فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائل مهم دانش سبک شناسی مسأله تشخیص سبک ادبی Literary Style از سبک علمیScintific Style است. دانشمند آلمانی به نام أ. بوزیمان A.Busemann راه حل و شیوه ای عملی و روشمند ارائه کرد که به معادله بوزیمان مشهور شد.این معادله با بررسی رابطه تعدادافعال«Number of verbs» و تعداد صفات« Number of adjectives» در متون ادبی سطح احساس آنها را می سنجد. این رابطه، VARیا (ن. ف .ص ) نامیده می شود. هدف از این پژوهش سنجش ادبیت هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی سپس مقایسه آن دو با یکدیگر بر پایه این معادله آماری می باشد .با به کارگیری این معادله در هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی مشخص شد که، حجازیات از سطح احساس بسیار بیشتری نسبت به هاشمیات برخوردار بوده و از این لحاظ ادبی تر می باشد. عواملی وجود دارد که منجر به کاهش و افزایش ارزش VAR (ن. ف. ص) در اشعار این دو شاعرشده است. از جمله آن می توان به مسأله سن،موضوع اشعار،محیط اجتماعی و سبک شعری آن دو اشاره کرد.
بازتعریف هویّت شناسانه مفهوم وطن در رمان «التّائهُون اثر امین معلوف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناسازی و معنابخشی به مفهوم وطن، از دیرباز تا کنون همواره از چالش بر انگیزترین موضوعات در آراء جامعه شناسان، سیاست پژوهان و دیگر عرصه های علوم شناختی بوده است. در این میان، از کارسازترین نگرش هایی که وطن را نه به صورت مستقل، بلکه در پیوند جدایی ناپذیری با انسان قرار داده، تعریفی است که درسایه سار هویّت انسانی صورت می پذیرد. امین معلوف، نویسنده لبنانی تبار مقیم فرانسه، از نویسندگان معاصری است که این پدیده مهم را از دریچه هویّت انسانی نگریسته و جوانب مهمی از آن را در رمان التّائهون مورد تبیین قرار می دهد. وی که در صورت های پیرامتنی، نظریه پردازی های مهمّی را در راستای پیوند دو مقوله وطن و هویت ارائه نموده، تنها معنای منطبق با حقیقت در ذیل مفهوم وطن را در نگرش هایی می پندارد که با اصل هویت انسانی همسو بوده و آن را مخدوش نسازد. این قلم برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی، مفهوم وطن را از منظر این نویسنده پردغدغه بررسی و براساس مؤلفه های هویّت شناختی واکاود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در نگاه معلوف، هویّت انسانی و ویژگی های وحدت بخش آن در رویکردهایی چون: «جهان وطنی»، الگوی «ملّی گرایی مدنی» و «کثرت باوری دینی» به شکل ویژه ای انعکاس دارد که با اتخاذ چنین باورهایی از سوی دولتمردان و مردم، وطن در متعالی ترین مفهوم خود تعریف شده، تعارض از میان برخاسته و همبستگی در کارسازترین ظرفیت خود میان آحاد مردم تحقق می یابد.
تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان «رمان بازگشت به حیفا» اثر غسان کنفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
21 - 35
حوزههای تخصصی:
گریماس، معناشناس لیتوانیایی جهت ساحت مندی نظام روایت، الگوی منسجمی ارائه نمود که بر اساس نظر وی، درک بهتر متون ادبی با شناخت کامل از معنا حاصل می شود. و این معنا تنها با مبنی قراردادن انگاره های کُنشی و شوشی و رخدادی در قلمرو گفتمان حاصل می شود. از این رو، به دلیل اهمیّت و جایگاهی که بررسی و شناخت معنا در رمان «بازگشت به حیفا» از نگاه پژوهشگران داشته، در پژوهش حاضر سعی شده، با روش توصیفی-تحلیلی به واکاوی و تحلیل عوامل کُنشی و شوشی و انواع نظام معناشناختی گفتمان و چگونگی سیرِ تولید معنا در این رمان با بهره گیری از مبانی نظری تحلیل نشانه _ معناشناختی گفتمان گریماس پرداخته شود؛ تا نقش عملیّات انواع گفتمان حسی، عاطفی که با تأثیر بر عوامل معنایی مُنجر به تولید معنا شده، کشف نماییم. نتایج حاکی از آن است، که رمان بازگشت به حیفا به دلیل قراردادن محوریّت پایداری قابلیّت تحلیل و بررسی با انگاره های کُنشی و شوشی را دارد. نوع گفتمان رمان مذکور از نوع پویا است؛ چراکه روایت با تغییر در افکار و حرکت سعید(کنشگر) از رام الله به حیفا، به یاری همسرش صفیه(کُنش یار) برای رسیدن به هدف خویش(خلدون)، وضعیّت ابتدایی را به وضعیّت ثانوی یعنی مواجه شدن با نیروهای مخالفی چون کشمکش های سعید و خلدون سوق می دهد که در نتیجه منجر به تغییر در افکار سعید، مبنی بر آزاد نهادن خالد در عضویّت گروه فدائیان و تولید معنای استقامت و پایداری می شود. البته در این رمان شاهد گفتمان های رخدادی و مرام مدار نیز هستیم.
