فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف بیان و واکاوی معنی و مفهوم ریاضت، اقسام، مراتب و درجات آن است که مهم ترین مسئله برای رسیدن به سعادت در دین مقدس اسلام، تزکیه نفس و پرورش روح است. از منظر اسلام این تزکیه به وسیله مجاهده با نفس که همان مفهوم ریاضت است، صورت می پذیرد. با توجه به هجوم نحله های دروغین عرفانی شرقی و غربی در جامعه امروز، و انحراف از اسلام اصیل، این پژوهش برآن است تا با ارائه نگاهی عمیق از دیدگاه اسلام و تبیین جایگاه ریاضت در آموزه های آن، روش صحیح برای هر گونه اقدامی در این راستا را تشریح کند که ریاضت تنها در محدوده شریعت و در بستر دستورات الهی تضمین شده است و چنین ریاضتی است که می تواند سالک را به مراتب بلند عرفانی برساند.
در این مقاله سعی شده با رویکرد تحلیلی، نظری و با استفاده از نظرات مفسران و متون دینی، به بررسی مفهوم ریاضت و موانع و آفات آن و پرداخته شود.
یافته ها نشان داد که برای رسیدن به قرب الهی باید با ریاضت مشروع، جلوی هواهای نفسانی و شیطان را گرفت و مهار و کنترل نفس را با تدبیر و تعقل پیش گرفت تا انسان به فلاح و رستگاری برسد.
بررسی رابطه سمبولیسم و شطح بر پایه شرح شطحیات روزبهان بقلی با رویکرد تحلیلی - توصیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گاه دیده می شود که شطحیات عارفان مسلمان با مکاتب برآمده از سمبولیسم ادبی یکسان انگاشته می شود. این جستار تلاش می کند در آغاز، این یکسان انگاری را بررسی و رخنه های موجود در آن را آشکار کند. سپس، از طریق تحلیل معنای سمبولیسم و شطح، بیان عناصر بنیادین هر کدام، و مشخص ساختن رابطه آن دو با یکدیگر به وجوه تمایز و تشابه آنها دست یابد، چه دستیابی به آن وجوه است که از آمیختگی شطح صوفیانه با سمبولیسم ادبی و مکاتب برآمده از آن مانع خواهد شد.
بررسی جریان های کلامی اثرگذار بر التعرف کلابادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه ابوبکر محمد بخاری کلابادی (حدود 385ه.ق) صوفی و فقیه حنفی قرن چهارم شخصیتی صوفیانه دارد، اما در کتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف» ضمن پرداختن به مباحث تصوف، نگاهی ویژه به طرح مباحث کلامی و اعتقادی داشته است؛ به عنوان نمونه مباحثی همچون رؤیت خداوند و قضا و قدر را همسو با ابوالقاسم حکیم، سردمدار مکتب اهل سنت و جماعت، مباحث مربوط به ایمان را متأثر از مکتب عرفانی عراق و جنید بغدادی، و مباحث مربوط به اثبات قدرت و اراده خداوند را همسو با مکتب اشعری و ماتریدی بیان کرده است. پای گیری مکاتب کلامی در عصر کلابادی باعث شد تا التعرف به نوبه خود تحت تأثیر هر یک از آن ها باشد که شخصیت چندوجهی کلابادی نیز در هضم و پذیرش نگاه های گوناگون فکری در این راستا اثرگذار بوده است. به هر تقدیر، این اثرگذاری ضمن پردازش به اصول اساسی تصوف، باعث به وجود آمدن نظامی جدید از مفاهیم کلامی و اعتقادی در این کتاب شده است. نگارندگان این مقاله کوشیده اند تا ضمن شناسایی جریان های کلامی موجود در جهان اسلام؛ که عبارت اند از: طیف های گوناگون مکتب اهل سنت و جماعت (ماتریدی و ابوالقاسم حکیم سمرقندی)، مکتب اشعری، مکتب عراق و جنید بغدادی، ردّ پای هر یک از تفکرات کلامی و اعتقادی آن ها را در باب های گوناگون التعرف نشان دهند.
