فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
29-54
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش طراحی مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی بود. روش : با بهره گیری از طرح متوالی اکتشافی ( کیفی- کمی) به احصاء، ارزیابی عوامل و در نهایت تدوین مدل مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی پرداخته شد. بدین ترتیب، در مرحله دلفی با تشکیل پنل 46 نفره از خبرگان حوزه های مختلف پیشگیری از اعتیاد با رویکرد فرهنگی که به واسطه روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، داده ها از طریق پرسش نامه گردآوری شد. در این فاز به منظور اعتبار سنجی مدل از دو روش ارزیابی به شیوه ارتباطی و تشکیل گروه کانونی و جهت اعتبارسنجی از دو روش قابلیت تکرارپذیری و قابلیت انتقال پذیری (تعمیم پذیری) استفاده شد. در مرحله SWOT به واسطه روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا گروه کانونی متشکل از 8 صاحب نظر حوزه پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی تشکیل شد. به واسطه پرسش نامه برگرفته از مطالعه دلفی، مراحل مختلف مطالعه SWOT انجام شد. در نهایت با مشخص شدن اوزان موزون حاصل از ارزیابی عوامل محیط داخلی و خارجی، اقدام استراتژیک مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی تعیین شد. در این فاز به منظور اعتبار سنجی ابزار از روایی محتوای صوری کیفی و جهت اعتبارسنجی از روش همسازی درونی گویه ها به واسطه آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج فاز دلفی نشان داد که در مجموع 38 متغیر ذیل چهار عامل شامل: الف- توانمندسازی، ب- خدمات اجتماعی، ج- مشارکت اجتماعی د- حکمرانی پس از چهار راند به عنوان عوامل تأثیرگذار بر مدیریت راهبردی پیشگیری اولبه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی شناسایی و مورد اجماع و توافق نهایی خبرگان قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج SWOT نشان داد استراتژی مدیریت راهبردی پیشگیری اولبه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی، از نوع استراتژی رقابتی(تنوع سازی) می باشد. بنابراین هشت استراتژی و مدل نهایی تدوین شد.
بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد: ارائه مدل با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
177-195
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد؛ با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D بود. روش : روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 97-1396 بود که 400 دانشجو از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه رویداد های زندگی پیکل، مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس فشارزاهای روانی علی اکبری، مقیاس حمایت اجتماعی ثامنی و مقیاس تیپ شخصیتی D دنولت استفاده شد. یافته ها : بین آمادگی به اعتیاد با وقایع استرس زای زندگی، عوامل فشار زای روانی و بین تیپ شخصیتی D با آمادگی به اعتیاد، وقایع استرس زای زندگی، و فشار روانی رابطه مثبت به دست آمد. همچنین بین تیپ شخصیتی D و آمادگی به اعتیاد با حمایت خانوادگی رابطه منفی به دست آمد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد مسیرهای غیرمستقیم وقایع استرس زا، حمایت خانوادگی و عوامل فشار زای روانی به آمادگی به اعتیاد از طریق تیپ شخصیتی D دارای برازش می باشد. نتیجه گیری : می توان گفت: تیپ شخصیتی D می تواند نقش کلیدی در روابط بین متغیرهای وقایع استرس زای زندگی، آمادگی به اعتیاد، حمایت خانوادگی و فشار روانی داشته باشد.
اثر تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد: نقش واسطه ای استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
127-142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثر مستقیم و غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد با نقش میانجی گر استرس شغلی بود. روش: جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دادند که از بین آن ها تعداد 292 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم (سیستماتیک) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد، استرس شغلی و تعارض بین فردی بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و اموس ویراست 21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از اثر مثبت تعارض بین فردی بر استرس شغلی، اثر مثبت تعارض بین فردی و استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد و اثر غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد از طریق استرس شغلی بود. به طور کلی، یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت تعارض بین فردی به صورت مستقیم و از طریق استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد اثر می گذارد.
