فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از نگرانی های شدید خانواده ها، انتخاب مسیر شغلی و هدایت تحصیلی فرزندان نوجوان است. پژوهش های فراوانی به بررسی تحول شغلی در گروه های گوناگون پرداخته اند، ولی پژوهشی که به مدل یابی تحول شغلی در نوجوانان پرداخته باشد، تاکنون انجام نشده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی از رابطه میان چشم انداز زمان آینده و خودنظم جویی بلندمدت بر تحول شغلی با توجه به نقش واسطه ای نگرش به مدرسه در فرزندان نوجوان خانواده های شهر سنندج انجام شد. روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. از میان جامعه دانش آموزان نوجوان مقطع متوسطه اول شهر سنندج تعداد 284 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب و به ابزارهای خودگزارشی چشم انداز زمان آینده (2008) Husman & Shell، خودنظم جویی نوجوانان Dias, Castillo & Moilanen, (2014)، نسخه تجدیدنظر شده مقیاس ارزیابی نگرش به مدرسه McCoach & Siegle (2003) و نسخه استرالیایی سیاهه کوتاه تحول شغلی Creed & Patton (2004) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار AMOS و SPSS انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که تحول شغلی با اطلاع از تراز چشم انداز زمان آینده و نگرش به مدرسه پیش بینی شد؛ خودنظم جویی بر نگرش به مدرسه و تحول شغلی به طور مستقیم تأثیری نداشتند؛ نگرش به مدرسه تأثیر علی و مستقیمی بر تحول شغلی نداشت. همچنین چشم انداز زمان و خودنظم جویی با میانجیگری نگرش به مدرسه اثر غیرمستقیم بر تحول شغلی نداشت. یافته های این پژوهش مؤید تأثیر معنی دار چشم انداز زمان آینده بر تحول شغلی فرزندان نوجوان خانواده های شهر سنندج است.
نقش میانجی مهرورزی به خود در رابطه بین طرحواره های شناختی والدین و شادکامی فرزندان در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
169-191
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مهرورزی به خود در رابطه بین طرحواره های شناختی والدین و شادی در فرزندان در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش، از نوع همبستگی بود. به منظور جمع آوری داده ها از سه فرم کوتاه شادکامی آکسفورد (هیل و آرگایل، 2002)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1990) و مقیاس مهرورزی به خود (نف، 2003) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهر تهران و والد مادر آنها بود که از این بین 384 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده های این پژوهش با روش تحلیل معادلات ساختاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که طرحواره های شناختی والدین تاثیر مستقیم بر شادکامی فرزندان دارد. در میان 15 طرحواره ناسازگار در والدین، اثر طرحواره های احساس بی کفایتی، بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، معیارهای سرسختانه، خویشتنداری ناکافی و نقص بر شادکامی معنادار بود. ضمن اینکه طرحواره های بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، معیارهای سرسختانه و خویشتنداری ناکافی با میانجیگری مهرورزی به خود بر شادکامی فرزندان، تاثیر معنادار داشت. نتیجه گیری: والدینی که تجارب زندگی آنها منجر به شکل گیری طرحواره های معیوب در آنها شده، بر تجربه هیجان مثبت در فرزندان خود اثر منفی دارند و با بروز رفتارهای اشتباه موجب کاهش شادی فرزندان خود می شوند.
تأثیر مدیریت دولتی نوین بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش میانجی اعتماد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مدیریت دولتی نوین بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش میانجی اعتماد سازمانی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان گمرک منطقه آزاد تجاری_صنعتی قشم بودند که از این میان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 270 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های استاندارد رفتار شهروندی سازمانی مقیمی (1390)؛ اعتماد سازمانی پاین (2003) و پرسشنامه عوامل مدیریت دولتی نوین محقق ساخته انجام گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، توصیف داده ها از طریق میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی و جدول از طریق نرم افزار Spss و استنباط آماری داده ها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار lisrel انجام پذیرفت. ویژگی های فنی پرسشنامه شامل پایایی، روایی همگرا و روایی واگرا بررسی گردید. ضرایب مسیر و ضرایب معناداری نرم افزار برای بررسی فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد، درجه تناسب مدل ارائه شده با توجه به مؤلفه های پژوهش مناسب بود؛ هم چنین مدیریت دولتی نوین بر رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی اعتماد سازمانی به میزان 0.82 تأثیر داشت، مدیریت دولتی نوین بر رفتار شهروندی سازمانی به میزان 0.61، مدیریت دولتی نوین بر اعتماد سازمانی به میزان 0.48 و اعتماد سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی به میزان 0.45 تأثیر داشت. نتیجه گیری: بنابراین مدیریت دولتی نوین بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش میانجی اعتماد سازمانی تاثیر دارد.
