فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
131 - 155
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به کارکردها و کاربردهای موقعیت داستانی می پردازد و نشان می دهد موقعیت، فراتر از جنبه پس زمینه ایِ خود می تواند نقشی فعّال، به عنوان عنصری تأثیرگذار، در داستان داشته باشد. موقعیت داستانی، هم در شکل گیری لایه های معنایی داستان مشارکت می کند و هم در ساخت یابیِ ساختار آن دخیل است. درک حال و هوای داستان نیز ممکن است به طور مستقیم وابسته به موقعیت داستانی باشد. گاهی موقعیت، با تحت تأثیر قرار دادن شخصیت ها، بر فرآیند رشد یا سرکوب آن ها نقش دارد. همچنین، در مواردی، با ایجاد تنش و کشمکش برای شخصیت ها بر طرح داستان تأثیر می گذارد. موقعیت داستانی، در بسیاری از داستان ها، جنبه ای نمادین یا استعاری پیدا می کند و می تواند بر ایده ها و مضمون های کلّی تر داستان دلالت داشته باشد. در رمان شازده احتجاب نیز موقعیت داستانی نقشی مهم و اساسی دارد؛ تا آنجا که به اندازه شخصیت ها و گاهی بیش از آن ها در شکل گیری روایت های درونِ رمان دخالت دارد. سرنوشت شخصیت های داستان شازده احتجاب، چه در گذشته و چه در اکنونِ داستان، به شدت به موقعیت گره خورده است؛ به نحوی که رها شدن از یک موقعیت به معنای تغییری بزرگ در زندگی شخصیت ها تلقی می گردد. پرسش اساسی این پژوهش آن است که موقعیت داستانی چه کارکردها و کاربردهایی در داستان می تواند داشته باشد؟ سپس، به عنوان مطالعه ای موردی، در پی آن است که نقش موقعیت را در داستان شازده احتجاب بررسی کند و درنهایت نشان می دهد در این رمان، موقعیت داستانی عنصری است که اهمیت ساختاری و معنایی دارد.
درنگی در چیستی شعر آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر آیینی به عنوان یکی از کهن ترین انواع ادبی، از نظر ظرفیت و تنوع محتوایی، بیش از سایر انواع، در عرصه ادبیات ظاهر شده است. چرا که بیش از هر نوع ادبی دیگری، باورها، افکار ، احساسات ملی و گاه فراملی و دینی را پیش روی مخاطب می گذارد. اشعار شاعران ایرانی، از روزگاران کهن تا به امروز، به خوبی سیر تغییرات این نوع ادبی را نشان داده است. در این پژوهش با بررسی پیشینه شعر آیینی، مسیر تحول معنایی آن را بررسی می کنیم. سپس با ارائه تعریفی جامع از شعر آیینی و مشخص نمودن جایگاه آن در زبان فارسی، به تحلیل و بررسی مولفه های آن خواهیم پرداخت. گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و شیوه آن به صورت تحلیلی است. در این پژوهش، شعر آیینی در گذشته و معاصر مورد مقایسه قرار گرفته است و با توجه به این که این نوع شعر، امروزه دایره معنایی وسیع تری دارد؛ شعر آیینی پس از انقلاب مبنای تحلیل شعرآیینی معاصر قرار داده شده است. شعر آیینی به انواع اشعار توحیدی، ماورایی، رهایی، ولایی و شعر پایداری تقسیم می گردد.
نگاهی تازه به سجع در گلستان سعدی با بررسی انواع سجع و تحلیل آنها به قصد شناختن نوع نثر سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
165 - 179
حوزههای تخصصی:
در فضای عمومی ادبیات یکی از مؤلفه هایی که گلستان سعدی را در ادبیات فارسی نمونه اعلای نثر ادبی کرده، استفاده هنری از صنعت بدیعی سجع است. در این پژوهش میزان استفاده سعدی از سجع به روش توصیفی تحلیلی موردبررسی قرار می گیرد و تک تک سجع های حکایات گلستان استخراج و شمارش می شود تا به دو هدف مقاله برسیم. روش این پژوهش کتابخانه ای و بر مبنای آمارگیری و شمارش تمام مؤلفه های آهنگین کردن کلام مانند سجع، موازنه، ترصیع، مزدوج و سپس توصیف و تحلیل آنها قرار دارد. می کوشیم دو چیز را نشان دهیم: نخست اینکه شیوه های استفاده سعدی از صنایع بدیعیِ آهنگ دارکردن کلام و میزان آنها به چه شکل است؟ دوم اینکه آیا می توان گلستان را یک نثر مسجع نامید یا نثر آن یک نثر مستقل جداگانه ای به جز انواع تقسیم بندی شده نثر مانند مرسل و موزون (مسجع) و موزون فنی است؟ نتایج تحقیق ضمن اثبات فرضیه در خصوص کاربرد سجع ها اثبات کننده ادعای ما در مستقل شمردن نوع سبک گلستان است. همچنین از میان انواع سجع، سجع مطرف کاربرد بیشتری دارد. سجع ها بیشتر در پایان قرینه ها می آیند و سجع در آغاز قرینه و میانه جمله کمتر مشاهده می شود. همچنین از نظر طول قرینه ها سجع های با قرینه برابر، فراوان هستند. تفاوت طول قرینه ها بسیار کم و در مواردی نامحسوس است و در صورت تفاوت تعداد جملاتی که قرینه اول بلندتر از قرینه دوم باشد بیشتر هستند و برعکسِ آن انگشت شمار است.
