فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
81-104
حوزههای تخصصی:
یُعتبر استدعاء التراث من الظواهر البارزه فی الأدب المعاصر، وإنَّ الشخصیات التاریخیه ذوات الوجود الحقیقی أحد معطیاته الّتی غالباً ما نلاحظها فی النصوص الشعریه، حیث تتجاوز حدود زمنها ولا تتوقف عنده بل تسیر لتصلَ إلى الحاضر ومِن ثَمَّ إلى المستقبل. ومن الشعراء الّذین جنحوا إلى استدعاء الشخصیات التاریخیه ووظّفوها ضمن سیاقاتهم الشعریه هی الشاعره نجاح إبراهیم[i]. عملت نجاح إبراهیم على إحیاء الموروث التاریخی فی نتاجها الشعری وکذلک أحاطت بموروثات أغلب الشعوب، حیث ربطت تجارب تلک الموروثات بتجاربها الشعریه، وألقت من خلالها کلَّ ما یعتمر بداخلها من مشاعر ورؤى. والهدف من هذه الدِّراسه الّتی اعتمدت على المنهج الوصفی-التحلیلی؛ هو دراسه الشخصیات التاریخیه التی انکَبَّتْ علیها نجاح إبراهیم واستمدَّت منها دلالاتها، والتعبیر عمّا تحمله هذه الشخصیات من رموز؛ بناءً على هذا، ارتأینا أن ندرس هذه الشخصیات فی ثلاثه محاور وهی: الشخصیات الممثّله للوجه الوضیء، کشخصیه أمینوبی وزبّاء وإیاز، والشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، کشخصیه نیرون وآکله الأکباد وموسى بن نُصیر، والشخصیات العامّه، کشخصیتی الکسعی وورد. ولسبر أغوار هذه الشخصیات التراثیه وفک رموزها تتطرقنا إلى آلیات استدعائها فی قصائد الشاعره. ظهر لنا من خلال هذا البحث أنَّ أبرز الشخصیات الّتی قامت الشاعره بتوظیفها هی الشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، وأنَّ أغلب آلیات الاستدعاء الّتی وظّفتها الشاعره لاستلهام الشخصیات التاریخیه هی آلیه الاسم المباشر. اعتمدت نجاح إبراهیم على الشخصیات التاریخیه إمّا لتعبِّر عن الإباء والأنَفَه اللّذینِ اتّخذتهما منهاجاً، وإمّا تعبیراً عن نفسها وعن وطنها وما یدور فیه من أحداث.. وُلدتنجاح إبراهیم الشاعره فی عفرین بسوریا عام 1965م، وعاشت کل سنواتها فی محافظه الرِّقَّه فی مدینه الطبقه التی فیها سدُّ الفرات العظیم ثم نزحت عنها بسبب الحرب. بدأت الکتابه منذ عام 1978م، ونُشرت أولى قصصها فی مجله "الضاد" عام 1989م، ثمّ نُشرت لها قصص کثیره فی المجلات والصحف وصُدر لها مؤلَّفات عدَّه، منها کتابها الأوّل تحت عنوان "المجد فی الکیس الأسود" عام 1992م؛ وهو عباره عن مجموعه قصصیه. وقد فازت الأدیبه بجوائز عدیده على مستوى سوریا، والوطن العربی، والعالم فی القصه والرّوایه والشعر، منها: جائزه تشوقوأورا العالمیه عام 2016م عن مجمل إبداعها الأدبی، وجائزه ناجی نعمان الدولیه عام 2019م وجائزه العجیلی للقصه القصیره، وجائزه دمشق للثقافه والتراث وغیرها من الجوائز، وشارکت فی العدیدمن المهرجانات الأدبیه فی سوریا والعراق ولبنان وایران، وتُرجمت بعض أعمالها إلى الفرنسیه، والترکیه، والأرمنیه والفارسیه و... وهی عضو اتحاد الکتّاب العرب فی سوریا منذ عام 1998 (إبراهیم، 2018م: 71-73).
