فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
47 - 68
حوزههای تخصصی:
تعدّدت الأجناس الأدبیه التی وردت فی الشعر ولاسیما السینما (الفن السابع)التی أصدرت ضجه هائله فی دعائم الشعر وأعادت بنائه فی هیکل متناسب مع تقاناته الدقیقه حیث یقوم الشاعر فی عصرنا الحاضر بکتابه الشعر فی الحقل السینمائی لنقل فضاء النص الشعری من الجمود إلى الصوره المرئیه المتحرکه وقد أدّى هذا النوع من الأسالیب إلى زعزعه هائله فی مضمون القصیده الحداثیه. لهذا قامت القصیده الملتزمه بفتح النافذه على التقنیات السینمائیهکالکامیرا التی تسبر أغوار السرد السینمائی بحرکاتها وزوایاها لقرابتها وشباهتها برؤیا ومخیله الشاعر،فتقوم بتسخیر تقنیاتها للقصیده الحداثیه کی تسمح للمتلقی قراءه القصیده بعین ثاقبه ونافذه وتقوم برفع مستوى القارئ إلى المشاهد. وقد إتجه بعض الشعراء المعاصرین فی الآونه الأخیره إلى هذا الأسلوب الحدیث ومن ضمن هؤلاء الشعراء الشاعر عدنان الصائغ حیث استلهم فی قسم من أشعاره الملتزمه فضاءاً واسع النطاق من الفن السابع مملوءاً بتقنیات الکامیرا. هذه الدراسه هی محاوله لإضاءه السرد السینمائی وبالأخص الکتابه بالکامیرا وتقنیاتها فی أشعار عدنان الصائغ الملتزمه، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی؛ والنتیجه الحاصله من هذه الدراسه ترتکز على استثمار الشاعرللصوره المرئیه المتحرکه والإتیان بها فی النصوص الملتزمه. السؤال الأساسی الذی نرید البحث عنه هو کیف تجلّت تقنیات الکامیرا الشعریه فی شعر الصائغ الملتزم؟والهدف الأساسی لهذه الدراسه هو الکشف عن موقع الکامیرا بحرکاتها الأفقیه والعمودیّه وأنواع الزوایا المتعلقه بها التی تبرز شعوراً خاصاً فی المتفرج کالشعور بالحرکه والفوقیه والارتباک. لا یخفی إنّ الکامیرا وتقنیاتها الدقیقه تسوق القارئ من الصوره الجامده الغنائیه نحو الحرکه ومواقع النظر المختلفه التی تشتمل على الزاویا المنخفضه والمرتفعه والمحایده.
دراسة نظام العلاقات بین الحال المفردة وصاحبها فی القرآن الکریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للقرآن الکریم سمو ورفعة بلا مثیل وهیمنة إعجازیة لا تنحصر فی المضامین فحسب، بل تتجلى فی منهجیته الترکیبیة المصاغة بأرفع الأسالیب، منها أسلوب الحال الذی یعد من أوسعها مجالا وأوفرها حظا فی سطور الذکر الحکیم، والذی له دور کبیر فی إرساء تلک الهیمنة. إن القرآن الکریم یتمتع بنظام أدبی خاص تسری فیه سلسلة من العلاقات والروابط اللفظیة والمعنویة بین المفردات والتراکیب، وبما أن للحال هذه العلاقات والروابط نفسها بالعامل وصاحب الحال وظهور معانیها الرائعة متأثرة بسیاقات الکلام، فنظام العلاقات بین الحال وصاحبها له أهمیة کبیرة تغری بالبحث والتدقیق من الجوانب الصرفیة والنحویة والبلاغیة والدلالیة والمعجمیة. والغایة المنشودة فی هذه الدراسة هی تسلیط الضوء على نظام العلاقات بین الحال المفردة وصاحبها وتبیین أنواعها ضمن سیاقات مختلفة مستشهداً بآی القرآن وفق المنهج الوصفی التحلیلی للوقوف على کیفیة هذه العلاقات. وقد تناول البحث من هذه العلاقات ما یلی: العدول المجازی والکل بالکل والجزء بالکل والتأصیل والتحدید والإجمال والتفصیل والتوکید والحصر والتخصیص والمشابهة والسببیة والمفعولیة والتجدد والترادف الجزئی وعلاقة التقابل والمغایرة، والتی تندرج فی الحقول البلاغیة أو الدلالیة.
