حرفه ای مبتنی بر شایستگی به صورت کمی یا کیفی به چاپ رسیده و کتاب های مرجع در زمینه تربیت حرفه ای، شایستگی و شایستگی آموزشی دانش آموزان)که طی واکاوی محتوایی، دسته بندی و غربالگری انجام گرفته و در حدود 27پژوهش واجد شرایط و معیارهای مد نظر، بصورت هدفمند انتخاب شده، کد گذاری و طبقه بندی صورت گرفته و الگوها، پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج شدند. سپس با استفاده از تحلیل محتوای کیفی سه بعد شایستگی دانشی،شایستگی نگرشی و شایستگی مهارتی و 7 زیرطبقه به شکل دانش عمومی و تخصصی، دانش کسب و کار، دانش فناوری اطلاعات،فرهنگ، نگرش حرفه ای، تجربه حرفه ای و مهارت فنی شناسایی شد. بر اساس یافته ها، می توان چنین نتیجه گرفت که جهت تربیت حرفه ای دانش آموزان حصول شایستگی های دانشی، نگرشی و مهارتی با توجه به تحولات آموزش وپرورش در عصر جدید لازم و ضروری به نظر می-رسد. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای برنامه ریزان، پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم وتربیت در بعد تربیت حرفه ای باشد.
تجارب زیسته معلمان از کاربرد فناوری در برنامه درسی دوره متوسطه: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجارب زیسته معلمان از کاربرد فناوری در برنامه درسی دوره متوسطه صورت گرفت. رویکرد پژوهش کیفی و روش مطالعه نیز پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان دوره متوسطه که تجربه استفاده از فناوری در اجرای برنامه درسی را داشتند تشکیل دادند. حجم نمونه بر اساس قاعده اشباع نظری داده ها بود بنابراین بر اساس قاعده اشباع نظری، مشارکت کنندگان پژوهش به حجم 19 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع مطلوب انتخاب شدند. معیار انتخاب مشارکت کنندگان پژوهش معلمانی بود که فناوری های آموزش را در اجرای آموزش بکار برده اند، بود. ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. از تحلیل مصاحبه ها 8 مضمون سازمان دهنده و 104 مضمون پایه استخراج شد. یافته ها نشان داد که تسهیل یادگیری، تغییرات مثبت پداگوژیگی، نوآوری های جدید فناورانه، تسهیل فرایندهای اداری، عدم وجود بسترها و زیرساخت های فنی مناسب، چالش های مربوط به نیروی اسانی، چالش های مدیریتی، چالش های پیامدی از اصلی ترین تجارب معلمان در فرایند اجرای برنامه درسی مبتنی بر فناوری بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که متولیان نظام آموزشی به منظور افزایش استفاده از فناوری-های آموزش در اجرای برنامه درسی می بایست بسترهای فنی، قانونی و مدیریتی بکارگیری این فناوری ها را تسهیل کنند.
Setting the Stage for Progress: Introducing PRIEN Journal to the World
حوزههای تخصصی:
The establishment of the Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN) Journal marks a significant milestone in the field of psychology. This pioneering international academic journal is dedicated to addressing the multifaceted psychological needs of individuals with exceptionalities. Our mission is to promote understanding, support, and advancement for those with unique psychological needs, ranging from developmental and emotional challenges to cognitive exceptionalities and giftedness. As we introduce PRIEN Journal to the world, we aim to set the stage for meaningful progress in this crucial field. The landscape of psychological research is vast, yet there remains a critical need for focused studies on individuals with exceptional needs. The PRIEN Journal addresses this gap by offering a platform for high-quality original research, comprehensive reviews, thought-provoking editorials, and insightful communications. This focus ensures that our content is relevant and beneficial to both practitioners and scholars who work with this diverse population. Our journal aims to highlight such impactful studies and bring them to the forefront of academic and clinical practice. As we launch the PRIEN Journal, we invite researchers, practitioners, and scholars to contribute their work and join us in advancing the understanding and support of individuals with exceptional needs. Together, we can set the stage for progress, driving forward research and practice that will make a meaningful difference in the lives of those we serve.
The Future of Robotics in Special Needs Education
حوزههای تخصصی:
The integration of robotics in education has garnered increasing attention, particularly in the realm of special needs education. As technology evolves, so does its potential to enhance learning experiences for students with disabilities. This letter explores the current state and future prospects of using robotics in special needs education, drawing on recent research to highlight both the challenges and opportunities. The future of robotics in special needs education holds immense promise. By enhancing academic skills, boosting motivation and engagement, and supporting social and emotional development, robotics can significantly improve the educational experiences of students with disabilities. However, to realize this potential, it is essential to address the challenges related to design, accessibility, and educator training. Continued research and innovation will be crucial in ensuring that robotics can serve as an effective tool in special needs education, providing tailored support that meets the diverse needs of all students.
Modeling teacher emotionality and identity through structural equation modeling (SEM): English as a Foreign Language (EFL) teachers in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۳ , ۲۰۲۳
54 - 73
حوزههای تخصصی:
The term ‘teacher emotions’ is defined as feelings and affections teachers experience in their professional practice. Teacher identity, as the beliefs, values, and perceptions that teachers hold about themselves and their roles, holds paramount importance in the realm of education as it profoundly shapes the teaching and learning process. This study sought to delve into modeling EFL teachers’ emotionality and identity. In so doing, a quantitative correlational design was used. The participants employed included 200 Iranian male and female EFL teachers who were selected from different language institutes of Iran through convenient sampling. To collect the data, the Teacher Emotionality Questionnaire and the Revised Identity Style Inventory (ISI-5) were used. To analyze the data, Structural Equation Modeling (SEM) was run. As unveiled by the results, positive emotionality (i.e., enjoyment, responsiveness, emotional support and flexibility) was a direct and significant predictor of informational identity. Positive emotionality was a negative and significant predictor of diffuse-avoidant identity. Negative emotionality (i.e., anxiety and burnout) was a significant and negative predictor of informational and normative identity. Negative emotionality was a significant and positive predictor of diffuse-avoidant identity. Congruent with the findings, it is concluded that Iranian EFL teachers are exposed to different kinds of positive and negative emotions. The results also lead to the conclusion that diffuse-avoidant identity aspect is weak in teachers who experience positive emotions. In sum, it is concluded that emotionality and identity aspects are interrelated in EFL teachers. EFL teachers should make attempts to experience more positive emotions than negative ones so that their identity is developed in a positive and authentic direction.
بررسی رابطه ی اختلالات بالینی و سبک های فرزندپروری با وابستگی به بازی های کامپیوتری در دانش آموزان متوسطه ی اول شهر نی ریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی اختلالات بالینی و سبک های فرزندپروری با وابستگی به بازی های کامپیوتری در دانش آموزان متوسطه ی اول شهر نی ریز بود. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و برحسب شیوه ی گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه ی اول شهرستان نی ریز (990 نفر) در سال 1403-1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون SCL-90-R، پرسشنامه ی سبک های فرزندپروری دیانا بامریند (1971) و پرسشنامه ی وابستگی به بازی های رایانه ای آنتوران (2008) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین اختلالات بالینی با وابستگی دانش آموزان به بازی های کامپیوتری رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. بین سبک های فرزندپروری قاطعانه با وابستگی دانش آموزان به بازی های کامپیوتری رابطه ی منفی و معنی دار و بین سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه با وابستگی دانش آموزان به بازی های کامپیوتری رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین شکایت جسمانی، اضطراب، روان رنجوری و توافق پذیری به عنوان قوی ترین متغیرها برای پیش بینی وابستگی دانش آموزان به بازی های کامپیوتری بودند.
