فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
34-5
حوزههای تخصصی:
بسیاری از روایات و افسانه های ساختگی تورات درباره زندگی پیامبران(ع) از طریق یهودیان تازه مسلمان به همراه بافته های خودساخته آنان، در کتاب های تفسیری و تاریخی راه یافت. بر همین اساس، احادیثی از پیامبر اسلام(ص) جعل کردند و افسانه هایی درباره آن ساختند و در بین خواص رواج دادند و به تَبَعِ آن، عوام نیز این جعلیات را واقعی پنداشتند؛ بدین ترتیب این افسانه ها در زبان مردم کوچه و بازار رخنه کرد و سبب خلق ضرب المثل هایی شد که از گذشته دور تاکنون، به عنوان جزئی از فرهنگ ها و باورهای مردم محسوب می شود. در این مقاله به شیوه تحلیلی توصیفی، ضمن تبیین سیر تاریخی برخی از این ضرب المثل ها از قبیل «حیله گری مار و دشمنی با انسان»، «زیر پای کسی علف سبز شدن»، «شومی کلاغ و مقدس بودن کبوتر»، «از دماغ فیل افتادن» و «خروس بی محل» که با هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، سبب خلق مضامین بکر و نو در ادب عرفانی شده و در اشعار شاعران عارف مسلک تبلور یافته، به نقد و تحلیل آن ها پرداخته شده است.
تحلیل و بررسی دلایل ضرورت بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
67-92
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بُعد جسمانی انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است. در این مقاله، به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بُعد جسمانی انسان از نگاه ابن عربی، پرداخته شده و به این سؤال پاسخ داده شده که آیا خلقت جسمانی انسان امری ضروری است یا اینکه امکان خلق انسان بدون بُعد جسمانی نیز وجود دارد. در نهایت، این نتیجه به دست آمده است که ضرورت بُعد جسمانی انسان با مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی (همچون حب اسماء به ظهور؛ تخاصم و تقابل اسماء؛ جامعیت، جانشینی، اعتدال و واسطه گری انسان) قابل اثبات است. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته است، نشان می دهد که بُعد جسمانی انسان یک حقیقت ضروری و لازم جهت تشکیل هویت انسانی، تکامل و سیر وجودی انسان از منظر ابن عربی است و این گونه نیست که اگر انسان، جسمانی خلق نمی شد، عالم هستی و ظهورات الهی باز به نحو کامل شکل می گرفت و نسبت و ارتباط انسان با هستی تغییری نمی کرد. از طرفی، اینکه اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیر جسمانی بر می گردد و بدن او صرفاً یک مرکب و امری زاید و طفیلی است، سخنی باطل است بلکه بدن انسان امری ضروری است در کنار نفس او.
آسیب شناسی مولوی پژوهی با تأکید بر مطالعات غربی و پژوهش های تکراری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
262 - 279
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که طی چند دهه اخیر سطح مطالعات و پژوهش ها در باره مولانا و آثارش در ایران و غرب رو به افزونی نهاده است جای آن دارد که این شمار از تحقیقات با رویکردی فراگیر آسیب شناسی شوند. در این مقاله مولوی پژوهی در دو حوزه «مولوی پژوهی و غرب» و «پژوهش های تکراری» در مطالعات مربوط به این بزرگمرد ادب، فرهنگ و عرفان ایرانی با تاکیدات بر مطالعات دانشگاهی بررسی شده و این نتیجه حاصل آمده است که ایرانیان در حوزه مولوی پژوهی و غرب قصور فراوانی کرده و راه های تعامل فرهنگی با غرب را از طریق مولانا نادیده انگاشته اند و نیز در انتقال مفاهیم، اطلاعات و یافته های پژوهشی ایرانی به غرب تلاشی در خور انجام نداده اند تا آن جا که باعث آمده است چهره متفاوتی از مولانا در غرب معرفی شود. هم چنین در این مقاله، بزرگ ترین آفت های پژوهشی در باره مولوی در تحقیقات و مطالعات ایرانیان که به صورت کتاب، مقاله، پایان نامه و طرح پژوهشی تولید می شوند تکرار، موازی نویسی و همسان نویسی اعلام شده است که برای دفع این آفت ها و پیشگیری از آسیب های پژوهشی بیش تر در محدوده موضوع مورد بررسی راه کارهایی ارائه شده است.
