فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که الزامات معماری برای تحقق «مدرسه به عنوان کانون محله» چیست؟ مطابق دیدگاه برخی از محققان، رویکرد بوم شناسی یادگیری و نیز سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، معماری هر دوره محصول فلسفه تربیتی آن دوره است؛ بنابراین برای طراحی مدرسه باید از فلسفه تربیتی آن شروع کرد که فیشر آن را پداگوژی روانی_ اجتماعی فضا می نامد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی از نوع اسنادی_ تحلیلی، با هدف کاربردی و با استفاده از رویکرد بوم شناسی یادگیری و برنامه ریزی به روش دورک به این صورت انجام گرفته که ابتدا سند تحول برای استخراج مأموریت، مبانی، اصول و اهداف مرتبط موردبررسی قرار گرفت. سپس داده های لازم از طریق سندکاوی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با اطلاع رسان ها اخذ گردید. اطلاع رسان ها شامل 23 نفر از معلمین بودند که به صورت هدفمند و با به کارگیری راهبرد نمونه گیری ملاک محور، گلوله برفی و با حداکثر تنوع برای تأمین مقبولیت داده ها، انتخاب گردیدند. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل محتوا و برای باورپذیری یافته ها، از راهبردهای چندسویه سازی و ممیزی همگنان بهره گرفته شد. به منظور تأمین معیار اعتمادپذیری، فرایند تحلیل داده ها تا حد ممکن توصیف شد. درنهایت فهرستی از الزامات معماری، برای تحقق مدرسه به عنوان کانون محله در سه موضوع اصلی و نُه مقوله شامل ویژگی محیط فیزیکی (عملکردی، انعطاف پذیری، تنوع و خوشایند بودن)، تأمین نیاز کاربر (فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی و مشارکت) و ویژگی های سازمانی (فرهنگی و همه جانبه نگری) ارائه گردید. الزامات معماری ارائه شده شباهت ها و تفاوت هایی با اسناد قبلی داشته که با توجه به منبع جمع آوری داده ها، به سه گروه مختص مصاحبه ها (ناشی از تأثیر فرهنگ و تمدن اسلامی _ ایرانی)، مختص اسناد قبلی (شامل نیازهای رده های بالاتر هرم مازلو) و مشترک (شامل نیازهای رده های پایین تر هرم مازلو) تقسیم گردیدند. مهم ترین ویژگی مدارس محله برای موفقیت، گسترش و تأمین همه جانبه عدالت بوده که برجسته ترین اصل آن تنوع و انعطاف پذیری در همه ابعاد آن ازجمله معماری است.
بازشناسی مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان با رویکرد پدیده شناسانه شولتز و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
113-128
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه معماری بومی در هماهنگی با "تجربه زیسته" بومیان شکل می گیرد، معماری ای از مدخل فضای وجودی است که از منظر شاعرانگی، فضایی نامنتظر و درعین حال آزادکننده است که به واسطه خیال، کشف و فهم می شود. بنابراین مقاله حاضر، با رجوع به رویکرد پدیده شناختی که ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون "تجربه زیسته" و "ادراک" انسان از هستی اشاره دارد، موضوع را به گونه ای بررسی نموده که "چگونگی" در آن ممکن باشد. در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: «چگونه می توان با معیارهای پدیده شناسی برآمده از نظریات هایدگر و شولتز، به تحلیلی وجودی (اگزیستانسیال) از تحقق سکونت در معماری بومی منطقه منوجان دست یافت؟»، معیارهای پدیده شناسانه برآمده از مطالعات نظری پایه، در فلسفه وجودیِ هایدگر و پدیده شناسیِ مکان در تحقیقات شولتز شامل: یک مورد متغیر وابسته مؤلفه "باشیدن" و ده مورد متغیر مستقل شامل: "مکانمندی"، "آشکارگی"، "خودبودگی"، "گردآوری"، "خصلت"، "دربرگیرندگی"، "نمادین سازی"، "مراقبت"، "معناداری" و"شاعرانگی" استخراج و تدوین شدند؛ سپس در جهت هدف تحقیق یعنی فهم عمیق تر و بهتر معماری بومی منوجان در توصیف و تفسیری پدیده شناختی با معیارهای ذکرشده ارائه شد. جامعه آماریِ این پژوهش، بنا و فضای زیستی بومیان -کپر و عناصر وابسته به آن- می باشد. آنچه این سکونتگاه/قرارگاه را به طرز چشمگیری از نمونه های مشابه متمایز می کند، نوعِ مصالح، شکل و نحوه استقرار کپرها از یک سو و از سوی دیگر شیوه سکونتی است که در آنجا محقق شده است. نتایج نشان داد سکونتگاه موردنظر در عین تمامی مشکلات اقتصادی و فقر شدید ساکنین آن، مؤلفه های لازم برای تحقق سکونت در تطابق با احراز هویت و پذیرش کاربری و درنتیجه در رابطه با فرم و فضا را در خود دارد. درنهایت سعی شد نشان داده شود این شیوه "سکناگزیدن/باشیدن" واجد امتیازاتی است که در پژوهش ها و مطالعات رایج معماری مغفول می ماند؛ امتیازاتی که معطوف به "تجربه زیسته" ساکنان و رابطه وجودی آن ها با محیط و مکان زندگی شان می باشد که به نظر می رسد با تحلیلی وجودی و رویکردی پدیده شناسانه بهتر به دید می آیند.
