فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۹٬۱۱۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیانیه گام دوم انقلاب تجدید مطلعی خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان است که به مثابه منشوری برای دومین مرحله خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی خواهد بود. یکی از حوزه های که نقش بسزایی در تحقق اهداف گام دوم انقلاب دارد، حوزه آموزش وپرورش است؛ چراکه از یک سو، بخش مهمی از این اهداف طی فرایند تعلیم و تربیت حاصل می شود و از سوی دیگر، بخشی از این اهداف، توسط نیروی انسانی تربیت یافته در نظام آموزشی تحقق می یابد؛ لذا برای تحقق اهداف گام دوم انقلاب باید به بهبود نظام آموزش وپرورش توجه خاصی کرد. برای بهبود نظام آموزش وپرورش باید چالش های آن در گام اول انقلاب بررسی تا در گام دوم مرتفع شود و بستر تحقق اهداف فوق را فراهم آورد. جهت بررسی چالش های نظام آموزش وپرورش در گام اول، به مطالبات مقام معظم رهبری در مورد آموزش وپرورش می پردازیم؛ چراکه مطالبات ایشان به مثابه چراغی، روشنی بخش اذهان در مورد چالش های آموزش وپرورش است. با این اوصاف، هدف از پژوهش حاضر، تبیین مطالبات مقام معظم رهبری از نظام آموزش وپرورش در گام اول انقلاب است. روش مورداستفاده، روش اسناد کاوی بوده و بیانات ایشان درباره آموزش وپرورش با تأکید بر سال های پایانی منجر به چهل سالگی انقلاب بعد از ابلاغ سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش وپرورش کشور تحلیل شد. پس از تحلیل بیانات، مطالبات ایشان در قالب چهار مقوله کلان یعنی سیاست گذاری آموزشی، معلم، محتوای آموزشی و فضای آموزشی، احصا گردید که همین مطالبات می تواند سرلوحه حرکت نظام آموزش وپرورش در گام دوم انقلاب و تربیت دانش آموزان تراز جامعه اسلامی باشد.
طراحی و تبیین مدل عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های اسلامی درسازمان آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسائل مهم، ارزشی و مورد تأکید درآموزش وپرورش بحث عدالت سازمانی است که رعایت آن در سازمان آموزش وپرورش که یک سازمان آموزشی است و زیرساخت های آینده منابع انسانی جامعه در آن شکل می گیرد، مهم و ضروری است. به همین دلیل، هدف از انجام این پژوهش طراحی و تبیین مدل عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های اسلامی است. روش: روش پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. مشارکت کنندگان در پژوهش را 27 نفر از اساتید ، متخصصان و خبرگان سازمان آموزش و پرورش استان اردبیل تشکیل می دهند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق و تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز با استفاده از فن تحلیل مضمون و نرم افزارMAXQDA انجام شد. جهت بررسی روایی پژوهش از روش مثلث سازی داده ها و برای ارزیابی پایایی از روش هولستی استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی سه مضمون اصلی برای عدالت سازمانی با رویکرد ارزش های اسلامی شامل عدالت توزیعی (عدم تبعیض در اجرای قوانین، انتصاب و استخدام بر اساس معیارهای اسلامی، امانت داری، توزیع عادلانه امکانات و ...)، رویه ای (پایبندی به قرآن، برخورداری از تقوا، رعایت حلال و حرام، نهادینه سازی امر به معروف و نهی از منکر، گذشت کردن هنگام مشاهده اشتباه ها، برخورداری از پشتوانه قوی معنوی و مذهبی و ...) و مراوده ای (احساس برادری دینی، اخلاص در کار، حفظ کرامت انسانی، داشتن روابط حسنه باهم، فروخوردن خشم، افتادگی نسبت به کارکنان و ...) است .نتیجه گیری : بر این اساس لازم است زمینه و بسترهای لازم برای پیاده سازی عدالت سازمانی و پیامدهای آن فراهم نمود.