القصدیّه فی رسائل الإمام علیّ (ع) إلی معاویه فی ضوء الأفعال الکلامیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
129 - 154
حوزههای تخصصی:
القصدیّه من أهم العوامل التی تؤثر علی استعمال اللغه فی الخطاب وتلعب دوراً أساسیاً فی توجیه المرسل إلى اختیار استراتیجیّه الخطاب کما تسهم فی تأویل الخطاب من قبل المرسل إلیه حسب سیاق معیّن. القصدیّه من المفاهیم الأساسیّه والفاعله فی اللسانیات التداولیّه التی تهتمّ بالثلاثیّه (المرسِل والرساله والمرسَل إلیه) فی عمل فنیّ. تبحث هذه المقاله عن مقاصد الإمام علیّ (ع) فی مراسلاته مع معاویه، رامیه إلی الکشف عن استراتیجیّه الإمام فی توجیه المخاطب، معتمده علی الأفعال الکلامیّه وقوّتها الإنجازیّه. فهذه الأفعال التی تعتبر إحدی محاور اللسانیات التداولیّه وأهمها، یعتمد علیها المرسل فی تحقیق مقاصده الخطابیّه وتغییر الواقع والتأثیر علی الغیر من خلال الأقوال الوصفیّه التقریریّه أو الأدائیّه الإنجازیّه کالاستفهام والأمر والنهی والتوبیخ وغیرها. فاعتمدت الدارسه الحالیّه علی المنهج التداولیّ فی ضوء الوصف والتحلیل لعرض النماذج وتحلیلها، حیث وصلت إلی أنّ الأفعال الکلامیّه فی رسائل الإمام (ع) لمعاویه بشکل غیر مباشر تحمل طاقات إنجازیّه لتوجیه مخاطبه والتأثیر فیه وذلک ملائم مع الاستراتیجیّه التلمیحیّه بتجاوز المعنی الظاهر إلی معنی ضمنیّ لإنجاز فعل التوجیه الذی یتداخل مع الاستراتیجیّه التوجیهیّه، حیث یحاول الإمام من خلالها أن یضغط علی مخاطبه من خلال شرط الصیغه (الأمر) والسلطه (المنزله الاجتماعیّه).
الگوهای ترجمه از زبان عربی به فارسی بر اساس چهار نسخه کهن "شهاب الأخبار" در سده های پنجم تا هفتم هجری( ارموی، دانش پژوه، شیروانی، ضیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
92 - 111
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر مبنای چهار نسخه ی ترجمه ی فارسی کهن از کتاب «شهاب الاخبار کلمات قصار پیامبر (ص)» که شامل 1000 حدیث می باشد؛ صورت گرفته است. این چهار نسخه توسط آقایان ارموی، دانش پژوه و شیروانی و جویا جهانبخش و همکاران به چاپ رسیده است. در این مقاله ویژگی های واژگانی و ساختاریِ این چهار نسخه ی متعلق به سده های پنجم تا هفتم موردبررسی قرارگرفته و هدف از آن تبیین ویژگی های دستور زبانی حاکم بر آن ها اعمّ از ویژگی های واژگانی و دستیابی به الگوهای کهن ترجمه عربی به فارسی بوده است. متن عربی کتاب "شهاب الأخبار" احادیث را بر اساس ساختار جمله های عربی همچون اسمیه فعلیه شرطیه با مَنْ شرط اسمیه ی همراه با إنّ فعل امر فعل لیس ساختارهای تفضیلی فعل بئسَ و... گردآوری کرده است و هرکدام تحت عنوان یک باب نامگذاری شده است. اما این کاوش، بر اساس استخراج ویژگی های مهم واژگانی و دستوری حاکم بر ترجمه های موردبررسی انجام گرفته که با تبیین و مقایسه ترجمه های این چهار نسخه، ویژگی های واژگانی و سبک ترجمه آن ها بیان شده و در هر مورد در حد امکان با توجه به گنجایش مقاله نمونه هایی بیان شده است.این پژوهش با ضرورت تبیین الگوهای ترجمه از زبان عربی به زبان فارسی انجام گرفته و ویژگی های واژگانی و ساختاری ترجمه های کهن عربی به فارسی بر اساس چهار نسخه شهاب الاخبار که هدف این پژوهش بوده،به تفصیل بیان شده است. براساس این تحقیق، ما شاهد چیرگی ساختار دستور زبان عربی بر ترجمه کهن فارسی هستیم.