خوانش فرهنگ دیداری در کمپین های تبلیغاتی (مطالعه موردی: کمپین های تبیلیغاتی اسنپ و تپسی)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
73 - 98
حوزههای تخصصی:
یک کمپین تبلیغاتی، شامل مجموعه ای از تبلیغات است که با هدف تبلیغ یک خدمت یا یک محصول ارائه شده اند.از مهم ترین عوامل در طراحی کمپین های تبلیغاتی، توجه به فرهنگ رایج در جامعه هدف است تا حداکثر اثرگذاری را روی مخاطب داشته باشد. فرهنگ بصری یا فرهنگ دیداری جنبه ای از فرهنگ است که به صورت تصویر بیان شده و شامل دامنه وسیعی از تجزیه و تحلیل و تفسیر است که صرفا به قوه باصره اتکا نمی کند و کدهای موسیقایی، زبان و صدا را نیز با خود همراه دارد. این پژوهش کیفی، با ماهیت توصیف و تحلیلی به مطالعه کمپین های تبلیغاتی دو پلتفرم اسنپ و تپسی پرداخته که در تحلیل تصاویر از روش نشانه شناسی پیشنهادی پهلوان (1387) بهره جسته است. هدف از این پژوهش، مطالعه فرهنگ دیداری در کمپین های تبلیغاتی پلتفرم اسنپ و تپسی و چکونگی تجلی فرهنگ دیداری عصر حاضر در این کمپین هاست؛ لذا اطلاعات زمینه ای از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و اینترنتی تهیه شدند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و داده های تحلیلی از طریق مشاهده، توصیف و تحلیل نمونه ها حاصل شد. مهم ترین یافته های پژوهش حاکی از آن است که احیای ارزش ها و توجه به فرهنگ رایج در یک جامعه با استفاده از جلوه های بصری و زیباشناختی و در کنار آن استفاده مناسب از فونت ها در قالب چارچوب فضای تبلیغاتی می تواند نوعی هم دلی با مخاطبان در گروههای مختلف ایجاد نماید و هویتی جدید اما آشنا به مجموعه تبلیغاتی ببخشد.
تحلیل بازنمایی هویت ملی در آثار آنا مندیتا با تأکید بر اثر «تصویری از یاگول» از مجموعه سیلوئتا
حوزههای تخصصی:
آنا مندیتا (1948- 1985) یکی از برجسته ترین هنرمندان زن در تاریخ هنر معاصر است که آثارش طیف وسیعی از هنر زمین، هنر اجرا و هنر بدن را در برمی گیرد. راهبردهای خاص و پیچیده آنا مندیتا، همچون کار در فضای باز و مکان های غیرمعمول و بین رشته ای بودن آثارش، هنر وی را بسیار پویا نموده و واکنش های عاطفی شگرفی را در مخاطبان ایجاد می کند. هدف از این پژوهش، تحلیل و بررسی بازتاب هویت ملی در آثار این هنرمند با تأکید بر اثر «تصویری از یاگول» از مجموعه سیلوئتا است. «تصویری از یاگول»، خلق شده در سال 1973، اولین اثر از مجموعه سیلوئتا است. به طورکلی این مجموعه که بین سال های 1973 تا 1981 خلق شده، شامل بیش از 200 اثر است و به عنوان مهم ترین مجموعه در میان آثار این هنرمند شناخته می گردد. پرسش اصلی پژوهش این است که این هنرمند در راستای بازتاب هویت ملی در آثارش، به خصوص اثر مطروحه، چه موضع و نگرشی دارد. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. تجزیه و تحلیل یافته ها کیفی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اثر «تصویری از یاگول» از مجموعه سیلوئتا، به وضوح درجهت بازنمایی رویکردهای فرهنگی، آرمان های عقیدتی و غرور ملی و جنسیتیِ مندیتا گام برمی دارد و برای جامعه به روشنی آشکار می سازد که او «کجا» و «چه کسی» بود. در حقیقت، این اثر در کنار بازنمایی مقوله هویت جنسیتی و استعاره بازگشت به زمین به عنوان الهه، رحم و مادر، بازتاب دهنده ابعاد مختلفی از هویت ملی همچون بُعد تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، قومی، اعتقادی، ادبی و اسطوره ای کوبا نیز هست.
نقش تعاملات ایران و اروپا بر جایگاه سنتی حوض در معماری خانه های قاجاری لاهیجان
حوزههای تخصصی:
تجلی عنصر هستی بخش آب در معماری خانه های ایرانی، اغلب در کالبد حوض تحقق یافته است. در دوران قاجار، تغییر شرایط حاکم در پی افزایش ارتباط ایران با سایر ممالک، به ویژه در گیلان که نقش مهره اصلی اتصال ایران با کشورهای اروپایی را داشته است، مفهوم و کارکرد حوض در خانه های این خطه، ازجمله خانه های شهر لاهیجان، را متحول ساخت. این جستار سعی دارد تا با بررسی چگونگی تأثیرپذیری معماری خانه ها از شرایط جامعه گیلان و از ارتباطات خارجی آن، به تعریفی متفاوت از کارکرد مادی و معنوی حوض در این دوره دست یابد. ازاین رو سؤال های اصلی تحقیق چنین بیان می شوند: آیا ارزش های نمادین حوض و سنت زیستی مرتبط با آن در خانه های شهر لاهیجان در دوران قاجار تداوم یافته اند؟ پس از گسترش ارتباط ایران با اروپا در دوران قاجار، تحولات اجتماعی چگونه بر جایگاه سنتی حوض در خانه های لاهیجان تأثیر گذاشته اند؟ روش پژوهش حاضر از نوع تفسیری-تاریخی است که با توسل به روش های جمع آوری کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این تحقیق، 30 خانه تاریخی با نمونه گیری به روش گلوله برفی و مصاحبه با صاحبان آن ها مطالعه شد؛ ویژگی هایی چون کارکرد، شکل هندسی، موقعیت و ابعاد حوض به عنوان متغیرهای موردنظر در پیشبرد پژوهش تعیین گشتند. دست آوردها نشان می دهند که در این خانه ها، حوض سازی اغلب پیرو اصول سنتی و به شکل مستطیل بوده است؛ با ورود اشکال جدید مانند بیضی، ستاره، مثلث و یا شکل های کم تکرار مثل هشت ضلعی، ساختار حوض دستخوش تغییراتی می شود. در اواخر دوره قاجار، تکثر عناصری مانند فواره ها و انحناهای الحاقی به اشکال تیزگوشه سنتی حوض، حاکی از ارجحیت وجوه زیبایی شناسی در پی تغییرات اجتماعی-فرهنگی است. همچنین پیچیدگی های هندسی و وسعت برخی حوض ها، بیانگر برتری اجتماعی و تمکن مالی مالک خانه است.