میانه آرى و نه وجود و فطرت از منظر ابن عربى[1](مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعى دارد مفهوم کلیدى فطرت را با توجه به مبانى هستى شناختى، انسان شناختى و دین شناختى عرفان ابن عربى تحلیل و بررسى کند. از این منظر، تمامى حقایقْ تجلیات وجود واحدِ بسیط اند و ازاین رو، وجود در همه مواطن حضور دارد، هرچند در همه آنها با تمامى صفات خود ظهور نداشته باشد. اما انسان، حقیقتى متفاوت از همه حقایق است. مبتنى بر اندیشه دینى، انسان بر صورت خداوند خلق شده است؛ براین اساس، توان تجلى وجود را بتمامه دارد. و ازآنجاکه وجود عین علم و آگاهى است، توان تجربه وجود با تمام صفات را نیز دارد. این وجود و آگاهى در تمامى آدمیان به قوه و اندماج حضور دارد و به این حضور و آگاهى اجمالى، فطرت اطلاق مى شود. هدف خلقت آدمى آن است که این امر اجمالى را در خود هرچه بیشتر به فعلیت تبدیل کند. از دیدگاه مؤلف، این امر صرفا از طریق «عبودیت» یعنى تسلیم محض بودن به اراده خداوند محقق مى شود که تعبیرى است از فناى از غیر حق و بقاى به حق و این حق دقیقا همان وجود است که خود را در عبد متجلى کرده است.
چیستی عرفان وحیانی و شاخصه های آن (با تأکید بر دو شاخص توحید و موحد در عرفان نظری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار ضروری در ساحت معارف عرفانی و معالم شهودی، این است که آیا منابع وحیانی (وحی قرآنی بیانی) ظرفیت تولید عرفانی که در آسمان ریشه دارد و به طورمستقیم و مستقل از کتاب و سنت استنباط و اصطیاد شود را داراست؟ به بیان دیگر آیا می توان با روش اجتهادی، معارف باطنی و انفسی را از متون دینی اکتشاف کرد تا به تدریج دانش عرفان وحیانی تولید شود؟ پرسش یادشده با عنایت به عرفان مصطلح موجود که برساخته شهود عارفان در مقام عین الیقین و حق الیقین است و درون مایه های دینی دارد و مستظهر به آیات، احادیث و ادعیه است و درعین حال موافقان و مخالفان و حتی معاندانی دارد، از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است. ناگفته نماند که عرفان وحیانی یا اهل بیتی، عرفانی است که با منطق اجتهادی از نصوص دینی یا متن کتاب و سنت، درک و دریافت یا کشف و تولید می شود؛ یعنی عرفانی برخاسته و برساخته از کشف تام محمدی که کارکردهای معرفتی معنویتی گسترده ای در حوزه ها و عرصه های گوناگون دارد و یکی از منابع تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی است. نوشتار حاضر در صدد پاسخ به پرسش بنیادین یادشده بر مدار فرضیه «کتاب و سنت منبع غنیم و قویم عرفان (نظری) با شاخصه های محکم و متقن هستند» شکل و شاکله یافت.
گونه شناسی تفاسیر عرفانی در موضوع حروف مقطعه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله طبقه بندی نظرات مندرج در تفاسیر عرفانی درباره ماهیت حروف مقطعه و انواع معنایابی از این حروف است. در این مقاله آرای ده مفسر عارف و صوفی [سهل تستری، سلمی، قشیری، میبدی، روزبهان بقلی، عبدالرزاق کاشانی، ملاصدرا، اسماعیل حقی، صفی علی شاه، و گنابادی] از قرون مختلف، درباره حروف مقطعه قرآن بررسی و یافته ها در دو سطح طبقه بندی شده است. در سطح نخست انواع یافته های آنان درباره ماهیت حروف مقطعه و در سطح دوم درباره روش و انواع این معنایابی از نظر محتوایی بحث شده است. در سطح نخست هفت نظر طبقه بندی شد: تشابه حروف مقطعه؛ از اسرار بودن این حروف؛ داشتن جنبه بلاغی؛ سوگند خداوند بودن همه یا برخی از این حروف؛ اسامی سوره های قرآن کریم بودن برخی از این حروف؛ اسامی پیامبر بودن برخی از حروف، و اسامی خداوند بودن حروف و نهاده شدن اسم اعظم الهی در آنها. هریک از این نظرات با تفاسیر جامعی مانند جامع البیان طبری، روض الجنان رازی و مجمع البیان طبرسی مقایسه و نشان داده شد که سخنان عرفا درباره ماهیت حروف مقطعه عموماً در تفاسیر رسمی انعکاس داشته است. در سطح دوم معنایابی بر اساس مشابهت و مشاکلت حروف با مفاهیم عرفانی توضیح داده شده است. در این نوع از معنایابی، چهار نوع محتوا مد نظر مفسران عارف بوده است که عبارتند از: معنایابی ناظر به حق و اسماء و صفات او؛ معنایابی ناظر به پیامبر و جامعیت حقیقت و مراتب او؛ معنایابی ناظر به سلوک سالکانه و مواجید عارفانه؛ و معنایابی ناظر به مراتب عالم و مراتب تنزلات وجود.