«إنّ» و«أنّ» بین المصدریه والتوکید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
37 - 56
حوزههای تخصصی:
یعتبر موضوع « إنّ » و« أنّ » من المصادیق البارزه للمنهج المعیاری فی دراسه النحو العربی. و یعتقد عامه علماء النحو أنّ « إنّ » و« أنّ » کلتیهما للتوکید، وتکون « أنّ » مصدریه، بینما لا تکون « إنّ » مصدریه أبداً. هدف المقاله هو إثبات أنّ « إنّ »، إضافهً إلى کونها للتوکید، من الممکن أن تأتی مصدریه أحیاناً، وذلک فی وسط الکلام، وأنّ « أنّ » للمصدریه فقط، دون التوکید. ولإثبات تلک المسأله، کان لا بدّ لهذه الدراسه من التعریف بمواضع کسر همزه « إنّ » وفتحها وجوباً وجوازاً، وذلک لرسم صوره واضحه حول الموضوع لدى القارئ. فتناولت الدراسه مواضع فتح همزه « إنّ » وجوباً، حیث اکتفت بضابط تلک المواضع، وهو أن تصلح مع معمولیها لتکوین مصدر مؤوّل، ثم تطرقت إلى مواضع کسر همزه « إنّ » وجوباً، وبعد ذلک ذکرت مواضع جواز الأمرین؛ الکسر والفتح اللتین یظهر فیهما تعسّف المنهج المعیاری فی النحو العربی واضحاً. إنّ المنهج الذی اتبعته الدراسه هو مناقشه آراء النحاه فی نقطتین رئیسیتین، هما: ما هی الأدلّه الموجوده على کون «أنّ» توکیدیه؟ هذا أولاً، وثانیاً إنّ عدم جواز کون «إنّ» للمصدریه لا یقبله واقع اللغه العربیه. وقد اعتمدت المقالهُ على المنهج الوصفی فی دراسه النحو العربی الذی ینصّ على أنّ النحوی یجب أن یصف الظواهر اللغویه لا أن یضع القوانین لها، وکذلک على علم الأصوات الذی ینصّ على العلاقه المباشره بین الصوت والمعنى، غیرَ مستغنیهٍ عن المنهج التحلیلی، وأثبتت عدم وجود أدلّه على کون « أنّ » للتوکید، ولا مانع من کون « إنّ » للمصدریه فی بعض المواضع فی وسط الکلام. وقد أشارت إلى مسأله مهمّه فی هذا الصدد، وهی أنّ مسأله إمکان التأویل وعدمه لیست مهمّه، لأنّها لیست واقعیّه؛ فالمهمّ هو موقع جمله « إنّ » والمعنى الذی یرسمه ذلک الموقع فی الذهن.
تحلیل تطبیقی زبان زنانه در شعر معاصر عُمان و ایران ( با تکیه براشعار سعیده بنت خاطرالفارسی و طاهره صفارزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
76 - 96
حوزههای تخصصی:
زنان شاعر در سال های اخیر، با شناسایی هویت زنانه ی خویش، توانسته اند با جریان سازی در حوزه ی زبان و اندیشه، پایه گذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغه های شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و هم گام با مردان در حوزه های مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطره ی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینه ی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نام آشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکل دهی ادبیات زنانه، ایفا کرده اند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانه ی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج می زند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانی ا ست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه های شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوه ای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارت های فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل می شود. تفاوت ها و شباهت های زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار می گردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک می گیرد درحالی که زبان زنانه در شعر صفارزاده به عنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطن دوستی، طبیعت گرایی و ... بهره گرفته اند.