صورت شناسی مزارع مسکون تاریخی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
431 - 448
حوزههای تخصصی:
اقلیم گرم و خشک مرکزی ایران محل شکل گیری مزارع تاریخی از قرون اولیه اسلامی تا دوره پهلوی بوده است. در این اقلیم و در جریان پژوهش های اخیر، 42 باب مزرعه در پیرامون شهرهایی چون قم، اصفهان، کاشان و یزد شناسایی و مستند شده اند. این مزارع دارای قابلیت های کالبدی و کارکردی ویژه هستند و بخشی از زیست معیشتی و میراث کشاورزی ایران را شکل داده اند. مسئله تحقیق، کمبود پژوهش درباره ویژگی های شکلی و صورت های متنوع مزارع تاریخی است. هدف تحقیق، شناخت عمیق تر مزارع تاریخی در اقلیم گرم و خشک مرکز ایران است. بر این اساس دو سؤال درباره عناصر شکل دهندهِ صورت و دسته بندی آن ها مطرح شده است. در ادامه، تعداد 10باب از مزارع اربابی، انتخاب شده و با رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی مورد تدقیق قرار گرفتند. یافته ها نشان داده است در مقیاس نظام پهنه بندی، هر مزرعه دارای سه نوع پهنه؛ کالبدی، کشتخوانی و عرفی (منظری) است. از نظر الگوی توزیع و هم نشینیِ عناصر، دو الگوی «خطی و متمرکز» وجود دارد و در مقیاس تنوع کاربری ها نیز مزارع به دو دسته «معتبر و محقر» تقسیم می شوند. براین اساس می توان مزارع مسکون تاریخی در ایران را به دو صورت الف)؛ قلاع کشتخوانی با الگوی متمرکز ب)؛ مجموعه های کشتخوانی با الگوی خطی دسته بندی نمود. اغلب مزارع شناسایی شده در این اقلیم دارای صورت «مجموعه های کشتخوانی با الگوی خطی» هستند و با دوره تاریخی شکل گیری شان ارتباط معنی داری دارند.
بازآفرینی مسجد حسن پادشاه تبریز بر اساس شواهد تاریخی و اسلوب هندسی در معماری ترکمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
534 - 553
حوزههای تخصصی:
مسجد حسن پادشاه به عنوان یکی از بناهای مجموعه نصریه در پیوند با دارالمساکین و مدرسه تحت عنوان مجموعه نصریه یکی از بناهای ارزشمند میدان صاحب آباد (حسن پادشاه) بوده است. این بنا تحت تاثیر زلزله هایی که در تبریز رخ داد، از بین رفته و در دوره های صفوی و قاجاری نیز باز سازی شد. با این حال تخریب در این مسجد بسیار زیاد بوده و شکوهی که از آن در سفر نامه ها و منابع تاریخی دوران ترکمانی وصف شده است را به تصویر نمی کشد. کشف تهرنگ این بنا در حفاری ها و خوانش منابع تاریخی امکان مطالعه این بنا را فراهم کرده است. در این جهت برخی پژوهش گران پیشین با تکیه بر توصفیات نقل شده در منابع مکتوب تلاش کرده اند تا این بنا را بازآفرینی تصویری کنند. عدم توجه به اسلوب هندسی معماری ترکمانی سبب شده تا بازآفرینی های ارائه شده از ویژگی های ساختاری معماری ترکمانی دور باشد. بنابراین این پژوهش با استفاده از روش مقایسه-تطبیقی در پی پاسخ به این پرسش ها است که اسلوب هندسی در ساختار فضایی معماری ترکمانی چگونه بوده است؟ و اسلوب ساختاری گره ها در ارتباط با سطوح معماری چگونه بوده است؟ و همچنین اسلوب ساختاری بدست آمده چه ارتباطی با کالبد برجای مانده از مسجد حسن پادشاه به هدف بازآفرینی تصوری آن برقرار می کنند؟ هندسه به عنوان اصل اساسی که به صورت دو بعدی و سه بعدی ناظر بر سه شاخه سازه، فضا و سطح بود، مورد مطالعه قرار گرفت که تطبیق کالبد بدست آمده با اسلوب ساختارهای هندسی بناهای هم عصر سازگار بوده است. ساختار فضایی مسجد مبتنی بر ساختار گنبدخانه اصلی بوده است که جرز های آن بر اساس شبکه متعامد در یک انتظام هشت ضلعی جای می گیرد. کاربرد گره ها نیز در ازاره و پیشانه ایوان از گره های شش پر یا شبکه های شش ضلعی در بغل کش ها از گره هشت پر، در دیوارهای جناحی ایوان از شاه گره، پایه ایوان گره ده پر بوده است.
