فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
45 - 67
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النقد الثقافی من المناهج النقدیه الحدیثه التی أعطت المتلقی فرصه تحدید النص وفکّ شفراته واستنطاق ما به من معان جدیده، وهذا ما ینیط الباحث اللثام عنه فی الأشعار الوعظیه لأبی مسلم البهلانی الذی یُعتبر من أبرز شعراء عمان، حیث جاء خطابه الاعتباری، لیحثَّ على عدم الرکون إلى الدنیا ولزوم الحذر من الموت. ولدعواته إلى الخیر واستنهاض المسلمین الأثر البالغ فی أحداث تاریخ عمان الحدیث، خاصه إبان حکم الإمام سالم الخروصی. اعتمد البحث على ضوء آراء الغذامی فی النقد الثقافی، لاستظهار الأنساق المضمره والمعلنه فی الخطاب الوعظی للبهلانی عبر المنهج الوصفی- التحلیلی فی أربعه محاور وهی: النسق التوعوی من فتن الدنیا وقد حاکه البهلانی فی عباءه النسق الفحولی، باخعاً نفسه فی نسق انکساری وإیدیولوجی. ویقرأ المتلقی فی النسق الاعتباری من الموت نسقاً تحذیریاً للأنا والآخر یستقبح فیه الشاعر غفله الناس،وفی جلده لنفسه یستشعر القارئ نسقاً عصابیاً لنفس مضطربه یوبِّخ البهلانی فیها الانغرار بالدنیا، کما یبرز النسق الاستعلائی تجاه الآخر. وفی النسقین الأخیرین؛ الدعوه إلى الوحده والترغیب إلى الخیر أیضا کان السیاق یعبّر عن نسق فحولی للأنا الخبیره بأسباب الهزیمه عند المسلمین وقد تمّ کشف النسق الصوری عبر الصور الجمالیه للتشبیه فی الدراسه. یستنتج الباحث من کلّ هذه الأنساق المضمره والمعلنه بتأثُّر الشاعر من الخلفیه الدینیه وانعکاس وطغیان هذا الاتجاه الدینی على معظم دیوانه.
بررسی چگونگی پدیداری تریلوژی در سه رمان همسایه ها، داستان یک شهر و زمین سوخته احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سه گانه یا تریلوژی از موضوعات پر کاربرد در ادبیات غرب است. این ژانر ادبی اخیراً وارد ادبیات داستانی ایرانی شده و در پی آن برخی از نویسندگان به خلق آثاری در این زمینه پرداخته اند. احمد محمود نویسنده رئالیست و معاصر اهل جنوب که کار نوشتن را با داستان کوتاه آغاز نموده، با مهارتی شگرف آن را به داستان های بلند خود پیوند زده و از آنجا که بر پایه موضوع واحد تحوّلات بزرگ تاریخی-اجتماعی معاصر ایران، آن ها را بهم درمی آمیزد، این تصوّر شکل می گیرد که آیا می توان سه رمان همسایه ها، داستان یک شهر و زمین سوخته این نویسنده را نمونه ای از یک تریلوژی برشمرد؟ محمود که با نگاهی واقع گرا، در بیشتر داستان های خود متعهّدانه به بازتاب رخدادهای مهمّ جامعه می نشیند، به شیوه ای ماهرانه پیوندی عمیق بین آن ها ایجاد می نماید و پیوسته سعی در حفظ آن دارد. در اغلب داستان های وی، محتوا و شخصیّت ها به گونه ای به یکدیگر مربوط و متّصلند که گمان می رود هر داستان با حفظ مشترکات درونی نظیر پرداختن به دگرگونی های تاریخی و اجتماعی سال های 1330 تا 1360 ایران در سایه سیاست، مسأله نفت، استعمار، جنگ و تبعات اجتماعی آن در عین وجود استقلال هر اثر، به نوعی سبب ایجاد تریلوژی شده است. نگارنده در این پژوهش، با روشی توصیفی – تحلیلی و بر اساس مستندات کتابخانه ای به بررسی چگونگی پدیداری تریلوژی در رمان های یاد شده پرداخته و میزان انطباق این آثار را با معیارهای آن ارزیابی می نماید.
