فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
65 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علی رغم تأثیر متغیرهای موقعیتی و بی ثبات بر پرخاشگری، ثبات نسبی این متغیر در طول زندگی نیز در برخی پژوهش ها تأئید شده است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس متغیرهای فردی باثبات هوش، ابعاد خلق و خو و سبک های دلبستگی بود. روش: جامعه ی آماری این پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون بود که 266 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه پرخاشگری باس و پری (1992)، پرسش نامه سرشت و منش (کلونینجر و همکاران، 1994)، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان بشارت (2011)، مقیاس آزمون هوش نابسته به فرهنگ کتل (1957) و همچنین پرسش نامه مقبول نمایی اجتماعی کران و مارلو (1960) استفاده شد. پس از مهار اثر مقبول نمایی اجتماعی از طریق ضریب همبستگی تفکیکی، متغیرهای دارای رابطه ی معنی دار با پرخاشگری کلی بعنوان متغیر پیش بین پرخاشگری وارد تحلیل رگرسیون به روش گام به گام شدند. یافته ها: ضرایب همبستگی نشان داد که پرخاشگری با متغیرهای نوجویی، آسیب پرهیزی، پشتکار، دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا دارای رابطه مثبت معنی دار است. همچنین براساس خروجی رگرسیون دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا، متغیر خلق وخویی آسیب پرهیزی در کنار مقبول نمایی اجتماعی توانستند به میزان 47 درصد پرخاشگری را پیش بینی کنند که البته از این میزان 16 درصد مربوط به سبک پاسخدهی مقبول نمایانه ی اجتماعی بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که در جمعیت بهنجار دانشجویی وزن متغیرهای با ثبات شخصیتی در پیش بینی پرخاشگری چندان هم زیاد نیست و شاید بقیه پراکنش پرخاشگری را بتوان با عوامل موقعیتی و اکتسابی تر تبیین نمود. با توجه به سهم کم متغیرهای دیرپای شخصیتی، انتظار از اصلاح پذیری و درمان پرخاشگری دانشجویان با مداخله افزایش می یابد.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در افراد دارای اختلال هویت جنسی (ترنس سکشوال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
13 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع نسبتاً کم اختلال هویت جنسی سبب شده است که تحقیقات کمی در این مورد انجام گیرد و این امر نیز موجب شده است که مشکلات مبتلایان حل نشده باقی بماند؛ بنابراین پژوهش حاضر درصدد بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در افراد ترنس سکشوال بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، افراد ترنس سکشوال(پسر به دختر) شهر تهران بود؛ که از طریق نمونه گیری در دسترس 40 نفر از افرادی که برای عمل تغییر جنسیت به مراکز و کلینیک های منطقه 3 مراجعه کرده بودند و یا در پارک دانشجو واقع در منطقه 11شهر تهران حضور داشتند، به طور داوطلبانه پرسشنامه سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی را تکمیل کردند و سپس به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه در معرض طرحواره درمانی کلاسیک قرار گرفت، سپس در مرحله پس آزمون هر دو گروه، به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری(MANCOVA) با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی، باعث بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در گروه آزمایش و مرحله پس آزمون شد؛ همچنین مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون- پس آزمون سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی تفاوت معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به این که طرحواره درمانی می تواند باعث بهبود سازگاری اجتماعی و سرمایه روانشناختی در افراد ترنس سکشوال شود، بهتر است که این شیوه درمان در برنامه های درمانی این افراد به کار برده شود.