جستاری درباره بده بستان برخی واژه ها در زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان زبان و فرهنگ فارسی و عربی، پدیده قرض گیری و بده بستان واژه است که به منظور بیان معانی و مفاهیم جدید، در دوره های مختلف تاریخ دو زبان انجام گرفته است. ازآنجاکه ساخت آوایی، تعداد حروف الفبا و مبانی دو زبان مورد نظر، متفاوت است، بسیاری از واژه های فارسی که به زبان عربی وارد شده، ساختِ آوایی متناسب با زبان عربی یافته است. از سوی دیگر، زبان فارسی در طی دوره های گذار از پارسی باستان به پهلویی و از پهلوی به دری دستخوش دگرگونی های بسیار – به ویژه در حوزه واژگانی- شده است. امروزه یافتن اصل فارسی بسیاری از واژه های عربی شده، کاری بسیار دشوار است و درعین حال از زمینه های پژوهشی است که پرداختن به آن ضروری می نماید. نگارندگان این مقاله برآنند تا با بررسی و تحلیل نمونه هایی از این "معربات" که از فارسی به عربی وارد شده و تغییراتی یافته و سپس در دوره های بعد به همان شکل تغییر یافته زبان عربی، دوباره در زبان فارسی رواج یافته است، بپردازند. بیشتر به بررسی نمونه هایی پرداخته شد که شواهدی از آیات قرآن کریم و شعر عربی قدیم برای کاربرد آن وجود دارد و شکل عربی شده آن در متون فارسی به کار رفته است.
بررسی عوامل مؤثر بر تعلیق و شتاب داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با تکیه بر زمان روایی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر می گیرد و با رویکردی نظام مند به مطالعه داستان می پردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی می کند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمان های مرده داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیان بار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بی سرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفه توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از داستان، میزان تأویل پذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیک های کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطه اوج داستان به حساب می آید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفه توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شده اند.
معانی نمادین پرنده و گنجشک در نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرنده از جمله نمادهایی است که در ادبیات ملل مختلف جهان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این نماد در آئینه ی ادبیات معاصر عربی نیز متجلی است. شاعران و نویسندگان عرب، به دلایل مختلفی، از رمز به عنوان ابزاری برای انتقاد از وضعیت نابسامان جامعه بهره می برند. این مقاله بر آن است تا پس از تبیین مفهوم نماد و بررسی عواملی که منجر به نمادین بودن آثار در ادبیات معاصر می شود، با روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای به رمزگشایی یکی از نمایشنامه های معروف محمد ماغوط بپردازد. «گنجشک گوژپشت» چنانکه از نامش پیداست، اثری کاملا نمادین و مشتمل بر مضامین مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. از مهمترین نمادهای این نمایشنامه که نسبت به بقیه نمادها بسامد بیشتری دارد، گنجشک است. این نماد از اول تا آخر نمایشنامه حضور داشته و در معانی متفاوت و گاه متضاد به کار رفته است. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به غلبه معانی مثبت پرنده بر معانی منفی آن اشاره کرد.
منهج فاضل السامرائی فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن النحو قد بدأ من منطلق عظیم، وهو السعی لفهم معا نی القرآن الکریم ومعرفة أسالیب التعبیر عن تلک المعانی والکشف عن أسرار بلاغته ووجوه إعجازه. ثم خطا علما ؤ ه خطوات لإنضاج الفکر النحو ی والارتقاء به إلى أرفع مستویات الرقی العقلی وذلک بتنویع اتجاهات البحث فیه وتطویر وسائل الکشف عن وجوه معانی الکلام. یتناول هذا البحث واحداً من الشخصیات النحویة التی یکون لها دور مهم فی إیحاء النحو العربی فی یومنا هذا، فهو ینظر إلى النحو بمنظاره الجدید، وهو البحث عن المعنى من خلال النحو. ویقوم بحثنا هذا بدراسة آراء السامرائی النحویة دراسة منهجیة تقوم على التوضیح و المقارنة بکبار النحاة و بعض البلاغیین، للوقوف على منهج المؤلف وما امتاز به السامرائی عن غیره من اللغویین والنحاة فی عرضه وتوجیهه . فقد قمنا فی هذا المقال من خلال المنهج الوصفی التحلیلی و المقارن بقراءة کتب السامرائی قراءة دقیقة و متأنیة، ثم استخرجنا أبرز معالم منهجه فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى مع ذکر شواهد من کتبه ، مضافاً إلى المقارنة بین آرا ئه وغیره من النحویین. ومن أهم ما وصل إلیه البحث هو أن السامرائی قد جمع بین النحو والبلاغة وعلم المعانی خاصة فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى، وبذلک سعى أن یعید الروح أو المعنى إلى النحو العربی.
