فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: قلدری در مدرسه نوعی خشونت میان فردی است که می تواند عواقب کوتاه مدت و بلندمدت نامطلوبی برای افراد قلدر و قربانیان آن ها در پی داشته باشد؛ بنابراین شناسایی عوامل زمینه ساز آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه رفتار، ترجیح و شایستگی اجتماعی با رفتارهای قلدری در دانش آموزان با توجه به نقش تعدیل کنندگی جنسیت بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان 13 تا 15 ساله شهر کاشان بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 414 نفر (202 دختر و 212 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و به پرسشنامه شایستگی اجتماعی اسمارت و سان سون (2003)، مقیاس رفتار اجتماعی واردن و مکینان (2003)، پرسشنامه قلدری ایلی نویز (2001) و آزمون گروه سنجی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که در بین دختران و پسران، قلدری با شایستگی اجتماعی و رفتار اجتماعی رابطه معکوس معنادار دارد. همچنین، اگرچه در بین دختران رابطه معناداری میان قلدری با ترجیح اجتماعی (پذیرش و طرد) مشاهده نشد، در بین پسران قلدری با طرد اجتماعی رابطه معناداری داشت. بعلاوه، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای جنسیت (17/0=β، 11/4= t)، رفتار اجتماعی (43/0- =β، 9/0-=t) و طرد اجتماعی (11/0=β، 65/2=t) می توانند به طور معناداری 30/0 واریانس قلدری را تبیین نمایند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جنسیت در رابطه طرد اجتماعی و رفتار اجتماعی با قلدری نقش تعدیل کننده داشت. نتیجه گیری: نتایج، نشانگر اهمیت شایستگی، رفتار اجتماعی و ترجیح اجتماعی در بروز رفتارهای قلدری است؛ بنابراین، تدوین و اجرای برنامه هایی در جهت آموزش رفتار اجتماعی به منظور کسب جایگاه اجتماعی مطلوب در میان همسالان و به طور خاص، کاستن از طرد اجتماعی و تقویت رفتارهای اجتماعی در پسران می تواند به کاهش رفتار قلدری در دانش آموزان کمک کند.
نقش هوش اجتماعی و ذهن خوانی از طریق چشم و صدا در پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس مدل کلارک و ولز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
97 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مشکلات اساسی افراد مضطرب اجتماعی، ناتوانی آنان در شناسایی حالات ذهنی می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش اجتماعی و ذهن خوانی در پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس مدل کلارک و ولز طراحی و اجرا گردید. روش: بدین منظور نمونه ای متشکل از 218 نفر زن و مرد بزرگسال به وسیله پرسشنامه اضطراب اجتماعی(SAQ)، پرسشنامه هوش اجتماعی ترمسو(TSIS)، آزمون ذهن خوانی از طریق چشم(RMET) و آزمون ذهن خوانی از طریق صدا(RMVT) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد بین هوش اجتماعی و مؤلفه های آن و ذهن خوانی از طریق چشم با اضطراب اجتماعی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. علاوه بر این بین هوش اجتماعی و ذهن خوانی از طریق چشم رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. ضمن این که هیچ رابطه معنی داری بین ذهن خوانی ازطریق صدا با اضطراب اجتماعی و هوش اجتماعی یافت نگردید. نتایج رگرسیون نشان داد مؤلفه های مهارت های اجتماعی و آگاهی اجتماعی از هوش اجتماعی و همینطور ذهن خوانی از طریق چشم قادرند 37 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را به طور معنی داری پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: در مجموع می توان چنین نتیجه گیری نمود که افراد مضطرب اجتماعی در مؤلفه های هوش اجتماعی و توانایی ذهن خوانی از طریق مشاهده دیگران ضعیف تر عمل می کنند، موضوعی که می بایست در شناخت و درمان اضطراب اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی رفتار رأی دهی بر اساس سلامت روان، بهزیستی اجتماعی و خودکارآمدی روانی شهروندان تهرانی در انتخابات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رفتار رأی دهی بر اساس سلامت روان، بهزیستی اجتماعی و خودکارآمدی روانی شهروندان تهرانی در انتخابات انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی-همبسستگی بود. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل 400 نفر از افراد بالای 20 سال شهر تهران بود که حداقل یک بار در انتخابات شرکت کرده بودند. این افراد به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. اعضای نمونه پرسشنامه های بهزیستی اجتماعی کیز (1998)، سلامت روان 25-SCL، خودکارآمدی شرر و مادوکس (GSE) و رفتارهای رأی دهی شهرام نیا و همکاران (1394) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج نشان داد سه مدل رگرسیونی برای پیش بینی رفتارهای رأی دهی معنادار است. بدین صورت که به ترتیب خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان قوی ترین پیش بینی کننده های رفتارهای رأی دهی می باشند و خودکارآمدی روانی، بهزیستی اجتماعی و سلامت روان، رفتارهای رأی دهی را در جهت مثبت (01/0p <)، پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت که زمانی می توان انتظار رفتارهای مناسب رأی دهی از افراد جامعه را داشت که سلامت روانی و اجتماعی مناسبی بر وضعیت عموم افراد جامعه حاکم باشد و این نکته بسیار مهمی است که باید در تربیت سیاسی- اجتماعی افراد جامعه مدنظر داشت.