بررسی نقش های عاطفی و ادبی در خسرو و شیرین نظامی گنجوی بر اساس نظریه ارتباط رومن یاکوبسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
100 - 114
حوزههای تخصصی:
نظریه روشی منسجم برای مطالعه ادبی است که بر اساس دیدگاه خاصی قرار گرفته باشد. یکی از این نظریه ها، نظریه ارتباطی یاکوبسن است. برای ایجاد هر ارتباطی به مجرایی نیاز است تا بتوان به کمک آن پیوند ذهنی میان فرستنده و مخاطب برقرار کرد. نظریه پردازان نقش های مختلفی را برای زبان در نظر گرفتند. نظامی از شاعرانی است که قریحه و استعداد بالایی در سرودن اشعار غنایی و عاشقانه دارد. در منظومه غنایی خسرو و شیرین، نقش عاطفی و ادبی، کمک کرده تا شاعر نگرش و احساس خود را بیان کرده، اشعار زیبایی خلق کند. دو نقش عاطفی و ادبی از نقش های پرکاربرد در خسرو و شیرین نظامی هستند. در خسرو و شیرین، نظامی احوالِ شخصی شخصیت های داستان را برای مخاطبش بیان می کند. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نقش های عاطفی و ادبی در خسرو و شیرین نظامی گنجوی براساس نظریه ارتباط رومن یاکوبسن پرداخت و میزان تأثیر این نقش ها در داستان ها و مخاطب مشخص گردید. نتایج پژوهش نشان داد که احساس، تخیل و اندیشه نظامی در متن داستان ها قابل مشاهده است و عنصر عاطفه در کلامِ نظامی سبب شور و شادی شده، مضمون آن به آسانی در ذهن مخاطب جای می گیرد. همچنین مشخص شد که کارکرد ادبی در شعر غنایی نظامی به اوج خود رسیده و نظامی برای منتقل کردن پیام خود از صنعت ادبی بهره برده است.
بررسی طبیعت در هزار و یک شب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
66 - 78
حوزههای تخصصی:
هزارویک شب یکی از متون ادبیات عامیانه به شمار می آید که به لحاظ گستردگی محتوایی و اشارات آن به مفاهیم ساده و در عین حال عمیقی که در طول تاریخ دغدغه بشر بوده اند تا به امروز محل بحث و بررسی بوده است. هدف مقاله حاضر بررسی طبیعت در داستان های هزارویک شب است. این مقاله با روش توصیفی بر اساس کتاب هزارویک شب ترجمه محمدرضا مرعشی پور انجام شده است. نتیجه اینکه ما در این مجموعه عظیم با سه نوع طبیعت روبه رو هستیم: 1. طبیعت بی جان مانند جزیره، غار، کوه، دریا؛ 2. طبیعت سبز گیاهان و درختان که شامل درختان طبیعی و درختان جادویی و عجیب و غریب می شود؛ 3. طبیعت جاندار یا حیوانات که شامل حیوانات معمولی و حیوانات افسون شده است. در حکایت های هزارویک شب با بسامد بالای تغییر شکل انسان به جانور مواجهیم که معمولاً به عنوان مجازات فرد گناهکار و یا حتی ساحری انسان بی گناهی را به خر، غزال، خرس، میمون، سگ و پرنده تبدیل می کند. در نهایت اینکه اساساً طبیعت در هزارویک شب زمینه ساز وقوع قصه های فراوانی شده است که اگر این زمینه وجود نداشت، قصه آفریده نمی شد.
