فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در گذشته تاریخی ایران، کمتر دانشمند بزرگی را می توان سراغ گرفت که در پرتو دریافت های علمی و انگیزش های صادقانه درونی خویش، به عرفان گرایش نداشته باشد؛ بهاءالدین محمد عاملی(شیخ بهایی) فقیه و حکیم و مفسّر و محدث و شاعر قرن دهم هجری از این جمله است. صفویه خود از تصوف به قدرت رسیدند، و کسانی چون شیخ بهایی و گروهی دیگر از عالمان عصر، گرایش های عمیق زاهدانه و عارفانه داشتند. هرچند شاعری شیخ بهایی در کنار دانش های وسیع او از رشته های گوناگون، چندان به چشم نمی آید، اما بی گمان شأن عرفانی او بیشتر از هر چیز و هرجا در شاعری اش نمود یافته و این مسئله تا حدودی به سابقه تاریخی شعر و عرفان ایرانی مربوط است. شیخ بهایی در عین برخورداری از اعتبار و احترام رشک برانگیز در دربار صفوی و استادی در بسیاری از دانش های زمان و نیز در کنار مقامات عالی مذهبی، منش و گرایش های عمیق عرفانی داشته و به خوبی توانسته این همه را با هم جمع کند. عرفان او گرچه مستقل و مولّد نیست، عموماً عاشقانه و رندانه و معطوف به نقد و تخطئه صوفیان ناصاف و بزرگداشت عاشقان و عارفان صافی دل است. در مقاله حاضر، گرایش ها و اندیشه های عرفانی بهایی، بیشتر از منظر شعرهای فارسی او که عمدتاً مشتمل بر غزل و رباعی و مثنوی است، معرفی و بررسی شده است.
وجودشناسی عرفانی به روایت شیخ احمد سرهندی (مجدد الف ثانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان صوفیانی که به نقد و بازتعریف مبانی و مفاهیم تصوف پرداخته اند، شیخ احمد سرهندی (971- 1034) از جایگاه ویژه ای برخوردار است. او بی آنکه به طعن و رد صوفیان بپردازد، بر این باور بود که ایشان نتوانسته اند مقامات سلوک را تا به انتها سپری کنند و لذا از متوسطان هستند و نه منتهیان. شیخ احمد به مدد علوم کشفی منحصر به فرد خود، که به ادعای وی ورای علوم علما و معارف اولیا بود، تعریف هایی جدید و گاه کاملاً متناقض با مفاهیم نهادینه شده تصوف ارائه داد. گسترش و نفوذ اندیشه های ابن عربی و شاگردانش در میان صوفیان هند و سخنان بدعت آمیز معتقدان به توحید وجودی، سرهندی را بر آن داشت تا به نقد وجودشناسی مکتب ابن عربی بپردازد. او با طرح نظریه وحدت شهود به رد نظریه وحدت وجود ابن عربی پرداخت و مفاهیم وجودشناختی او را تعریفی دوباره نمود. این مقاله به شرح آرای وجودشناختی سرهندی نظیر توحید شهودی، رابطه حق و خلق، و وجود و عدم می پردازد.
رهیافت معرفت شناسی به عالم برزخ و عالم خیال از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی، برزخ را به معنای حدّ فاصل بین دو چیز می داند که معرفت آن امری عقلانی است امّا وجود آن امری خیالی است. وی مراتب وجودیِ برزخ را به برزخ نزولی (اعیان ثابته) و برزخ صعودی (برزخ پس از مرگ) تقسیم می کند.به زعم وی، مفهوم و مصداق خیال، حقیقتی است که «نه موجود، و نه معدوم» یا «هم موجود، و هم معدوم» است؛ از این رو،اگرچه این امر به ظاهر تناقض نماست امّا نه تنها متناقض نیست، بلکه حاکی از رابطة خاصّی است که بین وجودِ مَجازیِ موجودات ممکن، ووجودِ حقیقیِ واجب الوجود بالذّات برقرار است. وی مراتب وجودی خیال را به خیال متّصل و منفصل تقسیم می کند و مرتبة خواب انسانهای عادّی را در هر دو مرتبة خیال متّصل ومنفصل می داند امّا خواب و مکاشفة انسانهای کامل،از جمله انبیاء و وحی رسالی آنها را مربوط به خیال منفصل می داند.