رؤیت خدا در پرتو آیات و روایات با تأکید بر نظر متکلمان وعرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
89 - 108
حوزههای تخصصی:
ظاهر شماری از آیات قرآن بر رؤیت خداوند در قیامت دلالت دارد مانند آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَهٌ الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت /23-22)؛ اما ظاهر برخی دیگر آیات از جمله آیه: «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» (انعام /103) رؤیت خداوند را انکار می کند. آیه «الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت/23) از مهم ترین آیات مورد اختلاف مفسران اشاعره، معتزله و امامیه و نیز عرفا می باشد. در این آیه شریفه چیستی معنای واژه های «الی» و «ناظره» مورد دقت مفسران قرار گرفته است. این آیه با عطف توجه به واژه «ناظره»، یکی از مستندات قائلین به جواز رؤیت خداوند از جمله اشاعره می باشد. مفسرین معتزله و امامیه ضمن تبیین معنای صحیح آیه، قول اشاعره را نادرست اعلام کرده اند اما خود در بیان معنای آیه دچار اختلاف شده اند. در بیان عرفا، مفهوم رؤیت و نظر با آنچه که متکلمان برداشت می کند متفاوت است؛ رؤیت هم ان عل م ش هودی و حضوری است که ج ز ب ه خ ود انس ان و متعلق ات او تعلق نمی گیرد. در این پژوهش به روش اسنادی و کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی و مقایسه ای، سعی در بیان و بررسی اقوال مختلف مفسران داشته و با جمع آوری تمام احتمالات معنایی به همراه گونه های مختلف عقلی- نقلی به بررسی و تبیین این آیات پرداخته است. نتایج نشان می دهد که امکان «رؤیت خدا» با چشم سر، چه در این دنیا و چه آخرت، امکان پذیر نیست و نظر صحیح، انتظار کشیدن رحمت، ثواب و نعمت های خداوند می باشد.
تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
38 - 55
حوزههای تخصصی:
شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقه اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورت های سه گانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند. پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می گیرد و توجه ویژه ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می دانند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همه اسمای الهی است. ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطه حق، انسان کامل و عالم می پردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیک ترین تجلی به خدا محسوب می شود و می گوید انسان کامل واسطه فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولیّ خدا را کسی می داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان ها از او تبعیت می کنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالباً محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداخته اند و هر یک از ضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند.
تحلیل روابط بینامتنی در تفسیرهای صوفیانه از آیه 17 سوره انفال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
239-268
حوزههای تخصصی:
تفسیرهای کلامی و صوفیانه از آیات قرآنی در شکل گیری زبان و اندیشه صوفیان نقش مهمی ایفا کرده است؛ به طوری که بررسی بینامتنی روابط این تفسیرها، در شناخت نظام فکری متصوفه اهمیت ویژه ای دارد. یکی از مهم ترین آیات قرآنی که بارها در متون عرفانی اهل سنت، تفسیر و تأویل شده، آیه 17 سوره انفال است. در این مقاله نقش روابط بینامتنی تفاسیر این آیه در شکل گیری نظام اندیشه و سلوک صوفیانه مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور، با روش توصیفی تحلیلی، داده های متنی کلامی و عرفانی از آیه مذکور تحلیل، و ارتباط اندیشه عرفانی توحید افعالی و آثار آن (رضا و تسلیم، موت اختیاری و...) را با اندیشه زیربنایی کلام اشعری نشان داده شده است. همچنین، نقش تفاسیر صوفیانه این آیه در سه سطحِ تعالیم نظریِ خداشناسی و انسان شناسی، تعالیم سلوکی و توصیف و تبیین تجارب عرفانی بررسی گردیده و مشخص شده است که تفسیر صوفیانه توحید افعالی در آیه مذکور در هر سه سطح اثرگذار بوده است؛ از این رو این آیه در شکل دادن به نظام معرفتی و سلوکی صوفیان اهل سنت، نقش مهمی ایفا کرده است.