نقش واسطه ای درونی سازی آرمان های اجتماعی در رابطه بین بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی و نارضایتی از ظاهر بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای درونی سازی آرمان های اجتماعی در رابطه بین بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی و نارضایتی از ظاهر بدنی انجام گرفت. روش: برمبنای یک طرح همبستگی 270 زن مراجعه کننده به مراکز زیبایی منطقه 2 شهر تهران در سال 98 با دامنه سنی 20 تا 40 سال به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های روابط چند بعدی بدن – خود (کش، 1997) و بازخوردهای اجتماعی – فرهنگی به ظاهر-3 (تامسون و همکاران، 2000) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی بین متغیر ها از برازش قابل قبولی برخوردار است. اثر مستقیم زیرمقیاس-های اهمیت (122/0-=ß، 05/0>P) و فشار (141/0-=ß، 05/0>P) از بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی، و اثر مستقیم زیرمقیاس درونیسازی عمومی (276/0-=ß، 001/0> P) از درونی سازی آرمان های اجتماعی به صورت منفی بر نارضایتی از ظاهر بدنی معنادار هستند. اثر مستقیم درونی سازی ورزشکار (222/0=ß، 001/0>P) به صورت مثبت بر نارضایتی از ظاهر بدنی معنادار است. این یافته ها نشان دادند بازخوردهای اجتماعی- فرهنگی با واسطه درونی سازی آرمانهای اجتماعی بر نارضایتی از ظاهر بدنی زنان اثر غیرمستقیم معنادار دارد. همچنین 17 درصد از واریانس نارضایتی از ظاهر بدنی توسط متغیرهای پیش بین تبیین شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، بررسی عوامل زمینه ساز درونی سازی آرمان های اجتماعی می تواند گامی موثر در جهت پیشگیری از نارضایتی از ظاهر بدنی و مشکلات وابسته به آن باشد.
بررسی رابطه سرمایه های روانشناختی و اجتماعی با سلامت اجتماعی با توجه به متغیر میانجی حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
83 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت اجتماعی از اساسی ترین معیارهای رفاه اجتماعی هر جامعه ای است و در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعه ای مؤثر است و به نوعی بهزیستن و خوب نگریستن به زندگی و حیات جمعی را برای فرد فراهم می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه های روانشناختی و اجتماعی با سلامت اجتماعی با توجه به متغیر میانجی حمایت اجتماعی انجام شده است. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های پیام نور حسن آباد و ورزنه در سال تحصیلی 1396-97 بودند که از میان آنها نمونه ای به حجم 150 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و وارد تحلیل شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، سرمایه اجتماعی بولن و اونیکس (2005)، پرسشنامه حمایت اجتماعی فیلیپس (1986) و پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کیز (۲۰۰۴) جمع آوری گردید. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرها از روش تحلیل مسیر در معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که تنها ضرایب مسیرهای سرمایه اجتماعی به حمایت اجتماعی، سرمایه روانشناختی به سلامت اجتماعی و مسیر حمایت اجتماعی به سلامت اجتماعی مثبت و معنادار است (05/0>Ρ). همچنین نتایج نشان داد که متغیر حمایت اجتماعی نتوانسته است نقش میانجی گر در رابطه بین سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی ایفا نماید(05/0<Ρ). نتیجه گیری: دانشجویانی که سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی مطلوب تری داشته باشند از سلامت اجتماعی مناسبی برخوردار خواهند بود.