واکاوی تطبیقی درخت، نور و آب در اشعار سهراب سپهری و اکتاویو پاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
81 - 116
حوزههای تخصصی:
بررسی و تطبیق اشعار شاعران بزرگ در نزدیک تر ساختن ملل گوناگون و شناخت جهان بینی مشترک آن ها به ما یاری می رساند و در سایه این پژوهش ها امکان تفهیم بهتر شعرها و انتقاد مؤثر آن ها میسر می شود. سهراب سپهری و اکتاویو پاز از آن دسته شاعرانی اند که عمیقاً به خاطر علاقه زیادشان به فرهنگ هند و اساطیر جهان نگرش شاعرانه مشابهی را به ویژه در رابطه با عناصر بنیادین هستی، درخت، آب و نور دارند و از آنجایی که در بافت اساطیری، این عناصر باهم پیوندی ناگسستنی دارند با کارکردی یکسان در شعرهایشان متجلّی شده اند. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کارکرد این عناصر در اشعار آنان بررسی و تبیین شده است. هر دو این شاعر در اشعار خود با بهره مندی از ساحت اساطیری، پیوند انسان با درخت، درخت با آب و نور و پیوند آب و نور و در نهایت پیوند ژرف انسان، درخت، آب و نور را با بیانی شاعرانه و مشابه هم منعکس ساخته اند که با درک این مسئله، نه تنها تحلیل بسیاری از ترکیبات غریب و نامأنوس شعری این دو شاعر آسان می شود بلکه زیبایی های شاعرانه آن ها نیز رخ می نماید و در سایه این تحلیل، پیوند سپهری و پاز از منظر نگرش شاعرانه و اساطیری پدیدار می شود. با واکاوی پیوندهای ژرف بین عناصر یاد شده، نتیجه حاصل این است که این عناصر در اشعار این دو شاعر به یک وحدت هستی شناسانه ختم می شود و این عناصر و شاعر به عنوان یک «حقیقت واحد» نمود پیدا می کنند.
بررسی و تحلیل مشرب عرفانی ابن خفیف شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
9 - 49
حوزههای تخصصی:
ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی، بنیان گذار سلسله عرفانی خفیفیّه، از شخصیت های جریان ساز و اثرگذار در تاریخ تصوف اسلامی است. باوجود نقش مؤثر این عارف در سیر تطوّر و گسترش عرفان اسلامی، تاکنون پژوهشی روشمند در باب مشرب عرفانی او صورت نگرفته است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، شناخت مشرب عرفانی ابن خفیف است که از طریق پاسخ به این سؤالات محقق می شود: مبدأ و مقصد سلوک در طریقه ابن خفیف کجاست و منازل دیگر در این بین به چه ترتیبی قرار گرفته اند؟ کدام یک از منازل در سیر استکمالی سالک اهمیت بیشتری دارند؟ توانایی های لازم برای جذب دستاوردهای هر منزل چیست و چه آدابی برای کسب آن ها لازم است؟ در آثار و اقوال شیخ عقیده روشنی در پاسخ به این سؤالات یافت نشد؛ اما اهمّ برون داد بر اساس قرائن و شواهد بدین قرار است: مبدأ سلوک، ارادت و مقصد، معرفتِ حق است. میان مبدأ و مقصد منازلی وجود دارد که برخی در شمار احوال عرفانی بوده و از دیدگاه ابن خفیف مقدّم بر مقامات قرار دارند. ترجیح منزل صحو بر سکر موجب توجه کمتر به مبحث بسط، طرب، شطح و سماع و اهمیت بیشتر منازل فقر، زهد، خوف و حزن و همچنین مقدّم داشتن حضور بر غیبت شده است. در طریقه ابن خفیف، منزل فقر اهمیت ویژه ای دارد و ترجیح فقر بر غنا از دیگر شاخصه های مشرب عرفانی اوست. ساختار مشربِ عرفانی شیخ، بر پایه تعالیم جنید بغدادی بنا شده؛ اما از آموزه های عرفانی بایزید نیز اثر پذیرفته و در فارس رواج یافته است.