مقایسه تطبیقی نظریه عصبیت ابن خلدون، کاریزمای وبر و نخبگان پارتو در ظهور و سقوط سلسله قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
265-284
حوزههای تخصصی:
تاریخ، دانش واکاوی پیشامدهای گذشته سپری شده است. برمبنای این علم، حوادث تاریخی در یک سلسله زمانی و مکانی مورد بحث و تدقیق قرار می گیرند. هدف این پژوهش، مقایسه ی تطبیقی نظریه های عصبیت ابن خلدون، کاریزمای وبر و نخبگان پارتو در ظهور و سقوط سلسله قاجار می باشد تا خلاهای تحقیقاتی در رابطه با این موضوع به نوعی انجام گیرند. روش پژوهش مقایسه تطبیقی-تاریخی است. همچنین در این روش از اسناد نیز استفاده خواهد شد. یافته های پژوهش بر این قراراند که ابن خلدون در مقدمه خویش مفهوم عصبیت را در تبیین چونی و چرایی تطور دورانی تاریخ، ظهور و سقوط سلسله ها بکار بسته و تعمیم داده است. عصبیت در نظر ابن خلدون یکپارچگی وهمبستگی اجتماعی میان گروه، قبیله، قوم و ملت است. ماکس وبر نیز منابع سه گانه مشروعیت و اقتدار سیاسی را در جنبش های اجتماعی بر سه وجه (سنت، عقلانیت و کاریزما) دانسته است. کاریزما در اصطلاح به ویژگی و خصوصیت کسی اطلاق می شود که فی نفسه و بشخصه و یا در نظر دیگران، دارای قدرت رهبری فوق العاده است. همچنین در نظریه جابجایی نخبگان پارتو، در بین افراد یک گروه، شایسته ترین افراد آن گروه را نخبگان (Elite) می نامند. نتایج پژوهش بر این قرارند که در پی افول تدریجی سلسله صفوی و حمله افغان ها، عصبیت، کاریزمایی، نخبگی و معالا مشروعیت فرمانروایان و حاکمان صفویه زیر سوال رفت و نادرشاه نیز پس از مدتی فرمانروایی و حکومت جای خویش را به کریم خان زند داد؛ ولی با مرگ کریم خان و در دوران حکومت لطفعلی خان زند، سران اهل قاجار و بخصوص آغا محمد خان قاجار با نیروی عصبیت، کاریزمایی و نخبگی که در میان اهل خویش داشت، در ۱۱۱۷ خورشیدی توانست آنها را مقهور و سبب ظهور سلسله قاجار گردید. ولی باز طی سنت محتوم تطور دورانی تاریخ، مرگ زود هنگام وی، سبب شد که وارثان او ناتوان از بسط و گسترش سیطره خویش در کنار عوامل خارجی جهانی موثر همچون جنگ های ایران و روس، جنگ جهانی اول، دخالت انگلیس، در کنار عوامل داخلی و معالا با کاهش نیروی عصبیت، کاریزما و نخبگی در عقبه حاکمان قاجار، زمینه را برای برکناری احمدشاه و سقوط سلسله قاجار و برآمدن رضا خان و ظهور سلسله پهلوی در ۱۳۰۴ خورشیدی فراهم آورند.
بررسی ارزش اخلاقی غیبت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عالمان اخلاق، یکی از ناهنجاری های اخلاقی در حوزه زبان را «غیبت کردن» از دیگران برمی شمارند. درباره غیبت، پرسش هایی اساسی مطرح است: از جمله اینکه آیا غیبت کردن همواره بد است، یا ممکن است در برخی موارد، خوب تلقی شود؟ پاسخ به این پرسش، بر اساس معیارهای مختلف قابل تبیین است. در این پژوهش، بر اساس معیار قرب الهی به این پرسش پاسخ داده شده است. تحلیل گزاره های اخلاقی بر اساس این معیار، به این نتیجه رهنمون می شود که غیبت کردن بسته به شرایط واقعی، می تواند دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی باشد. بنابراین، غیبت را می توان به دو دسته مذموم و ممدوح تقسیم کرد. به همین دلیل، در مواردی که غیبت موجب صلاح واقعی فرد و جامعه است، خوب و در شرایطی که موجب فساد اخلاقی فرد و جامعه است، بد می باشد. بر اساس این معیار، تمام استثنائاتی که در باب غیبت بیان شده را می توان مصادیقی از غیبت مذموم شمرد که منجر به مفاسد واقعی فردی و اجتماعی می شوند. روش این نوشتار، کتابخانه ای توصیفی تحلیلی است.
