فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات عربی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 126
حوزههای تخصصی:
طبق دیدگاه دانشمندان بلاغت، کلام بلیغ مشروط به فصاحت کلمه و کلام است و «غرابت»، یکی از موانع فصاحت کلمه به شمار آمده است. در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که در عصر نزول، معنای واضحی برای اهالی حجاز نداشته است که به آنها «غریب القرآن» می گویند. مقاله حاضر درصدد است تا تعریف بلاغت را با تمرکز بر بازبینی اشتراط فصاحت در بلاغت و با توجه به الفاظ غریب قرآن به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای بازپژوهی کند. دانشمندان علم بلاغت، الفاظ غریب را به غریب حسن و غریب وحشی تقسیم کرده و تنها غریب وحشی را مخل فصاحت دانسته اند. از نظر ایشان واژگان غریب قرآن، از سنخ غریب حسن است که با فصاحت کلمه منافات ندارد. غرابت زمانمند، مکانمند و ساحتمند، سه حوزه غریب حسن است. بر اساس دیدگاه برگزیده، کلامی بلیغ است که در حد امکانات زبان، با همه مقتضیات شرایط سخن در یک موقعیت زبانی مطابق باشد. این شرایط عموماً مقتضی فصاحت است، اما فصاحت همه جا شرط بلاغت نیست، بلکه گاهی شرایط، مقتضی استفاده از واژگان غریب است. در این موارد، استفاده از واژه فصیح به بلاغت کلام آسیب می رساند. در این دیدگاه، بلاغت کلام تنها یک ملاک دارد و آن، مطابقت با مقتضای شرایط سخن است و فصاحت کلمه و کلام، شرطی در عرض این ملاک نیست.
معناشناسی اصول چهارگانه گرایس در رمان ساعت بغداد شهد الراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
96 - 111
حوزههای تخصصی:
ادبیات از نقض ارتباط ها و هنجارگریزی ها شکل می گیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزی ها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشنایی زدایی ها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبان شناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام است؛ او در نظریه خود از چهار اصل «کمیّت»، «کیفیت»، «ارتباط» و «روش» سخن می گوید که گوینده ملزم به رعایت آن در گفتار و نوشتار است. با این وجود عدم رعایت این موارد در متن نشانگر ضعف و خروج اثر از دایره ادبیت نیست؛ بلکه به نظر گرایس در این صورت معانی ضمنی و تلویحی را به ارمغان دارد که کشف و بررسی آنها برای شناخت و نقد گفتمان و بن مایه های اثر ، مؤثر و کارا است. این مقاله با اتکاء بر روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست این نظریه بر روی رمان «ساعت بغداد» (2016) شهد الراوی سعی می کند معانی پنهان و لایه ای زیرین گفتمانی و معنایی اثر را کشف و بررسی کند. مقاله ساعت بغداد از شهد الراوی، نویسنده زن جوان عراقی، پیرامون موضوع جنگ و اشغال در دهه های اخیر در عراق به نگارش درآمده و نویسنده با دغدغه های اجتماعی و سیاسی، زندگی شهروندان زن جامعه خویش را بازگو می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده هر کدام از این چهار اصل را در مقاطعی از رمان برای تجسم دقیق گفتمان جنگ و شخصیت پردازی کارآمد از دختران عراقی درگیر اشغال عراق بعد از سال 2003 نقض کرده است.
سيمياء الحيوان في القرآن الكريم قصّة بني إسرائيل نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
193 - 204
حوزههای تخصصی:
یمتاز القرآن الکریم بنصّ أدبی تشعّ مفرداته بدلالات سیمائیه، حیث یتلقی منها المتلقی ما یتلاءم ونسبه جهوده ومعرفته فی استخراج تلک الدلالات السیمیائیه والإیحائیه ضمن نسق موحَّد من المعانی والمفاهیم التی تُکوِّن الفکره الأساسیه فی کلّ موقف قرآنی. فنجد کلّ مفرده فیه تحظی بدلالات إیحائیه متستره خلف المعانی الظاهره للمفرده ونلتمس ترابطاً بین تلک الدلالات المتنوعه للمفرده القرآنیه التی تتضح ضمن سیاقها القرآنی. هذا، وتعتبر الدراسه السیمیائیه مضماراً فاعلاً فی الکشف عن الدلالات المتستره فی النص القرآنی الذی یحفل بمعان جزئیه تتکامل فی سیاق متناسق یتلقیها القارئ منها معنی ومفهوماً کامل الملامح یعبر عن فکره مرکزیه یتمحور علیها النص القرآنی. بناء علی ذلک، یسعی هذا البحث إلی دراسه ما دلّ علی الحیوان فی قصه بنی إسرائیل من المفردات والألفاظ القرآنیه، لنبین ما حفلت به من دلالات سیمیائیه؛ وذلک علی أساس المنهج الوصفی التحلیلی، وبالاعتماد علی مراجعه آراء المفسرین للقرآن الکریم. وقد کشفت الدراسه عن هذه الدلالات السیمیائیه لألفاظ الحیوان فی قصه بنی إسرائیل، وکانت دلالات تُوثِّقها علاقه تظهر بین ما لتلک الألفاظ من معان لغویه أولیه وبین ما للقصه من فکره محوریه أساسیه؛ فنجد بین المعنی اللغوی والإیحائی انسجاماً وترابطاً یقع ضمن إطار من سیاق النص القرآنی فی کلّ موقف وحدث من القصه. وعلی هذا الأساس، وجدنا أنّ ألفاظ الحیوان فی قصه بنی إسرائیل تدلّ علی دلالات سیمیائیه تمثلت فی التبیین والکشف عن الحقائق، والاستعجال والتسرع، والإحیاء والنشور، والتفجیر والتفجر لشق الطریق، والمخادعه والمحایله، والغفله والنسیان، وهی دلالات ذات صله بکلّ موقف من مواقف القصه، کما هی دلالات لا یتبینها المتلقی مباشره، بل بعد تمعن فی نظام مترابط بین المعانی اللغویه وما یرتبط بفکره النص والموقف القرآنی.