مکانه الفضله فی بنیه الجمله العربیه عند نحاه قدامى ومحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
159 - 178
حوزههای تخصصی:
تناول البحث آراء بعض علماء اللغه القدامى والمحدثین، ممن أتیح الاطلاع على آرائهم فی مکانه الفضله فی بنیه الجمله العربیه ودورها فی بناء النص. فالجمله عند النحاه العرب هی المسند والمسند إلیه، وبهما تتم الفائده، والفضله من الزیاده التی یمکن الاستغناء عنها عند أغلب النحاه، ونُظر إلیها عند اللسانیین المحدثین عربا وغربیین نظره غیر بعیده عن نظره النحویین العرب القدامى، غیر أن بعضهم قد تحدث عن البعد الدلالی فی بنیه الجمله نفسها، بما توفره المتممات أو الذیل فی الجمله، ویقصدون بذلک الفضله، وهذا وصف یغلق الجمله عن بعدها النصی. لکن المتمعن فی بنیه النص والجمله من ناحیه الدلاله والتداول، یجد أن الفضله عنصر قار فی بناء الجمله، وهو الذی یقود الجمله إلى نصها، ویحدد المعنى المقصود من الجمله، ومن الجمله إلى الجمله یتکوّن النص، وبعض الجمل یکون نصا. فالفضله هی الرکن الأساس الثانی فی بناء الجمله العربیه بعد العمده، أی العمده والفضله أو العنصر الثالث فی بناء الجمله، (المسند والمسند إلیه والفضله)، وهو موجه نصی للجمله؛ وعلیه نسمی الفضله بالموجِّه؛ لأنها توجه الجمله إلى نصها الذی تنتمی إلیه. لم یتناول أحد قضیه موقع الفضله فی بنیه الجمله العربیه کعنصر أساسی. وقد اعتمدنا هذه الدراسه بناء على المنهج الوصفی التحلیلی فی ظل علم نحو النص.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
ارزیابی ترجمه استعاره های قرآن در موضوع قیامت بر اساس نظریه نیومارک (نیمه نخست قرآن)
حوزههای تخصصی:
التطور البنائی والدلالی للکلمات العربیه الدخیله فی اللغه الترکیه المعاصره بجمهوریه أذربیجان دراسه مصطلحات جدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طفقت اللغه الترکیه تتطور فی جمهوریه أذربیجان بفعل الحاجه وتلوذ إلى صنع کلمماتها من صمیم لغتها أو تستعیر کلمات عربیه لتوسیع دائره الإفاده فی بیان الأغراض لدى الأوساط القومیه والدولیه. من هنا، تتبیّن أجواء الدراسه؛ إذ أنّها تهدف إلى معالجه الکلمات والمصطلحات العربیه الدخیله ودراسه سماتها الصوتیه وتتابع من خلالها، التطورات الصرفیه والدلالیه للکلمات، ضمن استعمالها فی الأذربیجانیه. قامت هذه الدراسه بتصنیف الألفاظ فی الجداول تحت عناوین أصلیه وفرعیه، نظراً للتطوّرات البنائیه (الصوتیه والصرفیه) والدلالیه؛ وتمّ اختیار الألفاظ للبحث صدفهً، حسب القراءه فی الصحافه، والکتب، والمقالات العلمیه والأدبیه بلغتها الأذربیجانیه؛ وتمّ اختیارها أیضاً عن طریق المشاهده والاستماع لوسائل الإعلام المرئیه والمسموعه، نظراً لتداولها الکثیر فیها. وحصلت النتائج التالیه: أوّلاً، أنّه لا یکتب فی الأبجدیه الأذربیجانیه