فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳٬۹۱۱ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
281 - 300
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه گوشه هایی از سخنان انسان والایی است که هم در عرفان نظری و هم در عرفان عملی، عارف کامل است، اگر چه تمام آموزه های عرفانی امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه گرد آوری نشده است .امام عارفان علی ((ع)) خود در این باره می فرماید: "نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائکه، و معادن العلم و ینابیع الحکم...."؛ یعنی ،این ماییم که نبوت را درخت، رسالت را فرودگاه، فرشتگان را جایگاه آمد و شد، دانش را کانون و حکمت را چشمه های جوشانیم، پس اگر علم و دانشی هست و اگر عرفانی وجوددارد، در خاندان وحی و رسالت یعنی علی و فرزندانش یافت می شود. مولای متقیان در جای جای نهج البلاغه در مناسبت های مختلف به فضایل و مناقب انحصاری اهل بیت اشاراتی دارد تا در حد توان و مقدورات دغلبازان و توطئه گران را رسوانماید. مولای متقیان به آن دسته از فضایل و مناقب اهل البیت اشاره می کند که جز مدعیان کذّاب جرأت نکردند مدعی داشتن آن مناقب و فضایل باشند. در مقاله حاضر به استناد قرآن کریم و احادیث نبوی و به اتکا گفته های اهل عرفان و لغت در معنی اهل بیت نقد و بررسی می شود و با دلایل متقن ثابت خواهدشد که مقصود از اهل بیت در کلام رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) فقط ال عباست و بس و شامل زوجات رسول خدا (ص) در آیه تطهیر نمی شود و پس از آن به فرازهای از نهج البلاغه اشاره خواهدشد که مولای متقیان امیرالمؤمنان به ذکر فضایل و مناقب انحصاری آنان می پردازد و در توجیه و تفسیر این فضایل و مناقب از مهم ترین و معتبرترین شارحان نهج البلاغه استفاده شد. باشد که هدیه ای ناقابل به پیشگاه اهل بیت و ائمه طاهرین (ع) باشد و شکی نیست همه این مناقب نشأت گرفته ازمقام عرفانی اهل بیت (ع)است. ایشان می فرماید: هُم موضع سِرّه. آنان جایگاه راز خدایند. باید عارف به رازهای خداوند باشد وگرنه چگونه می توان گفت آنان جایگاه رازخداوندند.
طراحی واعتباریابی مدل مدیریت عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
65 - 86
حوزههای تخصصی:
اهتمام همه جانبه تزریق، ترویج و تعمیق آموزه های عرفان ناب اسلامی در همه عرصه های اجتماع و به ویژه در قلمرو اصول مدیریت ضرورتی است انکارناپذیر. هدف این پژوهش آن است تا با طراحی واعتباریابی مدل مدیریت عرفان اسلامی: اولاً این تأثیر را بنمایاند و ثانیاً عرفان اسلامی را در حقیقت راستین اش با الگوپذیری از انسان کامل و کامل شدن مدیران در سیرو سلوکی صدرایی، از انزوای منفی نجات بخشد. این پژوهش با استفاده از طرح تحقیقی آمیخته از نوع اکتشافی انجام و به ترتیب با بررسی کتابخانه ای و مصاحبه با صاحب نظران، چارچوب اولیه راهنما را تهیه و بر اساس روش کیو که عامل پیوند بین داده های کمی و کیفی است مراحل نهایی پژوهش، تا طراحی و اعتباریابی مدل مورد انتظار دنبال شده است. مدل به دست آمده دارای هفت مؤلفه اصلی: عدالت محوری، تعالی جویی، بهبود اجتماعی، اثربخشی، کارایی، اسوه ای، تکلیف-مداری مرتبط با یکدیگر بوده و نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های مدیریت مبتنی بر عرفان اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با ضرایبی بین 108/0 تا 384/0 بر یکدیگر تأثیر معنی دار داشته اند و مدل ارائه شده از لحاظ آماری با اطمینان 95 درصد، مورد تأیید است. لذا می توان با بهره گیری از آموزه های عرفان اسلامی در مدیریت، جلوه ای الهی و کاراتر در سازمان ارائه نمود که نتایج آن منجر به بالندگی هرچه بیشتر سازمان ها شود.
