فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
79 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد معنویت و تعالی خود در مشاوران بود. جامعه این پژوهش کیفی، شامل تمامی مشاوران استان یزد در سال 1398 بود. نمونه به شیوه هدفمند صرفاً در مشاورانی انتخاب شد که انگیزش شغلی بالا و فرسودگی پایینی داشتند. از 10 مشاور مصاحبه به عمل آمد و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری در تحقیقات کیفی انتخاب شد. برای تحلیل داده ها از شیوه نظریه مبنایی، شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی، استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد معنویت و تعالی خود در شغل مشاوران شامل 5 بعد شخصی، بین فردی، حرفه ای، نظام هستی و الهی است. بعد شخصی به این معنا بود که معنویت و تعالی مشاوران در شغلشان نمود داشت و زمینه را برای رشد شخصی مشاور و رضایت از شغل فراهم می کرد. بعد بین فردی اشاره به ارتباط مشاوران با مراجعان داشت و بیان می کرد که مشاور به واسطه فراتر رفتن از خود و نوع دوستی، موجبات رضایت مراجع را فراهم می آورد. بعد حرفه ای به این نکته اشاره داشت که مشاوران با وجود سختی ها و چالش های شغلی به دلیل نگاه معنوی از شغل خود لذت می بردند. بعد نظام هستی نشان دهنده اثرموج در مشاوران بود که به واسطه تعالی و معنویت آنان اتفاق افتاده و منجر به اثرگذاری در جامعه و سرنوشت افراد می شد. بعد الهی اشاره به حضور خداوند در شغل مشاوران و الگوگیری آن ها از اصول دینی داشت. بر اساس این یافته ها، می توان نتیجه گرفت که تعالی و معنویت در شغل موجب بالارفتن کیفیت زندگی مشاور چه در شغل و چه در زندگی شخصی می شود.
اثر بخشی آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
89 - 120
حوزههای تخصصی:
والدگری یکی از مؤلفه های اساسی در رشد نوجوانان است و اغلب با مهم ترین دستاوردهای نوجوانان مانند توانا یی های شناختی و اجتماعی و سازگاری رابطه دارد. سازگاری توانایی انطباق، همکاری و کنار آمدن با خود، محیط و دیگران است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری عاطفی، تحصیلی و اجتماعی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. تمامی مادران دانش آموزان دختر پایه نهم (دوره متوسطه اول) شهر الوندِ استان قزوین که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند، جامعه مورد نظر پژوهش حاضر را تشکیل دادند. نمونه مورد نظر 30 نفر از مادران دختران نوجوان ناسازگار بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. والدگری موفق در طی 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل در طی این دوره هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1984) جمع آوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش والدگری موفق به مادران بر سازگاری تحصیلی دختران نوجوان مؤثر نبوده است، اما بر سازگاری کلی، عاطفی و اجتماعی دختران نوجوان مؤثر بوده و این تأثیر تا مرحله پیگیری پایدار مانده است. از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت مداخلات آموزشی به والدین در راستای افزایش سازگاری فرزندان نوجوان استفاده کرد.
مقایسه اثر بخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
237 - 266
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعهآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس اجتماعی، جهت مشاوره به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر مرند ارجاع داده شدند که از بین این افراد تعداد 36 زوج و درمجموع 72 نفرکه نمرات بالاتر از نقطه برش را در مقیاس ناامیدی بک کسب کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. (هر گروه 12 زوج) ابزار پژوهش پرسشنامه ناامیدی بک (BHS) بود. داده ها با استفاده از طرح آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد که دو رویکرد مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد و فراشناخت درمانی به طور معناداری باعث کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق شد (P≤0/01). همچنین مقایسه اثربخشی دوگروه نشان داد که بین اثربخشی پذیرش و تعهد درمانی و فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر روش فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق به طور معناداری بیشتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است (P≤0/05).نتایج بر اهمیت کاربرد فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت ناامیدی مراجعان تأکید دارد.