انیس الطالبین و عده السالکین از کیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیس الطالبین و عده السالکین کتابی است در شرح احوال و افکار و مقامات خواجه بهاءالدین نقشبند. از این کتاب دو تحریر وجود دارد: مفصّل و مختصر. در تحریر مفصّل، به صراحت از صلاح بن مبارک بخاری به عنوان نویسنده یاد شده است، درحالی که در منابع و در فهرست ها، این کتاب به خواجه محمد پارسا و عمّ او، حسام بن یوسف بخاری نیز منسوب است. انتساب کتاب به حسام بن یوسف بخاری با دلایلی روشن، کاملاً مردود است. همچنین نسبت دادن آن به صلاح بن مبارک، به دلایلی شک و تردید ایجاد می کند، اما به قطع و یقین نیز نمی توان آن را رد کرد. اما انتساب کتاب به خواجه محمد پارسا به دلایلی درست می نماید یا اینکه حداقل باید انتساب تحریر مفصّل را به صلاح بن مبارک با اندکی تردید پذیرفت و انتساب تحریر مختصر را به خواجه محمد پارسا قطعی دانست. نویسندگان مقاله به بررسی این موضوع پرداخته اند.
عرفان و حقوق زن
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ غربی و در دوران معاصر، نظام حقوقی ادیان به ویژه دین یهودیت و مسیحیت زن ستیزانه بوده و تمدن غربی ادعا دارد که می خواهد حقوق زن را به او برگرداند. این مطلب به دنبال نهضت های فمینیستی از فرانسه به دیگر کشورهای غربی گسترش یافته و منجر به تصویب کنوانسیون رفع تبعیض از زنان در سازمان ملل متحد و کنفرانس های مشابه شد. در بررسی مواد کنوانسیون مبنای اصلی «تساویِ کامل زن و مرد» است که چون تفاوت های عاطفی، جنسی، روحی و جسمی زنان را با مردان در نظر نگرفته، ظلمی جدید به زنان کرده و زنان را معرض آسیب های مختلف قرار داده است. در مقابل از دیدگاه اسلام و به ویژه در عرفان اسلامی، زن احترامی بالاتر از مرد دارد و همین ویژگی از اندیشه حقوق غربی جلوتر است، شاید برخی از احکام آن اجرا نشده باشد، اما از نظر منطقی و نظری با حقوق زن مناسبت بیشتری دارد.
کاربرد زبان در ساحت عرفان
حوزههای تخصصی:
پژوهش زبان شناسانه در حوزه های گوناگون از اواخر قرن نوزدهم میلادی آغاز و در قرن بیستم امری رایج گردید. اهمیت و حساسیت تحقیق و پژوهش زبان شناسانه در حوزه عرفان از نوعی تأثیرگذاری فکری ـ فرهنگی در جوامع مختلف انسانی و توسعه تأویلی ـ تفسیری از سوی اندیشمندان و حتی عارفان در مرحله حین تجربه و پس از تجربه برخوردار بود که این نوع از تأثیرگذاری و توسعه در دیگر حوزه ها کمتر مشاهده میشد. بر این مبنا، فیلسوفان هیچ گاه از گزارش های منقول از یافته های عرفانی و بررسی آثار عارفان غافل نبوده و تجربه عرفانی آنان را براساس تأملات عقلانی خود به سنجش و توزین کشیده اند. عرفان دارای قلمرویی جداگانه و عارفان، مدعی ورود به جهانی هستند که برای فیلسوفانی که با عصای استدلال و اندیشه، طی طریق میکنند، دخول در آن وادی نه تنها ممکن نیست که هولناک است.
طرح نظرات و سویه های مختلف این بحث با نظر به تأمل عقلانی در باب زبان عارفان و بررسی این موضوع از جهات متعدد حاصل این مقاله است.