بازتاب اندیشه های عرفانی در غزل های محمد قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
323 - 342
حوزههای تخصصی:
محمد قهرمان، شاعر و پژوهشگر معاصر است که ضمن سرودن انواع شعر به زبانِ فارسی و گویش محلّی تربت حیدریه، به تصحیح وانتشار دیوان چند تن از شاعران سبک هندی، همچون صائب تبریزی، همّت گماشت. او از زمره شاعران تاثیرگذار پنج دهه اخیر خراسان است. وی بیشتر اشعارش را در قالب غزل سنتی سروده است. قهرمان از متابعان سبک هندی است و به لحاظ ساختارو محتوا از این سبک مشهور بهره برده، این شاعر معاصر در غزل هایش توجه ویژه ای به مفاهیم و اصطلاحات عرفانی داشته است. در پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی انجام شده، نگاه شاعر در غزل های عرفانی بر اساس متون سنتی عرفانی است. توجه به مقامات و اصطلاحات عرفانی، ذکر تحمیدیه و نیایش های زیبای عارفانه، سرایش هشت ساقی نامه در قالب غزل و استخدام ملزومات میخانه و شراب در خدمت عرفان کتاب شعر حاصل عمر او را خواندنی کرده است. نویسندگان این مقاله پژوهشی، ضمن تحلیل محتوای غزل های عرفانی محمد قهرمان به بررسی روابط محتوایی شعر او با متون عرفانی پرداخته اند.
بررسی تطبیقی تواضع از نگاه خواجه عبدالله انصاری در «منازل السائرین» و بحیا بن پاقودا در «الهدایه الی فرائض القلوب»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تواضع» ازجمله فضایل برجسته اخلاقی در ادیان یهود و اسلام است که خواجه عبدالله انصاری (396-481ق) عارف مسلمان در «منازل السائرین» و بحیا بن پاقودا عارف یهودی معاصر وی در «الهدایه الی فرائض القلوب» آن را از جمله ابواب سلوکی قرار داده اند. یافته های این پژوهش که بر پایه مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته، نشان می دهد که این دو عارف با وجود اشتراک در تعریف «تواضع»، درباره جایگاه، شرح و چگونگی تقسیم بندی آن اختلاف دارند. خواجه «تواضع» را در جایگاه سی و هشتم از منازل یکصدگانه سلوکی به سوی توحید قرار داده، و حال آنکه ابن پاقودا آن را باب ششم از ابواب ده گانه به محبت الهی معرفی کرده است. خواجه که بنیان سلوکی خود را بر کتاب و نقل استوار ساخته، در بیان مختصر خود، تواضع را براساس درجه سالکان به سه درجه عامه، خاصه و خاص الخاص تقسیم نموده که در اولین گام با فروتنی در برابر علم شرعی و عمل تعبدی به احکام دین همراه است، اما ابن پاقودا در قالب بیانی مبسوط و متأثر از منابع اسلامی، با تأکید بر استفاده از سه منبع عقل، کتاب و نقل، علم شرعی را برای صاحبان تمییز کافی ندانسته و تواضع عام را نوعی ضعف نفس به شمار آورده است.
بررسی تطبیقی هنجارهای اخلاقی در اخلاق مراقبت و اخلاق فتوت صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
31 - 60
حوزههای تخصصی:
سامان بخشی به روابط میان انسان ها یکی از کارویژه های اخلاق است و نظریه «اخلاق مراقبت» به دلیل توجه محوری به تعاملات انسانی و ارزش گذاری عناصری چون همدردی، همدلی، خیرخواهی و شفقت در آن، یکی از کارآمدترین نظریه های اخلاقی برای ایفای این نقش است. اخلاق فتوت متصوفه نیز هرچند فاعل اخلاقی را در گستره وسیع تری از تعاملات انسانی می بیند، ایفای کامل مسئولیت وی در تعامل با دیگران را یک پایه مهم از سلوک اخلاقی او می داند. بر این اساس و با توجه به اشتراکاتی که این دو نظریه اخلاقی در اصول و معیارهای اخلاقی حاکم بر مناسبات انسانی دارند، این انگاره که دو نظریه مذکور از دیدگاه مشترکی به شکل بایسته روابط انسان ها می نگرند تقویت می شود. برای بررسی انگاره بیان شده، ضمن بررسی این دو نظریه و تبیین نوع نگاه آن ها نسبت به هنجارهای حاکم بر مناسبات انسانی، به بیان شباهت ها و تفاوت های آن ها در حوزه مذکور پرداخته شده است. به نظر نگارنده، هرچند تفاوت های این دو بیشتر از شباهت آن ها به نظر می رسد، توجه به جایگاه محوری عنصر «مراقبت» در اخلاق مراقبت می تواند نتیجه ای متفاوت را پیش روی ما نهد؛ زیرا بسامد واژگانی همچون «شفقت»، «احسان»، «سخاوت»، «خدمت به دیگران»، «ایثار» و «گذشت» در بیان شروط صاحب نظران اخلاق فتوت برای فردی که بخواهد به اصول این نظریه اخلاقی در حوزه تعاملات انسانی پایبند باشد، می تواند دلیلی بر این ادعا قلمداد شود که در اخلاق فتوت نیز ارزش های مراقبتی در سامان بخشی به روابط انسانی بازنمایی می شوند و بر همین اساس، این دو نظام اخلاقی در حوزه تعامل با دیگران به همگرایی می رسند.