نگارها و انگاره ها در شعر معاصر فارسی، نقد و تحلیل ساختاری تمثیل در ایماژهای شعر نادر نادرپور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ایماژ (تصویر ذهنی) و تمثیل از اصطلاحات مهم در بلاغت هستند. نادر نادرپور، شاعر تصویرگرا برای تصویرسازی شگردهای گوناگون دارد. کاربرد تمثیل در ایماژهای شعر او از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ امّا تاکنون پژوهش فراگیر و اثر مستقلی در این زمینه پدید نیامده است و اهمیت دارد؛ سروده های او از این دیدگاه بررسی شود. هدف از این پژوهش، نقد و تحلیل ساختاری تمثیل در ایماژهای شعر نادرپور است که با روش کتابخانه ای و فیش برداری با شیوه توصیفی _ تحلیلی به ارزیابی تمثیل ها در آفرینش تصویرها می-پردازد. نویسنده برای آگاهی و شناخت بهتر پیرامون موضوع اصلی این پژوهش از کتاب ها و مقالات دست اول نیز بهره برده است. تمثیل های کوتاه که در سروده های نادرپور مورد توجّه قرار گرفته است؛ تشبیه تمثیلی و تمثیل هایی است که با سمبل، اسطوره، چشمزد (تلمیح)، کهن الگو (آرکی تایپ) و باورهای مردمی شکل می گیرند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ این شاعر هنرمندانه و با نوآوری از شکل های تمثیل کوتاه و گسترده در تصویرسازی بهره می گیرد. جلوه های تمثیل کوتاه در تصویرسازی از تمثیل گسترده بیشتر است. تمثیل ها دستاویزی برای نمایش تصویرهای خیالی نادرپور هستند که به شکل هیأتی زیبا در شعر نمایان می-شوند و سخن شاعر را می آرایند. این دستاورد در مجموعه های پایانی بسیار چشمگیر است.
واکاوی طبیعت در گفتمان مشترک ضرب المثل های لبنانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
159 - 177
حوزههای تخصصی:
از آنجا که ضرب المثل ها یکی از مقوله های زبانی بسیار مهم هر ملت را تشکیل می دهند و علاوه بر این نمای کاملی از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید یک ملت هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و مقوله مهمی در مطالعات زبان شناسی و ادبیات به شمار می روند.ضرب المثل ها در ادبیات ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند تا جایی که بخش مهمی از ادبیات هر جامعه را دربرگرفته اند و بررسی آن ها منجربه کشف اشتراکات و اختلافات فرهنگی آنها می شود و نشانه دغدغه فکری گذشتگان و دارای پند و اندرز است. زبان های فارسی و عربی در طول تاریخ همواره تاثیرات بسیاری بر هم داشته اند و این تاثیرات و مبادلات فرهنگی گاها باعث ایجاد اشتراکات زیادی بین این دو زبان شده است. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی ضرب المثل های با مفهوم مشترک بین این دو زبان را از نظر جایگاه عناصر طبیعی در آن ها مورد بررسی قرار دهد. نتایج این مقاله حاکی از آن است مثل های فارسی و لبنانی در به کارگیری عناصر طبیعی زمینی دارای مشترکات بسیاری هستند علت این امر به موقعیت جغرافیایی، بافت فرهنگی و تاریخی و بینش مشترک دو ملت باز می گردد. اما در عین حال ضرب المثل های لبنانی در مقایسه با ضرب المثل های فارسی گرایش بیشتری به عناصر طبیعت به ویژه حیوان و سنگ داشته است. از دیگر نقاط مشترک آن ها، این که هر دو زبان در بیان مثل های خود در به کارگیری حیوانات به استقامت آن ها، غریزه و جثه شان توجه داشته اند اما در دیگر عناصر همچون کوه، سنگ و آب صرفا خود واژگان مدنظر بوده اند.
Domestic Violence in Allende's Violeta(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Domestic is a term that encompasses intimate partner violence wherever it occurs and in whatever form. Galtung categorizes violence into three types of direct, structural, and cultural violence. The purpose of this article is to analyze Allende's Violeta (2022) based on Galtung's category of violence and Simeon de Beauvoir's feminist theory. This is a qualitative library-based study. Allende presents female characters who are victims of domestic violence at the hands of their husbands, their partners, and not their fathers. There are different types of domestic violence practiced against women and children in the novel due to the patriarchal perspective, culture, norms, and customs. Structural violence makes the role of cultural violence transparent. It is the role of cultural violence that legalizes structural violence. It is concluded that in order to eliminate domestic violence against women, the cultural violence resulting from the patriarchal system must be replaced with a new culture of anti-oppression, non-violence, and mutual understanding toward women.