اللاتینیه حرفا "ء ، ع"؛ ومن عاده اللغه إشباع الکسره یاءً والوقف على التّاء المربوطه وحذفها فی الکتابه ونقل الضمّه إلى واو مشبعه مضاعفه؛ وثانیاً، تحلیل بناء بعض الکلمات صرفیاً یهتدی بنا إلى قضیّه النحت؛ وقد لا تستعمل الکلمات بصیاغتها الصرفیه فی العربیه، رغم تداولها فی الأذربیجانیه؛ وثالثاً، قد تصنع الکلمه الدخیله نوعاً من المشترک اللفظی، والسبب فیه انتقال الألفاظ من معناها الأصلی إلى معانٍ مجازیّه؛ والکلمه قد لا تتطوّر لفظاً فتبقى على حالها، رغم التّحول المعنوی فیها؛ وعن سبب تحویل المعنى، قد یتبادر إلى الذّهن وجود علاقه مجازیّه شفیفه بین الکلمات؛ واللفظ الأذربیجانی قد یکون قصیر الدلاله؛ بینما اللفظ العربی یتوسّع فی المعنى؛ وقد تجد اللفظه حیاه معنویه جدیده فی الأذربیجانیه دون العربیه؛ وقد تشیع الکلمات فی اللغتین على السواء وبمعنى واحد؛ وقد تختلط الکلمات الدخیله فی الدلاله فتستعملان بمعنى واحد فی الأذربیجانیه دون العربیه .
رهیافتی در بن مایه های ژانر حماسه در شعر قعقاع بن عمرو تمیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
195 - 210
حوزههای تخصصی:
ادبیات عربی هیچ گاه از حماسه به معنای یک ژانر ادبی مستقل با قواعد و هنجارهای مشخص، برخوردار نبوده است؛ اما گاه به اشعار و آثاری برمی خوریم که از مضامین و مؤلفه های حماسی برخوردار است. این اشعار بیشتر به صورت چکامه های بلندی هستند که مضمون حماسی در بخش هایی از این چکامه ها - به ویژه زمانی که به فخر می پردازند- دیده می شود. در سروده های شاعران شعر فتوحات در صدر اسلام، گاه با چکامه ها و قطعه هایی برخورد می کنیم که مؤلفه های حماسی در سراسر آن حضور چشمگیری دارد؛ ازجمله شاعران این سبک قعقاع بن عمرو تمیمی را می توان نام برد. اشعار او علی رغم اندک بودن و پراکندگی برای شناخت پاره ای از مهم ترین مؤلفه های شعر حماسی عربی کارساز است. موضوع برخورداری شعر عربی از حماسه از موضوعات مهم و چالش برانگیز در پژوهش های معاصر است. این پژوهش، ضمن تأیید فقدان اثر بلند حماسی در ادبیات عربی، باهدف اثبات پاره ای مضامین و بن مایه های حماسی و حکایت های دراماتیک و پهلوانی در شعر عربی سامان یافته است. ازاین رو پژوهش حاضر کوشیده با روش توصیفی تحلیلی، سه شاخصه مهم ژانر حماسه را در اشعار قعقاع بن عمرو تمیمی، شاعر و مبارز عرب در زمان فتوحات اسلامی، تبیین و تحلیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که شماری از اشعار حماسی قعقاع از مهم ترین سازه های حماسی نظیر: جنگ و رزم آوری، قهرمان با تمام ویژگی های حماسی آن و سبک پرطنین حماسی، برخوردار است؛ اما به دلیل رشد در محیطی واقع گرا و اسلامی از خصایص حماسه های اسطوره ای مانند طلسم و جادو، اخترشناسی، وجود جانوران عجیب و اجنّه و پریان و عنصر پیشگویی بی بهره است.