نقش سیاسی - مذهبی مسیحیان نسطوری در زمان خسروپرویز؛ مطالعه موردی: نقش پاتریارخ سبریشوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
400 - 381
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مسیحیان در روزگار ساسانیان، بررسی وضعیت آن ها در آن دوران، به درک بهتر تاریخ مسیحیت و حکومت ساسانی کمک می کند. روزگار خسروپرویز را باید به عنوانِ یکی از مقاطع مهم تاریخ ساسانی و مسیحیان ایران در نظر داشت. یکی از شخصیت های مهم مسیحی در زمان خسروپرویز، سبریشوع بود که به مقام پاتریارخی کلیسای نسطوری رسید و نقش سیاسی - مذهبی مهمی را ایفا کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبریشوع با فرمان مستقیم خسروپرویز و بدون رضایت رهبران کلیسای نسطوری در سال 596 م. به مقام پاتریارخی رسید و خسروپرویز در جلب نظر مساعد مسیحیان نسطوری نسبت به خود، تسلط بیشتر بر آن ها و مراودات سیاسی خود با امپراتور ماوریکیوس از وی استفاده کرد. همچنین، سبریشوع با حمایت خسروپرویز سعی کرد اختلافات داخلی کلیسا را حل کند و در هنگام آغاز جنگ های خسروپرویز و بیزانس، به عنوانِ نماینده مسیحیان نسطوری، خسروپرویز و سپاهیان ساسانی را همراهی کرد.
درون مایه های دینی و عرفانی در رمان «اللاز» اثر طاهر وطار (براساس الگوی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
291 - 310
حوزههای تخصصی:
فرقه های تصوف و عرفان در دوره معاصر در جهان اسلام نقش مهمی در انقلابات و ادبیات پایداری داشته اند. حرکت های فکری و انقلابی فرقه های صوفیه در الجزایز، یکی از تأثیرگذارترین و برجسته ترین نقش تصوف و عرفان در این دوره است. زیربنای اندیشه طاهر وطار، نویسنده تاثیرگذار معاصر الجزایر در محیط عرفانی و دینی پایه گذاری شد. در پژوهش حاضر سعی بر این است به درون مایه های عرفانی و دینی در رمان «اللاز»، از نخستین و معروف ترین رمان های وطار، به روش تحقیقی، پژوهشی- تحلیلی اشاره کنیم. با خوانش دینی و عرفانی در رمان «اللاز»، نتایج نشان می دهد که این رمان، حاوی برآوردهایی است که نویسنده با زبانی ساده به دور از تکلّف و با استفاده از زبان معیار و با صحنه پردازی دقیق و تصویرپردازی جزئی برای درک عمیق درون مایه رمان توسط خواننده تلاش می کند. در این رمان رگه هایی از عرفان و تصوف و دین مدارانه چون پیامبر اکرم(ص) الگوی رفتاری، رجا، ضرب المثل های دینی به شیوه ای هنری مطرح شده تا اتّفاقات و ماجراهای داستان را به خوبی برای مخاطبان به تصویر بکشد و در خوانش سطح تفسیر فرکلاف به زیبایی دیده می شود.