ریخت شناسی و مطالعه سنگ قبرهای دوره اسلامی حوزه جغرافیایی موکریان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
618 - 641
حوزههای تخصصی:
تنوع فرمی سنگ قبور دوران اسلامی و همچنین نقوش و نشانه های تصویری موجود بر روی آن ها، به نوعی باورها و اعتقادات و همچنین ارزش های فرد متوفی و جامعه پیرامون وی را به تصویر می کشد. این تنوع فرمی و نقشی در سنگ قبرهای منطقه شمال غرب ایران به دلیل حضور مستمر و گسترده سلاجقه، ایلخانان، قراقویونلو، آق قویونلوها، صفویان و حاکمان و والیان دست نشانده آنان، بیش از دیگر مناطق است. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و تاریخی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای با هدف شناسایی گورستان ها، ساختارشناسی و تحلیل فرمی و نگارینه ای سنگ قبرهای این منطقه انجام گرفته و در این راستا به دنبال پاسخی منطقی برای سؤالات زیر است: 1. ساختار سنگ قبور گورستان های موکریان شرقی چگونه و متعلق به کدام ادوار هستند؟ 2. چه ارتباطی بین نقوش به کار رفته بر روی سنگ قبور با شخص متوفی وجود داشته؟ 3. در نقوش روی سنگ قبور موکریان شرقی از چه نمادهایی استفاده شده است و آیا نقوش موجود دارای ریشه تاریخی هستند؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که این آثار از منظر فرمی به گروه های محرابی شکل، گهواره ای، صندوقی، سنگ افراشته، قوچ های سنگی، سنگ قبور گلدسته ای و سنگ قبرهای ساده قابل تقسیم است. گونه شناختی سنگ قبور بیانگر آن است که در قرون نخستین اسلامی در این ناحیه بیشتر از سنگ قبرهای ساده و بدون تراش، در قرون میانه اسلامی خصوصاً ادوار سلجوقی و ایلخانی، از سنگ قبرهای گهواره ای شکل و افراشته؛ و در قرون متأخرتر نیز بیشتر از سنگ قبرهای طرح محرابی و گلدسته دار بهره برده شده است. همچنین فرم سنگ قبرها، درکنار تأثیرپذیری از اجتماع و فرهنگ جامعه، در ارتباط با معماری دینی و قدسی بوده و نگاره های نقش بسته نیز، ضمن دارا بودن معانی نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود می باشند.
بررسی عوامل مؤثر بر کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی (نمونه مطالعاتی مطالعه: شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
103 - 116
حوزههای تخصصی:
آپارتمان های مسکونی، به دلیل اهمیت راه اندازی سریعتر و تولید محصول، از جمله پروژه های هستند که بازگشت سرمایه بستگی بسیار مستقیم به تسریع زمان اجرا و بهره برداری آن دارد. امروزه مساله تغییرات آب وهوای جهانی و انتشار گازهای گلخانه ای و آسیب پذیری جوامع انسانی نسبت به این پدیده ها به شدت مطرح است و انرژی کارایی در توسعه های شهری یک فاکتور کلیدی در پایداری شهرها محسوب می شود. لذا در این مقاله هدف بررسی عوامل موثر بر کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی از طریق بهره گیری ازابزار نمونه سازی داده های ساختمان است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ANP فازی استفاده می شود. نتایج نشان دهنده آن است که شاخص فنی (A3) بیشترین نزدیکی را به جواب ایده آل مثبت و بیشترین فاصله را از جواب ایده آل منفی دارا می باشد و الویت نخست کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی می باشد.
راهکارهای معماری همساز با اقلیم با بهره گیری از شاخصهای آسایش حرارتی در روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند (استان سمنان)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی فضاهای معماری و شهری با اقلیم از اصول لازم برای پایدار ماندن بناها و از مهم ترین اهداف توسعه پایدار است. استفاده از دستورالعمل های مشترک جهت طراحی بناها و عدم توجه به داده های اقلیمی در مواجهه با شرایط مختلف اقلیمی و معماری بومی منطقه، پاسخگویی مناسب جهت ایجاد آسایش حرارتی برای بهره وران را ندارند. بررسی داده های محیطی موجود در یک منطقه به منظور شناخت رفتارهای اقلیمی به طرق مختلف همواره موردتوجه طراحان و معماران اقلیمی قرار داشته است. معماری همساز با اقلیم، تطابق سازگار معماری با محیط زیست پیرامون را باعث می شود. محل موردمطالعه روستای قلعه بالا (ی) بیارجمند از توابع شهرستان شاهرود واقع در استان سمنان است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی با رویکرد کمی است و اطلاعات کسب شده از طریق مطالعات میدانی و سایت های اینترنتی معتبر در یک دوره 18 ساله حاصل شده اند، همچنین با استفاده از اطلاعات هواشناسی و تجزیه وتحلیل آن ها با توجه به روش الگی، اوانز، ماهانی و گیونی چارچوب کلی اصول معماری همساز با اقلیم با هدف استفاده از منابع انرژی طبیعی مشخص شد در انتها یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به اقلیم سرد و خشک روستا استفاده از بافت فشرده و متراکم، کشیدگی شرقی- غربی روستا، کاهش نسبت سطح بنا به حجم آن، بهره گیری از مصالح سنگین با ظرفیت حرارتی بالا در جداره جنوبی، استفاده از بازشو (پنجره) های کوچک از راهبردهای نیل به معماری همساز با اقلیم در این روستا است.