الدراسه المقارنه لوجهات النظر الوجودیه فی شعر شاملو و سهراب سبهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
1 - 12
حوزههای تخصصی:
در میان مکاتب فکری-فلسفی، فلسفه اگزیستانسیالیسم،بی گمان یکی از پرنفوذترین این مکاتب بوده که بر آراء افکار کسانی چون هدایت،آل احمد،فروید و...تاثیری عمیق گذاشت.احمد شاملو و سهراب سپهری از جمله کسانی بودند که در بخشی از دوران آفرینش ادبی شان از این اندیشه تاثیر پذیرفتند.تاثیر پذیری شاملو از فلسفه اگزیستانسیالیسم را می توان در اشکال زیر دانست:در حوزه فلسفی –محتوایی که شاملو بیشتر به اندیشه های سارتر چشم دارد،در حوزه سیاسی ،اندیشه های کامو کانون توجه اوست و در حوزه ادبی،نیز به علت نزدیکی آراءسارتر و کامو به یکدیگر شاملو اگر نه تاثیر پذیر،اما موافق با آراء آنان است. سهراب سپهری شاعری با تفکرات اگزیستانسیالیستی به معنای واقعی امروزی نبوده اما نظام هستی شناسی در آثار او بویژه در سراسر منظومه «صدای پای آب» در یافتنی است و تفکر او در این منظومه جنبه هستی شناسیک دارد،باور های مکاشفه ای سهراب باعث شده تا شالوده این منظومه او در دو قابلیت ،یعنی ، سطح بیرونی که توصیف طبیعت و عناصر آن است و سطح درونی و نهفته که بیان مفاهیم فلسفی و معرفت شناختی عناصر است،پدید آید. نگارنده در این پژوهش ، با مقایسه اشعاری فلسفی از شاملو و سهراب به این نتیجه رسیده که درون مایه های فلسفه اگزیستانسیالیستی با شدت و ضعف در شعر این دو شاعر دیده می شود.
تبیین نظریه کنش های گفتاری سرل در سوگ سروده الدمعه الخرساء اثر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه کنش گفتاری سرل- که در حوزه کاربردشناسی زبان(pragmatics) جای دارد- معنا به هنگام کاربرد و در ارتباط با جهان خارج مورد مطالعه بوده و بافت و موقعیت به عنوان دو شرط اصلی در دستیابی به معنای ژرف ساخت، مورد بررسی قرار می گیرد. این کارکرد زبانی قابل بررسی در انواع متون به ویژه متون ادبی است. بررسی متن از این نظرگاه نشان می دهد که چگونه شاعر با گذر از روساخت کلام، مضمون اصلی را در لایه های زیرین متن یا همان ژرف ساخت پنهان ساخته تا هم از ابتذال مضمون(پرهیز از موضوع و مضمون تکراری) جلوگیری کند و از دیگر سو آن را در راستای توصیف جریان های عصر خود به کار گیرد. در این مجال، مرثیه ای عاشورایی از شاعر معاصر عراقی بدر شاکر السیاب مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی، بررسی کنش های گفتاری در یک اثر ادبی- تاریخی است که به ترسیم فضای فکری شاعر معاصر عرب در برخورد با تراژیک ترین رخداد سیاسی جهان اسلام و پیوند آن با شرایط کنونی جامعه ی استعمارزده ی خویش پرداخته است. حاصل پژوهش پیش رو این است که شاعر معاصر به جز کار گفت های اعلامی از همه ی کار گفت های کلامی استفاده کرده است، اما کنش های اظهاری با توجه به هدف بیدار گری و تظلم خواهی نمود بیشتری داشته است.
فاعلیه استخدام إستراتیجیات المراقبه الذاتیه فی الاستیعاب القرائی خاص بالمتعلمین الإیرانیین للغه العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
177 - 190
حوزههای تخصصی:
الاستیعاب القرائی عملیات معقده تقوم على الأسلوب التفاعلی بین النص ومکوناته والقارئ ومهاراته، مما یشکل الأساس لتعلم أی لغه. بأن ضعف الطلاب فی هذه المهاره ربما یکون أساس إخفاقه فی المواد الأخرى، حیث لا یمکن لمتعلمی اللغه الأجنبیه عادهً أن یتحدثوا جیدا، إذا لم یقرؤوا ویفهموا جیدا؛ فیسعی البحث الحالی أن یستخدم إستراتیجیات صحیحه وتطبیقیه بدل الإستراتیجیات التقلیدیه والاعتیادیه لتعزیز وتحسین هذه المهاره. بما أن إستراتیجیات المراقبه الذاتیه (ما وراء المعرفیه) مهارات ینظم بها الطلاب أنشطه التعلم وتوفر القدره على التفکیر الواعی فی أداء المتعلم، فتمّ اختیار 34 طالبا للغه العربیه من المستوى المتوسط فی جامعه فرهنکیان بقم، بصوره متاحه وعن قصد، ثمّ حذفت الإضافات. هذه المقاله تقوم بتقییم أداء المتعلمین خلال الاختبار التمهیدی – التدخل – الاختبار النهائی للقراءه واستیعاب النص قبل وبعد التدخل التعلیمی مستخدمه المنهج الشبه التجریبی وعبر برنامج SPSS واختبار t المزدوج. تشیر نتائج هذا البحث إلى أنّ إستراتیجیات المراقبه الذاتیه لها دور خاص وإیجابی فی تحسین أداء المتعلمین فی قراءه واستیعاب النص العربی؛ لأن الطلاب یتعلمون إستراتیجیات التنظیم الذاتی وحلّ المشکلات ضمن تعزیز الثقه بالنفس، ویکتسبون المزید من القدره على تفکیک رموز المعلومات النصیه والترکیز علیها وحفظها بشکل صریح.