عوامل زمینه ساز تسلط شیطان بر انسان؛ با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل زمینه ساز تسلط شیطان بر انسان، با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(قدس سره) انجام شده است. از آنجاکه قرآن کریم کمال نهایی انسان را قرب الهی می داند، راه رسیدن به کمال نهایی و سعادت، اطاعت و عبادت خداست. اما این سعادت به دلائلی دچار انحراف می گردد، به گونه ای که انسان دچار سقوط اخلاقی می شود. یکی از عوامل انحراف از این مسیر، شیطان است. هدف از این پژوهش، آشنایی هر چه بیشتر خواننده با عوامل زمینه ساز تسلط شیطان می باشد تا انسان با آشنایی آن در مسیر تربیت اخلاقی، دچار انحراف و سقوط اخلاقی نگردد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به عوامل زمینه ساز تسلط شیطان بر انسان و سقوط اخلاقی انسان بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از این است که غفلت زدگی، هوای نفس، دنیای مذموم، حذف عنصر تزکیه و تربیت، همنشینی با اهل لهو، اختلال در قوای ادراکی، وهم و خیال، ترک اعمال صالح و التذاذ از حرام، آرزوهای طولانی، غضب، تنهایی، بیکاری، عُجب و لذت بردن از مدح و ثنای دیگران از عوامل زمینه ساز تسلط شیطان است.
سیره تربیتی علامه مصباح یزدی (ره) در گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر علی مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی انتقادی برین سودگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
۱۹۸-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
غایت گرایی اخلاقی یکی از نظریه های اخلاق هنجاری است که طرفداران بسیاری دارد و شاید بتوان گفت امروزه سودگرایی اخلاقی که از زیر شاخه های آن به شمار می آید نظریه غالب در فلسفه اخلاق غرب است. گرچه اخلاق فضیلت نظریه ای است که تا عصر حاضر در میان متفکران مسلمان رواج داشته است اما با آشنایی آنها با نظریه های جدید در باره اخلاق از جمله غایت گرایی و سودگرایی برخی کوشیده اند براین اساس نظریه اخلاق اسلامی را تبیین کرده و سازگاری آن را با قرآن و روایات نشان دهند. از این رو، منصور نصیری با توجه به اهمیت سودگرایی اخلاقی و جاذبه های آن تقریری از این نظریه مطرح کرده است که نه تنها اشکالات سودگرایی رایج بر آن وارد نباشد بلکه با آموزه های اسلامی نیز سازگار باشد و آن را برین سودگرایی نامیده است. در این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی و نقدی، علاوه بر گزارشی از این تقریر و نقد آن، ناسازگاری آن با آموزه های دینی نیز نشان داده می شود.