مناویل الهومونیمی وتجلیاته فی اللغة العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عد اهلومونیمی من أهم التقنیات الیت تنصب الوجوه الداللیة یف خانتها، وهو یتمظهر أکثر ما یتمظهر یف الدراسات التقلیدیة للغة العربیة یف إطار املشرتک اللفظی، إال أن هذه التقنیة الیت تستوعب مساحة الئقة یف اللغة العربیة، تتوغل یف خفایا الغموض واإلبهام ومل تعرف حق املعرفة؛ ذلک أن اهلومونیمی حیتظی یف اللغة العربیة مبظاهر شتى ال یعرف منها إال ما مسی باملشرتک اللفظی من غری بسط املرایا املتواجدة فیه. وهذه املعرفة ال تضمن جناعة تکفل مهمة اإلضاءة التامة والکشف عما یتوارى من هذه الظاهرة اللغویة. بذلک یستهدف البحث رصد أهم مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة وإزاحة الستار عن مدى فاعلیته یف النصوص. فتخطو هذه الدراسة خطواتها على أساس املنهج الوصفی التحلیلی مبینة مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة مضیئة متفصالته ودهالیزه املختفیة، وذلک یف إطارین: األول التعریف بأنواع اهلومونیمی ومناویله یف اللغة العربیة، والثانی: إزاحة الستار عن مدى فاعلیة اهلومونیمی یف التعامل اللغوی واستفسار النصوص أدبیة کانت أم غری أدبیة والتعبری عن کیفیات وظائفه الیت ختلق شحنة داللیة جدیدة یف اللغة. وما توصل إلیه البحث یکشف عن أنواع اهلومونیمی یف اللغة العربیة من التام واجلزئی والرتقیمی، واللغوی، والنحوی، والصوتی، والرتکییب، واملضاد والسیاقی ویبین أن مظاهر اهلومونیمی تتوزع یف نطاق ما یسمى باملشرتک اللفظی احلقیقی املعجمی واملثلثات، واجلناس، والتضاد، والتوریة واالستخدام، واملشاکلة، وهذه الظاهرة تقد قمیص الرتاتب یف النصوص أحیاناً ویف أحاینی أخرى ختلق طقساً أدبیاً بدیعاً یتمتع به املتلقی متتعاً ال مثیل له.
الضمیر المتکلّم بین إثبات هویّه الذات ومواجهه الآخر فی دیوان محمود درویش: «لماذا ترکتَ الحصان وحیداً»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للضمائر هویّه دلالیّه، تجسّد مشاعراً قبل توظیفها فی النصّ،کما وأنّ سیاق النصّ یضفی علیها فاعلیّه. والشاعر المعاصر سعى لتفجیر طاقتها الکامنه. والضمائر، کوحده جزئیّه فی النصّ، تغذّی حرکه المعنى وتحرّک مشاعر المتلقّی. ووظّفها محمود درویش بشکل مکثّف لإضفاء مسحه جمالیّه وانتقال تجربه شعوریّه. اعتمد الشاعر على مخزونها الدلالیّ فی هیئتها الأولى الدالّه على الذاتیّه، والانتماء، والقوّه، والاتّحاد والمصیر المشترک، کما وأنّ استخدامها المتعدّد فی لجّه الخلق وفی سیاق النصّ أعطاها حرکیّه تجلّت بدلالات ملائمه لفکره الشاعر. ولتحدید البحث اخترنا ضمائر المتکلّم فی دیوان"لماذا ترکت الحصان وحیداً". لذلک عمدنا فی هذا البحث إلى دراستها فی مستویاتها المختلفه قاصدین الکشف عن أسرارها وجمالیاتها وفق المنهج الوصفی والتحلیلی. ومن نتائج البحث أنّ الشاعر لدى استخدامه أنا الجمع یصف الواقع الفلسطینی وصفاً صریحاً فهی دوامّه من الصراع، فتارهً تظهر لنا "نا" علی هیئه فاعل لها القدره والفاعلیّه علی النشوء وتارهً علی شکل "نا" مفعوله، مهزومه، منفعله ینتابها الضعف وهی مستسلمه لما یجری لها من الأحداث، ولکن لا تقف موقف الراصد المتفرّج بل تحارب لکی تُعلی من موضع "الأنا" وتُلغی فاعلیّه الآخر وترغمه علی بقائه علی المفعولیّه. ومن النتائج الأخرى التی توصل إلیها البحث هو أنّ القضایا التی یُصرّ علیها درویش هی فکره "الأنا" الجمعی فهو یسعی إلی توحید الصفوف.
تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین ( با تأکید بر نماد و نقاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر سازی یکی از اصطلاحات متداول در نقد قدیم و جدید عربی است که در آن شاعر می کوشد تا موضوعی را با تکنیک های مختلفی به تصویر بکشد. شعر معاصر فلسطین، سعی نموده تا آینه تحولات کشوری باشد که بعد از اشغال آن، دشمنان زیادی به مداخله در آن پرداخته اند. یکی از کشورهایی که در قرن گذشته و حاضر به حمایت از اشغال فلسطین برخواسته، آمریکاست که این امر سبب شده است تا شاعران فلسطینی، به طور وسیعی به ترسیم چهره آن کشور بپردازند. این شاعران با تکنیک های مختلفی ازجمله نماد و نقاب به این تصویر سازی پرداخته اند و تمساح، سگ، کلاغ، گرگ، افعی و طناب پوسیده را نمادهایی از آمریکا قرار داده اند تا ماهیت و ویژگی های اصلی آمریکا همچون ریاکاری، نجاست، شومی، وحشی گری و هرزگی، جهان خواری ظالمانه و فروپاشی زودهنگام آن را به تصویر بکشند. هلاکو، نرون، مارس و شیطان از مهم ترین نقاب هایی به شمار می روند که مفاهیمی همچون توحش، جنون قیصری، جنگ افروزی و اغواگری آمریکا را به تصویر می کشند. مقاله حاضر می کوشد تا نماد و نقاب را به عنوان مهم ترین تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین با روش توصیفی – تحلیلی، مورد نقد و بررسی قرار دهد.
ادبیات شفاهی عربی و انواع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو به بررسی بخشی از ادبیات شفاهی در زبان عربی می پردازد که از دو بخش تشکیل شده است. نخست ریشه های شکل گیری ادبیات شفاهی عربی و عوامل گسترش این ادبیات در بین کشورهای عربی بررسی شده است؛ عواملی مانند شهرنشینی و آشنایی با ادبیات ملل دیگر، فروپاشی خلافت عباسی، دولت مشعشعیان، زمینه های تاریخی مختلف کشورهای عربی و ملی گرایی. در ادامه به بررسی ژانرهای ادبیات شفاهی عربی می پردازد. قالب های کلاسیک ادبیات شفاهی عربی، مانند موالیا و زَجَل و همچنین قالب های نو مانند مربع، موشحاتِ عامیانه و اشعار کوتاه و نیز انواعی مثل حداء و رکبانیه مواردی است که در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای نخستین بار دسته بندی تازه ای از ادبیات شفاهی عربی ارائه شده است. در انتها چنین نتیجه گیری شده که ادبیات شفاهی عربی سه دوره مهم تاریخی دارد که مراحل سه گانه پیدایش ادبیات شفاهی عربی را شکل می دهد. به منظور ادامه بحث و مطالعه در زمینه ادبیات شفاهی عربی، پیشنهاد هایی نیز مطرح شده است.
