فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
27 - 50
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای جلوه های نوستالژیک شاعران عصر اندلس ( مطالعه نمونه ای سروده های ابن زیدون و معتمد بن عبّاد )
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
27 - 52
حوزههای تخصصی:
این ویژگی های شعری در اشعار دو شاعر اندلسی ابن زیدون و معتمد بن عبّاد با وجود شرایط زندگی و اجتماعی مشابه و برخورداری از اندیشه و عاطفه قوی تقریباً به گونه ای برابر بازتاب داشته است. هدف از نوشتار حاضر که به شیوه تطبیقی و با رویکرد اصالت تشابه صورت پذیرفته، بررسی و تبیین نمودهای نوستالژی در قصائد سروده شده آنان در غربت و اسارت است. اهمیت این پژوهش در آشنایی مخاطبان با احساس و عاطفه جوشان دو شاعر که نتیجه تجربه دوران سیاسی و اجتماعی دشوار است، خلاصه می گردد. این مقاله پس از ذکر مقدمه ای با محتویاتی همچون ابعاد و عوامل پدید آورنده نوستالژی و انواع و پیامدهای حاصل از آن آغاز گشته، و با ذکر مختصری از زندگی دو شاعر و تعربف لغوی و اصطلاحی نوستالژی ادامه یافته است. سرانجام مقاله نیز، تبیین مضامین مشترک نوستالژی در شعر شاعران مذکور و تحلیل شواهد شعری آنان است. ارمغان و دستاورد این جستار حاکی از آن است که ابن زیدون و معتمد بن عبّاد با تجربه کردن دوران تلخ اسارت و دوری از شهر و دیار به احساس مشابهی از نوستالژی رسیدند. این احساس یکسان و مشابه در مضامینی همچون بازگشت به دوران کودکی و جوانی، حسرت بر از دست رفتن جامعه آرمانی، دوری از سرزمین و خانواده و ناکامی در زندگی شخصی و جایگاه و منزلت اجتماعی تجلّی و نمود می یابد .
دراسه فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه للقافیه وطرائق استخدامها فی الشعر الفلسطینی المقاوم بعد نکسه 1967م(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
247-281
حوزههای تخصصی:
تعدّ القافیه من أهمّ مکوّنات النصّ الشعری حیث لا تقتصر وظیفتها فی الإیقاع والتطریب ولاتعتبر مجرّد محسن صوتی فحسب، بل إنّ لها وظیفه دلالیه تبعدها عن هیمنه الوظیفه الصوتیه، ومن هنا اکتسبت هذه التقنیه أهمیه خاصه فی القصیده العربیه الحدیثه عموماً والقصیده المقاومه الفلسطینیه خصوصاً لنقل لطائف المعنی وأحاسیس قائلها. یسعی البحث إلی الکشف عن أنماط القافیه وطرائق ااستخدامها فی الشعر الفلسطینی المقاوم بعد نکسه 1967م ومدی إسهامها فی البنیتین الإیقاعیه والدلالیه اعتماداً علی المنهج التوصیفی – التحلیلی و الإحصائی.توصّل البحث إلی أنّ شاعر النکسه کثیراً ما یوظّف التقفیه البسیطه الموحّده لمرتکز إیقاعی سوی أننّا نلاحظ أنّ الخطیب قد تسیر مساراً آخر حیث تحاول تکوین الانسجام بین الإیقاع والدلاله فی هذا النمط من القافیه. إنّ توظیف القافیه المتقاطعه بموازاه هندستها وانتظامها لا تؤدّی إلا تکوین النتائج الباهره فی المستوی الدلالی للقافیه، غیر أنّ معین بسیسو قد یحاول تکوین طرافه دلالیه ولغویه وإیقاعیه فی هذا النمط من القافیه بتوظیف تقنیه موازنه لغویه وإیقاعیه وجعل القافیه بؤره دلالیه للقصیده. إنّ شاعر النکسه قد خلق قوّه إیقاعیه تعبیریه بتوظیفه النمطین من القافیه المتغیره والمقطعیه وقد نجح فی التلاؤم والانسجام بین الإیقاع والدلاله سوی أننا نجد سمیح صباغ قد یهتمّ بالجانب الإیقاعی دون الدلالی حیث یخلق أجواء إیقاعیه رتیبه بتوظیف القوافی المقحمه الزائده الفقیره دلالیاً.