بررسی و تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهشی شامل همه کتاب های درسی دوره متوسطه دوم بود که در سال1397 چاپ شده است. نمونه گیری انجام نشد و همه جامعه پژوهشی بررسی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان و کارشناسان مربوطه تایید شد.یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد، در دوره متوسطه دوم در رشته علوم تجربی 197 مورد، در رشته علوم انسانی 173 مورد و در رشته ریاضی 165 مورد است. در پایه های دهم و یازدهم توجه کافی به مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد نشده است. همچنین در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم به مؤلفه های «جرم و قوانین مرتبط با وابستگی به مواد»، «سابقه تاریخی مصرف موادمخدر»، «نقش استعمار در گسترش موادمخدر» هیچ اشاره ای نشده است. بر این اساس پیشنهاد می شود در کتاب های دوره متوسطه دوم (به ویژه در پایه های دهم و یازدهم) توجه بیشتری به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد شود.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
91-108
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مرد معتاد به انواع مواد افیونی بستری برای ترک اعتیاد در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید مدنی شهر خوی در پاییز سال 1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای مواد و پیش بینی عود یا بازگشت را تکمیل نمودند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش های روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد روان درمانی مثبت نگر منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در ولع مصرف لحظه ای (0/800 = 2 h )، و پیش بینی عود (0/622 = 2 h )، معتادان به مواد افیونی شده است. نتیجه گیری : می توان گفت: روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود در معتادان به مواد افیونی موثر بوده و منجر به کاهش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در ولع مصرف لحظه ای و پیشگیری از عود نسبت به گروه گواه شده است.
مقایسه عملکردهای شناختی در سیر اعتیاد: از تمایل تا ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
107-126
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر شیوع اعتیاد در جامعه ایرانی رو به افزایش است اما همه افراد درگیر این پدیده شوم نمی شوند. به نظر می رسد برخی آمادگی های محیطی، رفتاری، شخصیتی و شناختی در آسیب پذیری نسبت به اعتیاد سهیم باشند. پژوهش حاضر در راستای بررسی آمادگی های شناختی به مقایسه ی عملکردهای شناختی بازداری و برنامه ریزی در افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم پرداخته است. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. گروه نمونه این پژوهش 183 نفر بود که در 5 گروه جای می گرفتند. از این بین 30 نفر گروه معتاد و30 نفر افراد در حال ترک و تحت درمان با متادون به صورت در دسترس در شهر اراک انتخاب شدند. تعداد 30 نفر افراد سالم نیز انتخاب شدند. همه گروه ها به آزمون های استروپ و برج لندن پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره در بازداری شناختی نشان داد بین گروه سالم، تمایل بالا و پایین تفاوت وجود نداشت. دو گروه معتاد و تحت درمان نسبت به این 3 گروه عملکرد ضعیف تری داشتند و ضعیف ترین عملکرد مربوط به گروه معتاد بود. در برنامه ریزی شناختی ضعیف ترین عملکرد در گروه معتاد مشاهده شد. پس از آن گروه تحت درمان با حفظ فاصله معنادار از 3 گروه دیگر قرار داشت. گروه تمایل بالا، تمایل پایین، و سالم به ترتیب در مراتب بعدی قرار داشتند. نتیجه گیری: عملکردهای شناختی بین افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم متفاوت است.
اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
205-228
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود-آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از: نوجوانان 17-13 سال در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت در سال 1397 در تهران. نمونه نهایی شامل 24 دانش آموز پسر مقطع سوم متوسطه در کانون اصلاح و تربیت بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفته ای یک بار هر جلسه 2 ساعت) برگزار شد. ابزار پژوهش سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده در برابر مصرف مواد بود. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نمرات رفتارهای خود آسیب رسان، و نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی و هیجان خواهی و افزایش نمرات جرات مندی و خودکنترلی شد. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی روش موثری برای بهبود متغیرهای اثرگذار بر اعتیاد است. می توان در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، این روش را به کار گرفت.