نقش واسطه ای هوش هیجانی و رضایت شغلی در رابطه سرسختی روان شناختی با سلامت سازمانی در اداره کل پست استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای هوش هیجانی و رضایت شغلی در رابطه سرسختی روان شناختی با سلامت سازمانی در اداره کل پست استان مازندران انجام شده است و از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری به طور خاص معادلات رگرسیونی (تلفیق تحلیل مسیر و تحلیل عاملی سطح دوم) بود. جامعه آماری در این پژوهش، «تمامی کارکنان شاغل در اداره کل پست استان مازندران» به تعداد « 556 نفر» بود، که در مجموع 220 نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده دریافت گردید. جهت اندازه گیری متغیرهای پیش بین از «پرسشنامه استاندارد90 گویه ای باراُن»، « پرسشنامه سرسختی روان شناختی اهواز»، «پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا» و برای سنجش متغیر ملاک از «پرسشنامه 44 گویه ای سلامت سازمانی OHI» استفاده شده است. به طورکلی روابط معنی داری بین متغیرهای پژوهش بدست آمد و مدل پژوهش تایید گردید، که در مجموع 85 درصد از متغیر سلامت سازمانی قابلیت پیش بینی توسط متغیرهای هوش هیجانی، سرسختی روان شناختی و رضایت شغلی را دارا بود. با توجه به این تاثیرپذیری بسیار حایز اهمیت سلامت سازمانی در کارکنان ادراه پست، این سازمان جهت ارتقا سطح فعالیت ها و سلامت سازمانی می تواند به این متغیرهای روان شناختی توجه ای ویژه با ارایه خدمات و دوره های ضمن خدمت نماید.
بررسی مؤلفه های ارتقاء صمیمیت زوج ها: یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
172-208
حوزههای تخصصی:
هدف: صمیمیت یک نیاز اساسی در انسان و یکی از پایه های زندگی زناشویی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های ارتقاء صمیمیت زوج ها انجام شد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متاهل شهر شیراز بودند که حداقل یک سال از ازدواجشان می گذشت و از بین آنها 10 نفر با توجه به اشباع داده مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. سؤال اصلی پژوهش این بود که «زوج ها از طریق چه روش هایی می توانند صمیمیت بین خودشان را افزایش دهند؟» یافته ها: طبق یافته ها. مقوله های عمده عبارت بودند از: انتقاد سازنده، گفتگوی سازنده و بی قضاوت، مهارت های گفتگو، حمایت و تکیه گاه بودن، احترام متقابل، تفریح، صفات بین فردی، هماهنگی در ابعاد متفاوت زندگی، ارتباط با سیستم های اطراف، مرزگذاری، رشد و بالندگی، احترام به خواسته ها و علائق، درک متقابل، پذیرش، تقسیم اقتضایی وظایف، توجه به نیازهای متقابل، شناخت و فردیت یافتگی و مقوله های هسته ای عبارت بودند از: ارتباط مؤثر و درک تفاوت ها. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر مشخص شد که دو دسته از عوامل در افزایش صمیمیت زوج ها موثرند.این عوامل هم مفاهیم درون خانوادگی و هم مفاهیم برون خانودگی را در بر می گیرند. بر این اساس پیشنهاد می شود که با ارتقا مهارت های ارتباط مؤثر و همچنین مهارت های درک و پذیرش در زوج ها، زمینه افزایش صمیمیت آنها را فراهم کرد
مروری بر مغز اخلاقی