اثربخشی آموزش قدردانی بر همدلی و مهارت های ارتباطی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
151 - 166
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش اثربخشی آموزش قدردانی بر همدلی و مهارت های ارتباطی نوجوانان بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 3258 از دانش آموزان دختر پایه هشتم شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آن ها نمونه ای به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) و همدلی جولیف و فارینگتون (2006) و آموزش قدردانی ایمونز و مک کالوگ (۲۰۰۳) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش قدردانی بر افزایش همدلی (028/0P˂) و مهارت های ارتباطی دختران نوجوان اثرگذار است (001/0P˂). نتیجه گیری: بر اساس نتایج یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که دوره نوجوانی دوره بسیار حساس و با اهمیتی است که دارای ویژگی های منحصر به فرد می باشد و در این زمینه آموزش قدردانی می تواند مؤثر باشد.
ویژگی های روانسنجی مقیاس سبک های تبادل اجتماعی و رابطه آن با صفات شخصیت در دانشجویان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
151 - 171
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برقراری روابط اجتماعی بین افراد، می تواند در زندگی فرد نقش تاثیرگذاری داشته باشد. منظور از ارتباطات اجتماعی هرگونه تعامل و تبادلی که توسط انسان ها برقرار می شود مانند تبادل افکار، نظریات، احساسات، حقایق و… است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس سبک های تبادل اجتماعی و صفات شخصیت در دانشجویان شهر تهران صورت گرفته است. روش: جامعه پژوهش حاضر دانشجویان شهر تهران می باشد. در این پژوهش 419 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی(لیبمن،2011) و123 نفر به پرسشنامه صفات شخصیت نئو فرم کوتاه (کاستا و مک کری،1985) پاسخ دادند. یافته ها: پایایی گویه ها و همسانی درونی مقیاس و خرده مقیاس های سازه مورد بررسی قرار گرفت. پایایی مقیاس سبک های تبادل اجتماعی از روش آلفای کرانباخ 891/0به دست آمد و همچنین روایی مقیاس سبک های تبادل از روش روایی سازه به شیوه فورنر و لاکر به دست آمد. همچنین با استفاده از مدل ساختاری روابط بین سازه ها به لحاظ علی مورد بررسی قرار گرفت طبق نتایج حاصل ضریب معناداری برای عامل پیگیری 81/9، انصاف 161/15، فردگرایی 003/6، منفعت طلبی 916/32 و سرمایه گذاری افراطی 467/15 گزارش شده است( ۰٫۰۰۰۱ p <). همچنین مدل ساختاری ارتباط مستقیم بین ابعاد سبک های تبادل اجتماعی و صفات شخصیت ارائه شد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش مقیاس سبک های تبادل اجتماعی از ویژگی های روانسنجی قابل قبولی در جامعه مورد نظر برخوردار است همچنین برخی از سبک های تبادل با برخی از صفات شخصیت رابطه دارد.
رابطه بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی با شایستگی حرفه ای: مطالعه اعضای هیأت علمی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروز موضوع شایستگی حرفه ای کارکنان مورد توجه سازمان ها به ویژه نهادهای علمی قرار گرفته است. مطالعه شایستگی حرفه ای اعضای هیأت علمی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام دانشگاهی ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بود. روش: روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی است. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های شمال غرب کشور در سال 1398 بودند که از میان آنها تعداد 335 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه اجتماعی(ناهاپیت و گوشال 1998)، هوش هیجانی(گلمن 1998) و پرسشنامه محقق ساخته شایستگی حرفه ای بود که روایی آن از طریق اعتبار صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. داده ها با آزمون های آماری همبستگی و معادلات ساختاری و در نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین متغیرهای شایستگی حرفه ای، سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی بر حسب نمرات بین 1 تا 5 به ترتیب (49/3)، (04/3) و (11/3) در حد متوسط بودند. سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفه ای اعضای هیأت علمی (59/0=r و 01/0 < P) و (57/0=r و 01/0 < P) به ترتیب رابطه معنادار و مستقیمی دارند و میتوانند حدود 53/0 واریانس متغیر ملاک را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده می توان گفت هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی بر شایستگی اساتید دانشگاه مؤثر هستند و بهتر است در سیاست گذاری های نظام دانشگاهی بیشتر به آنها توجه کرد.
