فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیش از 90 درصد از کودکان آسیب دیده شنوایی، دارای والدین شنوا هستند و والدین آن ها شیوه ارتباط با این کودکان را نمی دانند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های ارتباط موثر والد محور بر مهارت های اجتماعی کودکان کم شنوا انجام شد.
روش: در این پژوهش، از روش نیمه آزمایشی با طرح کنترل نابرابر، استفاده شد و جامعه آماری در این آزمون شامل مادران کودکان کم شنوای 6-4 سال شهرستان رشت در سال تحصیلی 94-1393 بودند که تعداد 24 نفر از آن ها برحسب شرایط ورود به پژوهش، انتخاب و به شکل تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسش نامه مهارت های اجتماعی کودکان پیش از دبستان، فرم والدین (گرشام و الیوت،1990) استفاده شد. برنامه آموزش مهارت های ارتباط موثر، در 8 جلسه با مشارکت والدین دانش آموزان کم شنوا به گروه آزمایش ارایه شد، درحالی که گروه گواه، آموزشی در این زمینه دریافت نکردند.
یافته ها: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. داده های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون، بین 2 گروه آزمایش و گواه، از نظر مهارت های اجتماعی کودکان کم شنوا، تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش مهارت های ارتباط موثر به والدین کودکان کم شنوا بر افزایش مهارت های اجتماعی کودکان کم شنوا (P<0/001) موثر است. همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباط موثر بر همکاری و جرأت ورزی موثر است و باعث بهبود آن شده اما تاثیری بر مسئولیت پذیری و خودمهارگری ندارد.
نتیجه گیری: می توان چنین گفت که آموزش مهارت های ارتباط موثر می تواند به عنوان یک برنامه آموزشی کارآمد در جهت کمک به افزایش مهارت های اجتماعی کودکان کم شنوا، مورد استفاده قرار بگیرد.
مقایسه تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبه ای از شناخت اجتماعی که در سال های اخیر توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است، تحول نظریه ذهن در کودکان می باشد. این توانایی برای کارکرد اجتماعی مهم است و به کودکان کمک می کند تا روابط شان با دیگران را هماهنگ کنند. این پژوهش با هدف مقایسه تحول نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، سطح 2 و سطح 3) در دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری مقطع ابتدایی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانواده) انجام شد. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری شهر قوچان که در سال 91-92 در مدارس عادی ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. انتخاب نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که در مرکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری امید قوچان دارای پرونده بودند 80 نفر انتخاب شدند. برای مقایسه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی تعداد 80 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همگن بودند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون نظریه ذهن (فرم 38 سوالی) و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. برای بررسی فرضیه پژوهش تحلیل کواریانس، آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون چند متغیری (با کدگذاری تأثیر) و نرم افزار SPSS-17 به کار رفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین نمرات کلی نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، 2 و 3) در دانش آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری تفاوت وجود دارد.و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است ( 01/0 >P ) و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی در تکالیف نظریه ذهن عملکرد خوبی نداشتند.
تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی بود. روش پژوهش، از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی مادران کودکانِ کم توان ذهنی دوره ی آمادگی شهر مارلیک در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 24 نفر از مادرانی که نمره های فشار روانی شان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین گروه بود، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از فرم 52 سوالی پرسشنامه ی منابع فشار روانی فردریک استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی مورد تأیید قرار گرفته است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری فشار روانی کمتری داشتند (01/0>p). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی تأثیر معناداری دارد.
بررسی تحلیلی انتقادی رویکردهای تشخیصی مختلف ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اصطلاح ناتوانی یادگیری برای تبیین مشکلات یک فرد با هوش بهر متوسط در کسب مهارت های تحصیلی اساسی به کار می رود و می تواند بر توانایی فرد در درک و استفاده از زبان شفاهی یا نوشتاری، انجام محاسبات ریاضی، هماهنگی حرکت ها، یا توجه مستقیم تاثیر بگذارد. ناتوانی یادگیری می تواند به 3 شکل مشکلات در خواندن، نوشتن و حساب کردن بروز یابد. میزان شیوع این ناتوانی در سال های اخیر، بسیار افزایش یافته و در پژوهش های مختلف برآوردهای متفاوتی از آن صورت گرفته است.