پیش بینی صمیمیت زناشویی زنان بر اساس ذهن آگاهی، الگوهای حل تعارض، حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
102 - 83
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صمیمت رابطه ای است که در آن مراقبت، اعتماد متقابل و پذیرش وجود دارد. با توجه به اهمیت وجود صمیمیت در رابطه زناشویی هدف پژوهش حاضر پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس ذهن آگاهی، الگوهای حل تعارض، حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی اجتماعی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. به این منظور از میان جامعه زنان شهر تهران 264 نفر با استفاده از نمونه گیری دردسترس از سرای محله های 2،1و 3 تهران انتخاب شدند. شرکت کنندگان به مقیاس صمیمت زناشویی (تامپسون و واکر، 1983)، پزسشنامه سبک های حل تعارض (رحیم، 1983)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (والاچ و همکاران، 2006)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، 1988) و مقیاس بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای الگوهای حل تعارض، ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی اجتماعی با صمیمیت زناشویی رابطه معنادار دارند. این متغیرها در مجموع قادر به پیش بینی 23 درصد از واریانس صمیمیت زناشویی بودند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشانگر اهمیت متغیرهای الگوهای حل تعارض، ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی اجتماعی در تبیین صمیمیت زناشویی زنان است. بنابراین آموزش شیوه های صحیح حل تعارض و تمرینات ذهن آگاهی، ارائه حمایت کافی از سوی خانواده و افراد مهم زندگی و تقویت انگیزه رشد ابعاد اجتماعی شخصیت زنان، توصیه می شود.
چالش های زندگی اجتماعی نوجوانان با هویت اجتماعی خود به عنوان عضوی از کمیته امداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان تحت پوشش کمیته امداد تلاشی مضاعف برای مخفی کردن عضویت در این نهاد دارند و این به خاطر داغ ننگی است که به عضویت در این نهاد حمایتی در جامعه زده می شود. گویا تحت پوشش نهادهای حمایتی بودن، هویت اجتماعی فرد را تضییع می نماید. پژوهش حاضر به بررسی چالش های زندگی اجتماعی نوجوانان با هویت اجتماعی خود به عنوان عضوی از کمیته امداد در نوجوانان دانش آموز می پردازد. روش: این پژوهش با روش گراندد تئوری اجرا شد. بدین منظور تعداد 20 نفر از دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوم تحت پوشش کمیته امداد با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تئوریک تا اشباع داده ها و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها پس از جمع آوری، ثبت و کدگذاری شده و در قالب مقوله های اصلی دسته بندی شدند و از طریق فنون کدگذاری کوربین و اشترواس به صورت کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته ها: مجموعاً 50 و در نهایت 33 کد اولیه از مصاحبه ها به دست آمد و در مراحل بعدی تحلیل، پدیده اصلی بنام پنهان سازی هویت، زمینه ها، علل، راهبردها و پیامدها از مصاحبه ها استخراج شد. آسیب دیدن احترام، اجتناب از تمسخر و ممانعت از طرد از علل پنهان کاری است. زمینه بروز پنهان کاری قرار گرفتن در مقابل افراد طبقه بالادست است. محیط مدرسه جایی است که این دانش-آموزان برایشان حیاتی است که همکلاسی ها و معلمان متوجه نشوند. نتیجه گیری: مسائل پیش روی این شهروندان نشان می دهد که باید درجهت تغییر نگرش جامعه به فقرا به منزله افرادی بااعتبار اجتماعی اندیشید؛ چیزی درآموزه های دینی نیز یافت می شود.