آموزش مهارت های اثربخش در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر و محرک در میان مددجویان کانون های اصلاح تربیت کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
123-144
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل آموزش مهارت های اثربخش در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدردر میان مددجویان کانون های اصلاح و تربیت کشور انجام شده است. به همین منظور به بررسی مولفه های تاثیر گذار در بعد مهارتی شامل حل مسئله، برقراری ارتباط، کنترل استرس، خشم، رفتار و شناسایی شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب و ارائه ساز و کارهای اجرایی برای پیاده سازی مدل آموزش اثربخش در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر و محرک پرداخته شد. روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی است گه در آن از روش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شد. تعداد 22 متخصص با سابقه مربی گری و 212 نفر از شاغلین در کانون اصلاح تربیت اعضای دلفی بودند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تعیین روایی محتوایی از قضاوت خبرگان استفاده شد. آلفای کرونباخ پرسش نامه 0/981 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان داد موثرترین مولفه ها در وضعیت مطلوب در بعد مهارتی عبارت بودند از: حل مسئله مددجویان (0/92)، برقراری ارتباط (0/93)، مدیریت استرس (0/91) و رفتار (0/95). نتیجه گیری: تفاوت معناداری بین وضع موجود و مطلوب در زمینه حل مسئله، برقراری ارتباط، کنترل استرس و خشم و رفتار مددجویان وجود دارد.
مروری برمطالعه اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) در اختلالات مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
137-156
حوزههای تخصصی:
هدف: تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم ( tDCS )، اخیرا به عنوان یک تکنیک در حوزه اختلالات مصرف مواد، کاربرد پیدا کرده است. در این مقاله به مرور مقالات و پژوهش های انجام شده در این زمینه پرداخته شد تا مسائل مرتبط با روش شناسی، کاربرد و اثربخشی آن را در حیطه اختلالات مصرف مواد مورد بررسی قرار دهیم. روش: تعداد 24 مقاله از بین60 مقاله موجود انتخاب از میان آن ها 2۲ مطالعه بر اثر tDCS برکرتکس پیش پیشانی و ۳ مطالعه بر اثربخشی tDCS بر کاهش ولع مصرف مواد اشاره داشتند. یافته ها: هنوز به طور قطع نمی توان در مورد اثربخشی tDCS به عنوان یک درمان بسیار مؤثر در کاهش ولع مصرف مواد اظهارنظر نمود. نتیجه گیری: نمونه های کوچک، پروتکل های متفاوت و طول دوره مطالعه و عدم وجود پیگیری های بعدی از محدودیت های اصلی مطالعات انجام شده بودند. اما می توان از آن به عنوان یک درمان مکمل استفاده نمود.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر روی ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
93-110
حوزههای تخصصی:
هدف : اعتیاد به مواد مخدر به خاطر دشواری در رسیدن به درمان پایدار و نرخ عود بالا علی رغم انجام سم زدایی و مداخلات دارویی و روان شناختی، از موضوعات مهم سلامت به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر میزان ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی سوءمصرف کنندگان مواد می باشد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی همراه با گمارش تصادفی در گروه های آ زمایش و گواه به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد40 بیمار وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پس از پاسخ دهی به پرسش نامه های ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) جای گرفتند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران (2002) و خودکنترلی شناختی گراسمیک و همکاران بود. جلسات درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری شامل 20 دقیقه تحریک آندی ناحیه F3 و تحریک کاتدی ناحیه F4 با شدت جریان 2 میلی آمپر بود. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که میانگین گروه ها در میزان ولع مصرف مواد و خود کنترلی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت دارند. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری می تواند موجب کاهش ولع مصرف و افزایش خودکنترلی شناختی در سوءمصرف کنندگان مواد شود. بنابراین درمانگران می توانند از این درمان به عنوان روش مداخله ی افراد معتاد استفاده کنند.