طبیعت به مثابه بنیان برای اخلاق و نسبت آن با فطرت از منظر صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
93 - 110
حوزههای تخصصی:
در نظریه اخلاقی قانون طبیعی از دیدگاه ملاصدرا، طبیعت به مثابه بنیان برای اخلاق تلقی می گردد. ملاصدرا طبیعت را با نظر به ابعاد وجودی انسان ترسیم می کند و تمام استعدادهای انسان را اعم از قوای حیوانی و انسانی، مدّ نظر قرار می دهد. با مبتنی شدنِ اخلاق بر این طبیعت- که از دیدگاه صدرا دارای تقدس، تحرک ذاتی و هدفمند است- در حقیقت، اخلاق بر شاکله وجودیِ انسان بنا می شود و رابطه دو سویه میان این دو برقرار است و همسان با سیال و ذومراتب بودن طبیعت انسان، دارای تحرک و سیلان خواهد بود. این معنای طبیعت شباهت زیادی با فطرت اصطلاحی به معنای بینش ها و گرایشات ذاتی انسان دارد که ممکن است با آن یکسان تلقی گردد. سؤال اصلی تحقیق این است که طبیعت به معنای مذکور چه رابطه ای با فطرت و محتویات فطری دارد و آیا اساساً از هم متمایزند؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که گرچه میان طبیعت و فطرت وجوه تشابه زیادی است و در موارد متعددی به یک معنا به کار می روند، ولی اساساً این دو متمایز از هم اند و رابطه آنها به این نحو است که طبیعت انسان، بستر رشد و شکوفایی محتویات فطری است و ساختار و شاکله ذاتی انسان، قابلیت دریافت و شکوفا نمودن محتویات فطری را دارد. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی تلاش نموده تا با نظر به طبیعت به مثابه بنیان برای اخلاق، تفاوت های آن را با فطرت و رابطه متقابل آنها را با نظر به معنایی که ملاصدرا از طبیعت ارائه می دهد، تبیین نماید.
رویکردی تحلیلی– استنتاجی برای تدوین الگوی تربیت زیست محیطی با تکیه بر آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در چارچوب یک رویکرد تحلیلی- استنتاجی، الگویی مفهومی برای تربیت زیست محیطی بر اساس آموزه های قرآن کریم ارائه خواهد شد. بدین منظور در گام نخست، ازمنظر قرآن کریم و با استناد به مجموعه ای از تفاسیر معتبر، انسان موجودی دارای اختیار، عقل، فطرت، واجد هویت جمعی و توأمان برخوردار از ابعاد جسمانی و روحانی توصیف شده است و طبیعت نیز با اوصافی همچون آیت هستی، مسخر انسان، قدسیت، حیات بخش بشر و مجموعه ای قانونمند و منظم معرفی می شود. همین توصیفات متعاقباً مبنای تدوین یک الگوی تربیتی با محوریت محیط زیست قرار خواهد گرفت. مؤلفه های این الگوی تربیتی به ترتیب مشتمل بر مبانی، اهداف، اصول و روش ها هستند. بدین ترتیب که در ابتدا برگرفته از توصیفات فوق الذکر، پنج گزاره به عنوان مجموعه مبانی تربیتی استنتاج می شود. آنگاه برای هر یک از این مبانی پنج گانه به تفکیک، یک هدف، یک اصل و یک یا چند روش تربیتی ارائه می شود. درواقع الگوی تربیتی معرفی شده در این مقاله بر پایه تناظر و توالی منطقی این مبانی، اهداف، اصول و روش ها در طول یکدیگر بنا نهاده شده است. الگوی تربیتی پیشنهادشده در اینجا معطوف به تمامی مبادی تربیتی یعنی شناختی، گرایشی و ارادی است. این الگو منطقاً می تواند شرایطی را به وجود آورد که رابطه انسان با طبیعت تنظیم شود و نهایتاً منجر به آبادانی و صیانت از آن شود. ازاین رو می توان انتظار داشت که یافته های پژوهش حاضر، در نظامات رسمی تعلیم وتربیت کشور و ایضاً در حوزه فرهنگ عمومی مورداستفاده تصمیم سازان واقع شود.
مدیریت جنسی خانواده و نقش آن در اخلاق مداری و سلامت جنسی فرزندان(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۲ (پیاپی ۶۵)
45 - 80
حوزههای تخصصی:
سامان بخشیدن به میل جنسی همیشه مهم ترین وظیفه اخلاق به شمار می آید و اخلاق مداری در رفتار جنسی، رمز سلامت و سعادت انسان است. این تحقیق با هدف مطالعه کیفی نقش مدیریت جنسی خانواده در اخلاق مداری و سلامت جنسی فرزندان، با روش تحلیل اَسنادی انجام گرفته است. یافته ها حاکی از این سه راهبرد مدیریتی است: ۱) تعدیل و هدایت جنسی فرزندان (شامل شش برنامه: آگاهی یابی و آگاهی دهی، تقویت ایمان، دین داری و ارزش های اخلاقی، دمیدن روح ارجمندی و مناعت طبع، نهادینه سازی روحیه بسندگی، سبک هوشمندانه و متعادل در مواجهه با مسائل جنسی فرزندان، تنظیم میل جنسی با تنظیم گری زیستی)؛ ۲) پرورش و درونی سازی عفت ورزی (شامل پنج مرحله)؛ ۳) پیشگیری از ایجاد زمینه های انحراف و اختلال جنسی (شامل هشت برنامه: ارزشمندسازی و انگیزه بخشی، ایجاد حالت بیدارباش و هشیاری، توانمندسازی و مهارت افزایی، بهینه سازی زیستی-وراثتی، فراهم سازی عوامل محافظت کننده، نظارت خانوادگی، حمایت عاطفی، مراقبت های خانوادگی و اجتماعی). والدین در رویکردی خانواده محور، می توانند نقش اساسی در رشد و تربیت جنسی، توانمندسازی و ارتقای اخلاق مداری و در نتیجه، تأمین سلامت جنسی فرزندان داشته باشند.
بررسی تطبیقی جایگاه دیگرگزینی در نظریه تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی جایگاه دیگرگزینی در آرای تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری است. این تحقیق از نوع نظری بوده و در آن از روش تحلیلی مقایسه ای برای بررسی نظریات تربیت اخلاقی جان وایت و مرتضی مطهری استفاده شده است. این پژوهش برای دستیابی به اهداف خود این سؤال را مطرح می کند که وجوه اشتراک و افتراق نظریات دیگرگزینانه وایت و مطهری در حوزه تربیت اخلاقی کدامند؟ و به این نتایج می رسد که هر دو متفکر با اتخاذ رویکرد وحدت گرایانه مسئله دیگرگزینی را در نظریه تربیت اخلاقی خود سامان می بخشند. وایت درخصوص بهروزی فردی منافع دیگران و منافع شخصی را ذیل چتر بهروزی جانمایی می کند و مطهری با ارائه نظریه خود حقیقی و توسعه مفهومی خود، تأکید دارد که در مسائلِ اخلاقی محل نزاع باید از خود و دیگری به خود و خود حقیقی تغییر یابد. لذا هر دو متفکر قائل به دیگرگزینی روان شناختی براساس تقریر ضعیف هستند، یعنی انسان ها می توانند برای منفعت رساندن به دیگران نیز افعالی را انجام دهند. وایت، هدف نهایی تربیت اخلاقی را بهروزی متربیان مطرح می کند، اما مطهری براساس آموزه های اسلامی هدف غائی تربیت اخلاقی را قرب الهی درنظر می گیرد. همچنین باتوجه به تفاوت بنیادین فکری فلسفی میان اندیشه های وایت و مطهری، وایت دین را نفی کرده و در فضایی کاملاً لیبرال دموکراتیک به دنبال تربیت اخلاقی است، مطهری از آموزه های دینی برای تأیید و اثبات دیدگاه های خود بهره گرفته است.
بررسی و نقد لیبرالیسم اخلاقی براساس نگرش «وجود عین الربطی» ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
۱۷۶-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
لیبرالیسم اخلاقی بر پایه جدایی ارزش های اخلاقی از واقعیت، استوار است و تأکید دارد که معیار ارزش اخلاقی «خود فرد» است. در اخلاق لیبرالی، سعادت فرد وابسته به خود اوست و ارزش های اخلاقی معنای نسبی دارند. طبق نظر ملاصدرا، روند خلقت در قوس نزول بر پایه تجلی بوده و معلولات، عین الربط به علت اند و از مراتب تجلی علت، انتزاع می شوند. بر اساس نگرش عین الربطی وجود، اخلاق، فاعل محور، مطلق و تشکیکی است اما اخلاق لیبرالی فاعل محور و نسبی است. بر اساس فلسفه ملاصدرا، بین ارزش و واقعیت، عینیت حاکم است نه انفصال؛ فردگرایی مربوط به مرتبه وجودی فرد است و هر فرد ارزش های مرتبه وجودی خویش را آشکار می کند. هدف از پژوهش حاضر این است که با روش توصیفی تحلیلی و انتقادی و با تکیه بر نگرش وجود عین الربطی معلول، به نقد فردگرایی، نسبی گرایی و جدایی ارزش از واقعیت که سه شاخصه مهم اخلاق لیبرالی هستند، بپردازد.
اصول راهنما در حل چالش های اخلاقی جنگ از منظر عقل و نقل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
81-103
حوزههای تخصصی:
یکی از بحران های مهم بشر در طول تاریخ، جنگ و پیامدهای ناگوار آن در جوامع مختلف بوده است. اخلاق جنگ، به عنوان یکی از مباحث مهم اخلاق کاربردی، ضمن واکاوی ابعاد و و ملاحظات اخلاقی جنگ و نیز اخلاقیات رفتاری حین جنگ، به بیان قواعد و هنجارهای لازم جهت کنترل اقدامات خشونت آمیز بین نیروهای متخاصم و ارائه راهکار برای حل چالش ها و تعارضاتی می پردازد که بین اصول نظامی و اخلاقی رخ می دهند. نگارنده بر خلاف واقع گرایان که جنگ را بکلی بی ارتباط با اخلاق می دانند بر این باور است که رعایت موازین اخلاقی در این حوزه ضروری است و این امر می تواند به کاهش خشونت و تبعات منفی جنگ کمک کند. از این رو، در این مقاله تلاش شده تا برخی از مهم ترین و پرکاربردترین اصول راهنما در حلِّ چالش های اخلاقی جنگ که با اتکا به عقل و نقل قابل اصطیاد و استخراج اند، برشمرده و بررسی شوند. از جمله این اصول می توان به اصالت اخلاق، اصل کرامت، اصل عدالت، اصل تفکیک، اصل تناسب، و اصل صلح ورزی اشاره کرد.
اخلاق جهل در پرتو جهالت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
123 - 144
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با توجه به رویکردی مطالعاتی موسوم به جهالت شناسی(Agnotology) در گام نخست چند دیدگاه کلی نسبت به کارکردهای اجتماعی و اخلاقی جهل را بررسی می نماید. در ادامه و مبتنی بر این دیدگاه ها، تلاش بر این است تا چند نمونه و مثال عینی از مزایای اجتماعی یا فضائل اخلاقی مبتنی بر جهل مورد تحلیل قرار گیرند؛ مقولاتی چون آزادی اجتماعی، عادت، مهارت، فراموشی، محرمانگی، حریم خصوصی، تخصص گرایی و سانسورهای اخلاقی. انواع جهل یا تقسیم بندی های گوناگون از مجهولات نیز دستمایه ادامه نوشتار پیش رو است. اینکه رابطه اخلاق با هر یک از این دسته های جهل یا مجهولات چیست، بخش نهایی مقاله را تشکیل می دهد که سعی شده با استمداد از تفکیک دیرپا اما مغفول مانده میان دو مفهوم فضیلت و مزیت(به معنای کارکرد) اخلاقی، تبیین بهتری از آن صورت گردد.
تحلیل فقهی – اخلاقی "حق بر محیط زیست سالم" به عنوان یک حق انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
105-122
حوزههای تخصصی:
حق بر محیط زیست سالم، از حقوق بنیادین بشر و مسئله ای حیاتی در دنیای کنونی است که حساسیت و توجه به آن، از رشد ارزشمندی برخوردار است. پیشرفت علم و فناوری، راه تسلط و بهره کشی روز افزون از طبیعت را هموار کرده است. تا آنجا که حفاظت از آن و پیشگیری از آلودگی آن، یکی از مسائل مهم اواخر قرن بیستم به شمار می آید. در این مقاله علمی – پژوهشی که از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد با رویکرد فقهی – اخلاقی حق بر محیط زیست سالم به عنوان یک حق انسانی مورد کنکاش قرار گرفته است. پرسش اصلی مقاله این است که در فقه و مبانی اخلاقی چه تدابیری برای تحقق "حق بر محیط زیست سالم بعنوان یک حق بشری" اندیشه شده است؟ بر اساس یافته های پژوهش، از دیدگاه اسلام، حفظ طبیعت و عدم تخریب آن یک وظیفه الهی، قلمداد شده، عدم توجه به آن از نظر اخلاقی مذموم و آسیب به آن موجب خسارت است.
بررسی و تحلیل تطبیقی انسان کامل در اندیشه شیخ محمود شبستری و عبدالرحمان جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
153-176
حوزههای تخصصی:
واژه انسان از جمله مقوله هایی است که همواره مورد مطالعه و تفحص در ادیان، مکاتب و معارف بشری واقع شده است. در پژوهش حاضر انسان کامل و ارزش های وجودی وی در مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری و سلسله الذهب عبدالرحمان جامی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد. از آنجا که هر دو شاعر، تحت تاثیر عرفان نظری و آراء محیی الدین ابن عربی هستند، در حقیقت آثار مذکور از منظر عرفان نظری که زاییده تفکرات ابن عربیست، مورد بحث قرار می گیرد. در عرفان نظری، مقصود اصلى از ایجاد عالم، انسان کامل است و انسان کامل نیز، محل جمیع نقوش اسماء الهى است و در حقیقت عالم به سبب او خلق شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تشابهات بسیاری در مباحث فوق، از جمله در مضامین حقیقت محمدیه، اتصاف انسان کامل به صفات حق تعالی، وحدت وجود، مرتبه و مقام انسان کامل در اندیشه های عرفانی حاکم بر گلشن راز در قرن هشتم و سلسله الذهب در قرن نهم هجری یافت می شود.
بررسی و تحلیل اعجاز اخلاقی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
177-198
حوزههای تخصصی:
اخلاق از مهمترین جلوه های قرآن کریم می باشد که برخی قائل به اعجاز قرآن کریم در این زمینه شده اند. اخلاق همان باید ها و نباید های عملی هستند که خدای حکیم برای رشد و کمال ما این ها را معین کرده تا انجام دهیم مانند نماز و روزه و حج و زکات و ... مباحث اخلاقی قرآن را باید در سه حوزه جستجو کرد: گزاره های اخلاقی جامع قرآن، نظام اخلاقی قرآن که با مبانی و اصول آموزه های خاص خود از دیگر نظام های اخلاقی برتر است، وتاثیر تاریخی قرآن در ایجاد انقلاب اخلاقی در جامعه صدر اسلام و مخاطبان خود. این مقاله در صدد است تا رویکردهای اخلاقیات قرآن را با اشاره به مصادیق اخلاقی قرآن از قبیل فضایل اخلاقی پسندیده، معرفی الگوهای اخلاقی برتر برای جهانیان، رعایت عفت کلام درباره مسائل جنسی و... آن ها را مورد بررسی و تحلیل نماید
اثربخشی آموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر به شیوه گروهی بر مهارت حل مسأله دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر به شیوه ی گروهی بر مهارت حل مساله دبیران است. جامعه اماری کلیه دبیران خانم شاغل در منطقه ۱۸ اموزش وپرورش شهر تهران است. برای نمونه گیری در ابتدا به صورت خوشه ای تصادفی یک مدرسه به عنوان نمونه انتخاب شد و سپس از بین ۷۰ نفر دبیران این مدرسه، ۵۰ نفر به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. ۳۰ نفر که پایین ترین نمره را در مقیاس حل مساله کسیدی و لانگ کسب کردند به طور تصادفی در دو گروه ازمایش و کنترل قرار گرفتند. اموزش صبر به عنوان مداخله در طی ۱۰ جلسه بر گروه آزمایشی اجرا شد. روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. ابزار اندازه گیری ، مقیاس سبک های حل مساله کسیدی ولانگ است. یافته های پژوهش نشان داد که گروه ازمایش تفاوت معناداری از لحاظ رشد مهارت های حل مساله نسبت به گروه کنترل داشته اند(p<0.01) و آموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر به شیوه ی گروهی بر مهارت حل مساله سازنده(خلاقانه، اعتماد و گرایش) و غیر سازنده( درماندگی، مهارگری، اجتناب) دبیران خانم موثر می باشد. بنابراین از «اموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر» می توان به عنوان یک مداخله در جهت رشد مهارت حل مساله دبیران استفاده کرد.