تحلیل انتقادی گفتمان روایی در کلیله و دمنه عربی (مطالعه موردی: باب الناسک و الضیف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیبایی شناختی، رسانه هایی قدرتمند برای اشاعه ایدئولوژی های سیاسی - اجتماعی به شمار می روند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را می توان به مثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کرده اند از طریق آن ها سلطه گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقاله حاضر، تفسیر آن دسته از شگردهای متنی و فرامتنی است که به منظور بازتولید این نوع سلطه در یک متن روایی (باب «الناسک و الضیف» از مجموعه کلیله و دمنه عربی) به کار گرفته شده اند. در این راستا، متن روایی مذکور، با استفاده از مفاهیم کلیدی حوزه تحلیل گفتمان انتقادی و روایت شناسی در چهار محور روایتگری، فرایند روایت، ادراک معنای نمادین روایت و بافت روایت تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، در سطح روایتگری، نوعی رابطه سلسله مراتبی میان شخصیت ها مشاهده می شود که بر اساس آن برخی شخصیت ها در قیاس با شخصیت های دیگر در تولید محتوای روایت نقش فعّال تری ایفا می کنند. بررسی سطح فرایند روایت نشان می دهد که کنش ها و نقش های مثبت به شخصیت های فرادست و کنش ها و نقش های منفی به شخصیت های فرودست داستان نسبت داده شده اند. مطالعه سطح ادراک معنای نمادین روایت حاکی از این است که عناصر نمادین دو داستان اصلی و فرعی باب « الناسک و الضیف» به گونه ای باهم ترکیب شده اند که خواننده را به سمت پذیرش پیام ایدئولوژیک داستان سوق دهند. بررسی سطح بافت روایت حاکی از این است که روابط سلسله مراتبی میان شخصیت های متن، بازتابی از منازعات اجتماعی محیطی است که متن در آن تولید یا ترجمه شده است.
بررسی قضایای نقدی - ساختاری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون می پردازد. این نویسنده بزرگ صرف نظر از تاریخ نگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاه های ارزشمندی است. ازجمله این نظریات می توان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) به جای (موهبت) که می توان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود. هدف اصلی در این مقاله آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون به درستی بیان شده و نیز تلاش می شود تا با بهره گیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاه ها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحث های مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب به عنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژه ای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاه های ایشان می توان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.
واکاوی آموزه های فلسفی در داستان های کامل کیلانی (مطالعه موردی: حیّ بن یقظان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه از جمله مباحث مورد نیاز عموم مردم جامعه است و دانستن و کاربرد آن به قشر خاصّی محدود نمی گردد. از این رو آموزش آن به کودکان نیز امری دور از ذهن و خارج از فطرت کودک نیست؛ بلکه پرورش کودک بر این شیوه، او را در حلّ بسیاری از مسائل زندگی کمک می نماید. از آن جا که داستان جایگاه ویژه ای در تربیت کودک دارد، در نتیجه کمک گرفتن از آن برای آموزش مبانی فلسفه، مورد انتظار است تا علاوه بر تحقّق اهداف محض داستان، تفکّر روشمند را به کودک بیاموزد. از جمله داستان هایی که مبانی و مؤلّفه های فلسفه را به همراه دارد، داستان «حیّ بن یقظان» ابن طفیل اندلسی است که توسط کامل کیلانی، برای کودکان بازنویسی گردیده است. بنابراین پژوهشگر با استفاده از روش توصیف و تحلیل، بخش های مختلف این داستان را مورد بررسی قرار داد تا آموزه های فلسفی را در لابه لای آن بیابد و به چگونگی پرداخت آن ها در قالب داستان، آگاه شود که نتیجه حاصله بیان می دارد که کیلانی سعی کرده برخی از ابزارها و اصول فلسفه و تفکّر درست را به کودک بیاموزد؛ وی در این امر، هیچ اصطلاح فلسفی خاصّی را به کار نبرد و با زبان سلیس و روان و تصریح به فواید عقل و اندیشه، آموزه های فلسفی را در متن داستان جای داده است. وی کودک را به کشف روابط علّی و معلولی میان پدیده ها و استفاده از حواس برای درک آن ها سوق داده و با ارتباط و بهره گیری از دانشمندان و کارکرد روش های علوم طبیعی همانند آزمون و خطا، آشنا کرده است.