دراسه نقدیه فی تعریب أشعار أحمد شاملو بناءً علی نظریه جیمس هولمز کتاب ترجمه مختارات من الشعر الفارسی الحدیث لمحمد نور الدین عبد المنعم أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
191-206
حوزههای تخصصی:
کان أحمد شاملو شاعرا ومخرجا سینمائیا وصحفیا وباحثا ومترجما ومعجمیا وأحد أمناء جمعیه الکتاب الإیرانیین. تعود شهره شاملو من الأساس إلى ابتکاره فی الشعر الفارسی المعاصر وصیاغه نوع من الشعر یعرف بالشعر الحر أو الشعر الشاملوئی، والذی یعد حالیا أحد أهم أشکال الشعر السائد فی إیران، وهو تقلید للشعر الحر الفرنسی أو الشعر المنثور. وبما أنه کان رائدا للشعر الحر باللغه الفارسیه، فإن ترجمه أشعاره تتطلب معرفه تامه بهذا النوع من الشعر، وهذا إضافه إلى تمکّن الشاعر من اللغتین الفارسیه والعربیه. فإن هذه الدراسه تهدف عبر المنهج الوصفی التحلیلی واعتمادا على نظریه جیمس هولمز، إلى دراسه ونقد طریقه ترجمه محمد نور الدین عبد المنعم لبعض أشعار أحمد شاملو فی کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث، لتحدید مدی نجاح المترجم فی تعریبه. وتشیر نتائج الدراسه إلى أن المترجم یعتمد فی تعریبه إلی الأنواع الأربعه للترجمه، وفقا لنظریه هولمز، وأن بعض جهوده لم تکلل بالنجاح وأخطأ أحیانا فی فهم معانی المصطلحات ودلالات الرموز أو تحدید أرکان بعض الجمل.
دراسه الحال وواوها من منطلق معاني النحو للجرجاني(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
159 - 174
حوزههای تخصصی:
ما تتجرّد عنها وجوبا أو جوازا. ویبدو فی بادیء النظر أن هذه الصور مترادفه یمکن إحلال بعضها للآخر. والحقیقه لیس کذلک، بل کل صوره منها تمثل معنیً لطیفاً ودلاله دقیقه تُدرس علی ضوء معانی النحو التی تَمّ تأسیسها بید عبد القاهر الجرجانی، والتی تکشف عن الفروق بین مختلف التعبیرات فی اللغه. هذه المقاله ترید أن تدرس الفرق بین ضروب الحال ترکیزاً علی الحال التی تقترن بالواو أو تتجرد عنها بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی وتمخضت عن هذه لنتائج: اقتران الحال بالواو فیما یجب یعود إلی صیاغه اللغه وفیما یجوز یعود إلی دلاله اللغه ونظم الکلام فی رأی الجرجانی. یحصل الفعل المضارع حالا متلبسا مع عامله؛ وإن دخلت علیه الواو تدل علی استمرار الفعل المضارع إلی زمن التکلم. الحال المفرده تمثل الاهتمام بالحال، وما یقابلها من الحال الجمله الاسمیه المتصدره بضمیر ذی الحال تمثل الاهتمام بالفاعل. تفید الجمله الاسمیه حالا أن الحال کانت أصلا ثابتا مستقرا، إن اقرنت بالواو؛ وإن سقطت الواو منها تلازم العامل والأولی آکد من الثانیه. تدل الجمله الفعلیه المتصدره بالفعل الماضی حالا علی أن الحال حصلت قبل عاملها وانتهت عند اقترانها بالواو، وسقوط الواو منها یدلّ علی التلازم والتزامن بین الحال وعاملها کأن الحال هی العامل وعلی العکس. تلعب الواو الحالیه مع "لم" و"لما" نفس الدور الذی لعبت مع الفعل الماضی حالا لقلبهما المضارع ماضیا.
دراسه میزات روایات المراهقین للدّفاع المقدّس (داوود غفارزادگان، محمدرضا بایرامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
116 - 138
حوزههای تخصصی:
اهتمَّ کتَّاب الدّفاع المقدّس بکتابه القصص والرّوایات لفئه المراهقین والنّاشئه؛ لما لهذه الفئه من أهمیّهٍ کبیرهٍ ودورٍ أساسیّ فی المجتمع ولاسیّما فی أثناء الحرب، فعدُّوا الرّوایهَ الموجّههَ للمراهقین منبراً لنقل أفکارهم وإیصالِ رسائلهم إلى القرّاء. قد حاولوا فیها توثیق أحداث الحرب العراقیه الإیرانیه المفروضه، وما رافقها من تضحیاتِ الإیرانیّین المادّیّه والمعنویّه فی سبیلِ الدّفاع عن الوطن، وما خلّفته من آثار سلبیّهٍ نفسیّهٍ ومادیّهٍ حلّت بمن فقدوا أحبّتهم أو منازلهم أو بمن أُصیبوا بإعاقهٍ جسدیهٍ دائمه، وما طرأ على حیاتِهم من تغیّراتٍ بعد کلّ هذه النّکبات والمصائب. عالج الکتّابُ هذه القضایا مرکّزینَ على الجوانب الأخلاقیّه، وعلیه تستهدف هذه المقاله دراسه میزات روایات المراهقین للدّفاع المقدس من النّاحیه الأخلاقیه استناداً إلى أعمال محمد رضا بایرامی (دود پشت تپه، پل معلق وسایه ملخ) وداوود غفارزادگان (شب أیوب وآواز نیمه شب) وذلک باستخدام المنهج التّحلیلیّ الوصفیّ. أظهرَتِ النّتائج أنّ المؤلّفَین کلیهما شجّعا القارِئَ على أن یتحلّى بقیمتینِ أخلاقیّتَین مهمّتین؛ أُولاهُما حبّ الوطن والتّضحیه فی سبیل الدّفاع عنه، أمّا الأُخرى فهیَ الأمل؛ لأنَّ الحلّ الأمثل للحرب یتجلّى فی الدفاع عن الوطن والتّضحیه فی سبیله، أمّا الأمل فهو الحلّ الأمثل لآثار الحرب النّفسیّه؛ لذا فإنَّ المؤلّفَینِ أظهرا ضرورهَ أن یتقبّلَ الإنسانُ الظّروفَ الجدیده وأن یواصلَ حیاته بأفکارٍ إیجابیّه وروحٍ قویّه مهما واجهَ مِن ألمٍ وضعف، ومهما عانى مِن یأسٍ وإحباط، فالیأس والضعف هما الخساره الحقیقیّه، والفشل الوحید.
تحلیل شواهد قرآنی حذف در کتاب سیبویه و تاثیر آن بر مفسران (مطالعه موردی: زجاج، زمخشری، طبرسی و فخر رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
1 - 19
حوزههای تخصصی:
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیل ها و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است، ازاین رو پیداست که کتاب او اثری گران سنگ و مرجعی مهم در حوزه گرامر یا قواعد نحوی و شواهد قرآنی برشمرده می شود. منابع تفسیری اصیل و موثق، به درک و تفسیر آیات قرآن کمک می کند که در صورت بی توجهی به این نکته مفسر در ورطه تفسیر به رأی یا برداشت های ناروا خواهد افتاد. در میان منابع مختلف تفسیر، منابع نحوی اهمیت بسزایی در فهم درست آیات الهی دارد، این امر می تواند از ضرورت های این پژوهش باشد. این جستار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطالعه تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب و بیان تأثیر یافته های نحوی سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی می پردازد. اشاره به میزان پذیرش یافته های نحوی سیبویه از شواهد قرآنی از جانب مفسران ازجمله اهداف این پژوهش است. بررسی های انجام شده، نشان می دهد، تحلیل های این دانشمند نحوی در بیشتر موارد از جانب مفسران مورد تأیید واقع شده است و تأثیرپذیری مفسران از این عالم نحوی بیشتر به صورت غیرمستقیم است که در اکثر موارد به واسطه زجاج، زمخشری، یا با نقل قول از خلیل و یا انتساب تحلیل به مکتب اهل بصره، دیدگاه سیبویه موردپذیرش قرارگرفته است و در برخی موارد تحلیل های او با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. نکته دیگری که در تحلیل های سیبویه قابل ذکر است، توجه او به قواعد نحوی و عناصر زبانی کلام اعم از لفظی و معنایی، در بررسی شواهد قرآنی است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقل گرایی در برخی از تحلیل های سیبویه و چهار مفسر است که در بیشتر موارد به صورت پرسش و پاسخ می باشد.
تحلیل روایة «عبث الأقدار» لنجیب محفوظ في ضوء نظریة التاریخانیة الجدیدة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الشتاء ۱۴۴۵ شماره ۱۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
منذ أواخر القرن العشرین ظهر مصطلح التاریخانیه الجدیده علی أساس آراء المفکر الأمریکی ستیفن غرینبلت وذلک یکون کتیار مضاد للتاریخانیه التقلیدیه. یری أتباع هذه النزعه أن النصوص الأدبیه تقبل التأویل شأنها شأن النصوص التاریخیه؛ أی إذا کان التاریخ باعتباره ضرباً من الروایه، فإن الروایات تعتبر نوعاً من النصوص التاریخیه ولذلک جاء الاعتقاد عندهم بنصیه التاریخ وتاریخیه النص وعلی ذلک لایوجد هناک حدّ بین التاریخ والأدب ومن خلال قراءه النصوص الأدبیه بعنایه، یستطیع القارئ الحصول على معلومات تاریخیه قیمه فی الطبقات السفلى من النص. باستخدام المنهج الوصفی-التحلیلی قامت هذه المقاله بتحلیل روایه «عبث الأقدار» من أجل اکتشاف ودراسه الجوانب المهمّه من التاریخ والخطابات السائده فی عصر المؤلف. وفقاً لنتائج البحث، قد عرض نجیب محفوظ الخطابات والتوترات الفکریه والمواجهات الاجتماعیه للمجتمع فی منتصف القرن العشرین من خلال إعاده خلق قصص تاریخیه فرعونیه فی هذه الروایه، ویمکن القول بأنّ العمل هو النتاج المعاکس لخطابات مثل إنکار المصیر، وتعزیز روح النضال ومعارضه الاستبداد، وانعکاس الأصوات القومیه، والمواجهه بین الأفکار الاستعماریه والمناهضه للاستعمار.