أفعال الحرکة فی القرآن الکریم من واجهة اللسانیات الإدراکیة «أتى» نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللسانیات الإدراکیة من اللسانیات الحدیثة التی أبصرت النور فی السبعینیات إثر التفاعلات النشیطة التی حدثت بین العلوم آنذاک. ومن الذین شمّروا عن سواعدهم لیخصبوا هذا الاتجاه: «لیکوف»، و«لنکیکر» و«تالمی» و«فوکونییه» الذین وضعوا الحجر الأساس للّسانیات الحدیثة وسکبوها فی أطر متینة. تتأبط اللسانیات الإدراکیة قضیة هامة هی دراسة علاقة اللغة والعالم فی الذهن البشری وکیفیات هذه العلاقة المتمثلة فی الذهن عند الاصطدام بأکداس المفردات والألفاظ، فلا یکون إنجاز هذه المهمة إلا على ید سمات تنظیمیة هی المقولة والتعددات الدلالیة والخطاطات الصوریة بشتى فروعها. فتوزّعت هذه المقالة، وصولاً لغایتها، على محاور تبیّن کیفیات الرؤیة الإدراکیة بما فیها من مؤشرات؛ التعددات الدلالیة والخطاطات الصوریة والمقولة. ثم یجنح البحث نحو تطبیق هذه المؤشرات على مقولتین هما «أتى» و«رفع». واختصاراً للبحث، خصّصت کلّ من هاتین المقولتین بمؤشر من المؤشرات الإدراکیة من دون غیرها. وما توصل إلیه المقال هو أنّ الفضاءات الدلالیة للمؤشر الفعلی «أتى» تتعدى حدود المعانی المعجمیة إلى معان أخرى فیصح أن یدخل ضمن الشرائح الدلالیة ل «فَعَلَ» ثمّ تتسع دلالته لیشمل الأمور السلبیة من أمثال اجتراء الفاحشة ثم الحشر والحلف. وکل هذه المعانی المستجدة تعمل على خلق شبکة دلالیّة متواشجة سمیکة لتکون خیر عون على رصد الانسجام فی القرآن الکریم.
زیبایی شناسی ضرب آهنگ در سوره های نازعات و تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز قرآن جنبه های گوناگونی دارد که از جمله مهم ترین آن ها، ضرب آهنگ آیات و موسیقی زیبای آن ها است که شنونده را به شدت به خود جذب می کند. این ضرب آهنگ در سوره های کوتاه قرآن همچون سوره های نازعات و تکویر، که در این مقاله مورد بحث می باشند، به وضوح نمایان است. ضرب آهنگ در قرآن از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا فقط به زیبا کردن لفظ قرآن توجه نمی کند بلکه نقشی اساسی در انتقال مفاهیم الهی دارد؛ از این رو، کشف راز زیبایی این ضرب آهنگ که در فاصله ها و آواهای آیات قرآن نمود دارد، و فهم چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ قرآن و معانی الهی، که سبب شده این نوع ضرب آهنگ از جنبه های مهم اعجاز قرآن کریم گردد، امری ضروری است. در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، راز زیبایی ضرب آهنگ، و چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ و معانی الهی در سوره ها ی نازعات و تکویر را در دو بخش فاصله های دو سوره و آواهای آن ها، تبیین کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که فراوانی فاصله های متماثل و متوازی در دو سوره، وهمچنین آواهای خیشومی، روان و غلت، ضرب آهنگی دلنشین و تأثیر گذار ایجاد کرده اند. فاصله های مطلق، بیشتر در قسمت هایی به کار رفته اند که مفهوم آیات، ویژگی خاص آن ها را اقتضا می کند و فاصله های مقید نیز به همین شکل به کار رفته اند. همچنین هریک از آواهای واک دار، بی واک، انفجاری، سایشی، خیشومی، روان، و غلت در قسمت هایی بیشتر شیوع دارند که معنای آیات با ویژگی خاص آن ها ارتباطی قوی دارد.