تجلیّات الانطباعیه فی روایه «أدرکها النّسیان» لسناء الشعلان علی ضوء نظریه سوزان فیرغوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الانطباعیه مدرسه أدبیه فنیه، ظهرت فی أواخر القرن التاسع عشر فی فرنسا تعتقد أن الإحساس والانطباع الشخصی هما الأساس فی التعبیر الفنی والأدبی. ویرجع ذلک إلى أنّ أی عمل فنی لابدّ من أن یمرّ بنفس الفنان، وعملیه المرور هی التی توحی بالانطباع الّذی یدفع الفنان إلى التعبیر عن نفسه. تؤکّد هذه المدرسه الفنیه، مس رحیه الضّوء والظّل على إدراک اللّحظه وتسجیلها، والذّاتیه، وغموض الصوره، والتّوهج غیر المستقر للألوان والمزج مع الرّمز فی العمل الأدبی. سناء الشعلان کاتبه فلسطینیه نشرت روایه «أدرکها النسیان» بعناصر من الخیال الانطباعی وحصلت على جائزه نجمه السلام العالمیه. تظهر التأملات فی العناصر الانطباعیه فی أعماق القصه أنّ الشعلان رسمت لوحات للواقع والخیال، وتوجّهت إلى السّلام والعداله والحریّه فی العالم؛ وقد رسمت قضایا إنسانیه مهمه؛ مثل الحرب والإزاحه والفقر والحب والصَّحوه منعکسه فی صوره حیاه الإنسان. یستهدف هذا المقال تحلیل المکوّنات الانطباعیه بطریقه وصفیه تحلیلیه، معتمده على نظریه «سوزان فیرغوسن» لخصائص الروایه الانطباعیه، و تحاول نقد وتحلیل روایه «أدرکها النسیان» و إبراز جوانب النّظریه الانطباعیه فیها. أظهرت النّتائج أن الروایه هی مثال ناجح للأدب الروائی یسمى «الانطباعیه» فی الأدب الروائی العربی. ثم تقدم مؤلّفه الروایه سردًا غامضًا من القصه مستندا إلى نموذج «سوزان فیرغوسن» مستخدمه تجلیات الانطباعیه مثل الحبکه المحذوفه، والحبکه المجازیه، وانقطاع الوقت و السرد فی الروایه، والدور الاستعاری للمکان مما أدّى إلى إنعکاس فی الأفکار والمشاعر الدّاخلیه لشخصیات القصه، والمشاعر والعواطف الغامضه والمتقلبه والمتغیره الدّاخلیه لشخصیاتها.
بررسی سبک شناسانه خطبه 226 نهج البلاغه (لایه های؛ آوایی، نحوی، بلاغی، واژگانی)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی به عنوان دانش شناسایی شیوه کاربرد زبانی، به بررسی ویژگی های زبانی موجود در متن می-پردازد و عهده دار بررسی تمام چیزهایی است که به سبک مربوط می شود. بنیاد کار این دانش بر تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایه های مختلف زبان استوار است. خطبه 226 نهج البلاغه با موضوع دنیا، به بیان ناپایداری احوال دنیا و عیب ها و ویژگیهای آن می پردازد و بررسی سبک شناسانه این خطبه مهم می تواند مشخصه ها و عناصر سبکی نهفته موجود در آن را که سبب برجستگی خطبه مذکور شده است، فرادید مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای سبک شناسی به بررسی خطبه 226 نهج البلاغه در چهار لایه؛ آوایی، نحوی، بلاغی و واژگانی پرداخته و به این نتایج دست یافت که؛ تکرار آواهای متناسب با مضمون خطبه و سجع در لایه آوایی سطح موسیقائی خطبه را بالا برده و بر زیبایی متن افزوده است. تشخّص نحوی، ساخت های همپایه و حذف در لایه نحوی، به کارگیری استعاره و کنایه در لایه بلاغی، تناسب و تقابل معنایی میان واژگان و کاربست بالای واژگان عینی نسبت به انتزاعی در لایه واژگانی از دیگر مشخصه های سبکی خطبه 226 می باشند که امام (ع) با بهره گیری از آنها در لایه های مختلف سبب برجستگی سبک خطبه شده و بر انسجام و تاثیرگذاری خطبه افزوده است.