مقایسه تحلیلی ردیه های عالمان اخباری عصر صفوی با تکیه بر درایت نثار محمد علم الهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
185 - 206
حوزههای تخصصی:
محمد علم الهدی (1039-1115ه .ق)، فرزند ارشد ملامحسن فیض کاشانی، در رساله درایت نثار به نقد مجدانه صوفیه پرداخت. این رساله از جمله ردیه های عصر صفوی است که تاکنون به نثر ادیبانه و تصاویر شاعرانه آن توجه نشده است. دسته ای از عالمان و فقیهان شیعه در عصر مذکور، به قصد تثبیت تشیع و دفاع از شریعت محمدی به مخاصمه صوفی برخاستند. همگی ایشان از زبانی ساده و بی پیرایه بهره جستند؛ اما در این میان علم الهدی سه گونه نثر متفاوت را به کار گرفت. این نوشتار می کوشد ضمن بررسی ردیه های مشهور و تحلیل مقایسه ای موضوعات مشترک میان آن ها، ارزش های ادبی و سبک نثر رساله درایت نثار را معرفی کند و در نهایت، نشان دهد تمام ردیه های موردِواکاوی این پژوهش، با تکیه بر اخباری گری بسیار، بر تصوف تاخته اند و تنها اثری که افزون بر استناد فراوان به آیات و احادیث، به کاربست آرایه ها و زیورهای ادبی توجه کرده تا توجه مخاطبان را جلب کند، درایت نثار محمد علم الهدی است.
دیدگاه های علاءالدوله سمنانی درباره بودیزم و بوداییان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
116 - 134
حوزههای تخصصی:
علاءالدوله سمنانی- صوفی بلندآوازه و برجسته سده های هفتم و هشتم هجری ایران- سال ها پیش از ورود به تصوف، از نوجوانی وارد دستگاه ارغون، ایلخان متعصب بودایی شد و حدود ده سال از عمر خویش را در معیّت و صحبت او به سر برد و طی این مدت نسبتاً طولانی مجالی مناسب برای آشنایی و هم سخنی مستقیم با بوداییان، بویژه روحانیان و بخشیان بودایی و آگاهی از باورها و اعمال بوداییان به دست آورد. همچنین وی بنا به ادعای خودش، به خاطر تسلط بر زبان های ترکی و مغولی توانسته بود منابع بودایی را مطالعه نماید. بنابراین انتظار می رود که اطلاعات و دانسته های سمنانی از آیین بودا و راه و روش و معتقدات روحانیان بودایی در برخی از آثارش به نحو قابل توجهی راه پیدا کرده باشد. نظر به آن که بررسی بودیزم در آثار سمنانی موضوعی جدید است و فقط در چند اثر به صورت پراکنده و ناکافی بدان پرداخته شده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل اشارات و عبارات سمنانی درباره بودیزم و بوداییان که در شماری از نوشته هایش منعکس شده است بتوانیم به دیدگاه های در باب بودا، بوداییان و باورهای بودایی دست یابیم تا ضمن بررسی انتقادی اطلاعات سمنانی در این زمینه، جنبه هایی از سرگذشت نیمه روشن آیین بودا و بوداییان در ایران نیز آشکار گردد.
تحلیل دیدگاه عرفانی سنایی از مضامین دیو(ابلیس)، تقدیر، عالم غیب و ملک در حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
269 - 288
حوزههای تخصصی:
حدیقه الحقیقه سنایی غزنوی ازرویکردهای مختلف تحلیل وبررسی شده است و به سبب طرح مباحث دینی- عرفانی و همچنین اندیشه های حکمی و اسلامی، که گهگاه پیوندی ناگزیر با متافیزیک دارند، بستری مناسب برای بازتاب بن مایه های ماورای طبیعی به شمار می آید. در مقاله حاضر، ضمن استخراج مصادیق دینی وقرآنی چون تقدیر، عالم غیب وملک، در حدیقه الحقیقه سنایی و ارائه جنبه های آماری و نشان دادن بسامد هریک، به تبیین مؤلفه هایی ازدیدگاه سنایی پرداخته شده وبه سبب ساختار تعلیمی، کارکردهای نمادین برخی از این مضامین نیز موردتوجّه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهدکه در دیدگاه عرفانی سنایی به تبع باورهای دینی و اسلامی ایشان نیز، مضامین قرآنی واسلامی فراوانی در ذهن و زبان وی حضور دارد. با مرور به حدیقه سنایی به وضوح می توان کاربرد فراوان اصطلاح و مضامین مذکور را مشاهده کرد که درمیان چهارمضمون مذکور، عالم غیب بیش ترین بسامد را داردوازطرف دیگر سنایی به شیوه های گوناگون ازاین مضامین بهرگیری می کند.نظرگاه عرفانی وی نشان می دهدکه مسلک عرفانی اش، عرفان صرف نیست ونگاه عرفانی- شریعت به این گونه موضوعات دارد. کلید واژه ها:
تأویل های عارفانه و عاشقانه مولانا از قصه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
77 - 100
حوزههای تخصصی:
مثنوی به عنوان یکی از مهم ترین آثار عرفانی منظوم زبان فارسی از جنبه های مختلف شایسته بررسی است. مولانا در مثنوی بسیار از آیات قران بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قران کریم تأویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آنها است. تأویل در فرهنگ اسلامی و بخصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کار برده می شود. اصولاً اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولانا است به همین دلیل او به تأویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قران کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تأویل آیات قران کریم در مثنوی شیوه ای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون می آورد؛ ولی ظاهر را نفی نمی کند. یکی از مهم ترین شرایط تأویل از نگاه او تأویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و لازمه آن دوری از هوی و هوس است. دومین و شاید اصلی ترین مؤلفه تأویل از نگاه مولانا اثر و نتیجه آن است به این معنی که تأویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند. موضوع این پژوهش تأویل عارفانه و عاشقانه مولانا از آیات قران کریم است. یکی از مهم ترین شرایط تأویل از نگاه مولانا، تأویل خویشتن است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و نتیجه آن فلاح و رستگاری است به این معنی که تأویل باید آدمی را به سعادت رساند و به رحمت خداوند امیدوار سازد.
وادی نانوشته؛ چگونگی تقابل صورت و معنی در منظومه عرفانی منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
207 - 227
حوزههای تخصصی:
عطار در منطق الطیر از هفت وادی نام می برد؛ اما یک وادی نانوشته وجود دارد و آن گذشتن از صورت و رسیدن به معنی است. این موضوع به صورتِ تقابل این دو در کل منطق الطیر به شکلی نانوشته و نامنسجم منعکس شده است. در سخن عطار، صورت در مفهوم مجاز، کثرت ها، ظاهر، دنیا و وابستگی های به آن دیده می شود و معنی نیز در مفهوم وحدت، باطن، روح، تعالی و رسیدن به حقیقت می آید. حکایت این مرغان را هم در شکل و قالب و هم در محتوا و معنا می توان گذر از صورت به معنی دانست؛ زیرا عطار از قالب داستانی تمثیلی بهره برده و در متن هم خواننده و سالکِ راه را به گذر از ظواهر و صورت ها و توجه به معنی فرامی خواند. وی راه گذر از صورت و رسیدن به عالم معنی را در بریدن از وابستگی ها، داشتن همت و انصاف و درمجموع در طلب و عشق و فنا می بیند.
بن مایه های عرفانی در سروده های عربی شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
9 - 24
حوزههای تخصصی:
شیخ بهایی از دانشمندان بزرگ عصر صفوی است که در زمینه های مختلف علمی صاحب نظر بوده است. یکی از جنبه های شخصیتی او که در شعرش متجلّی شده سلوک و گرایش عرفانی اوست. شیخ بهایی اندیشه های عرفانی خود را از منابع اصیل آن یعنی قرآن، احادیث نبوی(ص) و اهل بیت(ع) دریافت کرده است؛ که در این میان انس ایشان با صحیفه سجادیه و آشنایی با آثار عرفای ایرانی نقش به سزایی در شکل گیری اندیشه های عرفانی او داشته است. جستار پیش رو با هدف شناخت بن مایه های عرفانی در اندیشه شیخ بهایی و با روش تحلیل محتوا بخشی، سروده های عربی او را مورد نقد و تحلیل قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مضامین عرفانی در اشعار عربی شیخ بهایی شامل طیف وسیعی از معانی می شود که مهم ترین آنها محبت و عشق، ریاستیزی، شراب روحانی، وصال، شهود عرفانی و سماع است. بن مایه اشعار عرفانی او را می توان در عشق و تزکیه نفس خلاصه کرد که منجر به کسب علم شهودی و حضوری می شود و او را از مدرسه و جلسات درس بی نیاز می سازد.