نقش سبک های فرزند پروری والدین در پیش بینی رشد اجتماعی کودکان پیش دبستان 5 و 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
87 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی نقش سبک های فرزند پروری والدین در پیش بینی رشد اجتماعی کودکان پیش دبستان 5 و 6 ساله انجام شده است. رشد و تکامل ابتدای کودکی یک پنجره فرصت برای ارتقاء سلامت است، بنابراین کیفیت مراقبت در این دوران نقش بسزایی در سلامت و رشد و تکامل مطلوب کودک دارد همچنین سن پیش دبستانی دوره مهمی برای رشد اجتماعی است. روش: این پژوهش به روش همبستگی انجام شده است و رابطه بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستان مهدهای کودک شهر تهران (والدین کودکان مقطع پیش دبستانی) شامل 3 شهرستان تهران، ری و شمیرانات در سال تحصیلی 1398-1397 است که ت عداد 618 مهدکودک فعال را دارا می باشد.نمونه پژوهش شامل 236 نفر از کودکان و والدینشان با روش نمونه گیری تص ادفی خوش ه ای بود. افراد مورد پژوهش پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1973) و پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند (1965) را تکمیل نمودند و داده های بدست آمده با نرم افزار spss و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون فرضیه های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی مشاهده شده بین رشد اجتماعی و سبک های فرزندپروری والدین ارتباط دارد. از نظر آماری نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ضریب همبستگی بین سبک های فرزندپروی سهل گیرانه و مقتدرانه با رشد اجتماعی در سطح معن اداری 05/0p> مثبت و معنی دار است اما ضریب همبستگی پیرسون بین سبک فرزندپروری مستبدانه و رشد اجتماعی در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد، سبک فرزندپروری مقتدرانه در سطح معنی داری آزمون (0.0001) بهترین متغیر برای پیش بینی رشد اجتماعی کودکان است. با استناد به یافته های به دست آمده از این پژوهش می توان گفت، سبک های فرزندپروری یکی از پیش بینی کننده های مهم رشدی بویژه در حیطه اجتماعی کودکان است. لیکن تفاوتی که در این پژوهش با سایر پژوهش های انجام شده دارد، این است که نتایج ارتباط بین سبک سهل گیرانه و رشد اجتماعی را نشان می دهد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده می توان نتیجه گیری کرد: زمانی که والدین در روش های تربیتی خود در مورد فرزندشان ثابت قدم هستند، رفتارهای ابراز وجود و اعتماد را به آنها ارائه می دهند، به گفته های کودکان خود گوش می سپارند و گفتگو با آنها را ترویج می دهند؛ همچنین روش انضباطی آنان توأم با گرمی، منطق و انعطاف پذیری است و تا حدی به کودکان خود آزادی (سبک سهل گیرانه که در پژوهش های دیگر ارائه نگردیده است ) می دهند، کودکان رشد اجتماعی بیشتری را نشان می دهند.
پیش بینی مشکلات تنظیم هیجانی مادران حاشیه نشین شهر تهران بر اساس سبک های دلبستگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
117 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه حاشیه نشینی یکی از مهمترین بسترهای بروز آسیب های روانی- اجتماعی تلقی می شود. برای پیشگیری از بروز این آسیب ها، ابتدا باید به خانواده و یکی از مهمترین نقش های آن یعنی مادری، توجه کرد. لذا پژوهش حاضر درصدد پیش بینی مشکلات تنظیم هیجانی مادران ساکن در حاشیه شهر تهران، بر اساس سبک های دلبستگی آنان بود. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- مقطعی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند ساکن در شهرستان های رباط کریم و پاکدشت بود. بدین منظور نمونه ای متشکل از 119 نفر از زنان ساکن در این دو شهرستان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392) و مقیاس مشکلات تنظیم هیجانی (گراتز و رومئر، 2004) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیری در نرم افزار SPSS-20 مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مادران با سبک ایمن مشکلات کمتری در تنظیم هیجانات داشته، وضوح هیجانی بالاتر و توانایی دسترسی به راهبردهای نظم بخشی هیجانی بهتری دارند؛ سبک اجتنابی قادر به پیش بینی مشکلات مربوط به شرکت در رفتارهای هدفمند و سبک دوسوگرا به طور معنی داری نمره کل دشواری در تنظیم هیجان، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، مشکلات کنترل تکانه و محدودیت دسترسی به راهبردهای تنظیم هیجانی را پیش بینی نمود. نتیجه گیری: این نتایج بیانگر اهمیت بیشتر سبک های دلبستگی دوسوگرا و ایمن و نقش کمتر سبک اجتنابی در پیش بینی مشکلات مرتبط با نظم بخشی به هیجانات در مادران حاشیه نشین شهر تهران بود.