ارزیابی معنا در زندگی و تحریف های شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
89-104
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی معنا در زندگی و تحریف های شناختی دانشجویان مؤسسه آموزش عالی آمل در سال 97-1396 انجام شد. روش: این تحقیق با رویکرد روش شناسی کمی در قالب یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مؤسسه آموزش عالی آمل در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش در مرحله اول شامل 141 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد بودند که در مرحله دوم با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و آزمون غربالگری آمادگی به اعتیاد 100 نفر با توجه به نمره آمادگی به اعتیاد انتخاب و در دو گروه افراد با آمادگی به اعتیاد بالا (45 نفر) و افراد با آمادگی به اعتیاد پایین (55 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه افراد با آمادگی به اعتیاد بالا و پایین در معنای زندگی ، حضور معنا، جست و جوی معنا (0/05>p)و تحریف های شناختی ( 0/0001>p ) تفاوت وجود دارد. بدین معنا که افراد با آمادگی به اعتیاد بالا از معنای زندگی، حضور معنا، جست و جوی معنا پایین تر و تحریف های شناختی بالاتر نسبت به افراد با آمادگی به اعتیاد پایین برخوردار بودند. نتیجه گیری: می توان گفت معنا در زندگی و تحریف های شناختی از متغیرهای مرتبط با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان می باشند که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مدنظر باشند.
تجربه زیسته زنان معتاد در شهر تهران: دستیابی به یک الگوی تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
111-134
حوزههای تخصصی:
هدف : اعتیاد در زنان، به دلیل نقش به سزای آن ها در استحکام خانواده و فرزندپروری، آسیب های مضاعفی را به همراه دارد. هدف این پژوهش، کشف علل موثر بر گرایش زنان و دختران به مصرف مواد مخدر و تولید یک مدل نظری در زمینه ی علل اعتیاد زنان و دختران بوده است. روش: روش این پژوهش نظریه ی زمینه ای از نوع کیفی بود. جامعه ی پژوهش، زنان معتاد مراجعه کننده به کمپ بانوان چیتگر در سال های 93 تا 95 تهران بود. نمونه ی پژوهش ، 30 نفر از زنان معتاد مراجعه کننده بودند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: سه تم اصلی خانواده ی آسیب زا (متشکل از مقوله های والدگری نامناسب، مصرف در خانواده، تعارض در خانواده، قطع ارتباط با خانواده، تشکیل روابط مخرب)، شرایط فردی آسیب پذیر (متشکل از مقوله های ویژگی های فردی آسیب پذیر، فشار روانی زیاد، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) و ازدواج ناموفق (متشکل از مقوله های ازدواج ناموفق، فشار روانی زیاد، احساس بی پناهی، خوددرمانی، تشکیل روابط مخرب) به عنوان عوامل موثر بر گرایش به سوءمصرف مواد مخدر و دو تیپ اصلی زنان مقاومت کننده (متشکل از مقوله های مقاومت در برابر مصرف، ترک های طولانی مدت ولی همراه با لغزش) و زنان تسلیم شونده (متشکل از مقوله های تسلیم در برابر مصرف، ترک های متعدد کوتاه مدت با لغزش های پیاپی) کشف و استخراج و نهایتا یک مدل نظری ارائه شد. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج این تحقیق می توان زنان و دختران در معرض آسیب به سوءمصرف مواد را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه برای آنان تنظیم کرد.