بررسی ترامتنیتی دیباچه های حماسه های ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۰
121 - 154
حوزههای تخصصی:
روابط تعالی دهنده متن، یکی از رویکردهای نوین ادبی است که میخائیل باختین با موضوع گفتگوی متن ها پایه گذار این نظریه قلمداد می شود. نظریه پردازان دیگر همچون ژولیا کریستوا، لوران ژنی، میخائیل ریفاتر، بارت و ژرار ژنت این نظریه را تکامل بخشیدند. ژرار ژنت در نظریه ترامتنیت خود، روابط تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متون ادبی را مطرح کرده است؛ از جمله آثاری که این تأثیر و تأثر در آنها مشاهده می شود، مقدمه های متون حماسی است. جستار حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، دیباچه های حماسه های ملی ایران را بر اساس نظریه ترامتنیت ژنت بررسی و تحلیل کرده است. حاصل مطالعه نشان می دهد که حماسه های ملی به عنوان بیش متن از پیش متن های خود در فرایندهای خود-پیرایی، حذف، تقلیل و گسترش تأثیر پذیرفته اند. در روابط بیش متنی حماسه های ملی با شاهنامه، دگرگونگی و همانگونگی، نسبی است و در ارتب اط با هم معنی می شوند. مقدمه گرشاسب نامه گویای تأثیرگذاری شاهنامه بر مضامین گرشاسب نامه؛ بهمن نامه گویای تأثیرپذیری این اثر از گرشاسب نامه است و کوش نامه ایرانشاه از شاهنامه و گرشاسب نامه تأثیر پذیرفته است. عنوان های اصلی و فرعی حماسه ها از منظر رابطه پیرامتنیت، بیانگر تأثیر و تأثر آن ها از متن های اصلی است. بخش های آفرینش عالم در فرامرزنامه و شاهنامه بر مبنای رابطه سرمتنیتی ژنت، زبرمتن را با زیرمتن متحد نشان می دهد.
بررسی تطبیقی تصویر در سروده های نادر نادرپور و نِزار قَبّانی (واکاوی تصویرهای ذهنی با نگاره های جهان آفرینش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
120 - 143
حوزههای تخصصی:
نادر نادرپور، شاعرِ تصویرگرای فارسی و نزار قبّانی، عاشقانه سرای عرب از چهره های مشهور معاصر هستند. شعر نادرپور، تصویرِ ناب است. قبّانی، عشق را در مفهوم تمام دلبستگی ها گسترش می دهد و تصویرهای باشکوه و بکری می سازد. بازتاب دادخواهی او از بیدادها و حق پایمال شده زن در عاشقانه ها با تصویرهای تازه نمایان می شود. درون مایه شعر دو شاعر، غم و عشق است؛ هر دو از وطن خود دور افتادند و زمان و مکان غربت را به تصویر می کشند. این پژوهش روش توصیفی _ تحلیلی دارد و با رده بندی تصویرهای برجسته سروده های دو شاعر به سنجش و تطبیق آن ها می پردازد و کارسازی جلوه های طبیعت را در ساختار تصویرها نقد و بررسی می نماید. نادرپور در فضاسازی بسیار چیره دست است و به شعر گونه روایی می-بخشد. یافته ها نشان می دهد؛ پدیده ها در سازه های تصویر آن ها نقش بنیادین دارند. بازتاب احساسات عاشقانه و تصویرسازی با نگاره های زیبای آفرینش سبب جاذبه شعر آن ها می شود. ژرفای اندیشگی هر دو به انسان و فراسوی دنیای آرمانی، غم گسترده و عشق در تصویرها تأثیر می گذارد و هم حسی ایجاد می کند. اندیشه آزاد دو شاعر در شکل گیری ایماژها نقش برجسته دارد و با ساختار مدرن به نوآوری دست می یابند. شعر نادرپور و قبّانی از نظر مضمون و سازه های ایماژ، هم سو و قابل تطبیق است.