عملیه فهم النص علی ضوء السیاق اللغویّ الممزوج بالمعیارعند الزمخشری فی سوره آل عمران «النحو نموذجا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المتتبّع لتاریخ الدراسات النقدیه ینتبه إلی أنّ الدراسات فی کلّ عصر تهدف إلی غایه معینه، وبما أنَّ الدراسات النقدیه القدیمه کانت فی معظمها لأغراض دینیه ؛ فالهدف الأساس منها یتحدّد فی المحافظه علی القرآن وفهمه بالدرجه الأولی ثم المحافظه علی لغته فلهذا نری عملیه فهم النص عند المعتزلیین بناءً علی أفکارهم المذهبیه لم تتخلّص فی العنایه بمستوی اللغه أو النظر إلی دلاله النص اللغویه من جهه کونها حقیقه لغویه فحسب، بل هی تفجیر مستمر من المعلومات القائمه علی اللغه التی لها دخل فی تمییز التفکیر المعیاریّ من سواه. والزمخشری الذی یترأس مذهب الاعتزال لا ترضیه المستویات اللغویه الظاهریه کسور رائد البنیویه بل یمیل إلی الإتیان بالأدلّه والبراهین. فبناءً علی ذلک تهدف هذه المقاله إلی أن تزیح السّتار عن رؤیه الزمخشری فی عملیه استخراج المعنی والإتیان بالشّواهد القرآنیه التی یقوم الزمخشری بتحدید الدلاله فیها مستعینا بالمعیاریه والوصفیه. فلهذا ینصبّ جُلّ اهتمام هذا البحث علی التفکیر الوصفیّ والمعیاریّ عند الزمخشری والإتیان بالشواهد منه بمعونه الشواهد النحویه فی تفسیر الکشاف(سورهآل عمران). والنتائج الحاصله تؤید صحه ما نحن فیه ، والتراکیب النحویه عنده تمتزج بالأدله النحویه والمعیار بحیث قد تؤدّی هذه الأدله إلی تحدید الدلاله القطعیه وقد تؤدّی إلی التعسّف.
جمالیة الصورة الفنیة في سردیات القاص العراقي فهد محمود الأسدي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الخریف ۱۴۴۵ شماره ۱۰
97 - 126
حوزههای تخصصی:
فهد محمود الأسدی (1939-2013م) کاتب وقاص عراقی أبدع روایات ومجموعات قصصیه تناولت المنحی الواقعی من الحیاه الاجتماعیه فی العراق وخاصه حیاه الناس فی الأریاف. وقد أتقن الروائی حبک قصصه بأسلوب فنی آسر یجذب المخاطب من خلال بنیه قصصیه متماسکه وعبارات ذات صور بلاغیه تتناغم بتشبیهاتها ومجازاتها واستعاراتها الموحیه. وهذه الدراسه تهدف إلى إبراز جمالیه الصوره الفنیه فی هذه الروایات وإظهار ابداعات الروائی البیانیه المتمثله فی روعه التشبیهات وبلاغه الاستعارات المستخدمه فی النص القصصی. وقد اتبعت هذه الدراسه المنهج الوصفی-التحلیلی فی محاوله لاستکشاف الإطار العام للصوره الفنیه فی مجموعات الأسدی القصصیه، والإحاطه بالممیزات السردیه التی اتضحت من خلال استعمال الروائی أغراضاً بلاغیهً موحیه کالتشبیه والاستعاره والکنایه لتضفی جمالیهً مضاعفه وتقبّلاً ملموساً من قبل المتلقی. ورکّز هذا البحث فی تحلیله علی أعمال الأسدی الخمسه، وهی: روایه «الصلیب؛ حلب بن غریبه» وروایه «داره الإحسان» والمجموعه القصصیه «عدن مضاع»، والمجموعه القصصیه «طیور السماء»، والمجموعه القصصیه «معمره علی». وهذه الإبداعات السردیه جمیعها تصوّر الواقع الاجتماعی المریر الذی کان یعیشه الإنسان الجنوبی فی العراق. ففی الروایه الأولی جسّد الروائی مظاهر الظلم والمعاناه التی کان یفرضها نظام الإقطاع علی الفلاحین والطبقات الضعیفه الکادحه، فراح یدعو من خلال دعوه غیر مباشره عن طریق هذه الروایه إلی نبذ جمیع أنواع القهر والاستبداد والاضطهاد. أمّا الروایه الثانیه فهی تمثّل العادات الاجتماعیه السائده فی جنوب العراق بکل ما تحمل من معتقدات وخرافات وتقالید عرفیه لا یقبلها العقل السلیم. وتعد هذه الروایه صوره حقیقیه لتناقضات المجتمع الریفی وصراعه المستمر بین القدیم والحدیث. وتأتی المجموعه القصصیه الثالثه لتبیّن بصریح العباره التمایزَ الطبقی بین شرائح المجتمع الواحد، ومدی خطورته علی حیاه الناس وتداعیاته الکارثیه التی تفضی إلی شرذمه الناس وتشتتهم. أمّا المجموعه الرابعه فقد تناولت قضایا الإنسان وهمومه الاجتماعیه، وبینما جاءت المجموعه الخامسه لتنقد فقدان الوعی والجهل المستشری بین طبقات المجتمع المتخلف. ومن أهم النتائج التی توصّلت إلیها الدراسه: إنَّ الأدیب الأسدی تعامل مع نماذجه القصصیه بعفویه فنیه خالصه معبّراً عنها ببیان سهل ممتنع ضمن دائره التأویل واستکشاف بواطن الأمور من خلال تحلیل ظواهرها الجلیه. ولم یقحم الکاتب نفسه فی مبالغات مفرغه وتهویلات لفظیه طنانه تُخرج النص من جریانه الانسیابی وطاقاته المحتشده، بل کان مُسایراً ومتناغماً مع لغه الخطاب وبناء السرد الفنی.