بررسی رابطه باورهای خرافی با سبک های پردازش اطلاعات و حس عاملیت در افراد مراجعه کننده به رمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
38 - 23
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان داده اند که سبک های پردازش اطلاعات تعیین کننده مهم برای باور به خرافات هستند و افراد خرافی احساس کنترل کمتری بر سرنوشت خود دارند، لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای خرافی با سبک های پردازش اطلاعات و حس عاملیت در افراد مراجعه کننده به رمال است. روش: طرح پژوهش جزء تحقیقات توصیفی– همبستگی است.جامعه آماری پژوهش حاضر 425 نفر از افراد مراجعه کننده به رمال و فالگیر در شهرستان ارومیه است. نمونه پژوهش شامل 200 نفر می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات اپستین و پاسینی(1999)، اعتقاد به خرافات محقق ساخته(1398) و حس عاملیت) وودی و همکاران2013) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک پردازش خرد گرایی و حس عاملیت با باورهای خرافی رابطه منفی معنی دار و سبک پردازش تجربه ای با باورهای خرافی رابطه مثبت دارند و هر سه قادر به پیش بینی باورهای خرافی می باشند(01/0.> p). نتیجه گیری: با توجه به ارتباط باورهای خرافی با سبک های پردازش اطلاعات و حس عاملیت، نتایج این مطالعه دارای کارکردهایی برای کاهش گسترش خرافه گرایی و رمالی در جامعه است.
پیش بینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری در دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رابطه هوش هیجانی و نشخوار خشم با پرخاشگری انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود که 377 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های هوش هیجانی بار- اُن (1997)، پرخاشگری بأس و پری (1992) و نشخوار خشم سوکودولسکی و همکاران (2001) پاسخ دادند. یافته ها به روش رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که هوش هیجانی و نشخوار خشم قادرند، بطور معنی دار تغییرات پرخاشگری را پیش بینی کنند که در این میان هوش هیجانی بطور منفی و نشخوار خشم بطور مثبت در تبیین پرخاشگری نقش داشتند. ضرایب بیانگر این بودند که هوش هیجانی با بالاترین مقدار (64/0-) سهم بیشتری در تبیین پرخاشگری دارد. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته ها می توان استنباط کرد که پرخاشگری از عوامل شناختی و مدیریت و کنترل هیجانات تأثیر پذیرفته و برای کنترل آن لازم است بر مهارت های شناختی و هیجانی تأکید شود.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر میزان توجه و پرخاشگری در کودکان زیر دوازده سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی تأثیر ذهن آگاهی بر میزان توجه و پرخاشگری کودکان زیر دوازده سال شهر تهران بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را کلیه کودکان 8تا12 ساله شهر تهران که به دلیل پرخاشگری و مشکلات نقص توجه و توسط مدیران مدارس به مرکز مشاوره تصویر در سال 1398 ارجاع شدند، تشکیل می دادند که از بین آنها 24نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس در دو گروه آزمایش و گروه گواه(12نفر گروه آزمایش و 12نفر گروه گواه) به صورت تصادفی قرار گرفتند. برنام ه ذهن آگاهی بر آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای به ص ورت ی کب ار در هفته اجرا شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های پرخاشگری کودکان واحدی و همکاران و آزمون توجه رابرتسون و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل-کوواریانس چندمتغیری(MANCOVA) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد ذهن آگاهی بر میزان توجه و پرخاشگری در کودکان زیر دوازده سال شهر تهران موثر بود(001/0>p). همچنین ذهن آگاهی بر توجه پایدار، توجه انتخابی، کنترل توجه و بر مولفه های پرخاشگری شامل: کلامی، فیزیکی، رابطه ای و تکانشی موثر بود(001/0>p). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بکارگیری فنون ذهن آگاهی سبب بهبود مشکلات توجه و کاهش پرخاشگری کودکان می شود. به نظر می رسد افکار و هیجانات منفی، رشد نایافتگی ها و مشکل در برقراری ارتباط با دیگران و سطوح بالای استرس در سازگاری با محیط به واسطه تمرین های ذهن آگاهی کاهش یافته و به دنبال آن مهارت صحیح مدیریت رفتارها و افکار خوشایند در کودکان افزایش می یابد.