تحلیل مقارن لروایتي أسفار کاتبان لأبي تراب خسروي وکولي کنار آتش لمنیره رواني بور بناءً على نظریه جیرار جینیت السردیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
205 - 234
حوزههای تخصصی:
قدّم جیرار جینیت، عالم السرد البنیوی البارز، خطه شامله لدراسه النصوص السردیه. لقد قام بتحلیل المحاور الخمس الأساسیه للسرد، أی الترتیب السردی والدیمومه والرؤیه والتواتر والصوت. یدرس هذا البحث ویقارن روایتی أسفار کاتبان لأبی تراب خسروی وکولی کنار آتش لمنیره روانی بور، بناءً على النظریه السردیه لجیرار جینیت، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتیجه البحث أن الکاتبین قد حققا المفارقه الزمنیه باستخدام تقنیتین الاسترجاع والاستباق. تناول کلا المؤلفین أهمیه الحدث فی اللحظات الحرجه بالتواتر التکراری وتکرار حدث. کان خسروی أکثر نجاحا فی روایه قصته بسبب کثره المفارقات الزمنیه والتواترات التکراریه والتغیرات فی سرعه السرد. قدّم جیرار جینیت، عالم السرد البنیوی البارز، خطه شامله لدراسه النصوص السردیه. لقد قام بتحلیل المحاور الخمس الأساسیه للسرد، أی الترتیب السردی والدیمومه والرؤیه والتواتر والصوت. یدرس هذا البحث ویقارن روایتی أسفار کاتبان لأبی تراب خسروی وکولی کنار آتش لمنیره روانی بور، بناءً على النظریه السردیه لجیرار جینیت، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. أظهرت نتیجه البحث أن الکاتبین قد حققا المفارقه الزمنیه باستخدام تقنیتین الاسترجاع والاستباق. تناول کلا المؤلفین أهمیه الحدث فی اللحظات الحرجه بالتواتر التکراری وتکرار حدث. کان خسروی أکثر نجاحا فی روایه قصته بسبب کثره المفارقات الزمنیه والتواترات التکراریه والتغیرات فی سرعه السرد.
تحلیل و واکاوی نقض حقوق بشر دوستانه در دوران دفاع مقدس از منظر ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
199 - 230
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو در ارتباط با انعکاس مضامین حقوق بشردوستانه در ادبیّات پایداری در دوران دفاع مقدس انجام شده است. بدین منظور و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و مطالعات کتابخانه ای از میان آثار منظوم و منثور منتخب و برجسته که مسائل و مشکلات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را در قالب شعر یا داستان به تصویر کشیده اند، مورد ارزیابی قرار داده ایم. مؤلفه های حقوق بشردوستانه با استناد به قواعد و مقررات بین المللی چون آزادی و امنیت، آرامش روحی و جسمانی، منع به کارگیری تسلیحات شیمیایی و حقوق اسرای جنگی از اهمّ مطالبی است که در این جستار مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شاعران و نویسندگان ادبیّات پایداری و جنگ تحمیلی در کنار توجه به مفاهیم دینی چون شهادت، ایثار، ازخودگذشتگی، فرهنگ عاشورا و… به اصول و مبانی اساسی و حقوقی انسان ها در جنگ بسیار توجه داشته اند و بر مبنای ارزش ها و هنجارهای اخلاقی آسیب روحی و روانی به ملّت بی دفاع ایران و بد رفتاری با اسیران و نقض قواعد و مقررات بین المللی در خصوص استفاده نامشروع از تسلیحات شیمیایی را محکوم نموده اند.
جایاه لیلی در شعر معاصر فارسی با توجه به رویکرد اسطوره کاوی (مطالعه ی موردی: نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد و حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
81 - 106
حوزههای تخصصی:
شناخت شخصیت های اساطیری و زنان اساطیری به طورخاص در شعر معاصر فارسی، راهی برای شناخت زن در روزگار معاصر و نیز شناخت شعر، لایه های معنایی و تحلیل آن است. در میان زنان، چهره ی لیلی در شعر فارسی اعم از کلاسیک و معاصر چهره ای شاخص است. لیلی در شعر فارسی یکی از بارزترین نمادهای معشوق است که در این پژوهش با تمرکز بر اشعار حسین منزوی، نصرت رحمانی و فروغ فرخزاد بازتاب چهره ی لیلی در شعر معاصر بررسی می شود. دلیل انتخاب این سه شاعر توجه آنان به جایگاه لیلی از حیث کمیت و کیفیت بوده است. پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که لیلی به عنوان یکی از شخصیت های مهم زن اسطوره ای در ادبیات فارسی، در شعر معاصر چگونه بازتاب یافته و چه نسبتی با چهره ی حقیقی زن در روزگار ما دارد. در این مجال پس از توضیح مبانی نظری، به کاربست نظریه ی اسطوره کاوی ژیلبر دوران در بازخوانی اسطوره ی لیلی در شعر نصرت رحمانی، حسین منزوی و فروغ فرخزاد پرداخته شده است. رویکرد اسطوره کاوی دوران رویکردی است که در آن بررسی چگونگی تأثیر زندگی شخصی مؤلف در کنار بافت- متن پژوهی به معنای تأثیرات تاریخی و اجتماعی در تألیف اثر موردتوجه است. این مقاله در سه بخش به کاربست الگوی دوران در بازخوانی اسطوره ی لیلی در شعر سه شاعر نام برده می پردازد. در این پژوهش مشخص می شود که هر سه شاعر برگزیده نگاهی متفاوت به اسطوره ی لیلی داشته اند و کارکرد اسطوره ها در شعر معاصر از وجوه گوناگون با کارکرد اسطوره در شعر سنتی متفاوت است. نصرت رحمانی از چهره ی لیلی اسطوره زدایی می کند. لیلی شعر نصرت، رها، آزاد و بی مرز است. در شعر منزوی گاه لیلی همان معشوق اساطیری است و گاه شاعر، لیلی را به خاطر اتخاذ موضع منفعلانه در عشق نکوهش می کند و فروغ نیز اسطوره ی لیلی را اسطوره ای کهنه برای عشق ورزی در زمانه ی معاصر می داند.