رمز نور و رنگ در آرای علاءالدوله سمنانی و سیدمحمد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف منازل سلوک و اطوار قلب و مکاشفات خلوت، از طریق انوار و الوان در تصوف و عرفان اسلامی، به خصوص در طریقه کبرویه، و نقش شیخ در این زمینه دارای اهمیت خاصی است. علاءالدوله سمنانی (659- 736) و سیدمحمد نوربخش (795- 869) دو تن از عارفان مشهور این طریقه به شمار می روند که در آثار خود به این مهم پرداخته اند. سمنانی آنچه را که کبرویه، اطوار سبعه قلب می خواند، به لطایف تعبیر کرده و در تقریر خود هریک از این لطایف سبع را در وجود انسان که عالم صغیر محسوب می شود، حکم وجود انبیا و مظهریت آن ها را در عالم کبیر دانسته و نیز هریک از این ها را، دارای نوری خاص با رنگ مخصوص به خود می داند که سالک در مراتب و اطوار، در حال مکاشفه، مشاهِد آن نور خواهد بود. نوربخش نیز با بیان مراتب نور و تقسیم آن به وجود، علم و ضیا و تطابق هریک با عوالم خمس و تمثّل آن با رنگ ها و بیان فیوضات الهی و ارتباط آن با افلاک سماوی و ارتباط میان انوار متلونه و تجلیات متعیّنه به این موضوع شکلی نمادین بخشیده است. بررسی تحلیلی و مقایسه ای این موضوع در برخی متون عرفانی کبرویه و آثار سمنانی و نوربخش، می تواند قلمرو جدیدی به روی انسان در فهم مکاشفات عرفانی باز کند.
حدوث یا قدم عالم از منظر فلسفه ، عرفان و مقایسه با آیات و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن جهان و طبیعت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
«مروری کوتاه بر نقش اجتماعی ـ فرهنگی متصوفه در آذربایجان دوره مغول»
حوزههای تخصصی:
برای تصوف در ایران، سده هفتم هجری دوران تغییرات و تطورات چشمگیری بود. گوناگونیِ طریقت ها، تنوع اندیشه ها، برداشت های گوناگون از مبانی تصوف، تالیف کتب متعدد درباره تصوف نظری و مراحل سیر و سلوک عرفانی، در کنار مناسبات متفاوت سران صوفیه با ارباب سیاست، حکایت از تحولی عظیم در تصوف ایرانی داشت. هم زمان با این تحولات، اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعه «مغول زده» ایران نیز دستخوش تغییر بود. بهم ریختن نظام اقتصادی سابق، به قدرت رسیدن قبایلی با فرهنگ غیر ایرانی، آزادی عمل پیدا کردنِ آئین هایی چون بودا و یهود ... در مراکز قدرت سیاسی، همه عواملی بودند که می توانستند در تحولات تصوف ایرانی نقش اساسی داشته باشند. تصوف در آذربایجان (مرکز حکومت ایلخانان)دوره مغول813-628 هـ .ق مهم ترین جریان فکری تاثیر گذاردر بین طبقات اجتماعی و دولتمردان ایلخانی بود و می توانست نقش دوسویه ای را در جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی ایفا نماید؛ درتعدیل روحیه جنگ طلبانه مغولان مؤثر باشد و به عنوان حافظ فرهنگ اسلام وایران محسوب گردد و در بعد شعر و نثر آثار ماندگاری را بر جای نهد. مقاله حاضر نگاهی گذرا بر نقش اجتماعی ـ فرهنگی متصوفه آذربایجان دارد و نمونه هایی را در این رابطه ذکر می نماید.
بررسی تطبیقی جبر و اختیار از منظر ابن سینا و ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مبانی حکمی اسم اعظم در عرفان نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه تبیینی صحیح درباره مفهوم اسم اعظم و جایگاه آن در نظام اندیشه عرفانی، و سپس چگونگی به کارگیری معرفت حاصل از آن در حیات علمی و معنوی انسان ها، از طریق شناخت مصداق و مظهر واقعی اسم اعظم، مسئله مهمی است که تحقیق حاضر به آن پرداخته است. در بینش عرفانی، هریک از اسماء خداوند، مظهری از مظاهر کمالات الهی اند و اسم اعظم، جامع جمیع کمالات حق است؛ یعنی اسمی است که می تواند همه کمالات حق تعالی را به منصه ظهور برساند و در بین مظاهر اسماء خداوند، آن مظهری که آیینه تمام نما بوده و یکجا حکایتگر همه کمالات و اسماء الهی باشد، انسان کامل است. مفهوم حقیقت محمدیه نیز در ارتباط با اسم اعظم و انسان کامل، مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت این نتیجه به دست می آید که حقیقت محمدیه، مقام و جایگاهی است که ظهور یافته در انسانی که جامع اسما و صفات الهی باشد و در عین حال، به صورت انسان کامل هر عصری تجلی کرده است.