تاثیر پذیری مضمونی رائیه ابن عرندس از قرآن با تکیه بر نظریه بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناص یا بینامتنی یکی از اصطلاحات مطرح و رایج در حوزه پژوهش ها و مطالعات زبان و ادبیات است. برطبق این نظریه هیچ متنی مستقل نیست و هر متن، ترکیبی است از متون گوناگون که آگاهانه یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. در این میان قرآن کریم ارزشمندترین و تأثیرگذارترین اثری است که شاعران و ادیبان در آثار خود از آن استفاده نموده اند. إبن عرندس حلّی از شاعران و ادیبان قرن نهم هجری است. وی دلباخته و شیفته کلام الله و خاندان وحی بوده و اشعارش مشحون است از آیات و مضامین قرآنی و مفاهیم والای آن، به خصوص قصیده رائیّه معروفش که در رثاء حضرت أباعبدالله الحسین (علیه السّلام) می باشد. در این مقاله سعی گردیده است بینامتنی مضمونی در رائیّه این شاعر با قرآن کریم مورد توجّه قرار گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی است، بنابراین پس از ارائه مباحث نظری، عملیات بینامتنی این قصیده با کلام وحی تحلیل و بررسی شده است. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که این تأثیرپذیری بیشتر به صورت نفی متوازی (إمتصاص) و در مواردی هم نفی کلّی (حوار) بوده است .
الترمیز فی الشعر الفلسطینی المقاوم؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصی سازی زبان و روند عدول از خودکاری آن در شعر سعدی یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصی سازی یکی از شیوه های تخطی از خودکاریِ زبان است که در برجستگی شعر تأثیر دارد. این فرایند، در دوره معاصر، اهمیت بسیار یافته، به طوری که کاربرد گونه های متعدد آن در سروده های شاعران، سیمایی متمایز به سبک آنان داده و در دریافت صریح مخاطبان درنگ ایجاد کرده است. در چنین فضایی، که عواطف و هیجانات شاعران بی هیچ محدودیتی در میدانِ دید خوانندگان یکه تازی می کند، شعر سعدی یوسف، شاعر معاصر عراقی، به عنوان یکی از نمودهای تحول، مقیّد به اصول ثابت زبانی نبوده و به عرصه ای برای تاختنِ نوزایی و عادت گریزی مبدّل گشته است؛ تا جایی که تغییر در سطوح شعر و کنار نهادن معیارهای رایج، توجه خوانندگان را به شخصی سازی های درنگ آفرین در زبان این شاعر نوپرداز جلب کرده است. پژوهش حاضر، با نگاهی نقادانه به برون دادهایِ زبانی سروده های سعدی یوسف، درپیِ پاسخ به این پرسش است که شاعر از چه شیوه هایی بهره برده تا زبان را از سطوح موردانتظار مخاطبان جدا کند و به سمت سبک های شخصی موردنظرش سوق دهد. یافته های تحقیق گویای آن است که سعدی یوسف، با ارائه آرایه های تصویری و ترکیبی نامعمول و چرخش های معنایی در بهره مندی از رنگ ها و تحول در شیوه های نوشتاری واژگان، غبار عادت از کلام عادی زدوده و ساحت سروده هایش را از آفرینش های دیگرگونه سرشار کرده است؛ به گونه ای که با خصوصی سازی زبان، بارِ احساسات شخصی اش را بر دوش مخاطبان نهاده و در درک عادیِ آنان، درنگی عامدانه ایجاد کرده است.