ارزیابی عملکرد سیستم سرمایش تبخیری هیبرید در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و خشک، با رویکرد کاهش مصرف آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تامین آسایش حرارتی ساختمان های مسکونی در فصل گرما"،سبب مصرف بالای برق و متعاقبا ایجاد آلودگی، تغییرات آب و هوایی و کاهش منابع می گردد.این مسئله در اقلیم گرم و خشک، به واسطه مصرف بالای آب برای سرمایش تبخیری با سیستم های متداول(کولر آبی)چالش بیشتری دارد. با هدف کاهش مصرف آب و تامین آسایش حرارتی و ایجاد سرمایش نسبی، می بایست سیستمی در نظر گرفته شود که با هزینه کم، اقداماتی ساده و کمترین تجهیزات،بر روی ساختمان اعمال گردد.به همین سبب، سیستم هیبریدی متناسب با این اقلیم پیشنهاد می شود که بتواند اهداف پژوهش را تحقق بخشد. در این پژوهش،به منظور بررسی کارکرد سیستم پیشنهادی،دو اتاق مشابه،به صورت تجربی،مورد بررسی قرار گرفتند.در این زمینه،شاخص های محیطی،نظیر دما،رطوبت نسبی و جریان هوا توسط سنسور های مربوط به مدت 5 روز(شبانه روزی)در اتاق های مذکور، پایش گردید. در بخش اول،ابتدا وضعیت دو اتاق مشابه نسبت به یکدیگر بررسی شد.در بخش دوم، سیستم هیبریدی پیشنهادی در یکی از اتاق ها تعبیه و عملکرد آن نسبت به تهویه طبیعی یک طرفه وکولر آبی مقایسه شد. در بخش اول، مشخص شد، اتاق ها از نظر وضعیت محیطی، یکسان هستند و راهکارهای تهویه طبیعی یک طرفه و سرمایش تبخیری متکی به تهویه طبیعی بر شرایط اتاق ها کمترین تاثیر را داشته اند. در بخش دوم، سیستم هیبریدی کارایی خود را به اثبات رساند. زمانی که میانگین دمای محیط بیرون°C30- 32باشد، سیستم هیبریدی پیشنهادی به کاهش دمای محیط داخلی قادر است. این سیستم نسبت به شرایط تهویه طبیعی یک طرفه در محیط داخل، به طور میانگین،°C5/5کاهش دما و%16-%18افزایش رطوبت نسبی ایجاد کرده است. اگرچه در ساعات محدودی شرایط آسایش حرارتی تامین نشده است؛ این سیستم در مقایسه با کولر آبی مورد مطالعه، کاهش%96مصرف آب و%74مصرف برق را به همراه داشته است. به عبارتی، مصرف آب را از290liters/dayتوسط کولر آبی موجود، به حداکثر10liters/day،رسانده است. همچنین،سیستم مذکور مصرف برق را از 10kWh به2.6kWh کاهش داده است.
Analytical Comparative of early Mosques of Iran and China: Inves tigation of Architectural, Cultural and Spatial S tructure Characteristics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
61 - 76
حوزههای تخصصی:
Mosques represent Islamic art and identity and have displayed themselves in each geographical region in a way compatible with the culture and identity of that society. The significance of this research lies in its meticulous examination of early mosques within two dis tinct cultural and societal contexts, Iran and China. By inves tigating these mosques' architectural, cultural, and spatial attributes, this s tudy sheds light on the divergent approaches of two communities facing the same religious, social, environmental, and cultural challenges during a comparable his torical period. Despite sharing the same religious foundation and featuring similar spatial arrangements within the mosques, the contras ting cultural affinities reveal the crucial need to comprehend and appreciate the dis tinctive qualities inherent to early mosques in these two dis tinct cultural spheres. This research endeavor is a pioneering exploration toward unraveling the complexities surrounding early mosques, thereby deepening our unders tanding of their his torical and cultural significance in disparate cultural contexts. The research methodology involves a comprehensive review of library sources, articles, and software analysis using Depthmap X. As a result, and mosques have been compared based on the four main dimensions of architecture: spatial, conceptual, and philosophical s tructural features. Iranian mosques demons trate a fusion of Saudi Arabian Islamic architecture and Iranian design, emphasizing entrance connectivity. Chinese mosques, on the other hand, blend Islamic elements with ancient Chinese architectural art, prioritizing courtyard connectivity and integrating environmental elements, resulting in a dis tinctly Asian flavor.