نقد نوع شناسی دینی در جامعه شناسی دین ماکس وبر (بر اساس حیات دنیوی بزرگان طریقت نعمت اللهی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۲۵۰-۲۱۷
حوزههای تخصصی:
ماکس وبر در حوزه جامعه شناسی دین، به مطالعه جامع و مفصّل ادیان سراسر جهان اقدام و پیوندهای میان ادیان گوناگون و گروه های خاص اجتماعی و تأثیر انواع دیدگاه های دینی بر سایر جنبه های اجتماعی نظیر رفتار اقتصادی را بررسی کرده است. یکی از جنبه های مثبت و بی نظیر جامعه شناسی دین وبر، نوع شناسی دینی وی و برساخت انواع مثالی نگرش های دینی سه گانه زهد در دنیا، زهد فارغ از دنیا و عرفان دنیاگریز است. مسئله پژوهش حاضر از این امر نشئت گرفته که وبر، صوفیه را در نوع مثالی عرفان دنیاگریز جای داده است و حال آنکه به نظر می رسد که این دیدگاه با واقعیات تاریخی تصوف و بزرگان صوفیه ایران همخوانی نداشته باشد. بنابراین با استفاده از روش اسنادی و بررسی متون و منابع تاریخی مرتبط، به بررسی حیات دنیوی برخی بزرگان طریقت نعمت اللهی در ایران اقدام شد. یافته ها نشان می دهند که برخلاف دیدگاه وبر، این مرشدان صوفی، هم به کار اشتغال داشته و هم در امور اجتماعی و انجام اعمال خیر و عام المنفعه کوشا بوده اند و نیز به تحصیل و تدریس علوم زمانه خود اهتمام داشته اند. بر همین اساس، انواع مثالی سه گانه وبر در نوع شناسی دینی وی، با نوع مثالی چهارمی موسوم به عرفان جامع ، که مصداقش صوفیه هستند، تکمیل شدند.
نشانه شناسی عناصر عرفانی- اسطوره ای در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
23 - 38
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی به بررسی نشانه هایی می پردازد که در زبان و همچنین آثار ادبی به کارگرفته شده اند. ماده اصلی ادبیات، زبان است و زبان ساختاری یکپارچه از نشانه هاست. شاعر یا نویسنده به حکم اینکه از زبان برای بیان اندیشه خود کمک می گیرد، با نشانه های زبانی سروکار دارد. مقاله حاضر با شیوه تحلیلی- توصیفی سعی دارد نشانه شناسی عناصر عرفانی و اسطوره ای را در منظومه عرفانی منطق الطیر بررسی کند. بررسی حاضر به این نتیجه دست یافته است که عطار در منظومه خود، از پرندگان به عنوان نشانه ها و عناصری عرفانی و اسطوره ای برای بیان مفاهیم سلوک عرفان استفاده کرده است. مهم ترین این نشانه ها سیمرغ است که به عنوان پرنده ای اساطیری، در منظومه منطق الطیر عنصری نمادین و نشانه ای اسطوره ای در مفهوم حقیقت وجودی به کاررفته که هر سالک پس از طی مراحل سلوک عرفانی به آن دست می یابد. همچنین دیگر پرندگان نشانه هایی برای طیف راهبران راه عرفان هستند که در متن مقاله حاضر به تفصیل درباره آن ها بحث شده است.