سیمیائیة المعجم الشعری لقصیدة النبیّ المجهول لأبی القاسم الشّابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
السیمیائیة علم یدرس العلامات والإشارات. وهذه العلامات تتکوّن من الجانب المادی "الدال" والجانب الذهنی "المدلول". وضعت دعائم السیمیایئة على أساس نظریات سوسیر وریفارتیر اللسانیة والمنطقیة؛ سوسیر من خلال تقصّیه لمفهوم الدالّ والمدلول وریفارتیر من خلال عرضه لقراءات جدیدة، هی القراءة الاستکشافیة والقراءة الاسترجاعیة. ومن هذا المنظار، اهتمّ کلّ من هؤلاء بتحلیل النصّوص الأدبیة من خلال العلامات الضمنیة للدلالات التی تتوغّل فی النسیج الداخلی أو فی البنیة الجوانبیة للنصّ وتعطی أدوات خصبة للقراءة الجدیدة. فی هذه الدراسة وبالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی نحاول أن ندرس المعجم الشعری لقصیدة "النبی المجهول" للشاعر أبی القاسم الشابی من منظور التحلیل السیمیائی فی المحورین الأفقی والعمودی، إضافة إلى عرض للتأویلات السیمیائیة الموجودة فی النصّ بتطبیق وجهات نظر سوسیر وریفارتیر حتى یتبیّن الجانب السیمیائی للنصّ فی مجال العلاقات الدلالیة الظاهرة والخفیة الموجودة. فی دراسة المحور الأفقی لهذه الأنشودة قدّمنا تحلیلاً للمستوی الموسیقی والمستوی المعنوی، وفی المحور العمودی قدّمنا دراسة سیمیائیة عن عنوان القصیدة ومعجمها الشعری بتسلیط الضوء على نظریات سوسیر وریفارتیر. معجم هذه القصیدة التأملیة الثوریة، المتدفّقة من وجدان الشابی فی مهرجان من الحسرة والأحزان على جهل شعبه یطفح بدلالات ومعان مختلفة یمکن دراستها من المنظر السیمیائی الجدید لتبیین ما تحمله من معان عالیة ثاویة خلف الألفاظ المتقنة التی تبلور أفکار الشاعر الوطنیة وإحساسه الرومانطیقی المرهف بکلّ سلاسة وجمال أدبی.
بررسی اعتبار شعر جاهلی به عنوان مصدر استشهاد در نحو عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
103-129
حوزههای تخصصی:
شعر قدیم عربی، به ویژه شعر جاهلی، ازمهم ترین مصادر استشهاد در زبان عربی به شمار می آید که نحویون در توجیه و تدوین بسیاری از قواعد صرف و نحوی از آن استفاده می کردند. با توجه به این که پایه و اساس قواعد صرف و نحو مبتنی بر سخن قدیم عرب اعم از شعر و نثر و نیز آیات قرآن کریم است، نحویان از میان منابع استشهاد در نحو (قرآن کریم، کلام عرب، حدیث، شعر و نثر فنی)، در برابرآن ها، متفاوت عمل کردند.بدین معنا که برخی بیشتر شعر جاهلی را برای توجیه قواعد نحو برگزیدند و برخی دیگر، منابع دیگر ازجمله قرآن کریم را برای این کار مناسب می دیدند. ما در این مقاله در پی آنیم تا جایگاه شعر جاهلی را در بین مصادر استشهاد نحویان تبیین نماییم و برای نقد و بررسی این موضوع مباحث خود را در سه بخش تنظیم نموده ایم: ۱- بررسی مهم ترین منابع استشهاد نحویان.۲- تبیین معیارهای اعتبار شواهد نحوی با توجه به دیدگاه های نحویان.۳- میزان اعتبار شعر جاهلی به عنوان یکی از منابع استشهاد با توجه به معیارها و ملاک های استشهاد نحویان.
الآثار المترتّبة على التنغیم فی الخطاب الشعری لعبد المعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الدلالة هی کون الشئ بحالة یلزم من العلم به العلم بشئ آخر. هناک نوع من الدلالة یسمّ ى بالدّلالة الصوتیة التی تستمدّ من طبیعة بعض الأصوات، فإذا حدث اختلاف فی صوت، یؤدّی ذلک إ لى اختلاف فی المعنى کالتنغیم الذی یدلّ على المعانی المتنوعة فی جملة واحدة وفقاً لارتفاع الصوت وانخفاضه ویعدّ عاملاً لتوضیح المعنى وتفسیره والکشف عن السیاق الذی فیه یوجد الکلام، ذلک أنّه یتغیّر تبعاً لسیاقات مختلفة. تحاول هذه الدراسة أن تدرس الخطاب الشعری لأحمد عبد المعطی حجازی بالاعتماد على دیوانه المس مّى بمدینة بلا قلب ، على أساس هذه الظاهرة الصوتیة التی تقترب من نفسیة الشاعر وأفکاره وتدلّ على السیاق الذی أنشد الشاعر فیه خطابه. أما النتائج التی توصّلت الدراسة إلیها، فهی أنّ الشاعر الشعبی مال إلى استخدام التنغیم لمشارکة مخاطبیه فی إحساساته ولإثارة انتباههم والتواصل معهم. یتغیّر صوت الشاعر على أساس أغراضه وأفکاره، حیث یهبط صوته عند الوصف والخبر وغلبة الحزن علیه ویعلو صوته عند النداء والأمر والاستفهام والإشارة إلى التعجّب وما هو محطّ الإنکار والاهتمام.