نقش ادراک نابرابری جنسیتی ، خودانضباطی و مسئولیت پذیری اجتماعی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
162 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی مسئولیت پذیری اجتماعی و خود انضباطی نسل جوان به دلیل اهمیت آن ها در تعیین نیروی فعال و آینده سازان جامعه، ضروری است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر نقش ادراک نابرابری جنسیتی خود انضباطی و مسئولیت پذیری اجتماعی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه های تهران بود. روش: این تحقیق بر حسب هدف کاربردی و بر اساس شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. نمونه پژوهش 384 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تهران بود که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ادراک نابرابری جنسیتی خوش رو و همکاران، پرسشنامه خود انضباطی زند کریمی و پرسشنامه مسئولیت پذیری سروش استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین ادراک نابرابری جنسیتی، خود انضباطی و مسئولیت پذیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر رابطه مثبت وجود دارد (001≥P). نتایج رگرسیون چندمتغیری به شیوه گام به گام نشان داد که 35 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر توسط ادراک نابرابری جنسیتی، خود انضباطی و مسئولیت پذیری تبیین می شود. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش رابطه بین ادارک نابرابری جنسیتی، خود انضباطی و مسئولیت پذیری دانشجویان دختر با پیشرفت تحصیلی تایید می کند. بنابراین طرح ریزی مطالعات کمی و کیفی بیشتر جهت ارتقای پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر، با توجه به نقش جنسیتی، اجتماعی، فرهنگی- آموزشی، سیاسی و اقتصادی آنان در جامعه، توصیه می شود.
تاثیر هوش هیجانی و هوش فرهنگی بر مقاومت کارکنان دربرابر تغییر با میانجی گری سرمایه روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
140 - 119
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییر تنها عنصر دائمی در زندگی و کسب و کار تلقی می شود، اما در جریان پیاده سازی فرآیند تغییر، یکسری چالش ها پیش روی سازمان ها به ویژه سازمان های دولتی قرار می-گیرد که یکی از مهمترین آنها مقاومت کارکنان سازمان در برابر تغییر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر هوش هیجانی و هوش فرهنگی بر مقاومت کارکنان در برابر تغییر با تاکید بر نقش میانجی گری سرمایه روان شناختی می باشد. روش: این مطالعه بر روی یک نمونه غیرتصادفی 300 نفره از کارکنان دانشگاه های دولتی شهر اهواز انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد- هوش فرهنگی انگ و همکاران (2007)، هوش هیجانی گلمن (1997)، مقاومت در برابر تغییر اورگ (2003) و سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007)- گردآوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS3 استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که هوش هیجانی و هوش فرهنگی هم به طور مستقیم (37/0- ، 32/0-) و هم به واسطه سرمایه روان شناختی بر مقاومت کارکنان در برابر تغییرات سازمانی اثر منفی و معنادار (69/0- ، 63/0-) دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، تقویت هوش هیجانی و فرهنگی کارکنان، مقاومت آنها در برابر اجرای تغییرات را کاهش خواهد داد. همچنین بهبود سرمایه روانشناختی باعث می شود که اثر هوش هیجانی و فرهنگی بر مقاومت در برابر تغییر با میانجی گری سرمایه روان شناختی تقویت گردد.
اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانانِ بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
45 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانانِ بزهکار انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، نوجوانان پسر بزهکارِ مقیم در کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز بود که از این بین به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و به مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و فرم کوتاه سیاهه حل مسئله اجتماعی (دیزوریلا و همکاران، 2004) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل برای گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای به اجرا گذاشته شد. در پایان مداخلات درمانی و 2 ماه بعد، هر دو گروه مجدداً با پرسشنامه های پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش تحمل پریشانی (01/0 >p) و توانایی حل مسئله اجتماعی سازنده(05/0 >p)و کاهش توانایی حل مسئله اجتماعی غیرسازنده(01/0 >p) نوجوانانِ بزهکار مؤثر بوده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش اثربخشی کاربست آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل را بر بهبود تحمل پریشانی و حل مسئله اجتماعی نوجوانان بزهکار تأئید کرد.