الآخر الشرقی من منظور الأنا الغربی فی روایه سباق المسافات الطویله لعبد الرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
259-286
حوزههای تخصصی:
برز فی ثمانینیات القرن الماضی حقل معرفی جدید یهتم بالبحث الثقافی والسیاسی والتاریخی معاً، ضمن توجه جدید یؤکد على تداخل میادین المعرفه بإزاله الحواجز الافتراضیه بینها، اصطلح علیه بالدراسات مابعد الکولونیالیه (أو مابعد الاستعماریه). إن الشرق والغرب یعدان من المباحث الأساسیه للخطاب ما بعد الکولونیالی؛ فالتقابل بین الشرق والغرب وإن کان له أساس جغرافی إلا أنه تقابل حضاری.تعد روایه "سباق المسافات الطویله" هی السادسه بین روایات عبدالرحمن منیف تتناول القضایا الإنسانیه والمجتمع العربی، ومعالم مابعدالکولونیالیه، حیث إنّ الراوی یشیر إلی سیطره الغرب علی الدول الشرقیه وحصوله علی المصادر النفطیه فی هذه البلاد، ویصور نظره الغرب إلی الشرق. وهذا البحث ضمن المنهج الوصفی – التحلیلی ومن خلال قراءه مابعد کولونیالیه للروایه المذکوره، یهدف إلی الکشف عن ایدئولوجیات المستعمِر الوافد إلی الشرق وبیان نظرته إلیه ووصفه له وعدم إعطائه صوتاً. ومن نتائج البحث یمکن الإشاره إلی استمرار عملیه التشویه السلبی للآخر الشرقی، ومحاوله الأنا الغربیه الجاده لنهب ثروات أهل الشرق وإحکام سیطرته علیهم فی معزل عن التفاعل الإیجابی البنّاء والمثاقفه الطبیعیه القائمه علی الإحترام والإنصاف.
دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131-154
حوزههای تخصصی:
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
ثنائیّه المودّه والکراهیه فی العلاقات بین الأدیان دراسه قرآنیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
287-309
حوزههای تخصصی:
تذهب بعض التیارات الفکریّه والفقهیّه فی العالم الإسلامی خاصّه السلفیّه إلى الإیمان بمبدأ الکراهیه بین الأدیان، بوصفه من وجهه نظرهم الأساس الذی تقوم علیه الشریعه الإسلامیّه، مدّعین أنّ الأصل فی التعامل مع الآخر الدینی هو إضمار الکراهیه له بوصفها مظهراً من مظاهر الغلظه والشدّه ونفی الموالاه. وقد حاول هذا البحث أن یدرس هذه القضیّه من زاویه قرآنیّه، لیتوصّل إلى أنّ فکره الکراهیه لا وجود لها فی النصّ القرآنی إلا تجاه المعتدین على الأمّه المسلمه والإنسان، لا مطلق المختلف معهم فی الرأی والعقیده والدین والمذهب، وأنّ النصّ القرآنی یرکّز على مبدأ المفاصله لحفظ الهویّه، ولیس على مبدأ الکراهیه.
معرفی و خوانش نقدی کتاب «إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته و حوزه های مطالعاتی آن گسترش یافته است. اما آنچه در این میان ضروی می نماید، پیروی از اصول ساختارمند و انجام پژوهش های روشمند است تا از قبَل آن، دستاوردهای مفید فایده ای حاصل آید و زمینه را برای مطالعات مرتبط فراهم تر کند.ِ در همین راستا کتاب إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیِه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه/ چالش جریان ها و تأثیرات ادبی در موطن عربی؛ بررسی تطبیقی، نوشته سعید علوش سعی دارد ضمن بیان چالش ها و بررسی تأثیر و تأثرهای موجود در جریان های معاصر ادب عربی، آن ها را به شیوه ای علمی، مورد نقد و تحلیل دهد و با ارائه نمونه هایی چند، راه های برون رفت از چالش ها را گوشزد نماید. گفتار پیش رو قصد دارد با روش تحلیل محتوای کمّی و کیفی و با هدف معرفی، نقد و تبیین مؤلفه های شکلی و محتوایی اثر یاد شده، نقاط قوت و ضعف احتمالی آن را به تصویر کشد. نتایج حاصله نشان می دهد با وجود آن که برخی کاستی های هر چند صوری در این اثر دیده می شود، ولی اساس آن عالمانه و مشفقانه خلق شده و در روشمند کردن پژوهش های این حوزه، به نوبه خود گامی رو به جلو برداشته است.