جایگاه اندیشه های برخی از عارفان جمال پرست در گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" در پیدایش و تکوین تمدن و فرهنگ جهانی، اندیشمندان و جریان های فکری کوچک و بزرگ بسیاری، کم یا بیش، سهم داشته اند. حاصل همه ی دستاوردها، اکنون بنای بسیار گسترده و سهمگینی است که تمدن انسانی نامیده می شود. گذشت سالیان فراوان و توسعه ی همه جانبه، ناگزیر، فاصله ها و چالش های گوناگونی بین انسان ها ایجاد کرده و آینده ی دشواری را پیش روی جهانیان قرار داده است...
"
طریقت های تاثیرگذار خراسان در عصر تیموریان
حوزههای تخصصی:
عصر تیموریان یکی از دوران های پر تلاطم تاریخ به شمار می رود، چیزی که در قرن هشتم علاوه بر آشفتگی اوضاع سیاسی و اجتماعی چشمگیر بود رونق و محبوبیت تصوف و عرفان بوده است. ارباب طریقت از چنان جایگاهی در میان مردم برخوردار بودند که تصوف و عرفان یکی از عناصر مهم و تاثیر گذار فرهنگی ـ اجتماعی، دینی و سیاسی به شمار می آمده است، خراسان از مکتب تصوف و عرفان خاص برخوردار بوده است و از جمله طریقت هایی که مربوط به مشایخ خراسان می باشد: قصاریه، طیفوریه، نوریه، حکیمیه، سیاریه، ملامتیه، کبرویه، مولویه ... در این مقال فقط طریقت های شیخیه، مرعشیان، حروفیه، نوربخشیه، مشعشعیان و نقشبندیه مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
شیوه ی تعامل قوه نظری و عملی در بینش توحیدی جنید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنید بغدادی عارف بزرگ و نظریه پرداز سنت اول عرفانی، یکی از پیشگامان بحث توحید است که سخنان ارزشمندی در باب معرفت و توحید دارد. وی با توجه به سطوح مختلف مخاطبان، مراتبی را برای توحید برمی شمرد. سخنان وی در باب این موضوع، نمایانگر آن است که سیر و سلوک عملی و بینش خاص عرفانی در کنار هم در پیشبرد عارف برای رسیدن به مرتبه ی توحید ایفای نقش می کند. جنید در بیان مراتب معرفت و توحید تعامل سازگاری میان قوه ی عملی و نظری برقرار می کند و عرفان او چنانچه در باب عرفان پیش از سده ی هفتم ذکر شده، عمل صرف نیست. در این پژوهش کوشیده ایم که به بررسی مبحث توحید از نگرگاه جنید با استفاده از الگویی جدید و کارآمد (شیوه ی تعامل قوه نظری و عملی) بپردازیم. رسیدن به مرتبه ی توحید از جهتی روی در قوه ی عملی دارد و با گذشتن از مراتب سیر و سلوک برای عارف حاصل می شود و از طرف دیگر، ارتباط ناگسستنی با بینش ویژه ی عرفانی و به تعبیر دیگر، قوه ی نظری دارد. بدین سان، برای شناخت بهتر توحید توجه به نحوه ی تعامل قوه ی نظری و عملی ضروری است.
