فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
9 - 27
حوزههای تخصصی:
ذوالنون مصری از عرفای اثرگذار بر تصوف است و شناخت سرچشمه های افکار وی می تواند به فهم عوامل زاینده و جهت دهنده تصوف یاری رساند. این مقاله می کوشد ارتباط او را با ائمه شیعه (ع) و ترویج آموزه های ایشان را در قالب روشی توصیفی تحلیلی مستدل سازد. بعضی استادان ذوالنون، با امام صادق (ع) ارتباط داشتند و برخی راویان که احادیثی را به واسطه ذوالنون نقل کردند، جزء رجال و روّات معتبر شیعه و از نزدیکان ائمه (ع) بودند. شباهتی فراوان میان افکار و اقوال ذوالنون با روایات امیرالمومنین، امام حسین، امام زین العابدین، امام صادق، امام رضا و امام عسکری (علیهم السلام) وجود دارد. بعضی علمای شیعه نیز به ذوالنون استناد کرده اند، همچنین ذوالنون مدتی را در سامرا می زیست و زمینه دیدار وی با امامین عسکریین (علیهماالسلام) فراهم بود. از مستندات برمی آید که او بی واسطه از تعالیم ائمه شیعه(ع) بهره مند بوده و بعضی آموزه های ایشان را ترویج نموده است؛ آموزه هایی که بعدها مرجع و مأخذ صوفیه شدند.
بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر افسردگی با تأکید بر مفاهیم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
267 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که افسردگی یکی از شایع ترین انواع اختلالات روانی می باشد، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی بر میزان افسردگی انجام شد. روش شناسی: طرح تحقیق از نوع نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. در این پژوهش نمونه ای ۴۸ نفره از طریق نمونه گیری دردسترس، انتخاب گردید. گروه آزمایش، روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی را دریافت نمود؛ در حالی که گروه کنترل، هیچ نوع درمانی را دریافت نکرد. میزان افسردگی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک-۲ اندازه گیری شد و متعاقباً دوره ی پیگیری سه ماهه ای انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی می تواند موجب کاهش میزان افسردگی شود (۳۷/۲۲۰=F ، ۰۱/۰>p) و این کاهش در طول زمان پایدار می باشد 2/75)=، ۰۱/۰>p) نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی شایسته است توجه بیشتری از جانب متصدیان بهداشت روان به این درمان مبذول داشته شود.
رفتارشناسی کاینات از دیدگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی مولانا آنچه بر «رفتار کاینات» تعبیرمی شود و به عنوان رفتار طبیعت و طبایع اشیا می شناسیم، «عادت خداوندی» است که بر اراده الهی جاری است و در حقیقت قضای الهی که همان برنامه خداوندی برای مدیریّت عالم است، چون فرماندهی بر روی عادات نشسته است و آن ها را می گرداند. از دیدگاه مولانا درک لایه های زیرین و جان و مغز عالم حقیقت و حقیقت عالم، در گرو رمزگشایی و رازگشایی بطون عالم طبیعت می باشد و در این مقام است که احاطه ی خداوند بر عالم و حاکمیّت او بر کاینات پرده از رخسار برداشته و حقیقت وجودی خود را نشان خواهد داد. چنین نگرشی نسبت به پدیده های عالم، در پ اره ای از داوری های واپسین که ما درباره ساختار عالم می کنی م، تأثیر گذار بوده، نسبت انسان را با خداوند، جه ان هستی و انسان های دیگر مشخّص می کند. در حقیقت آنچه در تبیین رفتارشناسی کاینات مورد نظر ماست، نه تبیینِ صُور فلکی و اجرام آسمانی، بلکه فعل و انفعالات نهفته در عالم هستی است که از طریق مدیری محیط بر عوالم اداره می شود که در تأویل عرفانیِ آن، ماحصلی جز نیلِ آدمی به جان جهان ندارد. مولوی این کنش درونی هستی را عشق می داند و راه رهایی و جاودانگی را عاشقی می شناسد. از نظر مولانا خواست و مشیّت الهی بر محور عشق می چرخد و زمانی که خود را با این کشش و کنش عظیم جهان هستی پیوند می دهیم از همه محدودیّت های فردی و ظاهری رهایی می یابیم و به جان جهان می پیوندیم.