الآخر الشرقی من منظور الأنا الغربی فی روایه سباق المسافات الطویله لعبد الرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
259-286
حوزههای تخصصی:
برز فی ثمانینیات القرن الماضی حقل معرفی جدید یهتم بالبحث الثقافی والسیاسی والتاریخی معاً، ضمن توجه جدید یؤکد على تداخل میادین المعرفه بإزاله الحواجز الافتراضیه بینها، اصطلح علیه بالدراسات مابعد الکولونیالیه (أو مابعد الاستعماریه). إن الشرق والغرب یعدان من المباحث الأساسیه للخطاب ما بعد الکولونیالی؛ فالتقابل بین الشرق والغرب وإن کان له أساس جغرافی إلا أنه تقابل حضاری.تعد روایه "سباق المسافات الطویله" هی السادسه بین روایات عبدالرحمن منیف تتناول القضایا الإنسانیه والمجتمع العربی، ومعالم مابعدالکولونیالیه، حیث إنّ الراوی یشیر إلی سیطره الغرب علی الدول الشرقیه وحصوله علی المصادر النفطیه فی هذه البلاد، ویصور نظره الغرب إلی الشرق. وهذا البحث ضمن المنهج الوصفی – التحلیلی ومن خلال قراءه مابعد کولونیالیه للروایه المذکوره، یهدف إلی الکشف عن ایدئولوجیات المستعمِر الوافد إلی الشرق وبیان نظرته إلیه ووصفه له وعدم إعطائه صوتاً. ومن نتائج البحث یمکن الإشاره إلی استمرار عملیه التشویه السلبی للآخر الشرقی، ومحاوله الأنا الغربیه الجاده لنهب ثروات أهل الشرق وإحکام سیطرته علیهم فی معزل عن التفاعل الإیجابی البنّاء والمثاقفه الطبیعیه القائمه علی الإحترام والإنصاف.
دراسه الهویه البصریه فی تصامیم أزیاء النساء فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشهد قطاع التصمیم فی عصرنا الحاضر عرضا وتجسیدا للهویه والانتماء بحیث یصبح التصمیم للأشیاء قائما على تحقیق المصالح ومراعاه القوانین البصریه للأمم والشعوب التی تمثلها؛ وانطلاقا من هذه الأهمیه قام المصممون الإیرانیون بعرض أعمالهم فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء اعتمادا على الفنون الإیرانیه -الإسلامیه، وقدموا رؤىً مبدعه وأفکارا جدیده فی هذا المجال. وهذه الأفکار والرؤى الجدیده جاءت لتسلط الضوء على ثقافه شعوب هذه الأرض وتنمّی هذه الثقافه وتبرزها للآخرین، وفی الوقت نفسه تحاول إحیاء وإعاده إنتاج الهویه الوطنیه وتعزیزها لتکون بمثابه سفیرا تشکیلیا على الصعید الدولی والعالمی. وعلى هذا الأساس قامت هذه الدراسه للإجابه على السؤال التالی: کیف وظّف المصممون فی أعمالهم المعروضه فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء، الهویهَ البصریه الإیرانیه -لإسلامیه؟ وبناء على تحلیل البیانات فإن مکوّنات الهویه هنا یتمّ تصنیفها حسب أربعه اتجاهات. وکانت النتیجه النهائیه للبحث هی مراعاه التغطیه فی الزی واللباس فی الاتجاه الدینی من جانب المصممین فی کافه أعمالهم، وهی ظاهره خلقت تعارضا بین الأزیاء والغایه المنشوده، وذلک بسبب فقدان التنسیق بین العناصر البصریه للأزیاء مع بعضها البعض، ولم تتضمن من الناحیه البصریه دلالات عن الهویه الإیرانیه.