الحضاره الإیرانیه وتجلیاتها فی روایه "حارس التبغ" لعلی بدر العراقی
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
39 - 53
حوزههای تخصصی:
إنَّ الروایه کانت ولاتزال جنسا أدبیا یمیط اللثام عن قضایا الإنسان ومجتمعه بأشکال وأنماط متعدده، فکأنّها المرآه التی تعکس ما یجری فی مفاصل المجتمعات. فصار التثقف بها وتزوّد الروائی بها أمراً لابد من الأدیب تحقیقه، وقد أثر الأدب العربی فی الفارسی وتأثر به حتى صارا أدبیَن قریبین جداً. فنظراً لوحده الدین الذی وحّد هذین الأدبین، استمر الاحتکاک الثقافی منذ القدم بین الشعبین العربی والفارسی حتى عصرنا هذا، حیث نرى عدداً غیر قلیل من الأدباء العرب شغفوا بالثقافه والحضاره الفارسیه فصارت آثارهم تضج بالروح الفارسیه من توظیف الشخصیات وذکر الأحداث والأماکن حتى ترجموا أکبر الأعمال الأدبیه الفارسیه ولم یشذ الروائی العراقی علی بدر من هذا النطاق، فَروى روایته المسماه "بحارس التبغ" من المنهل المعرفی والثقافی والحضاری الإیرانی، وجرت معظم أحداث روایته وشخصیاتها فی إیران بل وقضی معظم حیاه بطل الروایه فی إیران، فجال فی شوارعها وسجل بعدسه قلمه الوقائع بأدق تفاصیلها. وفی رصدنا عن مجریات ینابیع الروایه والتی تمّت عبر المنهج الوصفی التحلیلی، توصلنا الى أنّها نهلت تاره من معین الثقافه والحضاره الإیرانیه، تاره من ینبوع طقوسهم وعاداتهم وعمرانهم، وتاره من الأحداث التاریخیه التی جرت فی الحقبه التی یرویها الکاتب، فضلاً عن استعانته بتعابیر وتراکیب فارسیه لإکمال مسیر روایته.
راهبردهای فراخوانی شخصیت جمیله بوحیرد در گفتمان های سیاسی شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
22 - 1
حوزههای تخصصی:
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بن مایه های اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواسته ها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان داده اند، بهره گیری از چهره های مبارز و الگوپذیری از آن ها در متن شعری است. در میان شخصیت های دخالت داده شده در شعر معاصر عربی، «جمیله بوحیرد» یکی از شخصیت های مهم و تأثیرگذار الجزائر به علت داشتن تجربه مبارزاتی با استعمار فرانسه و تحمل شکنجه و رنج های طولانی در زندان ها، به عنوان الگویی مناسب، موردتوجه شاعران قرارگرفته و با دلالت های مختلف، حجم انبوهی از گفتمان های سیاسی شاعران را به خود اختصاص داده است. برخی از آن شاعران همچون نازک الملائکه، عبدالمعطی حجازی، بدرشاکر السیاب، نزار قبانی و عبدالوهاب البیاتی تمرکز ویژه ای بر این شخصیت نمودند و تلاش کردند با کاربست راهبردهای مختلف، از رهگذر این چهره، مفاهیم متعدد ذهنی خود را به صورت ملموس و عینی برای مخاطبان ترسیم نمایند. در پرتو حضور پررنگ و محوری چهره یادشده در گفتمان شعری شاعران و بار معنایی ای که بر دوش می کشد، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، از راهبردهای فراخوانی این شخصیت، میزان حضور و نحوه دخالت دهی وی در شعر شاعران یادشده پرده بردارد و به تحلیل گفتمان و تشریح دلالت های این شخصیت در متن شعری آنان بپردازد تا گامی در فهم دقیق تر شعر معاصر برداشته باشد. نتایج تحقیق حکایت از این دارد که جمیله بوحیرد به عنوان یک الگو و کنشگر فعال، در گفتمان های سیاسی در زمینه استعمارستیزی و بازستانی هویت از دست رفته، در بستر شعر شاعران مورد مطالعه ایفای نقش داشته است. در فرایند مفهوم سازی، حضور این چهره در سروده ها به صورت محوری بوده و در راستای کاهش فاصله عاطفی با او، به نام وی در آن متون تصریح شده است.