دستاوردهای تبیین آموزه «سریان انسان کامل در عالم» از منظر عرفان اسلامی
حوزههای تخصصی:
در یک تقسیم کلی، مباحث عرفان نظری به دو بخش «توحید» و «موحد» تقسیم می شود. بخش دوم به بررسی حقیقت انسان کامل، رابطه او با حق تعالی، و جایگاه او در هستی می پردازد. یکی از مسائل مهم بخش دوم، که در حل و فهم مسائل دیگر نیز نقش چشم گیری دارد، مسئله «سریان انسان کامل در مراتب عالم» است. تبیین این مسئله مهم عرفانی علاوه بر اینکه به فهم روشن تر حقیقت انسان کامل و جایگاه او در چینش نظام هستی کمک قابل توجهی می کند، دستاوردهای علمی دیگری نیز دارد. درک روشن تر و فهم بهتر «علم انسان کامل به حقایق اعیان و اسما»، «قدرت تصرف تکوینی انسان کامل در عالم و تدبیر امور خلق»، «وساطت انسان کامل در رسیدن فیض حق به اعیان و اسما»، «انتساب افعال و صفات سایر مراتب عالم به انسان کامل» و «سبب بودن انسان کامل برای بقای عالم» از مهم ترین استلزامات و دستاوردهای تبیین مسئله سریان انسان کامل در عوالم است که این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی آنها را تبیین کرده است.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتمان امروزه یکی از موضوعات برجسته جوامع گوناگون محسوب می شود،اهمیت آن تا جایی است که جهان بینی های سیاسی، فلسفی و اجتماعی، همه را درگیر خود می سازد.
زبان شناسان در دوره اخیر کوشیده اند گفتمان را مولفّه ای زبان شناسانه معرفی کنند تا از این راه به ژرفای مطالب پنهان در هر گفتمان راه جویند.
گفتمان را بن مایه هایی همچون قدرت، جهان بینی،ادبیات و زبان شکل می بخشد. در گفتمان عرفانی، به ویژه حافظ برای «حاشیه رانی غیری» و «برجسته سازی خودی» می کوشد تا جای ارزش های مزورّانه با ضدارزش های صادقانه جابه جا کند تا بتواند نقاب تزویر و ریا را از چهره «غیری» بدرد. «غیری» از دیدگاه او عبارتنداز: مفتی، فقیه، واعظ، زاهد، قاضی شرع، محتسب، صوفی ریاکار بی صفا. پیش از حافط، خیام کوشیده بود با دیدگاهی فلسفی و زبانی خشک در برابر گروه بالا بایستد و سعدی با زبانی ملایم و خیرخواهانه پرده از چهره ریاکاران بردارد ولی حافظ که مردی عارف و رند است با زبانی طنزآمیز و حتی گاه بسیار تلخ از چهره های منافقان تزویرکار پرده برمی دارد.
این مقاله می کوشد تا از راه تحلیل و توصیف متن عرفانی چند غزل حافظ از دیدگاه زبان شناسی اقدام کند.
انقطاع: طریق بازگشت نَفْس به اتّحاد دوباره با ذات الهی از نظر مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
179 - 200
حوزههای تخصصی:
از نظر مایستر اکهارت احدیت یا ذات الهی بالاتر از خدا یا خدای تثلیثی است. همین طور هم، او بین ذات نَفْس و قوای نَفْس تمییز می دهد. به عقیده اکهارت، ما پیش از خلقت در احدیت با او متحد بوده ایم. اما ما با خلقت از او خارج شده و در نتیجه اتحاد خود را با او از دست داده ایم. آن گاه احدیت خدا شد. این مقاله، که با روش توصیفی و تحلیلی نگارش یافته، به بررسی موضوع انقطاع، که اکهارت آن را طریق بازگشت نَفْس به خدا می داند، می پردازد. به نظر مایستر انقطاع یا آزادی بیرونی (به میل خود) و درونی، به همراه فیض الهی که از جانب خدا الزامی است، باعث می شود که ذات نَفْس بالاتر از اتحاد با خدای تثلیثی یا خدای خالق به اتحاد با احدیت یا انقطاع متعال دست یابد. بنابراین انقطاع، شخص منقطع و انقطاع متعال دوباره با هم یکی می شوند.