دراسه سوسیولوجیه فی المجموعه القصصیه قبل الغروب للأدیبه القطریه أمینه العمادی علی ضوء نظریه لوسیان غولدمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
183-206
حوزههای تخصصی:
تتطرّق الدراسه السوسیولوجیه إلی قضایا عدّه فی العمل الأدبی، ولمّا یکون العمل الأدبی مجموعه قصص لکاتب ما، فإنّ الرابط الاجتماعی هو الکفیل بنظم الدراسه فی النقد الاجتماعی، فی المجموعه القصصیه "قبل الغروب" تطرّقت الکاتبه القطریه أمینه العمادی إلی عنصر مقدّس فی حیاه البشر ألا وهو عنصر الأسره وتطرّقت إلی معالجته اجتماعیاً ونفسیاً ومزجت مجموعتها القصصیه بسوسیو-سیمیوطیقه العناوین التی اختارتها لقصصها الثمانیه فی مجموعتها القصصیه قبل الغروب وهی تتعمد هکذا تسمیات لبیان الإقناع القصصی فی هذه المجموعه القصصیه، هذا البحث یهدف إلی النقد الاجتماعی فی المثاقفه السوسیولوجیه فی هذه القصص الثمانیه، وذلک تحت إطار المنهج الوصفی-التحلیلی، ومن النتائج التی توصل إلیها البحث یمکن الإشاره إلی مزج الکاتبه بین سوسیو-سیمیوطیقه العناوین ومضمونها، الترابط بین البنیات اللغویه، وعلی رؤیه غولدمان ترکزت هذه المجموعه القصصیه علی الأسره والمرأه علی وجه الخصوص حیث تکثر فیها معالجه قضایا المرأه، والزوجه المضطهده، والزوجه المسترجله کما بیّنت لنا الواقع المزری فی عدم التکافوء فی الحیاه الأسریه فنلاحظ أنها تطرقت إلی الوفاء، والفقر، والانتحار، واللامبالاه وغیرها من القضایا الاجتماعیه وذلک برؤیه اجتماعیه معتدله تهدف إلی کشف رؤیه الکاتبه وطبقتها الاجتماعیه فی مجموعتها القصصیه من خلال العالم الخارجی والسیاق الثقافی.
التقاطب المکانی فی روایه طیور أیلول لإمیلی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد المکان من أهم المکونات الرئیسه فی النص الروائی، لأنه هو الفضاء الذی یضم تحته کل عناصر العمل الروائی وعلاقاته، من حیث أنه الموقع الذی تدور فیه الأحداث وهو فی الواقع، ملجأ للشخصیات وهو من العناصر المکمله للعنصر الزمانی فی الروایه. وقد شهد المکان العدید من التطورات الحدیثه فی الدراسات المعاصره حیث تعددت مفاهیمه وتقسیماته. لقد تناولنا فی بحثنا هذا أحد هذه التقسیمات ما تسمى بالتقاطب المکانی أو ثنائیه الأماکن المغلقه والمفتوحه وصراع الفضائین المتقابلین وأثرهما علی شخصیات الروایه. ولقد اخترنا روایه طیور أیلول للکاتبه إمیلی نصر الله لکونها مکثفه بالأماکن المغلقه والمفتوحه مثل البیت، والمدرسه، والمدینه، والقریه وإلخ... وأهم ما توصل الیه البحث هو اهتمام الکاتبه إمیلی نصرالله بالثنائیه المکانیه وقد احتلت الأماکن المغلقه مساحه واسعه فی الروایه وهذا یعود إلی أسباب معیشیه ونفسیه لدی الشخصیات، کما تبین لنا أن کل الأماکن المنفتحه لیست مصدرا للسعاده والرخاء،حیث هناک اختلاف فی وجهه النظر عند الأشخاص من حیث مشاعرهم تجاه هذه الأمکنه وما یلحق بهم من خسائر مادیه وروحیه، والمنهج المتبع فی هذا البحث هو الوصفی-التحلیلی حیث یعتمد على ظاهره الرصد والوصف والتحلیل من خلال الوقوف على نماذج مختاره من الروایه.