ارتباط تجربه عرفانی و خلاقیت های هنری نِفَرّی در المواقف و المخاطبات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
244-219
حوزههای تخصصی:
ابوعبدالله نِفَرّی از عارفان بزرگ و در عین حال گمنام قرن چهارم هجری است که تأثیری شگرف بر منظومه عرفانی پس از خود گذاشته و ابن عربی از او با لقب «رجال الله» یاد کرده است. مهم ترین اثر نفرّی، دو کتاب در شرح مکاشفات وی به نام های المواقف و المخاطبات است. این نوشته ها مبتنی بر نوعی گفت و گو میان خدا و انسان است که خداوند پیوسته نفرّی را خطاب می کند و از این طریق، حقایقی را بر قلب او آشکار می سازد. زبان نفرّی در مواقف و مخاطبات ، پارادوکسیکال و سرشار از رمز و سمبل و ابهام است که راوی با خروج از هرگونه «لسان معتاد» و «منطق مألوف»، روابط دال ها و مدلول ها را به هم می ریزد و دلالت هایی بدیع می آفریند. از سوی دیگر، این زبان و گزاره ها، ارتباطی مستقیم با تجارب و حالاتِ عرفانی دارد؛ به گونه ای که نفرّی متناسب با افق انتظار، باورها و موقعیت ذهنی خود، زبان خاص خویش را برگزیده که می توان از آن به «بیانِ موسیقیِ هیجان در زبان» تعبیر کرد. نگارنده در این مقاله کوشیده است ضمن تبیین مقدماتی درباره احوال و آثار نفرّی، عمده ترین عناصر اختصاصی منظومه عرفانی وی یعنی مواقفِ «وقفه، سوا، معرفت، رؤیت و حجاب» را بیان کند و با اشاره به نکاتی درباره تجربه عرفانی و شروط و ملازمات آن و ارتباط مستقیم این نوع تجربه با نظام زبان، در نهایت به این نتیجه برسد که اوج و حضیضِ تجربه عرفانی، رابطه مستقیمی با اوج و حضیضِ زبان و خلاقیت های هنری نفرّی یا هر عارف دیگر دارد و ازاین رو، «حال عالی» در آینه «قال هنری و جمال شناسیک» نمودار می شود.
بررسی و تحلیل تصوف پژوهیِ تطبیقیِ توشیهیکو ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
108-83
حوزههای تخصصی:
رویکرد عرفان تطبیقی در تحقیقات ایزوتسو، کشف مجموعه ای از نظام هاست که الگوی عام مشترکی دارند. از نظر ایزوتسو، نظام های متافیزیکی ذاتاً تفاوتی ندارند؛ به گونه ای که همگونی های فراوانی میان آیین بودایی ذِن و عرفان اسلامی وجود دارد. این جستار با روش قیاسی تحلیلی، در پی اثبات این فرضیه است که فهم درست عرفان پژوهی ایزوتسو ، از منظر تصوف پژوهیِ تطبیقی او، قابل درک است. ایزوتسو برای این امر از رویکرد پدیدارشناسی، معناشناختی و به ویژه نظریه فراتاریخی و فرازبانی بهره برده است؛ زیرا به نیکی دریافته است که در پدیدارشناسی، امکان گفت وگو محقق می شود. ایزوتسو در تاریخ و ارضی قدسی، عارفان دو مکتب شهودی را هرچند از دو فرهنگ متفاوت، با «همدلی وجودی»، به گفت وگو می نشاند. رهیافت حاصل از این پژوهش نشان می دهد با وجودی که ایزوتسو با رویکردی معناشناختی، به درستی، «وحدت وجود»، «خلق مدام»، «عدم و فنا»، «نفس و تهذیب آن» و «رؤیا و تخیل خلاق» را مؤلفه های مشترک اندیشه های شرقی می داند، در تطبیق عرفان اسلامی و تائویی، به تمایزها و تفارق ها توجه چندانی ندارد؛ از جمله آنکه ماهیت عرفان ابن عربی، «نظری»، و عرفان تائویی، بر «عمل» استوار است. «تائو» و «وجود» معادل دقیقِ یکدیگر نیستند و ایزوتسو به وجه دومِ تفسیر «تائو»، که ماهیتی مادی گرایانه دارد، وقعی نمی نهد. از دیگر سو، ایزوتسو به نظام مند کردن نظام هستی شناسی ابن عربی التفات چندانی ندارد و بدین سبب، به امتزاج تصوف با سنن فلسفی، که قونوی و کاشانی مروّج آن بوده اند، بیشتر گرایش دارد، تا ابن عربی را در پروژه فکری خود بگنجاند.