پیش بینی انعطاف پذیری شناختی بر اساس سازگاری اجتماعی و مسئولیت پذیری دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
135 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازگاری اجتماعی از اساسی ترین معیارهای مسئولیت پذیر شدن افراد هر جامعه است و در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعه ای مؤثر است، پژوهش حاضر به پیش بینی انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری اجتماعی و مسئولیت پذیری در دانشجویان دختر می پردازد. روش: در این پژوهش جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر دانشگاه قم در سال تحصیلی 99-1398 شامل می شود(5050=N). که از میان آنها تعداد 357 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و وارد تحلیل شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندرال (2010)، سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه روانشناختی کالیفرنیا (1984) جمع آوری و با استفاده از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سازگاری اجتماعی و مسئولیت پذیری با انعطاف پذیری شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین طبق نتایج سازگاری اجتماعی 42 درصد و مسئولیت پذیری 29 درصد از تغییرات انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر را به طور مثبت پیش بینی و همزمان سازگاری اجتماعی و مسئولیت پذیری قادر به تبیین 36 درصد از واریانس انعطاف پذیری شناختی بودند (0001/0p < ، 296/103 =F). نتیجه گیری: نتایج، نشانگر اهمیت سازگاری اجتماعی و مسئولیت پذیری شناختی در تبیین انعطاف پذیری شناختی است. لذا، تشکیل کارگاه ها و کلاس های آموزشی با تشریح اهمیت مسئولیت پذیری و همچنین آموزش شیوه های سازگاری اجتماعی بهتر، می تواند در جهت بهبود انعطاف پذیری شناختی دانشجویان مثمرثمر واقع گردد.
پیش بینی بهزیستی اجتماعی و اعتماد اجتماعی از طریق باور به دنیای عادلانه در مراجعین به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زندگی انسان از مجموعه باورهای مثبت و منفی تشکیل شده و این باورها در پیشبرد زندگی نقش مهم و اساسی ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی اجتماعی و اعتماد اجتماعی از طریق باور به دنیای عادلانه است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش افراد مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره شهر تهران بود. نمونه پژوهش شامل 100 نفر بوده که به شیوه هدفمند انتخاب گردیدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های باور به دنیا عادلانه ساتون و داگلاس(2005)، بهزیستی اجتماعی کییز(1998) و اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف(1392) استفاده شد. داده ها با روش همبستگی و رگرسیون و با استفاده از نرم افزار SPSS23 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین باور به دنیای عادلانه با بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (46/0r=، 01/0p <). اما بین باور به دنیای عادلانه و اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که باور به دنیای عادلانه 27 درصد از تغییرات بهزیستی اجتماعی را تبیین نماید. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت باورهای افراد نسبت به دنیا می تواند در تامین بهزیستی و سلامت آن ها موثر باشد.