بررسی اندیشه انسان کامل در رسائل شاه نعمت الله ولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
163 - 184
حوزههای تخصصی:
کمال طلبی، ذاتی انسان است و همین امر باعث شده که توجه به ارائه الگوی انسان کامل در همه ادیان الهی و عموم مکاتب بشری موردتوجه قرارگیرد. انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار عرفان اسلامی است که همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است ، موضوعی که به همراه توحید ، هسته اصلی عرفان اسلامی را تشکیل می دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی انسان کامل در رسائل شاه نعمت الله ولی می پردازد و نتایج آن حاکی از این است که شاه نعمت الله ولی با رویکرد علم الاسمائی خود در این موضوع به نحو مطولی سخن رانده و بر جنبه شهودی و عرفانی و در مرحله بعد براساس آموزه های وحیانی بحثکرده است. وی با مبنا قراردادن نظام علم الاسمائی به تبیین رابطه حق با انسان کامل و عالم می پردازد. از نظر شاه نعمت الله ولی، انسان کامل با توجه به آیه امانت مانند آینه ای است که خداوند خود را در وجود او می بیند زیرا انسان کامل مظهر اسماء و صفات الهی است. انسان کامل، واسطه بین حق و خلق است و سبب فیض حق و مدد او به عالم است انسان کامل نزدیکترین تجلی به خداوند است، بنابراین انسان کامل مظهر ولایت حق است، کون جامعی که واسطه فیوضات حق به ممکنات است.
تحلیل مقوله زیبایی در اندیشه عطار با رویکرد به آراء فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
321 - 340
حوزههای تخصصی:
از زمان بی آغاز انسان هرگز نتوانست از چمبره صفت قدیسه زیبایی بی اعتنا بگذرد. به همین دلیل مقوله زیبایی همواره مورد عنایت فلاسفه و نظریه پردازان عرصه هنر و ادبیات بوده است. بدین جهت مقاله حاضر با استناد به مطالعات توصیفی و کتابخانه ای برآن است تا به واکاوی واژگان هم سنگ زیبایی در اشعار عطار بپردازد و آنگاه با مکتب زیباشناسی فلوطین مقایسه نماید و مفارقت ها و مقارنت های دیدگاهشان را واکاوی نماید. بر اساس تتبعات انجام شده تصادمات افکار فلوطین و عطار برآن است که زیبایی امری مدرّج است چه در عالم محسوسات و چه در عالم مغیبات و ماهیِ جان انسان ها در سه بحر متفاوت زیبایی را درک می کند؛ دریایِ حس، دریای عقل و دریای روح. نکته قابل تامّل در بیان افتراق افکار آن دو، این است که عطار حزن و اندوه را بستری برای رسیدن به زیبایی جانان می داند اما فلوطین درک شادی های جمال الهی را زمینه ساز بهجت روح می بیند. علاوه براین عطار که با مفهوم زیبایی از دیدگاه فلوطین مرافق است صبغه دینی و عرفانی را چاشنی درک زیبایی کرده است.
بررسی مرتبه اسمای مستأثره در نظام هستی شناختی عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
125 - 150
حوزههای تخصصی:
اسمای مستأثره از موضوعات مشترک میان عرفان و شریعت است. در شریعت این اسما مختص حضرت حق دانسته شده است. در آثار عرفانی هم مطالب مختلفی درباره این اسما به خصوص مرتبه آنها آمده است. ما در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تعیین مرتبه این اسما و آثار و نتایج آن خواهیم پرداخت. در میان عارفان درباره مرتبه اسمای مستأثره چهار دیدگاه وجود دارد: مقام ذات، شئون ذاتی اندراجی در مقام ذات، مقام احدیت و اسمای ذاتی. بر اساس دو دیدگاه نخست، تعبیر «اسم» و نیز تعبیر «استیثار» که در روایات آمده، تسامحی است؛ ضمن اینکه سوگند به این اسما که در برخی روایات آمده، با مبانی عارفانی قابل توجیه نیست، بر خلاف دو دیدگاه اخیر که این مشکلات را ندارند. تعیین مرتبه اسمای مستأثره در حل چند مسئله دیگر موثر است: نخست مسئله وحدت یا تعدد این اسما؛ طبق دو دیدگاه مقام ذات و مقام احدیت، اسم مستأثر یکی است؛ ولی طبق دو دیدگاه دیگر اسمای مستأثره متعددند. دوم مسئله علم به اسمای مستأثره؛ طبق دو دیدگاه مقام ذات و شئون ذاتی در مقام ذات، علم به این اسما امکان پذیر نیست؛ ولی بر اساس دیدگاه مقام احدیت و اسمای ذاتی انسان کامل می تواند بدان علم داشته باشد. سوم مسئله وجود مظهر برای این اسما؛ بر اساس دو دیدگاه مقام ذات و شئون ذاتی، این اسما، مظهری ندارند، بر خلاف دو دیدگاه دیگر که این اسما دارای مظاهر مستأثره اند.
