فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
سعادت و فضیلت در اندیشه اخلاقی فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیض در تبیین مفهوم عام فضیلت به این نکته اشاره می کند که هر امر خیری که انسان را در نیل به سعادت اخروی یاری رساند، فضیلت است و هرچه انسان را به هر نحوی از سعادت اخروی دور کند، رذیلت است. از منظر وی به طورکلی فضایلی که انسان را در نیل به سعادت یاری می رسانند، به چهار دسته تقسیم می شوند: فضایل نفسانی، فضایل بدنی، فضایل اجتماعی، فضایل توفیقی. فضیلت به معنای خاص و یا همان فضایل اخلاقی، در حقیقت جزئی از فضایل نفسانی هستند که عبارت اند از: حکمت، شجاعت، عفت و عدالت. فیض سعادت را به دو قسم مظنون (دنیوی) و حقیقی (اخروی) تقسیم می کند. از دیدگاه وی کمال و سعادت نهایی انسان منحصر به شناخت خدای متعال است، البته سعادت امری ذو مراتب است و مراتب سعادت انسان ها ارتباط مستقیمی با درجات ایمان و توحید آنها دارد. بالاترین مرتبه سعادت، در حقیقت مرتبه ای است که انسان به معرفت شهودی نسبت به پروردگار خویش دست می یابد؛ اما بااین حال افرادی که از ایمان تقلیدی هم برخوردارند، به مرتبه از سعادت نائل می شوند.
آثار ذکر در سازندگی روحی و اخلاقی (2)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر دانستنیهای قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق عملی (اخلاق دستوری)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت عملی تعلیم و تربیت تلفیقی [عقلی، نقلی و عرفانی]
تربیت جنسی از منظر فیض کاشانی
حوزههای تخصصی:
نگاه صحیح و واقع بینانه به غریزة جنسی و ارضاء ، هدایت و جهت دهی آن عاملی در جهت تکمیل، تکامل و سعادت فرد و راهکاری برای اصلاح، ارتقای معنوی، آرامش و آسایش جامعه بشری است. اما برخورد ناصواب و رفتار نامناسب با آن و پیمودن مسیر افراط و آزادی جنسی و یا مسیر تفریط و سرکوب، بدون تردید آسیب زاست و آسایش و آرامش افراد، خانواده ها و جامعه را تباه و سلامت جسم و جان و سعادت و کمال انسان را از بین می برد و جامعه بشری را با چالش های فراوان مواجه می سازد. در این مقاله، تربیت جنسی از نگاه فیض کاشانی در سه بخش به اختصار بررسی می شود: نخست، مبانی نظری تربیت جنسی؛ دوم، دانستنی های جنسی و شیوة آموزش؛ و سوم، تنظیم و تعدیل غریزة جنسی.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی شیخ اشراق و برگسون و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
سهروردی و برگسون در زمرة فیلسوفانی هستند که به عرفان و شهود اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی این دو فیلسوف بزرگ، دلالت های تربیتی آنها استخراج گردد. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی و معرفت شناسی برگسون و سهروردی نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفة برگسون زمان، تکامل، شهود و تغییر می باشند. اما در فلسفه سهروردی، نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو بر ارادة فردی و شهود تأکید می ورزند. همچنین دیدگاه برگسون و سهروردی نسبت به انسان و خداوند متفاوت است. در این موضوع، سهروردی، بحث قوای گوناگون را مطرح می سازد و برگسون به رابطة مغز و ذهن اشاره می کند. خدای برگسون، پیوسته در حال تغییر و تکامل است و خدای سهروردی متعالی و منزه از هر گونه تغییر است. در بحث معرفت شناختی، هر دو علی رغم تأکید فراوانی که بر شهود دارند، تفکر و تعقل را برای شناخت لازم می دانند. در بحث دلالت های تربیتی چنین استنباط شده است که هدف غایی تربیت، از نظر سهروردی رسیدن به کمال مطلق و از دیدگاه برگسون پرورشِ انسانی، عقلانی ‐ شهودی است. اصول تربیتی حاصل از آرای برگسون شامل: اصل تغییر، اصل تکامل، اصل آزادی و اصل تدریج است. اصول تربیتی حاصل از اندیشه های شیخ اشراق غفلت گریزی، کرامت نفس، صبر و خودشناسی است. از میان روش های تربیتی برگرفته از آرای سهروردی و برگسون، می توان به اهمیت عرفان، شهود، تفکر و تعقل، که هر دو بر آن تأکید داشته اند، اشاره کرد.
مراحل تربیت عبادی معنوی با تأکید بر نماز و روزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی شک هر سنی دارای ویژگی ها و اقتضائاتی است. نتیجه بخش بودن فرایند تربیت و آموزش در صورتی است که براساس مراحل رشد، تحول روانی و ویژگی های هر دوره، اقدام به برنامه ریزی نمود. مهم ترین عامل عدم موفقیت والدین در تربیت عبادی، اطلاع نداشتن از ویژگی ها، مراحل و شیوه آموزش وظایف و تکالیف عبادی است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در پی آن است تا با استناد به روایات تربیتی و منابع دینی، مهم ترین مراحل تربیت عبادی را ترسیم نماید. حاصل تحقیق بیانگر این است که در بین فروع دین، نماز و روزه بیش از دیگر اعمال عبادی، ضرورت آموزشی به کودکان از دوران کودکی را دارند. شروع رسمی آموزش نماز از 7 سالگی و روزه از 9 سالگی تعیین شده است. با رشد جسمی و ذهنی کودک، به تدریج زمینه تعلیم احکام و شرایط عبادات و همچنین آموزش سایر واجبات و مستحبات، مهیا می گردد. این تحقیق به دنبال ارائه راهکار عملی برای آموزش وظایف و تکالیف عبادی است که برای آن دست کم شش مرحله قابل تصور است. تحقق کامل و صحیح تربیت عبادی زمانی خواهد بود که کودک به آخرین مرحله، به عنوان مهم ترین هدف این پژوهش، نایل گردد.
امامان نشانههاى تقوى
بیم و امید
فساد اجتماعی
قدرت معنوى و قوت بدنى
حوزههای تخصصی:
اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۶
حوزههای تخصصی:
از جمله ویژگی های عبادالرحمان این است که بخشی از شب را به عبادت خداوند می گذرانند. این ویژگی اگرچه در زمره ویژگی های عبادالرحمان است، ولی در آیات مورد بحث (فرقان: 63 و 64) بدان تصریح نشده، بلکه خدا در تعبیری پربارتر، درباره آنها فرموده: آنان کسانی اند که شب را با سجده و قیام به صبح می رسانند.
برخی از بزرگان در نمازهای مستحبی خود، سوره های بقره و آل عمران را از حفظ تلاوت می کردند و برخی دیگر در تمام دوران سال، در کنار کارهای عادی زندگی، زیارت «عاشورا» و نماز حضرت «جعفر طیّار(علیه السلام)» را ترک نمی کردند. برخی هم روزانه هزار مرتبه سوره «قدر» را تلاوت می کردند.
اهتمام برخی از بزرگان به درس به گونه ای بود که طی سال ها، حضورشان در مجلس درس تعطیل نمی شد و برخی از آنان تا نیمه های شب به مطالعه و تحقیق می پرداختند و هیچ گاه بیکار نبودند; همواره مشغول تدریس یا مطالعه و یا مباحثه بودند.
اما اکنون جوّ فرهنگی غالب بر کشور ما به گونه ای شده که مردم تا پاسی از شب، به تماشای تلویزیون و انواع فیلم ها مشغولند و در نتیجه، آنچه را از مشی بزرگانمان درباره اهتمامشان به نماز و عبادت و ذکر و درس می شنوند افسانه می پندارند. کافی است در آیات قرآن تأمّل کنیم که خداوند بندگانش را اینچنین توصیف می کند که وقتی آیات او را می شنوند بی اختیار به زمین می افتند و مدهوش می شوند.