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اصلی در بحث زیست شناسی قرن بیست و یکم ترقی و پیشرفت انسانی است که از مزیت های زیادی همچون رشد شناختی و زیباشناسی برخوردار است. با این حال یکی از رویکردهای مهم در این عرصه «تقویت اخلاق» است. جامعه ای با اکثریت مردم اخلاق مدار، یک رویای تاریخی برای بشریت محسوب می شود. افراد از نظر استدلال اخلاقی با یکدیگر متفاوت هستند، اما فرایند دخیل در این تفاوتها در مغز تا حدودی شناخته شده است؛ به عبارتی تنوع افراد در درک ارزشهای اخلاقی ممکن است با تغییرات منطقه ای در ساختار مغزی مرتبط باشد. در این مقاله مروری کلیه مقالات چاپ شده ده سال اخیر در حیطه اخلاق مورد بررسی قرار گرفت . این جستجو از طریق پایگاههای علمی معتبر گوگل اسکولر، اسکوپوس و پاب مد انجام شده و اطلاعات لازم استخراج گردید. اخلاق در سطح عملکرد یکپارچه است، نه در سطح شناختی به این معنی که «هسته اخلاقی» وجود ندارد و هیچ ناحیه و یا ساختار معلوم و معینی که بتواند اخلاق و یا حتی ایده پردازی و برنامه ریزی رفتار اخلاقی را در فرد نشان دهد، وجود ندارد اطلاعات اخلاقی در مناطق گوناگونی از مغز همچون گیجگاهی، آهیانه جلویی و پیشانی پردازش می شوند، اما می توان اخلاق را به عنوان تابعی از ادغام حداکثری با احساسات، شناخت اجتماعی و سایر حساسیتها در نظر گرفت که با استفاده از سازمان دهی ساختارهای شناختی، یک جهان مشترک از روابط انسانی را به تصویر می کشد و در زندگی اجتماعی به کار گرفته می شود.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه بین سبک های مدیریت کلاس معلمان با ابعاد مهارت های اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۵)
137 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف :پژوهش حاضر باهدف طراحی و تبیین الگوی روابط سبک های مدیریت کلاس معلمان با ابعاد مهارت های اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه انجام شده است. روش: پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی استفاده شده است و جامعه آماری شامل دانش آموزان نواحی 1، 2 و 3 شهر کرمانشاه به تعداد 11777 نفر و معلمان نواحی 1، 2 و 3 شهر کرمانشاه به تعداد 403 نفر بوده است. حجم نمونه در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 394 نفر دانش آموز و تعداد 197 نفر از معلمان به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سبک های مدیریت کلاس درس، مهارت های اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها به تأیید متخصصین و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 928/.904/؛ و 94/. محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSS24، AMOS23 استفاده شده است. یافته ها: پژوهش نشان داد، همبستگی بین سبک های مدیریت کلاس معلمان و مهارت های اجتماعی (37/0= r) و همبستگی بین مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان (55/0=r) و همبستگی میان سبک های مدیریت کلاس معلمان با عملکرد تحصیلی دانش آموزان برابر (45/0=r) و از لحاظ آماری در سطح (001/0=p) معنی دار است؛ نتیجه گیری: بنابراین متغیر سبک های مدیریت کلاس معلمان بر عملکرد تحصیلی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیرگذار بوده است. لذا، سبک های مدیریت کلاس معلمان با تأکید بر مهارت های اجتماعی؛ مهارت مکالمه؛ فعالیت های گروهی؛ مهارت دوست یابی؛ خود تنظیمی و مدیریت بحران و تعارض می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تأثیرگذار می باشد.