آواهای القاگر در مرگ نگاره های بدر شاکر السیاب با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
112 - 130
حوزههای تخصصی:
زبان، مجموعه ی آوا هایی است که القاگر احساسات و عواطف گونه گون و انگار هایی از رنگ ها و رایحه ها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، توده ای از آوا ها و نشانه های نابسامان نیست؛ بلکه شبکه ای است نظام مند و درهم بافته از لایه ها و پیوند ها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازمان دهی می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب است؛ یکی از مباحث برجسته ای که باید در اشعار این سراینده نامدار به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد، بحث آوا ها و القا هاست. شاعر جیکور یکی از شاعران چیره دستی است که از آواها، برای همراه ساختن خواننده با خویش بهره ی فراوان برده است؛ نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا بر بنیاد نظریه موریس گرامون، زبان شناس نامدار فرانسوی به خوانش و تحلیل القاگری آواها در سروده های سراینده سوگوار عراق، بدر شاکر السیاب دست یازند و در این راستا با کاربست روش توصیفی –تحلیلی به بررسی نشانه ها و شاخصه های موسیقایی سروده های بدر شاکر السیاب به ویژه واکه ها و همخوان ها پرداخته اند؛ خوانش و تحلیل چکامه های بدر شاکر السیاب بر بنیاد نظریه آواهای القاگر گرامون نشان می دهد که متناسب با مضامین چکامه های سیّاب و متأثّر از نفوذ عمیق و ژرف روح سوگباری و اندوه در اندیشه و زبان شاعر، واکه ها و همخوان های پربسامد سروده های او نیز همین بار معنایی منفی، تیره و حزن آلود را تکرار می کنند؛ به دیگر بیان، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب به توصیف شکست روحی و جسمی مردمان سرزمین شاعر می پردازد و از لحاظ آوایی، اشعار او مرگ نگاره هایی است از شک و تردید، سرخوردگی و دل مردگی و اندوه و بدبینی.
تحلیل خطاب السرد القرآنی لسوره الحجرات وفق نظریه نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد التحلیل النقدی للخطاب من أحدث المناهج النقدیه، تأثر هذا المنهج من وجهات نظر میشل فوکو وفروید ومارکس فلسفیًا. إنه ینوی ربط الأشکال التعبیریه بالقضایا الاجتماعیه ونقلها إلى النقطه المطلوبه.تعتبر مقاربه فرکلاف ذات المستویات الثلاثه من أوصاف وتفاسیر وشروح مفیده وناجحه فی هذا الجانب. من جانب آخر حاول القرآن الکریم تعدیل الممارسات الاجتماعیه من خلال استخدام الإشارات والرموز التعبیریه بشکل مجموعه ذات دلاله فی مثل سوره الحجرات، ویمکن للباحث أن یتبنی نموذج فرکلاف فی دراسه السور القرآنیه، فمن خلال تحلیل البنیه النصیه مثل الکلمات والجمل على مستوى الوصف وتطبیقه علی السیاق فی مستوى تفسیر الخطاب الحاکم، یقوم بشرح دور الجمل وعلاقتها بالخطابات الموجوده فی المجتمع. تسعى هذه الدراسه معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی إلى توفیر إطار لتحلیل سوره الحجرات کخطاب قرآنی وتوضیح وظیفته الاجتماعیه فی ضوء نظریه فرکلاف النقدیه. وتشیر نتائج الدراسه إلی أن خطاب سوره الحجرات فی المحور التربوی ینسجم مع الخطاب الموجود السائد فی المجتمع ویحاول شرح نظام القیم الإسلامیه.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
القطع فی النحو العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث مصطلح القطع نحویاً، وهو مصطلح تردد فی علوم العربیه نحوها وعروضها، ویحاول البحث تتبع مصطلح القطع فی النحو، متوقفاً عند أربعه أنواع هی: القطع فی الاستثناء، والقطع عن الإضافه، والقطع فی خبر نواسخ المبتدأ، والقطع فی التوابع. وقد وجد البحث أن القطع فی الاستثناء یکون فی الاستثناء المنقطع، وهو ما لم یکن فیه المستثنى بعضاً من المستثنى منه، وتوقف البحث عند الأدوات التی تستخدم للاستثناء المنقطع. أما القطع عن الإضافه فبعد أن بیّن البحث معنى الإضافه بحث فیما یجوز فیه القطع عن الإضافه فی اللفظ لا فی المعنى، ثم نظر البحث فی الأسماء التی لیست بظروف وبیّن أحکامها لجهه القطع، فلفظتا کلّ وبعض - على سبیل المثال - یجوز قطعهما عن الإضافه لفظاً لا معنى، بشرط عدم وقوعهما توکیداً. وکذلک تناول البحث القطع إلى الرفع فی خبر نواسخ المبتدأ، وناقش ما أوردته کتب النحو من شواهد نحویه فی هذا الباب. لینتهی البحث إلى دراسه القطع فی التوابع، وهو معروف شائع فی النعت، وأقل شیوعاً فی البدل والعطف، وقد تناول البحث کلاً منها بالدراسه والمناقشه، محاولاً فی ذلک کله استظهار مصطلح القطع فی النحو.