بررسی تطبیقی کهن الگوی آنیما در اشعار محمود درویش و فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
113 - 140
حوزههای تخصصی:
بنابر دیدگاه یونگ، روان شناس سوئیسی، ضمیر ناخودآگاه بشر یک سویه جمعی دارد که آکنده از کهن الگوهای موروثی از نیاکان اوست. این میراث می توانند بر افکار و احساسات بشر تأثیر بگذارند. یکی از آن کهن الگوها آنیما نام دارد که به شخصیت زن پنهان در وجود هر مردی اطلاق می شود. در آثاری که برآمده از احساسات مردانه هستند، به ویژه آثاری که مضمونی عاشقانه دارند، بهتر می توان ردّ پای آنیما را دید؛ زیرا در این آثار، زنِ درون مرد، مجال یافته تا خود را به مرحله ظهور و بروز رساند. نوشتار پیش رو با روش تحلیلی - تطبیقی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی که شباهت آثار ادبی را ناشی از مشترکات روان همه انسان ها می داند، به بررسی موشکافانه این کهن الگو در اشعار عاشقانه دو شاعر عشق پرداز معاصر، یعنی محمود درویش و فریدون مشیری می پردازد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که می توان از آنیما به عنوان مبنای مشترک در تطبیق اشعار دو شاعر استفاده کرد؛ زیرا با اینکه آن ها از دو فرهنگ و نژاد مختلف هستند؛ امّا به طور مشترک، بسیاری از کارکردها و فرافکنی های مثبت و منفی آنیما را به کار برده اند. وقتی احساس غم، ترس، پوچی و مرگ دارند، در سیطره آنیمای منفی قرار دارند و آنگاه که همسر ِدل و بانوی رؤیاهای خویش را سراپا همه خوبی و زیبایی می نامند و در آرزوی وصال او هستند، تحت سلطه آنیمای مثبت خویش هستند.
زبان، ابزار بازنمود مؤلفه های پست مدرنیسم در اسفار کاتبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسفار کاتبان رمانی متفاوت است. خلاصه کردن آن، اگر ممکن باشد، به تأمل بسیار و دقتی درخور، نیازمند است. ویژگی های متفاوت این رمان، با عناصر سازنده داستان های پست مدرن، همخوانی چشمگیری دارد. زیرا از روایت های متعددی که به نوعی با هم ارتباط دارند، تشکیل می شود. ولی آغاز و انجام آن ها در ابهام است. این رمان با روایتی آغاز می گردد که در پایان بندی از آن خبری نیست. تناقض و ناسازگاری اجزا هم در آن کم نیست. بنابراین مخاطب آن باید قصه خوان، قصه دان و دارای جهان بینی پست مدرن باشد تا بتواند اجزای پراکنده آن را با هم جفت و جور کند. امّا تمام این ویژگی ها تنها از طریق زبان به مخاطب انتقال می یابد. زبانی که خود با دشواری هایی همراه است. شفاف نیست و مرزهای در زمانی و هم زمانی در آن مخدوش است. زبانی که می خواهد هم بیانگر واقعیت و هم ابزار بیان رویدادهای رؤیاگونه، خواب، کابوس، اسطوره، نماد، توهم و تخیل باشد. به هر روی اطلاعات مربوط به این مقاله به شیوه کتابخانه ای فراهم آمده و سپس با بهره گیری از روش تحلیلی، توصیف شده است. حاصل کار این است که در مجموع، نویسنده می خواهد با اشارت های بینامتنی بسیارش به مسایل اساطیری، تاریخی، فردی و اجتماعی و روان شناختی، خواننده را به خود آورد تا دریابد که در نهایت، در صحنه زندگی تنهاست و از تاریخ سرزمین او تنها صدای استبداد و ستم به گوش می رسد و همواره کاتبان این اسفار، تاریخ را مطابق خواست «قدرت» و در غیاب مردم ستمدیده نوشته اند.