نتیجه گیری: یکی از علل مهم تفاوت های معنادار در میزان شیوع این اختلال در پژوهش های مختلف مربوط به رویکردهای گوناگون تشخیصی است. 3 شیوه مهم در تشخیص ناتوانی های یادگیری عبارت اند از: رویکرد ناهماهنگی پیشرفت – توانایی، رویکرد پاسخ به مداخله و رویکرد پردازش شناختی. هرکدام از این رویکردها طرفداران و مخالفان ویژه خود را دارند. بدین ترتیب در این مقاله ضمن مروری کلی بر تعریف و توصیف ناتوانی یادگیری، رویکردهای مختلف تشخیصی به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار می گیرند و در پایان نتیجه گیری نهایی صورت می گیرد
مقایسه تنیدگی والدگری و مهارت حل مشکل خانواده در مادران دانش آموزان عادی و دارای نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: شیوه ها یا راهبردهایی که فرد در مقابله با موارد تنیدگی زا به کار می برد، نقشی اساسی در سلامت جسمی و روانی او ایفا می کند . فرآیندهای ارزیابی، مقابله و تلاش های شناختی- رفتاری افراد در تفسیر و غلبه بر مشکلات زندگی موثر هستند. هدف پژوهش حاضر مقایسه تنیدگی والدگری و مهارت حل مشکل خانواده در دانش آموزان با نیازهای ویژه و عادی بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای یا پس رویدادی بود. جامعه آماری این پژوهش ، همه دانش آموزانی بود که در مدارس عادی و با نیازهای ویژه شهرستان شهریار مشغول به تحصیل بودند. با توجه به این که جامعه مورد پژوهش شامل 4 گروه مادران دانش آموزان عادی، اتیسم، آسیب دیده شنوایی و کم توان ذهنی با تعداد جامعه آماری متفاوت بود، به تناسب با روش های نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه در دسترس و تصادفی ساده، از هر گروه30 نفر در مجموع 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تنیدگی والدگری و مقیاس حل مشکل خانواده استفاده شد. در پایان، داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه-آنووا مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که در متغیر تنیدگی والدگری بین گروه ها به ترتیب مادران کودکان دارای اتیسم، کم توان ذهنی، آسیب دیده شنوایی و عادی دارای بیشترین میزان تنیدگی والدگری بودند، به این معنا که مادران کودکان دارای اتیسم در مقایسه با مادران دیگر گروه ها تنیدگی والدگری بیشتری را تجربه می کنند. تنیدگی واﻟﺪﮔﺮی در ﻣﺎدران دانش آموزان دارای نیازهای ویژه در ﻫﺮ 2 ﻗﻠﻤﺮو واﻟﺪﮔﺮی و ﻗﻠﻤﺮو کﻮدک به طور ﻣﻌﻨﺎدار ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﻣﺎدران کﻮدکﺎن عادی است کﻪ ایﻦ تنیدگی می تواند ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ کﻮدک، واﻟﺪ یﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
نتیجه گیری: ویژگی های دانش آموزان با نیازهای ویژه، ﻧﮕﺮاﻧی از ﺗﺪاوم ﺷﺮایﻂ، ﭘﺬیﺮش کﻢ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺣﺘی ﺳﺎیﺮ اﻋﻀﺎی ﺧﺎﻧﻮاده و ﻧیﺰ ﺷکﺴﺖ در دریﺎﻓﺖ حمایت های اﺟﺘﻤﺎﻋی می تواند در ﺑﺮوز ایﻦ تنیدگی ﻣوﺛﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی و انگیزه پیشرفت در دانش آموزان ابتدایی مدارس عادی و هوشمند شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای پیشرفت تحصیلی و انگیزه پیشرفت در دانش آموزان ابتدایی مدارس عادی و هوشمند شهر تبریز در سال تحصیلی 93-92 بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی عادی و هوشمند در سال 1393 در شهر تبریز می باشند که از میان دانش آموزان مدارس عادی بالغ بر 366 نفر و از میان دانش آموزان مدارس هوشمند 208 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت علی و مک اینرنی و نمره پیشرفت تحصیلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند در پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت و مؤلفه های آن تفاوت وجود دارد. به عبارتی دانش آموزان مدارس هوشمند از پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت بالاتری برخوردارند
اثر بخشی خود تقویتی بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارسا خوانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی عملکرد آشکار ضعیفی در مهارت های خواندن دارند و این نارسایی به طور قابل ملاحظه ای در پیشرفت تحصیلی یا فعالیت های روزمره زندگی که مستلزم مهارت های خواندن است تداخل می نماید. هدف این پژوهش، بررسی اثر آموزش راهبرد خودتقویتی بر بهبود عملکرد خواندن کودکان مبتلا به نارساخوانی بود.
