یکی از مسائل مهم در حوزه عقاید دینی، این است که رسیدن به چه درجه ای از معرفت در آن، لازم و کافی است. آیا رسیدن به یقین در این زمینه ضروری است و به ناچار تنها منابع علم آور در آن اعتبار دارند یا اینکه دلایل ظنی و تعبدی کافی است و به ناچار ظنون معتبر که اهم آنها خبر واحد است، در این عرصه کفایت می کند. شیخ محمد سند عقیده را عمل جوانحی و قابل جعل مولویت شرعی دانسته و ادله حجیت خبر را بر آن سرایت می دهد. لیکن ماحصل پژوهش، امکان ناپذیری تعبد به ظن در عقاید، در عین امکان رعایت احتیاط در لوازم عملی پاره ای از اخبار اعتقادی است.
مدتى نسبتا طولانى این افتخار را داشتم که بر سر سفره روحبخش سیره علوى بودیم و مولا عنایت کرد توانستیم در حد توان اندکمان از این سفره لذیذ بهره مند شویم.
اینک با پایان یافتن آن سلسله مباحث, بحثى جدید پیش رو داریم که عنوان آن ((در آستان امامان علیهم السلام)) مى باشد. در این مباحث برآنیم تا با الهام از زیارت جامع, ارزشمند و پرمحتواى جامعه, خوشه اى از درخت پربار معرفت امامان(ع) برچینیم.
((معرفت امامان)) یک وظیفه حتمى و تردیدناپذیر هر دین باور است و بى تردید در این باب متنى کامل تر از زیارت جامعه نیست, در این زیارت به بیش از دویست و پنجاه ویژگى از ویژگیهاى امامان(ع) اشاره شده است.
مباحثى که پیش روى شماست تقریرى فشرده از سلسله دروسى است که در سال جارى (1380) روزهاى پنجشنبه در مدرسه فیضیه قم در محضر طلاب حوزه علمیه قم داشته ام و هم چنان ادامه دارد این مباحث توسط برادر عزیز جناب ثقه الاسلام حسین پسندیده تدوین شده است.
امید که این برگ سبز شایسته تقدیم به محضر عاشقان ولایت باشد. انشإ الله.
سید احمد خاتمى
28دیماه 1380 ـ چهارم ذیقعده الحرام 1422
در برخی منابع حدیثی شیعه، احادیثی به چشم می خورد که براساس آن بهشت دارای درجاتی به تعداد آیه های قرآناست و به قاری قرآن گفته می شود: «بخوان و بالا برو.» حدیثی از امام موسی بن جعفرR نقل شده که: «... هر کدام از دوستان و شیعیان ما که از دنیا برود، اگر قرآن را به نیکی نداند، در قبر به او آموزش داده می شود...» به فرض صحت صدور این روایت و روایات مرتبط با درجات بهشت و ترفیع درجات قاری قرآن در قیامت، می توان گفت مسلمانان در قیامت به دو گروه تقسیم شده اند: افرادی که در دنیا قرآن را به خوبی یاد گرفته، خوانده و دستورات آن را به کار بسته اند؛ این گروه زمینه صعود در درجات بهشت را برای خود در دنیا فراهم کرده اند و گروهی از مسلمانان که تمام توانشان را در این زمینه صرف نموده، ولی به دلایلی ازجمله کوتاهی عمر، نبود امکانات، نداشتن استعداد کافی و... نتوانسته اند قرآن را فراگرفته و به دستورات آن عمل کنند، در قبر به آن ها آموزش داده می شود. براساس این روایت به خاطر محروم نشدن این گروه از درجات بالاتر در بهشت در عالم برزخ امکان تعلیم و آموزش برای این افراد فراهم است تا به معارف ناب قرآنی دست یابند، سپس به آن ها گفته می شود با خواندن قرآن به درجات بالاتر صعود کنند.
شیخ مرتضی انصاری از بزرگ ترین فقیهان اصولی إمامیه و یکی از چهره های علمی و فقهی قرون متاخر به شمار می آید. تسلط، ابتکار و ظرافت وی در مسائل اصولی و فقه روایی-استدلالی بجامانده از وی موج می زند. در این میان تحقیقات ارزشمند وی پیرامون «نقد و بررسی سند حدیث» در میراث علمی وی که گویای تسلط و ابتکار وی در علم رجال و اصول نقد حدیث است از یک سو و اهمیت بازخوانی نظام فکری وی در عرصه فقه روایی به ویژه در ابعاد نقد سند حدیث و نیز جایگاه امروزی روش شناسی در علوم، ضرورت پژوهش در این عرصه را بیش از پیش نمایان می سازد. لذا این نوشتار که با تتبع بسیار و به روش توصیفی-تحلیلی در آثار اصولی و فقهی شیخ انصاری سامان یافته، به دنبال ارائه روش شناسی اندیشه نظام مند شیخ انصاری در «شیوه های نقد سند حدیث» در فقه روایی-استدلالی است. بررسی ها نشان می دهد که توجه به ویژگی شخصیتی راویان (همچون اصحاب اجماع، مشایخ الثقات، مروی عنه احمد بن محمد بن عیسی، بنی فضال)، توجه به اضمار حدیث، بررسی اتصال سند، اشاره به مجهول بودن راوی، توجه به اشتراک راویان، انجبار ضعف سند از مهم ترین شیوه های شیخ انصاری در نقد سند حدیث بشمار می آید.
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا مجموعه ای از اصول و روش های آموزش معاد از احادیث اهل بیت (ع) استخراج شده، سپس با بهره گیری از یافته های دانش تعلیم و تربیت، تفسیر و تحلیل گردند. اصول «مخاطب شناسی»، «انگیزش مخاطب»، «نهادینه ساختن آموزه ها در ذهن مخاطب»، «عینیت بخشی»، «استفاده از فرصت ها» و «جاری ساختن یاد معاد و قیامت در زندگی» از جمله مهمترین این اصولند. این اصول در این روش ها به کار گرفته شده اند: «نیاز سنجی و شناخت حساسیت ها»، «توجه به عوامل غیرمعرفتی»، «سؤالی»، «کرامت بخشی»، «تنظیم و دسته بندی مطالب»، «قرینه گویی»، «تذکر»، «موعظه» و «محاسبه نفس».