الفضاء الروائی فی روایه "کان لی قلب" لفوزی الطائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نّ الإنسان غیر منفصل عن فضائه بل إنه هذا الفضاء ذاته. وقد یکون احساس المبدع والفنان دون غیره بالفضاء احساساً عمیقاً. من هنا کانت علاقه الفضاء بالأدب وطیده، بل هو الماده الجوهریه للکتابه الروائیه علی وجه الخصوص، إذ لا یخلو أی عمل من استحضار هذا المکون الذی یعدّ السند الأساس له والملحوظ الرئیس المشکّل لنسیجه. إنه إحدی هویاته التی لایمکن إغفالها أو اختزالها وإلّا عُدّ العمل ناقصاً ومبتوراً. ففی هذا البحث وضمن دراسه الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب للکاتب العراقی فوزی الطائی، ومن أجل التعامل مع المعطیات النظریه لجعلها فی خدمه التحلیل والتأویل للکشف عن دلالات الفضاء الروائی واستکناه معانیه نبحث عن أجوبه لهذین السؤالین: ما أبعاد الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب؟ ما أثر المکان على مضمون السرد الروائی وهیکلیته وأسالیبه البلاغیه وعناصره الجمالیه؟ إن هذا البحث یتطرق إلی الفضاء الجغرافی لأنه المکوّن الأکثر حضوراً وتجسداً فی الروایه وهو السمه التی تطبع مقوله الفضاء ویقدم فیه الروائی حداً أدنی من الإشارات الجغرافیه التی تحرّک خیال القارئ لاکتشاف المکان الذی تصوره القصه الخیالیه. وحسب أشهر الدراسات التی تطرقت إلی مستویات المکان نبحث فی الأماکن الثابته المغلقه والمفتوحه والمتنقله فی الروایه. سیکون المنهج المتبع فی البحث هو المنهج التحلیلی الوصفی مترافقاً مع تحلیل المحتوى واستنباط النتائج من خلال دراسه النماذج المستخرجه من نصّ الروایه. والنتیجه التی توصل إلیها البحث ،هی أن الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب له تأثیرات معنویه ودلالیه ورمزیه ولفظیه على بنیه السرد الروائی.
جمالیّات الصُّوره الدلالیّه فی نهج البلاغه دراسه أسلوبیّه فی الخطبه الرابعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
89-112
حوزههای تخصصی:
إنّ نهج البلاغه -فضلًا عن القیم التربویه والمنهجیات السیاسیه التی یشتمل علیها فی غضونه- یحتوی علی أسس لغویّه وبیانیّه هادفه، وهی لاتتأتّ ی إلا لتجلیه المعنی وإخراجه فی ثوبٍ قشیب، وفیه من دلالات الصرف والنحو والبلاغه والموسیقی ما جعله کنزًا تعبیریًّا رصینًا. فإنّ الإمام قام بتوظیف آلیّات منوّعه ینوی بها تصویرَ ما لدیه من أصول المعرفه تصویرًا دلالیَّا ممتعًا. فإنّه یَعْمِد إلی آلیّه الصرف حیثما اقتضَتْها البنیهُ النصیّه، ویرنو إلی توظیف آلیّ ه لغویّه متی ما یستدعیها المقام، ویرکن إلی التدلیل الموسیقی حیثما استدعاه الموقف التعبیریّ. وهذا یُعتبَر هذا من مبادئ الفکر الدلالی الذی من شأنه أن یتکوّن بین الباثّ والمتلقّی. فإنّ هذه الدراسه تتمّ عبر منهج وصفیّ-تحلیلیّوتحکی نتائجها أنّ قسمًا من المعانی لایتمّ تبیینها إلا بواسطه المیزات الأسلوبیه التی اعتمدها الإمام فی خطبته. ولمّا کانت الخطبه موجّهه إلی طائفه العتاه المغترّین فأُطلقتْ فیها الاستعارات المصرّحه لیصوّر الإمام مخاطبیه المعتوهین فی مقالٍ شفّاف عبر هذا التصریح الاستعاری الوثیقلإ ویسوق القارئ نحو المغزی المباشره بأخصر طریق دلالیّ ممکن. ویبدو أخیرًا أنّ الإمام یولی اهتمامًا کبیرًا بالجانبین الموسیقی والبلاغی لتجسید معانی خطبته، وبالتالی فإنّ المتتبّع فی هذه الخطبه یجد فیها کمیّات هائله من المعانی التی ارتسمتْ بواسطه التوظیفات الفنیّه التی اتخذها الإمام مُعوّلًالخلق الواجهه التصویریّه التی قد تعجز عن تصویرها الأنماطُ الوظیفیّه المألوفه للکلام.