ریا و اخلاص و بازتاب آن در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
325 - 342
حوزههای تخصصی:
اندیشه های اخلاقی در شعر حافظ جایگاه ویژه ای دارند. شعر حافظ مملو از مفاهیم و ارزش های اخلاقی و انسانی است که هرکدام برای نوع بشر درس زندگی به شمار می روند. پند و اندرزهای اخلاقی حافظ که بسیاری از آنان ریشه در تعالیم دین مبین اسلام دارد، رهنمودهایی برای زندگی هستند که با دقت و ظرافت ادبی، راه و رسم خوب زیستن را به انسان نشان می دهد. حافظ شاعر اندیشه های ناب انسانی است که معنویت حاکم بر اشعار او ریشه در آیات قرآن و آحادیث و روایات دینی دارد که جامعه را به سمت فضائل اخلاقی رهنمون می سازد. اشعار حافظ درباره اخلاق و ارزش های اخلاقی چنان زیبا و هنرمندانه سروده شده اند که می توان او را یک جامعه شناس صاحب سبک در زمینه آسیب های فرهنگی و اجتماعی دانست. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا علاوه بر بررسی ریا و اخلاص از منظر آیات و احادیث و تبیین معنا و مفهوم آن ها، دیدگاه این شاعر بزرگ را با ارائه شواهد شعری در خصوص این دو خصیصه بررسی کند.
بررسی «تطهیر و تهذیب نفس» در دستگاه عرفانی یوحنای صلیبی (خوان دلا کروز)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تطهیر» یا «تهذیب نفس» بن مایه اندیشه عرفانی خوان دلاکروز، معروف به «یوحنای صلیبی» است، بلکه دقیق تر این است که بگوییم: تهذیب تاروپود اندیشه او را شکل داده است، به گونه ای که تقریباً هیچ آموزه ای بدون عنصر «طهارت» در دستگاه عرفانی او دیده نمی شود. بنابراین فهم کامل و جامع دستگاه عرفانی یوحنا مبتنی بر فهم دستگاه تهذیبی اوست. یوحنا طهارت را به دو مرحله «فعال» و «منفعل» تقسیم می کند. «طهارت فعال» عملی این سویی و از طرف سالک است و «طهارت منفعل» عملی آن سویی و از طرف حق است. یوحنا «شب تیره حس» و «شب تیره روح» را به عنوان مراتب طهارت مطرح می کند و آن دو را راه رسیدن به اشراق، عشق منور و «نکاح روحانی» می داند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نظریه تهذیبی و جایگاه طهارت در دستگاه عرفانی یوحنا را تبیین و بررسی می کند.
واکاوی مفهوم زیبایی شناسانه «سرّ سماع» بر پایه متون عرفانی و فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
61 - 88
حوزههای تخصصی:
«سرّ سماع» مفهومی عرفانی است که به حسّ برانگیختگی روح در مواجهه با موسیقی اطلاق می شود. به باور صوفیان، روح در حین استماع موسیقی با تداعی خطاب اَلَست به نوعی آگاهی مبهم نسبت به مبدأ وجودی خود نائل می شود و بدین ترتیب آماده کشف و شهود می گردد. می توان این مفهوم عرفانی را بیان دیگری از نظریه «سماع طبیعی» در فلسفه فیثاغورسیان و افلاطونیان پنداشت که بر اساس آن، جهان ما با موسیقی حاصل از گردش نفوس افلاک به وجود آمده و ازاین رو، تناسب موسیقایی برای روح آدمی تداعی گر عالم روحانی و برانگیزاننده نوعی حسّ نوستالژی در برابر آن است. این نظریه پس از راهیابی به فلسفه و حکمت اسلامی، به ویژه آرای اخوان الصّفا، توسط عرفا اقتباس و با مفاهیم قرآنی آمیخته گردید. عرفای مسلمان به ویژه نوای دل انگیز خطاب الست در صحنه ازل را جایگزین موسیقی زیبایی می سازند که بر اساس نظریه سماع طبیعی سرچشمه هستی بود. همچنین مفهوم سرّ سماع و سماع طبیعی با مفهوم «بازی آزاد قوّه خیال و فاهمه» در زیبایی شناسی کانت قابل انطباق اند که به احساس برانگیختگی در برابر زیبایی هنری و حالتی اطلاق می شود که در آن ذهن می کوشد تا با گسترش شبکه های تداعی، تناسب های بی سابقه را ادراک کند. این نوشتار نشان می دهد که چگونه تداعی زیبایی شناسانه در فلسفه الهیاتی و عرفان اسلامی خوانشی نو می یابد.