واقعه الغدیر فی ملاحم الشعر المسیحی؛ قراءه تداولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعد القصیده الملحمیه أو الملحمه، قصیده سردیه طویله. یحاول هذا البحث تقدیم قراءه جاده لملاحم الشعر العربی المسیحی التی استلهمت من یوم الغدیر الکثیر من العبر، والاستنتاجات. فأخذ الشعراء المسیحیون ینسجون من وحی هذا الیوم صورا فنیه بقدرات إبداعیه لتوجیه المتلقین إلى أهمیته فی تصحیح مسار الإنسانیه .تُعد ملاحم الشعر العربی مادهً شعریهً ثریهً، ومهمهً لم تسلط علیها الضوء،ولم تقدم عنها دراسات أدبیه لکی تبرز مکامن الابداع المتجسد بین ثنایا لغتها، ودلالتها، وصورتها. نحاول فی هذا البحث قراءه هذه الملاحم وفق ماجاءت به معطیات النظریه التداولیه لبیان قدره الشعراء على الاستلهام الفکری، والفنی من یوم الغدیر، وتأسیس خطابٍ شعری موجه إلى المتلقی لحثهِ وتوجیهه على الالتزامِ بالمعطیاتِ والعبرِ والأفکار المنطویه تحت فکره یوم الغدیر التی من شأنها الدعوه إلی التمسک بأواصر سفینه أهل البیت إلى نجاه الانسانیه. هذه المفاهیم والمعطیات مجتمعه زادت من إصرارنا على قراءه ملاحم الشعر المسیحی، محاولین البحث عن مدى قدرتها على تحقیق عملیه التواصل بین الأوساط المتلقیه کما ارتأینا إلى تحلیلها بطریقه مغایره عبر التعمق فی دلالاتها، ومقاصدها، وحقیقه الوظائف التی تؤدیها اللغه فیها، وأهدافها التواصلیه من خلال الترکیز على بنیه اللغه، والوظائف الأساسیه التی تؤدیها باعتباره خطاباً لا یتجسد إلا عبر اللغه کونها العصب فی أحداث التواصل بین المبدع والمتلقی.
نشانه شناسی رمزگان های زبانی در سروده «ملحمه الهجره الثالثه» از «کاظم السماوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
170 - 186
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند. کلیدواژه ها : نشانه شناسی، رمزگان ها، کاظم السماوی، ملحمه الهجره الثلاثه. نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند.
السرد الزقاقی ووصف الشخصیات فی روایه «طوق الحمام» لرجاء عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القصه تعتبر نتیجه من خیالات الکاتب ومشاعره وتشاویشه الداخلیه، والتی یتم التعبیر عنها بکلمات على الورق. تنبثق الشخصیات الروائیه من أعماق وجود الکاتب وتدخل إلى عالم الخیال، وبصفه عامه، یمکننا أن نقول إن القصه مستخرجه من الواقع والخیال صنعها وصوّرها عقل المؤلف. روایه «طوق الحمام» هی من أعمال الروائیه السعودیه الشهیره رجاء عالم. تحتوی هذه الروایه على صدی اجتماعی ودینی وتحدث وقائعها فی مدینتی مکه ومدرید. الکعبه فی هذه الروایه رمز للقداسه التی یحاول بعض الناس سرقه هویتها المقدسه. تتمتع الروایه بمکانه فنیه عالیه من حیث الوصف، وقد استخدمت رجاء عالم أسلوب الحوار والوصف والراوی العلیم فی وصف وتقدیم شخصیات روایتها، ومعظم شخصیات الروایه هی شخصیات مکمّله. الجوّ الدینی والخیالی للقصه وبنیتها الجذابه والمطارده والجدل قد حافظت على جلب انتباه القارئ فی مواصله القصه. الترتیب الزمنی والمکانی والمنطقی للأحداث فی تقدیم الشخصیات یکون أکثر أو أقل استقراراً، وأحیانًا ما تثیر الأحداث المدهشه للشخصیه الترتیب الزمنی والمکانی للقصه. ینقسم الهیکل الرسمی للقصه إلى جزأین مع مکانین منفصلین، ولکن یتم تشکیل شخصیات متکرره وأحیانًا جدیده فقط من خلال هویه «عزّه» المختلفه. بعد دراسه شخصیات الروایه، وجدنا أن الکاتبه تعتبر الحفاظ على هویه الکعبه، الهدف الرئیس للروایه حیث وضعت مرکز السرد والأحداث فی الکعبه. یهدف هذا المقال بطریقه وصفیه تحلیلیه إلى البحث عن أثر رسم الشخصیات و وصفها على استمرار ونظم وترتیب أجزاء روایه «طوق الحمام» المختلفه.