تحلیل نظام اللغه المعنوی فی سوره المزمّل علی أساس نظریه هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
221-245
حوزههای تخصصی:
للاتجاه الوظیفی فی اللسانیات مکاتب مختلفه، ومن أهمها مکتبه لندن ولهذه المکتبه(1916) مؤسسون من أبرزهم مایکل هالیدی الذی طوّر نظریه فیرث السیاقیه(1960) ثم وضع نظریه (1985) أسماها النحو النسقی (النظامی). هذه النظریه، مبنیه علی أساس تعدد وظائف اللغه. إنّ هذه الدراسه، تحاول أن تعالج سوره "المزمل" معالجه لسانیه فی ثلاث وظائف تجریبیه، تبادلیه ونصیه معتمده على نحو هالیدی النظامی ومستخدمهً المنهج الوصفی- التحلیلی وإحصائی. مع الترکیز علی الوظیفه التجریبیه، تبیّن أنّ العملیه المادیه تکون أکثر ورودا فی هذه السوره وبواسطه وضوحها ووقوعها فی الخارج تبرز دور محاولات النبی والمؤمنین فی المجتمع من جهه وتسهّل إبلاغ الرساله من جهه أخری. بعد دراسه الوظیفه التبادلیه، توصّلنا إلی أنّ قطبیه کل الآیات موجبه والآیات حافله بالصیغه الإخباریه وتخبر عن قطعیه وقوع حوادث السوره. بعد تحلیل الوظیفه النصیه، اتّضح أنّ المبتدأ البسیط یحتلّ مکانا واسعا فی هذه الآیات والمعلومات القدیمه تشغل أکثر مواضع المبتدأ. مع دراسه انسجام الآیات، تبیّن أنّ الانسجام النحوی یلعب دورا بارزا فی اتحاد الآیات.
تجلی اسطوره ققنوس وتطور معنوی آن در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش با آرمان ملّت مظلوم فلسطین و مبارزه برای رهایی از یوغ اشغالگران صهیونیست، شوق بازپس گیری اراضی اشغال شده علیرغم جنگ و کشتار و جنایات فراوان، و نیز تحوّلات شعری اش گره خورده است. او ققنوس را به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی، و سر برآوردن از خاکستر مرگ بازخوانی کرده است. ققنوس در شعر محمود درویش از اولین دیوانی که بدان اشاره کرده است یعنی «أحبّک أو لا أحبّک» تا «کزهر اللوز أو أبعد» که آخرین دیوان اوست دستخوش تغییراتی گشته است، که در مقاله حاضر به تحلیل و بررسی ابعاد آن پرداخته ایم. مهم ترین نتیجه پژوهش در سه مسأله تجلّی یافته است: اول اینکه، اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش به دنبال این است که بگوید که مردم فلسطین و نیز آرمان او هیچوقت نخواهد مرد، بلکه هر زمان از خون شهدایش جوانان غیوری پرورش یافته و راه آنان را ادامه خواهند داد. دوم اینکه، ققنوس در شعر درویش برخی موارد با سخن از زن و مرد همراه است که نماد زایش هستند. سوّم اینکه ققنوس در مراحل پایانی حیات درویش نماد جدال او با مرگ و رستاخیز دوباره است. روش تحقیق در مقاله حاضر تحلیل و توصیف است، و سعی کرده ایم به نقد و تحلیل اسطوره ققنوس و تحوّلات معنایی آن در شعر این شاعر بزرگ بپردازیم.
الصوره و المعنی؛ دور المعماری المسلم فی تشیید العماره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد واجهت العماره الإسلامیه الیوم مشکلهً أساسیهً وهی ضیاع حقیقه هذه العماره وجوهرها والغفله عن بُعد من أبعادها المهمه وهی العلاقه بین المادّه والمعنى. فالعماره الإسلامیه فی الأغلب تلفت انتباه کثیر من المستشرقین الذین ینتمون إلى ثقافات مختلفه وحضارات متنوعه، فلذلک هذه الجماعه فی بحوثهم عن العماره الإسلامیه یکتفون بدراسه مظاهر جمالها الخارجیه، ویغفلون عن حقیقه هامه وهی أنّ الزخارف والزرکشات والتنمیقات المتمثله فی هذه العماره فی ظاهر الأمر لیست إلا مظهراً وصوراً خارجیه، والحقیقه المغفوله عنها هی أنّ العماره الإسلامیه بوصفها لها إمکانیه لأن تتغیّر وفقاً للتغیرات الزمنیه والمکانیه.فهذه الدراسه تهدف إلى کشف حقیقه هامّه وهی وجوب التفکیک بین جمال العماره الإسلامیه البصری والحقیقه الکامنه وراء هذا الجمال الظاهری.وتتناول هذه المقاله العلاقه العمیقه الموجوده بین الصوره والمعنی فی العماره الإسلامیه،کما تدرس العلاقه الوثیقه بین الفنّ الذی یمارسه المعمار المسلم کفنّان وبین أفکاره، فهناک دلالات واضحه تدلّ علی إنتقال المفاهیم من عالم المعنی إلی عالم الصوره والمادّه، والأمر کذلک بالنسبه لموضوع الرموز وفکّها فی هذه العماره، حیث تنتقل الرموز أیضاً من عالم المعنى إلی عالم الصوره، فهذا هو الموضوع الذی یزید من أهمیه العماره الإسلامیه بالنسبه للعمارات الأخرى. بناءً على ذلک فإنّ التجلی من أهمّ مراحل تبدیل المعنى بالصوره، أی إیصال الغیاب إلى الظهور، هذا الظهور یمتلک صوراً متفاوته فی دائره الحوزات الفنیه المختلفه.