آشکار ساختن چرایی و زمینه های برپایی پیوندهای فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت جامعه درگرو سلامت خانواده است. یکی از آسیب هایی که می تواند بنیان خانواده را سست کند، روابط فرا زناشویی است. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع خیانت و کمبود پژوهش درزمینه روابط خارج از چارچوب زنان، با هدف کشف علل و زمینه های روابط فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده انجام شد. محیط پژوهش دربرگیرنده مردان خیانت دیده استان یزد بود. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن داده بنیاد بود. تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاری گردآوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت 46 مفهوم، 14 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی شامل «فاصله سازی» به دوری زن و مرد از یکدیگر، «تعاملات مخاطره آمیز» نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، «ویژگی های شخصیتی» شامل برخی ویژگی زنان و «ناخرسندی عاطفی/جنسی» بود. مقوله نهایی «تجربه برزخی» استخراج گردید. نتایج نشان داد شناخت و درک زمینه ها و علل گرایش زنان به روابط فرا زناشویی می تواند مانع از بروز چنین آسیبی در روابط زوجین در آینده گردد. لذا مشاوران و روانشناسان می توانند با کشف زمینه ها و علل در جهت تحکیم بنیان خانواده قدم بردارند.
الگوی تحول «مایی» در زوج های موفق بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
252-289
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه مدلی جهت تبیین تحول مایی در زوج ها بود. روش: به منظور نیل به این هدف با توجه به ویژگی های خاص سازه مایی، رویکرد پژوهش کیفی و روش نظریه زمینه ای بکار گرفته شد. جمعیت مورد مطالعه شامل کلیه زوج های ساکن شهر تهران بود که بنا به اظهار خودشان زندگی زناشویی موفقی داشتند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند بود و تعداد شرکت کنندگان در این پژوهش بعد از رسیدن به نقطه اشباع نظری، 7 نفر از زوج ها موفق بود که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از مصاحبه با زوج های موفق نشان داد که سازه مایی شامل دو دسته راهبرد های تعاملی درون زوجی و برون زوجی است. عوامل سوق دهنده مایی نیز شامل سه دسته سوق دهنده های شناختی، حمایتی و انگیزشی هستند. پیامد مایی نیز در قالب دو مولفه محوری حفظ فردیت در هویت زوجی و منیت زدایی در هویت زوجی اتفاق می افتد. نتیجه گیری: سه دسته عوامل شناختی، انگیزشی و حمایتی وجود دارند که زوج ها را به سمت ما شدن حرکت می دهند. همچنین زوج ها در فرایند ما شدن از دو دسته راهبردهای درون زوجی و برون زوجی استفاده می کنند. در صورت ترکیب و تعامل مناسب این عوامل، فرایند ما شدن در زوج ها محقق خواهد شد که به موجب آن منیت زدایی در هویت زوجی و حقظ فردیت در هویت زوجی را به عنوان پیامدهای ما شدن شاهد خواهیم بود.
اثربخشی آموزش مهارت های زناشویی به روش گاتمن بر الگوهای ارتباطی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
253 - 278
حوزههای تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زناشویی مبتنی بر مدل گاتمن بر الگوهای ارتباطی زنان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه می باشد. نمونه پژوهش حاضر را 15 زن واجد شرایط از زنان شهرستان شهریار در سال 1397 تشکیل می دادند که به شیوه داوطلبانه انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در مرحله پیش آزمون، دو گروه بوسیله پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس مهارت های ارتباطی مبتنی بر مدل گاتمن در 10 جلسه، 90 دقیقه ی برای گروه آزمایش اجرا گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان جلسات آموزشی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین زنان دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ سبک الگوهای ارتباطی تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش مهارت های زناشویی مبتنی بر مدل گاتمن باعث بهبود الگوهای ارتباطی و مولفه های آن ها در زنان گروه آزمایش شده است. آموزش مهارت های زناشویی مبتنی بر مدل گاتمن باعث بهبود الگوهای ارتباطی زنان می گردد. می توان از این شیوه آموزشی در جهت بهبود مهارت-هایی ارتباطی در بین زوج ها استفاده کرد.