تحلیل شناختی خودآگاهی شخصیت سالم براساس نظریه ویکتور فرانکل: مطالعه موردی رمان های سووشون و آنا کارنینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
148 - 178
حوزههای تخصصی:
شخصیت سالم همواره درپی یافتن هدفی برای معنابخشیدن به زندگی خویش است. در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل، معنادارشدن زندگی انسان سالم درپرتو ویژگی هایی مثل آزادی اراده و بیداری، احساس مسئولیت، اراده معطوف به معنا، عشق ورزی و دین باوری توصیف شده است. خودآگاهی به معنی آگاهی داشتن انسان از خویشتن، از مؤلفه های مهم در نظریه معنادرمانی فرانکل است. در معنادرمانی، انسانی را که درجست وجوی معناست، با مسئول بودن و آگاه بودن مواجه می کنند. رمان هایی همچون سووشون سیمین دانشور و آنا کارنینا از لئو تولستوی، قابلیت هایی برای بررسی خودآگاهی شخصیت سالم را دارند. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بررسی روان شناختی رمان های سووشون و آنا کارنینا با تأکید بر نظریه فرانکل صورت گرفته و به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا شخصیت های این رمان ها خصوصیات انسان سالم ازنظر فرانکل را دارند یا خیر. یافته های پژوهش نشان می دهد در سووشون ، یوسف (شخصیت اصلی رمان)، فردی خودآگاه است و آگاهی از خویشتن به صورت مستقیم، باعث بروز ویژگی هایی همچون بیداری، عشق، خودبسندگی و مسئول بودن در او می شود. در آنا کارنینا ، لوین درنتیجه رخ دادن اتفاقاتی در زندگی مشترکش به خودشناسی می رسد و صفات شخصیت سالم در او متجلی می شود؛ بر این اساس و با توجه به مسئله اساسی این پژوهش به نظر می رسد ویژگی های قهرمانان رمان با آنچه فرانکل تعریف کرده است (جز خودبسندگی)، انطباق دارند؛ البته خودبسندگی را می توان زیر مؤلفه پاسخ گویی به ندای وجدان ازنظر فرانکل قلمداد کرد.
بررسی افعال حرکتی در سوره یس بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی تالمی
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی به عنوان علمی نوین در حوزه های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است و یکی از حوزه های نوین آن، زبان شناسی شناختی می باشد که در آن زبان الگوی اندیشه و الگوهای ذهن انسان را منعکس می نماید و فعل به عنوان مؤلفه ای مؤثر نقشی مهم در ایجاد افعال حرکتی دارد، چنان که فعل یکی از ارکان اساسی در جمله به شمار می رود. قرآن کریم دارای امور عینی و انتزاعی بسیاری می باشد. پژوهش حاضر به بررسی این افعال در سوره یس و با روش توصیفی تحلیلی بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی تالمی اختصاص یافته است، از آن جا که این سوره دارای افعال حرکتی متعدد است تحلیل آن ها ضروری به نظر می رسد به این جهت این مقاله به چگونگی روند و سیر این گونه افعال بر اساس نظریه تالمی می پردازد و آن ها را از جهات پیکر، زمینه، حرکت و جهت مورد بررسی تحلیلی قرار می دهد و به این نتیجه دست می یابد که بررسی این افعال برطبق دیدگاه نوین زبان شناسی شناختی باعث درک فراتر و شامل تر از آیات با استفاده از تصورات ذهنی می شود.
همانندی هسته های تصویری چند بعدی در اشعار کودکانه محمد کاظم مزینانی و سلیمان العیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیل و تصویر، دو عنصر بهم پیوسته شعرکودک ونوجوان هستند. مبنای تصویرهای ناب شاعرانه، تخیل فراگیر است که ازمشاهده واقعیت ها سرچشمه می گیرد. تصویر، عامل انعکاس و برحسته سازی محتوا و درونمایه شعر است. عنصرخیال در شعر کودکان ونوجوانان، باتقویت ذهن و ایجاد خلاقیت درآنان، روح وروانشان را تلطیف و نگاهی برتر وهنری به ایشان می بخشد که بتوانند میان تصاویرذهنی وعینی ارتباط برقرارکنند. تصویر به دونوع ساده و چندبعدی تقسیم می شود، تصویرهای چندبعدی غالبا پیچیده هستند. یک تصویر چندبعدی که حاصل رویهم گذاشتن چند تصویراست هسته تصویری را بوجود می آورد. ارزش وزیبایی هسته های تصویری با مجموعه ای ازتصویرهای پایه و پیرو و پایانی براساس میزان تخیل وعاطفه واحساس شاعر تعیین می شود. در بررسی پیش رو براساس شیوه توصیفی- تحلیلی- تطبیقی، معلوم شد که هسته های تصویری درشعر محمدکاظم مزینانی، انتزاعیتر وپیچیده تر هستند واز قوه شاعری بیشتری برخوردارند. درحالیکه هسته های تصویری اشعارسلیمان العیسی عینی ترند وبا موضوعات واقعیترمانند میهن، ملیت، همبستگیهای قومی تناسب بیشتری دارند.
