فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
38-60
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روان شناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلی شان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و بهزیستی روان شناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مسأله مدار (01/0 P< ) و بهزیستی روان شناختی (05/0 P< ) منفی و معنادار است. تأثیر ذهن آگاهی بر سبک مسأله مدار و بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ). تأثیر سبک مسأله مدار بر بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ) اما تأثیر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان شناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابله ای مسأله مدار در تأثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی معنی دار است (01/0 P< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی و سبک مسأله مدار در بهزیستی روان شناختی را مورد تأیید قرار داد.
بررسی مدل عِلّی گرایش به رفتار پرخطر نوجوانان بر اساس باورهای فراشناختی و سبک های هویت با میانجی گری افکار منفی تکرار شونده و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
161 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع رفتارهای پرخطر در جوامع یکی از موارد جدی تهدید کننده سلامت است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی مدل عِلّی گرایش به رفتار پرخطر نوجوانان بر اساس باورهای فراشناختی و سبک های هویت با میانجیگری افکار منفی تکرار شونده و تاب آوری بود. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر کرج بودند. 360 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین و به شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب شدند. نمونه پژوهش به مقیاس های خطرپذیری نوجوانان ایرانیِ زاده محمدی، احمد آبادی و حیدری، باورهای فراشناختیِ کارترایت-هاتون و ولز، سبک های هویتِ برزونسکی و همکاران ، افکار تکرار شوندهِ مک اوی، مولدز و ماهونی(2014) و تاب آوریِ کانر و دیویدسون(2003) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین باورهای فراشناختی و سبک هویت هنجاری، هویت سردرگم-اجتنابی و افکار منفی تکرار شونده با گرایش به رفتار پرخطر نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد که بین هویت اطلاعاتی، تعهد هویت، تاب آوری با گرایش به رفتار پرخطر نوجوانان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. افزون بر این، نتایج مدل یابی علّی معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناختی و سبک های هویت به طور مستقیم و غیرمستقیم با میانجیگری افکار منفی تکرار شونده و تاب آوری با گرایش به رفتار پرخطر رابطه دارند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش افکار منفی تکرار شونده و تاب آوری می توانند در رابطه بین باورهای فراشناختی و سبک های هویت با گرایش به رفتار پرخطر نقش میانجی داشته باشند.
تدوین و اعتبارسنجی ابزار سنجش سلامت معنوی مبتنی بر متون اسلامی مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
165 - 196
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های سلامت انسان، سلامت معنوی است که بر دیگر ابعاد آن، تأثیر بسزایی دارد. با توجه به لزوم ارائه تعریفی جامع از سلامت معنوی و تعیین مؤلفه ها و سنجش آن منطبق با فرهنگ و دین جامعه ایرانی، پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی و ابزار سنجش سلامت معنوی مبتنی بر متون اسلامی انجام شده است. مطالعه حاضر به روش ترکیبی از نوع اکتشافی (کیفی، کمی) انجام شد. در مرحله کیفی، به روش تحلیل محتوای کیفی با نظام مقوله بندی استقرایی، متغیرها و مؤلفه های ناشناخته سلامت معنوی کشف شده و الگوی مفهومی سلامت معنوی ترسیم شد. جهت استحکام و اعتباربخشی به داده ها، از روش ممیّزان بیرونی یا تأیید متخصصان مرتبط، استفاده شد. سپس ابزار سنجش سلامت معنوی در قالب پرسشنامه ای با طیف لیکرت در 70 گویه تدوین شد. در مرحله کمی، در فرآیند اعتبارسنجی پرسشنامه، جهت آزمون روایی پرسشنامه از شاخص های روایی محتوا و جهت سنجش پایایی آن از روش های آزمون-آزمون مجدد و سنجش هماهنگی درونی