تأثیر و نقش قوامیت مرد در خانواده بر تربیت فرزند؛ با رویکرد روان شناسی مثبت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری و استمرار نسل، از اهداف اصلی تشکیل خانواده می باشد، اما رسالت برتر، تربیت و پرورش فرزند است که نیازمند وقت و توان کافی، آرامش و آسایش است تا با کنش و واکنش های مناسب، فرزند نیز از تعادل روانی، اخلاقی و هماهنگی بیشتر شخصیتی برخوردار شود. الگوهای ساختار قدرت در خانواده، تأثیر به سزایی در این مقوله دارد. این پژوهش، درصدد بررسی نقش و تأثیر «قوامیت» به عنوان الگوی برگزیده قرآن از ساختار قدرت خانواده در تربیت و تعالی فرزند است که به روش توصیفی تحلیلی، سامان یافته است. یافته های پژوهشی حاکی از این است که مهم ترین راه ایجاد الگوی سالم در احترام به والدین، با نهادینه سازی فرهنگ قدردانی در فرزندان، استفاده بهینه از فرصت والدگری والدین، برقراری روابط محترمانه و صمیمانه بین فرزندان، رشد و تقویت سلامت جسمی شخصیتی فرزندان، تقویت و رشد نقش جنسیتی فرزندان، آموزش و نهادینه سازی غیرت و حیای فرزندان است که علاوه بر رضامندی و تحکیم خانواده ارتباط مستقیمی با تعالی جامعه نیز دارد.
وضعیت کنونی تربیت دینی و اخلاقی دانش آموزان براساس شاخص های سند تحول (1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
126 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزشیابی عملکرد دانش آموزان سال سوم متوسطه دو در کشور، در ابعاد تربیت دینی (اعتقادی- عبادی) و اخلاقی براساس شاخص های سند تحول (1398) است. روش مورداستفاده برای تحقیق ازنظر هدف، ازنوع تحقیق و توسعه، و ازنظر جمع آوری داده ها ازنوع توصیفی- مقطعی و ارزشیابی قبل از اجراست. 902= (خودسنجی) 1n نفر و 901= (همسال سنجی) 2n نفر و 1.110.016= N نفر و روش نمونه گیری ازنوع خوشه ای چندمرحله ای بوده و هردو ابزار، واجد همه انواع روایی و پایایی به میزان 964. =α است. فرایند انجام شدن کار با تعیین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های تربیت دینی (اعتقادی- عبادی) و اخلاقی ازدید متخصصان تعلیم و تربیت آغاز و سپس وضعیت تربیت دینی (اعتقادی- عبادی) و اخلاقی دانش آموزان ازدید خود آن ها و همسالان و مدیران بررسی شد و میزان توافق داده های کمّی و کیفی در طرح همسوسازی به دست آمد. دانش آموزان از هرسه نوع تربیت در هرچهار حیطه شناخت، گرایش، اراده و عمل، نمره تربیت اعتقادی (3.5±16.8-16)، عبادی (2.5±17-16.6) و اخلاقی (2.4±16-15.7) را در بازه صفر تا بیست کسب کردند. بین تربیت دینی و اخلاقی دختران و پسران هم تفاوت معناداری وجود ندارد. در مقایسه با 95 درصد اطمینان به ترتیب، مدرسه های استان های خراسان جنوبی، بوشهر و مازندران، و همدان و تهران از تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی بیشتری برخوردارند و مدرسه های محروم ازنظر تربیت دینی و اخلاقی نیز عمدتاً محروم ترند.