بررسی تطبیقی مراتب قیامت ازدیدگاه سیدحیدرآملی و میرسیدعلی همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
41 - 62
حوزههای تخصصی:
معاد و قیامت از موضوعات اساسی ومهم مورد توجه عرفای اسلامی است؛ در ادوار مختلف، عارفان محقق هریک به نحوی درباب حقیقت، انواع، مراتب، وچیستی آن سخن گفته اند. بر این اساس این پژوهش که به روش اسنادی صورت گرفته است به بررسی تطبیقی مراتب قیامت از منظر سی حیدر آملی و میرسیدعلی همدانی دو عارف بزرگ شیعی- قرن هشتم ه. ق- پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که سیدحیدر برمبنای معرفت شناسی تثلیثی و مبانی هستی شناسی و انسان شناختی عرفانی، از دو منظر مراتب قیامت را مورد توجه، تحلیل وبررسی قرارداده و دو گونه تقسیم کرده و برای هر قسم، دوازده مرتبه ترسیم نموده است. میرسیدعلی نیز در ابتدا بر مبنای معرفت شناسی مربعی اسرار نقطه و عدد چهار، چهارمرتبه قیامت را ترسیم وتبیین می کند سپس بر مبنای معرفت شناسی تثلیثی واطوار باطنی انسان سه قسم قیامت راتقسیم، تحلیل و بررسی می نماید. سیدحیدر آملی به عنوان یک نظریه پرداز بزرگ عرفان شیعی در تحلیل مراتب قیامت، رویکرد نظری ایشان بر رویکرد عملی و سلوکی، غلبه مشهود دارد ولی رویکرد میرسیدعلی همدانی با توجه به پیر و مرشد بودن، بیشتر جنبه سلوکی، تربیتی و کاربردی دارد.
تحلیل و بررسی مشرب عرفانی شیخ ابواسحاق کازرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
287 - 320
حوزههای تخصصی:
ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی، ملقب به شیخ غازی و شیخ مرشد، از مشایخ صوفیه در قرن چهارم و پنجم هجری و پایه گذار طریقه کازرونیه در فارس، تأثیر بسیاری در ترویج عرفان اسلامی داشته است. با وجود تحقیقات گسترده درباره زندگی و احوال شیخ ابواسحاق، برخی ابعاد طریقه عرفانی او هنوز ناشناخته است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استناد به منابع موثق و دست اول، تصویری روشن و علمی از مشرب عرفانی شیخ ابواسحاق ارائه می شود. این هدف با استفاده از الگویی متشکل از پاسخ های مشروح به چند سؤال محقق می گردد: در طریقه عرفانی شیخ ابواسحاق، مبدأ و مقصد سلوک کجاست؟ میان مبدأ و مقصد چند منزل با چه ترتیبی قرار گرفته اند؟ میزان اهمیت منازل چقدر است؟ توانایی های لازم برای کسب دستاوردهای هر منزل کدام اند و چگونه حاصل می شوند؟ در منابع پاسخ دقیقی برای همه این سؤالات یافت نشد؛ اما بر اساس قراین، نتایج حاصل بدین قرار است: در مشرب عرفانی شیخ مبدأ توبه، مقصد توحید و منازل زهد، ورع، فقر، صبر، توکل، رضا، مراقبه، محاسبه، محبت، خوف و رجا، اُنس، اطمینان، مشاهده، عشق، صحو، اخلاص، فناء فی الله و بقاء بالله، میان آن ها قرارگرفته اند که در بین این منازل ورع نقش برجسته تری دارد. ابواسحاق رویکردی فعال در عرفان داشته و با سامان دهی تشکیلات نظامی و جهاد با غیرمسلمانان به ترویج اسلام پرداخت؛ همچنین با احداث خانقاه ها و ارائه خدمات به فقرا و مسافران، طریقه کازرونیه را به جریانی دیرپای که گستره فعالیت آن چندین قرن از آناتولی تا هند و چین ادامه داشته، تبدیل کرد.