تحلیل تقابل دوگانه های مفهومی در سه دفتر شعری اثر محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
131 - 146
حوزههای تخصصی:
محمد ماغوط شاعر معاصر سوری یکی از پیشگامان شعر سپید در ادبیات عرب به شمار می رود. او در بسیاری از دیوان های شعری خود از تناقض و تضاد به عنوان یک ویژگی سبک شناختی و دینامیکی بهره جسته، و باعث شده است که شعرش از یکنواختی و جمود خارج شود، و پویایی قابل توجهی به دست آورد. زیرا با واژگان و صور شعری غیرمنتظره، حسّاسیت خواننده را برانگیخته، و او را هرلحظه شگفت زده می کند. این تقابل ها یکی از مهم ترین شگردهای فنّی در شعر محمد ماغوط محسوب می شود. او در جمع دوگانه ها تبحر خاصی داشته، و آن را به شکل هنرمندانه ای در خدمت مضامین شعری خود درآورده است. وجود این پدیده در شعر او را باید در شخصیت متناقضش جستجو کرد، که خود نیز بدان اقرار نموده است: «من این چنین هستم..این سرشت من است و نمی توانم آن را تغییر دهم». کاربست تقابل های دوگانه ی مفهومی در شعر ماغوط بازتاب تجربه ای است که شاعر آن را زیسته، و توانسته است ماهیت خود و جهان هستی را با همه تناقض هایش به تصویر کشد، لذا به جهت تبلور تقابل های دوگانه مفهومی در شعر ماغوط که متأثر از شخصیت متناقض او است، پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی توصیفی به دنبال بررسی این مقوله در سه دفتر شعری (غم در مهتاب، اتاقی با میلیون ها دیوار، و شادی حرفه من نیست) است. مهم ترین یافته تحقیق این است که تقابل های دوگانه های مفهومی در شعر ماغوط برای بیان دیدگاه های فکری، سیاسی و ایدئولوژیکی او به کار گرفته است، و شاعر با جمع تقابل ها و استفاده از این شگرد، فضای شعر خود را از منظر مفهومی و زیباشناختی برای خواننده قابل تأمّل کرده است. با توجه به بسامد بالای متناقض نماها می توان این شگرد را از ویژگی های سبکی شعر او نیز برشمرد که در شعر کمتر شاعر معاصری می توان آن را یافت.
بانورامیه الخوف لدی مارغریت فی روایه أقالیم الخوف لفضیله الفاروق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
105-130
حوزههای تخصصی:
تتموضع أقالیم الخوف ضمن روایات شبه بولیسیه تمثّل فیها الکاتبه بالاستعانه من شخصیه البطله المترعرعه فی البیئه الأمیرکیه سلبیه الحیاه فی أقالیم الشرق الإسلامی. تتمیز هذه الروایه بأسلوب لایوفر للقارئ التعرف علی واقع الشخصیه للبطله بتسلسل الأحداث إلا بمفاجئته فی آخر الروایه بالاعتراف منها فی مشروع سری برمجته المنظمات الأمیرکیه لسرقه الجینات الذکیه للأدمغه العربیه. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج التحلیلی-الوصفی إلی إلقاء الضوء علی أهم الأسباب التی تتیقظ بها مشاعر الخوف بتمثلاته السلبیه للإنسان الشرقی فی المجتمعات المحافظه. لقد تمثلت أهمیه البحث فی خطابات السارده الواصفه لفضاء الثالوث المحرم (الجنس، السیاسه والدین) الذی قلما خاضت فیه الکاتبات الجزائریه وهی خطاب صریح وخارج عن القیم المألوفه لما فیها من خروج على الأعراف الاجتماعیّه والأدبیه. تدل حصیله ما توصل إلیه المقال علی أن السارده من خلال طرح المضامین المحظوره ترید أن تصور الفساد المنتشر فی أجواء العالم الشرقی المستتر وراء القیم الأخلاقیه وتؤکد الروایه أن ممارسات أصحاب الدیانات ممن یعرجون علی سلّم العنف والکراهیه مرفوضه من جانب الدین الصحیح کما تکشف عن واقع السیاسه الأمیرکیه ومخاوفها التی تتظاهر ببذل الجهود لإنماء الدول الشرقیه وهی فی الحقیقه کدس السم فی العسل تنوی من وراءها الاحتلال البغیض والاستیلاء علی خیرات البلاد ونهب ثرواتها.