بررسی قدرت تمیزی راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمانی در تفکیک سطوح بهزیستی اجتماعی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
167 - 187
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی اجتماعی یکی از ابعاد سه گانه بهزیستی روانی است که در کنار بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تصویر کاملی از سلامت روان افراد ارائه می دهد. بر اساس نظریه تبادل اجتماعی به نظر می رسد، سطوح این متغیر در محیط کار توسط راهبردهایی که افراد برای تاثیرگذاری بر یکدیگر استفاده می کنند و همچنین فرهنگ جمع گرایی در سازمان پیش بینی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی قدرت تمیزی ترکیب متغیرهای راهبرد نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمانی در تفکیک سه سطح بهزیستی اجتماعی در محیط کار است. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی است که با هدف پیش بینی عضویت گروهی و دستیابی به یک معادله ممیز طراحی شده است. نمونه پژوهشی 179 نفر از پرسنل ستادی شرکت ملی نفت ایران در سال 1398 بودند. داده ها در نرم ا فزار آماری SPSS-23 با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل ممیز تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمان، بین سه گروه (بهزیستی اجتماعی بالا، پایین و متوسط) در سطح 95/0 اطمینان تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل ممیز حاکی از آن است که ترکیب راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمانی، بطور معناداری سطوح بهزیستی اجتماعی در محیط کار را از یکدیگر تفکیک می کند. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که بکارگیری راهبردهای نفوذ اجتماعی نرم در سازمان هایی که فرهنگ جمع گرایی در آنها جریان دارد، به واسطه افزایش پاداش ها و کاهش هزینه های روانشناختی در روابط بین فردی، با افزایش کیفیت روابط بین فردی و در نتیجه دستیابی به سطوح بالای بهزیستی اجتماعی همراه است.
نقش تعدیل گری حمایت اجتماعی در رابطه بین حساسیت بین فردی و وابستگی به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
119 - 134
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در قرن حاضر اینترنت نقش کلیدی در توسعه معاشرت های اجتماعی ایفا می کند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در رابطه بین حساسیت بین فردی و اعتیاد به فضای مجازی بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد لاهیجان درسال تحصیلی1397-98 بود که تعداد 282 نفر از آن ها بر اساس فرمول کوکران با خطای01/0 به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای دراین طرح شرکت نمودند. پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ )1966) و حساسیت بین فردی پارکر و بایس (1989) و حمایت اجتماعی شروبورن و استوارت (1991) توزیع شد و تحلیل مسیر داده ها با نرم افزار AMOS و همبستگی داده هاSPSS بررسی شد. یافته ها: بررسی داده ها نشان داد بین اعتیاد به اینترنت و حساسیت بین فردی، اعتیاد به اینترنت و حمایت اجتماعی و بین حمایت اجتماعی و حساسیت بین فردی همبستگی مثبت وجود دارد p <0/01)). همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مسیر حساسیت بین فردی و وابستگی به اینترنت ( 16/0=β) در سطح 05/0، مسیر حساسیت بین فردی و حمایت اجتماعی (33/0=β) و حمایت اجتماعی به وابستگی به اینترنت ( 40/0=β) در سطح 01/0 به لحاظ آماری معنادار است. نتیجه گیری: حمایت اجتماعی و حساسیت بین فردی می توانند به عنوان متغیر های کلیدی نقش مهمی در وابستگی به فضای مجازی داشته باشند. درنتیجه لازم است جهت پیشگیری، برنامه ریزی های صحیح صورت پذیرد تا سلامت روان جامعه بهبود یابد.
بررسی تأثیر ابعاد هویت فردی بر نگرش به ازدواج با میانجی گری مؤلفه های افق ازدواج در دانشجویان پسر مجرد تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
82 - 59
حوزههای تخصصی:
ازدواج یکی از انتخاب های مهم و سرنوشت ساز هر فرد است. هدف پژوهش، طراحی و تدوین مدل تأثیر ابعاد هویت فردی بر نگرش به ازدواج با میانجی گری مؤلفه های افق ازدواج بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان پسر مجرد مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه های استان آذربایجان شرقی می باشد که نمونه ای به حجم 300 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. طرح پژوهش، از نوع تحلیل مسیر است که به بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت فردی بر نگرش به ازدواج با میانجی گری مؤلفه های افق ازدواج می پردازد. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس نگرش به ازدواج براتن و روزن، پرسشنامه فرایند هویت فردی بالیستری و همکاران، مقیاس اهمیت ازدواج بلت، مقیاس سن مورد انتظار ازدواج ویلوغبی و مقیاس آمادگی ازدواج جانسونو همکاران می باشند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مؤلفه عشق هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق سه مؤلفه افق ازدواج با نگرش نسبت به ازدواج رابطه دارد. اما مؤلفه ی کار فقط به صورت غیرمستقیم و از طریق مؤلفه زمان بندی ازدواج و مؤلفه آمادگی ازدواج با نگرش نسبت به ازدواج رابطه معناداری دارد. از سوی دیگر؛ مؤلفه جهانبینی هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق مؤلفه اهمیت ازدواج و مؤلفه آمادگی ازدواج موجب بهبود نگرش نسبت به ازدواج می شود. مؤلفه های دیدگاه افق ازدواج نیز با به صورت مستقیم با نگرش نسبت به ازدواج ارتباط دارند. نتیجه گیری: یافته های به دست آمده از تحلیل مسیر نشان داد مدل ساختاری از برازندگی خوبی برخوردار است و همه ی روابط ساختاری مدل نهایی در سطح 05/0>P معنادار می باشد.