واکاوی تطبیقی عناصر کالبدی پل های گردشگری در ایجاد حس دلبستگی به مکان (مورد پژوهی پل مدرن طبیعت و پل خواجوی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
688 - 708
حوزههای تخصصی:
باتوجه به تغییر و تحولات زندگی امروزی و همچنین جایگاه ویژه پل های گردشگری در فرهنگ ایرانی، این پژوهش به دنبال کشف نقش عناصر کالبدی در ایجاد و ارتقای حس دلبستگی در گردشگران است. برای این منظور، عناصری مشترک در دو گونه پل سنتی و معاصر (خواجو و پل طبیعت) ویژه عابران پیاده که مخاطبان زیادی را به خود اختصاص داده مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. بر این اساس، هدف این پژوهش، شناخت، تبیین و معرفی ارزش های کالبدی معماری پل های گردشگری در جهت افزایش حس دلبستگی به مکان و به کارگیری این مؤلفه ها در طراحی های آتی این گونه پل ها است، متغیر مستقل پژوهش را عناصر کالبدی پل ها ازجمله (رواق - صحن - و عناصر تشکیل دهنده ریتم و...) است و متغیر وابسته میزان حس دلبستگی ایجاد شده در گردشگران حاضر در محل این دو پل را تشکیل می دهد. روش تحقیق این مقاله کمی و در زمره پژوهش های مقطعی و از نوع کاربردی بوده و در شمار پژوهش های توصیفی - همبستگی قرار دارد. برای تحلیل داده ها، دو نوع پرسش نامه با مقیاس لیکرت طراحی شده که اعتبار و پایایی این پرسش نامه ها با ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید. جامعه آماری پژوهش، شامل گردشگران حاضر در محل پل های مذکور است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss24 تجزیه وتحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از توجه کاربران به عناصر کالبدی به ترتیب: ریتم، رواق، صحن بوده که فرضیه تحقیق را نیز تأیید می کند.اهداف پژوهش:واکاوی عناصر کالبدی پل طبیعت در ایجاد حس دلبستگی به مکانواکاوی عناصر کالبدی پل خواجوی اصفهان در ایجاد حس دلبستگی به مکان.سؤالات پژوهش:عناصر کالبدی پل طبیعت در ایجاد حس دلبستگی به مکان کدام اند؟عناصر کالبدی پل خواجوی اصفهان در ایجاد حس دلبستگی به مکان کدام اند؟
نقش جلوه های بصری هنر اسلامی در افزایش یادگیری آموزش آنلاین زبان خارجی از نگاه پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
784 - 797
حوزههای تخصصی:
ظهور و گسترش پدیده پست مدرنیسم در سال های اخیر در زمینه های مختلف زندگی اعم از هنر و علوم اجتماعی تا زندگی روزمره انسان قابل توجه بوده و تأثیر این رویکرد در سیستم آموزش زبان خارجی نیز حائز اهمیت می باشد. همان طورکه آموزه های پست مدرنیسم توانسته در کشورهای صنعتی باعث پیشرفت و رشد می شود، این رویکرد جدید می تواند کلاس آموزش زبان خارجی را نیز به طرز مثبتی تحت شعاع قرار دهد. کتب و مقالات متعددی درخصوص پست مدرنیسم و تأثیر آن در امور زندگی انسان قابل دستیابی است ولی هدف این پژوهش روشن ساختن جلوه های بصری هنر اسلامی و پست مدرنیسم در کلاس آموزش و یادگیری زبان خارجی است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای است. بدین ترتیب، ابتدا ویژگی های پست مدرنیسم به عنوان یک حرکت یا یک دوره مابعد تجدد (مدرنیسم) به طور خلاصه برشمرده شد؛ سپس به تأثیر هرکدام از ویژگی ها و رویکردها در کلاس آموزش زبان خارجی پرداخته شد؛ سرانجام نتیجه گرفته می شود که این ویژگی ها می تواند بر یادگیری، کشف خلاقیت، انعطاف پذیری، فرهنگ آموزی، توانایی کار تیمی و سایر مهارت های مورد نیاز یادگیری زبان خارجی تأثیری مثبت و روبه جلو داشته باشد.اهداف پژوهش: تبیین مفهوم پست مدرنیسم در کلاس آموزش زبان خارجی.ارائه پیشنهادات جهت برگزاری کلاس آموزش زبان مبتنی بر اصول پست مدرنیسم و کاربرد جلوه های بصری هنر اسلامی.سؤالات پژوهش:معنای پست مدرنیسم در کلاس آموزش زبان خارجی چگونه تعریف می شود؟نحوه برگزاری کلاس آموزش زبان مبتنی بر اصول پست مدرنیسم و کاربرد جلوه های بصری چیست؟
اصول تهیه پالت رنگ شهر خلاق جهت افزایش حضور شهروندان (نمونه موردی: پیاده راه 15 خرداد تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
106 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چهره شهر بیانگر هویت و فرهنگ مردم شهر است. همان طور که برنامه ریزان، تصمیم گیران و مدیران شهری روی شهر تاثیر می گذارند، شهر هم به صورت متقابل بر روی شهروندان تاثیر می گذارد. یکی از جنبه های مهم و تاثیرگذار بر کیفیت زندگی شهروندی، سیما و منظر شهری تهران است.هدف پژوهش: مهم ترین هدف این پژوهش، ایجاد هارمونی رنگی، افزایش حضور شهروندان، خاطره انگیزی و ماندگاری فضای شهری از طریق تدوین اصول پالت رنگ شهر تهران بوده است که بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه تلاش شده است به این موضوع پرداخته شود.روش شناسی: در این پژوهش روش بین المللی لوچر و کادول توسعه یافته است و روش پیاده سازی آن در یکی از مهم ترین مراکز شهر تهران (محدوده بازار پانزده خرداد شهر تهران) ارائه شده است. این مدل برمبنای ترجیحات بیان شده شهروندان و روانشناسی رنگ ها توسط آن ها می باشد و در نهایت پالت رنگی مناسب برای طراحی شهری محدوده را پیشنهاد می کند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. برای تعیین پالت رنگی مطلوب شهروندان در پیاده راه 15 خرداد تهران، از پرسشگری و روش های آماری استفاده شده است.یافته ها و بحث: بر اساس نتایج پرسشنامه عمده شهروندان از رنگ زرد، قرمز و فیروزه ای استقبال کرده اند. رنگ های مشکی، قهوه ای و خاکستری از نقطه نظر جامعه آماری چندان مطلوبیت نداشته اند. نتایج تحلیل روانشناسی بیانگر این مطلب است که عمده شهروندان برای برای جلب احترام تلاش دارند. گروه دیگری از نمونه آماری، ایده ها و احساسات را با هم ادغام و ترکیب می کنند. از این موارد در طرح ارائه شده برای بهسازی و اصلاح محدوده بازار تهران استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش به ارائه اصول تهیه پالت رنگ شهری خلاق محدوده پیاده راه پانزده خرداد شهر تهران با هدف افزایش حضور شهروندان پرداخته شد و ثابت شد به کارگیری رنگ اجزای سیما و منظر یکی از جلوه های مهم و ضروری در کیفیت فضاهای شهری است.