Othering Beings and Being’s Other: A Comparative Study of Shakespeare’s Hamlet and Sarah Kane’s 4.48 Psychosis in Terms of Levinasian Ethical Self(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۶, No ۲, Spring ۲۰۲۴
35 - 57
حوزههای تخصصی:
The renaissance and the postmodern era provide two interesting periods for discussion. The renaissance can be viewed as the early modern period prefiguring the contemporary world. Thus, the two aforesaid periods can be connected to one another. This comparative study discusses two works: one from the early modern period and the other from the postmodern world. Shakespeare’s Hamlet (1603) and Sarah Kane’s 4.48 Psychosis (2000) provide the material for a discussion on the treatment of the Other as conceived by the philosophy of Levinas in his Otherwise than Being or Beyond Essence (1978). In the spirit of brevity, the central events of the plays and the most suggestive dialogue are discussed. One of the most pertinent concepts in Levinas’ ideology is responsibility which is required for the transcendence leading to subjectivity. It is concluded that while in Shakespeare the unethical mostly die, thus ending their torment, the fate that awaits Kane’s characters is much more dire; they are left battered and bruised, corporeal shells of Beings, paralyzed in time and unable to transcend Being towards the Other. As such, it is seen that the postmodern treats unethical Beings much harsher compared to the early modern.
دگردیسی یک روایت: جانور همسری در اسطورۀ «کوپید و سایکی» و قصّه های پریان «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
97 - 134
حوزههای تخصصی:
جانورهمسری یکی از برجسته ترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزاده ای زیبا نمایان شده است. ریشه های جانورهمسری را می توان در ازدواج انسان ها و خدایان در اساطیر و افسانه ها دانست. روایت اسطوره ای «کوپید و سایکی» یکی از مهم ترین اسطوره هایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری می دانند، حال آن که در اساطیر و قصّه های عامیانه کهن تر از «کوپید و سایکی» نیز می توان ریشه های جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانه فرهنگ های گوناگون، به ویژه ایران، می توان قصّه های شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آن ها شباهت های فراوانی به اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار» دو مورد از قصّه هایی است که اشتراکاتی با اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روان کاوانه و کهن الگویی نقد و تحلیل شده اند تا برخی از زوایای پنهان آن ها که نشان دهنده اشتراکات و تفاوت هایشان است، آشکار شود. قصّه های جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آن که متأثر از اسطوره رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّه های پنچه تنترا هستند؛ البته می توان قصّه هایی را که ترکیبی از اسطوره رومی و قصّه هندی باشند هم در میان آن ها دید. عقده ادیپ، ترس از ازاله دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.
L'effet des ressources audiovisuelles et multimédias sur la qualité de traduction des étudiants du français au niveau de master(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les méthodes d'enseignement de la traduction peuvent porter des effets variés sur la qualité de traduction des étudiants. Ainsi, dans cette recherche, nous souhaitons savoir comment et avec quelle méthode pourra-t-on rendre les cours de traduction plus efficaces et améliorer la qualité de traduction des étudiants de master ? Dans le cadre d’une recherche-action analytique et descriptive, nous mettrons en œuvre une méthode consistant en l’exploitation des ressources audiovisuelles dans le processus de l’enseignement de la traduction. Cette recherche se donne pour objectif d'étudier l'effet de notre pratique pédagogique proposée sur la qualité de traduction des participants au projet, composés de dix-neuf étudiants de master en traduction et en littérature française qui ont suivi notre formation conçue à cet effet. Les résultats de la recherche, après l’analyse des données à l'aide d'un test t pour échantillons appariés et d'une ANCOVA unidirectionnelle, ont montré que la méthode mise en œuvre avait un effet positif sur la qualité de traduction des étudiants. Cependant, aucune différence significative n'a été trouvée entre la qualité de traduction des étudiants en littérature et en traduction.