روش : طرح پژوهش حاضر آزمایشی بود. نمونه ای که شامل 30 نفر از دانش آموزان پایه سوم و چهارم نارساخوان که به مراکز اختلال های یادگیری شهر تبریز مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل آزمون هوش وکسلر، آزمون نما، و چک لیست های مشکلات خواندن بود. در فرایند اجرا، گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه طی چهار هفته تحت مداخله درمانی خودتقویتی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس حاکی از تاثیر معنادار در نمره بهبود اختلال حذف آواها (83/17360=F، 001/0p<) با اندازه اثر 98/0 و در نمره بهبود اختلال زنجیره کلمات (39/613=F، 001/0p<) با اندازه اثر 95/0 در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: در نتیجه افزایش آموزش خودتقویتی بر بهبود اختلال های حذف آواها و زنجیره کلمات تأثیر مثبتی دارد و به نظر می رسد که خودتقویتی موجب افزایش اعتماد به خود، خودباوری و احساس شایستگی در دانش آموزان می شود، زیرا کودک در این فرایند درمانی باور می کند که تلاش او بی ثمر نبوده و پاداش به دنبال دارد.
اثربخشی داستان خوانی بر افزایش انگیزش خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روش داستان خوانی بر افزایش انگیزش خواندن دانشآموزان نارسا خوان انجام شد.: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل، بوده است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا به نارساخوانی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بودند که تعداد 24 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از آزمون هوش (وکسلر، 1969)، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1388)، پرسشنامه انگیزش خواندن (ویگفیلد و گاتری، 1997) استفاده شد. برنامه آموزش داستان، در طی 8 جلسه با مشارکت دانش آموزان به گروه آزمایش آموزش داده شد در حالی که گروه کنترل، آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس پس آزمون نمرات انگیزش خواندن، نشان داد که با حذف اثر نمره های پیش آزمون، اثر داستان خوانی بر نمره-های پس آزمون معنادار است. نتایج آزمون اثر بین آزمودنی ها نشان داد که از بین خرده مقیاس های انگیزش خواندن اثر بین گروهی در میزان خرده مقیاس های پس از تعدیل پیش آزمون، نشان داد که با حذف اثر نمره های پیش آزمون، اثر داستان خوانی بر نمره های پس آزمون این خرده مقیاس ها نیز معنادار است. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می توان چنین گفت که آموزش راهبرد داستانخوانی می تواند به عنوان یک برنامه آموزشی کارآمد در جهت حل مشکلات دانش آموزان نارساخوان، مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه ی سرزندگی، سازگاری زناشویی و دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی والدین دارای کودک ناشنوا با والدین دارای کودک عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف این پژوهش مقایسه سرزندگی، سازگاری زناشویی و دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی والدین دارای کودک ناشنوا با والدین دارای کودک شنوا بود. مواد و روش های : این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و نمونه گیری بر اساس خوشه ای چند مرحله ای بود. حجم نمونه شامل مادران 80 دختر بود ، که 40 نفر از مادران کودکان ناشنوا ، 40 نفر از مادران کودکان شنوا شهر اصفهان را در برمی گرفت. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه سرزندگی دسی و رایان (1995) ،سازگاری زناشویی اسپاینر (1978) و پرسشنامه دشواری های تنظیم شناختی – هیجانی باتلر و گراتز(2004) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها ا ز روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. یافته های پ ژوهش حاکی از آن است که بین دو گروه والدین کودکان ناشنوا و والدین کودکان شنوا در سرزندگی ( 4 0/0 p≤ )، سازگاری زناشویی( 1 0/0P≤ (و دشواری های تنظیم شناختی( 1 0/0 p≤ ( تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که ناشنوایی کودک می تواند سرزندگی، سازگاری زناشویی و همچنین توانایی والدین در تنظیم هیجان ها در مواجهه با تعارض ها و فشار ها را تحت تاثیر قرار دهد.
تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تغییر سبک اسناد بر کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا بود روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 دختر نوجوان نابینای افسرده که در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مدرسه نابینایان نرجس شهر تهران، در سال تحصیلی 91- 1390 مشغول به تحصیل بودند و در موقعیت های منفی سبک اسناد «درونی، پایدار و کلی» قرار داشتند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش طی ده جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش برنامه تغییر سبک اسناد قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده های پژوهش به وسیله آزمون افسردگی کودکان و نوجوانان و پرسشنامه سبک اسناد کودکان و نوجوانان گردآوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) و آزمون تحلیل کواریانس چند راهه (مانکوا) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تغییر سبک اسناد از درونی، پایدار و کلی به بیرونی، ناپایدار و اختصاصی بر کاهش میزان افسردگی تأثیر معنادار دارد (0001/0> P). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که تغییر سبک اسناد در کاهش میزان افسردگی نوجوانان دختر نابینا مؤثر بوده است.