موسیقی قرآن : راهبردی اثربخش در کاهش علائم افسردگی و افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر موسیقی و آوای قرآن کریم بر میزان افسردگی و افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان خوابگاهی انجام شد. روش: در قالب یک طرح آزمایشی پیش آزمون/ پس آزمون/ پیگیری با گروه کنترل، از بین جامعه ی دانشجویان خوابگاهی دانشگاه مازندران، بر اساس توزیع نمرات سیاهه ی افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه خودکارآمدی بندورا، 40 نفر از دانشجویانی که سطح افسردگی آن ها بالاتر از متوسط بود، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 20 روز، هر روز به مدت 20 دقیقه (در دو نوبت 10 دقیقه ای) به سوره های معینی از قرآن کریم (رعد، شمس و مائده) با صدای استاد عبدالباسط و مصطفی اسماعیل گوش دادند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. میزان افسردگی آزمودنی های دو گروه پس از پایان 20 روز (پس آزمون) و دو ماه بعد از آن (پیگیری) مورد سنجش قرار گرفت. همچنین با اجرای پرسشنامه خودکارآمدی، تاثیر موسیقی و آوای قرآن کریم نیز مورد پیمایش قرارگرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس با افزایش خودکارآمدی تحصیلی کاهش معناداری را در نمره های افسردگی گروه آزمایش در پس آزمون نشان داد. همچنین نتایج آزمون t همبسته نشان داد که اثربخشی موسیقی قرآن کریم تا مرحله ی پیگیری استمرار داشته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از اهمیت کاهش افسردگی و افزایش خودکارآمدی تحصیلی از طریق رجوع به قرآن و موسیقی آن حمایت می کند.
نقش میانجیگرانه انگیزش پیشرفت دررابطه وظیفه شناسی با عملکرد نقش و عملکرد فرانقش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگرانه انگیزش پیشرفت در رابطه وظیفه شناسی با عملکرد نقش و فرانقش بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری دانشگاه شهرکرد بود که از بین آن ها 157 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های انگیزش پیشرفت ( هرمنس، 1970)، وظیفه شناسی (کاستا و مک کرا، 1992)، عملکرد نقش (پاترسون، 1963) وعملکرد فرانقش (لی و آلن، 2002) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که و ظیفه شناسی و انگیزش پیشرفت با عملکرد نقش و فرانقش دارای رابطه مثبت ومعنادار (p<0/01) هستند. علاوه براین، مدل ارائه شده دارای برازش کامل بود و نتایج مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که وظیفه شناسی برانگیزش پیشرفت و انگیزش پیشرفت برعملکرد نقش و فرانقش تاثیر مثبت و معنادار دارد (p<0/01). با توجه به یافته های پژوهش، انگیزش پیشرفت به عنوان میانجیگر کامل توانست رابطه وظیفه شناسی با عملکرد نقش و فرانقش را میانجیگری کند. بنابراین، می توان چنین نتیجه گیری نمود که، وظیفه شناسی از طریق انگیزش پیشرفت سبب افزایش عملکرد نقش و فرانقش می گردد.
تدوین مدل اندازه گیری استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای دانشجو- معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین مدل اندازه گیری استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای دانشجو- معلمان غرب کشور دانشگاه فرهنگیان (تربیت معلم سابق) می باشد. پژوهش حاضر کمی از نوع همبستگی در قالب تحلیل عاملی می باشد. نمونه پژوهش را تعداد 1080 نفر از جامعه آماری 1500 نفری از میان دانشجو معلمان منطقه غرب کشور تشکیل دادند که در کلیه رشته های موجود دانشگاه فرهنگیان مشغول به تحصیل بودند و دروس کارورزی را پشت سر گذاشته اند. ابزار پژوهش پرسشنامه توسعه حرفه ای است که بر مبنای استاندارد توسعه معلمان نیوجرسی آمریکا(2014) تدوین شد. در این پژوهش مدل اندازه گیری متغیرهای استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای قابل مشاهده را به متغیرهای پنهان مرتبط می کند و از طریق تحلیل عامل تاییدی با استفاده از نرم افزار با استفاده از نرم افزار Smart PLS2 ارزیابی می شود. ارزیابی مدل اندازه گیری انعکاسی توسعه حرفه ای نشان داد که پایایی مرکب همه سازه های خرد و کلان بزرگتر از میزان پیشنهاد شده 0.6 می باشد که نشان می دهد مدل از پایایی برخوردار است و دارای همسانی درونی است. میزان AVE سازه های خرد و کلان نیز بیانگر آن است که از مقدار قابل قبول 0.5 بیشتر هستند. همچنین نتایج نشان داد که بار عاملی هر گویه از میزان پیشنهاد شده 0.7 بیشتر است که نشان از روایی همگرایی مدل دارد. آزمون فورنل-لارکر نیز حاکی از آن است که مدل از روایی واگرا برخوردار است. بنابراین می توان گفت مدل دارای روایی و پایایی است. بنابراین این نتیجه به دست آمد که مدل ساختاری استانداردهای خرد و کلان توسعه حرفه ای از برازش مناسبی برخوردار است و با توجه به مقایسه نتایج پیشینه ها با مدل تایید شده، پیشینه های پژوهش در شش بعد تمرکز بر محتوا؛ محتوای دانش؛ یادگیرنده و یادگیری؛ رهبری مدارس ؛ تمرین آموزشی ؛ و مسئولیت حرفه ای بخشی از مدل را بررسی کردند. در نتیجه می توان گفت مدل ارائه شده با چهار مولفه کلان و یازده مولفه خرد توسعه حرفه ای، مدلی جامع تر و کامل تری نسبت به پژوهش های پیشین ارائه کرد. بنابراین ارتقای دانش، مهارت و نگرش حرفه ای معلمان در مدل ارائه شده به صورت جامع تری نسبت به پژوهش های پیشین مورد بحث قرار گرفت. ضمناً، از دیگر دست آوردهای این پژوهش پرسشنامه استاندارد توسعه حرفه ای برای دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان ایران است.
پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی با میانجیگری احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پیچیدگی پدیده طلاق و آمار رو به رشد آن در تمام جوامع حاکی از لزوم مطالعه همه جانبه عوامل زمینه ساز این معضل اجتماعی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی با میانجیگری احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه، انجام گرفته است. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود که در قالب تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر انجام شد. جامعه مورد پژوهش کلیه زنان متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه بود که از میان آنها تعداد 100 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش عبارت بود از: مقیاس دلزدگی زناشویی (MDS)، مقیاس تحمل پریشانی هیجانی و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی برای بزرگسالان (SELSA-S). دادههای حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که مقیاسهای دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی اثر مستقیمی بر احساس تنهایی داشته اند. رابطه احساس تنهایی با گرایش به طلاق به صورت مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی بر گرایش به طلاق به واسطه ی احساس تنهایی معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان با آموزش و مشاوره در زمینه بهبود دلزدگی زناشویی، تحمل پریشانی و احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق مانعی برابر گرایش به طلاق در ایشان ایجاد کرد.
تأثیر تنیدگی های عمودی و افقی خانواده های گسسته بر نشانه های مرضی روانی برآمده از گسترش اخبار کووید-19: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش اخبار کووید-19، تنیدگی غیرمنتظره ای را در همه جنبه های جامعه به وجود آورده و چه بسا در بسیاری از نقاط جهان اختلالات مربوط به تنیدگی را افزایش خواهد داد. با توجه به شکاف های پژوهشی در صورت عدم توجه به این چالش بی سابقه، جهان با مشکلات بسیار جدی رویارو خواهد شد. ازاین روی پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تنیدگی های عمودی و افقی خانواده های گسسته بر نشانه های مرضی روانی برآمده از گسترش اخبار کووید-19 انجام شد. جامعه پژوهش دربرگیرنده همه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 بود؛ که به منظور انجام این پژوهش کیفی، 12 خانواده گسسته به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت غربالگری از سنجه انطباق پذیری و همبستگی خانواده استفاده شد. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند با سؤالات باز بود و داده ها با روشSmith (1995) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. صحت و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های برآمده از تجربیات خانواده ها در پنج مضمون اصلی «عوامل تنش زا در دوره قرنطینه خانگی»، «سازوکار توزیع مسئولیت»، «سازوکار حمایت خانواده»، «مشکلات انطباقی» و « نشانه های مرضی روانی » و چندین مضمون فرعی خلاصه شد. به طورکلی نتایج نشان داد، برخی از عوامل خانواده های گسسته مانند سازوکار توزیع مسئولیت و حمایت خانوادگی ناسازگار، آن ها را هنگامی که تنیدگی های افقی (وجود بیماری های زمینه ای در افراد خانواده ، مشکلات تحصیلی و مشکلات شغلی) و تنیدگی های عمودی (گسترش اخبار کووید-19 و بحران اقتصادی جامعه) به صورت هم زمان رخ داده بود، با تنیدگی مضاعف روبرو کرده و در چنین خانواده هایی نشانه هایی از آسیب شناسی روانی (ایجاد، عود و تشدید) و مشکلات انطباقی (خانوادگی) وجود داشت.