پیش بینی حمایت اجتماعی دانشجویان بر اساس مولفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در بحران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
179 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع بیماری کرونا و اجرای قانون های پیشگیرانه، تاثیرات گوناگونی بر ابعاد روانی و اجتماعی افراد جامعه گذاشته است. هدف از این پژوهش مطالعه ارتباط حمایت اجتماعی دانشجویان با مولفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در بحران همه گیری کرونا بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی و جامعه آماری را کلیه دانشجویان استان چهارمحال و بختیاری در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-1398 با تعداد بالغ بر 40000 نفر تشکیل می دادند. گروه نمونه 402 دختر و پسر دانشجو بودند که توسط پرسشنامه حمایت اجتماعی(زیمت و همکاران، 1998)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی(پاتنام، 2000) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی(لوتانز و همکاران، 2007) به شکل اینترنتی و از طریق درگاه های مجازی ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بصورت مثبت با حمایت اجتماعی دانشجویان، همبستگی دارند. همچنین مشخص شد که سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی، به ترتیب 24 و 48 درصد از تغییرات حمایت اجتماعی را پیش بینی می کنند(001/0p <). نتیجه گیری: به نظر می رسد می توان گفت حمایت اجتماعی دانشجویان با مؤلفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی قابل پیش بینی است و دارای تلویحات کاربردی در تهیه مداخله های در بحران در زمان شیوع بیماری کرونا و بعد از آن است.
تحلیل مسیر فراغت خانواده به رشد اجتماعی با واسطه گری کیفیت ارتباط والد-نوجوان و کیفیت ارتباط با همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
29 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد اجتماعی می تواند، نقش بسیار با اهمیتی در کیفیت زندگی حال و آینده داشته باشد و دانش آموزان می توانند با موفقیت در رشد اجتماعی بر احساسات منفی و مثبت خود کنترل داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ارتباط والد-فرزندی و ارتباط با همسالان در رابطه بین فراغت خانواده با رشد اجتماعی دانش آموزان در مقطع متوسطه دوم سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان پسر شهر زابل به تعداد 300 نفر به صورت تصادفی و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فراغت خانواده (زبریسکی، 2000)، رشد اجتماعی (الیس وایتزمن، 1990 )، ارتباط والد-فرزندی (بارنس و اولسن، 1982) و ارتباط با همسالان (هادسون، 1997) بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین فراغت خانواده با ارتباط با همسالان (001/0P>؛2/0=β)؛ فراغت خانواده با ارتباط والد فرزندی (001/0P>؛24/0=β)؛ ارتباط با همسالان با رشد اجتماعی (001/0P>؛32/0=β)؛ ارتباط والد-فرزند با رشد اجتماعی (001/0P>؛33/0=β) رابطه معنادار وجود دارد. همچنین متغیرهای ارتباط والد-فرزندی و ارتباط با همسالان توانستند، نقش واسطه ای در رابطه بین فراغت خانواده و رشد اجتماعی ایفا کنند (002/0P>؛17/0β=). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که شرکت دسته جمعی و فعالانه اعضای خانوده در فعالیتهای فراغتی و تفریحی می تواند از طریق ارتقاء کیفیت ارتباط با همسالان و ارتباط با والدین باعث رشد اجتماعی بالاتر در دانش آموزان شود.