مدل یابی روابط رهبری اخلاقی با مسؤولیت پذیری و پاسخگویی با تاکید بر جو اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
209 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط رهبری اخلاقی با مسؤولیت پذیری و پاسخگویی با تاکید بر جو اخلاقی انجام شد.روش:پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی دانشگاه ارومیه بود که از میان آنها 217 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد استفاده شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل گردید.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که رهبری اخلاقی بر مسئولیت پذیری اجتماعی، پاسخگویی فردی و جو اخلاقی اثر مستقیم و مثبت دارد. همچنین جو اخلاقی برمسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی فردی اثر مستقیم و مثبت دارد. در عین حال رهبری اخلاقی با میانجیگری جو اخلاقی بر مسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی فردی اثر غیر مستقیم و مثبت دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که رهبری اخلاقی بیشترین ارتباط را با جو اخلاقی دارد. همچنین با تایید نقش میانجی جو اخلاقی، رهبری اخلاقی دارای اثر غیر مستقیم، مثبت و معنی دار بر پاسخگویی فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت محور بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
65-87
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت محور بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، باگروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه ای (57 نفر) بودند که در سال 96-1395به مرکز مشاوره خانواده آمنه در منطقه 3، وابسته به بهزیستی استان تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 36 نفر از زنان مطلقه به روش نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن نمره پایین در بهزیستی روان شناختی، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. سپس افراد گروه آزمایش اول تحت آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه آزمایش دوم تحت آموزش تلفیق پذیرش و تعهد با شفقت طی 10 جلسه 120 دقیقه ای هفتگی قرارگرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در افزایش بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه تأثیر معنا داری داشت (05/0 p< ). با این وجود، روش تلفیقی در مقایسه با پذیرش و تعهد مؤثرتر بود (05/0 p< ). نتایج پیگیری نیز نشان داد روش های درمان اثر ماندگاری داشته اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان از طریق آموزش مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد و تلفیق آن با شفقت به افزایش بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه کمک نمود.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوشنودی زناشویی برآیند عوامل چندگانه فردی، میان فردی و فرهنگی در پیوند زناشویی است. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی در دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری شامل دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 97-1396 بود و 217 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی (1989 Enrich ;)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984 CPQ ;)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و نستوهی روان شناختی کوباسا (1997) استفاده شد. یافته های همبستگی پژوهش نشان داد که خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل(P≤001; R=0/491) ، سبک دل بستگی وابستگی (P≤005; R=0/152)، سبک نزدیک بودن(P≤001; R=0/203) ، و نستوهی روان شناختی (P≤001; R=0/520) رابطه مستقیم و معنادار داشت. از طرفی، همبستگی خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل (P≤005; R=-0/147) و سبک دل بستگی اضطرابی (P≤001; R=-0/403) معکوس و معنادار بود. برآیندهای رگرسیون چند متغیره نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی توانایی پیش بینی خوشنودی زناشویی را داشتند. نرخ همبستگی چندگانه میان الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی با خوشنودی زناشویی برابر با 676/0 بود و نرخ تعیین برابر 457/0 به دست آمد. بنابراین، با شناخت و غنی سازی الگوی ارتباطی سازنده، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی می توان خوشنودی زناشویی را در زوجین بهبود بخشید.
تأثیر درمان بهزیستی روان شناختی بر تحمل آشفتگی در مادران کودکان کم توان ذهنی: بررسی تداوم اثر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی و پایداری تأثیر درمان بهزیستی روان شناختی بر تحمل آشفتگی در مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان کم توان شهر تهران در سال 99- 1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از آنان انتخاب و در گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. گروه آزمایشی تحت درمان بهزیستی روان شناختی (10 جلسه 120 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آماره های توصیفی و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری 05/0 با استفاده از نرم افزار Spss23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثربخشی درمان بهزیستی روان شناختی بر افسردگی در مادران کودکان کم توان ذهنی در طول زمان پایدار بود (001/0>P). نتیجه گیری: بهزیستی روان شناختی از طریق افزایش اعتماد به نفس، منجر به افزایش تحمل آشفتگی در مادران شده و این مساله احتمالاً توانسته است بر کاهش افکار و رفتارهای تنش زا اثر بگذارد
مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر مشکلات رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات نشان می دهد که شیوع مشکلات عاطفی-رفتاری در دانش آموزان ابتدایی بالا می باشد که این می تواند زمینه ساز عوارض و مشکلات بسیاری برای آنان و خانواده هایشان باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر 11-7 ساله مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان گرگان بود. با روش در دسترس تعداد 30 دانش آموز که در پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر- فرم والدین (فرم A) نمره بالا کسب کرده بودند، انتخاب و در سه گروه مساوی 10 نفری گمارش شدند. برای گروه ورزش مغزی 8 جلسه 1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته و برای گروه فرزنددرمانی 10 جلسه 5/1 ساعته به صورت 1 جلسه در هفته انجام شد اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و کوواریانس یکراهه با اندازه گیری مکرر با SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین نمرات پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و ناسازگاری در آزمودنی های سه گروه تفاوت آماری معنادار است (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد که در مرحله پیگیری دوماهه این اثربخشی پابرجا بوده و میزان تأثیر ورزش مغزی بر کاهش ابعاد مشکلات عاطفی-رفتاری نسبت به فرزنددرمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک مؤثرتر بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش ورزش مغزی و فرزند درمانی والدین راهبردهای مؤثری برای کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان هستند. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روانشناسان کودک پیشنهاد می شود با استفاده از این برنام های آموزشی در کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری کودکان بکوشند.