Le langage et la réalité au prisme de la philosophie du langage : une étude diachronique des perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La vision du langage a toujours été soumise au point de vue ontologique des philosophes. Dans cette perspective, nous avons étudié le lien du langage avec la réalité en examinant les différentes perceptions du statut ontologique de ce dernier dans la dialectique permanente entre le relativisme et l’objectivisme afin de pouvoir dégager les phases principales d’un parcours évolutif riche et complexe. Pour ce faire, nous avons délimité l’étendu de notre recherche aux philosophes tels que Socrate, Platon, Aristote, Frege, Russell, Wittgenstein, etc., qui ont contribué à marquer un tournant dans la conception de ce lien depuis l’Antiquité jusqu’à nos jours. Notre étude se termine par l’examen de la théorie austinienne dans la mesure où cette dernière reste toujours la plus récente à dépasser les conceptions classiques du langage et du traitement de la vérité. Nous avons ainsi, relevé trois phases d’évolution réflexive à propos du lien entre le langage et la réalité.
بررسی تطبیقی تروما در اولیس از بغداد اثر اِریک- اِمانوئل اشمیت و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها نوشته رضا قاسمی و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
161 - 189
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، مسئله تروما (روان زخم) در اولیس از بغداد، نوشته اِریک اِمانوئل اشمیت و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها، نوشته رضا قاسمی مورد بررسی قرار گرفته است. خواننده در هر دو داستان شاهد مهاجرت شخصیت اصلی داستان است. سَعد، شخصیت اصلی اولیس از بغداد به جهت گریز از جنگ داخلی، تصمیم به مهاجرت می گیرد. هم نوایی شبانه روایتی فراواقع گرایانه از مهاجرت یدالله را به تصویر می کشد. پژوهش پیشرو به دنبال چرایی مهاجرت و آسیب های ناشی از آن است. تروما یا روان زخم به دنبال یک آسیب روانی - که معمولاً در کودکی برای فرد بوجود می آید- می تواند عواقب جبران ناپذیری داشته باشد که درمان آن بسیار سخت و حتی گاه ناممکن است. مهاجرت، بخصوص اگر امری ناخواسته باشد، می تواند آسیبی تروماتیک در پی داشته باشد که گاه موجب چند پارگی، احساس افسردگی، پوچی، تنهایی و نابسامانی خواهد شد. فردی که مهاجرت را تجربه می کند با دنیایی جدید مواجه است که در آن اصول و مرزبندی های بسیاری دستخوش تغییر خواهند بود. این پژوهش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی، نشان می دهد که مهاجرت، چه به صورت اختیاری و چه به صورت اجباری، می تواند پیامدهای ترومایی در برداشته باشد، هویت یک فرد را دگرگون کند و بر تجربیات و روابط شخصیت ها تأثیر بگذارد. هم چنین روایت مهاجرت چه به صورت واقعی و چه فراواقع گرایانه، آشفتگی در نوشتار و ساختار داستان را در پی دارد که خود حاکی از روایت تروماتیک می باشد. این تحقیق به بررسی مفهوم تروما در دو اثر ادبی از اریک امانوئل اشمیت و رضا قاسمی پرداخته و روش هایی که در هر کدام به تصویر کشیده شده است، مقایسه خواهد شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هر دو رمان اجتماعی، تروما را به عنوان یک پدیده پیچیده و چندوجهی به تصویر می کشند که زندگی افراد را به روش های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از سوی دیگر بازنمایی تروما در هر رمان منحصر به فرد است و زمینه فرهنگی و تاریخی آثار مربوطه را منعکس می کند.
کارناوالیزه شدن جامعه ایران در عصر مشروطه (مطالعه موردی آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
165 - 184
حوزههای تخصصی:
اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی به کار برد. این واژه در نزد وی به عنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بی پرده، آزاد و رها و بی هیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی می پرداخت. مؤلفه های کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارت اند از رﺋﺎلیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهش های توصیفی، کتابخانه ای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیم شمال بررسی می شود. روش نمونه گیری، انتخابی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی- تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مؤلفه های آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته می شود.
