فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
83 - 98
حوزههای تخصصی:
تعتبر جماعه داعش التکفیریه الإرهابیه من الظواهر المعاصره التی تهدّد العالم، وخاصه منطقه غرب آسیا؛ وأبرز ما یمیز هذه المجموعه هو العنف. استخدام العلامه والرمز فی جمیع المجالات مثل الأعلام والثیاب إلخ من میزات هذه الجماعه. توجد هذه العلامات على نطاق واسع فی مجال الدعایه الشعریه لداعش؛ وقد استخدمت أحلام النصر، المعروفه بشاعره داعش، العدید من العلامات والرموز فی دیوانها الشعری المسمی بأوار الحقّ . یمکن من خلال تحلیل هذه العلامات، التعرف علی أیدیولوجیا داعش. یهدف هذا المقال إلی دراسه أشعار أحلام النصر، بناء على نظریه بیرس فی السیمیائیه. وقدأظهرت نتائج المقال أنها استخدمت الأنواع الثلاثه من العلامات: الرمز، والأیقونه والإشاره فی قصائدها. یشتمل الرمز علی ألقاب خلیفه داعش وأسماء الأعداء ومدینه الموصل، وهی تهدف بذکر هذه العلامات إلى زیاده شرعیه وقبول أبی بکر البغدادی وتکفیر الأعداء ووحده المسلمین. الأیقونه فی هذه الأشعار هی استخدام أسماء الأعداء مثل آل سلول والروافض وإلخ، وأیضا استخدام الأسماء الدینیه والتاریخیه لعناصر داعش ومعرکه القادسیه واللون الأسود والأبیض. الغرض من هذه الأیقونات هو التعبیر عن تقوى وشجاعه مقاتلی داعش وکفر وهزیمه الأعداء ورفض الأفکار والمعتقدات الأخرى؛ لقد قلّ استخدام علامه الإشاره فی أشعارها وتشتمل علی الخلافه والبیعه، وهذا یشیر إلى هدف داعش لاستعاده أسلوب حکم القرون الأولى للإسلام وزیاده الدعم الشعبی للخلیفه. القاسم المشترک لمعظم هذه العلامات هو الصراع وقسمه العالم إلى عناصر داعش المتدینین والأعداء الکفار. تستخدم أحلام النصر غالبا الرموز التاریخیه والدینیه؛ فهذه دلیل علی الفکر السلفی لداعش.
ظاهره التضاد و دوره فی الترابط النصی فی دیوان رسائل الحنین إلی الیاسمین لغاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
137 - 152
حوزههای تخصصی:
یتکون النص الشعری الحدیث من التعبیرات التی تعکس مشاعر الشاعر المعاصر، وفق المؤثرات السیاسیه والاجتماعیه التی عاشها. والقارئ المعاصر بحاجه إلى معرفه العلاقات الداخلیه فی النص الشعری لفهم تلک المشاعر والتعبیرات، وذلک بمساعده آلیات تبین هذه العلاقات؛ منها الاتساق المعجمی من خلال علاقات داخلیه متشابهه أو مختلفه کالتکرار والتضام، والذی یدل علی علاقه نسقیه متمایزه کالتضاد، والجزئیه، والکلیه، والعموم والخصوص، والترتیب والمجاوره . وبما أن التضاد یؤدی دورا هاما فی التماسک النصی ویخلق عالما متشابکا من العلاقات التی تحتضنها اللغه ولاسیما اللغه الشعریه؛ فقد قمنا بمعالجه هذه التقنیه التعبیریه فی دیوان رسائل الحنین إلی الیاسمین لغاده السمان، وتناولنا کیفیه استخدام هذه الظاهره فی الدیوان المذکور، محاولین استخراج المعانی الکامنه فیها، معتمدین على المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر النتائج إلی أن ظاهره التضاد بأقسامها اللفظیه، والمعنویه والتصویریه فی شعر غاده السمان قد جعل نصها الشعری نصا منسجما، مما یدل علی اهتمام الشاعره باختیار المفردات المناسبه التی تعبر عن مشاعرها؛ وتعکس متناقضات حیاتها؛ بین الحنین إلى الوطن والعیش فی الغربه، والحب والکره، والموت والولاده، والصدق والکذب، والبکاء والضحک، والغرب والشرق، کما تنادی بجرأه بالتساوی بین المرأه والرجل.
دراسه الحقول الدلالیه للعذاب والأجر فی سوره البقره بناء على سیمیائیه الخطاب المتوتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
101-134
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلی شرح جدید لمعنى «العذاب» و «الأجر» فی سوره البقره، بناءً على «الحقول الدلالیه» لإیزوتسو والتی ترکّز علی تحدید الکلمات الصمیمه والمفتاحیه و«عملیات الخطاب» المبنیه على سیمیائیه الخطاب المتوتر. هاتان الکلمتان لهما رموز وتعبیران عن شفرات أعطاها الله للبشر على هیئه قوانین لمعرفه الهدایه من الضلال. لقد سعت الدراسه إلی الإجابه عن هذا السؤال: کیف تشکّل المقولات مافوق اللغه لکلمتی العذاب والأجر مع أساس تغییر الحیاه البشریه وتسبّب البؤس والسعاده من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی. أظهرت دراسه أنماط التوتر فی الآیات المتعلقه بمجالی العذاب والأجر أن العوامل الإدراکیه والعاطفیه الموجوده فی خطاب سوره البقره تتفاعل مع بعضها البعض وتخلق المعنى فی جو متوتر. إضافهً إلى ذلک، فإن الرسم البیانی للتوتر فی نطاق الکلمات الصمیمه للعذاب والأجر متقارب ومتزاید. فی نظام التوتر علی سبیل المثال یتمّ تکوین قیمه تسمى الأجر بالنسبه للمؤمنین بناء علی الإدراک الحسی والعاطفی، أیضا علی العلاقه بین الهروب من الدنیا والتمسک بحبل الله، وتتکون للکفّار النقطه القیمه التی هی العذاب حسب نزعتهم المادیه وخوضهم فی الملذات الدنیویه وعدم اهتمامهم بالآخره. النموذج المتصور لکلا المجموعتین متجانس وغیر متجانس. فی بدایه الآیات 1-3، لوحظ نمط التوتر التصاعدی، ولکن فی باقی الآیات، لوحظ النمط النزولی أیضا إضافه إلی النوع التصاعدی.
تحلیل انتقادی گفتمان مجموعه اشعار "الحبیب الإفتراضی" غاده السمان بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
63 - 83
حوزههای تخصصی:
غاده السمان شاعر و نویسنده متعهد عرب است که در اشعار خود علیه ایدئولوژی های نادرست جامعه واکنش نشان داده است. پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف،به چگونگی انعکاس مهمترین مسائل جامعه عرب در شعر غاده السمان پرداخته و رابطه ی متقابل شعر (به عنوان متن) و جامعه را در سه سطح: توصیف، تفسیر و تبیین توضیح دهد. با توجه به بررسی انجام شده مشخص شد که زن و وطن دو موضوع برجسته شعر السمان هستند که با دیدی انتقادی و در بافتی فرهنگی تاریخی به تصویر کشیده شده اند. السمان در این مجموعه شعر، سعی کرده است تا به مهم ترین مشکل زنان یعنی فرهنگ مرد محور حاکم بر جامعه و نیز، جنگ های فرسایشی جهان عرب بپردازد و اثرات آن بر زندگی مردم را با دیدی انتقادی و گاه تمسخرآمیز به ورطه نقد بکشاند. اعتراض به اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه، نگاه انتقادی به جایگاه زنان و بافت فرهنگی جامعه در باب زنان از مهم ترین موضوعات شعری السمان در این مجموعه شعر است. این پژوهش سعی دارد تا به این دو پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی مطرح شده در شعر غاده السمان بر اساس نظریه نورمن فرکلاف کدامند؟ السمان چگونه توانسته است با استفاده از کلمات این موضوعات را منتقل کند؟ در نتیجه این پژوهش مشخص شد که اشعار مجموعه شعر السمان حاصل تجربیات، ذهنیات و تفکر خود وی در باب جنگ و تأثیرات زیانبار آن بر زندگی مردم جامعه خصوصاً زنان است. جنسیت، قومیت و وطن از مهم ترین مسائلی هستند که السمان به آن ها توجه نشان داده است.
تحلیل سردیه قصه الاطفال فی أثر فراشه الأمیره الحمراء حسب نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثل السردیه انجازا لتطور المناهج البنیویه فی عصرنا الحالی ویمثل الفرنسی جیرار جینیت أحد أبرز السردیین الذی تحظى آراؤه بإهتمام جل الباحثین فی مجال الأدب، وقد حظیت مؤلفاته الادبیه التی کتبها للکبار بالتحلیل السردی لکنه قلما حصل إهتمام مماثل بقصص الاطفال ومما لاشک فیه فإن التحلیلات الادبیه لقصص الاطفال یمکنها التعریف بالابعاد المختلفه لنص القصه المخصصه للطفل والإضاءه على الشرائح الخفیه لنصوص تلک القصص. وفراشه الأمیره الحمراء، هی قصه مؤلفه من وحی الخیال العلمی ألفها الکاتب المصری نبیل خلف عام (2004م). والبحث الحاضر بصدد استعراض اسلوب الوصف التحلیلی من خلال الاستعانه بمصادر المکتبات وتطبیق منهج جیرار جینیت السردی على قصه فراشه الامیره الحمراء.وتُبین نتائج البحث لنا أن الکاتب إستعان بادوات القصه الداخلیه والخارجیه فی سرد جذاب لهذه القصه. لکننا نلاحظ إن عنصر الزمان فی هذه القصه، لم یطوی مسیره الخطی لذلک نشاهد اضطراب الزمان فی بعض أقسامه بصوره جلیه، ومن حیث المداومه، نلاحظ وجود زمان مضغوط فی 15 قسما من اقسام القصه،کذلک فإن وجه القصه حافل باجواء عاطفیه من فرح وحزن وخوف تُلهِم أحاسیس الطفل، وبعد دراسه القصه بصوره سردیه، یخلص المؤلفون الى هذه النتیجه وهی أن قواعد السردیه لم یُهتم بها لدى کتابه قصه فراشه الأمیره الحمراء والحال إنها قصه جذابه ومناسبه للأطفال.
خوانش نشانه شناسی قصیده «ریتا أحبینی» محمود درویش بر اساس الگوی «مایکل ریفاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
122 - 145
حوزههای تخصصی:
الگوی نشانه شناسی ریفاتر از جمله اولین الگوهای نشانه شناسی است که به شکل ویژه به بررسی گونه ادبی شعر پرداخته است. در این روش، توانش ادبی خواننده و عکس العمل او نسبت به شعر بسیار مهم است و خوانش شعر در دو سطح اکتشافی و پس کنشانه انجام می گیرد. در سطح اول، معنا و روساخت متن بررسی می شود و در سطح دوم، با توجه به عناصر غیردستوری، ژرف ساخت متن و دلالت های زبانی، واکاوی می شوند. مقاومت و عشق، دو مضمون اصلی شعر محمود درویش است و او در این مضمون های شعری با استفاده از عناصر غیردستوری، دلالت های زبانی را پدید می آورد و مدلول و پیام اصلی خود را در ورای سطح ظاهری واژگان پنهان می سازد و آگاهانه ادراک مفهوم شعر را برای مخاطب به تأخیر می اندازد. پژوهش حاضر می کوشد با شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مبانی نظریه نشانه شناسی شعر مایکل ریفاتر، به کشف انباشت ها و منظومه های توصیفی قصیده «ریتا أحبینی» بپردازد و با دریافت تداعی واژگان، ماتریس(قالب) ساختاری قصیده را برای خواننده بازگو کند. تبیین الگوی نشانه شناسی مایکل ریفاتر و تبیین بن مایه های ادبیات مقاومت در شعر محمود درویش و زوایای پنهان آن با به کارگیری الگوی نشانه شناسی، از اهداف این پژوهش است. ازجمله نتایج برآمده از خوانش پس کنشانه قصیده مذکور، بیانگر وجود دلالت های متعددی از واژه «ریتا» در نزد محمود درویش است که با مفهوم وطن در نزد وی درآمیخته و در نهایت به رمز فلسطین بدل گشته است و این گونه، مضمونی رمانتیک را در خدمت مفهوم مقاومت قرار داده است. تداعی های واژگانی این شعر در ماتریس ساختاری آن با ظرافت هر چه بیشتر، بازتاب یافته اند و تصویری از وضعیت فلسطین و دورنمای مقاومت را به نمایش گذاشته اند.
از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
صوره المرأه وحقوقها فی روایه "إمرأه النسیان" لمحمّد براده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر قضیه المرأه وحقوقها والقضایا التی تدور حولها من الموضوعات التی تحظی باهتمام المعاصرین والفکر الحدیث، رغم أن الدفاع عن حقوقها یعود إلى قرون ماضیه، إلا أن هذه القضیه ما زالت جدیده فی الأوساط الثقافیه والاجتماعیه. تدور المناقشات حول حقوق المرأه غالبا حول المساواه مع الرجل فی جمیع الحقوق على المستویین الفردی والاجتماعی، فضلاً عن حریه المرأه من جمیع القیود الاجتماعیه والفردیه. محمّد براده (1987 م.) وهو روائی مغربی یتناول فی روایاته قضایا المجتمع المغربی. ومن أهم روایاته فی هذا المجال روایه امرأه النسیان وهی موضوع دراستنا. نعتمد فی هذه الدراسه على المنهج الوصفی والتحلیلی لمعالجه قضیه المرأه وحقوقها فی الروایه. ویشیر بعض النتائج إلى أن الکاتب حاول تقدیم وجهه نظره المؤلمه عن المرأه فی المجتمع المغربی خلال کلمات شخصیه ف. ب؛ فقدت المرأه هویتها وعانت من الإلهاء والضیق النفسی الذی کانت تعیشه فی الداخل. یصوّر الکاتب التناقض بین المرأه الجدیده والمرأه التقلیدیه بالنسبه لنا، کما یصوّر لنا الطلاق وآلام المرأه المطلقه لأن الطلاق مخیف بالنسبه للمرأه لأنها تعتبر الطلاق عنوانا للعهر فی المجتمع. فانفصال المرأه عن الرجل یجعلها عاهره فی المجتمع وأعین أفراد الأسره. وهکذا یدافع الراوی عن حقوق المرأه وحریاتها وینتقد الشذوذ الجنسی فی مجتمعه وکذلک وجود الظلم والعنف فی المجتمع الذکوری.
دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی تصنیف "وارش ومایت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
151 - 176
حوزههای تخصصی:
تعتبر الصور من أبرز الوسائل التعلیمیّه فی الکتب المدرسیه، إذ تؤدّی دوراً لافتاً فی تعزیز تعلّم محتوی المادّه الدراسیه وتدعیمها لدی الطالب کما تساهم مباشره فی تسهیل تعلیم المواد الدراسیه لدی المدرّس. وکثیر من الباحثین فی مجال التعلیم یولون اهتماماً بالغاً لمدی تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص اللغوی، حیث کلما زادت العلاقه بین الصوره والنص زاد مستوی تحسین عملیتی التعلیم والتعلّم. انطلاقاً من هذه المسأله یهدف البحث الحالی إلى دراسه العلاقه بین النص والصوره فی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه بناءاً علی ثلاثه مستویات لتصنیف "وارش ومایت"، فقد تم إجراء البحث علی کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه، وقد اقتصر مجتمع الدراسه علی کل الصور لهذه الکتب کما تکوّنت عینه الدراسه من 470 صوره مرافقه للنص بطریقه هادفه متجانسه. طبّقت الدراسه منهج تحلیل المحتوی. وما توصّلت إلیه المقاله هو أنّ معظم الصور المرافقه لنصوص کتب اللغه العربیّه للمرحله الإعدادیه ترتبط وتلتحم بالنصوص فی تناسق وتکامل بلغت نسبته 85.74% ویعزی ذلک لمدی اهتمام لجنه التألیف بأهمیه تکاملیه العلاقه بین الصوره والنص لما لها من تأثیر لافت فی تنمیه عملیه التواصل بین الدارس والمدرّس وتطویر الجانب المعرفی لدیهم؛ فی المقابل نلاحظ أنّ 14.25%، أی ما یعادل 67 صوره تحتوی علی مکوّنات النص بشکل ناقص؛ حیث إنّها تؤدّی وظیفه التزیین؛ ولا تؤثّر إیجاباً علی فهم النصوص التعلیمیّه، وذلک راجع إلی أنّ هذه الصور لا تکاد تکون واضحه أحیاناً أو جاءت مبتوره لا تدعم النصّ اللغوی بشکل تام بل تظهر جزءاً بسیطاً وقلیلاً من مجریات النص بما فیها الشخصیات الحواریه وعملیات التفاعل والتواصل بین الشخصیات، والأمکنه وأیقوناتها.
البنیه الزمکانیه فی روایتی"السنه" و "رحله الزهراء" لمرتضى عبد السلام الحقیقی النیجیری: دراسه تحلیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الزمان والمکان من أهمّ مکونات الأدب الروائی ولا یتجزأ أحدهما عن الآخر، فکلاهما یؤدیان دوراً هاماً فی بناء الروایه. یهدف هذا البحث إلى الکشف عن بناء هذین العنصرین فی روایتی "السنه ورحله الزهراء" للروائی مرتضى عبد السلام الحقیقی النیجیری للوقوف على وظیفتهما فی الروایه، ولمعرفه مدى نجاح الروائی فی بناء هذین المکوّنین حسب المنهج البنیوی. استخدم الباحث المنهج التحلیلی الوصفی لإنجاز هذا البحث، وتحققت الدراسه علاقه الزمکانیه فی الروایتین؛ فکان الزمان حاضراً فی المکان، وظل المکان متأثراً بالزمان ومؤثراً فیه عبر علاقات زمکانیه متعدده، وفی آخر المطاف توصلت الدراسه إلى عده نتائج توضح أنّ الروائی عمل على بناء زمن الروایه على التقنیات السردیه الحدیثه وسعى إلى استعمال تقنیه المفارقه لإفاده المتلقی عن الأحداث الماضیه والتنبؤ بالمستقبل، وأنّه یضطرّ بتلخیص الأحداث أحیاناً ویحذفها حیناً آخر لتسریع السرد دون الخوض فی تفاصیل الأفعال والأقوال، کما یبطء السرد بواسطه المشهد الحواری والوقفه الوصفیه للکشف عن مشاعر الشخصیات وعواطفهم والتفسیر الدقیق لهم والأماکن والأشیاء المهمه. أما من حیث المکان فقد نجح الروائی فی تحدید المکان تحدیداً دقیقاً وأعطاه قیمه ثقافیه خاصه کالدلاله على الفقر والغنى، والانفتاح والانغلاق. وأخیراً، استطاعت الزمکانیه تحدید مسار الشخصیات فی الروایتین من حیث کشف انفعالاتها وانتماءاتها، والتعبیر عن همومها وهواجسها، وحمل رؤاها وتطلعاتها.
واکاوی مضامین اجتماعی در شعر ایمن العتوم (مطالعه موردی دیوان «نبوءات الجائعین»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، رابطه محکمی با اوضاع اجتماعی هر جامعه دارد. در رابطه میان ادبیات و اجتماع یک بازخورد دو طرفه تاثیر پذیری و تاثیر گذاری وجود دارد. در این میان شعر ارتباط تنگاتنگی با مضامین اجتماعی دارد و شاعر از شعر در جهت بیان مشکلات جامعه بهره برده است. این پژوهش در پی آن است که مضامین اجتماعی را در شعر ایمن العتوم بررسی کند. العتوم مانند هر شاعر دیگری از اوضاع اجتماعی زمان خویش تاثیر پذیرفته و مضامینی همچون فقر، عدالت خواهی، وطن گرایی، ظلم و خشونت در اشعار او به وضوح نمایان است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با تاکید بر مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا بر آن است که دیدگاه شاعر را نسبت به اوضاع اجتماعی جامعه بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده زاویای مختلف جامعه نابسامان را با زبانی برنده و دیدی در خور تحسین، بیان می کند و شاعر به عنوان فردی اصلاح کننده؛ با بیان مضامین اجتماعی، وظیفه خود را در خدمت به همنوعان خود به خوبی ایفا می کند و خواستار احیای حقوق پایمال شده مردم و برقراری عدالت و دوری از ظلم و ستم و پرهیز از خشونت است.
شعر و چیستی آن از نگاه ابن خلدون ناقد بنی احمر
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی انواع ادبی است و می تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. ابن خلدون باب ششم کتاب «مقدمه» خود را به علوم و اقسام آن، شیوه های تعلیم و تربیت اختصاص داده است. وی همچنین در این باب به ادبیات و به شکل خاص به شعر نیز به طور ویژه پرداخته است. یکی از مهم ترین رویکردهای ابن خلدون توجه به مفهوم شعر و افزودن موضوعی جدید در نظریه شعر اعراب با عنوان «ملکه شعر» است. او ماهیّت شعر را به گونه ای متفاوت از سایر نقّادان ادبی بیان می دارد و موهبت و ملکه شعری را در ترازوی نقد و تحلیل قرار می-دهد. هدف از این بحث، بررسی مفهوم و ماهیت شعر از نگاه ابن خلدون به عنوان یک ناقد ادبی است، تا تفاوت بین نظر او در این مورد با دیگران را تبیین نماید که در نهایت با بررسی روش تحلیلی توصیفی رویکردهای نقدی ناقد و تحلیل دیدگاه های او به شناخت نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او می توان دست یافت. شیوه نقدی ابن خلدون متأثر از نگرش تاریخی اش است و زمان و مکان را دخیل در نقد می داند و اکتساب و حفظ زبان را عامل موفقیت شاعر می پندارد و معتقد بود شعر علاوه بر داشتن وزن و قافیه کلامی است بلیغ و مبتنی بر تصویر و ایماژ که هر بیت آن در معنا و مفهوم، مستقل از قبل و بعد می باشد.
بازتاب خود و دیگری در رمان عباد الشمس (با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانر رمان مقاومت فلسطین مجموعه متنوعی از صداهای ملت بحران زده و محروم از جوش وخروش زندگی است که نویسندگان آن در تلاشند تا از ابزار زبانی در برجسته سازی نگرش ها و عقاید سیاسی خویش در قالب ادبی مدرن بهره وافری جسته و رابطه واقعی وحقیقی میان انگاره های خویش و بافت های بیرونی رمان را به بهترین شکل برای مخاطب ترسیم نمایند. پژوهش حاضر در همین راستا، رمان «عباد الشمس» اثر سحر خلیفه، رمان نویس شهیر فلسطینی را با روش گفتمانی – انتقادی و بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک مورد بررسی قرار داده تا از ایدئولوژی نویسنده در بیان واقعیت های زندگی ملت در بند اهریمن، پرده بگشاید و فلسطینیان را به عنوان انسان هایی که باتمام وجود برای باز پس گیری سرزمین شان پیکار می نمایند، به جهانیان بشناساند. نویسنده در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چگونه می توان با کمک استراتژی های ون دایک، سطح اندیشگانی نویسنده رمان را درباره فلسطینیان با هویت «خودی» و اشغالگران فلسطین با هویت «دیگری» مورد کنکاش قرار داد؟ نتایج نشان می دهد که از کاربست استراتژی های زبانی، مؤلفه های وجهیت، انگاره های ذهنی، گواه نمایی، برجسته سازی و انتخاب واژگانی بیشترین بسامد را برای بازنمایی چهره خودی و دیگری، در رمان مذکور داشته که حکایت از سوگیرانه بودن گفتمان سحر خلیفه در پرداختن به مسائل فلسطین دارد.
نقد و بررسی تأثیر بن مایه های فکری فرمالیسم در نظریه های ادبی ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب ادبی فرمالیسم یکی از مهم ترین مکتب های پیشرو و شالوده شکن در نقد ادبی جهان بوده است. این مکتب با ظهورش بسیاری از اصول سنتی در عرصه ی نوشتار و سنت های ادبی را تحت الشعاع قرارداد. فرمالیست ها به مسئله فرم، زبان ادبی و... بسیار توجه می کردند تا به هدف اصلی خود یعنی ادبیت دست یابند. ادونیس، شاعر و ناقد پرآوازه عرب، ازجمله برجسته ترین نظریه پردازان ادبی معاصر به شمار می رود که تأثیرپذیری و الهام گرفتن از مکاتب گوناگون را منبعی در جهت گسترش و غنای دیدگاه های ادبی خود به کار گرفته است. فرمالیسم از مهم ترین مکاتب غربی است که می تواند بر روی نظریات ادبی وی تأثیر فراوانی نهاده باشد. لذا در پژوهش حاضر بر آنیم که نظریه های ادبی ادونیس را از منظر همخوانی با مبانی فرمالیستی مورد نقد و بررسی قرار دهیم. روشی که ما در این پژوهش بهره گرفتیم، تحلیلی - توصیفی با استفاده از ابزار تطبیق و مقایسه است که الگوی آن مزجی میان رویکرد فرانسوی و آمریکایی است. برای این منظور در بحث اصلی مقاله به کاوش سخنان ادونیس، در رابطه با نحوه تأثیرپذیری اش و نیز بررسی مهم ترین مبانی مشترک و متفاوت میان دیدگاه های ادبی وی با فرمال ها پرداختیم و در خاتمه به این نتیجه رسیدیم که در سخنان و دیدگاه های ادبی ادونیس شواهد متعددی وجود دارد که می تواند گواهی بر شناخت و تأثیرپذیری اش از فرمال ها باشد. ازجمله اصلی ترین شواهدی که رنگ و بوی فراوانی از دیدگاه های فرمالیستی در آن دیده شد، نقش بارز زبان ادبی در دیدگاه های ادونیس و نیز تلاشش برای افزون نمودن ادبیت متن است.
تأثیر الأدب العربیّ على الأدب الإندونیسیّ القدیم؛ شعر حمزه فانسوری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أشار بعض مؤرخی الأدب الإندونیسى إلى تأثر الأدب الإندونیسیّ تأثرا کبیرًا بالأدب الأجنبیّ عامه والأدب العربیّ خاصه. وهذا النظر یحتاج إلى براهین وشواهد، حتى تظهر الوقائع الصحیحه الحقیقیه. ویهدف هذا البحث إلى معرفه مدى تأثر الأدب الإندونیسیّ القدیم بالأدب العربیّ وأبعاده. ولمعرفه ذلک، نحتاج إلى دراسه مقارنه وافیه بین الأدبین. ونرید أن نکشف هذا التأثر من خلال شعر حمزه فانسوری وهو کاتب وشاعر صوفی إندونیسیّ شهیر من منطقه آتشیه روج مذهب وحده الوجود الذی دعا إلیه ابن عربیّ. إنه أول شاعر عرّف صوره الشعر فی الأدب الملایوی. وکتب عده قصائد تتناول المفاهیم الصوفیه، ونحن نفترض أن تلک القصائد کانت متأثره بالأدب العربیّ. ومن خلال دراسه مقارنه بین الأدبین العربیّ والإندونیسیّ أظهرت النتائج: أن حمزه فانسوری قد تأثر فی شعره بالأدب العربیّ لغویا وشکلا ومضمونا. واستخدم، من ناحیه اللغه، کثیرا من المفردات والمصطلحات العربیّه کالطالب، والغائب، والتائب والشعر، والمدح، والاعتقاد وغیرها. وأما من جانب الشکل فقد کان شعره یتضمن بعض الأبعاد التی تعارف علیه الأدب العربیّ کالأبعاد التی تتعلق بالعروض والبلاغه کالقافیه والاقتباس والسجع والتشبیهات. وأما من ناحیه المضمون أو الروح فقد تأثر بالأغراض الشعریه الصوفیه العربیّه وبعدد من الأفکار الصوفیه العربیّه کما جاء بها ابن عربیّ وغیره، ولکن مع ذلک فإن حمزه فانسوری جاء ببعض الابتکارات شکلا ومضمونا فی شعره وفقًا للسیاقات الإندونیسیّه.
جمالیه التماسک الإیقاعی فی مراثی عبدالرزاق عبدالواحد؛ قصیده «فی رحاب الحسین» نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
23 - 42
حوزههای تخصصی:
من السمات التی تمیز بین الشعر والنثر هی عنصر الإیقاع، وهو یلعب دورا أساسیا فی النغمه الشعریه وحلاوتها، وهو تعبیر أصیل عما یدور فی مکامن الشاعر من الأحزان والأفراح والآلام؛ فبهذا السبب، یکون دوره بارزا بین توظیفات الشعراء، وقد شغل حیزا کبیرا بینها. یحاول هذا البحث دراسه الإیقاع الصوتی فی قصیده فی رحاب الحسین دراسه أسلوبیه. تعد القصیده من القصائد التی تمتاز بمکونات إیقاعیه جمیله تدل على وجدانیه الشاعر الحزینه بشکل مؤثر. لهذا، لجأ البحث إلى دراسه هذه المیزه فی القصیده، بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی. وقد تم تطبیقه فی دراسه الإیقاع الداخلی والخارجی فی القصیده. یقدم هذا البحث إیجازا عن القصیده ومکانه شاعرها ومقدمات عن الوزن والقافیه والعناصر المؤثره فی الإیقاع. ففی بحث الإیقاع الخارجی، درسنا بحر القصیده وقافیتها ورویها؛ ومن خلالها کشفنا عن أهم الجمالیات المؤثره فی إیقاعیه القصیده. وفی بحث الإیقاع الداخلی، درسنا أهم العوامل المؤثره فی الإیقاع الداخلی نظریا ثم قمنا بتطبیقها على القصیده. وفی النهایه، استخلصنا أن الشاعر ذو مهاره شعریه موسیقیه بارعه، حیث نجح فی إبراز المعانی عبر الإیقاعیه نجاحا. فهناک تناغم موسیقی جمیل بین الهیکل البنیوی والدلالی فی القصیده، حیث یعبّر عن المعانی وما یخالج فی نفس الشاعر أدق تعبیر.
دلاله الإیقاع فی شعر سعید محمد الصقلاوی المتلزم دیوان نشید الماء نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
105-141
حوزههای تخصصی:
تکون اللغه العربیه هی بطبیعتها لغهٌ موسیقیه؛ والنظام الإیقاعی فی الشعر العربی المعاصر تنسجم بین النغمه والفکره؛ والشاعر المعاصر ینشد قصائده بشتی الإیقاعات –داخلیهً کانت أو خارجیهً- بمختلف الدلالات. لذلک نشاهد فی أشعار الشعراء البارزین فی الأدب المعاصر جوقهً مغنیه من المفردات تشترک فی المعانی النبیله والمفاهیم السامیه، المفاهیم تبرز وتظهر فی أشعارهم حسب إیقاعاتها المتعدده. من میزات شعرهم الانتقال من إیقاع إلی إیقاع آخر فی قصیده ما حسب عواطفهم وأحاسیسهم؛ أی من التفعیلات الطویله فی حالته النفسیه البطیئه فی حین أو إنتقال إلی التفعیلات القصیره النشطه والسریعه فی حین آخر. یعتمد اُسلوب المقال، علی المنهج الوصفی _ التحلیلی والإحصائی، ویرید أن یعرف الشاعر وأشعاره ومنهجه الإیقاعی، لأن له مکانه بارزه فی الشعراء المعاصرین. هذا المقال یستهدف إلی دراسه إیقاعیه فی اشعار سعید محمد الصقلاوی الشاعر العمانی المعاصر الذی هندس الکلمات فی دواوینه المختلفه ومنها دیوان نشید الماء؛ لقد استخدم فی هذا الدیوان إیقاعین، هما الإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی وأنواع کل منهما مثل إیقاع التوازی والبیاض والسرد وما شابه ذلک؛ هو یغنی الحیاه والحیویه بإیقاع الأمل والحب والفرح بالحضاره العربیه والاسلامیه العریقه فی سطور وأحیاناً یسمع من القصائد موسیقی التحسر والحزن والألم بما یشاهد العالم الاسلامی کالقضیه الفلسطینیه. استخدم سعید الصقلاوی البحور الخلیلیه فی الدیوان وفیها تشاهد الترخصات العروضیه. کذلک. تشیر هذه الدراسه إلی أن الماده الغنائیه فیه عذبه ولینه تدل علی آفاق التجربه الشعریه وأحاسیسه الصادقه، فکل قصیده لها موسیقاها الخاصه التی تختلف عن الأخرى.
البطل فی الروایه العراقیه؛ روایه الرجل الآتی لعبدالهادی الفرطوسی أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسعى هذه الدراسه إلى البحث فی روایه الرجل الآتی للروائی العراقی د.عبدالهادی الفرطوسی من خلال احد أهم عناصر البناء الفنی فی الروایه ونعنی به الشخصیه ولکن لیس الشخصیه عموما وإنما الشخصیه البطولیه أی البطل تحدیدا لعده أسباب لعل أهمها: أولا: عنوان الروایه وما یحمل من دلالات لا تخفى على القارئ ولاسیما فی العراق، ویمکن القول بعباره أخرى إن الروایه هی التی فرضت عنوان هذه الدراسه ومنهجها. ثانیا إن الروایه کتبت ونشرت قبل الاحتلال، أی فی وقت کانت الرقابه على المطبوعات فی أقصى مداها، بید أنها لم تنشر فی العراق وإنما نشرت فی الشارقه فی الإمارات العربیه المتحده.و ثالثا: إن الروایه قد فازت هناک بجازه الإبداع الروائی. یدرس الباحث فی هذه الدراسه روایه الرجل الآتی بمنهج وصفی تحلیلی. أظهرت أهم نتائج البحث أن سبب تسمیه الروایه "بالرجل الآتی" هو أن هذا الشخص هو الرجل الذی ینتظره الوقت وله خصائص معینه، ربما إذا لم نستطع أن نقول بشکل قاطع أن الانتظار ک مخلوق ثابت فی هذه الروایه هو موجود فی المکان والمکان وحتى الزمان، مخلوق تتجلى رجولیته الحقیقیه فی حضوره وظهوره فی هذه الروایه ، وتتفکک الرجولیه السابقه التی هی نوع من الرجولیه الفارغه.
سیمیائیه العنوان فی شعر نادیه الملّاح دیوان مرثیه راقصه لملاک لم یخلق بعد نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
المنهج السیمیائی منهج حدیث یتمتّع بفاعلیه کبیره فی قراءه النصوص الشعریه، للکشف عن نظام العلامات وتبیین وجوه الدلاله الکامنه فی کل نظام سیمیائی. یفتح هذا المنهج آفاقاً بین النصّ وقارئه ویعتمد على ضوابط محدّده. إنّ العنوان من أهمّ النقاط التی تعالجها السیمیائیه؛ إذ یعدّ من المفاتیح لسبر أغوار النصّ، وله دور أساسی فی الکشف عن غایه العمل الأدبی. فهو الذی یحدّد هویه النص ویختزل معانیه ودلالاته المختلفه وأداه لقراءه أفکار الأدباء ومشاعرهم. إن العناوین المختاره لقصائد نادیه الملّاح الشاعره البحرینیه المعاصره ذات نزعه رومانسیه ترسم علامات وألوانا إشاریه یمتزج بعضها مع الآخر فی لوحه سیمیائیه یمکن تحلیلها وتأویلها من خلال المنهج السیمیائی؛ لذلک اختصّت هذه الدراسه بکشف هذه العلامات من خلال آلیات المنهج السیمیائی التی تعدّ الأقدر على استنباط تلک الدلالات من خلال بیان ممکنات النصّ بالعنوان. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی التحلیلی من خلال استقراء بنیه العناوین الصرفیه والنحویه والدلالیه، واستعراض أهمّ مظاهر الانزیاح الواقعه فی عناوین قصائد نادیه الملّاح. أظهرت الدراسه أنّ عناوین قصائد نادیه الملّاح وثیقه الصله بالنص ومفتاح للولوج إلى نصّها کنقطه التلاقی بین الشاعره والنصّ. إنّ الشاعره فی اختیار العناوین تبدو متأثره بحوافزها النسویه الرومانسیه التی تناسب مشاعرها وتتجلّى فی معجمها اللغوی؛ فتارهً توحی بالحزن وتارهً أخرى تمثل الفرح؛ لذلک یمکن کشف نفسیه الشاعره وأفکارها وعلاقتها باللّٰه والإنسان وغیر الإنسان من خلال العناوین المعتمده فی الدیوان. تهیمن الجمل الاسمیه على العناوین دلاله على حاله من الثبوت والدوام فی عقائدها ومشاعرها الإنسانیه. تختزل أغلب عناوین قصائد الملّاح مضمون القصیده، وتکرّر الشاعره مفردات العنوان فی قصائدها، کجزء لا یتجزأ من النص الشعری. یکثر فی عناوین قصائد الملّاح توظیف الآلیات الفنیه التی تضفی جمالیه فنیه على النص، کالانزیاح الترکیبی والانزیاح التصویری. یغلب فی هذه العناوین الحذف بالنسبه إلى غیرها من أنواع الانزیاح الترکیبی وتوظیف التشخیص بالقیاس إلى غیرها من أنواع الانزیاح التصویری.
دراسه فنیه دلالیه لخواتم الآیات فی سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 184
حوزههای تخصصی:
قد یُحدَّد فی الخاتمه موضوعُ الآیه، باعتبار أنّ الخاتمه بؤره توحّد الآیه، وتکون فکرتها العامه أو هی المرکز الذی تدور حوله الآیه، وتعدّ نواه مضمون الآیه، حیث تجمع الخاتمه مسار الأفکار القائم على موضوع أو عده موضوعات فی الآیه. ویمکن أن نعد قدره الآیه فی الخاتمه على تذکّر عناصر فنیه معینه ونظمها أکثر من غیرها، إشاره إلى أنّ العناصر التی تحملها الخاتمه، تمثّل موضوع الآیه فی بنیه تختلف من الناحیه الشکلیه عن سیاقها، وتختلف کیفیه بنائها عند کل آیه؛ لأن کل آیه تختار من بنیه العناصر التی تناسبها. فیکون من المجدى فی القضیه، أن نتدبر الخواتم القرآنیه ونهایاتها؛ لنرى أنها تأتی لمقتضیات معنویه، مع نسَق فنی اقتضته المعانی. إذن، لا بدّ من الإشاره إلى أن التغیر فی ساحه الخواتم وألفاظها وتراکیبها یؤثّر على تولید المعانی الهامشیه التی یدرکها المتلقی الفَطِن. هذه المقاله محاوله من خلال المنهج الوصفی التحلیلی، لدراسه البناء الفنی فی خواتم آیات سوره آل عمران. تدلّ النتائج على جمال فنی فی الخواتم للمبالغه أو الدلاله على الثبات والدیمومه وما شاکل ذلک، حیث تلتقی الألفاظ والمعانی فی نهایات الآیات التقاء متمازجا فی إطار نظام فنی خاص؛ لتشکل عبارات ترتبط بسیاقها، کما تشیر النتائج إلى أنّ لکل خاتمه نظاما بنیویا خاصا یتناسب مع الغرض الأدبی للآیه.