بررسی تطبیقی چهار مدل تبیینی در توجیه زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهار مدل متفاوت در تبیین زبان و توجیه بیان پذیری عرفان عبارت اند از: 1. مدل حافظه (بیان خاطره شهود)؛ 2. مدل عقل شهودی؛ 3. مدل تشبیه؛ 4. مدل تجلی. مدل حافظه، بیان حین شهود را منتفی می داند؛ اما بیان خاطره شهود پس از گذشت واقعه شهود، به دلیل امکان رده بندی و مفهوم پردازی ممکن می شود. مدل عقل شهودی، با پذیرشِ کارکردی از عقل به نام شهود، حضور عقل در مقام قلب و شهود عقلی را در متن شهود قلبی ممکن می شمرد که مباشرتِ بیان عقلی را نتیجه می دهد. مدل تشبیه، «بیان» عرفان را درآمدنِ حقیقت هستی (وحدت شخصیه) به قالب الفاظ و مفاهیم می داند؛ وهم که کارکردش صورت گری است، متکفل تشبیه می گردد و به همراهیِ تنزیه عقلی، تشبیه در عین تنزیه عاید فهم می شود. در مدل تجلی، بیان، تجلی اسماء الهیه است در قالب الفاظ (تجلّی اسم الاسمی) و چون خود اسماء الهیه نیز تجلی حق اند، بیان یا اسم الاسم، تجلی ذات حق و بیان او خواهد بود. با مقایسه این مدلها و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، می توان گفت بیان پذیری بالامکان دارای توجیه و طریقی عقل پذیر است.
جایگاه عرفانی امام سجاد(ع) نزد متصوفه و اهل معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امام سجاد(ع) به سبب زهد و عبادت های بسیار و همچنین مناجات های زیبا و پرمحتوا، نزد متصوفه از جایگاه علمی و عملی ویژه ای برخوردارند؛ از بعد علمی، ایشان را سرآمد دانش های ظاهری و باطنی شمرده؛ و معتقدند که آن حضرت نه تنها در علوم ظاهر، بلکه در معارف معنوی نیز سرآمد بود؛ و حضرت امیرالمؤمنین(ع) و امام سجاد(ع) را در زمره کسانی می دانند که عالم به علم الافراد بوده اند.
از حیث عملی نیز، ضمن نقل مناجات ها و نیز کرامات بسیاری از ایشان، سیره عبادی و اخلاقی آن حضرت(ع) را الگویی برای اهل معرفت دانسته، و گفته اند هنگامی که حضرت به نماز می ایستاد کائنات بر وی کشف می گشت و بر دست نیافتنی ترین اسرار عالم قدس اطلاع می یافت. در متون صوفیه، از گریه های بسیار حضرت(ع)، زهد و ورع، تقوی و خوف، سخاوت و خدمت به خلق، خلوص و تواضع و بردباری ایشان سخن به میان آورده اند.
اسم کریم در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 146
حوزههای تخصصی:
این مقاله از منظر عرفانی به بررسی «اسم کریم» می پردازد. اسماء الله هم در عرفان عملی و هم عرفان نظری جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که بدون آنها نه شناخت عارفانه حاصل می شود و نه سلوک عرفانی. در این تحقیق به ابعاد مختلف معرفت شناختی، وجودشناختی و سلوکی اسم کریم پرداختیم. در این رابطه مشخص شد که از جهت معرفت شناختی، کریم به کسی اطلاق می شود که به خاطر شرافت ذاتی اش بخشش او دائمی بوده و حتی بدون درخواست، به دیگران می بخشد و از خطای آنها می گذرد. از منظر هستی شناختی، اسم کریم از اسمای صفات بوده و با اسم جلیل تناکح اسمایی دارد. در این تناکح که غلبه با اسم جلیل است، اسم کریم جلال خدا را که موجب دوری بندگان از اوست، تلطیف کرده و راه را به سوی حق باز می کند، همچنین این اسم سبب خلقت ممکنات و رساندن عطایای الهی به آنهاست. از منظر سیر و سلوکی، پیوند سه گانه تعلق، تخلق و تحقق در سلوک عرفانی جایگاه والایی دارد و مظهر اسم کریم سالکی است که مربّی عالم بوده، تمامی زشتی های خلقی را از او زدوده باشد و به مکارم اخلاق زینتش بخشیده باشد. چنین بنده ای چون به مظهریت این اسم نائل شده است، به عیان امتناع خروج خود از حکم ربوبیّت حق را درمی یابد و به کرم مولایش حسن ظن می یابد.