تحلیل پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت و نمود مصادیق این دو مفهوم در شعر دوره مشروطه (با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
13 - 28
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسندگان بر آن بوده اند تا پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت را در شعر دوره مشروطه با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار، تحلیل کنند. این جستار در پی پاسخگویی به دو سوال اصلی است: آیا مفهوم گرایش ملی در اساس با جهان بینی دینی در محدوده تحقیق حاضر در تقابل و تضاد است؟ و ارتباط دو مفهوم ملیت و دیانت در محدوده تحقیق حاضر چگونه و با چه عناصر و مصادیقی نمود پیدا کرده است؟ راجع به اهمیت تحقیق باید خاطرنشان کرد که یکی از مسائل جدی در جامعه امروز، بحث ارتباط ملیت و دیانت با یکدیگر است و در محدوده تحقیق حاضر و پرسش های پژوهش به ویژه سوال دوم، تاکنون پژوهشی مستقل انجام نشده است. بعد از تحلیل اشعار شاعران مورد نظر از جهت توجه به مفاهیم ملیت و دیانت، مشخص شد که این مفاهیم نه تنها در مقابل هم نیستند؛ بلکه در پیوند و تعامل با هم هستند و این پیوند در قالب مصادیقی چون پیوند عنصر ملی وطن با دین و پیوند عنصر ملی مظاهر تاریخ و فرهنگ ملی با عنصر دینی اسوه های دینی خود را نمایان کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی – تحلیلی بوده است.
چهره دوگانه «مطرب» در ادب فارسی (با تاکید بر ادب عرفانی تا سده هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
27 - 48
حوزههای تخصصی:
در بخش بزرگی از ادب فارسی مخصوصاً شعر، تیپ «مطرب» حضور برجسته دارد. حافظه شعری ایرانی مأنوس با ادب کلاسیک (سعدی و حافظ و مولوی)، سیمایی بشکوه و اثیری از او می یابد، اما به محض ورود به سطح زبان جامعه، متوجه بار معنایی تحقیرآمیز آن می شود. این تحقیق در پی آن است تا با بررسی متون مشهور ادبی تا سده هشتم، به این سؤال های اصلی پاسخ دهد: «مواجهه دوگانه با «مطرب» در ادب و فرهنگ قدیم ایران چگونه نمود می یابد؟»، «آبشخورهای این رویارویی متناقض کدام است؟» این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای انجام شده و دایره زمانی آن از آغاز ادب فارسی دری تا سده هشتم است. فراوانی منابع ادبی، نویسنده را وادار کرده تا به امهات متون بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در بخشی از ژانر ادب عرفانی و ادب درباری، مطرب چندان چهره ارجمندی ندارد، اما در سایر ژانرها، چهره او تابناک و ارزشمند است. آنچه باعث ایجاد سیمایی منفی از مطرب در ادب صوفیانه شده، علاوه بر تأثیر نصوص دینی در شکل گیری این نگاه، توأمانی مطربی با حواشی فساد آلود بزم های طرب و درآمیختگی مفهوم مطرب و لولی است.
نقد و بررسی جایگاه سعدی در کتب فارسی متوسطه دوم؛ تحلیل محتوای کیفی و ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
کتب ادبیات فارسی آموزش وپرورش نقش و جایگاه بسیار مهمی در ترویج زبان و ادب فارسی و پیوند دانش آموزان با اخلاق و هویت ایرانی و اسلامی دارد. از مقدمه کتاب ها برمی آید، این کتب، حافظ میراث فرهنگی و همچنین مؤثرترین ابزار انتقال ارزش های اعتقادی، فرهنگی و ملی به نسل های نوجوان و جوان است. در این درس ها هدف آموزش وپرورش علاوه بر آموزش مهارت خواندن و جنبه های زبانی و بلاغی، جهت دهی به افکار، اندیشه ها و اعتقادات دانش آموزان بوده است. به همین دلیل محتوای این کتاب ها بارها تغییر یافته است. این جستار به توصیف و تحلیل محتوای کیفی و ادبی آثار سعدی در کتب درسی نظام های قدیم و جدید آموزشی ایران (از ۱۳۷۶ش. تاکنون) پرداخته است. روش پژوهش در این جستار، مطالعه دقیق کتابخانه ای و تحلیل و واکاوی از نظرگاه محتوایی و ادبی است و به این نتیجه دست یافته است که گزینش آثار سعدی برای کتاب های درسی به شایستگی انجام نشده است؛ زیرا این متن ها نه تنها معرف واقعی سبک نویسندگی و شاعری سعدی نیست، تنوع محتوایی و موضوعی را که در آثار سعدی وجود دارد نیز به دانش آموزان نشان نمی دهد و اغلب مطالبی را در این کتب قرار داده اند که نگاه دیندارانه سعدی را نشان می دهد. در آن سوی دیگر، آنچه از آثار سعدی در کتب نظام قدیم آورده اند ازنظر محتوایی و ادبی ژرفا و گستره بیشتری نسبت به کتب نظام جدید دارد و تمام جنبه های هنر و سبک نویسندگی و شاعری سعدی را بر خواننده روشن می کند.