افزایش و کاهش عزت نفس ناآشکار از طریق ارائه محرک های زیرآستانه ای و ایجاد شرطی سازی پاسخگر در دانشجویان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
118 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف همایندی تعدادی محرک مثبت و منفی به روش زیرآستانه ای با مفهوم خویشتن دانشجویان انجام شد، تا تأثیر این همایندی ها بر عزت نفس ناآشکار افراد بررسی شود. روش: روش مطالعه از نوع تجربی با طرح آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان کردستان در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 956 نفر بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی منظم 90 نفر (45 مرد و 45 زن) از فهرست کل دانشجویان دانشگاه که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند به روش تصادفی و به نسبت یکسان در دو گروه آزمایش دستکاری مثبت و دستکاری منفی و یک گروه کنترل گمارده شدند. پس از سنجش عزت نفس ناآشکار توسط آزمون ترجیح حروف الفبای نام، به عنوان پیش آزمون، از نرم افزار رایانه ای ساخته شده برای دستکاری مثبت و منفی عزت نفس ناآشکار استفاده شد. پس از اجرای مداخله بر روی گروه های آزمایش، مجدداً از شرکت کنندگان سنجش عزت نفس ناآشکار به عنوان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: یافته های حاصل تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، دستکاری مثبت باعث افزایش معنادار (001/0P=) عزت نفس ناآشکار و دستکاری منفی باعث کاهش معنادار (001/0P=) عزت نفس ناآشکار شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که گرچه احساسات مربوط به عزت نفس ناآشکار از تجارب دوران کودکی ناشی می شود، بعدها می تواند از طریق به کارگیری اصول یادگیری اولیه شرطی سازی پاسخگر افزایش و یا کاهش یابد.
اثربخشی آموزش غنی سازی روابط بین فردی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر سازگاری روانی- اجتماعی و سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری ناتوان کننده است که مغز و نخاع را تحت تأثیر قرار می دهد و باعث بروز مشکلات عدیده جسمی و روانی می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش غنی سازی روابط بین فردی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر سازگاری روانی- اجتماعی و سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان متأهل مبتلا به بیماری MS که عضو انجمن ام اس شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 30 نفر براساس ملاک های ورود به مطالعه و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مبتنی بر رویکرد هیجان مدار شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. آزمودنی ها در سه مرحله به پرسشنامه های سازگاری روانی اجتماعی با بیماری دروگتیس و دروگتیس (1990) و پرسشنامه سلامت اجتماعی کیز (۲۰۰۴) پاسخ دادند. همچنین داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: جلسات غنی سازی روابط مبتنی بر رویکرد هیجان مدار سبب بهبود سازگاری روانی اجتماعی با بیماری در مرحله پس آزمون و پیگیری شده (01/0>p) و اثر آن در طول زمان نیز ثابت باقی مانده است. درحالیکه مداخله آزموشی تنها در مرحله پس آزمون سبب افزایش سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است (05/0>p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که آموزش غنی سازی روابط بین فردی مبتنی بر رویکرد هیجان مدار منجر به بهبود سازگاری روانی- اجتماعی با بیماری و افزایش سلامت اجتماعی زنان متأهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شده است.