عرش و کرسی از منظر علامه طباطبائی
حوزههای تخصصی:
از جمله حقایقی که در قرآن کریم مطرح شده و اندیشمندان بسیاری درباره آن اظهار نظر کرده اند «عرش» و «کرسی» است. علامه طباطبائی یکی از اندیشمندانی است که با تلفیقی از روش «عقلی» و «نقلی» به تبیین آن پرداخته است. از منظر ایشان، «عرش» و «کرسی»، حقیقت واحدی است که به حسب اجمال و تفصیل و بطون و ظهور، به دو مرتبه تقسیم و از هم جدا می شوند؛ به گونه ای که اجمال آنچه در عرش است به تفصیل در کرسی ظهور پیدا می کند. این دو حقیقت موجوداتی مجرد و از حقایق عالم عقل به شمار می روند و دو مرتبه از مراتب علم فعلی حق تعالی هستند. صور و تمثال تمام موجودات در عرش و کرسی وجود دارد و تدبیر امور عالم و زمام جمیع حوادث و اسباب آنها به عرش منتهی می گردد. عرش و کرسی در دنیا و آخرت حاملانی دارند. برای این دو حقیقت در شریعت، اوصاف گوناگون و نام های متفاوتی نیز ذکر شده است.
تبارشناسی کتاب مصباح الشریعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه» کتابی است با مضمون عرفانی و اخلاقی که به امام صادق علیه السلام نسب شده است. اگرچه تمامی ابواب کتاب با عبارت «قال الصادق» آغاز می شود و این در بدو امر نشانگر آن است که این اثر متعلق به امام صادق علیه السلام است؛ اما درستی چنین انتسابی به جهات مختلفی همچون محتوای کتاب و استناد احادیث موجود در آن مورد نقد است. بررسی محتوایی این کتاب بر اساس تحلیل مقایسه ای آن با آثار صوفیه، قرائن و علائم فراوانی را آشکار می کند که نشان می دهد این کتاب شباهت چشمگیری به آثار و مواریث صوفیه دارد. این مقاله پس از بیانی اجمالی از پیشینه داوری هایی که درباره این کتاب صورت گرفته، خلاصه ای توصیفی از مهم ترین نسخه های خطی کتاب ارائه داده و سپس به بیان نشانه ها و قرائن موجود در آن که دال بر صوفیانه بودن کتاب است، می پردازد. یادکرد از عرفا و شخصیت های موردتوجه صوفیه، به کارگیری اصطلاحات ویژه ادبیات صوفیانه، ساختار و سبک نگارش صوفیانه کتاب ازجمله این قراین و علائم اند. این کتاب در برهه های مختلف تاریخی موردتوجه عرفا و صوفیان بوده و به دست برخی از ایشان، شروحی بر آن نگاشته شده است. به دلیل وجود چنین ادبیات صوفیانه ای است که برخی علمای بزرگ همچون، علامه مجلسی این سخنان را منتسب به یکی از شخصیت های مهم و موردتوجه صوفیه به نام شقیق بلخی می دانند. نوشتار حاضر باهدف تبارشناسی این کتاب، به بررسی این ویژگی های متنی مصباح الشریعه می پردازد.
درون مایه های عرفانی در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) شاعری است دارای سبک ویژه و مختص به خویش. او با توجّه به ذوق سرشار و استعداد و نبوغ شاعرانه اش چیزی بیشتر و بالاتر از آن چه را می طلبد که در جامعه موجود است. از نظر فکری، شاعری اندیشه گرا است که تلفیقی از درون گرایی و برون گرایی را در اندیشه اش می پروراند و آن گاه که از نابسامانی های جامعه بیرون رنج می برد به درون گرایی یا به عبارتی به شعرهای درونی می گراید. ابتهاج در غزلیاتش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعاروی رنگ و بوی تجدد، مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی بادرون مایه های عرفانی رنگ دیگری دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی- تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار سایه می پردازد
مطالعه تطبیقی عقل اول و وجود منبسط در حکمت مشاء و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
ترتیب نظام هستی و کیفیت صدور و ارتباط آن با مبدأ، از مسائل مهم هستی شناسی عرفانی و فلسفی است. عرفا در این باره به وجه واحد و وجود منبسط، و مشاء به عقول مترتبه قائل اند. فلسفه و عرفان هر دو داعیه دار حکایت معارف خود از واقع اند و اصالتِ وحدتِ واقع به همگرایی آن ها در این مسئله حکم می کند. نگاه رایج، توفیق این هم آوایی را به ملاصدرا منسوب کرده و حکمت مشاء را کمتر مورد توجه قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی تحلیلی نشان داده ایم که اگرچه حکمت مشاء در این مسئله، زمینه تلاقی و برخورد مستقیم با عرفان نظری را نداشته، با نظر به اصول و مبانی حاکم بر اندیشه آن ها می توان قابلیت همسویی آن را با عرفان اثبات نموده، مٶیدات آن را نشان داد و به موانع و اشکالات احتمالی در این باره پاسخ گفت.
زهد و سلوک شیعیان واقعى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقال شرحى بر کلام امیرمؤمنان على علیه السلام پیرامون سلوک شیعیان واقعى توسط استاد علامه مصباح است. یکى از ویژگى هاى شیعیان واقعى، غم و شادى است که باید در هر دو اعتدال رعایت شود. اندوه، حزن و شادى هر دو مى تواند داراى حکمت و آثار مثبت و یا منفى باشد. هر دو مى تواند براى امور دنیوى و یا اخروى باشد. افراط در شادى و یا حزن براى امور دنیوى و یا اخروى هر دو نکوهیده است. ظلم ستیزى و ظلم پذیرى نیز نتیجه نوع تربیت آدمى است. وجود انسان ها و نسل ستم پیشه محصول نظام تربیتى فاسد است. نظام تربیت دینى به این مهم بسیار تأکید دارد. همچنین پارسایى، پاک دامنى و مسئولیت شناسى، کمک و یارى به اسلام و کوشش همه جانبه براى گسترش آن، از جمله صفات شیعیان واقعى است.
نوستالوژی هبوط و بازتاب آن در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نوستالوژی» اصطلاحی است که از پزشکی وارد روان شناسی شده سپس جای خود را در ادبیات رمانتیک وغنایی باز کرده است. این حس در تمامی انسان ها به صورت غریزی وجود دارد و زمانی ظاهر می شود که فرد از گذشته پر اقتدار خود فاصله بگیرد. نوستالژی در آغاز ورود به ادبیات فقط شامل احساس این جهانی افراد بود، اما طولی نکشید که با طرح مسأله«هبوط» حضرت آدم، بُعد متافیزیکی نوستالژی نیز خود را آشکار کرد. هبوط حس دلتنگی برای وطن غیر مادّی است که از آغاز خلقت با آدمیان بوده و در تمامی آثار هنری خود را نشان داده است. شعر یکی از ابزار هایی است که هنرمندان برای نشان دادن این حسرت از آن استفاده می کنند. شاعرانِ عارف در بیان این حسّ روحانی آثار بی بدیلی را از خود به جا گذاشته اند. حافظ شیرازی نیز درغزلیّات خود، عالی ترین مفاهیم را در حوزه نوستالوژیِ هبوط خلق کرده است. این مقاله از دو قسمت تشکیل شده است. در قسمت نخست به معرفی نوستالوژی به مفهوم عام و نوستالوژی هبوط پرداخته شده است و قسمت دوم مقاله اختصاص به اندیشه های حافظ در خصوص نوستالوژی هبوط دارد. بخش اخیر نشان می دهد که شرح اشتیاق و مهجوری و چاره گری برای رسیدن به جایگاه نخستین، بر بسیاری از غزلیات خواجه سایه انداخته است.
اندیشه های عرفانی ابوعلی دقّاق نیشابوری با تأکید بر «الشَّواهد و الأَمثال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوعلی دقّاق نیشابوری (م405) از نامدارترین عارفان قرن چهارم هجری در نیشابور و ملقّب به صفاتی چون: «استاد»، «امام فن» و «لسان وقت» بوده است. این القاب، بیانگر استادی و سخنوری وی در «مجالس»ِ عرفانی بوده و آن طور که از شواهد تاریخی و میراث فکری او برمی آید، دقاق با بیان «صریح» و «لسان فصیح» خود، پرشورترین مجالس را در نیشابور و مرو و شهرهای اطراف برپا می کرده و در این مجالس از عمده ترین بن مایه های عرفانی و مضامینی همچون: حال «لطیف» محبّت و اینکه دل آدمی گنجینه و وقف آن است؛ ادب در طاعت و اینکه این نوع ادب، آدمی را به خدا می رساند؛ صدق و راست کرداری و اینکه بنده باید آن نماید که هست؛ اهمیت طلب و برتری آن نسبت به یافت و وصال؛ فتوّت و جوانمردی و خصومت و دشمنی نورزیدن با خلق، سخن می گفته است. دقاق در زندگی و سلوک خود، عارفی منزوی و دور از شهرت و محبوبیّت بوده و گویا صفات «حُزن و قبض و نوحه گری» وی، بی ارتباط با انزوای او نبوده است. با این همه، وی در طریقت، پیرو ابوالقاسم نصرآبادی بوده و از علم و ادب و اخلاق او بهره های فراوانی یافته و از سوی دیگر، بزرگانی چون: ابوالقاسم قشیری و ابوسعید ابوالخیر، خوشه چین فضل و ادب و مجلس گویی های وی بوده اند. در این مقاله کوشیده ایم، بعد از کلیّاتی درباره زندگی و استادان و آثار و اندیشه های دقاق، به کمک نسخه خطّی و گران بهای «الشواهد و الأمثال» - که در بردارنده مجالس و گفتارهای دقاق است – برای نخستین بار به بخشی از عمده ترین مضامین فکری و میراث عرفانی وی اشاره کنیم؛ میراثی که علیرغم اهمیّت فراوان در سنّت مجلس گویی و مطالعات تاریخی تصوّف، مغفول مانده و توجه چندانی بدان نشده است.
بازخوانی مبانی ابن عربی در آموزه امر بین الامرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث جبر و اختیار از بحث های غامض و جنجال برانگیز در طول تاریخ تفکر است. نظریه وحدت وجود، اعیان ثابته و سرّالقدر از اهم مباحثی است که موجب شده است برخی ابن عربی را جبری و بلکه افراطی تر از جبرگرایان بدانند. سرّ سرّالقدر و عنایت به مبانی انسان شناسی ابن عربی در رسیدن به رأی مختار وی راه گشا است. او از تعبیر «هو لا هو» برای اشاره به موقعیت وجودی انسان استفاده می کند و افعال اختیاری انسان را نیز طبق همین الگو ترسیم می کند. عبارات او در تبیین انتساب فعل اختیاری انسان متفاوت است. او گاهی حق را فاعل و موجد و عبد را قابل و مظهر آن می داند و گاهی نیز در تعبیری دیگر، ایجاد فعل را از خدا می داند و نقش عبد را به صورت اعدادی ترسیم می کند. انجام دادن فعل با اسباب و نزد اسباب از تعابیر دیگر ابن عربی در این خصوص است. سازه هایی در بنای عرفانی ابن عربی به چشم می خورد که به هیچ روی با قول به جبر سازگار نیست. سخن از نیرویی در عارف به نام «همّت» و تأکید فراوان او بر خلاقیت انسان، به عنوان مظهر اتمّ خداوند و خلافت الهی انسان از آن جمله است.