بررسی کارکردِ ساختارهای موسیقایی در زبان عرفانی مصباح الهدایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
141 - 164
حوزههای تخصصی:
بررسی ارتباط متقابل فرم و محتوا در آثار عرفانی - ادبی علاوه بر تبیین کارکرد های عناصر دخیل در آن متون، انگیزه های مؤلف را از نگارش آن اثر نشان می دهد. مصباح الهدایه اثر معروف و برجسته عرفانی عزالدین محمود کاشانی در قرن هشتم ه است که در زمینه عرفان نظری نگاشته شده است. مؤلف با گسترش تبویب آرای نظری صوفیه، استشهاد به اقوال ایشان و توجه افراطی به ساختار موسیقایی کلام می کوشد از زبان تصوف که در قرن هشتم هیچ گونه صدق عاطفی و تجربه نفسانی ندارد، آشنایی زدایی کند؛ اما این توجه افراطی به ساحت موسیقایی زبان، جز مبتذل ساختن آن و مرموز و مغموض ساختن کلام نتیجه ای در پی ندارد و هرگز از تجارب اصیل عرفا در سده های نخستین خبر نمی دهد. نگارندگان در این نوشتار با تبیین انگیزه ها و عوامل درون متنی و برون متنی به تحلیل چرایی کاربرد آگاهانه موسیقی در کتاب مصباح الهدایه می پردازند. به طورکلی، فقر تجارب اصیل عرفانی در قرن هشتم، تقلید از ساحت لفظی زبان عرفانی ابن عربی در تکوین عوالم عرفانی – موسیقایی، سبک فنّی و قابلیت ساختارهای صرفی و اشتقاقی زبان عربی ازجمله اسباب و انگیزه های مؤلف از کاربرد آگاهانه موسیقیِ کلام بوده است. علاوه براین، بررسی تطبیقی متن مصباح الهدایه با منابع عربی آن و کیفیت تأثیرپذیری مؤلف از سخنان صوفیه، نشان می دهد که مؤلف در بهره گیری از مضمون سخن مشایخ، استشهاد به سخنان ایشان و گسترش محور افقی کلام مشایخ، ساحت موسیقایی کلام را تقویت کرده است.
نقد و بررسی رابطه عشق و ایمان فرد در سپهر های وجودی فلسفه سورن کرکگور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان در اندیشه کرکگور دارای سه سپهر استحسانی، اخلاقی و ایمانی است. فرد در سپهر استحسانی در پی هواهای نفسانی، و در سپهر اخلاقی ملتزم به دستورهای اخلاقی است و در سپهر ایمانی، ماسوای خدا را ترک می گوید. عشق و ایمان دو مؤلفه کلیدی در افق اندیشه کرکگور هستند که در گذر از سپهر اخلاقی به سپهر ایمانی مطرح می شوند. مسئله اصلی این پژوهش، رابطه عشق و ایمان در سپهرهای وجودی فلسفه کرکگور است. وی به معرفی دو نوع عشق زمینی و الهی می پردازد و از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان نمونه والای عشق و ایمان یاد می کند و چونان وی، از عشق زمینی به عشق الهی پل می زند و آن را اوج ایمان معرفی می کند. رهیافت های به دست آمده در این پژوهش، مطابق دیدگاه کرکگور نشان می دهد: 1. کرکگور ایمان را بر التزام شورمندانه به خداوند استوار می داند که درک آن به وسیله عقل غیر ممکن است؛ 2. از نظر کرکگور، عشق و ایمان یاریگر یکدیگر در تکامل فرد هستند؛ 3. بن مایه چنین نگرشی، غیر معقول شمردن ایمان و وظیفه مند دانستن عشق در اندیشه کرکگور است.