سنجش رابطه آگاهی از قوانین و اثرات سوءمصرف مواد مخدر و روان گردان ها و گرایش به استفاده از مواد مذکور میان دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
105-118
حوزههای تخصصی:
هدف : امروزه گرایش به سوءمصرف مواد مخدر و روان گردان ها در دختران، ازجمله آسیب های اجتماعی است که توجه مسئولین و صاحب نظران عرصه های مختلف از قبیل جامعه شناسان، پزشکان، روان شناسان و غیره را به خود جلب کرده است . بررسی رابطه میزان آگاهی از اثرات سوءمصرف مواد مخدر، روان گردان ها و قوانین مرتبط، با میزان گرایش به استفاده از مواد مذکور در دختران دانش آموزمی باشد. روش: طرح پژوهش توصیفی-علّی بود. نمونه پژوهش شامل دختران دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر تهران که تعداد 399 نفر با ترکیب دو روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی غیرنسبتی برای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. یافته ها: میزان آگاهی از اثرات و پیامدهای سوءمصرف مواد مخدر میان 64% دانش آموزان و میزان آگاهی از قوانین مبارزه با مواد مخدر میان 85% درصد دانش آموزان بالا بود. همچنین میزان گرایش به سوءمصرف مواد مخدر، در54% دانش آموزان پایین بود. نتیجه گیری: هرچه میزان آگاهی ازاثرات مصرف مواد مخدر و قوانین مرتبط افزایش یابد، گرایش به مصرف مواد مخدر کاهش می یابد. بنابراین می توان همواره با به کارگیری راهبردهای آموزشی جهت بالابردن سطح آگاهی دانش آموزان، درامر پیشگیری ازگرایش به سوءمصرف مواد مخدر استفاده کرد.
روایی یابی نسخه فارسی پرسش نامه شخصیت آسیب پذیر نسبت به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
277-290
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی افراد آسیب پذیر نسبت به اختلالات مصرف مواد، یکی از اولویت های پژوهشی در این حیطه به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی پرسش نامه شخصیت مستعد به اعتیاد برای گروه معتادان بود. روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع طرح، یک پژوهش روایی یابی بوده است. جامعه پژوهش آن را مردان معتاد به تریاک و شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ایذه در سال 1395 تشکیل می دادند که تعداد 250 نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند که بعد از حذف پرسش نامه های ناقص، این تعداد به 211 نفر رسید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ازنرم افزارهای اس پی اس اس 22 و لیزرل8.80 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها : نتایج تحلیل عامل تائیدی نشان دادکه مدل با داده ها برازش خوبی دارد. بارهای عاملی اکثر سوالات رضایت بخش بود (به استثنای سوالات 14و 20) و از مدل تک عاملی حمایت شد. در بررسی روایی همگرا، همبستگی نمره کل پرسش نامه شخصیت مستعد به اعتیاد با مقیاس انحراف روانی اجتماعی برابر با 0/55 به دست آمد. ضریب بازآزمایی در فاصله دو هفته ای 0/88و آلفای کرونباخ برابر با0/76 به دست آمد که نشان دهنده اعتبار مطلوب است. نقطه برش مقیاس بر اساس منحنی راک، برابر با 14 به دست آمد . نتیجه گیری : نسخه فارسی شخصیت مستعد به اعتیاد، ابزاری با مولفه های روان سنجی نسبتا مطلوب در شناسایی افراد مستعد مصرف مواد می باشد.
بررسی اثر ارائه زیرآستانه تصاویر مرتبط با دخانیات در آمادگی به اعتیاد، پذیرش اعتیاد و ولع مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
157-176
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ارائه زیرآستانه تصاویر مرتبط با دخانیات در آمادگی اعتیاد، پذیرش اعتیاد و ولع مصرف انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از مردان مصرف کننده دخانیات در سال 1396 که به کلینیک های ترک اعتیاد شهر رشت (ناحیه یک) مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 40 شرکت کننده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد، مقیاس پذیرش اعتیاد و مقیاس ولع مصرف مواد بود. پس از اجرای پیش آزمون، تصاویر مرتبط با دخانیات به صورت زیرآستانه به گروه آزمایش ارائه شد، در حالیکه گروه گواه در معرض تصاویر زیرآستانه خنثی رنگی قرار گرفتند. پس از اتمام برنامه، هر دو گروه مجدد مورد ستجش قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین میانگین رتبه ای ولع مصرف در گروه آزمایش تفاوت وجود داشت (0/05 P< ). بدین معنا که میزان ولع مصرف در گروه آزمایش افزایش یافته بود. اما در متغیرهای پذیرش و استعداد تفاوت به دست نیامد (0/05 P> ). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ارائه زیرآستانه تصاویر مرتبط با دخانیات در ولع مصرف مواد، می توان از روش ارائه زیرآستانه در زمینه های بالینی به عنوان ابزاری درمانی و پیشگیرانه برای کاهش ولع مصرف مواد استفاده کرد.