نقش سلامت روانی و اجتماعی در سلامت جنسی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:با افزایش سالمندان مساله بهداشت، سلامت و تامین آسایش آنان در جامعه هرروز ابعاد گسترده ای پیدا میکند. هدف این پژوهش، تعیین نقش سلامت روانی و اجتماعی در سلامت جنسی زنان سالمند بود. روش:این پژوهش از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد.جامعه آماری پژوهش، زنان سالمند شهر تهران بود که از میان این زنان سالمند، 220 نفر به صورت روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های سلامت روانی فرم کوتاه (نجّاریان و داوودی،1380)، سلامت اجتماعی (کییز،2004) و شاخص عملکرد جنسی زنان (روزن،2000) به-دست آمدند. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. یافته ها:یافته ها نشان داد که سلامت روانی و اجتماعی با سلامت جنسی زنان سالمند ارتباط معناداری دارد (p <0.01). مولفه های سلامت روانی (حساسیت بین فردی و روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، اندیشه پردازی پارانوئیدی، روان گسسته گرایی و پرخاشگری به غیر از شکایت جسمانی و وسواس_اجبار) به صورت معکوس و معنادار و مولفه های سلامت اجتماعی (شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی) به صورت مستقیم و معنادار با سلامت جنسی زنان سالمند در ارتباط بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سلامت روانی و اجتماعی، پیش بینی کننده سلامت جنسی زنان سالمند است، همچنین سلامت روانی نسبت به سلامت اجتماعی پیش بین قوی تری به حساب می آید. نتیجه گیری:بر این اساس می توان نتیجه گرفت که عملکرد جنسی زنان یک فرایند چند بعدی است و بهنظر میرسد عواملی همچون مولفه های روانی مثل اضطراب، افسردگی و مولفه های اجتماعی از جمله پذیرش اجتماعی، بطور موثرتری بر سلامت جنسی زنان اثر می-گذارند.
مدل یابی روابط ساختاری اشتیاق تحصیلی دانشجویان بر اساس کمک طلبی تحصیلی، تدریس تحول آفرین، حمایت اجتماعی با میانجیگری نقش سرزندگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
101 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اشتیاق تحصیلی یکی از شاخص های مهم کیفیت دانشگاهی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری اشتیاق تحصیلی دانشجویان بر اساس کمک طلبی، تدریس تحول آفرین، حمایت اجتماعی با میانجیگری نقش سرزندگی تحصیلی انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دوره کارشناسی مجتمع آموزش عالی اسفراین در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 304 دانشجو (253 پسر، 51 دختر) بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004)، سرزندگی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده، 1391)، کمک طلبی (ریان و پنتریچ، 1997)، حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت وهمکاران، 1988) و تدریس تحول آفرین (بوچامپ و همکاران، 2010) استفاده شد. یافته ها: حمایت اجتماعی ادراک شده، کمک طلبی و تدریس تحول آفرین مستقیماً بر اشتیاق تحصیلی اثر داشتند. همچنین حمایت اجتماعی، کمک طلبی و تدریس تحول آفرین به شکل غیرمستقیم و از طریق سرزندگی تحصیلی با اشتیاق تحصیلی ارتباط داشتند. سرزندگی تحصیلی نقش میانجیگری بین کمک طلبی تحصیلی، تدریس تحول آفرین، حمایت اجتماعی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان داشت. در مجموع متغیرهای پژوهش توانستند، حدود 31 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با تقویت کمک طلبی تحصیلی دانشجویان، حمایت اجتماعی و استفاده استادان از روش تدریس تحول آفرین می توان به دانشجویان کمک کرد تا بر مسائل و مشکلات تحصیلی خود غلبه کنند و سرزندگی تحصیلی خود را افزایش دهند. این عوامل می تواند در تعامل با یکدیگر، اشتیاق تحصیلی دانشجویان را ارتقاء بخشند.