طنز موقعیت چشمه دیگری از نبوغ حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبیعی ترین نوع طنز، طنز رفتاری است که بدون هیچ گونه هنرنمایی های ادبی و زبانی، موجب طیبت و تعجب و حیرت می شود. حافظ برخلاف شاعران هم عصر خود در اواخر ایلخانیان و عهد تیموریان که تنها به بازی های زبانی و صناعت های ادبی در شعر اهمیت می دادند، دو عنصر صورت و محتوا را به طور هم زمان در کانون تمرکز خود قرار می دهد. به این سبب طنز های موقعیتی در اشعار او بیشتر از طنزهای ادبی است. حافظ معمولاً به جای انتقاد از سیاست حکومت ها، رفتارهای بی هنجار حکومتیان و طرف داران آن ها را که اغلب درآمیخته با تزویر و ریا است به طور صریح به تصویر می کشد تا از تقابل و تعارض آن ها با رفتارهای منطقی و متعارف انسانی، موقعیت های تمسخرآمیز و مضحک پدید آورد. یا آن که رفتارهای ریاکارانه را در برابر رفتارهای شفاف عرفی قرار می دهد تا از این طریق موقعیت های تقابل دار و طنزآمیز بیافریند. برخی از گونه های طنز موقعیت در اشعار حافظ عبارت اند از: صراحت گویی، خودزنی/ تظاهر به فسق و دگراندیشی، وارونه کاری/ وارونه گویی، تناقض گویی و تقابل آفرینی، تکبر و طلب کاری، طنز تراژیک، اغراق و مبالغه، خودکم بینی، دلیل آوری توجیه گرانه، شوخ طبعی. در این مقاله فقط سه گونه نخست را به بررسی گذاشته ایم.
تحلیل تطبیقی ساختار دیباچه های کتب تاریخ و تذکره های عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
109 - 138
حوزههای تخصصی:
دیباچه دروازه ورود خواننده و نویسنده به متن اصلی است. سنّت دیباچه نویسی در سده های چهارم و پنجم هجری رونق گرفت و در دوره تیموری به نقطه اوج و اعتلای خود رسید. دیباچه نویسی در دوره صفوی نیز ادامه یافت و با نوآوری ها و دگرگونی هایی همراه بوده است. تاریخ نگاری و تذکره نویسی دو زمینه ای است که در عصر صفوی توجّه ویژه ای به آن ها شده است. در این جستار، ساختار دیباچه-های متون منثور عصر صفوی و ارکان تشکیل دهنده آن ها با تکیه بر کتاب های تاریخ و تذکره ها به روش تحلیلی توصیفی بررسی و نقاط اشتراک و افتراق آن ها تبیین شده است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که هرچند نویسندگان عصر صفوی در نوشتن دیباچه ها از سنّت دیباچه نویسی در ادوار گذشته تبعیت کرده اند، امّا ساختار دیباچه های متون مورد بررسی با تغییراتی همراه بوده است. نعت و منقبت اهل بیت (ع) بخصوص مدح حضرت علی (ع) و رساندن نسب ممدوح به امامان معصوم به دلیل رواج مذهب تشیّع در عصر صفوی، از اختصاصات دیباچه های متون منثور این دوره است. مورّخان و تذکره نویسان در نگارش حمد و ثنای الهی، نعت و منقبت پیامبر (ص)، فصل الخطاب، معرّفی نویسنده، سبب تألیف کتاب، تأکید بر اهمّیت موضوع کتاب تقریباً عملکرد یکسانی داشته اند؛ امّا در پرداختن به ستایش مُهدَی الیه (اهداشونده)، نعت و منقبت اهل بیت (ع)، تاریخ تألیف و وجه تسمیه کتاب، ذکر منابع اثر و خاتمه دیباچه متفاوت عمل کرده اند. همچنین در پردازش مطالب تذکره نویسان نسبت به مورّخان به تفصیل سخن رانده و بیانی ادیبانه تر داشته اند.
کاربست خلاقانه واژگان در زبان عارفان براساس نظریه حوزه های لانگاکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگام تولید یا فهم عبارت های زبانی، در فرآیندهای کاملاً پیچیده و ظریف ساخت مفهومی درگیر می شویم که از منابع فراوان و گوناگونی برداشت می کنند. ازجمله این منابع «معانی واژگانی» است. از نخستین ادوار تکوین تصوف اسلامی، خلق معانی بدیع و نامتعارف و بازی های زبان شناختی با واژگان در گستره وسیعی از زبان عارفان به چشم می خورد. همجواری بافتیِ معنای متعارف واژه درمقابل معنای خلاقانه و بدیع، به چندصدایی معنایی منجر می شود و هدف عارف از این همجواری، شکستن عرف و عادت های زبانی به عنوان محور جمال شناسی در بلاغت صوفیه و در نتیجه عادت ستیزی در نگریستن به واقعیت زبانی و فرازبانی است. پژوهش حاضر می کوشد با توجه به مبانی نظری و روش شناختی نظریه حوزه های لانگاکر، سازوکارهای معناسازی عارفان را از رهگذر «ابهام معنایی واژگانی» بررسی کند. براساس نتایج پژوهش، برخورد خلّاقانه عارفان با دو پدیده «چندمعنایی» و «هم آوا-هم نویسگی»، ضمن فراهم آوردن بستر مناسبی برای معنی آفرینی و گفتمان سازی با تغییر حوزه های معنایی واژگان در فرآیندی ساخت شکن و آشنایی زدا به شاعرانگی و ارزش زیبایی شناختی زبان عرفان افزوده است.