تحلیل ناکارآمدی برنامه های پیشگیری: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
73-92
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب های اجتماعی است که به راحتی می تواند بنیان فرهنگی و اجتماعی یک کشور را سست و پویایی های انسانی آن را به مخاطره بیاندازد. درهم تنیدگی عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مشکل را به یکی از پیچیده ترین آسیب های اجتماعی دهه های اخیر در کشور مبدل ساخته است. بر این اساس اتخاذ برنامه هایی با رویکرد پیشگیری و توانمندسازی در برابر اعتیاد در طول سال های اخیر همواره مورد توجه بوده است. با این وجود برنامه های پیشگیرانه در بسیاری از سطوح از موفقیت چندانی برخوردار نبوده اند. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه تحلیل چرایی ناکارآمدی برنامه های پیشگیری بوده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 33 نفر از مصرف کنندگان ساکن کمپ اقامتی قلعه شور اصفهان و مدیران، کارشناسان و درمان گران حوزه اعتیاد در بهار 1395 با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری جمع آوری شدند و با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شدند. یافته ها: کدگذاری داده ها به خلق 14 مقوله و 66 زیرمقوله منجر شد که بیانگر شرایط علی و زمینه ای، راهبردها و پیامدهای ناکارآمدی برنامه های پیشگیری از دیدگاه هر دو گروه شرکت کنندگان در پژوهش است. برخی از آن ها عبارتند از: سیاست گذاری های غیرمشارکتی، بوروکراسی نامناسب، کاستی های فرهنگی معطوف به ساختار و معطوف به کنشگر، متعارف شدگی و هنجارشکنی لجاجتی. نتیجه گیری: از دیدگاه هر دو گروه از شرکت کنندگان سنخ شناسی دوگانه ای از ضعف ها وکاستی ها در تهیه، تدوین و اجرای طرح های پیشگیری وجود دارد که به ترتیب ناظر بر انکارمحتوایی و انکارصوری طرح هاست. در نوع نخست استراتژی هنجارشکنی لجاجتی و در نوع دوم استراتژی متعارف شدگی و پذیرش شکست در مواجهه با این پدیده از سوی مصاحبه شوندگان اتخاذ می شود که پیامدهای آن تجربه گرایی و دوستی گرایی و گریز و دسترسی ناچیز به طرح ها می باشد.
اثر بخشی مداخلات آموزشی پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی بر وسوسه، تنظیم هیجان و پرخاشگری افراد وابسته به مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سوءمصرف مواد و وابستگی و اعتیاد به آن اختلالی پیچیده است که با علل و آثار زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی همراه است. عود مصرف مواد یکی از معضلات اصلی درمان افراد دچار سوء مصرف مواد است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی پیشگیری از بازگشت برپایه ذهن آگاهی بر وسوسه، تنظیم هیجان و پرخاشگری افردا وابسته به مت آمفتامین شهرستان کاشان بود. روش: طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل بیماران مرد و زن مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد اقامتی کوتاه مدت، مراکز ترک اعتیاد متادون درمانی شهرستان کاشان بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ۳۰ نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. پرسش نامه های دشواری های تنظیم هیجان، عقاید وسوسه انگیز، پرخاشگری آیزنک و ویلسون مورد اجرا قرار گرفتند. گروه آزمایش با استفاده از روش مداخلات آموزشی پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن آگاهی در ۸ جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. پس از اتمام مداخلات آموزشی، هر دو گروه مجدداً در مرحله پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه در متغیرهای وسوسه، تنظیم هیجان و پرخاشگری تفاوت وجود دارد. ضرایب اتا برای متغیر وسوسه 27/0، تنظیم هیجان 21/0، و برای پرخاشگری 53/0 می باشد. نتیجه گیری: پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی می تواند در کلینیک های ترک اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
رویکرد اجتماع محور در پیشگیری از اعتیاد نوجوانان و جوانان: نقش تسهیلگری مرکز سلامت روان محلی
حوزههای تخصصی:
پیشگیری از سوءمصرف مواد نیازمند مشارکت جدی مردم و بخش های دولتی و غیردولتی است. اعتیاد زمینه ساز بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی است. با توجه به تبدیل شدن موادمخدر و اعتیاد به ابزار جنگ نرم و تهدید علیه امنیت ملی از یک سو و منابع قابل توجه کشور خصوصاً در حوزه های فرهنگی از سوی دیگر، در صورت پذیرفتن رویکرد اجتماعی به پیشگیری از اعتیاد چاره ای جز حمایت از مراکز و سازمان های مردم نهاد نیست. لذا هدف از این پژوهش بررسی رویکردی اجتماعی به پیشگیری از اعتیاد با تاکید بر نقش تسهیلگری مرکز سلامت روان محلی اندیشه مهر شهر محمودآباد از توابع شهرستان شاهین دژ بود. در این تحقیق از روش اسنادی – کتابخانه ای استفاده شده است. همچنین به برخی از الگوها و روش های مداخله ای در حوزه پیشگیری از اعتیاد که توسط مرکز صورت گرفته پرداخته شد. مردم از روش های مختلف همانند بالا بردن میزان حساسیت خود نسبت به موادمخدر و مضرات آن، بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی در خصوص انواع مواد و خطرات مصرف و تشکیل گروه های خودجوش مبارزه با مواد اعتیادآور می توانند با تأکید بر نقش مثبت اجتماع یا محله خود در زمینه مبارزه با مواد مخدر به پیشگیری از اعتیاد کمک کنند. میزان موفقیت نهادهای پیشگیری از اعتیاد منوط به این است که تا چه اندازه این نهادها زمینه ها و بسترهای لازم برای حضور و مشارکت مردم و سازمان های غیردولتی را فراهم و آموزش های لازم را در خصوص چگونگی مشارکت در اجرای طرح ها و برنامه های پیشگیری ارائه می کنند. به نظر می رسد که استفاده از رویکرد اجتماعی در مبارزه با موادمخدر می تواند گامی موثر در پیشگیری از اعتیاد باشد.
اثر بخشی آموزش مهارت های حل مسئله و جرأت ورزی بر تغییر نگرش نوجوانان دختر نسبت به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله و جرأت ورزی بر تغییر نگرش دختران نوجوان بود. روش: روش پژوهش حاضر تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه پژوهش 30 نفر دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی نیمی از آن ها در گروه آزمایش و نیم دیگر در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش دریافت کرد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله و جرأت ورزی می تواند نگرش نوجوانان نسبت به مصرف مواد را بهبود دهد. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی، مانند مهارت های حل مسئله و جرأت ورزی می تواند برای پیشگیری از سوء مصرف مواد مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر آموزش خانواده محور بر نگرش به مواد و باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دارای والد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
11-28
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش خانواده محور بر نگرش به مواد مخدر و باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه دارای والد معتاد شهرستان سبزوار در سال 1395 انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه دارای والد معتاد بودند که از بین آن ها 36 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایش به صورت تصادفی جای گرفتند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت برنامه آموزش خانواده محور قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده ازپرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد و باورهای غیر منطقی جونز جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش خانواده محور بر مولفه های نگرش به مواد مخدردانش آموزان دختر دارای والد معتاد تاثیر مثبت داشت (0/05 p< )؛ اما این برنامه آموزشی تنها بر نیاز به تائید دیگران، تمایل به سرزنش و وابستگی از مولفه های باورهای غیرمنطقی تاثیر مثبت داشت (0/05 p< ) و بر سایر مولفه ها موثر نبود. نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش خانواده محور موجب نگرش منفی نسبت به اعتیاد و تغییر در برخی مولفه های باورهای غیرمنطقی دانش آموزان دختر دارای والد معتاد شد، لازم است که این گونه برنامه های آموزشی در دبیرستان ها و دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد.