فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
قرآن، معجزه جاوید و پدیده شگفت تاریخی است که مؤمنان به منشأ آن، که قدرت بی پایان دارد، تردید نکرده اند. به همین جهت در هر زمان و مکان به بررسی و پژوهش پیرامون آن می پردازند. از طرف دیگر سال های زیادی است که مسائل و قواعد نحوی، زبان به زبان نقل گشته و کتاب های نحوی قدیم قواعدی را کشف و منتقل نموده اند. در ادبیات معاصر پژوهش های زیادی انجام شده و مسائل جدیدی در ادبیات عربی بررسی شده است. این در حالی است که به چالش کشیدن موضوعات صرفی- نحوی در مقایسه با موضوعات ادبی بسیار کم بوده است. در این مقاله برآنیم تا یکی از مسائل نحوی را در باب عوامل جزم فعل مضارع مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم. در این راستا مهم ترین منبع برای اثبات این فرضیه آیات قرآن کریم خواهد بود.
جنبه های مثبت و منفی رنگ سیاه در شعر عنترة بن شداد
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، کاوشی در ابعاد معناشناختی رنگ سیاه و کارکردهای مثبت و منفی آن در شعر عنترة بن شداد، شاعر عفت پیشه ماقبل اسلام است. پژوهش حاضر نشان دهنده این است که در بُعد مثبت، این نوع رنگ، گاه در یک ساختار تشبیهی نمود می یابد، همچون تشبیه پوست سیاه به مُشْک و عنبر؛ گاه در سیاهی رنگ موی یار و یا چشمان سیاه او جلوه می شود و زمانی هم در فضای تیره و تاریک میدان کارزار معنا می یابد. با این حال در تمامی این صورتگری ها، شاعر تلاش می نماید تا به این وسیله برای روح دردناک خویش التیامی- هر چند گذرا- فراهم نماید.
در بُعد منفی، غالباً رنگ سیاه به عنوان عیب و نقصی آشکار می شود که خویشان و نزدیکان آن را دست آویزی برای طرد عنترة قرارداده بودند، اما شاعر با استفاده از اسلوب های منطقی، از قبیل اینکه سیاهی، تنها در وصف اعمال زشت، نکوهیده می باشد و یا اینکه سفیدی اعمال، سیاهی جسمانی را می زداید، همواره به عنوان یک مصلح اجتماعی ظاهر می شود که در پی اصلاح عقاید پوچ وغلط موجود در جامعه و جایگزین کردن قانون ارزش های اخلاقی به جای تبعیض رنگ و جنسیت است.
نگارنده از روش توصیفی و تحلیلی برای تبیین دو بُعد متناقض رنگ سیاه در دیوان این شاعر استفاده کرده است.
علوم عربیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نگاهی انتقادی به رمان ""یومیات نائب فی الأریاف"" (أضواء نقدیة علی روایة یومیات نائب فی الأریاف)
حوزههای تخصصی:
لاشک فی أن روایة یومیات نائب فی الأریاف من الآثار الخالدة لتوفیق الحکیم الکاتب والفنان المعاصر فی الأدب العربی. والدلیل هو أنها ترجمت إلی اللغات الأجنبیة الکثیرة فی العالم وأنتجت منها الأفلام فی بعض البلدان العربیة. ویتکلم توفیق الحکیم فی هذه الروایة عن بعض وجوه الحیاة فی مصر لاسیما فی الأریاف. ونحن ندرس فی هذا المقال بعض العناصر الفنیة للقصة، مثل: المکان والزمان، والشخصیة، والحوار، والحوادث. أما المکان الذی تجری فیه حوادث الروایة فهو ناحیة من البلاد (الوجه القبلی)، وزمان وقوعها یبدأ وینتهی خلال اثنی عشر یوما من أکتوبر إلا أنّ الکاتب یسعی إلی إطلاق الزمان ولایحدده. وللروایة شخصیات یرسمها الکاتب من الناحیة الداخلیة، ولا الخارجیة، أی یرسم ملامح شخصیات القصة بتصویر ردات أفعالها تجاه الأحداث التی تبدأ بإطلاق النار وتجری معتمدة علی الأحداث الأخری الثانویة.
معارضه ی شعری شاعر فلسطینی «ابراهیم طوقان» با «رَئُوبین» شاعر یهودی
حوزههای تخصصی:
پس از اعلامیه ی بالفور که دولت انگلیس در آن، وعده ی تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین را داده بود، یهودیان به پیاده کردن نقشه ی خود در این سرزمین پرداختند. از جمله اقدامات آنان در این زمینه، خرید زمین از اعراب و تشویق یهودیان جهان برای کوچ به سرزمین فلسطین بود. برخی از شاعران و متفکران عرب، این خطر را به خوبی احساس می کردند. ابراهیم طوقان، شاعر مبارز فلسطینی، از جمله شاعرانی است که سهم به سزایی در شعر پایداری و بیداری مردم این سرزمین داشته است، از او قصاید زیادی در مقابله با یهودیان و اهداف صهیونیستی آنها برجای مانده است. وی در یکی از قصاید خود، به معارضه ی شعری با یک شاعر یهودی به نام رَئُوبین (Reuben or Reuben) پرداخته است. این شاعر یهودی، قصیده ای در دفاع از تجاوزات سربازان اسرائیلی در سرزمین فلسطین سروده است، طوقان با استفاده از تورات و قرآن کریم در بیان سابقه ی تاریخی یهود، ادعاهای این شاعر یهودی را به نقد و چالش کشیده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در متن دو قصیده، معارضه ی شعری ابراهیم طوقان با شاعر یهودی را بررسی نموده است.
مقاله به زبان عربی: بررسی اغراض التفات ضمیر در گزیده هایی از اشعار محمود درویش (تحلیل دلالة الالتفات فی صیغ الضمائر فی أشعار محمود الدرویش المختارة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التفات از بارزترین تکنیک های فن بلاغت شعر به حساب می آید که شاعران از گذشته تاکنون بدان توجه داشته اند؛ زیرا به متن غنا می بخشد و دارای انعطافی زیبا در تغییر سخن از حالتی به حالت دیگر است. لذا مقاله حاضر به بررسی زیبایی های التفات انواع ضمیر در سه دیوان شاعر معاصر عرب ""محمود درویش"" پرداخته است. این دیوان ها عبارتند از: ""آواز همان آواز است""، ""یازده ستاره"" و ""حصار"".
هدف از تحلیل و بررسی این اسلوب در متن های شعری، فهمیدن متن و آگاهی از اجزاء تشکیل دهنده آن است تا بتوان با ورود به دنیای درون متن به راز آن پی برد؛ و ارتباط میان کلام را درک کرد و به وجوه محتمل به دور از معنی لغوی و ترجمه لغوی دست یازید .
روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است که به بیان مضامین بلاغی التفات انواع ضمیر در اشعار درویش می پردازد؛ و در پایان مقاله جهت مقایسه شاعران معاصر و قدماء در کاربرد این نوع ساختار شعری به بررسی آماری پرداخته تا خواننده به زیبایی های التفات از نوع ضمیر در دیوان های سه گانه شعری دست یابد. از بارزترین انگیزه های کاربرد التفات می توان به این موارد اشاره نمود: غلو در کلام، صراحت بیان، تاکید داشتن بر موضوع خاص، هشدار و آ گاهی دادن به خوانندگان.
متناقض نما در دیوان کبیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است که از قوانین شناخته شده رستاخیز کلمات به شمار می رود و در حوزه بوطیقاهای جدید و زبان شناسی قرار می گیرد.ادیبان تاری زبان در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند.آنان به ویژه در ادبیات عرفانی، غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند.آمیختگی عرفان با ادب و تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش متناقض نما در ادب عربی برشمرد. با واکاوی دیوان کبیر محی الدین بن عربی، عارف قرن ششم هجری در می یابیم که بسامد متناقض نمایی در عرفان زاهدانه نسبت به عرفان عاشقانه بیش تر است و هر چه فاصله دو سویه متناقض در دیوان ابن عربی کم تر می شود، بر بلاغت سخن او افزوده می گردد و پایه و مایه سخنش بالاتر می رود.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در چکامه «سرزمین ویرانِ» الیوت و اشعار سیّاب بر مبنای نظریه کهن الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ، از الهام بخش ترین مفاهیم در شعر دو تن از نام آورترین شاعران معاصر عربی و غربی یعنی بدر شاکر سیّاب و تی.اس.الیوت است که نقشی بی بدیل در شکل گیری شعر مدرن عربی داشته اند.این جستار تلاش می کند جنبه های نمادین این مفهوم را در چکامه«سرزمین ویران» مشهورترین اثر الیوت به عنوان متن تأثیرگذار و اشعار سیّاب به عنوان متن تأثیر پذیر، بر اساس داده های نقد کهن الگویی مورد تحلیل تطبیقی قرار دهد. مبنای تحلیل آثار ادبی در این شاخه از نقد روانکاوانه، نظریه کهن الگوهای یونگ، روان شناس شهیر سویسی است. در دیدگاه او، کهن الگوها، تجربه ها و مدل های رفتاری کهن و ازلی هستند که در طول روزگاران در بخشی از ذهن انسان به نام «ناخودآگاه جمعی» انباشته شده اند و نوع انسان در جهت تکامل شخصیّت خود به طور غریزی از آنها تأثیر می پذیرد.یکی از زمینه های بروز این انگاره های ازلی در اندیشه یونگ، الهامات شاعرانه است. تجلّی و کارکرد برخی از این صورت های نمادین در تصویرهای مشترک شعر الیوت و سیّاب، بدنه اصلی پژوهش را شامل می شود.
اسلوب قسمت‘تبیین کاربرد آن در صرف و نحو عربی
حوزههای تخصصی:
اسلوب قسمت یکی از بهترین و روشنترین اسلوبها در اثبات و تبیین و تجزیه و تحلیل اشیاست . این اسلوب نه تنها در علوم ریاضی بلکه درهمه امور عالم و جمیع علوم و فنون جریان دارد . دستورزبان عربی(صرف و نحو) که از نظم منطقی بالایی برخوردار بوده‘ در اثبات و تبیین و تجزیه و تحلیل مسائل دستوری از این اسلوب بهره فراوان یافته است . گزارشی که در برابر است ‘ چگونگی جریان این اسلوب را در صرف و نحو عربی نشان میدهد و بیان می دارد که تقسیم اسم سه حرفی- مثلاً به اوزان دهگانه در علم صرف و اعراب به حرکتهای چهارگانه در علم نحو براساس کدام اسلوب علمی بوده است . وانگهی تا اسلوبها و منهجهای هر علمی شناخته نشود حقیقت مسائل آن علم کشف نگردد ‘ و از اینرو دانشمندان معاصر((منطق روش)) را نهاده اند تا پژوهندگان علوم راه و روش اثبات مسائل هر علمی را آنچنان که هست بکار برند و از نادرستی و کژی دور مانند.
الحریة فی أشعار یوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعتبرُ الحریةُ من أعظم القیم الإنسانیة وهی إحدى الأدوات التی تُتیح للفرد استمراریة الحیاة والتطور، فلهذا کانت الشعوب تطمح إلیها دوماً. إنّ کلمة الحریة لها جذورٌ تتعمقُ فی تاریخ البشریة، وقد ظهر مفهومُ الحریة بمدلولات منها؛ المطالبة بالعدالة، والبحث عن الحقیقة، والترعة إلى الکمال، والترکیز على نمو الکیان الإنسانی. قد تجلّت الحریةُ فی آداب الأُمم بصُوَر متنوعة. أما الحریة فی الأدب العربی المعاصر فإنّها قد تمَّ تداولُها بین الأوساط الأدبیة بأشکال مختلفة، خاصةً قد تجلّت فی ثوب ما یُطلَقُ علیه الحریةُ الوجودیة والّتی ترتکزُ على وعی الإنسان وفکره.
تسعى هذه المقالة إلى أن تتناول رؤى الشاعر المعاصر السوری، یوسف الخال، عبر ما قرضه من القصائد، فقامت بتحلیلها مرتکزة فی ذلک على ثلاثة محاور أساسیة: الحریة السیاسیة، والحریة الاجتماعیة، والحریة الوجودیة؛ وذلک لأن الشاعر قد ضاق ذرعاً من ضیم الصهاینة حیث یعتقد أن الحریة لا تتحقق إلّا بالمثابرة، والکفاح، والتضحیة. ویرى أنّ الحریةَ الاجتماعیة هی استتبابُ الحریة على أرض الواقع لکی تمهّد الطریقَ لِتواجُدِ الشعبِ فی المجالات المتنوعة.
کما أن الشاعرَ وجودیٌّ یشغله شأنُ الإنسان وهواجسُه؛ فالإنسانُ لَبنة یبنی علیها أفکاره ورؤاه، ویعتقد أن الحریة طریقُ للوصول إلى الحقیقة، کما یرى أن التعقّلَ أهمُّ أساس لتحقیق الحریة، ویتخذ الشاعر منه مرکبا للوصول إلی الحریة الحقیقة.
دو شاعر دیریاب: خاقانی شروانی و ابوتمام طائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست کم از آغاز سده ی دوم هجری در بازار نقد ادبی عرب بحثی پیرامون اینکه آیا شعر باید از دانش، فلسفه و اندیشه به دور باشد یا اینکه مانعی در بهره گیری شاعر از آن نیست، به وجود آمده است. پیش از آشنایی مسلمانان با دانش و فلسفه ی سرچشمه گرفته از تمدن و فرهنگ یونان، ایران و هند ، چنین بحثی مطرح نبود اما آن گاه که برخی شاعران نو گرای عباسی خواستند به هنر خود رنگی از دانش و اندیشه ببخشند ، در حوزه ی نقد ادبی این عصر، برخی سخن سنجانِ پای در بند سنت ادبی عرب، با این پدیده از سر ناسازگاری در آمدند. این امر زمانی به صورت یک درگیری کامل نقدی در آمد که ابو تمام از شیوه ی یاد-شده در تئوری و در عمل، بهره گرفت. از همان زمان این شیوه همواره پیروان و مخالفانی داشته است. دعوای میان این دو گروه در واقع در گیری میان هواداران سنت و مدرنیته در حوزه ی ادب، هنر در جامعه ی عصر عباسی بوده است. در ادبیات فارسی شعر خاقانی بیش ترین همانندی را با شعر ابو تمام دارد؛ او نیز باور داشت که شاعر نباید به گونه ای سخن بگوید که همگان در یابند و برای درک سخن شاعر، این خواننده است که باید بر آگاهی خود بیافزاید. از این رو سروده های ابو تمام و خاقانی به دیر یابی زبان زد گشته است. فهم این سروده ها نه برای توده ی مردم بلکه همواره برای بسیاری از فرهیختگان ادبی نیز دشوار بوده است. شیوه ای که این دو سراینده ی هنرمند طرح آن را ریختند، در ادبیات فارسی و عربی پایه گذار مکتبی شده که آن را «مکتب فنی» نامیده اند. در این شیوه با بهره گیری از ابزار های زیبا شناختی و اندیشه های ناب علمی، سخن دیر آشنا و دیگر گون جلوه می کند. در جستار پیش رو به آن دسته از ویژگی های سروده های ابو تمام و خاقانی می پردازیم که سبب شده برای همگان آسان یاب و قابل درک نباشد. دیر یابی سروده های ابو تمام و خاقانی، گاه پیامد شکل و قالب سخن این دو هنرمند فرمالیست است و گاه به حوزه ی معانی و ابداع درون مایه های شگفت و بهره گیری از معانی فلسفی، منطقی، اشاره های تاریخی و افسانه ای و... در شعر آن ها بر می گردد.
المنهج السیمیائی: آلیه مقاربه الخطاب الشعری الحدیث وإشکالیاته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرف المنهج السیمیائی فی العقود الأخیره من القرن العشرین تحولات عده فی التعاطی مع الخطاب الشعری الحدیث على وجه الخصوص، هذا ما أثار العدید من الإشکالات فی کیفیه مقاربه النص الأدبی مقاربه واعیه على مستوى الأدوات الإجرائیه، أوعلى مستوى التأویل واستنطاق النص بشکل لا یفسد دلاله المعانی الحقیقیه للبنى العمیقه، ومن هنا یعدّ نقد ""الخطاب الشعری الحدیث والمعاصر"" من القضایا النقدیه المهمّه التی تناولها نقادنا المحدثون، فی ظل المنهج السیمیائی الممارس فی تحلیل علامات هذه النصوص دون المساس بهویتها العربیه بلا إفراط أو تفریط.
والتحلیل المقترح، لا یتوقف عند الإحالات إلى المعارف والعلوم المختلفه، وکذا لا ینتهی عند دلاله معینه، بل یفتح النص على سیل من المعارف المتنوّعه، لأنه بالغ التنوّع والتعدد، ویحیل إلى معارف وإیدیولوجیات مختلفه، ولهذا فإن التحلیل السیمیائی یستوعب کل هذا ویضعه ضمن استراتیجیاته. لقد أصبحت المقاربات النصّانیه منهج بحث نقدی، ونظریه علمیه تطرح العدید من التصورات والرؤى المنهجیه والإجرائیه فی تناول النص العربی الحدیث على مستوى التنظیر أو الممارسه التطبیقیه، والتی لا یمکن الاستغناء عنها، خاصه أثناء التحلیل.
وعلیه تکشف هذه المداخله عن أهمیه المنهج ""السیمیائی"" فی مقاربه النص العربی الحدیث، وأهم المشاکل التی یشکو منها الخطاب الشعری الحدیث خاصه من خلط بین النقاد فی تناول الظاهره الأدبیه، وطرق وأسالیب التحلیل التی تبقى محتشمه على مستوى الأدوات الإجرائیه، أو على مستوى التأویل الصحیح فی استنطاق النص.
ویژگی های هنری شعر ابن نباته شاکی (الخصائص الفنیة لشعر ابن نباتة الشاکی)
حوزههای تخصصی:
یعدّ ابن نباتة المصری من أشهر شعراء العصر المملوکی، ویمکن القول بأنّه شکا فی شعره من قضایا مختلفة أکثر بالنسبة إلی معاصریه. فتناول فی شعره الشاکی موضوعات مثل الدهر، والموت، والفراق، والفقر، والشیب، والأمراض الشائعة فی بیئته. ولکن المهمّ الذی ترتکز علیه هذه المقالة هو التفات ابن نباتة إلی خصائص فنیة قد ساعدته فی بیان شکواه وفی التعبیر الأدقّ عن آلامه النفسیة.
من أهمّ هذه الخصائص، یمکننا الإشارة إلی استخدام الشاعر للمفردات، والتراکیب، والأسالیب، والمعجم الإیقاعی الملائم مع جو الشکوی الحزین.
بررسی زیبایی شناسی جزء 30 قرآن کریم بر اساس نظریه نظم عبد القاهر جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نظم از نظریات بنیادین بلاغی است که از دو کتاب ارزشمند عبدالقاهر جرجانی؛ دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه بر آمده است مؤلفه های معنا شناسی تأمل برانگیزی با تکیه بر این نظریه در زمینه های علوم قرآنی و ادبیات و شعر پدیدار گشته است. این جستار می کوشد به پرسش هایی نظیر: جرجانی چگونه توانسته با پیوند میان لفظ و معنا و تاکید ویژه بر ساختار درونی کلام چنین نظریه ای را در این گستره مطرح سازد؟ریشه های اصلی این نظریه را در کجا می توان جستجو کرد؟ و این نظریه چه تاثیری بر دیدگاه زبان شناسان جدید بر جای نهاده است؟باسخ دهد. دراین جستار پس از بررسی زیبایی شناسی و ابعاد و موضوعات وابسته به آن ، ارتباط زیبایی شناسی قرآن کریم در مقوله های اعجاز آن با نظریه نظم مورد بحث و کنکاش قرار خواهد گرفت و آیاتی از سوره های جزء 30 در بافت و ساختار بیانی طبق این نظریه مورد واکاوی قرار می گیرد. در ادامه زیبایی شناسی قرآنی ابعاد آوایی، موضوعی، محتوایی موسیقی و غیره بر پایه دیدگاه جرجانی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از آن جایی که جرجانی رویکردهای اساسی عناصر مذکور را تنها در بافت و سیاق درونی کلام کارآمد می داند نه در مؤلفه های روساخت بلاغی، بنابراین زیبایی آیات جزء 30 بر اساس این نظریه از بافت کلامی و تناسب سیاق چینش حروف و کلمات حاصل می گردد.
رویکردی نوین به فرآیند واژه گزینی در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژگان از دیرباز تاکنون دارای جایگاهی غیرقابل انکار در گفتار بوده اند و در دوره معاصر نیز واژه سازی و واژه گزینی از یک سو از فرآیندهای برتر برابریابی واژگانی جهت برون رفت از چالش کمبود واژگان به شمار می روند به ویژه در کشورهای عربی زبان و فارسی زبان و از دیگر سوی به عنوان برجسته ترین بستر برنامه ریزی زبان، موردتوجه زبان پژوهان قرار دارند. هدف از نگارش جستار پیش رو، بررسی و مطالعه متون علمی و خبری زبان عربی در دوره معاصر با به کارگیری روش توصیفیِ کاربردنگر می باشد و تلاش دارد تا در گستره واژه گزینی و اصطلاح یابی به خوانش متون کلاسیک زبان عربی با تأکید بر متون شعری دوره جاهلی و تطبیق معنای کاربردی واژگان آن ها با تمرکز بر متن های علمی و خبری معاصر بپردازد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بسیاری از واژگان موجود در متون ادبی کلاسیک در دوره معاصر به عنوان برابرنهاده های واژگان صنعت و مدرنیسم بیشتر در متون غیرادبی به کار گرفته می شوند؛ همچنین برآیند نهایی این پژوهش، حکایت از آن دارد که نظر به اشتقاقی بودن زبان عربی، شیوه های برابریابی واژگانی این زبان در حال حاضر به ترتیبِ میزان کاربردِ گویشوران عبارت اند از: واژه سازی، واژه گزینی با غلبه توسعه معنایی و مجاز امّا شیوه ها ی ترجمه وام واژه و سرواژه سازی در میان گویشوران معاصر عرب به تقلید از زبان انگلیسی صرفاً در راستای اختصار و در تعابیر و اصطلاحاتِ دارای اطناب کاربرد دارد.
نقد و بررسی شخصیت وادب شاعر مهجر عرب ""الیاس فرحات"" (التحلیل والنقد لشخصیة وأدب إلیاس فرحات، شاعر العرب فی المهجر)
حوزههای تخصصی:
انتقل مجموعات کبیرة من الناس للأراضی العربیة، ولاسیما لبنان وسوریا، إلی الأمریکتین الشمالیة والجنوبیة فی أواخر القرن التاسع عشر وخلال العشرین، حیث استقرّوا فی الأمریکا، وکندا، والبرازیل، والأرجنتین، والمکسیک.
کان هذه الهجرة فی کثیر من الأحیان نتیجة للتخلص من المشاکل الفکریة، والاجتماعیة، والاقتصادیة التی کانت قد سیطرت علی المجتمع العربی. یتعرّض هذا المقال من بین هؤلاء المهاجرین، لإلیاس فرحات، الشاعر اللبنانی الذی هاجر إلی البرازیل. یهیمن نفسیة شعراء العرب القدماء بصورة واضحة علی قوالب أشعار فرحات هیمنة لایمکن لفرحات التخلص منه نظراً لتشابه ظروف معیشته بهمتعکس قصص فرحات الشعریة مختلف جوانب حیاته وتجربته الشخصیة علی نطاق واسع.
دراسة أسلوبیة فی سورة «ص»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا شکّ أنّ للتعبیر القرآنی أسراراً وجمالیات ولمسات وصوراً فنیة تدلّ علی أنّ هذا القرآن کلام فنی مقصود وُضع وضعاً دقیقاً ونُسج نسجاً محکماً فریداً.
استهدف هذا البحث دراسة سورة «ص» مستخدماً المنهج الأسلوبی الذی یتمحور حول معطیات علم اللغة العام. متناولاً المستوی الصوتی والدلالی والترکیبی ومستوی الصورة فی السورة هذه.
ظهر من خلال هذه الدراسة أنّ هناک توازناً مقصوداً فی إیقاع السورة کما أنّ التکرار هو من العناصر الهامّة فی زیادة هذا الإیقاع الجمیل للسورة، بالإضافة إلی تناسق هذه الأصوات، وأنّ ألفاظ السورة تمیزت بالدقة فی اختیار وقوّة التأثیر فی المتلقی وأنّ التناسق الفنی قد برز بین الصور المختلفة ـ البلاغیة منها والواقعیة ـ بصورة واضحة.