تعلیم اللهجه العراقیّه في إیران للسیاحه الطبیّه (اقتراح منهج مبنيّ علی الواجبات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
167 - 188
حوزههای تخصصی:
تُعدّ السیاحه من المجالات المهمه عند المنظمات المحلّیه والدولیه کمجال للازدهار والتنمیه؛ ومن أهم المجالات فی السیاحه هی السیاحه الطبیه والصحیه التی تستقطب للبلدان المضیفه عمله أجنبیه کثیره ولذلک تعطیها الحکومات والقطاع الخاص أهمیه قصوى. والجامعات من أهمّ المؤسسات التی تزوّد السیاحه بالطواقم المتخصصه، کما أنّه من شأن هذا المجال أن یساعد فی توفیر فرص العمل لخریجی الجامعات بالمقابل؛ وبالتالی فإنّ قسم اللغه العربیه وآدابها، وخاصه فرع ترجمه اللغه العربیه، بإمکانه أن یؤثر فی هذا المجال بناء علی الدور المهمّ الذی یؤدّیه السیّاح العراقیون فی السیاحه الطبیه فی إیران؛ علیه فإنّ المقال الحالی یسعى بمنهج وصفی-تحلیلی إلى دراسه الإمکانات، وقضایا تعلیم اللغه، وخاصه تعلیم اللهجه العراقیه والمشاکل الموجوده، ووصل ٰإلی نتائج، من أهمّها: ضروره إعاده النظر فی البرامج الدراسیه لتعلیم العربیه بأخذ اللهجه العراقیه وأهمیتها بعین الاعتبار؛ وضروره تألیف المصادر، وخاصه مصادر تعلیم هذه اللهجه... کما اقترح نموذج ویلیس ذا المستویات الثلاثه: ما قبل الواجبات والتی تشمل التعرف إلی مواضیع ذات صله بالسیاحه الطبیه یتحدث المعلّم حولها، مرحله الواجبات التی تشمل قیام المتعلّم بواجبات تواصلیه وفی قالب فریق، حول الموضوعات التی تعرف إلیها وما بعد الواجبات التی تشمل التحدث حول الموضوع و قیام المعلّم بدور الإشراف فی المحاضره والقیام بنشاطات نظراً لفعالیته فی تعلیم اللغه.
بناء المنظور الرّوائي في روايه «ثلاثيه غرناطه» لرضوى عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
279 - 302
حوزههای تخصصی:
لقد سعت هذه الدّراسه إلى تناول «بناء المنظور الرّوائی فی ثلاثیه غرناطه»، وقد شغلت «الثلاثیه» حیّزاً واسعاً فی الأعمال الرّوائیّه، ولهذا رأینا من المهم جدّاً التّرکیز على البنى الدّلالیه سیّما وأنها الأداه الرّئیسه للبحث فی الوقائع الماضیه والحاضره. بناء على ذلک سنخصّص الکلام فی «ثُلاثیّه غرناطه» على بنیه الموقع، والمستویین الإیدیولوجی والنّفسیّ، لتبیان أهمیّه البحث فی المنظور الروائی، وبنیه الموقع والدّور مع التّرکیز على المستوى الإیدیولوجی لنُظهر ما تحمله الأدیبه من فکر فذٍّ ونَفَسٍ طموح، وإظهار أهمّیّه ذلک من خلال ما تنطق به الشّخصیّات على لسان الرّواه. یتّضح لنا مما تقدم أنّ الأدیبه تُرکّز فی ثلاثیتها على راوٍ علیم مُتعدّد الظُّهور والغیاب فی الوقت نفسه، إلّا أنّ ظُهور الرّاوی هیمن على غیابه، فالمُستوى الإیدیولوجی فی الثُّلاثیّه یتمثّل بمحاور عدّه، کالدّین، السّیاسه، الاجتماع والتّاریخ، وجمیعها ارتبطت فیما بینها لتُشکّل النّصّ الرّوائی الّذی یُبلور بفکرٍ أخّاذ، فظهرت الکاتبه بوعی تام، وثقافه عمیقه لتاریخ العالم العربیّ، فالحاضر ما هو إلاّ امتداد للماضی، والبحث فی الماضی یُساعد المُتلقّی على فهم حاضره، ومُحاوله للمُحافظه على کیانه وعُروبته من أیّ اغتصاب أو اعتداء، وبالفعل هذا ما أرادته الرّوائیّه بحیث استمدّت من الأحداث التّاریخیّه رُؤیه فکریّه وفنّیّه مُعاصره لتخدم غایاتها السّیاسیّه، والاجتماعیّه والدّینیّه من ناحیه سیسیولوجیّه. وما رأینا ه فی روایه «رضوی عاشور» یُمثّل الوعی بحقیقه الأحداث والصّراع القائم فی غرناطه الّتی رُمز إلیها بفلسطین الیوم، وهنا إشاره إلى أنّ هذه القضیّه تثیر إشکالیه کبیره، سیّما وأنّ هناک إشکالیات حول القضیه، ولهذا تعدّ هذه المقارنه - فلسطین والأندلس-مرفوضه وغیر جائزه على الإطلاق؛ لأن فلسطین عربیه وهی لأبنائها العرب. أمّا الأندلس، فقد احتلها العرب وقام الإسبان باستعادتها. أمّا قضیه إعاده فلسطین إلى أهلها العرب فهو ما ترمی إلیه الأدیبه «رضوى عاشور»، ونعتقد أنّها تقصد هذه الاستعاده، وأنّ مقارنتها الأندلس بفلسطین جاءت عفواً منها على ما نظن. فقد اعتمدنا فی دراستنا هذه على المنهج البنیوی التکوینی لأنّ «ثُلاثیّه غرناطه» تحکی الوجع النّفسی والاجتماعی والفکری.