جلوه های بسط(عوامل صعود به عوالم ملکوت) در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان و شاعران عارف و در راس آن ها حضرت مولانا بر اثر حالات خاص عرفانی و واردات غیبی گاهی احساس تقرّب به خدا، و گاه احساس دوری از خدا می کنند. زمانی که از موانع وصول به حقیقت؛ یعنی حبسگاه دنیا (عالم کبیر) و زندان تن (عالم صغیر) رهایی می یابند احساس تقرّب به خدا می کنند، در چنین حالتی دل و روحشان منبسط و شکوفا می شود. چون «بسط»واردی است که لطف و رحمت حق را در بردارد. ولی به هنگام گرفتاری در حبس گاه جهان مادّی و زندان تن، روح و روانشان دچار قبض می شود. برای این که «قبض»واردی است از حق تعالی بر دل عارف، برای تأدیب و تربیت وی.و همین عواملِ قبض، زمینه سازِ شکوفایی بسط در دل سالک می گردد. سالکان طریقت در مقام بسط خود را طایر گلشن قدس، و جایگاهشان را فردوس برین و صدر نشین عالم ملکوت می دانند و در مقام قبض خود را گرفتار دامگه حوادث، و تخته بند زندان تن می دانند. در این مقاله آن دسته از اصطلاحات عرفانی در مثنوی مولانا که به سالک در کشف و شهود و مشاهده ی انوار الهی و الهامات غیبی که در سیر و سلوک دست می دهد و باعث انبساط خاطر وگشادگی دل آنان می گردد مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است.
مفهوم «تقلیب عشق کبریا» در متون صوفیه (با تأکید بر آثار مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق، عمیق ترین و محوری ترین مفهوم در اندیشه و سلوک صوفیانه است. از منظر هستی شناسیِ صوفیانه، هستی قائم به عشق است و از منظر سلوک و اخلاق، عشق حبل المتین صوفی برای تعالی سعه وجودی تا مرتبه فناست. مشهور است که عشق هیچ نظم و آداب و ترتیبی ندارد؛ اما با این حال دارای مراحل، مراتب و شرایطی است که فهم دقایق آن برای اهل حقیقت و نیز برای اهل تحقیق اجتناب ناپذیر است. در این مقاله به نکته ای اساسی درباره تقسیمات و مراتب عشق و مجموعه ای از مفهوم سازی های مرتبط با آن پرداخته شده است. تقلیب عشق در طول حرکت حبّیِ سلوک کبریا به مرحله ای میانی اشاره می کند که بدون لحاظ این موقف/موقعیتِ واسط، راهیابی به مقام نهایی یعنی اتحاد عاشق با معشوق در عشق امکان پذیر نیست. «تقلیب عشق» موقعیتی است که در آن بیشترین شطحیات و هیجانات روحی صوفیه به وقوع پیوسته و حکایات و شکایات ایشان را مشحون از بیانات متناقض نما کرده است. در این مقاله مفهوم اساسی «تقلیب عشق» و حوزه شناختی و معنایی آن در متون صوفیه به خصوص در مثنوی مولوی بررسی شده است.
قاعده الواحد از منظر فلسفه و عرفان اسلامى با تأکید بر آراى ابن عربى و مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
قاعده «الواحد»، یکى از قواعد مهم فلسفى است که بر طبق آن، از علت واحد جز معلول واحد صادر نمى شود: «الواحد لایصدر عنه الا الواحد». با وجود توافقى که میان فلاسفه نسبت به این قاعده وجود دارد، در کلمات عرفا، این قاعده با انکار و یا دست کم اصلاح روبه رو شده است. فارغ از قبول یا عدم قبول اصل قاعده، چالش اصلى تقریر فلسفى و عرفانى تعیین مصداق براى مصدر و صادر اول و همچنین تبیین چگونگى صدور کثرات از علت واحد است. این مقاله با روش تحلیلى توصیفى درصدد است با ارائه قرائت هاى فلسفى و عرفانى این قاعده و بررسى ایرادات عرفا به فلاسفه، مصادیق ارائه شده براى مصدر و صادر اول در دو دستگاه فکرى را معرفى کرده، تقریر ایشان را نسبت به چگونگى صدور کثرات بیان کند؛ همچنین ثابت نماید که اولاً، فارغ از اختلافات صغروى فلسفه و عرفان، اصل قاعده با مبانى عرفانى سازگار است و ثانیا، ایرادى که عرفا بر فلاسفه وارد کرده اند قابل پاسخ گویى است؛ اگرچه تقریر عرفانى مبتنى بر رد یا قبول اشکال مزبور نمى باشد.
مراحل سلوک در عرفان اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سلوک عرفانى سخن از مراحل و منازل تکامل نفس انسانى در سفر الى اللّه است. در عرفان عملى از طبقه بندى هاى گوناگونى براى بیان مراحل و ارکان سلوک سخن به میان آمده است. بعضى از این طبقه بندى ها مراحل طولى حرکت الى اللّه را بیان مى کنند که یکى پس از دیگرى باید طى شود. برخى از تقسیم بندى ها اجزا و ارکان اصلى سلوک را متعرض مى شوند، که ممکن است ترتب زمانى بر یکدیگر نداشته باشند، هرچند ترتب منطقى و ذاتى بر یکدیگر دارند. در این مقاله، معرفت، محبت و اطاعت به عنوان ارکان اصلى عرفان اسلامى معرفى مى شوند که به طور منطقى مترتب بر یکدیگر هستند. ارگان سه گانه عرفان متناظر با ابعاد سه گانه انسان، یعنى عقل، دل و جوارح و کارکردهاى آنها یعنى ادراک، احساس و عمل، مى باشند. پس از بیان این طبقه بندى، برخى از طبقه بندى هاى معروف دیگر در عرفان اسلامى طرح و نسبت آنها با این طبقه بندى بیان مى شود.
مناسبات تصوف و الازهر با وهابیت در مصر (مطالعه موردی: رویکرد عبدالحلیم محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جریان وهابیت در سرزمین های اسلامی، به ویژه در مصر، از گذشته تا کنون یکی از مهم ترین دغدغه های عالمان الازهر بوده است. مشایخ الازهر برای تقابل با وهابیت براساس شرایط زمانی رویکردهای مختلفی را پی گرفته اند. در این میان نقش عبدالحلیم محمود، بسیار قابل تأمل است. رویکرد وی در تقابل با وهابیت، ایجابی و معطوف به تقویت جریان رقیب سلفیت، یعنی تصوف بوده است. عبدالحلیم محمودکوشیده است باترویج تصوف ازطریق نشان دادن صوفیان بزرگ به عنوان الگوی کامل، در قالبی همه فهم و جذاب، به مقابلة با وهابیت بپردازد. علاوه براین انتشار آموزه ها و تعالیم صوفیانه از راه های گوناگون، به ویژه در دورانی که خود با عنوان امام اکبر الازهر شناخته بود، نقش مهمی در گسترش و عمق بخشیدن به فرهنگ معنوی- اخلاقی و منعطف تصوف و کم کردن تأثیر وهابیت، رویکرد خشن و فرهنگ تکفیری آن داشت. واقعیاتی که باعث شد تا علاقة مردم به فرهنگ و آداب و رسوم صوفیانه همچون زیارت، توسل و برگزاری مراسم میلاد اهل بیت پیامبراکرم و اولیاء الهی که نقطه مقابل وهابیت بود، بیشتر و فرهنگ جامعه نسبت به وهابیت ایمن شود.
کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
اخلاق عرفانی از مهم ترین حوزه هایی است که از دیرباز مورد توجه متفکران مسلمان بوده است. این رویکرد منبعث از اخلاق دینی به ویژه قرآن است و به طور خاص به رابطة انسان با خدا تکیه دارد. در نوشتار حاضر، علاوه بر معرفی رویکردهای مختلف اخلاق اسلامی به ویژه اخلاق عرفانی سه رکن مهم نفس، فضیلت و سعادت که از مهم ترین مؤلفه های اخلاق عرفانی اند در آرای امام خمینی مورد بحث قرار گرفته اند. ایشان به تبعیت از پیشینیان خود به تحلیل نفس از دیدگاه فلسفی پرداخته و در نهایت تحلیلی عرفانی از نفس و مراتبش ارائه می دهد. این رویکرد اخلاقی بر مدار فضایل می چرخد؛ در نگاه امام تزکیه و دستیابی به فضایل، کمالات متوسطه ای هستند که حصول آنها مقدمه هدایت است. امام با قبول فضایل فلسفی، با الهام از منابع دینی به طرح فضایل دینی پرداخته اند. با نگاهی ذو مراتبی به فضایل دینی است که فضایل عرفانی معنا می یابند.اگر فرآیند تزکیه در چارچوب تخلیه رذایل و تحلیه فضایل به درستی صورت گیرد منجر به سعادت انسان خواهد شد. منظور امام از سعادت دستیابی به توحید است که غایت القصوای سیر انسانی و منتهی النهایه سلوک عرفانی است.
تأثیر آرای ابن عربی بر نظریة نجات فراگیر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نظریة نجات صدرالدین شیرازی را می توان بدیلی در کنار نظریات سه گانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمول گرایی و کثرت گرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. این نظریه با شباهت زیاد در آثار ابن عربی مشاهده می شود و خود ملاصدرا نیز در موارد متعدد دیدگاه خود را در این زمینه برگرفته از اندیشه های وی می داند. با مراجعه به آثار ابن عربی نیز می توان شباهت دیدگاه او و ملاصدرا را دریافت؛ هر چند گاهی اختلافاتی میان این دو اندیشمند مشاهده می شود. در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه ملاصدرا دربارة نجات اخروی که شمول گرایی فراگیر نامیده شده، با مراجعه به آثار ملاصدرا و ابن عربی، نحوة تأثیرپذیری ملاصدرا از ابن عربی نشان داده شده است.
بررسی عناصری عرفانی در تفکر مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مارتین بوبر یکی از فیلسوفان اگزیستانسیالیستی قرن بیستم است که طرفدار فلسفه همسخنی است، فلسفه همسخنی در مقابل و به مخالفت فلسفه ایده آلیسم به وجود آمده است. در این نوع نگاه دیگر «من» انتزاعی مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه سرو کار با «من» حقیقی و عینی است. وقتی صحبت از «من» عینی به میان می آید به دنبال آن، بحث رابطه میان موجودات که بخش مهمی از موضوعات اگزیستانسیالیستی محسوب می شود مورد توجه و مداقه قرار می گیرد. در این میان مارتین بوبر در بحث رابطه سخنان جدیدی را مطرح می سازد که در بن مایه های اندیشه او کاملا مولفه های عرفانی هویدا است. مارتین بوبر در بحث رابطه از دو نوع رابطه سخن به میان می آورد و آن ها عبارتند از رابطه «من- آن» و رابطه «من- تو». این دو رابطه دارای ویژگی های متفاوتی هستند هنگامی که شخص در برقراری رابطه با دیگری نگاهی ابزارگونه را پیش می گیرد و به دیگری به عنوان شیئی که قابل استفاده و بهره برداری است نگاه می کند و آن را مورد تجربه قرار می دهد رابطه «من- آن» شکل می گیرد. در این نوع رابطه انسان فاعل شناسا و دیگری متعلق شناسا واقع می شود. بوبر بیان می دارد که انسان تنها در این نوع رابطه است که قادر خواهد شد تا خود یعنی «من» را بشناسد و استعدادهای درونی خویش را به شکوفایی برساند همچنین هر یک از این روابط می تواند در سه حوزه متفاوت رخ دهد یعنی رابطه بین انسان با مادون انسان، بین انسان با انسان و بین انسان و مافوق انسان صورت بپذیرد. از نظر مارتین بوبر هر رابطه «من- تو»یی می تواند به رابطه «من- آن» بدل شود اما در برقراری رابطه با «تو»ی ابدی که همان خداوند است هرگز خداوند به «آن» تبدیل نمی شود.