مجاز عقلی؛ مجاز یا حقیقت با رویکرد آمیختگی مفهومی در گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه آمیختگی مفهومی، در برنامه های تحقیقاتی ژیل فوکونیه و مارک ترنر ریشه دارد. این نظریه نتیجه بسط قالب نظری فضاهای ذهنی است. اصل سخن فوکونیه و ترنر آن است که ساختن معنی صرفاً از ترکیب معانی قبلی یا برقراری نگاشت هایی میان آن ها صورت نمی پذیرد، بلکه ساختن معنی، ساختاری نوظهور دارد که از ترکیب و ادغام عناصری تشکیل می شود که به طور مشخص در هیچ یک از درون دادها دیده نمی شود. بر این اساس، هدف جستار حاضر این است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به رویکرد زبان شناسی شناختی نشان دهد که چگونه نظریه آمیختگی می تواند تحلیل مجاز مفهومی، به ویژه نوع عقلی آن را دقت بخشد و تقابل برداشت مفسرین سنتی و شناختی را از مجاز تبیین نماید. مهم ترین رهیافت های این جستار نشان می دهد که کاربست نظریه آمیختگی می تواند ابعاد پنهان تعبیرهای زبانی و عناصر خیالی زبان قرآنی را آشکار سازد. همچنان که آمیختگی های مفهومی قرآن در زمینه پدیده های طبیعی نشان می دهد که چگونه قرآن مناسب ترین زمینه های مادی و عینی را برای تبیین حقایق عقلی و معنوی به کار گرفته است. افزون بر این تعابیر آمیختگی موجود در قرآن کریم، تعابیر اصیل و منطقی به حساب می آیند که با توجه به مفهوم سازی ذهنی آن ها نه تنها مجاز نیستند، بلکه یک حقیقت عقلی به شمار می آیند.
روایت شناسی داستان کوتاه «ید فی القبر» غسان کنفانی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریه ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریه های جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری می رساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار داده اند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجسته ترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریه او از کامل ترین و مؤثرترین نظریه های روایت شناسی به شمار می آید. هدف نگارندگان این است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر نقد روایت شناختی، مؤلفه های زمان، وجه یا حال و هوا و لحن نظریه ژنت را در داستان کوتاه «یدٌ فی القبر» از مجموعه «القمیص المسروق» اثر غسان کنفانی را مورد واکاوی قرار دهند و توان داستان پردازی این نویسنده و همچنین میزان نظام مند بودن اثر داستانی او را بسنجند. این بررسی نشان می دهد که نظریه ژنت الگویی فراگیر و کاربردی برای بررسی روایت است و از سوی دیگر استعداد کنفانی را در به کارگیری عناصر داستانی و شگردهایی مناسب با درون مایه این داستان و ارائه اثری منسجم، جذاب و پرهیجان هویدا می سازد. استفاده ازتکنیک های زمانی، راوی اول شخص، بهره گیری از شیوه گفتگو، وصف پردازی های زیبا و... این ادعا را اثبات می کند.