تعیین نقش واسطه ای مهارت ارتباطی در رابطه بین ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
135 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه با توجه به زیاد شدن آمار زوجین متقاضی طلاق و آثار نامطلوب آن بر جامعه و اجتماع بشری بررسی عوامل مؤثر بر دلزدگی زناشویی بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. دلزدگی زناشویی وضعیت دردناک فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که در شدیدترین حالت آن به طلاق منتهی می شود. در همین راستا، این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای مهارت ارتباطی در رابطه بین ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهر یزد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوجین متقاضی طلاق در شهر یزد بودند که از بین زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده و مراکز مشاوره به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 180 نفر از این زوجین به عنوان نمونه ی پ ژوهش انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی (BMC) پاینز (1996)، پرسشنامه تجدید نظر شده مهارت های ارتباطی جرابک (۲۰۰۴) و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS-20) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین ناگویی هیجانی و مهارت های ارتباطی با دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق، شناخت وکسب مهارت های ارتباطی توسط زوجین، باتوجه به رابطه ی معنا دار ناگویی هیجانی و دلزدگی زناشویی می تواند نقش واسطه ای مؤثری در کاهش تقاضای طلاق داشته باشد.
اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
123 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع بالای قلدری و تأثیر مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی در افزایش نرخ ارتکاب به قلدری پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری تدوین یافت. روش: مطالعه حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری در این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ابهر در سال تحصیلی 99-98 بودند و از میان مدارس مقطع متوسطه اول به روش تصادفی خوشه ای دو مدرسه انتخاب و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان - کریک و گروتپتر (1995) در آن ها اجرا شد، همچنین با همکاری کادر مدیریتی و مشاور مدرسه 31 دانش آموز برای هر گروه، انتخاب شدند. سپس یکی از مدارس به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایش جهت اجرای برنامه برگزیده شد و مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. برنامه مداخله ای با محتوای مهارت حساسیت اخلاقی اندیکات، باک، میشل و ناروائیز (2001) به مدت 9 جلسه 45 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا شد همچنین، پرسشنامه بی تفاوتی اخلاقی بندوراو همکاران (1996) و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان کریک و گروتپتر (1995) پیش و پس از برنامه مداخله ای اجرا گردید و داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان داد که دریافت آموزش حساسیت اخلاقی در گروه آزمایش، موجب کاهش نمرات پس آزمون های مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می گردد که موضوع رشد اخلاقی و مهارت های مرتبط با آن در جهت توسعه چندوجهی مهارت های کودکان و نوجوانان درزمینه پیشگیری و کنترل خشونت و قلدری مدنظر قرار گیرد.
تاثیر بار کاری ذهنی بر پرسه زنی اینترنتی کارکنان: نقش میانجی سایش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
58 - 39
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع فزاینده پرسه زنی اینترنتی کارکنان در محیط کار و پیامدهای منفی این پدیده نظیر کاهش بهره وری و اتلاف منابع، بررسی این گونه رفتارها و علل بروز آن در محیط کار سودمند است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر بار کاری ذهنی بر پرسه زنی اینترنتی کارکنان در محیط کار با توجه به نقش واسطه ای سایش اجتماعی بود. روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، در زمره تحقیقات توصیفی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه کادر اداری دبیرستان های شهر یزد بود. نمونه آماری به حجم 120 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس های پرسه زنی اینترنتی (استودارت،2016)، بار کاری ذهنی (روبیووالدهیتا، لوپزنونز، لوپزهیگز و دیازرامیرو، 2017) و سایش اجتماعی (حمزه، 2018) استفاده شد. جهت بررسی فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار Smart-PLS نسخه 2 استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد افزایش بار کاری ذهنی در کارکنان، باعث افزایش میزان پرسه زنی اینترنتی می شود و میزان تاثیر 159/0 و مستقیم است. بار کاری ذهنی بر پرسه زنی اینترنی از طریق متغیر میانجی سایش اجتماعی میزان 515/0 تاثیر غیرمستقیم نیز دارد. میزان تاثیر بار کاری ذهنی بر سایش اجتماعی در محیط کار 723/0 و مستقیم است. همچنین سایش اجتماعی بر پرسه زنی اینترنتی به میزان 712/0 تاثیر مثبت و معنی دار دارد. نتیجه گیری: بار کاری ذهنی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و از طریق نقش واسطه ای سایش اجتماعی بر پرسه-زنی اینترنتی کارکنان در محیط کار تاثیر دارد و تاثیر غیرمستقیم آن بیشتر از تاثیر مستقیم است.