وحدت وجود عرفانی در دیوان صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان، آموزه های عرفانی از مهم ترین اصول دینی و مذهبی هر آیینی است. مساله وحدت وجود از جنجالی ترین موضوعات عرفان اسلامی است که از زوایای مختلف مورد بحث و مجادله قرار گرفته و می توان آن را جمع الجموع نگرش های دینی به شمار آورد. از آن جا که نگرش و جهان بینی عرفانی با نظریه وحدت وجود متکامل می شود، نگارنده، این بحث را مبنای کار خود قرار داده و سعی خود را بر آن نهاده تا به شرح و تفسیر شکل گیری این نظریه پرداخته شود و بدین منظور نظریات واضع این علم، محی الدین بن ابن عربی، و به دنبال آن شاعر مورد نظر، صائب تبریزی، مورد بررسی قرار گرفته است. صائب از شاعران سبک هندی است که بسیار به این موضوع در دیوان خود پرداخته و وحدت را از پایه های اصولی جهان علی و معلولی می داند.
شیطان پرستی و راه های مقابله با آن
حوزههای تخصصی:
رویکرد حدیثی نجم الدین رازی در مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی رابطه بین حدیث و عرفان، همواره یکی از محورهای قابل بررسی حدیث پژوهان بوده است. با اینکه عارفان در مقام فهم آموزه های دینی، به ویژه در حوزه تفسیر قرآن، بر کشف و شهود تکیه می کنند، کسانی از آنان به حدیث به عنوان یک منبع شناخت در تبیین آموزه های عرفانی توجه خاصی داشته وآن را در آثار خود به کار برده اند. نجم الدین رازی به خصوص با عنایت به مبانی عرفانی ویژه خود در مقایسه با برخی عارفان دیگر، با چنین نگاهی به سراغ حدیث رفته و از آن در کتاب مرصاد العباداستفاده کرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، رویکرد حدیثی نجم الدین رازی را در کتاب مرصاد العبادبه ویژه از منظر نقل به معنا مورد واکاوی قرار داده است. نوع مواجهه نجم الدین رازی مؤید این نکته است که وی در تبیین تعالیم عرفانی، به حدیث به مثابه یک منبع معرفتی نگاه کرده و چنین رویکردی را می توان برگرفته از پیوند عرفان وشریعت در منظومه فکری عارفی مانند نجم الدین رازی دانست. صرف نظر از اندک احادیث مورد اسناد او که فاقد اعتبار و حجیت است، بیشتر احادیث این کتاب در متون حدیثی معتبر در نزد فریقین یافت می شود. تکیه بر نقل به معنا در کاربست احادیث در مرصاد العبادو توجیه آموزه های عرفانی براساس احادیث، مورد اهتمام این نویسنده عارف بوده است.
مبانی حکمی شفاعت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شفاعت واعتقاد به آن از جمله ضروریات آموزه های دین اسلام محسوب می شود. حصول شناخت کافی از این ضروری دین ومبانی حکمی و عقلی آن امکان برخورداری از این جریان رحمت الهی را فراهم می آورد. از دیدگاه حکمای اسلامی، شفاعت طبق قاعده امکان اشرف تبیین و در جهت تتمیم قابلیت قابل، مطرح شده است و از دیدگاه عرفای مسلمان از طریق انسان کامل در قوس نزول و صعود و همچنین اسماء حسنای الهی و ارتباط این اسماء با رحمت و غفران الهی و واسطه گری انسان کامل به عنوان مظهریت اسماء الهی در عالم ناسوت به وقوع می پیوندد. اعتقاد به خلیفه اللهی انسان کامل و اشرفیت و ولایت او بر سایر موجودات راه دستیابی به شفاعت را سهل و آسان می نماید. زیرا قلب انسان کامل آینه تجلیات ذاتی و اسمائی حق تعالی است که پس از تجلی بر آن وساطت او بر عالم، تجلی می نماید.