بررسی ویژگی های برج پناهگاه های تاریخی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
223 - 235
حوزههای تخصصی:
برج پناهگاه ها گونه ای از عناصر کالبدی هستند که توسط کشاورزان و افراد محلی در کنار زمین های کشاورزی، مزارع و در مسیر راه ها ساخته شده اند. اهالی روستاها و شهرها برای حفاظت از محصولات باغی، پایش راه ها، استراحت، دیدبانی و اقامت کوتاه مدت از آن ها استفاده می کردند. مطالعات میدانی نشان می دهدکه این گونه ها در محدوده شهرهای یزد و کاشان در اقلیم گرم و خشک ایران وجود دارند و تا قرن14 شمسی مورد استفاده قرار گرفتند و سپس بلا استفاده مانده و رها شده اند. مسئله تحقیق روند رو به رشد ویرانی و تغییر ماهیت برج ها در اثر فشار توسعه و تغییر سبک زندگی و نیاز به پژوهش در این باره است. این مقاله سعی کرده است تا با انتخاب 10 نمونه از برج پناهگاه ها در امتداد شهرهای کاشان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران و مقایسه با یکدیگر به شناخت عمیق تری نسبت به آن هادست یابد. به این منظور از رهیافت تفسیرگرایی و روش تفسیری تاریخی استفاده گردید و با شناخت ویژگی های کالبدی و کارکردی آن ها به گونه بندی برج ها پرداخته شد.بررسی ها نشان می دهد که برج پناهگاه ها دارای دو ویژگی کالبدی و کارکردی هستند و بر اساس 4 معیار؛ موقعیت، مالکیت، کارکرد، ساختار و هندسه گونه بندی می شوند. نتیجه این پژوهش در شناسایی دقیق تر برج های بیشتری در نقاط دیگر کمک خواهد کرد. با توجه به تأثیر برج پناهگاه های تاریخی در تأمین امنیت مجموعه های کشتخوانی و زیستی درگذشته می توان آن ها را به همین نام و ویژگی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رساند و چون در ارتباط با سایر ساختارهای مرتبط با میراث کشاورزی قرار دارند از منظر (GIAHS) و قرارگیری در فهرست (میراث کشاورزی با اهمیت جهانی) نیز قابل تحلیل و بررسی هستند.
تحلیل عناصر دراماتیک زندگی شهید احمد کاظمی به منظور اقتباس برای فیلم نامه تلویزیونی با مطالعه موردی داستان نردبانی برای چیدن نارنج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
51 - 61
حوزههای تخصصی:
داستان های دفاع مقدس به عنوان یک منبع غنی از فداکاری ها و رشادت های رزمندگان ایرانی در جنگ تحمیلی شناخته می شوند، اما کمبود آثار اقتباسی باکیفیت در سینمای ایران، به ویژه در حوزه تلویزیونی، یک مسئله قابل توجه است. این پژوهش به بررسی دلایل این کمبود و لزوم توسعه یک الگوی مشخص برای اقتباس از داستان های دفاع مقدس می پردازد. هدف اصلی پژوهش تحلیل عناصر دراماتیک زندگی شهید احمد کاظمی است، زیرا زندگی او پر از فراز و نشیب های قابل توجهی است که می تواند به نگارش یک فیلم نامه تلویزیونی جذاب و مؤثر کمک کند. در این راستا، پژوهش به شناسایی ویژگی های کلیدی زندگی شهید کاظمی می پردازد که شامل ایثارگری، شجاعت، و نقاط عطف تاریخی است. این ویژگی ها می توانند به ایجاد داستانی جذاب کمک کنند که مخاطب را درگیر و پیام های ارزشمند ایثار و شهادت را منتقل کند. همچنین، داستان نردبانی برای چیدن نارنج به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است، زیرا عناصر دراماتیک آن، شامل کشمکش ها و چالش های انسانی، با زندگی شهید کاظمی همخوانی دارد. این پژوهش در تلاش است یک الگوی منسجم و عملی برای اقتباس از زندگی شهید کاظمی ارائه دهد که می تواند به تولید آثار هنری باکیفیت بالا منجر شود. نتایج این پژوهش نه تنها به پژوهشگران و هنرمندان کمک می کند بلکه می تواند راهگشای انتقال ارزش های ایثار و شهادت به نسل های آینده باشد.
گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک؛ روایتی از هنر عمل در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان غالب حفاظت از میراث در شش دهه ی گذشته تمام تلاشش را در راستای هم گرایی برای یافتن یک چارچوب نهایی اثرگذار در هر شرایطی، بهترین روش حفاظت، گذاشته و ادعا می کند این چارچوب نهایی در قالب دکترین های حفاظت قابل ارائه است. در این مقاله استدلال می شود که ریشه های این روش تلقی وضعیت برنامه ریزی برای میراث را می توان در عقلانیت ملهم از دکارت گرایی و “برنامه ریزی عقلانی” جستجو نمود و ترکیب “حفاظت عقلانی“ را برای آن به کار گرفت. حفاظت عقلانی ضمن نادیده گرفتن روابط قدرت و سیاست زدایی از دانش میراث، نگاهی باریک بینانه به نحوه ی مواجهه ی حفاظت گران با شرایط عمل، با تبدیل شرایط به شرایطی ساده، قطعی و توافق پذیر، به وجود آورده است. اما پارادایم رقیب برای این نگاه عقلانی به حفاظت چیست و آیا این پارادایم می تواند مسیر بهتری را برای حفاظت از میراث ترسیم کند؟ مقاله ی حاضر به دنبال یافتن پاسخ این پرسش اساسی، از طریق روش تحقیق کیفی ابتدا به مرور ادبیات موضوع، نقد حفاظت عقلانی و گذار از حفاظت عقلانی به حفاظت پراگماتیک می پردازد. سپس با بهره گیری از ابزار داستان گویی، ضمن روایت مواجهه ی یک حرفه مند در حفاظت از میراث جهانی چغازنبیل، استدلال می شود که درک پراگماتیک می تواند به تفسیر بهتر وقایع و گشودن راه حل های جدید در دانش حفاظت کمک نماید.
واکاوی مختصات معماری اسلامی و بررسی آن در پژوهش های معماری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
250 - 264
حوزههای تخصصی:
توجه به مفاهیم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری در جهت کاهش خطر بلایا و ایجاد محیطی سرزنده و قابل زیست در دهه های اخیر به منظور ارتقاء سطح کیفیت زندگی اهمیت فراوان یافته است. این پژوهش با هدف واکاوی حوزه نظری پژوهش های مربوط به دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری انجام شده است. بر این اساس با بهره گیری از روش ترکیبی فرامطالعه و جامعه آماری 175 مقاله و پایان نامه در بازه زمانی ده ساله اخیر اقدام به گردآوری و تحلیل داده ها از شیوه هایی چون مرور نظام مند و کدگذاری بازمی نماید. پس از اطمینان از روایی، در بخش اول ویژگی های عمومی پژوهش های منتخب در حوزه تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری و در بخش دوم ملاحظات معطوف به چارچوب نظری پژوهش های انجام یافته را تبیین می نماید. درنهایت، ضمن توجه به دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری در دو سال اخیر، به خصوص در رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، با نگاه انتقادی به شهر و برنامه ریزی شهری، تحلیل و بررسی جایگاه دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری با دو دیدگاه کلی ساختاری و کارکردی را نشان می دهد که با بهره گیری از این مطالعات می توان گام های مهمی را در جهت شناخت این دو مفهوم و در نتیجه اقدامات مؤثر در جهت تاب آور ساختن و زیست پذیر کردن شهرها برداشت. شهرسازی اسلامی با توجه محوری به محیط و کیفیت آن در حوزه های فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در افزایش زیست پذیری شهری دارد.اهداف پژوهش:بررسی مختصات شهرسازی اسلامی.هدف واکاوی حوزه نظری پژوهش های مربوط به دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری. سؤالات پژوهش:مختصات شهرسازی اسلامی چیست؟تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری در برنامه ریزی شهری و پژوهش های این حوزه چه اهمیتی دارد؟
بازخوانی مفاهیم تمدنی شهر کاشان با بهره گیری از هنرهای دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
348 - 361
حوزههای تخصصی:
کاشان یکی از اولین مراکز تشکیل تمدن انسانی است. طبق حفاری های باستان شناسی در تپه های سیلک کاشان، سابقه حضور بشر در این منطقه به پنج تا هفت هزار سال پیش از میلاد باز می گردد. در تاریخ بشر، دو حوزه فرهنگ و هنر، تکنولوژی و صنعت دائماً در حال تأثیر گذاری متقابل بوده اند و تغییر و تحول هر کدام اثر مستقیمی بر طرف مقابل برجای گذارده است. در چند دهه گذشته نیز با رشد سخت افزاری رایانه ها امکان لازم برای هنرمندان و مهندسین فراهم آمد تا با طراحی و اجرای نرم افزارهای گوناگون از رایانه به عنوان وسیله و ابزاری جهت خلق آثار هنری بهره بگیرند. تأثیر فناوری دیجیتال باعث دگرگونی فعالیت هایی مانند نقاشی، رسم، مجسمه سازی، هنرهای صوتی و موسیقی شده است. ابزار دیجیتال امکان بسیار مناسبی جهت معرفی فرهنگ و مظاهر تمدنی شهر های تاریخی فراهم کرده و لازم است با شناخت دقیق از این ابزار حداکثر بهره را از آن برد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی به دنبال نشان دادن اهمیت استفاده از دانش روز در بازشناسی مفاهیم کهن می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که هنر های دیجیتال با اتکا به بُعد بصری خود می توانند معرف مناسبی برای تمدن هایی با گونه های متنوع هنری باشند و در صورتی که از ابزار مناسب استفاده شود می توانند به ارتقای فرهنگ عمومی کمک کنند.اهداف پژوهش:بررسی نقش هنرهای دیجیتال در معرفی ابعاد تمدنی کاشان.معرفی و تشریح ابعاد چندگانه هنر دیجیتال در جهت بازآفرینی مظاهر تمدنی.سؤالات پژوهش:هنر های دیجیتال چگونه می تواند معرف یک تمدن ( کاشان ) باشد؟چه حوزه هایی از دانش دیجیتال می تواند در معرفی مظاهر تمدنی موثر و مفید واقع گردد؟