جمالیِّه المکان المغلق والمفتوح فی شعر معد الجبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للمکان حضوره المتجذر فی أرض القصیده العربیِّه من العصر الجاهلی حتی یومنا هذا ومکانیِّه النص الشعری المعاصر لیست وسیله الشاعر للتعبیر عن مجتمعه أو تجربته الشعوریِّه المکانیِّه فحسب، بل هی مرتکزها الأساس یجعل بها النص الشعری ذا البنیِّه المکانیِّه یتبلَّج فی نفسیِّه القاریء ویعتمد علیها لترسیخ المعانی والدلالات. وشعریِّه المکان تتأتی من حضور المکان الشعری الذی ینطلق عن المخیّله الشعریِّه أو هو حضور المکان فی فضاء شعری یحکمه الخیال. تطمح هذه الدراسه إلی مقاربه الحضور الفنی للمکان المغلق والمفتوح فی شعر معد الجبوری، وللقبض علی أهدافه المتوخاه تتعکَّز علی المنهج الوصفی- التحلیلی وتتفیأ ظلال السیمیائیِّه فی تحلیل نماذج من شعر الجبوری، تتضمّن البنیِّه المکانیِّه التی یحکمها الخیال الشعری الذی ینأی به الشاعر عن دائره المباشره والخطابیِّه. وقد أخذ البحث من بین رموز الشاعر رموز البئر، الکهف، المقبره، البحر، الصحراء من الرموز المکانیِّه المغلقه والمفتوحه وقام بفحصها وتحلیلها، وتشیر النتائج إلی أنّ الشاعر یوظِّف المکان المغلق للتعبیر عن رضوخ الشعوب العربیِّه أمام السلطه الغاشمه أو للدعوه إلی نبذ التصارع ویوظِّف فی الکثیر من أشعاره المکان المفتوح للتعبیر عن فاعلیِّه الحیاه واستمراریِّتها ویأتی المکان المفتوح لتجسید حاله الصراع بین الموت والحیاه والدعوه إلی الخروج والنهوض مثلما نلحظ فی رمز الصحراء، وما یجقِّق شعریِّه المکان فی شعر الجبوری هو هیمنه عنصر الخیال علی الفضاء الشعری والتلاعب بلغه الشعر لإثراء التشکیل الشعری جمالیاً ودلالیاً.
الموازنه بین نهج البلاغه والصحیفه السجادیه علی أساس الأسلوبیه الإحصائیه وفقا لنظریتی بوزیمان وجونسون (الرساله 74 والدعاء 38 نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
193-217
حوزههای تخصصی:
الکتابه تعدّ من أهمّ الطرق لنقل الأفکار إلى الآخرین. یختار کلّ کاتب أسلوباً متناسقاً مع أهدافه المطلوبه، لیتأثّر فی ذهن القارئین، ولکن من الممکن، وربّما فی کثیر من الأحیان، على الرغم من مشابهه غرض الکتابه، هناک اختلافات فی الأسالیب المستخدمه من قبل المؤلفین. إنّ الأسلوب یلعب دوراً هامّا فی نقل المحتوى والوصول إلى الغرض من الکتابه؛ لأنّ رغبه القارئین فی قرائه النصّ، تعتمد کثیرا على حسن ترکیب الجمل المستخدمه. الأسلوبیه هی من أهمّ الاتجاهات الحدیثه ولها مناهج متعدّده؛ منها: الأسلوبیه الإحصائیه. هذا الاتجاه یعنى بالکمّ وإحصاء الظواهر اللغویه فی النصّ ویبنی أحکامه بناء على نتائج هذا الإحصاء، وبعباره أخرى تستفید من الکمّ للحصول على الکیف. بمساعده الدراسات الأسلوبیه الإحصائیه نستطیع أن نمیّز بین الأسالیب المختلفه، نحو: الأسلوب العلمی، الأدبی، الخطابی و.... . یتناول هذا البحث دراسه الأسلوبیه الإحصائیه فی نهج البلاغه والصحیفه السجادیه. اخترنا الرساله 74 والدعاء 38 نموذجا ونقارن بین أسلوبهما وفقا لنظریتی بوزیمان وجونسون، خلال المنهج الوصفی-التحلیلی والإحصائی. استنتجنا وفقا لنظریه بوزیمان أنّ أسلوب الصحیفه السجادیه، هو أقرب إلى الأسلوب الأدبی، وأسلوب نهج البلاغه، هو أقرب إلى الأسلوب العلمی، ووفقا لنظریه جونسون، أنّ الثروه اللفظیه للصحیفه السجادیه، هی أکثر منها لنهج البلاغه، ولکن لا تختلف فیهما اختلافا کثیرا وکان هذا الاختلاف بسبب تأثیر الظروف الاجتماعیه.