تأثیر مهارت های زندگی بر باورهای ارتباطی غیرمنطقی مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
67 - 84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر باورهای ارتباطی غیرمنطقی مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده منطقه 9 تهران در سال 1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از این افراد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه ( 15 نفر در گروه آزمایش، 15 نفر در گوه گواه) گمارده شدند. همچنین ابزار استفاده شده در این پژوهش سیاهه باورهای ارتباطی غیرمنطقی ایدلسون و اپشتاین (1982) و پروتکل آموزشی مهارت های زندگی است. گروه آزمایش در8 جلسه 50 دقیقه ای تحت آموزش برنامه مهارت های زندگی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری (MANCONA) و نرم افزار Spss-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر کاهش باورهای ارتباطی غیر منطقی مردان دارای تجربه رابطه فرازناشویی تاثیرگذار است و نتایج حاکی از کاهش باورهای غیر منطقی (تخریب کنندگی مخالفت، عدم تغییر پذیری همسر، توقع ذهن خوانی، کمال گرایی جنسی و تفاوت های جنسیتی) در اثر آموزش مهارت های زندگی به گروه آزمایش است.
تدوین الگوی مفهومی رضایت از ازدواج در بستر خانواده سالم مبتنی بر بافت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
27 - 60
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ملاک های سلامت کانون خانواده و از پایه های رابطه زوجی رضایت از ازدواج است که مفهومی وابسته به بستر خانواده و بافت فرهنگی جامعه است. هدف این پژوهش، تدوین الگوی مفهومی رضایت از ازدواج در بستر خانواده سالم بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس روش داده بنیاد انجام شد. ابزار پژوهش، مصاحبه عمیق بود که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. نمونه گیری به صورت هدفمند از 21 نفر از زوجین رضایتمند شهر تهران بود. تحلیل مصاحبه ها به شناسایی 145 کد باز، 25 کد محوری و کد انتخابی «مراقبت از ثبات و تعالی بخشی رابطه زوجی» منتهی شد. بر اساس الگوی پارادایمی یافته ها آنچه به عنوان عوامل مؤثر بر شکل گیری رضایت از ازدواج استخراج شد عبارت است از شرایط علّی و عوامل مداخله گر تعاملی و فرهنگی-اجتماعی که در رضایت از ازدواج نقش داشتند. موانع موجود در فرایند رضایتمندی زوجین، عوامل تنش زای افقی و پیرامونی بود که راهبردهای مقابله با این موانع، شامل تعالی خویشتن، مدیریت بحران و فعال سازی سازوکار های ثبات بخش و ارتقاءبخش رابطه زوجی مانند استعانت از باورها و رفتارهای دینی، صبوری و سازگاری بود. ازجمله پیامدهای رضایت از ازدواج، پیامدهای فردی (نظیر شادکامی)، زوجی (نظیر احساس امنیت از رابطه) و فرهنگی- اجتماعی (نظیر فرزندپروری موفق و مقبولیت اجتماعی) بود. می توان نتیجه گرفت مراقبت از ثبات و تعالی بخشی رابطه زوجی، رضایت از ازدواج را به همراه داشت. رابطه زوجی همانند نهالی در معرض آسیب و موانع رشد است؛ برای حفظ و رشد این نهال مراقبت هایی لازم است تا بتوان شاهد ثمره های آن شد.
اثربخشی آموزش مولفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم شهرستان قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
117 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم صورت گرفت. روش پژوهش تجربی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم شهرستان قدس در سال تحصیلی 93-94 بودند. ابزار تحقیق نیز پرسشنامه اضطراب حالت _ صفت اشپیل برگر (STAI) بود. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان قدس بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابتدا از تمام افراد نمونه پیش آزمون گرفته شد. در ادامه مادران دانش آموزان گروه آزمایش طی شش جلسه تحت آموزش مؤلفه های تربیت جنسی قرار گرفتند و در انتها پس آزمون از اعضای نمونه گرفته شد. نتایج تجزیه وتحلیل با استفاده از آزمون ANCOVA (تحلیل کوواریانس تک متغیری) نشان دهنده تفاوت معناداری بین دو گروه با 99 در صد اطمینان بود. میانگین تعدیل شده متغیر اضطراب در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشانگر اضطراب کمتر در گروه آزمایش بود. در متغیر اضطراب صفت و متغیر اضطراب حالت نیز میانگین تعدیل شده در گروه آزمایش و در گروه کنترل نشان داد که اضطراب صفت و حالت در گروه آزمایش کاهش یافته است؛ بنابراین در پژوهش حاضر محقق به این نتیجه رسید که آموزش مؤلفه های تربیت جنسی به مادران بر کاهش اضطراب دختران مؤثر بوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر آسیب پذیری روانی در معلمان مدارس مقطع متوسطه دوره اول منطقه 20 شهر تهران
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
39 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین عوامل موثر بر آسیب پذیری روحی و روانی در معلمان مدارس مقطع متوسطه دوره اول، منطقه 20 شهر تهران بوده است. جامعه هدف در این تحقیق معلمین مدارس مقطع متوسطه دوره اول ، منطقه 20 شهر تهران(مرکز شهر) که تعداد آنها 248 نفر بوده و که در راستای هدف پژوهش تعداد 144 نفر ، از روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب(با استفاده از فرمول کوکران) انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نوع بنیادین و روش تحقیق توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات،پرسشنامه بوده است که ازپرسشنامه فشار روانی-شغلی معلمان ایران(1388)ساخته دکتر"ماریا(مریم)آگیلار وفایی استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آمار توصیفی و استنباطی همچون آزمونهای خطای استاندارد نسبت ها ، مقایسه میانگین ها، از,آزمون t و آزمون f فیشر به کمک نرم افزار spss نسخه 23 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد حوزه عوامل موثر بر فشار روحی و روانی ناشی از دانش آموزان(20/30) , حوزه عوامل موثر ناشی از ضعف توانایی های مهارتی شغل معلمی( 27/21 ),حوزه عوامل موثر ناشی از مدیران و مسئولان (12/29), حوزه عوامل موثر ناشی از فرایندهای سازمان(47/19) , حوزه عوامل موثر بر فشار روحی و روانی ناشی از وضعیت فیزیکی و موقعیت محیط کار(09/32),حوزه عوامل موثر ناشی از همکاران (77/21) در سطح اطمینان 95% می توان گفت مقدار تفاوتهای آنها معنادار است و همچنین در پرسشنامه آسیب پذیری روانی-شغلی: عوامل موثر ناشی از وضعیت فیزیکی و موقعیت محیط کار و عوامل موثر ناشی از مدیران و مسئولان به ترتیب بیشترین رویدادهای تاثیرگذار می باشند(دامنه تغییر آنها بالای 50 است) همچنین میانگین سوالات عوامل موثر ناشی از فرایندهای سازمان و عوامل موثر ناشی از همکاران نیز بیانگر این موضوع با درجه کمتر می باشد.
بررسی تأثیر مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
88-114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی انجام شد. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر متوسطه ی دوره ی اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. به منظور انتخاب آزمودنی ها 50 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) قرار گرفتند. برای هر دو گروه، پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 7 جلسه ی 75 دقیقه ای مشاوره ی گروهی انطباق پذیری شغلی اقتباس شده از روش مشاوره ی شغلی ساویکاس (هارتونگ و ویس، 2016) را دریافت کردند. در پایان دوره ی مشاوره، پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد. سپس یک ماه بعد، آزمون پیگیری از هر دو گروه آزمایش گرفته شد. برای سنجش اشتیاق تحصیلی، از پرسشنامه ی اشتیاق تحصیلی آرشامبالت و همکاران (2009) استفاده شد. همچنین میانگین نمرات پایانی ترم اول و مستمر ترم دوم به عنوان پس آزمون و نمرات پایانی ترم دوم، به منظور پیگیری عملکرد تحصیلی دانش آموزان در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که روش مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر داشته است و همچنین آزمون مقایسه های زوجی در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نشان داد که میانگین ها در پس آزمون افزایش یافته (۰۱/۰> p ) و تا پیگیری ثبات داشته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این است که مشاوره ی انطباق پذیری شغلی بر اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی تأثیر گذار است.
رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
43 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه معلمان ابتدایی شهر بجنورد در سال 94-95 به تعداد 850 نفر تشکیل داده و نمونه ای به حجم 265 نفر انتخاب شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان، مقیاس خودکارامدی عمومی شرر و مادوکس و پرسشنامه مدیریت زمان کرمی (1377) استفاده شده است. برای استنباط از فرضیه ها از آزمون رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون، استفاده گردید. نتایج نشان داد در بهترین مدل پیش بینی برای استرس شغلی، مدیریت زمان و خودکارآمدی قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. مدیریت زمان بیشترین سهم را در پیش بینی استرس شغلی داراست. همچنین میان خودکارآمدی و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 05/0 وجود دارد. بدین معنی که خودکارآمدی با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات خودکارآمدی، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد. و همچنین میان مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 01/0 وجود دارد. بدین معنی که مدیریت زمان با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات مدیریت زمان، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد.
تحلیل چگونگی بهزیستی مسیر رشدی انتخاب شغل مطالعه موردی : دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
267 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل چگونگی بهزیستی مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان بود. روش پژوهش، کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق بوده است. جامعه تحقیق دانش آموزان، والدین و معلمان دوره دوم متوسطه و متخصصان مشاوره و روانشناسی بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و تا حد اشباع بوده، بنابراین، نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان، 20 نفر از والدین، 20 نفر از معلمان و 15 از متخصصان مشاوره و روانشناسی بود که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. داده های حاصل از مصاحبه ها، با روش نظریه زمینه ای، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. کُدهای باز شامل 100 مفهوم و کُدهای محوری شامل 20 مقوله عمده که مشتمل بر 5 مقوله اصلی است که عوامل مؤثر بر بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل را پوشش می دهند. مقوله های اصلی عبارت بودند از: عوامل فردی پایدار؛ عوامل فردی ناپایدار؛ عوامل خانوادگی؛ عوامل مربوط به مدرسه؛ عوامل مربوط به جامعه. میل به رشد و بالندگی مسیر شغلی، به عنوان هسته محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت مشاوره بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان مستلزم در نظر گرفتن مهم ترین مؤلفه های بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل است و با بهبود شاخص های بهزیستی، بهزیستی فرآیند مسیر رشدی انتخاب شغل دانش آموزان هم ارتقا می یابد.
رابطه ذهنیت فلسفی و سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان ابتدایی آموزش و پرورش بجنورد
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
87 - 111
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مقاله بررسی رابطه ذهنیت فلسفی و سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان ابتدایی آموزش و پرورش بجنورد بود. این مقاله از نظر ماهیت و هدف از نوع مقالات بنیادی و از نظر نحوه گردآوری داده ها مقاله توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف در این مقاله تمامی معلمین دوره ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهر بجنورد(1814 نفر) می باشند، که از نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزارهای مقاله شامل پرسشنامه ذهنیت فلسفی (جهانگیری، 1393)، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز(2007) و پرسشنامه کیفیت تدریس(2003) بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده از آمار توصیفی و آزمون های استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، آزمونt مستقل و رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که همبستگی بین سرمایه روانشناختی و ذهنیت فلسفی معلمان با ۰/۱۸ و بین ذهنیت فلسفی با کیفیت تدریس معلمان برابر با ۰/۱۴ بوده که با توجه به سطح معناداری زیر ۵ درصد می توان گفت در سطح اطمینان ۹۵درصد معنادار می باشد، ولی همبستگی بین سرمایه روانشناختی با کیفیت تدریس معلمان برابر با ۰/۷ بوده که با توجه به سطح معناداری زیر ۵ درصد می توان گفت در سطح اطمینان ۹۵ درصد، معنادار نمی باشد. از طرفی مطابق آزمون رگرسیون گام به گام، نتایج نشان می دهد که کیفیت تدریس معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بجنورد تنها به وسیله مؤلفه ذهنیت فلسفی قابل پیش بینی است.