استفاده شد. در مرحله کیفی، مؤلفه های سلامت معنوی در سه مقوله هسته ای مبدأشناسی، راهنماشناسی و معادشناسی طبقه بندی شدند. مؤلفه مبدأشناسی شامل 6 مفهوم نگرش توحیدی، یقین، اخلاص، انقطاع، توکل و ذکر بود. مؤلفه راهنماشناسی، شامل دو مقوله اصلی ادب تطبیقی با قرآن کریم (الگوی نظری) و ادب تطبیقی با انبیاء و چهارده معصوم (الگوی عملی) بود. مقوله اول شامل دو مفهوم انس با قرآن و عمل به قرآن؛ و مقوله دوم شامل 22 مفهوم تسلیم و رضاء، صبر، عمل به واجبات، ترک محرمات، شکر، قناعت، لذت مادی، لذت معنوی، وفای به عهد، صدق الکلام، اداء امانت، حسن خلق، سخاوت، مروت، خدمت، عفو، عدالت، شجاعت، غیرت، حلم، حیاء و کسب روزی حلال بود. آخرین مؤلفه سلامت معنوی، معادشناسی است که شامل سه مفهوم معادباوری، یاد مرگ و زهد می باشد. درنهایت ابزار سنجش سلامت معنوی بر اساس الگوی مفهومی طراحی شد. در مرحله کمی در مجموع 70 گویه از سوی متخصصین، ضروری، مرتبط و ساده و واضح تشخیص داده شدند و روایی محتوا از سوی خبرگان تأیید شد. ضرایب آلفای کرانباخ، نشان دهنده هماهنگی درونی در تمامی سازه ها و زیر سازه های پرسشنامه بود و نتایج حاصل از آزمون- بازآزمون نیز در تمامی مؤلفه ها، پایایی پرسشنامه را تأیید نمود .در مطالعه حاضر، بانگاهی جامع به یک انسان کامل با هویت توحیدی ذکرشده در متون اسلامی، مؤلفه های سلامت معنوی استخراج، الگوی مفهومی آن طراحی و ابزار سنجش آن تدوین و اعتبارسنجی شده است که درمجموع با مطالعات پیشین در این زمینه همسو است.
بررسی نقش میانجی اکتشاف مسیر شغلی در رابطه هوش هیجانی و یقین مسیر شغلی در دانش آموزان کلاس نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب شغل یکی از مهم ترین تصمیمات هر فردی می باشد، از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر اکتشاف مسیر شغلی در رابطه بین هوش هیجانی و یقین مسیر شغلی دانش آموزان پایه نهم بود. روش تحقیق مورد استفاده روش همبستگی بود. جامعه آماری عبارت بود از تمامی دانش آموزان پایه نهم شهر مشهد در سال تحصیلی 97-1396 که از این جامعه تعداد 352 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه 1. سیاهه هوش هیجانی (بار-آن، 2006)، 2. مقیاس اکتشاف مسیر شغلی (هیرسچی، 2010) و 3. مقیاس یقین مسیر شغلی (دور وتریسی، 2009) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارAMOS نسخه 22 انجام شد. نتایج نشان داد رابطه بین هوش هیجانی با یقین مسیر شغلی، هوش هیجانی با اکتشاف مسیر شغلی و اکتشاف مسیر شغلی با یقین مسیر شغلی معنی دار است. همچنین نتایج، نقش میانجی گر اکتشاف مسیر شغلی در رابطه بین هوش هیجانی و یقین مسیر شغلی را تأیید کرد. بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولان و مشاوران مدارس عوامل اثرگذار بر یقین مسیر شغلی دانش آموزان را مد نظر قرار دهند.
بررسی ویژگیهای بومی افراد با جهت گیری متنوع در ایران و مقایسه آنها با کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
127 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: جهت گیری شغلی متنوع نوعی مسیرشغلی است که در گذار مشاغل از دنیای سنتی به دوره معاصر بوجود آمده است. این جهت گیری زمینه شکل گیری شخصیت های منعطفی را ایجاد نموده که با دو ویژگی اصلی «خود-مدیریتی» و «ارزش-محوری» شناخته می شوند. تاثیر فرهنگ بر بروز خصایص افراد با جهت گیری شغلی متنوع، در جوامع مختلف، کمتر مورد توجه بوده است. از طرفی با توجه به قرابت مفهومی و کارکردی دو جهت گیری شغلی متنوع و کارآفرین به تعیین تمایزات مفهومی این دو مسیر نیاز داریم. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به دو سوال انجام شده است. سوال اول: ویژگی های افراد با جهت گیری شغلی متنوع در ایران کدام است و سوال دوم: تمایز مفهوم جهت گیری متنوع با مفهوم کارآفرینی چیست؟ روش شناسی: در مورد سوال نخست، ویژگی های افراد با جهت گیری شغلی متنوع با استفاده از رویکرد کیفی و روش تحلیل زمینه ای مورد بررسی قرارگرفت و برای پاسخ به سوال دوم، نتایج تحلیل زمینه ای با ویژگی های افراد کارآفرین مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: سه ویژگی اصلی و یازده ویژگی فرعی، برای افراد با جهت گیری شغلی متنوع بدست آمد که دو مورد از آن ویژگی ها با ویژگی های ذکر شده در نظریه جهت گیری متنوع، همخوانی داشت. نوآوری: تا کنون هیچ مقاله ای در حیطه مشاوره شغلی به بررسی مسیر شغلی متنوع و ویژگی های بومی آن در ایران نپرداخته است. نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ویژگی های خاص بافت جامعه ایرانی موجب پدید آمدن توانمندی های خاصی در افراد با جهت گیری متنوع، گشته است. نتایج بررسی مقایسه ای بین افراد کارآفرین و افراد با جهت گیری شغلی متنوع، نیز نشان می دهد علی رغم وجود شباهت های بسیار بین آنها، تفاوت های بنیادینی در سطح پارادایم فکری و استراتژی های رفتاری بین آن دو وجود دارد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودشفقتی و انعطاف پذیری روان شناختی کارکنان دارای تعارض کار و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودشفقتی و انعطاف پذیری روان شناختی کارکنان دارای تعارض کار و خانواده انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارمندان با تعارض کار و خانواده در شرکت ایران خودرو (شهر تهران) در شش ماهه دوم سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 کارمندان با تعارض کار-خانواده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (در هر گروه 15 کارمند). گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک (لینهان، 2004) قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامه های تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، 2000)، خودشفقتی (نف، 2003) و انعطاف پذیری روان شناختی (دنیس و وندروال، 2010) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23SPSSتجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر خودشفقتی(001/0p<) و انعطاف پذیری روان شناختی(001/0p<) کارکنان دارای تعارض کار و خانواده تاثیر معنادار داشته است. بدین صورت که این درمان توانسته منجر به بهبود خودشفقتی و انعطاف پذیری روان شناختی کارکنان شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که رفتاردرمانی دیالکتیک با بهره گیری از تکنیک های تحمل پریشانی، پذیرش و خودنظم جویی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود خودشفقتی و انعطاف پذیری روان شناختی کارکنان دارای تعارض کار و خانواده مورد استفاده گیرد.
پیشینه علمی زوج درمانی در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس: تحلیل اسنادی و علم سنجی تحقیقات بین المللی در حوزه زوج درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند پژوهش ها کاربردی و کارآزمایی ها در نیمه دوم قرن بیستم و ابتدای قرن بیست ویک چندان یکپارچه نبوده و کم و کیف آن سزاوار پژوهش است. پژوهش حاضر به توصیف وضعیت انتشار مدارک حوزه زوج درمانی و ترسیم شبکه های همکاری علمی افراد و سازمان و کشورها و همچنین ترسیم شبکه هم رخدادی اصلاحات این حوزه در پایگاه اطلاعاتی Scopus از سال 1970 تا 2020 پرداخت. روش این پژوهش توصیفی و با رویکرد کتاب سنجی بود. در این پژوهش، تعداد 2898 مدرک منتشرشده در موضوع زوج درمانی از پایگاه Scopus به صورت جستجوی موضوعی، مورد تحلیل کتاب سنجی قرار گرفت. تحلیل داده ها توسط گزینه های تحلیل پایگاه اطلاعاتی Scopus و نرم افزار کاربردی مصورسازی VOS viewer صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان دهنده روند صعودی انتشار اسناد کاربردی حوزه زوج درمانی در 20 سال اخیر بود. پنج کشور برتر فعال در زمینه تولیدات علمی در موضوع موردبررسی، به ترتیب شامل کشورهای ایالات متحده آمریکا، کانادا، انگلستان، آلمان و استرالیا بودند. پرثمرترین مجلات شناسایی شده نیز به ترتیب شامل «مجله ازدواج و خانواده درمانی»، «مجله مشاوره و روانشناسی بالینی»، «مجله فرایند خانواده»، «مجله روان درمانی خانواده» و «مجله رفتاردرمانی» بود. به علاوه، دو نویسنده پر تولید Christensen, A.و Johnson, S.M. بودند. سیر تحول و توسعه مفاهیم کلمات کلیدی نیز در این پژوهش موردبررسی قرارگرفته است. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که علاوه بر زوج درمانی، باید به حوزه ی آموزش روانی جهت بهبود روابط نگاه ویژه ای داشت؛ چراکه در حال حاضر مهم ترین موضوع در حوزه زوج درمانی در مجلات معتبر بوده و در کشور ما مطالعات کافی در آن انجام نشده است.
مطالعه دغدغه ها، نگرش ها و تغییرات رفتاری افراد متاهل دردوره بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
109 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه دغدغه ها، نگرش و تغییرات رفتاری افراد متاهل در دوره بحران کرونا بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 19 زن و مرد متاهل انجام شد. برای نمونه گیری از روش هدفمند استفاده شد. روش گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و به صورت مجازی در فروردین1399صورت گرفت. از کدگذاری اطلاعات به دست آمده در حوزه دغدغه ها 20 مضمون فرعی استخراج و در 4 مضمون اصلی «فشارهای های مربوط به بیماری»، «فشارهای مربوط به دوران قرنطینه»، «فشارهای مربوط به پیامدهای میان مدت بیماری» و «فشارهای مربوط به پیامدهای دراز مدت بیماری» طبقه بندی شد. در محور نگرش ها، 16 مضمون فرعی استخراج و در 5 مضمون اصلی «نگرش کوتاه بودن زندگی و ضرورت غنیمت شمردن فرصت ها»، «بحران، فرصت آموختن از تجارب»، «نگرش ضرورت قدرشناسی از داشته ها»، «درک ضرورت از خودفراروی و به هم پیوستگی جامعه انسانی» و «بحران، فرصتی برای فرارفتن از زندگی روزمره» طبقه بندی شد. در محور تغییرات رفتاری ، 14 مضمون فرعی استخراج و در 3 مضمون اصلی «تغییرات در زندگی روزمره»، «تغییرات در روابط و نقش افراد» و «جستجوی اطلاعات و کسب مهارت» طبقه بندی شد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که سازگاری با شرایط درازمدت قرنطینه، نیازمند تغییرات رفتاری و در نهایت تغییر سبک زندگی خانواده ها هستند. لذا مشاوران می توانند در مشاوره های بحران، به ویژه در چالش با افکار ناکارآمد زوجین و والدین در خانواده ها از اطلاعات حاصل از داده ها به ویژه در زمینه نگرش ها، استفاده کنند و تغییرات رفتاری بیشتری برای سازگاری با شرایط درازمدت ایجاد کنند.
تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر تنظیم هیجان و سرسختی سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر تنظیم هیجان و سرسختی سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو انجام شد. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو شهر زاهدان در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003) و سیاهه تجدیدنظرشده سرسختی سلامت گیبهارت و همکاران (2001) بودند. داده ها با آزمون های خی دو، تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، جنس، تحصیلات، تأهل و مدت بیماری تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). همچنین، گروه ها در مرحله پیش آزمون از نظر تنظیم هیجان و سرسختی سلامت تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>)، اما در مرحله پس آزمون از نظر هر دو متغیر تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده باعث افزایش معنادار تنظیم هیجان و سرسختی سلامت در مبتلایان به دیابت نوع دو شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر افزایش تنظیم هیجان و سرسختی سلامت، برنامه ریزی برای استفاده از این شیوه درمانی ضروری است. در نتیجه، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه بهبود تنظیم هیجان و سرسختی سلامت استفاده کنند.
تأثیر مداخله روان-آموزشی مهارت های فرزند پروری مثبت و ایمن بر کیفیت زندگی مادران و تاب آوری کودکان
حوزههای تخصصی:
زمینه: ارتقای مهارت های فرزند پروری می تواند به واسطه افزایش اعتماد به خود، تراز کیفیت زندگی مادران را افزایش و درنتیجه مقابله با استرس فرزندان را بهبود بخشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر مداخله روان-آموزشی مهارت های فرزند پروری مثبت و ایمن بر کیفیت زندگی مادران و تاب آوری کودکان انجام شد. روش: روش این پژوهش کاربردی آزمایشی و دارای طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان پیش دبستانی بود مراجعه کننده به مهدکودک گل ها در شهر تهران طی سال 1400 بود. از میان جامعه آماری، 30 نفر از مادران دارای کودک پیش دبستانی با به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی 15 نفری و گروه کنترل 15 نفری گمارش شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای مقیاس کیفیت زندگی سازمان سلامت جهانی (Nejat , Montazeri, Holakouie , Mohammad , Majdzadeh, 2007) و مقیاس اندازه گیری تاب آوری کودک و نوجوان Liebenberg, Ungar, & Vijver, 2012)) استفاده شد. گروه آزمایش در هشت جلسه 45 دقیقه ای مداخله روان-آموزشی مهارت های فرزند پروری مثبت و ایمن (Alipour , Aliakbari Dehkordi & Barghi Irani , 2018.) شرکت کردند و اعضای گروه کنترل در آن هنگام مداخله ای دریافت نکردند. جهت آزمون فرضیه های این پژوهش از تحلیل کوواریانس چندگانه برای بررسی تأثیر مداخله و از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر برای بررسی ثبات تأثیر مداخله در مرحله پیگیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله روان-آموزشی مهارت های فرزند پروری مثبت و ایمن کیفیت زندگی مادران و تاب آوری کودکان گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون و آزمون پیگیری له طور معنی دار افزایش داد. نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش می توان نتیجه گرفت مداخله روان-آموزشی مهارت های فرزند پروری مثبت و ایمن شایان به کارگیری در فضاهای آموزشی و پرورشی است.
ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۷۶-۵۰
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش هرمنوتیک و تحلیل محتوا انجام شده است. منابع تحلیل جامعه کتب و مقالات مربوط به الگوی مصاحبه ی انگیزشی و مجموعه آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی است که تا سال 1398 منتشر شده است.یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی مبتنی بر اصول، فرایند، محتوا و فنون الگوی مصاحبه ی انگیزشی که با جهت گیری هستی شناسی اسلامی در چهاربخش ارائه گردید: که شامل 1.اصول: الف) مقاومت در برابر بازتاب اصلاحی با جهت گیری گفتگو و تدبر، جایز دانستن انتخاب، خودرهبری و مسئولیت پذیری، فهم و توکل، ب) درک انگیزه ی مراجع با اصل تمایز، چند بعدی بودن، احترام ویادآوری، ج)گوش دادن به مراجع با گوش سپاری و به گزینی و همدلی، د)توانمندسازی مراجع با اصل عدل و استوا و اصل توحید، 2.محتوا حاوی گفتگوی تغییرمدار با تمرکز بر غفلت ها، گمانه زنی، مات شدگی و خودمحوری و خودپسندی،3. فرایند شامل الف) درگیر کردن و تمرکز و فرا خواندن و طرح ریختن با آگاهی و خلوص و عمل، 4. .فنون شامل ایجاد سؤال، استماع، سکوت و جدال احسن، مواجهه، خلاصه کردن، استفاده از تمثیل و قصص، تصویرسازی های قرآنی است. نتیجه: از آن جا که در آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی به اصول انگیزشی و فرایند ها و محتوا و روش های هستی شناسانه ی اسلامی در ایجاد انگیزش به ویژه در باب خشونت همراستا با الگوی مصاحبه ی انگیزشی به طور کامل پرداخته شده است و این موارد در جهت فرهنگ اسلامی تفاوت های هستی شناسانه با الگوی مصاحبه ی انگیزشی دارد، بنابراین برای ارائه ی الگوی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی تلفیق دو الگو کاربرد الگوی مصاحبه ی انگیزشی را اثر بخش تر خواهد کرد.
مقایسه ی اثربخشی درمان مبتنی بر الگوی فرانظری (TTM) با درمان کوتاه مدت راه حل محور (SFBT) بر افکار خودآیند، انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در بیماران مرد دارای اختلال مصرف Pethidine و MDMA
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
97 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی درمان مبتنی بر الگوی فرانظری (TTM) با درمان کوتاه مدت راه حل محور ( SFBT ) بر افکار خودآیند، انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در بیماران مرد دارای اختلال مصرف Pethidine و MDMA بود. روش پژوهش حاضر، از نوع کاربردی و مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه می باشد که نمونه، شامل دو گروه مداخله و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) از کلیه ی بیماران داوطلب (تمایلی) و طرح جمع آوری معتادان متجاهرِ (غربالگری بهزیستی) پذیرش شده در مؤسسه ی بهبودی اقامتی میان مدت (Camp) امید ایمان رهایی -مرکز ماده 15- واقع در شهر ماهدشت استان البرز بود که به روش غیرتصادفیِ هدفمند گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (E 1 - E 2 ) و گروه گواه جای گرفتند. از مدل های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) جهت آزمون فرضیه های پژوهش پرداخته و در نهایت مشخص گردید که بین افکارخودآیند، انعطاف پذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در الگوی درمانی فرانظری (TTM) و الگوی درمانی کوتاه مدت راه حل محور (SFBT) در بیماران مرد دارای اختلال مصرف Pethidine و MDMA، تفاوت معناداری وجود دارد.
نقد مبانی انسان شناختی نظریه مراجع محور راجرز با نگرش به منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر نقد مبانی انسان شنا ختی نظریه ی مراجع محوری کارل رانسوم راجرز بوده است. راجرز نسبت به انسان نگاه خوش بینانه و مثبتی داشت. از نظر راجرز انسان اصولا موجوی منطقی، اجتماعی، پیش رونده و واقع بین است که مهم ترین انگیزه اش نیل به خودشکوفایی است. در این مسیر مبنا و ملاک عمل کردن خود نظمی ارگانیزمی است. نیازی نیست که نگران کشش های ضداجتماعی انسان باشیم زیرا ذاتی انسان نیستند و عرضی هستند. هم چنین انسان قادر به کسب معرفت قطعی نسبت به واقعیت بیرونی نیست و هرکسی برداشت خود را از واقعیت دارد. این در حالی است که از نظر اسلام انسان ماهیتاً ارزشمند است و کرامت ذاتی دارد و می تواند به کرامت اکتسابی برسد. در کنار جنبه های مثبت، انسان جنبه های دانی و سفلی نیز دارد که باید آن را در سایه عقل مبتنی بر دین و فطرت متعادل کند. همچنین نیل به معرفت و کسب آن نیز امری میسر و شدنی است و دستورات دین درباره کسب علم و تفکر و تفقه مبین همین امر است. همچنین خودشکوفایی در نظریه راجرز متوجه جنبه های سرشتی بیولوژیک انسان است در حالیکه از نظر اسلام حرکت در مسیر بندگی و هدف خلقت با انگیزه ای الهی موجب خودشکوفایی انسان و قرب الی الله خواهد شد.
ارائه الگوی مفهومی شناسایی ادراک عشق ورزی در دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
123 - 160
حوزههای تخصصی:
بحث درباره عشق ورزی در ایران عموماً در چارچوب تحلیلی مبتنی بر پژوهش ها و نظریه پردازی هایی که در غرب صورت گرفته تمرکز یافته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی شناسایی ادراک عشق ورزی دانشجویان مجرد و بر مبنای نظریه زمینه ای و با به کارگیری روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیاده سازی متن مصاحبه ها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA10، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 103 مفهوم و 16 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری گزینشی نشان داد که مقوله هسته ادراک عشق ورزی دانشجویان است که تحت تأثیر شرایط علّی (باورداشت های اعتقادی و مذهبی؛ جوّ خانواده و نظارت والدینی؛ چالش ها و تجارب اخلاقی) و در کنار شرایط مداخله گر (تحولات هویتی فردی، اجتماعی و فرهنگی؛ هویت سازی رسانه های نوین ارتباطی) و شرایط زمینه ای (جنسیت؛ سن؛ پایگاه اجتماعی اقتصادی؛ تحصیلات دانشگاهی) بر برساخت عشق ورزی با جنس مخالف در دانشجویان مجرد در قالب راهبردهای اخلاق پیروی منطقی؛ خودپیروی عاطفی و خودپیروی ضداخلاقی تأثیر می گذارد که حاصل آن شکل گیری ازدواج های متناسب، پایدار و یا تصادفی و نامتناسب است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که عشق ورزی در بین دانشجویان مجرد، طیفی از مکانیسم های خودپیروی تا اخلاق پیروی را در پی داشته که می تواند کنش دانشجویان را به سمت و سویی منفی یا مثبت جهت دهی کند. لذا شناخت این مکانیسم ها می تواند در سیاست گذاری دست اندرکاران تربیتی کشور مؤثر باشد.
شناسایی کیفیت دوستی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
91 - 116
حوزههای تخصصی:
ناتوانی های یادگیری از مهم ترین مسائل مربوط به مدرسه هستند و دانش آموزان مبتلا به آن اغلب در جریان مهارت های اجتماعی و دوست یابی با مشکل روبرو هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی کیفیت دوستی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام شد. در این مطالعه، از روش تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش، کودک و نوجوانان 10 تا 14 ساله ی دارای اختلال یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند که در روند پژوهش از بین مراجعان ارجاع داده شده به مراکز مشاوره آموزش وپرورش مناطق ۲ و ۵ شهر تهران، 10 دانش آموز دارای اختلال یادگیری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه ی عمیق قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کیفی با روش ون منن استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها ۳ مضمون اصلی و ۱۷ مضمون فرعی را مشخص کرد. مضمون اصلی اول «مشکلات ارتباطی» بود که مضامین فرعی (خود افشاسازی ضعیف، بی اعتمادی، بی ثباتی در رابطه ی دوستی، طرد و تمسخر توسط همسالان، کناره گیری، ضعف در ایجاد رابطه دوستی، محدودیت دایره ی دوستی و انزوا) را شامل می شد. مضمون اصلی دوم، «نیاز به صمیمیت» شامل مضامین فرعی (ترس از تنهایی، توجه طلبی، احساس حقارت، تصویر دوست ایده آل، احساس نیاز به حمایت) بود. مضمون اصلی سوم نیز «پیامدهای دوستی دلخواه» شامل مضمون های فرعی (تجربه ی داشتن حامی، تجربه ی حس رضایت، تبادل صمیمیت و ایجاد همدلی) بود. نتایج پژوهش، بینشی در باب شناسایی کیفیت دوستی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری به وجود می آورد و بررسی تجارب این افراد حول محوردوستی حاکی از محدودیت ها، تفاوت ها و نیازهای مربوط به دوستی در این دانش آموزان است.
موسیقی قرآن : راهبردی اثربخش در کاهش علائم افسردگی و افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر موسیقی و آوای قرآن کریم بر میزان افسردگی و افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان خوابگاهی انجام شد. روش: در قالب یک طرح آزمایشی پیش آزمون/ پس آزمون/ پیگیری با گروه کنترل، از بین جامعه ی دانشجویان خوابگاهی دانشگاه مازندران، بر اساس توزیع نمرات سیاهه ی افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه خودکارآمدی بندورا، 40 نفر از دانشجویانی که سطح افسردگی آن ها بالاتر از متوسط بود، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 20 روز، هر روز به مدت 20 دقیقه (در دو نوبت 10 دقیقه ای) به سوره های معینی از قرآن کریم (رعد، شمس و مائده) با صدای استاد عبدالباسط و مصطفی اسماعیل گوش دادند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. میزان افسردگی آزمودنی های دو گروه پس از پایان 20 روز (پس آزمون) و دو ماه بعد از آن (پیگیری) مورد سنجش قرار گرفت. همچنین با اجرای پرسشنامه خودکارآمدی، تاثیر موسیقی و آوای قرآن کریم نیز مورد پیمایش قرارگرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس با افزایش خودکارآمدی تحصیلی کاهش معناداری را در نمره های افسردگی گروه آزمایش در پس آزمون نشان داد. همچنین نتایج آزمون t همبسته نشان داد که اثربخشی موسیقی قرآن کریم تا مرحله ی پیگیری استمرار داشته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از اهمیت کاهش افسردگی و افزایش خودکارآمدی تحصیلی از طریق رجوع به قرآن و موسیقی آن حمایت می کند.
پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی با میانجیگری احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
121 - 141
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پیچیدگی پدیده طلاق و آمار رو به رشد آن در تمام جوامع حاکی از لزوم مطالعه همه جانبه عوامل زمینه ساز این معضل اجتماعی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به طلاق بر اساس دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی با میانجیگری احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه، انجام گرفته است. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود که در قالب تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر انجام شد. جامعه مورد پژوهش کلیه زنان متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه بود که از میان آنها تعداد 100 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش عبارت بود از: مقیاس دلزدگی زناشویی (MDS)، مقیاس تحمل پریشانی هیجانی و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی برای بزرگسالان (SELSA-S). دادههای حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که مقیاسهای دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی اثر مستقیمی بر احساس تنهایی داشته اند. رابطه احساس تنهایی با گرایش به طلاق به صورت مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم دلزدگی زناشویی و تحمل پریشانی بر گرایش به طلاق به واسطه ی احساس تنهایی معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان با آموزش و مشاوره در زمینه بهبود دلزدگی زناشویی، تحمل پریشانی و احساس تنهایی در زنان متقاضی طلاق مانعی برابر گرایش به طلاق در ایشان ایجاد کرد.
صمیمت زناشویی: نقش تعیین کننده تمایزیافتگی خود و نیاز به امنیت در زنان متأهل غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
261 - 280
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تمایزیافتگی خود و نیاز به امنیت با صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری زنان متاهل غیر بالینی ساکن مشهد که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 400 نفر انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه صمیمیت باگاروزی)، پرسشنامه ی تمایزیافتگی خود اسکورون و دندی)، پرسشنامه ی امنیت روانی مازلو استفاده گردید. داده ها به کمک شاخص های توصیفی و همبستگی و رگرسیون گام به گام و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد. تحلیل ها نشان داد در بهترین مدل پیش بینی (مدل دوم) مقدار ضریب همبستگی چندگانه متغیرهای پیش بین با ملاک برابر با 55/0 بوده که نشان دهنده رابطه در حد متوسط و بالاتر بین متغیرهای پیش بین و متغیر ملاک است. مقدار ضریب تبیین اصلاح شده برابر با 30/0 بوده و بیانگر این است که 30 درصد از تغییرات (واریانس) صمیمیت زناشویی به متغیرهای (تمایزیافتگی و امنیت) مربوط است. شاخص های تحلیل واریانس، نشان می دهند که مدل رگرسیون با متغیر های پیش بین و ملاک از برازش خوبی برخوردارند و تغییرات تبیین شده توسط مدل، واقعی است.بررسی ضرایب رگرسیون نشان می دهد تمایزیافتگی (33/0=) و امنیت (30/0=) قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. سهم تمایزیافتگی در این میان بیشتر است. افزوده شدن متغیر امنیت به مدل 7 درصد بر ضریب تبیین افزوده است اما این تغییر معنادار است(01/0≥P). در نهایت می توان گفت بین صمیمت با تمایز یافتگی خود و امنیت روانی رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش میزان تمایز یافتگی خود و امنیت روانی، میزان صمیمیت در زنان متاهل غیربالینی شهر مشهد افزایش می یابد.
نقش میانجی مهرورزی به خود در رابطه بین طرحواره های شناختی والدین و شادکامی فرزندان در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
169-191
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مهرورزی به خود در رابطه بین طرحواره های شناختی والدین و شادی در فرزندان در دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر تهران انجام شد. روش: این پژوهش، از نوع همبستگی بود. به منظور جمع آوری داده ها از سه فرم کوتاه شادکامی آکسفورد (هیل و آرگایل، 2002)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1990) و مقیاس مهرورزی به خود (نف، 2003) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهر تهران و والد مادر آنها بود که از این بین 384 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده های این پژوهش با روش تحلیل معادلات ساختاری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که طرحواره های شناختی والدین تاثیر مستقیم بر شادکامی فرزندان دارد. در میان 15 طرحواره ناسازگار در والدین، اثر طرحواره های احساس بی کفایتی، بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، معیارهای سرسختانه، خویشتنداری ناکافی و نقص بر شادکامی معنادار بود. ضمن اینکه طرحواره های بی اعتمادی، انزوای اجتماعی، معیارهای سرسختانه و خویشتنداری ناکافی با میانجیگری مهرورزی به خود بر شادکامی فرزندان، تاثیر معنادار داشت. نتیجه گیری: والدینی که تجارب زندگی آنها منجر به شکل گیری طرحواره های معیوب در آنها شده، بر تجربه هیجان مثبت در فرزندان خود اثر منفی دارند و با بروز رفتارهای اشتباه موجب کاهش شادی فرزندان خود می شوند.
تاثیرآموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بر سلامت روان و کفایت فرزندپروری مادران کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
70-91
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فرزندپروری ذهن آگاهانه بر سلامت روان و کفایت فرزندپروری مادران کودکان با نیازهای ویژه انجام گردید. روش : پژوهش مورد مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان با نیازهای ویژه شهرستان دزفول که در سال تحصیلی 1395-1396 در مدارس استثنایی این شهر در حال تحصیل بودند، تشکیل دادند که با روش نمونه گیری در دسترس 49 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (۲۵ نفر گروه آزمایشی و ۲۴ نفر گروه گواه) جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش به مدت مداخله آموزشی در 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه قرارگرفتند. اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه علائم روان پزشکی ( SCL-90-R ) و پرسشنامه احساس کفایت فرزندپروری ( PSOC ) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کووارانس استفاده شد. یافته ها : نتایج بیانگر آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بر سلامت روان و کفایت فرزندپروری مادران کودکان با نیازهای ویژه بود (05/0> P ). نتیجه گیری : آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه می تواند در بهبود سلامت روانی خانواده های کودکان دارای نیازهای ویژه نتایج مفیدی را به دنبال داشته باشد.