رابطه هوش رقابتی با مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران مدارس غیر انتفاعی شهرستان کازرون
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف اصلی این تحقیق هدف اصلی این تحقیق رابطه هوش رقابتی با مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران مدارس غیر انتفاعی شهرستان کازرون بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود.روش شناسی پژوهش: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه مدیران و معاونان مقطع ابتدایی دبستانهای غیر انتفاعی شهرستان کازرون تشکیل داد. و با استفاده از تمام شماری 71 نفر مدیر و معاون در تحقیق مشارکت داشتند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه بود که توسط محققان قبلی روایی و پایایی آن محاسبه و مطلوب گزارش شد. داده ها با نرم افزار SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که وجود رابطه هوش رقابتی با مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران مدارس غیر انتفاعی شهرستان کازرون تأیید می گردد. ضریب همبستگی پیرسون بین هوش رقابتی با مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران مدارس غیر انتفاعی برابر 696/0 می باشد. همچنین بین مولفه های هوش رقابتی با مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران رابطه ی مثبت و معنی داری بدست آمد. با توجه به مقداری بتا یا ضریب رگرسیون استاندارد شده می توان گفت مولفه های هوش تجاری،و هوش اجتماعی توانایی پیش بینی مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران را دارند. در این راستا هوش تجاری با مقدار بتای 515/0 و هوش اجتماعی با مقدار بتای 242/0 در مدل تاثیر دارند و در سطح 01/0 P< معنی دار می باشندنتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که هرچه میزان هوش رقابتی مدیران بیشتر باشد، میزان مسئولیت پذیری اجتماعی آن ها نیز به طور معناداری بالاتر خواهد بود.این رابطه مثبت و معنادار نشان می دهد که هوش رقابتی به عنوان یکی از عوامل مهم در مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران مدارس غیرانتفاعی عمل می کند .بنابراین با تقویت هوش رقابتی مدیران از طریق آموزش های لازم، می توان انتظار داشت که میزان مسئولیت پذیری اجتماعی آن ها نیز افزایش یابد.
ادراک دانشجویان از تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی: پیگیری کیفی یک مطالعه آزمایشی در حوزه علوم تربیتی در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان تأثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و شناسایی چگونگی این تاثیرات انجام شد. ابتدا داده های کمّی و سپس داده های کیفی جمع آوری شدند تا اثر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و چگونگی این تأثیرات را شناسایی نمایند. هشتادوهشت دانشجو در مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی در دو گروه آزمایشی و گواه به روش نمونه گیری در دسترس برای مطالعه انتخاب شدند. دانشجویان گروه آزمایشی 16 جلسه از طریق رویکرد یادگیری مشارکتی آموزش داده شدند. گروه گواه نیز به روش متداول آموزش داده شدند. در پایان ترم دانشجویان گروه آزمایشی که تعدادشان 44 نفر بود در مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند تا پس از مداخله، تجربیاتشان از یادگیری را بازگو نمایند. ابزار گردآوری داده ها آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی درس روش تدریس و برنامه ریزی آموزشی بود که ابتدا توسط پنج نفر از مدرسان روش تدریس در دانشگاه های دولتی مورد بازبینی قرار گرفت و سپس روی یک نمونه 15 نفری اجرا شد. میزان آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های هر دو درس مطلوب گزارش گردید. نتایج نشان داد دانشجویان گروه آزمایشی در هر دو درس عملکرد بهتری دارند. ادراک دانشجویان نیز نشان داد یادگیری مشارکتی نه تنها یک محیط یادگیری همدلانه، ایمن و دلپذیر ایجاد می کند و مهارت های فردی و ارتباطی دانشجویان را تقویت می کند، بلکه کیفیت یادگیری آن ها را نیز بهبود می بخشد. داده های کیفی ضمن اینکه می توانند نقطه شروعی برای استفاده از سایر روش های کیفی نظیر مشاهده جهت درک عمیق تر محیط یادگیری مشارکتی فراهم سازند، به طور تلویحی نشان می دهند که یادگیری مشارکتی می تواند در کلاس های درس دانشگاه اجرا شود.