اثربخشی زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده بر طلاق هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده ازجمله روش های ارزشمند و شواهد محوری است که توسط پژوهش های فراوانی موردحمایت قرارگرفته است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده در طلاق هیجانی زوجین شهر مراغه است. جامعه آماری پژوهش شامل 98 نفر از همسران مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی انجمن روانشناسی امید مراغه در سال 98 بودند. نمونه پژوهش سه زوج بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در درمان شرکت داده شدند. روش پژوهش حاضر، آزمایشی تک موردی از نوع خطوط چندگانه پلکانی بود و از مقیاس طلاق هیجان گاتمن (1994)، استفاده شد. پروتکل درمانی طی 16 جلسه اجرا شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها نشان داد زوج درمانی در پایان درمان، منجر به کاهش.33 /56% طلاق هیجانی در زوج اول (56/33 درصد بهبودی)، 53/1% در زوج دوم (53/1 درصد بهبودی) و 72% در زوج سوم (72 درصد بهبودی) شد. شاخص تغییر پایا برابر با 63 /4 به دست آمد. این مقدار شاخص تغییر پایا نشان می دهد، کاهش طلاق هیجانی هر 6 نفر ازنظر بالینی معنادار است. نتایج سه ماه پیگیری نشان داد که این نتایج تقریباً ثابت ماندند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده بر کاهش طلاق هیجانی در کوتاه مدت و هم در بلندمدت در زوجین با مشکل طلاق هیجانی در شهر مراغه از کارایی لازم برخوردار است و زوج درمانگران می توانند از این مدل در کار با زوجین به منظور افزایش صمیمیت هیجانی در شهر مراغه استفاده کنند.
اثربخشی آموزش رفتار درمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در مراکز بالینی و همچنین، جمعیت عمومی است که غالباً مزمن می باشد. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعان بزرگسال با شکایت در زمینه اضطراب مراجعه کننده به یکی از مراکز تخصصی روان پزشکی و روان درمانی در سطح شهر تهران در سال 1398 بود، که از بین آنان به شیوه در دسترس تعداد 24 نفر انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. در گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی در 10 جلسه و به صورت هفته ای 1 جلسه و هر جلسه به مدت 1 ساعت اجرا گردید. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، مقیاس پاسخ نشخواری (نولمن-هوکسما و مارو، 1991) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: میانگین سنی در گروه آزمایش 54/39 و کنترل 76/38 سال بود. براساس نتایج آزمون مجذور کای مشخص شد میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر مشخصات جمعیت شناختی (سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و جنسیت) تفاوت آماری معنا داری وجود ندارد (05/0<P). نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش نشخوار فکری و بهبود تنظیم شناختی هیجان آزمودنی های گروه آزمایش مؤثر می باشد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، توصیه می شود که مشاوران و روانشناسان از روش رفتاردرمانی دیالکتیک در کنار سایر روش های درمانی برای کاهش نشخوار فکری و بهبود راهبردهای تنظیم هیجان در مبتلایان به اختلل اضطراب فراگیر استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
91-105
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 دانش آموز دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان فرهنگسرای های شهرداری کرمانشاه در سال 1395 انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی کرشام و الیوت و سیاهه اختلال بی اعتنائی مقابله ای ساکوما بود. گروه آزمایش آموزش نظریه ذهن را در 10 جلسه یک ساعته دریافت نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: در پس آزمون میانگین مهارت اجتماعی، در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (01/0P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش نظریه ذهن بر مهارت های اجتماعی دانش آموران دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
173 - 204