طرحواره های تصویری قدرتی وجهتی در حبسیه های محمد جواد جزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.
أثر السیاق فی توظیف الأفعال لدى أحمد عبد المعطی حجازی دراسه من منظور إستراتیجیه الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
81 - 96
حوزههای تخصصی:
إستراتیجیه الخطاب عملیه یقوم بها المرسل لتخطیط الخطاب واستعمال الوسائل اللغویه التی توصله إلى الهدف. تجعل هذه العملیه المرسل یختار فی المستوی الصرفی، البنى الصرفیه المناسبه التی توافق قصده فی سیاق محدّد. من هنا قد یستخدم المرسل البنى الصرفیه فی غیر معناها ویرید بها معنى یدلّ على القصد ویناسب السیاق ویستخدم من أبواب الأفعال ما تنقل الهدف إلى المرسل إلیه بدقّه وسهوله. هذا، وقد أثّر السیاق والهدف على استعمال البنى الصرفیه عند عبد المعطی حجازی فجعلاه یستعمل الأفعال فی شعره حسب ما یقتضی السیاق. یهدف هذا البحث إلى دراسه إستراتیجیه الشاعر حجازی فی توظیف الأفعال للتواصل مع المخاطب والوصول إلى الهدف. وبما أنّ هذا التوظیف یختلف على أساس السیاق، فیعتمد البحث على المنهج التداولی الذی یهتمّ کثیرا بالسیاق وعناصره. أمّا النتائج التی توصّل إلیها البحث فهی خضوع الأفعال لنفسیه الشاعر وسیاق کلامه، حیث تعدل الأفعال أحیانا عن زمنها الأصلی إلى التعبیر عن الزمن النفسی وتحمل المعنى الموافق للسیاق والمقاصد. وإنّ کثره الأفعال الماضیه لدى الشاعر فی حدیثه عن الغربه فی المدینه القاسیه تؤدّی إلى أن یخیّل المخاطب أنّ الشاعر قد أنشد تلک القصائد بعد ترکه المدینه، بینما أنشدها الشاعر خلال عیشه فی المدینه؛ فمن هنا قد یحمل الفعل الماضی معنى یوافق مقاصد الشاعر ونفسیته فی السیاق المحدّد. وکذلک قد انحرف الشاعر عن استخدام الأفعال الماضیه إلى استخدام الأفعال المضارعه للحدیث عن قضیه تاریخیه؛ ذلک أنّه لم یقصد وصف حادثه تاریخیه فحسب، بل أراد من وراءها التعبیر عن حالته النفسیه فی عصره الحاضر. قد وظّف الشاعر أبواب الأفعال حسب مقاصده وجاء بأبواب تکون کوسیله تنقل المعانی إلى المخاطب وکمرآه تصوّر نفسیه الشاعر وأفکاره.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
235-258
حوزههای تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی شعر أدونیس (دیوان "التحولات والهجره فی أقالیم النهار واللیل" و "المسرح والمرایا" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهتمّ الشعراء بعنصر المکان فی أعمالهم الأدبیه کثیرا، لما یحمل من دلالات فی بنیه النص، إضافه إلی الدور الذی یؤدی فی تشکیل الفضاء الحیوی للنص. لقد أجاد أدونیس فی توظیف المکان ودینامیته بأشکالها المختلفه فی شعره؛ فیتّسم المکان فی شعره بالحرکه یجعل منه کائناً دینامیکیاً، له دور فاعل فی تبیین موقفه وأحاسیسه حیال حوداث مجتمعه وعصره، وربما وجد فی توظیفه هذا، تعبیرا سامیا عن التطلعات والأحلام التی تسکن فی باطن الشاعر. صور أدونیس الشعریه مکتظه بأنواع الحرکیّه المکانیه ومنها: الحرکه العمودیه، الحرکه السفلیه، الحرکه الدائریه، الترواح بین الحرکات ، الحرکه الافقیه أو العرضیه. یحاول هذا البحث رصد الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی البناء الشعری عند أدونیس علی أساس المنهج النفسی، حینما یحاول أن یربط أبعاد دلالاتها بعواطف الشاعر ومشاعره مقترناً بالمنهج الوصفی التحلیلی – الإحصائی محاولاً الاستشهاد بنماذج شعریّه دالّه علی توظیف الحرکیه المکانیه فی أشعاره، کشفاً عن أنواع الحرکیه المکانیه ودلالاتها فی صوره الشعریه. وقد انتهی البحث إلی أنّ الحرکه العمودیه فی تجربه أدونیس تشکّل اتساعاً و شمولاً وهی ترتبط برؤیته التفاؤلیه والثوریه حیال قضایا موطنه، ثم تأتی الحرکه السفلیه موحیه الاتجاه الصوفی الوثنی عند الشاعر وتعدّ رمزاً للخصوبه وازدهار الحضاره العربیه بدل الضعف والموت، ووظّف الشاعر الحرکه الدائریه فی المرتبه الثالثه لتبیین هیمنه فکره اللامکان علی ذاته، والتداوم والاستمرار فی الثوره وعدم الاستسلام، ثم ظهر الترواح بین الحرکات لیتضح القلق المسیطر علی ذات الشاعر واصراره علی تغییر الظروف وأما الحرکه العرضیه فقد جاءت فی المرتبه الأخیره، وتمثّل الدعوه إلی رفض السکون بحثا عن الاکتشاف والبناء.