تأملی در امکان جمع میان عرفان عاشقانه و عرفان مبتنی بر وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان عاشقانه، رابطه بین خدا و انسان را از رابطه بین حاکم و محکوم، خواجه و رعیت و حتی عابد و معبود، به عاشق و معشوق و معشوق و عاشق فراتر برده و از اینرو نمایشگاه عالی ترین روابط انسان با خدای خویش است. بر بنیاد این نگرش عرفانی، انسان معشوق و محبوب خداوند است که در لحظه ای خاص و طی تجربه ای شگرف با وام گیری از عشق الهی، به ناگاه در عین معشوقی، عاشق و در عین محبوبی، محب می گردد. عرفان وحدت شهودی نیز، عرفانی است مبتنی بر تجربه وحدت و مدعی اینکه طی این تجربه، عارف از ماسوی الله غافل و تنها متوجه حق می گردد. در این عرفان ثنویت بین حق و خلق تصریح و بر این اساس، امکان جمع با عرفان عاشقانه ممکن می شود.عرفان وحدت وجودی نیز عرفانی است مبتنی بر این مدعا که عارف طی تجربه عرفانی خویش به معرفتی مشعر بر وحدت و یگانگی خلق و حق دست یازیده و در می یابد که ثنویت بین خدا و ماسوی الله درعین وقوع، اصیل و بنیادی نیست.
بنابر آنچه رفت، این مقاله می کوشد تا در عین صحّه گذاشتن بر این مدعا که عرفان مبتنی بر وحدت شهود، مستعد عرفان عاشقانه است، علیه مدعای «عدم امکان جمع میان عرفان مبتنی بر وحدت وجود و عرفان عاشقانه»، دو دلیل، یکی مبتنی بر واقع و دیگری، مبتنی بر عقل، اقامه کند.
تحلیل عرفانی کشف و شهود در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه اسلامی پیش از سهروردی نمایندگان بزرگی مانند فارابی و ابن سینا داشت ولی با انتقادات بزرگانی همچون غزالی و فخر رازی روبه زوال و افول گذاشته بود که با ظهور حکمت اشراق جان تازه ای گرفت. سهروردی با وارد کردن کشف و شهود به وادی حکمت اسلامی و ناکافی دانستن استدلال و برهان عقلی و با بهره گیری از حکمای ایران باستان و حکمای الهی یونان، فلسفه را به عرفان نزدیک کرد و موسس مکتبی فلسفی شد که سیر حکمت در جهان اسلام را تحت تاثیر جدی خود قرار داد به طوری که حکمت متعالیه تلفیق حکمت مشاء و حکمت اشراق می باشد. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جریان های فکری زمان سهروردی، جایگاه کشف و شهود در میان عرفا و فلاسفه قبل از سهروردی بررسی شده و ضمن تعریف کشف و شهود، با تحقیق درباره مبادی و سرچشمه های فلسفه اشراق جایگاه کشف و شهود در آنها تبیین شود و همچنین در ادامه مقام کشف و شهود در روش فلسفی حکمت اشراق بررسی می گردد.
ضوابط تأویل عرفانی قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
«تأویل» یا تفسیر باطنی قرآن کریم از جمله اموری است که ظرافت و اهمیت ویژه ای دارد و هرگونه سهل انگاری و بی دقتی در رعایت ضوابط و قواعد آن می تواند افراد و جوامع را در برداشت از کتاب الهی به انحراف بکشاند. این نوشتار به منظور جلوگیری از هر گونه افراط و تفریط در امر تأویل قرآن کریم و شفاف سازی هر چه بیشتر این مسئله، به روش «توصیفی – تحلیلی» و با استفاده از کلمات اهل معرفت، به سه ضابطه مهم برای تأویل اشاره کرده و ضمن تثبیت نظر ایشان، به نقد و بررسی نظر مخالفان آنان، اعم از اخباریان، برخی از فیلسوفان و متکلّمان و همچنین باطن گرایان پرداخته است. حاصل مطلب آن است که معانی تأویلی و باطنی قرآن کریم نباید با ظاهر .قرآن کریم مخالف باشد، بلکه باید با آنها تناسب داشته و نیز با قواعد دینی و عقل منوّر نیز مخالفتی نداشته باشد