بازخوانی تطبیقی نمود روانی اندیشه فرود و تباهی در شعر سیاب و اخوان بر اساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم.(اضطراب مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 123
حوزههای تخصصی:
طبق نظریه روانشناختی اروین د.یالوم،«اضطراب مرگ» یکی از اساسی ترین دغدغه های وجودی انسان است؛ که بسته به چگونگی رویارویی با آن، سبک زندگی و برخورد و تعامل با هستی در فرد متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر نمود روانی اندیشه فرود و تباهی و ارتباط آن با اضطراب مرگ، براساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم در شعر دو شاعر عربی و فارسی بدرشاکرالسیاب و مهدی اخوان ثالث بررسی شده است؛ نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل روانشناسانه، انگیزه های گرایش به موضوع مرگ و مکانیزم های دفاعی که دو شاعر در برابر اضطراب مرگ به کار گرفته اند، بپردازند و به این نتیجه دست یافتند که دو شاعر متأثر از انگیزه مرگ آگاهی و اضطراب وجودی ترس از مرگ به مکانیزم های دفاعی روی آوردند و اندیشه های فرود و تباهی در اشعارشان فضای بسزایی را به خود اختصاص داده است. به دلیل فقدان پژوهشی در زمینه تطبیق این نظریه بر اشعار سیاب و اخوان طرح این موضوع اهمیت می یابد.
تیپ شناسی شخصیت های دو رمان یوتوپیا (خالد التوفیق) و دختر رعیت (محمود اعتمادزاده) براساس الگوی انیاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
19 - 41
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای جدید در شخصیت شناسی، الگوی انیاگرام است که اولین بار توسط یک ارمنستانی یونانی تبار به نام ایوانویچ گورجیف (1877-1949م) مطرح شد. به نظر گورجیف، شخصیت ها به نُه تیپ (اصلاح طلب، یاری رسان، موفقیت طلب، فردگرا، فکور، وفادار، خوشگذران، رهبر و صلح جو) تقسیم می شوند که هر یک دارای ابعاد اجتماعی، فکری و احساسی خاص خود است. علاوه براین، هر شخصیتی مرکب از سه جنبه سالم، متوسط و ناسالم است. احمد خالد التوفیق نویسنده مصری و محمود اعتمادزاده نویسنده ایرانی در دو رمان یوتوپیا (آرمان شهر) و دختر رعیت ، با هنرمندی تمام، اوضاع آشفته جوامع خود و تاثیر آن بر شخصیت ها را به تصویر کشیده اند. براین اساس، پژوهش حاضر به تطبیق شخصیت های این دو اثر، براساس نظریه انیاگرام پرداخته است. طبق نتایج پژوهش، در رمان یوتوپیا ، تیپ هفت (خوشگذران) و در رمان دختر رعیت ، تیپ دو (یاری رسان) و تیپ هشت (رهبر) بیشترین بسامد را دارند؛ اما اغلب شخصیت های دو رمان در لایه های متوسط و ناسالم شخصیتی قرار دارند. آشفتگی اوضاع جامعه و عدم تعادل و حمایت اجتماعی، بی عدالتی ها و فقدان قانون و پایمال شدن حقوق انسانی از جمله عللی است که بر سلامت روان افراد تأثیر گذاشته و موجب آشفتگی روانی و اختلال در شخصیت افراد و بروز ناهنجاری در رفتار آنان گردیده است.