تبیین اجتماعی رانندگی مخاطره آمیز بر اساس سازه سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سبک رانندگی مخاطره آمیز در بین شهروندان به ویژه قشر جوان یکی از مهمترین دغدغه های اجتماعی می باشد که پیامد آن می تواند، علاوه بر خود فرد، صدمات جبران ناپذیری را بر سایر کنشگران اجتماعی وارد سازد و موجب اختلال در نظم و انضباط اجتماعی شود. پژوهش حاضر نیز با هدف تبیین اجتماعی رانندگی مخاطره آمیز بر اساس سازه سرمایه اجتماعی به انجام رسیده است. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر پیمایش می باشد و جامعه آماری نیز، شامل جوانان شهر تبریز به تعداد 579694 نفر می باشد که از این تعداد، 630 نفر با استفاده از فرمول آماری کوکران و شیوه خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند، ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه محقق ساخته می باشد، همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS 22 استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که همبستگی بین تمامی مولفه های سرمایه اجتماعی با رانندگی پرخطر در سطح معناداری کمتر از 01/0 به تأئید رسید، نوع رابطه نیز منفی و معکوس می باشد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانسته اند 5/11 درصد از تغییرات متغیر رانندگی مخاطره آمیز را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به رابطه معنادار و نقش مؤثر سرمایه اجتماعی در پیش بینی رانندگی مخاطره آمیز در پژوهش حاضر، می توان اذعان نمود که برخورداری از سرمایه اجتماعی می تواند در برابر مسایل و آسیب های اجتماعی به مراتب رانندگی پرخطر جوانان همچون سپری عمل نماید. از این رو، بسترسازی جهت بهبود و افزایش سرمایه اجتماعی جوانان هم در سطح خانواده و هم درسطح جامعه بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.
تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتقاء سلامت اجتماعی در بعد کلان در هر جامعه ای نشانه ای از رفاه و پیشرفت است و این امر بدون تهیه مدلی بومی و کارکردی متناسب با شرایط جامعه امکان پذیر نمی باشد. پژوهش حاضر به تدوین شاخص های سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری می پردازد. روش: به منظور تدوین ابعاد اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری از روش زمینه یابی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از کلیه خبرگان در حوزه سلامت اجتماعی و مدیران شهری که 311 نفر از آن ها به شیوه در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه محقق ساخته با 20 شاخص و 114 نشانگر، دارای آلفای کرونباخ 975/0 بود که با استفاده از روش زمینه یابی (مصاحبه، گروه کانونی و دلفی) مطابق نظر گروهی از خبرگان سلامت اجتماعی و مدیران ارشد شهری جهت بررسی شاخص های سلامت اجتماعی از منظر مدیریت شهری در ایران طراحی گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تدوین شاخص ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی حاکی از وجود 20 شاخص و 114 نشانگر به عنوان مؤلفه های اجتماعی سلامت از منظر مدیریت شهری بود. نتیجه گیری: با شناسایی شاخص ها و نشانگرهای سلامت اجتماعی شهری می توان آنها را در ایران اعتباریابی و هنجاریابی نمود و با تهیه چک لیستی مبنی بر این مدل، می توان به ارتقاء سلامت اجتماعی در طرح ها و پروژه های شهری کمک کرد.
بررسی احساس برخورداری از حقوق شهروندی در معلمان و رابطه آن با شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این تحقیق با هدف بررسی میزان احساس برخورداری از حقوق شهروندی و رابطه آن با شادکامی معلمان انجام گردید. روش:روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری همه معلمان شهر بردخون بود که یک نمونه 78 نفری از میان آنها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. برای اندازه گیری احساس برخورداری معلمان از حقوق شهروندی از پرسشنامه سام آرام و برزگر(1395) و برای اندازه گیری شادکامی آنان از پرسشنامه آکسفورد(2001) استفاده شد. روایی و پایایی این پرسشنامه ها توسط محقق تعیین شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین احساس برخورداری از حقوق شهروندی در معلمان بالاتر از متوسط(24/3) است، میزان احساس برخورداری از حقوق شهروندی، همبستگی مثبت معناداری(65/0) با شادکامی معلمان دارد. میزان برخورداری از حقوق فرهنگی بالاترین تاثیر را در نمره شادکامی دارد و میزان برخورداری از حقوق اجتماعی و میزان برخورداری از حقوق مدنی به ترتیب در رتبه دوم و سوم از نظر تاثیر بر شادکامی می باشند. نتیجه گیری: احساس برخورداری از حقوق شهروندی در بهبود شادکامی معلمان نقش اساسی دارد.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط دینداری و شیوه های فرزند پروری با معنا در زندگی مبتنی بر میانجی گری سبک های هویت در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