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پایین بودن میزان تعهد زناشویی می تواند به مشکلات عمیق در روابط زوجین و ایجاد تنفر از همسر، دلخوری، حسادت، رقابت، حس انتقام گیری، تحقیر، نبود اعتماد به نفس و نظایر آن منجر شود. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر تعهد زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج می باشد . روش شناسی: طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های مداخله ای و نیمه آزمایشی (پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه) می باشد و از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی است . جامعه آماری موردنظر شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سنندج می باشند . با توجه به ماهیت جامعه موردپژوهش، برای انتخاب نمونه این پژوهش از روش نمونه گیری داوطلبانه استفاده شد و پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1978) روی آنها اجرا گردید . برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد . یافته ها : نتایج به طور کلی نشان دهنده اثربخشی هر دو روش زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی - فراهیجانی بر تعهد زناشویی است . نتیجه گیری : بنابراین می توان از این رویکردها به عنوان یک الگوی درمانی و نیز یک الگوی آموزشی به منظور پیشگیری از تعمیق تعارضات و نیز بهبود روابط زوج ها در قالب درمان های زوجی و یا کارگاه های آموزشی بهره گرفت.
شناسایی معیارها و مولفه های اثرگذار بر ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بانک رفاه کارگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بانک رفاه کارگران انجام شد. روش : روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی- کاربردی؛ برحسب نوع داده، کیفی بود.جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان، متخصصین و افراد آگاه به امر در زمینه ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بود. از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند برای تعیین حجم نمونه استفاده شد.ابزار پژوهش شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که روایی و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها، کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان دادند که معیارهای ارزیابی اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بانک رفاه کارگران شامل عوامل فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی است و عوامل اثرگذار بر اثربخشی دوره های آموزش ضمن خدمت شامل، ویژگی جمعیت شناختی، برنامه آموزشی، حمایت مدیران، هدف گذاری آموزشی بانک و حرفه ای گری می باشد. نتیجه گیری : بر اساس یافته های حاصل از پژوهش، نتایج پژوهش حاکی از آن است که به منظور ارزیابی اثربخشی دوره های ضمن خدمت کارکنان در بانک رفاه باید به مولفه های مختلف فردی، گروهی و سازمانی توجه ویژه داشت.
طراحی مدلی راهبردی برای جبران خدمات شاغلین شرکت برق منطقه ای یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی این پژوهش طراحی مدل راهبردی جبران خدمات شاغلین شرکت برق منطقه ای استان یزد می باشد.روش: در این پژوهش برای گردآوری داده های کیفی با 15 نفر از مدیران سطوح مختلف و کارکنان شرکت برق منطقه ای استان یزد، مصاحبه صورت گرفته و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از گراندد تئوری استفاده شده است. برای ارزیابی روایی پرسشنامه از ضریب نسبی روایی و شاخص روایی و برای ارزیابی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است.یافته ها: نتایج به دست آمده از پژوهش نشان از آن دارد که درنظر گرفتن ابعاد مادی و غیرمادی جبران خدمات به صورت همزمان از نکات مهمی است که باید مدیران و مسئولان به آن توجه داشته باشند.نتایج: برای بهره مندی از مزایای نظام جبران خدمات توجه به نیازهای کارکنان و مشارکت آن ها در طراحی نظام جبران خدمات و همچنین به روز رسانی نظام جبران خدمات با توجه به اقتضائات، بسیار حائز اهمیت است. در این میان هیات مدیره نیز از طریق تصویب دستورالعمل ها نقش بسزایی در کارآمدی و اثربخشی جبران خدمات کارکنان بر عهده دارد.
