فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
جایگاه فلسفه در تمدن اسلامی و بهطور خاص در ایران و ارتباط آن با اعتقادات دینی همواره مدنظر محققان بسیاری بوده است. غربیان میپندارند که پس از انتقادات غزالی و با مرگ ابنرشد فلسفه در سرزمینهای اسلامی خاموش شد. اما سیر فلسفه در ایران تا امروز بطلان این نظر را نشان میدهد. در واقع از یک طرف غزالی با نقد کلامی خود نظر فلاسفه را بهطور روزافزون به مبانی دینی جلب کرد و از طرف دیگر عرفا با نقد روشمند خود از فلسفه و باتوجه به اشراق و طریق عملی همراه با سلوک فردی و مبانی اعتقادی در شکل دادن نظام جدید فلسفی در ایران که در آن مبانی کلامی، فلسفی و عرفانی در حکمت متعالیه سازمانی نو و بدیع یافت، یاری بسیار رساندند. در این مقاله، نگارنده سهم شیخ محمود شبستری شاعر و عارف بزرگ ایرانی را در ایجاد این طریق جدید بررسی کرده و نشان میدهد که این متفکر با نقد ایجابی و روشمند فلسفه مشایی از دیدگاه عرفانی و معرفتشناسی اشراقی، و با توجه به سلوک فردی همراه با مبانی اعتقادی و زبان رمزی، و با طرح حکمت در مقابل فلسفه مشایی در این امر نقش مهمی داشته است.
تجلی در عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
تجلی به معنای جلوه گری، ظاهر، آشکار و درخشنده شدن است. در اصطلاح درخشش نور الهی بر دل عارف و کلاً تجلی حق بر هستی است. این جلوه الهی با محو و نابودی صفات بشری همراه می باشد.
تجلی سه قسم است: تجلی ذات که نشانه اش فنای ذات و تلاشی صفات سالک در سطوات انوار ذات الهی است. آن را صقعه می گویند. تجلی صفات که نشانه اش به صفات جلال خضوع و خشوع در برابر قدرت و جبروت حق است یا به صفات جمال که نشانه اش سرور و انس در برابر لطف، رحمت و رافت حق است.
تجلی افعال که نشانه اش ندیدن افعال خلق و مشاهده فعل الهی در همه جا و هر فعل را از نسبت دادن به خود ساقط کند.
افعال آثار صفاتند و صفات مندرج تحت ذات پس شهود تجلی افعال را محاضره و شهود تجلی صفات را مکاشفه و شهود تجلی ذات را مشاهده نامند.
علت پیدایش همه موجودات همان تجلی حق است که به دو صورت تعبیر شده است.
تجلی علمی: ظهور حق در صورت اعیان ثابته در حضرت علم (فیض اقدس) است.
تجلی شهودی وجودی: ظهور حق به احکام و آثار اعیان ثابته (فیض مقدس).
در تجلی نخست در مرتبه علم، حق به صورت اعیان و قابلیت و استعدادهای آن ظهور کرده است و در تجلی دوم به احکام و آثار اعیان مطابق استعدادها و قابلیت های آن ها تحقق بخشید و عالم را به وجود آورد. وجود عالم اثر تجلی حق است.
اگر تجلی حق بر همه اشیاء نباشد حقیقت اشیاء ظاهر نمی شود.
چون عالم از تجلی خالی ماند آناً نابود می گردد و چون تجلی خدا در عالم جریان یابد جهان باقی ماند پس کل هستی به ظهور و تجلی حق باقی است.
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
فتوت و تصوف و تاثیر آن دو بر یکدیگر
حوزههای تخصصی:
فتوت یا جوانمردی یک خصلت ارزشمند و نیاز جامعه بشری و عنصر فکری و فرهنگی اجتماعی ما و سیره پیامبران و صالحان، مورد تائید ادیان الهی و کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم می باشد. آیین فتوت یک انجمن و تشکیلات انسان دوستانه ای است که با گرد همایی مردان جوان و شجاع و پاک و با هدف خیرخواهانه برای بهبود و رفاه حال عامه مردم و کمک به مظلومان و بینوایان در شرایط سخت و بحرانی شکل گرفته و به وجود می آید. فتوت یک اصطلاح دینی اجتماعی و صوفیانه ای است که پس از تصوف، بیش از هر طریقه ای در کشورهای اسلامی رواج داشته است و به دلیل انتساب به انبیاء عظام الهی برتر از همه راهها به شمار می رود، و در میان مفاهیم و موضوعات رایج و معمول بیشترین سنخیت و ارتباط و تعامل را با نظام تصوف و عرفان دارد و یکی از جنبه های مهم تاریخ اجتماعی تصوف ایران محسوب می شود. رفیق و یاور دوران نا مردی ها و ناداری ها و سختی ها و خدمتگذار بندگان خدا و مؤثرترین روحیه و وسیله برای حفظ روح ملی و دینی، ایرانی - اسلامی و ایستادگی قیام در برابر ستمگران و بیگانگان بوده است و قیام صفاریان، سربداران، مرعشیان و صفویان به کمک و رهبری ارباب تصوف و فتوت صورت گرفته است، تعامل و امتزاج فتوت و تصوف بیشتر از هر جای دیگر در خراسان نمود و ظهور داشته، و در ادبیات ملی و دینی ما از جایگاه والایی بر خوردار است.
نقش استاد در سلوک الی الله
حوزههای تخصصی:
بهره بردن از استاد و راهنما در سیر الی الله امری ضروری است زیرا سالک راه حق برای نجات یافت از دام نفس و وسوسه های شیطانی نیازمند راهبری است که او را دستگیری نماید اما نکته اساسی در نحوه استاد واجد شرایط است زیرا سالک به او دل می سپارد و اعتقادات او را در امور دینی می پذیرد و در حقیقت به سوی مقصدی راه می پوید که استاد قبلاً به آن رسیده است به این جهت در این نوشتار از ضرورت استفاده از راهنما و شرایط او و نحوه یافتن استاد واجد شرایط سخن گفته شده است.
جمال شناسی شعر مولانا در مثنوی شریف
حوزههای تخصصی:
این مقاله که از یک پژوهش دراز دامن درباب زیبایی شناسی سخن مولانا در مثنوی شریف، برگرفته شده، بر آن است تا نحوه سخن گفتن و شیوه انتقال معانی بلند عارفانه مولانا را از رهگذر تصویرهای شاعرانه نشان دهد.
بنابراین پس از یک در آمد کوتاه، طرز تلقی مولانا را از زیبایی یا به سخن دیگر نگرش زیبایی شناسانه او را به اختصار بررسی کرده ام و سپس «تصویر» را به مثابه یگانه ابزار نمایش صورت های ذهنی شاعر، معرفی کرده، آن گاه برای نمودن توانایی مولانا در این امر، ابزارهای تصویر آفرینی او را در مثنوی نشان داده ام. در این بخش نگاهی گذرا به زیباشناسی حکایت های مثنوی، افکنده و سپس تشبیه، استعاره، کنایه، پارادوکس و حسامیزی های این اثر تعلیمی را با نمونه هایی معدود، معرفی کرده ام.
نقد و بررسی نامه ابوسلمه خلّال به امام صادق
حوزههای تخصصی:
ابوسلمه که از داعیان صاحبنفوذ عباسیان در عراق و خراسان بود، با آگاهی از دستگیری و قتل ابراهیم امام و فرار برادرانش، در نامهای به علویان بهویژه امام صادق، خود را خواستار واگذاری رهبری انقلاب به آنان وانمود، اما با توجه به فعل و قول امام؛ یعنی سوزاندن این نامه و شیعه ندانستن ابوسلمه، گمان میرود که او در پی توطئهای بر ضد علویان بوده باشد. امویان به دنبال یافتن رهبر شورش عراق و خراسان بودند و او میخواست که توجه آنان را به سوی علویان جلب کند و عباسیان را از تعقیب شدن نجات دهد. او همچنین میخواست بداند که کدامیک از علویان طالب خلافت است.
سلسه خاکسار جلالی
دعای صادقه
هکذا تکلم ابن عربی
مقدمه ای بر فتوحات مکیه
ماهیت مکاشفه عرفانی از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه عرفانپژوهی در دو قرن اخیر، مساله ماهیت مکاشفه عرفانی است که بهصورت پراکنده در آثار حکما و عرفای مسلمان به آن پرداخته شده است. ملاصدرا نیز با رویکردی پیشینی و مبتنی بر آرای خود در نفسشناسی و جهانشناسی و با تاکید بر اصولی چون صیرورت اشتدادی نفس و اتحاد آن با مدرکات خود، تجارب عرفانی را واقعیتی معرفتزا میداند که در اثر تزکیه باطنی برای آدمیان حاصل میشود. در بیانات ملاصدرا میتوان به همان اوصافی دست یافت که برخی ذاتگرایان معاصر با رهیافت پسینی خود درباره مکاشفه عرفانی بدان رسیدهاند.
اغلب یا همه مکاشفات شخصی ملاصدرا از سنخ مکاشفه معنوی و مشتمل بر آگاهی از حقایق کلی هستی است؛ چنانکه او اصول حکمت متعالیه مانند اصالت و وحدت شخصی وجود را محصول الهام غیبی میداند. با این همه، در آثار وی شواهدی هست که مبین ویژگیهای مشترک تجارب و مکاشفات عرفانی میباشند و از اینرو میتوان وی را در زمره ذاتگرایان محسوب کرد.
مراحل سیر و سلوک عرفانی از منظر امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، گامهای اساسی سلوک و چگونگی طی منازل و مقامات، از زبان کسی است که خود با پای دل، گام در راه نهاده و کششهای الهی را با عمق وجود خویش لمس کرده است و به عنوان عارفی کامل، علاوه بر سیر و سلوک عرفانی خود، توانست ترسیم گر راهی روشن برای ره پویان راه حقیقت نیز باشد.
درباره تعداد و تنوع منازل سیر و سلوک، جای سخن فراوان است و عارفان برای سیر و سلوک عرفانی، منازلی را در کتب خود معرفی کرده اند. این منازل از یک منزل گرفته تا هزار منزل و بلکه بیشتر، ذکر شده است.
البته باید گفت، تعداد و تنوع منازل، متناسب با احصاء اسماء و صفات الهی است. امام خمینی در آثار خویش به تمام مقامات و منازل سیرو سلوک در آثار اغلب عرفا اشاره دارند. ایشان، اختلاف در تعداد این منازل را اعتباری می دانند و به نظر می رسد به گونه ای به جمع نظرات عرفا قائل بوده و چندان مصر نیستند که در اعداد باقی بمانند. ایشان به نوع نگرش و مبنای اعتباری عرفا توجه داشته و هفت اقلیم، هفت شهر عشق، مقامات چهارگانه یا سه گانه و... در نظر ایشان نتیجه ای واحد دارد که در گفتار افراد متفاوت است.
مولانا و استعداد یادآوری در عالم پیشین
حوزههای تخصصی:
درباره نحوه نگرش عرفا به هستی این جهانی و آن جهانی موضوعات گوناگونی در «مثنوی معنوی» ذکر شده است. تجسد به قالب جسمانی و فراموشی عالم پیشین و موطن اولیه از موضوعات اصلی «مثنوی معنوی» است. در این مقاله کوشش شده تا نگاه مولانا در این باره با توجه به ابیات و اشاره به آثار منثور وی تبیین گردد و با عالم مثل افلاطون مورد مقایسه قرار گیرد. صرف نظر از اختلاف نگاه مولانا و افلاطون در زمینه های دیگر، موطن نخستین و فراموشی آن به دلیل آویزش ها و علقه های دنیوی و استعداد یادآوری آن از مشترکات نگاه آن دو است که به آن پرداخته شده است.
برای تبیین این نظریه، ترک تعلقات و کدورات نفسانی و کسب معرفت، روح و قدمت آن و تعلق آن به عالم علوی، فلسفه آفرینش از نظر عارف و استعداد یادآوری عالم علوی یا موطن پیشین مورد بحث قرار گرفته است.