واکاوی «تقابل»، در «عدم قطعیت» معنای پست مدرنی «من و انکار شراب این چه حکایت باشد؟!» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
87 - 122
حوزههای تخصصی:
شعر یا غزل پست مدرن از جمله سبک های شعری معاصر است که در آن، شاعر به کمک شگردهای ادبی و بلاغی گوناگون، با محتوامحوری، به بیان چندگونه و چندگانه معانی شعر می پردازد و خواننده را با خود هم قدم می سازد و در عوالم مبهم متناقض و متضاد رها می کند، به گونه ای که مخاطب با معانی متکثر مواجه می شود و در چنین دنیایی، سرگردان می ماند. از آنجا که «تقابل» ها پایه و اساس ساختار ذهنی انسان را تشکیل می دهند، بررسی «تقابل»ها و شکستن آن ها می تواند به عنوان یکی از راهکارهای شناخت بهتر هر اثر ادبی باشد. در دیوان حافظ شیرازی نیز این تقابل ها نقش مهمی ایفا می کنند. بررسی این تقابل های دوگانه و ساختارشکنی آنها به نوعی، با شیوه پسامدرنی شعر و غزل می تواند در پیوند باشد. به سخنی دیگر، این تقابل ها شعر را به سوی معانی متفاوت و گوناگونی هدایت می کنند. ساختار تقابل های دوگانه در دیوان حافظ، علاوه بر تضاد ساختاری و درونی خود، به پیدایش شگردهای بلاغی و ادبی خاصی منجر می شود که این شگردها به نوبه خود، زمینه ساز عدم قطعیت معنای پست مدرنی در غزل حافظ می شوند. پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، در پی آن است که این تقابل های دوگانه در غزل مذکور در عنوان، چه شگردهایی را به دنبال خود برای معنازایی و تکثر معنا -و در نتیجه، عدم قطعیت معنا- در پی دارد و به این نتیجه دست یافته که اولاً تناقض، ابهام، ایهام و طنز از جمله کارکردهای پی آیندی تقابل های دوگانه هستند و ثانیاً همه این موارد به تنهایی یا به صورت متداخل، باعث می شوند غزل حافظ نیز به غزل پست مدرن نزدیک شود.
بازتاب تجدد و حیرت در سفرنامه های ایرانیان عصر قاجار
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
1 - 24
حوزههای تخصصی:
مفهوم تجدد از جمله مهم ترین مفاهیمی است که از عصر قاجار تاکنون هم «پرسش» آفریده و هم «مسأله» و نیز «حیرت». در سفرنامه سیاحان حیرت افروزی، بارز و برجسته است. روش تحقیق، کیفی است که با رویکرد تفسیری-تاریخی و با برخورداری از درک همدلانه مبتنی بر کشف نیت مؤلف تنظیم شده، و با تأکید بر امکان گزینش دوگانه مؤلف- مفسّر صورت بندی شده است. با در نظر گرفتن اینکه در ایرانِ عصر قاجار، با جامعه ای بازمانده و مردمانی فقیر در مقایسه با اروپا روبرو بوده ایم، این پرسش به میان خواهد آمد که بازتاب تجدّد از نگاه سیاحان ایرانی در سفر به غرب چگونه رؤیت، تجربه و روایت شده است؟ این نوشتار معطوف به دو مفهوم «تجدّد» و «حیرت» و بازیابی آن در سفرنامه های سیاحان ایرانی است. در این مقام، ما برحسب متون مورد مطالعه، با ریخت شناسی «تجدد» به مثابه ترقّی با رویکردی ایجابی_ایلافی، در قالب نوسازی، شهرسازی و صنعتی شدن، و «حیرت» به مثابه عرفی نگری در ذیل اعجاب آفرینی، باورناپذیری، تحسین آشکار و غبطه خوری روبرو هستیم. ریشه های تحیّر به مختصات تجدّد به سه ساحت «اندیشه»، «سیاست»، «جامعه و فرهنگ» بازمی گردد. در حاشیه این حیرت آفرینی، در دو ساحت «دین و اخلاق» و «سیاست بین المللی و نظامی» با رویکرد انتقادی مواجه ایم.