مؤلفه های کیفیت زندگی زناشویی: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به ارتقای کیفیت زندگی اصلی مهم در سلامت و بهداشت فرد، خانواده و جامعه است. پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج مطالعات انجام شده درباره مؤلفه های کیفیت زندگی زناشویی زوجین انجام شد، بدین منظور از رویکرد کیفی و رویکرد فراترکیب استفاده شد. اسناد مورد مطالعه با استفاده از جستجوی کلیدواژه های در پیوند با کیفیت زندگی و کیفیت زندگی زناشویی در بازه زمانی میان ساله ای 1383 تا 1398 در پایگاه های داده از جمله پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، بانک اطلاعات نشریات کشور و سیویلیکا گردآوری شد. یافته ها نشان داد که با بررسی 50 مقاله از 2069 مقاله اولیه 10 بعد اعم از فردی، خانوادگی و محیطی و 46 مؤلفه را همچون عوامل مؤثر روی کیفیت زندگی زناشویی که در پژوهش های گوناگون داخلی شناسایی کرده اند. نتیجه گیری می شود که بر پایه پژوهش های گوناگون عوامل ناهمسان و فراوانی در کیفیت زندگی زوجین نقش دارد که با شناسایی این عوامل می توان زمینه بالا بردن کیفیت زندگی را فراهم نمود و همچنین می توان کارآموزان مشاوره خانواده را آموزش داد که در امر بالا بردن کیفیت زندگی به شیوه علمی اقدام نمایند.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کامیابی خانواده و روابط زوجی از ازدواج بهنگام و آگاهانه و انتخاب همسر با سنجه های درست اثر می پذیرد. در این پژوهش بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار خوشنودی زناشویی پیش بینی شده است. با به کارگیری روش توصیفی و بهره گیری از همبستگی و رگرسیون، یک نمونه 197 نفری زن و مرد متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک که به صورت در دسترس انتخاب شده بودند، موردبررسی نهاده شد. از پرسشنامه های خوشنودی زناشویی اینرچ (Olson & Fowers, 1989) نگرش به پیوند زناشویی <span style="text-decoration: underline;">(Bratton and Rozen, 1998) و پختگی هیجانی (Singh and Bahargawa, 1974)برای داده گیری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که میان سن ازدواج زنان و مردان در دو عامل موردبررسی تفاوت معنی داری وجود ندارد P≥ 0/05).) نگرش به پیوند زناشویی و مؤلفه بدبینی در هر چهار گروه موردبررسی خوشنودی زناشویی را پیش بینی می کنند. با افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه نگرش بدبینانه به ازدواج کاهش می یابد. رویهمرفته می توان نتیجه گرفت که با افزایش سن،ازدواج نگرش به پیوند زناشویی در زنان کاهش و واقع گرایانه می شود، ضمن آنکه استواری هیجانی افزایش می یابد. در مردان با افزایش سن ازدواج نگرش به پیوند زناشویی افزایش و نگرش بدبینانه کاهش می یابد. افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه با کاهش ازدواج سنتی و افزایش ازدواج نوین همراه است.
اثربخشی آموزش مولفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم شهرستان قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
117 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم صورت گرفت. روش پژوهش تجربی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم شهرستان قدس در سال تحصیلی 93-94 بودند. ابزار تحقیق نیز پرسشنامه اضطراب حالت _ صفت اشپیل برگر (STAI) بود. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان قدس بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابتدا از تمام افراد نمونه پیش آزمون گرفته شد. در ادامه مادران دانش آموزان گروه آزمایش طی شش جلسه تحت آموزش مؤلفه های تربیت جنسی قرار گرفتند و در انتها پس آزمون از اعضای نمونه گرفته شد. نتایج تجزیه وتحلیل با استفاده از آزمون ANCOVA (تحلیل کوواریانس تک متغیری) نشان دهنده تفاوت معناداری بین دو گروه با 99 در صد اطمینان بود. میانگین تعدیل شده متغیر اضطراب در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشانگر اضطراب کمتر در گروه آزمایش بود. در متغیر اضطراب صفت و متغیر اضطراب حالت نیز میانگین تعدیل شده در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشان داد که اضطراب صفت و حالت در گروه آزمایش کاهش یافته است؛ بنابراین در پژوهش حاضر محقق به این نتیجه رسید که آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر کاهش اضطراب دختران مؤثر بوده است.