کودکان کم شنوا:مراکز و خدمات در استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاییز سالجاری جهت گذراندن دوره تکمیلی برنامه مامان غازه(برنامه فرانک در ایران)و اخذ مجوز رسمی آن به مرکز تارالی در ملبورن استرالیا سفر کردم.تارالی و کیفیت خدمات موجود در آن برای کودکان کم شنوا به گونه ای مرا مسحور خود کرد که به لطف خدا در همه دیگر برنامه های آن شرکت نمودم و سری به همه دیگر مراکز موجود زدم.با توجه به کیفیت بالای خدمات موجود در استرالیا برای کودکان کم شنوا و با آرزوی ایجاد چنین شرایطی برای همه کودکان کم شنوای میهنمان گزارش سفر خود را برای اطلاع همه علاقمندان به روی کاغذ می آورم.این گزارش در چند قسمت تهیه شده است که هر بخش آن مربوط به خدمات ویژه ای برای کودکان کم شنواست.
مقایسه سبک های یادگیری در دانشجویان نابینا و بینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبک های یادگیری در دانشجویان نابینا و بینا بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای بود. نمونهشامل 60 دانشجو (30 نفر دانشجوی نابینا،30 نفر دانشجوی بینا) بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری سبک های یادگیری از پرسشنامه سبک یادگیری کلب استفاده شد. فرضیه های این پژوهش با استفاده از آزمون تی برای دو گروه مستقل، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که دانشجویان نابینا از سبک های انطباق و همگرا بیشتر استفاده می کنند. در مقابل دانشجویان بینا در مقایسه با دانشجویان نابینا سبک واگرا را بیشتر ترجیح می دهند. در استفاده از سبک جذب بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0> P). با توجه به سبک های غالب انطباق و همگرا در دانشجویان نابینا پیشنهاد می شود از روش های آموزشی سخنرانی، شبیه سازی و ایفای نقش بیشتر استفاده کنند. همچنین با استفاده از راهبردهای مختلف آموزشی، مهارت های ارتباطی این دانشجویان تقویت شود، زیرا همگراها کمتر به موضوعاتی که مستلزم کار با افراد دیگر و مردم است علاقه نشان می دهند.
آشنایی با رشد حرکتی و مشکلات حرکتی کودکان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان دارای آسیب بینایی در زندگی با چالش های متعددی از جمله مشکلات جسمی و روانی روبه رو می شوند. می توان به مشکلاتی همچون؛ عدم استقلال فردی، افزایش وابستگی به دیگران، افت عملکرد، امید کم به آینده و نیازمند شدن به کمک در انجام امور زندگی، انزوای اجتماعی و عدم شرکت در فعالیت های اجتماعی در این کودکان اشاره نمود
نتیجه گیری: توجه به رشد حرکتی در دوران نوزادی و اوایل کودکی می تواند به استقلال فرد با آسیب بینایی در تمامی حیطه های زندگی کمک نماید. با آگاه شدن از مراحل رشد حرکتی و مشکلات حرکتی در کودکان با آسیب بینایی می توان مداخلات و توجهات بهنگامی را به این گروه ارائه نمود.
بررسی مقایسه ای تحول اخلاقی، نوع دوستی و خودکارآمدی اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش و عادی دبیرستان های شهر ارومیه در سال تحصیلی 91-90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسه ای تحول اخلاقی، نوعدوستی و خودکارآمدی اجتماعی در دانش آموزان دختر دبیرستانی تیزهوش و عادی شهر ارومیه در سال تحصیلی 91-90 می باشد. نمونه آماری شامل 385 دانش آموز عادی و225 دانش آموز تیزهوش بود. در نمونه گیری از روش تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو پرسشنامه قضاوت اخلاقی""ما""(1981) و مقیاس خودکارآمدی نوجوان ""کنلی"" (1989) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمونt مستقل تحلیل شد. نتایج تحلیل ها نشان داد که بین دو گروه عادی و تیزهوش، از نظر تحول اخلاقی و نوعدوستی و خودکارآمدی اجتماعی (در هر 5 مؤلفه مربوط به خودکارآمدی اجتماعی) تفاوت معنی دار وجود دارد و گروه تیزهوش در همة موارد میانگین بالاتری نسبت به گروه عادی داشت.
مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری، روش های ویژه ای هستند که والدین در تربیت فرزندان خویش به کار می گیرند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک فرزندپروری مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی صورت گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 116 نفر ( 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی و 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی) به شیوه هدفمند انتخاب شدند. از پرسش نامه سبک فرزندپروری والدین برای سنجش سبک فرزندپروری والدین استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی و سبک فرزندپروری سهل گیرانه مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P). هم چنین آزمون تحلیل واریانس چند متغییره نشان داد که سبک فرزندپروری اقتداری مادران کودکان پیش دبستانی بدون کم توانی ذهنی نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی به طور معنی داری بالاتر است (001/0= value-P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی برنامه های آموزش خانواده به ویژه برنامه های آگاهی از سبک های فرزند پروری و اثرات هر یک از آن ها بر فرزندان بسیار ضروری است. هم چنین پیشنهاد می شود که سبک فرزندپروری اقتداری به مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی آموزش داده شود.