معناشناسی «طمأنینه» در اشعار جاهلی و قرآن کریم از منظر روابط معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لایه دار بودن واژگان قرآن کریم، زمینه جست وجوی معناشناسانه «طمأنینه» را در این پژوهش فراهم نموده است. از آنجا که یکی از شیوه های تبیین معنایی واژگان، کشف روابط معنایی واژه و شبکه معنایی آن است، در این پژوهش، ارتباط معنایی «طمأنینه» با واژه های همنشین در شعر جاهلی، و با واژه های همنشین، متقابل و جانشین در قرآن بررسی گردیده است. حاصل تحقیق حاکی از آن است که واژه «طمأنینه» در شعر جاهلی، با توجه به فرهنگ آن عصر و تضاد خوی تند جاهلیت با طمأنینه، بیشتر در معنای امنیت جسمانی و آرامش مادی به کار رفته است و به دلیل انتقال در کاربرد و هنرآفرینی در اشعار جاهلی و قاموس لغت، از ویژگی چندمعنایی برخوردار شده و با نزول قرآن توسیع و ترفیع معنایی یافته است. حاصل مطالعه توصیفی در بافت قرآن نیز نشان می دهد که «طمأنینه» یک فعل ادراکی است که با همنشین های خود، رابطه تقابلی، جانشینی، مکملی، اشتدادی و شمول معنایی دارد و «ایمان» به عنوان فعل ادراکیِ توأم با عمل و با دارا بودن عنصر عاطفی و معرفتی، و «ذکر» به عنوان فعل ادراکی، مٶلفه های شرطیِ «طمأنینه» را تشکیل می دهند و «کشف حقیقت و یقین»، «رضای الهی»، «معیشت طوبی»، «سکینه» و «ربط قلب»، مٶلفه های ماهوی آن را می سازند و با واژه های «ارتداد»، «انقلاب قهقرایی در فتنه ها» و «خوف» تقابل مدرج دارد.
لمسات سمیائیة فی ألوان أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تختلف أحیاناً دلالات الألوان عن خواصّها المادیة المعهودة لها مما یجعل المتلقی أن یسرّح فکره فی ثنایا النص لیکتشف تلک الرؤیة غیر المعهودة واستیحاء دلالاتها استعانة بالعلامات المتبلورة فی النص، وتبحث المقالة عن دلالات الألوان عند أبی تمام مستعینة بالسیمیائیة لکشف مدلولاتها؛ حیث إنها قادرة على تقدیم حلول مناسبة لفهم ما یعرو ظواهرها من إبهام فکل لون یحمل دلالة سیمائیة فی النص الشعری خصوصا أن أباتمام یسعى من خلال ذلک أن یترک فی شعره شحنات تعبیریة یفرغها قصداً، ومن هنا رأینا ضرورة البحث عن دلالات الألوان وأبعادها النفسیة؛ لأن السیمائیة تمیط اللثام عن دلالاتها وإیحاءاتها الشعریة، وقامت الدراسة على وفق المنهج الوصفی التحلیلی لتبیّن تلک المدلولات الغائرة فی الألوان المتنوعة ضمن عدد من الأبیات الشعریة المنتخبة، وتبیَّن أنّ أبا تمام یستخدم الألوان فی شعره للتعبیر عن مشاعره فهی وسائط لإبرازها یستعین بها فی تلوین شعره، وأن الدلالات العقلیة والطبیعیة والوضعیة متوفرة فی شعره، فإنها لعبت دورا بارزا فی إبانة المعانی الثانویة وتفسیر ما یعرو دلالات الألوان الثانویة من غموض وإبهام. وتبیّن، أخیراً، أن أبا تمام شاعر رسّام مبدع استطاع بمخیلته أن یزاوج بین الألوان الأصلیة بغیة خلق لون جدید یحمل دلالة معنویة کان یقصدها، وفی نفس الوقت معبّرعن حالته النفسیة، وتتحقق تلک العملیة الفنیة بأسلوب أخّاذ.