واکاوى زیباشناسی آوایی در چکامه های «معلّقات عشر»
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
69 - 93
حوزههای تخصصی:
موسیقی ازمهمترین مؤلفه های شعر است که بازتاب آن بر دیگر عناصر بر کسی پوشیده نیست. توجه پیشگامان شعر وادب و ناقدان به معلّقات از دیرباز نشان از اهمیت آن دارد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی به عوامل و انواع موسیقی، واکاوی آوای حروف، و چگونگی پیدایش پژواک اندیشه در معلقات عشر و کارکرد آن در خلق معانی و انگیختن احساسات پرداخته است. اصحاب معلقات به منظور غنای موسیقی شعر، به موسیقی خارجی و داخلی اهتمام داشتند؛ بدین ترتیب که برای خلق موسیقی خارجی از وزن و قافیه، و برای خلق موسیقی داخلی از تقسیم یا قافیه های متعدد داخلی و فنون بیانی وآرایه های بدیعی بهره گرفتند. همچنین آنان برای انتقال پیام و تأثیرگذاری برخواننده در پی تنوع موسیقایی وهم آوایی کلام با اغراض شعری برآمدند؛ در این راستا از تکرار آوایی حروف و تناوب آنها وحرکات متجانس در حالت های اعرابی مختلف در ساختاری منظم و متوازن برای معنا بخشیدن و به تصویر کشیدن احساسات بهره جستند. در پژواک اندیشه، واژگان علاوه برارزش معنایی بر دلالت مفهومی حروف نیز تکیه دارند، و به همراه خود دیگر معانی ضمنی را برای مخاطب تداعی می کنند. عوامل همگونی حروف، به احساسات لطیف شاعرانه، و سلاست و شیوایی واژگان، و جایگاه حروف مهموسه و مجهوره در چینشی مناسب باز می گردد، وناهمگون بودن آنها از دو جنبه بیرونی و درونی قابل درک است.
خوانش دیدگاه زبانشناختی ابن خلدون بر بنیاد انگاره ی سوسور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
ممکن است در آغاز این سؤال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوئیسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریه پرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری می تواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشه ی مقایسه ی دیدگاه های این دو درباره ی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث درباره ی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و هم زمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دوره ی معاصر توسّط زبان شناس سوئیسی: لوئی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگاره ای بی بدیل مورد توجّه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوه هایی از این انگاره پیش تر در نظریه ی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجسته ی مسلمان –که در حوزه ی جامعه شناسی و فلسفه ی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگاره ی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را درباره ی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکله ای تقریباً مشابه ارائه شده است. مقاله ی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگاره ی سوسور برخی ایده های برجسته ی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آن ها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یک سو به عنوان یک نظام و کلّ منسجم و هماهنگ و به ویژه در زمره ی نظام های نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشاره کرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافت های درزمانی و هم زمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.