دیالکتیک غم و شادی در اندیشه عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی امکان خوانشِ دیالکتیکی غم و شادی در تجربه های عرفانی دو عارف بلندآوازه فریدالدین عطار و مولانا جلال الدین محمد بلخی پرداخته است. بدین منظور کوشیده ایم تا راهی را برای درک مفهوم ِ دیالکتیک و شهودِ دیالکتیکی در تجربه های رنگارنگ عطار و مولوی هموار کنیم، و مدعی شویم بیان دیالکتیکی ایشان ازعیان دیالکتیکی شان برآمده است. سپس غم و شادی را درزیست جهان ِ این دو عارف بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که اندوه و یا خرسندی آن گاه که روی در دنیا داشته باشند، غم نُما و شادی نُما هستندوآن گاه که فرد از چنبر زمان و مکان این عالم خود را رها کرد همه گریه و خنده اش، قبض و بسطش، فرح وملالش و غم و شادیش از گونهء دیگری می شود
اگر با این رویکرد به این تجربه عطار و مولوی نظر افکنیم، در خواهیم یافت که چگونه غرق شدگی در عشق و زیست در بی کرانگی، انسان را درموقعیت های زیسته متفاوتی قرار می دهد که رنگ و بوی تروتازه به آن خواهد بخشید. به مدد همین نظرگاه است که در می یابیم چرا عطار سراسر دردمندی و اندوه است وهر که راغم دارتراست،مقرب تر می بیند وچرا اساسا مولوی در عشق یکسره سخن ازطرب و دست افشانی دارد.
صلح آموزی با اتکاء به مبانی فلسفی عرفان اسلامی: دلالت ها برای مدیران آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش دست یافتن به مفروضه های بنیادین عرفان اسلامی و دلالت های این مفروضه ها برای آموزش صلح است. زیرا صلح، از جمله مهم ترین ضرورت ها و نیازهای جهان امروز تلقی می شود. بنابه نظر بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان تربیتی، آن را بایستی جزء مهم ترین اهداف تربیتی و آموزشی بشمار آورد. به نظر می آید صلح آموزی از منظر عرفان اسلامی می تواند به عنوان رویکردی نوین در مدیریت آموزشی مطرح شود. با این وصف، اهمیت این موضوع برای جوامع مسلمان دو چندان است زیرا به دلایل گوناگون، صلح در این گونه جوامع در معرض خطر قرار دارد. از جمله مهم ترین دلایل این امر می توان به نوع قرائت های اسلامی رایج در این گونه جوامع اشاره کرد. بنابراین، دغدغه و مسئله اصلی پژوهشگران در رابطه با صلح و آموزش آن، نوع نگاه قرائت های گوناگون اسلامی است. این مطالعه پژوهشی کیفی است که به روش تحلیلی – استنتاجی در ابتدا به استخراج و توصیف مفروضه های بنی ادین عرفان اسلامی پرداخت ه سپس به استنتاج دلالت های تربیتی این مفروضه ها برای آموزش صلح و کاربرد آن برای مدیران آموزشی کوشیده است. جامعه مورد بررسی در این پژوهش منابع، مقاله ها و کتاب های عرفانی است. پژوهشگران به عنوان ابزار پژوهش به بررسی اسناد، برای رسیدن به هدف یاد شده تلاش کرده اند. نمونه گیری پژوهش هدفمند بوده و زمانی که پژوهشگران دریافته اند به مقصود (نقطه اشباع) رسیده اند، مطالعه را متوقف کرده اند. نتایج پژوهش، گواه بر این است که اصل وحدت، اصل ظاهر و باطن، عشق و زیبایی، فطرت، تزکیه و تهذیب و دلالت های آن ها، شرایط و بستر تربیتی مناسبی برای کم کردن دشمنی و دگرگون سازی مفهوم دشمن فراهم کرده و در نتیجه، تحقق صلح آموزی را در نظام آموزش و پرورش بویژه تربیت دینی، امکان پذیر می سازد. از سوی دیگر، رویکرد یاد شده می تواند مورد پژوهش در حیطه مباحث مدیریت آموزشی و برنامه ریزی درسی باشد.