أسلوب المونتاج السینمائی فی شعر عدنان الصائغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
قامت السینما منذ ظهورها بامتصاص جمیع الخطابات الأدبیه ومن ضمنها الخطاب الشعری. والأجمل أن یکون هذا التفاعل متقابلاً. فالشعر الحدیث اقتحم حدود الفنون الجمیله کالفن التشکیلی، والفنون السینمائیه ووسائلها التعبیریه کالکامیرا والسیناریو وبالأخص المونتاج. لذا کانت قصیده المونتاج الشعری ولیده الفن السابع والشعر معاً. ولأنَّ تقنیه المونتاج تمثّل نقطه مضیئه ومتمیّزه فی تطوّر بنیه القصیده المعاصره، فقد قمنا هنا بالترکیز على الأسلوب المونتاجی فی القصیده الحداثیه القائمه على المونتاج السینمائی وأصوله، الذی یعنی القص واللصق للقطات وضم الصور المتلاحقه أو ضم اللقطات التی تکون منعدمه الصله لغرض معیّن، حیث یقوم الشاعر المعاصر بقص ولصق صوره الشعریه المختلفه بصوره أبیات تأتی أشطرها بالتوالی لتعبّر عن فکره ممیزه، وکأنما فیلم ممنتج یُظهر لنا فکرته الأساسیه من القصیده بعد صدم اللقطات الشعریه ببعضها، وبهذا یرفع مستوى القارئ إلى متفرّج. ومن بین هؤلاء الشعراء المعاصرین، تم اختیار الشاعر عدنان الصائغ، حیث رفد قصائده بکثیر من الأسالیب السینمائیه ومن ضمنها أسلوب المونتاج الشعری لیُشهدنا على الأحداث التی تمرّ فی وطنه من ظلم وأسى ولیضع المتلقی أمام مشهد بصری. هذه الدراسه تسعى من خلال المنهج الوصفی التحلیلی إلى الکشف عن مدى إفاده القصیده المعاصره من کشوفات السینما، وقد وقع الاختیار على تقنیه المونتاج لدورها وفاعلیتها فی النص الشعری. وقد قمنا بمقاربه المونتاج السینمائی فی عدد من النصوص الشعریه للصائغ وتحلیلها تحلیلاً فنیّاً یکشف عن براعه الشاعر وانفتاحه على هذه التقنیه السینمائیه. ومما توصّلت إلیه هذه الدراسه هو الکشف عن دور المونتاج السینمائی فی تحویل الصوره الشعریه إلى صوره بصریه؛ ومن خلال هذا الأسلوب قد تمکّن الشاعر من إیصال فکرته إلى المتلقی، کما ساهم المونتاج السینمائی فی تعمیق المعنى السردی فی الأشعار، ورفع القصیده من سطحیه الأسالیب إلى الأسلوب الراقی والانتقال من موضوع لآخر من خلال اللقطات المتماثله والتقطیع الذی یتمیّز به المونتاج السینمائی.
بررسی رمان «میرامار» نجیب محفوظ بر اساس چند صدایی باختین
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
95 - 116
حوزههای تخصصی:
الجمل المتوازیه السابکه للنص فی حکایه «عاشور الناجی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتحقق نصیه النص من خلال سبعه معاییر أولها: السبک الذی یضمن استمراریه النص وله أدوات منها: التکرار والتضام وأدوات الربط والإحاله والتوازی، والتوازی إما أن یکون فی المبنى من جهه الموسیقى والنحو معا وإما أن یکون فی التعبیر من جهه النحو فحسب، والتوازی بنوعیه قطب الرحى فی هذا البحث الذی تمت معالجته فی حکایه «عاشور الناجی» المختاره من ملحمه «الحرافیش» لنجیب محفوظ. وقد اعتمد الباحثون فی هذا البحث المنهجَ الوصفی التحلیلی ورکزوا على حکایه «عاشور الناجی»کجزء من الحرافیش، کما اعتمدوا المنهج الاجتماعی أیضاً؛ لأن المجتمع الذی یعیش فیه نجیب محفوظ قد أثّر فی اختیار أسلوبه. وتأتی أهمیه هذا البحث من أن التوازی لایزال مجهولاً أمام القارئ باعتباره مؤشراً للسبک النصی على الرغم من أنه یؤثر فی مستویات متعدده إما بخلق نغمات منظمه وإما بإنشاء نظم نحوی فی النص؛ وبذلک یساعد التوازی على بقاء أجزاء النص فی ذاکره القارئ، ویربط هذه الأجزاء کحلقات متصله بعضها مع بعض فی ذهنه یقوى تأثیر النص فی نفس المتلقی. أمّا أهم النتائج التی توصل إلیها البحث فهی أن التوازی بنوعیه المبانی والتعبیر موجود فی هذه الروایه، بید أن توازی المبانی أقل من توازی التعبیر وذلک بسبب الموسیقى التی تتبلور فیها فتؤثر فی تماسک النص. کما أنّ التعابیر النحویه المتوازیه أسهمت فی خلق أثر متسق ومنسجم فالسبک المنتج من هذا التوازی یؤدی دور مرآه لجأ إلیها محفوظ لتقدیم الخسائر الاجتماعیه النابعه عن سوء إداره الحکومه.