تحلیل داستان «زن زیادی» از جلال آل احمد با استفاده از نظریه شالوده شکنی ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
289 - 306
حوزههای تخصصی:
داستان «زن زیادی» یکی از نُه داستان کوتاه از مجموعه داستانی با همین نام است که اولین بار در زمان حیات جلال آل احمد، نویسنده ی معاصر، در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسیده است. محور تمام داستان های این مجموعه زنان هستند و نویسنده با نگاهی نقادانه مصائب و مشکلات آنها را نشان داده است. این مقاله به بررسی داستان «زن زیادی» از دیدگاه نقد شالوده شکنانه می پردازد. اساس نقد شالوده شکنانه یافتن تقابل های دوتایی و پنهان در متن است؛ زیرا با کشف این تقابل ها می توان به لایه های پنهان درون متن پی برد. به اعتقاد دریدا، تقابل های درون متنی، سلسله مراتبی و پلکانی است و جزئی بر جزئی دیگر برتری داده می شود، اما با بررسی متن درنهایت مشخص می شود که هیچ یک از تقابل ها بر دیگری برتری ندارند و درواقع مکمل یکدیگرند. نقد شالوده شکنانه بر بررسی پیش فرض های پذیرفته شده، و واسازی و آشکارسازی تناقض های متنی استوار است و هرچه را مخاطب باید بداند در خود متن جست وجو می کند. تقابل در داستان «زن زیادی» در ظاهر برپایه تضاد بین انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بین انسان و باورها و سنّت های نادرست فرهنگی و اجتماعی است. پس از بررسی تقابل های دوتایی در متن و شناسایی نیروهای متخاصم در آن، معلوم می شود که برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اولیه به دست می آید، قطب برتر در متن و مدلول استعلایی که چالش درونی متن نیز براساس آن شکل گرفته است مرد ستمکار در مقابل زن ستمدیده نیست، بلکه مرد و زن هریک به گونه ای اسیر و مقهور باورهای نادرست و تحمیلی جامعه ی زمانِ خود هستند و دو تقابل درکنار یکدیگر و همسو با هم داستان را پیش می برند.
نقد روان شناختی و جامعه شناختی ذات الدّواهی، شیطانی در لباس عبّاد از هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
169 - 200
حوزههای تخصصی:
«حکایت ملک نعمان و فرزندانش» یکی از داستان های خواندنی و چند لایه ای از مجموعه هزارویک شب است. داستان در لایه ظاهری اش جنگ بین مسلمانان و مسیحیان را که موضوعی تاریخی است، بیان می کند. ذات الدواهی، شخصیت اصلی زن داستان و مادر شاه مسیحیان، لباس مردان دین را می پوشد، جنسیت و دین خود را مخفی می کند و لشکریان اسلام را فریب می دهد. از دید اجتماعی، داستان بیشتر به مکاری های زنانه وی می پردازد که درنهایت به سزای اعمال خبیثانه اش هم می رسد، اما در لایه پنهانی تر، وقتی از بُعد کهن الگویی به آن بنگریم، داستان بیانگر فقدان آنیما (عنصر زنانه) در جامعه است و گسستگی خودآگاهی و ناخودآگاه جمعی را نشان می دهد که حکمرانی دو پادشاه بر یک اقلیم پایانِ داستان به خوبی این موضوع را تأیید می کند. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای است. ذات الدواهی از نظر کهن الگویی «آنیما (مادرمثالی)» منفی است که در قسمت هایی از داستان «نقاب» به صورت می زند و «سایه»های اجتماع را به صورت پررنگ تری نشان می دهد. البته با اندکی تغییر در شیوه نگرش نسبت به نقش و جایگاه شخصیت ها، می توان او را به عنوان «قهرمان کلک» نیز به شمار آورد. ذات الدواهی نماینده زنان جامعه اش است؛ زنانی که ویژگی زنانه شان (عشق) در نظام مردسالار نادیده گرفته شده است و به حاشیه رانده شده اند. درنتیجه، عنصر مردانه (آنیموس) در او فعال شده است و به دلیل ویژگی های آنیموسی، چهره ای انتقام جو، بی باک، سنگدل و دسیسه چین از خود نشان می دهد.