تطور تاریخی و عقیدتی سلسلۀ علاویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۹۴-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
علاویه عنوان یکی از سلاسل صوفیه شمال آفریقاست که شیخ احمد العلاوی (۱۲۸۶ ۱۳۵۳ق / 1869 1934م ) آن را پس از مرگ استادش بوزیدی بنا نهاد. این سلسله یکی از معروف ترین انشعابات طریقت درقاویه شاذلیه است و با تلاش مشایخ و بزرگان خود همچون احمد العلاوی (مؤسس طریقت) شیخ عده بن تونس، شیخ محمد المهدی بن تونس، خالد بن تونس و نیز انتشار ده ها جلد کتاب و مجله، توانسته است در مناطق مختلفی از جهان رواج پیدا کند. احمد العلاوی طریقت خویش را بر اموری چون تبعیت از کتاب و سنت، سیره خلفای راشدین، تهذیب نفس، آزادی از قیودات شیطان و نیز توجه به عشق، محبت و صداقت در سلوک عرفانی پایه گذاری کرد. از مهم ترین انشعابات علاویه می توان به طریقت مریمیه اشاره کرد که با وفات شیخ احمد العلاوی در سال 1353ق/ 1934م توسط فریتیوف شوآن پایه گذاری شد. همچنین باید طریقت علاویه و مریمیه را دو جریان جدایی طلب از اصل سلسله شاذلیه دانست؛ چراکه به رغم وجود ایرادات موجود در وصایت و اجازه ارشاد از ناحیه مشایخ ایشان، دست به تأسیس طریقتی جدید زده و از اصول قطعی سلسله عبور کرده اند، که در این میان دو مسئله وصایت معنوی و عدم پایبندی به شریعت بیشترین سهم را دراین باره به خود اختصاص داده است.
بررسی تطبیقی «انسان کامل» در آراء متصوفه و اندیشمند شیعی معاصر منصور براعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
305 - 324
حوزههای تخصصی:
انسان کامل، فارغ از شیوه تبیین، از آموزه های مشترکِ عرفای اسلامی است. وجوه اشتراک و اختلاف این ایده در قالب طرح نمونه قدسی از انسان یا انسان کامل مطرح می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی تطبیقی ایده مزبور در آراء اندیشمند و مفسر شیعی معاصر، منصور براعتی و متصوفه اختصاص دارد. براعتی، مفسر شیعی و ابن عربی، پدر عرفان نظری متصوفه، عقیده دارند انسانِ کامل، خلیفه حق و واسطه او با مردمان است. اگر این واسطه از میان برخیزد، عالم متلاشی شده و آخرت آغازمی شود. وجود پیامبر اکرم(ص) به عنوان عقل اول و کامل ترین انسان در جهان هستی، از دیگر نتایج فکری مشترک براعتی و متصوفه است. تمامی موجودات عالم هستی از فرشتگان و انبیا و سایر انسان ها، تحت امر و اراده این عقل اول قراردارند. از تفاوت های بارز دو ایده این است که براعتی عقیده دارد مصداق انسان کامل در وجود انبیای الهی و امامان معصوم تجلی می یابد و دیگر انسان ها نیز به تناسب ظرفیت و استعدادهای درونی به واسطه انسان های کامل، در مسیر رشد و کمال قراردارند. ولی در تصوف علاوه بر انبیای مکرم، پیران و اقطاب صوفیه نیز در دسته انسان کامل جای دارند.
خدایِ جهان و جهانِ خدا (بررسی سیمای انسان در گنج روان و چهل صباح شاه داعی شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
شاه داعی شیرازی، یکی از شاعران عارف قرن نهم هجری، از مبلّغان اندیشه های عرفانی ابن عربی و از شاگردان شاه نعمت اله ولی است. مثنوی های گنج روان و چهل صباح ، به ترتیب دومین و سومین مثنوی از مثنوی های شش گانه وی به شمارمی رود. این منظومه ها، با بهره گیری از نبوغ شاعر و اندیشه های پیشینیان از جمله تفکرات عارفانه ابن عربی و شیوه مثنوی پردازی مولانا، به درجه ای از ساختار ادبی و هنری ابداعی رسیده است، که در شمار آثار جاودانه ادبی- عرفانی جای گرفته است. با توجه به این که درباره آثار یادشده تاکنون پژوهش خاصی صورت نگرفته است، جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای، علاوه بر معرّفی این دو مثنوی، سیمای انسان را در دو مثنوی یاد شده مطالعه کرده است، تا طرز تلقی این شاعر عارف را از انسان و مراتب آن با رویکرد هستی شناسانه تبیین کند. حاصل پژوهش نشان می دهد شاه داعی، انسان را جدا از هستی نمی داند، منتها به اعتقاد وی انسان در والاترین مرتبه هستی قراردارد و سیر تکاملی انسان از میان هستی می گذرد. وی به تأسی از ابن عربی انسان کامل را عالم کبیر و مجلای اسماء و صفات الهی و آینه تمام نمای هستی و عامل فیض بخشی به مراتب پایین تر وجود می داند.
انسان شناسی عرفانی در اندیشه و آراء علامه حسن زاده آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان کامل نقش محوری در حدوث و بقای عالمِ وجود و استکمال نوعی آن از آغاز تا انجام هستی دارد و صاحب ولایت مطلقه و واسطه فیض در قوس نزول و صعود است. بدین سان اهل معرفت حقیقت محمدیه(ص) را «ام الاسماء» و «ام الاعیان» نامیده اند. شناخت همه جانبه انسان کامل از خاتم الانبیاء (مظهر ختم ولایت کلی بالاصاله) تا خاتم الاوصیاء (جلوه خاتم ولایت کلی به تبعیت) به قدر طاقت بشری امری مهم در نیل به مقام خلافت الهی و ضرورتی اجتناب ناپذیر برای حمل بار امانت خدای سبحان و وصول به مقام ولایت الهیه به شمار می آید. علامه حسن زاده آملی انسان کامل را به صورت جمعِ سالمِ نقل، عقل و کشف و به روشِ ترکیبی قرآن، برهان و عرفان مورد تحقیق و تدقیق قرار داده و بر این باور است که: 1. هرچه از دریای عالم غیب روانه می شود تا به ساحل وجود برسد، صورت آن بر دل انسان کامل پیدا می شود و وی از آن حال خبر دارد و درواقع قلب او مجلای اراده حق تعالی و مجرای فیض ربوبی است. 2. انسان واقعی و حقیقی در عرف عرفان، کسی است که به فعلیت رسیده است و اگرچه این استعداد نوعی در همه آدمیان تعبیه شده و راه رسیدن به ولایت الهیه به روی همگان باز است، در واقعیت همگان بدان دست نمی یابند. بنابراین: 1. انسان در عرف عرفان، انسان به کمال رسیده و فعلیت یافته است. 2. انسان کامل خلیفه الله است و در نظام هستی، هم «خلیفه مطلق» وجود دارد و هم «خلیفه مقید». «خلیفه مطلق» انسان کامل است؛ زیرا متخلق به تمام اسما و صفات الهی است. «خلیفه مقید» هم کسی است که بعضی از اسماء الهیه را در خود دارا بوده و نشان دهنده حق متعال از شئونی خاص و محدود است. 3. عالم ماده امکان استعدادی دارد و موجود مادی توانایی تکاملِ تدریجی خروج از مرتبه نازله به سوی مرتبه کامله (یعنی از نقص به کمال و از قوه محض به سوی کمال مطلق) را داراست. 4. انسان در سیر تکاملی خود، قابلیت آن را دارد که به مرتبه «عقل مستفاد» دست یابد. بدین روی انسان کامل صاحب «مرتبه قلب» است که از منظر حکیمان همان مرتبه «عقل مستفاد» است.
واکاوی سه مقام عرفانی «توکّل»، «صبر» و «توبه» با تکیه بر تفسیر «مخزن العرفان» از بانو امین و «فتوحات مکیه» ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
127 - 142
حوزههای تخصصی:
عرفان در لغت به معنای شناختن و دانستن بعد از نادانی و شناسایی و آگاهی و درایت است و دراصطلاح به مفهوم معرفت خدا و عبادت عاشقانه وی و دریافت شیوه های آن است. در میان تفاسیر قرآن کریم، به آثاری برمی خوریم که مفسّر در آن ها رویکرد عرفانی داشته و آیات قران کریم را از منظر عرفانی تفسیر نموده است. یکی از این مفسّران سیده نصرت بیگم امین است که در تفسیر قرآن کریم به جنبه های عرفانی توجّه داشت. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به ویژه آثاری که در زمینه عرفان و تفسیر قرآن کریم هستند، به بررسی دیدگاه های عرفانی بانو امین و ابن عربی پیرامون سه مقام عرفانی توکّل، صبر و توبه در قرآن کریم بپردازیم تا جنبه عرفانی غالب بر شخصیت ایشان بیش ازپیش آشکارگردد. از بررسی دیدگاه های ایشان چنین استنتاج گردید که بانو امین به توکّل عملی، صبر بر سختی ها و توبه ای که در راستای ایمان باشد بسیار اهتمام دارد و تفسیری که بر آیات مربوط به این مفاهیم ارائه کرده حاکی از صبغه عرفانی شخصیت و اثر وی می باشد.ابن عربی به عنوان مؤسس عرفان نظری بیشتر بر مسائل سلبی و ایجابی توکل، صبر و توبه تأکیددارد.