آلیات الترابط النصّی فی خطبه الجهاد للإمام علی بن أبی طالب(ع) (دراسه تحلیلیه فی ضوء لسانیات النصّ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النصّ وحده لغویه کبیره تفهم الجمله فی إطارها، فالنصّ هو الموضوع الرئیس فی التحلیل والوصف اللغوی. إنّ الترابط أو التماسک النصّی من أشهر خصائص النصّ إذ لا یقوم النصّ إلّا به، فقد أجمع علماء اللسانیات النصّیَّه بوصف التماسک النصّی أساساً فی بناء النصّ وصیاغتهِ. یهدف الترابط النصی إلی بیان تماسک النصّ وانسجامه عبر توظیف أداوته التی من أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار والوصل وغیر ذلک. هذا البحث یتخذ من المنهج الوصفی- التحلیلی وسیله لیتناول عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ویرمو إلی نفض الغبار عن الموروث الأدبی، وإبراز مواطن ومکامن النصّیه فی خطبه الجهاد التی تعدّ من أهمّ الخطب فی تاریخ موروثنا الدینی والأدبی لما فیها من رصانه وقوه واستحکام. ومن النتائج التی وصل إلیها البحث نذکر أنّ عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ساهمت بشکل کبیر فی الربط بین أجزاء الکلام مما أدی إلی ظهور الخطبه فی قمه جمالها وإبداعها اللفظی والفکری وقد استخدمت الأدوات لسدّ الفجوات والثغرات بین سطور الخطبه. وعلی إثر هذه العناصر، قد جاءت الفکره موحده منسجمه لم یطعن فی تماسکها تشتت ولا رکاکه ولولا هذا الربط لما کانت هذه الخطبه بهذه المکانه التی تحتلها الیوم.
جلوه های پایداری افغانستان در شعر جابر قمیحه، بررسی موردی دیوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
127 - 146
حوزههای تخصصی:
شعر پایداری در کنار عمده نگاه و کارکردهای ملّی و میهن پرستانه ی خود، دارای نوعی رسالت جهانی و بی حد و مرز است؛ چراکه با تمام قابلیت های فنی و ادبی خود در جهت دادخواهی و برانگیختن افکار عمومی نسبت به تحوّلات ناگوار در سرنوشت سیاسی و اجتماعی سرزمین های مختلف به کار می رود. سرزمین افغانستان همواره در طول تاریخ، از حضور بی دلیل دشمنان خارجی و نظام خودکامه ی داخلی درصحنه ی سیاسی خود رنج برده است، درواقع حضور استعمارگر روس و انگلیس در این سرزمین و استبداد نظام های حکومتی وقت که سرانجام با پیروزی مردم افغانستان در آوردگاه های مختلف همراه بوده است، جلوه و تجسّمی جهانی از پایداری و اجنبی ستیزی این سرزمین پدید آورد و شاعران دیگر از سرزمین های مختلف را بر آن داشت تا در اشعار خود، با محوریت و مضمون پایداری افغانستان به توصیف و تحسین این جنبش مردمی بپردازند. نمونه ای از این شاعران، جابر قمیحه، شاعر معاصر مصر است که در دیوانی تحت عنوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی» به تبیین و توصیف زوایای مختلف مقاومت در افغانستان می پردازد. این پژوهش نیز با در پیش گرفتن روش توصیفی – تحلیلی بر آن است تا به مهم ترین درون مایه ها و کارکردهای فنّی پایداری در دیوان مذکور اشاره نماید. از جمله نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در تبیین درون مایه های پایداری افغانستان، مضمون و اندیشه ایثار و فداکاری را در قالب های دین مداری و خداباوری به عنوان رمز موفقیت پایداری افغانستان معرفی می کند و در تبیین آثار و پیامدهای جنگ، بر آسیب پذیری و دردمنشی کودکان افغان در جهت برانگیختن حسّ مسئولیت اجتماعی تأکید دارد. شاعر در بعد فنّی، به فراخوانی شخصیت های دینی، به ویژه الگوبرداری از شخصیّت پیامبر گرامی اسلام می پردازد و از سوی دیگر با هم صدایی و وام گیری آگاهانه از متن غایب به ویژه تعابیر و مفاهیم قرآنی در جهت انتقال بهتر مضمون پایداری و ارتباط آن با موضوعات ملّی و میهنی تمایل نشان می دهد.