الصعاليک؛ من النرجسيه إلي اليوتوبيا في ضوء نظريه هاينزکوهت وجورج فلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
257 - 278
حوزههای تخصصی:
تلعب النرجسیّه دوراً مهماً فی تحدید هویه المرء وتدلّ علی الخصائص المتمثلّه بحبّ الذات والتفرّد، ویری بعض الباحثین أنَّها ناجمه عن خلل نفسی أسهم المجتمع فی ظهوره وانتشاره علی نحو واسع. والیوتوبیا منسوبه إلی «طوبی» و«طوباویّه» فی الحیاه الدنیا وتدلّ علی المدینه الفاضله علی ضوء نظریه المحلّل النفسی، «جورج فلز». یتبع هذا البحث دراسه سیکولوجیّه لمعالجه النرجسیّه والیوتوبیا فی شخصیّه الصعالیک فی ضوء آراء «هاینزکوهت» و«جورج فلز» اعتمادا علی المنهج الوصفیّ- التحلیلیّ.من نتائج البحث أنّ الصعالیک کانوا نرجسیین معتدین بأنفسهم معجبین بها بإفراط وأسباب ذلک یمکن أن تکون الحقاره وطردهم من القبیله والتمییز اللونی وضیم القبیله وحیاتهم الخاصّه ولجوئهم إلی البیداء والوحوش، ولکن لا یدلّ هذا العصیان الروحیّ علی التوحّش المحض فی الصعالیک کما یری بعض الباحثین، بل إنّ أعمالهم الأدبیّه أدّت إلی نشر فکره الیوتوبیا فی المجتمع وهی تدور حول المفاهیم الّتی یؤکد الإسلام علیها کالخروج علی الظلم الاجتماعیّ وبثّ فکره الوحده الاجتماعیّه والمساواه، مقارناً بما قال جورج فلز الانجلیزیّ فی الیوتوبیا.
دراسة مقارنة لمبادئ فن الحکم في حکومة القراخطائية وآل مظفر (بناء على الشؤون السياسية والثقافية)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
70 - 97
حوزههای تخصصی:
الهدف من البحث الحالی هو دراسه مقارنه للتعرف على المبادئ فن الحکم فی حکم القراخطائیین وآل مظفر بناءً على الشؤون السیاسیه والثقافیه. تم استخدام منهج تحلیلی - تاریخی لهذا البحث. تظهر نتائج البحث ما یلی: قبل تشکیل الحکومه المحلیه، تعتبران جزئین من هیکلیه الحکومات السابقه مثل السلاله الغزنویه، الخوارزمشاهات والدَّولَه الإلخَانِیَّه ومن خلال تسربهما فی بنیه السیاسیه لهذه الحکومات، وبتقلیدهما للبنیه السیاسیه للحکومات المذکوره، کان لدیهما هیکل سیاسی من النوع الملکی قائم على الاستبداد ومن الناحیه النظریه، یمکن النظر فی جهودهما من أجل الحصول على أسس الشرعیه فی إطار نظریه الملکیه والخلافه الإسلامیه. هناک محاوله لتعرف مبادئ فن الحکم فی هاتین الحکومتین من خلال الاعتماد على وثائق ومصادر المکتبیه. تشیر نتائج البحث إلى أن الحکومتین حاولتا الحفاظ على العلاقات السیاسیه والدینیه مع حکومات المجاوره والخلفاء العباسیین فی البعد السیاسی والشرعیه الدینیه لحکومتهما. ومن وجهه نظر ثقافیه، أصبحت کرمان واحده من مراکز العلوم والأدب والعماره بعد إنشاء القراخاطئیین الأمن النسبی. وفیما یتعلق بالأداء الثقافی لآل مظفر، یمکن أن نذکر إحیاء الدوله الإیرانیه، وإحیاء الوحده الإسلامیه، وإرساء أسس الدین الشیعی وانتشاره فی إیران.
عناصر الإیقاع ودلالاتها في المجموعه الشعریّه الکامله للشاعر السید حیدر الحليّ (مراثی آل البیت علیهم السلام أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهر أثر واقعه الطف واستشهاد الإمام الحسین علیه السلام وأصحابه وما حلّ بأهل البیت علیهم السّلام من الاضطهاد والقتل وهتک حرمتهم فی الفنون الأدبیه، حیث نجد أروع المراثی فی تسجیل هذه الأحداث والمأساه العظیمه؛ والسید حیدر الحلی شاعر شیعی قد عبرّ عن هذه المأساه العظیمه فی دیوانه، حیث شکّلت المراثی قسماً أساسیاً وموضوعاً رئیساً من أشعاره وتحتاج إلى بحث عمیق من حیث الأسلوب و سیاق الشعر؛ من هنا هدف هذا البحث إلی دراسه عناصر الإیقاع ودلالاتها فی مراثی السید حیدر الحلّی، حیث تمثّلت فی المستویین الخارجی والداخلی؛ وما توصّلت إلیه الدراسه هو أنّ البحر الطویل، والبحور المرکبه والبحور الکامله أکثر تردداً فی المراثی؛ والشاعر استطاع أن یخرج من بحر واحد أنغاماً موسیقیه مختلفه بتنوّع عواطفه وأحاسیسه. وقد شکلت القافیه المطلقه حضوراً کاملاً فی المراثی فقد لجأ الشاعر إلی توظیف هذا النوع من القافیه لرغبته فی إیصال صوته إلی المتلقّی بأکبر قدر من الوضوح؛ وإن أسلوب التکرار فی المراثی جاء منسجماً مع الحاله النفسیه التی یمرّ بها الشاعر کما یناسب المعنی الذی یسعی إلى تقدیمه؛ ویشکل التجنیس غیر التام والتجنیس الاشتقاقی حضوراً واسعاً قیاساً إلی التجنیس التام ویعزی ذل ک إلی الجهود التی بذلها الشاعر فی تقریب المفهوم والمعنی المراد إلی ذهن المتلقی قیاساً إلی التجنیس التام الذی یخلق نوعاً من الغموض فی تقریب المعنی.