معرفت شناسی دینی در اندیشة مولوی: برداشتی روش شناسانه از اولین حکایت مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی اثری گران سنگ است. انسان متفکر می تواند با تعمق در این کتاب علاوه بر مفاهیم بلند عرفانی، منابع سرشاری از حکمت و فلسفه و جهان بینی های مترقی بشری را جستجو کند. یکی از زوایای پنهان اندیشة مـــولوی، توجه دقــیق او به روش شناسی است که یکی از شاخه های اصلی معرفت شناسی به شمار می آید. هدف این مقاله ورود به موضوع روش شناسی در اندیشة مولوی است که به نظر می رسد تاکنون به آن پرداخته نشده است. برای نیل به این مقصود، اولین حکایت مثنوی در دفتر اول، با نگاهی متفاوت مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این بررسی مؤید یافته های پیش روست؛ نخست اینکه در نگاه مولوی، معرفت شناسی دینی از حیث روش جامع نگر است و تمامی شیوه های رایج شناخت را به رسمیت می شناسد. دوم اینکه، آنچه امروز شیوة علمی در روش شناسی نامیده می شــود، به دقت تمام در مثنوی معرفی و توصیف شده است. سوم، محدود کردن اعتبار روش های پژوهش در علوم انسانی به شیوة تجربی، نادرست بوده و راه صواب، به کارگیری روش عام و ترکیبی است. چهارم، رعایت اخلاق علمی در فرایند پژوهش یک ضـــرورت است. امانتداری و صداقت دو ویژگی مهم اخلاق علمی است و پنجم ایــنکه، اگرچه عقل و تجربه دو ابزار قدرتمند شناخت است و در نتیجه هر دو رویکرد خردگرایانه و علمی دارای جایگاهی رفیع و ارزشمند می باشد، امــــا درعین حال دارای محدودیـت های قابل تأملی در شناخت کامل انسان و جهان هستی است.
لاادری بودن عرفا در مقام ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریر متداول و مرسوم از سخنان عرفا در خصوص مقام ذات حق تعالی، لابشرط مقسمی بودن آن است. اما در این مقاله با الهام از تقسیم بندی عمیق و جدیدی که مرحوم غروی اصفهانی از صرف حقیقت، ماهیت، و هویت ارائه داده است اعتبار دیگری که در آن نه لحاظ با غیر، که مفاد لابشرط مقسمی است درنظر گرفته می شود و نه عدم لحاظ با غیر را اثبات کرده و این اعتبار را مناسب ترین لحاظ برای ذات غیبی حق دانسته و به دنبال آن، اعتبار لابشرط مقسمی را مربوط به ذات حق در مقام ظهور و بروز در مجالی اسمائی و اعیانی و تجلی و تنزل و تعین در مواطن و مطالع کونی و خلقی می دانیم. این در حالی است که اعتبار مورد نظر ما، مربوط به لحاظ غیب الغیوب و ابطن کل الباطن و غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی دانستن ذات حق است که بر طبق آن با فرایند ظهور و تجلی، تباین ذاتی داشته و هیچ گونه حضور و نزولی در محاضر ربوبی و حضرات وجودی نداشته، بلکه همچنان با وجود تعینات تفصیلی و تجلیات نامتناهی، در کمون صرف و بطون محض، مستقر و مستغرق بوده و جامع و شامل و هاضم ظهور اسم الظاهر مقید و بطون اسم الباطن مقید که از اسمای الهی هستند است. در ادامه شواهدی از عبارات عرفا در کتب عرفانی که به طرز بسیار لطیفی به اعتبار مورد نظر ما، اشاره ای داشته اند را ذکر کرده، در بخش نهایی، که مهم ترین بخش مقاله است، به لوازم دیدگاه مختار پرداخته شده و در پی آن، تمامی لوازم اعتبار لابشرط مقسمی ذات حق را ابطال و انکار کرده و مقابل آن ها را در مورد اعتبار مزبور، اثبات کردیم؛ لوازمی چون تحقق اجتماع و ارتفاع نقیضین در مرتبة غیب ذات، انکار تحقق اسما و صفات چه با حیثیت تقییدی اجمالی اندماجی و چه با حیثیت تقییدی تفصیلی شأنی، تباین ذاتی داشتن با ظهور و تجلی در مرائی و مجالی، غیب مغیب و عنقای مغرب و کنز مخفی ماندن ذات، سلب اسناد وجود اطلاقی و عدم اطلاقی، مجهول مطلق ازل و ابد بودن ذات حق و مقام مسکوت عنها.