نقد فرمالیستی سروده «أنشوده المطر» بدرشاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 73
حوزههای تخصصی:
نقد فرمالیستی یکی از رویکردهای نقدی متن محور است که توجّه به شکل و فرمِ اثر ادبی را در دستور کار خود دارد. یک منتقد شکل گرا در پی این نیست که ادیب در آفرینش ادبی خود چه می خواهد بگوید، بلکه می کوشد تا دریابد که شاعر یا نویسنده مقصود خویش را چگونه بیان می کند و تلاش دارد از رهگذر شکلِ متن، به معنا و مفهوم پنهان آن دست یابد. با توجه به این امر که سروده «أنشوده المطرِ» "بدر شاکر سیّاب" به رغم شهرت فراوانش تاکنون از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد بررسی قرار نگرفته است، در جستار حاضر، نگارندگان برآنند تا با شیوه تحلیلی– انتقادی این سروده را از نظرگاه مکتب فرمالیسم روسی بررسی نمایند و این فرضیه را مورد تحلیل قرار دهند که شگردهای شکلی به کار رفته در شعر از یک سو به افزایش زیبایی روساخت آن انجامیده و از سوی دیگر مشخص کننده هدف و مقصود شاعر است. نقد شکل گرایانه این سروده گویای آن است که شاعر برای القای حسّ پایداری و ظلم ستیزی، آواها، حروف، واژگان و جملات را به شیوه ای منسجم و هدفمند به کار گرفته تا مخاطب با دیدن شکل زیبای بیرونیِ متن به معنا و شکل درونی آن پی ببرد. در ضمن شاعر کوشیده با کاربرد آشنایی زدایی و استفاده از شگردهایی همچون متناقض نما، کنایه، استعاره و . . . بر ادبیّت شعر خویش بیفزاید.
دراسه فنیه جمالیه فی قصیده سجده کربلاءلعبد الوهاب زاهده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
283-310
حوزههای تخصصی:
تسعى هذه الدراسه إلى کشف الخصائص الفنیه فی قصیده سجده کربلاء للشاعر الفلسطینی، عبد الوهاب زاهده، وطریقه تأثیرها، من الناحیه الفکریه، والإیقاعیه، والتصویریه، والترکیبیه، وتعتمد علی المنهج الوصفیّ التحلیلیّ لمعالجه شعر الشاعر، لکی نکشف الستار عما وراء القصیده، وهکذا رصدنا قدره الشاعر الفائقه فی استعمال الأصوات والألفاظ والجمل المنتظمه، فهی تتمتع بإمکانات متعدده للتعبیر، کما نجد الترابط بین ظلال الأصوات وبین وجدان الشاعر المعبر عن حبه بأهل البیت علیهم السلام، الذی یستخدم الأصوات والجمل ضمن صلتها بالمشاعر الوجدانیه. فالتوازن بین الجمل والمقاطع یحدث من خلال التماثلات الوطیده سواء کان هذا الانسجام على المستوى الصوتی أم على مستوى الألفاظ امتداداً إلى الترکیب وإذا نظرنا إلى القصیده، نجد أن الانسجام والتناسق فیها، یتجلى فی عملیه التوازن الصوتی والترابط الترکیبی، کما تنشاء أیضا هذه التناسقات من خلال الصور الفنیه المعبره عن الغرض المنشود. فیبدو من نتائج البحث أن الشاعر قد استخدم الأصوات والکلمات فی القصیده استخداماً تقوم على أساس تحقق الإیقاع المتوازن مع جوء القصیده ومفاهیمها. وللشاعر دور أساسی فی صیاغه الصور الشعریه للتاریخ الملیء بالأحداث والکوارث، وسجّل هذه الأحداث بکل دقه فی قصیدته هذه؛ فلذلک حدث بکسر العلاقه وتجاوز المألوف بین الموصوف والصفه، وبین الفعل والفاعل، و... فی بعض الأحیان.