77 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین نقش دینداری و شیوه های فرزند پروری بر معنا در زندگی با میانجی گری سبک های هویت در نوجوانان دختر از طریق الگوسازی معادلات ساختاری است. این مطالعه از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علی است. جامعه آماری دانش آموزان سال سوم دوره دبیرستان به تعداد4476 نفر بودند. نمونه آماری 200 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه دینداری (گلاک و استارک،1965) شیوه های فرزندپروری( بامریند، 1973) سبک های هویت (برزونسکی،1989) و معنا در زندگی ( استگر و همکاران،2006)بود. داده ها با رویکرد مدل سازی معادله ساختاری بررسی شد. یافته ها بیانگر آن بود که اثر مستقیم متغیرهای دینداری، شیوه فرزندپروری و سبک های هویت بر متغیر معنا در زندگی، معنادار است. همچنین اثر غیر مستقیم متغیر دینداری بر متغیر معنا در زندگی در صورتی که متغیر سبک های هویت میانجی باشد، معنادار می باشد. در نتیجه معنا در زندگی به واسطه دینداری، شیوه فرزندپروری و سبک های هویت پیش بینی می شود
تدوین الگوی رضایت از زندگی براساس ویژگی های شخصیتی و حل مساله اجتماعی با میانجیگری بی تابی روانی در افراد متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
127 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مدل یابی رضایت از زندگی ، ویژگی های شخصیتی ، سبک های حل مسئله و بی تابی روانی در افراد متاهل بود. جامعه آماری در این پژوهش افراد متاهل مراجعه کننده به سرای محله در شهر تهران در سال 97-1396 بودند ، برای مشخص شدن حجم نمونه از روش کلاین استفاده شدو تعداد 480 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رضایت اززندگی، بی تابی روانی، آزمون شخصیتی برژه و پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R )استفاده شد. برای تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل مسیر توسط برنامه (AMOS)اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بدست آمد نتایج تحلیل نشان می دهد متغیر بی تابی روانی ارتباط بین سبک های حل مسئله با رضایت از زندگی را به صورت کامل و ارتباط بین پیوند جویی و رضایت از زندگی را به صورت جزیی میانجی گری می کند. نتایج نشان داد سطوح رضایت از زندگی فقط یک پدیده ثانویه نیست که محصول تجارب مثبت زندگی یا ویژگی های شخص و غیره باشدو باید بادید تعاملی وهمه جانبه به ان نگریست.
شاخص های روان سنجی پرسشنامه حمایت اجتماعی همسالان پرسیدانو و هلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
39 - 54
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه حمایت اجتماعی همسالان پرسیدانو و هلر (1983)، انجام گرفت. حجم نمونه این پژوهش 500 دانش آموز دختر دبیرستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از بین مدارس دولتی دوره دوم متوسطه شهر تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه پاسخ دادند. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار است و ضرایب آلفای کرونباخ در زیر مقیاس های آن بین 87/0 تا 88/0 است. همچنین برای تعیین روایی عامل، از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی، علاوه بر عامل کلی پرسشنامه حمایت اجتماعی همسالان ، 5 عامل (حمایت، مراقبت، کمک، اطلاعات و بازخورد) را برای پرسشنامه حمایت اجتماعی همسالان پرسیدانو و هلر تایید کرد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید این است که ساختار پرسشنامه برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های نیکویی برازش مدل را تأیید می کند. یافته های تحلیل عاملی تقریباً مشابه تحقیقات انجام گرفته در فرهنگ اصلی و ضرایب پایایی و روایی نیز به نتایج تحقیقات پیشین نزدیک بود؛ بنابراین با توجه به خصوصیات روان سنجی مطلوب، این پرسشنامه ابزار مناسبی برای تعیین حمایت اجتماعی همسالان از دیدگاه دانش آموزان دبیرستانی است.