تبیین و تحلیل آموزه تضاد در هستی شناسی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
93-114
حوزههای تخصصی:
آموزه تضاد/ تخالف در سنت های فکری شرق و غرب، به گونه های مختلفی ظاهر شده است. در حوزه اسلامی، دانشمندان مسلمان متأثر از فلسفه یونانی، به طرح تضاد ارسطویی و تبیین و تکمیل آن پرداخته اند. مولانا در عرصه شعر تعلیمی عرفانی، وجوهی از این آموزه را در پهنه هستی طرح می کند که در نوع خود بی نظیر است و موقف وی را از پیشینیان متمایز و ممتاز می سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مثنوی می کوشد تا از ساحات تضاد (۱. تضاد مرآتی، تضاد ذات حق/ مطلق هستی با مظاهر و تجلیات او/ نیستی؛ 2. تضاد تکمیلی، تضاد میان مظاهر حق)، پرده بردارد و ویژگی ها و کارکرد های آن را عرضه کند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تضاد از نگاه مولوی، نه با تضاد منطقی ارسطویی/ اسلامی تناسبی داشته و نه از جنس تضاد دیالکتیکی افلاطونی/ هگلی است؛ بلکه به معنای نوعی ناسازگاری است که نه در وجود، بلکه بعد از موجود بودن ظهور پیدا کرده و در عین حال منتج به وضع مجامع سنتز نیز نمی شود. در این قسم از تضاد که به دلالت مولانا می توان آن را تضاد تکمیلی و قوام بخش نامید، ضدین در صلح و آشتی، به تکمیل کار همدگر پرداخته و هدف واحدی را برآورده می سازند و در نهایت، سامان مندی و استقرار و استمرار کلیت نظام آفرینش را رقم می زنند. تضاد در این ساحت ویژگی ها و کارکرد هایی همچون قوام بخشی، اندراج، زمینه سازی، تنوع بخشی، معرفت آفرینی و... دارد.
تحلیل زبان عرفانی روح الارواح سمعانی بر اساس نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
209-238
حوزههای تخصصی:
برای ورود به جهان فکری عارفان و شناخت نگرش ایشان، باید به بررسی زبان عرفانی آنان پرداخت. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، به بررسی زبان عرفانی متن روح الارواح پرداخته شده است. بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، همنشینی لایه های مختلف متنی که از رمزگان های مختلف، انتخاب و ترکیب شده اند و نیز همنشینی عناصر رمزگان های آن ها به صورت فعال و اثرگذار است و بر روی هم یک ساختار نشانه ای را پدید می آورد. در این جستار، بر اساس این اصول و مبانی دیگر نشانه شناسی لایه ای، به بررسی نقش همنشینی واژگان کلیدی و پربسامد «جلال» و «جمال» و «لطف» و «قهر» با عناصر رمزگان های مختلف در روح الارواح سمعانی پرداخته ایم. بر مبنای زمینه های کلامی و دینی متن و نیز جنبه های ادبی و هنری آن، روابط رمزگان اصطلاحات عرفانی، عناصر کلامی، زبان قرآنی و رمزگان زیبایی شناختی روح الارواح را بررسی کردیم. با تحلیل مواد متنی دریافتیم تأثیرگذاری عناصر پربسامد رمزگان عرفانی و کلامی متن، در لایه های مختلف متن، و ارتباط آن با عناصر دیگر، نشان دهنده نقش ساختاربخش این عناصر به عنوان عناصر کلیدی متن است.