تنقسم بلاد العرب ـ بسبب الظروف الطبیعیة ـ إلی قسمین کبیرین یختلفان اختلافاً متبایناً فی الحیاة عامة، و تبعا لذلک ینقسم سکانها إلی قسمین أیضاً هما الجنوبیون فی الیمن المتحضرون و هم القحطانیون أو الحمیریون، و الشمالیون فی الحجاز الذین یعیشون معیشة بداوة و هم العدنانیون و هذه الظروف التی سببت اختلاف حیاتهم لاشکّ و لاریب سببت اختلاف لغتهم.
فالقحطانیون و العدنانیون شعبان عرفهما التاریخ و خلّفا لنا من لغتیهما نصوصاً لا تقبل شکاًولا جدالاً و اذا اخضعنا هذه النصوص للدرس العلمی فنستخلص من هذا الدرس نتائج مختلفة فی اللغة و الادب و التاریخ ایضاً، و العلماء اللغویون القدماء کانوا یرون أن لسان قحطان غیر لسان عدنان و إنما کانوا یقولون إن العرب العدنانیین اخذوا عربیتهم من القحطانیین، ولکنهم لم یحاولوا معرفة لغة قحطان، و کان ابوعمرو بن العلاء مطمئناً الی وجود اختلاف جوهری بین العربیة و الحمیریة، لکن المستشرقین المحدثین وُفِّقوا الی اکتشاف اللغة القطحانیة بل وُفِّقوا الی اکتشاف اللغات القحطانیة و هی اللغة الحمیریة و السبئیة و المعینیة و عُنوا باللغة الحمیریة خاصة فعرفوا نحوها و صرفها فکانت النتیجة ان الحمیریة لغة و العربیة الفصحی لغة اخری و اذا کانت اللغة الحمیریة تختلف عن اللغة العدنانیة فنحن بإزاء لغتین کانت احداهما فی شمال الجزیرة العربیة و هی هذه التی نسمیها لغة القرآن و الثانیة کانت فی الجنوب و هی هذه التی تمثلها النصوص الحمیریة و السبئیة و المعینیة.
و هذا المقال یُعنی بنصّ او نصّین لتبیین الفروق الأساسیة بین القحطانیة أو الحمیریة و بین الفصحیٰ أو لغة القرآن الکریم.
کتاب "" بیان معانی الفاظ القرآن "" تصنیف علی ابن عبدالله بن عباس ( فو : 118 ه.ق)- که در ضمن مجموعه ای مخلوط از رسائل قرآنی است – در اصطلاح قرآن پژوهان ، در فن وجوه و نظائر قرآن کریم است . این کتاب ، اثری مستقل و ارزشمند در این زمینه به شمارمی آید و در آن ، وجوه معنایی 72 واژه از قرآن آمده است . دانشمندان ، کهن ترین اثر در این فن کتاب را "" الاشباه و النظائر "" مقاتل ابن سلیمان بلخی (فو : 150 ه.ق.) میدانند و در این نظر ، همداستانند . اگر صحت انتساب رساله مذکور به علی بن عبدالله بن عباس ، ثابت شود باید آن را کهن ترین نگاشته در این زمینه به حساب آورد که به نوبه خود ، ارزشی ویژه خواهد داشت . هیچ کدام از پنج نفری که در مصادر تراجم و رجال به این نام و نام پدر و جد ، نامبرده اند ، صاحب تالیف ، شمرده نشده اند ، با این وصف می توان قراین متعدد درون متنی و برون متنی برای صحت انتساب این رساله به علی بن عبدالله بن عباس ، اقامه کرد .
نزول قرآن به دو گونه تدریجی و دفعی بوده است. نزول تدریجی قرآن بدین گونه بوده است که در هر بار بخشی از قرآن بر پیامبر اکرم نازل می شده است. هر بخش از قرآن که در یک وحی قرآنی نازل می شده، یک واحد نزول می باشد. نزول این واحدها در هر بار وحی قرآنی، عملیاتی معنادار و هدفمند بوده است که به اقتضای شرایط جامعه نزول و هدف هدایتی قرآن تعریف می شده است. از این رو کشف واحدهای نزول، اقدامی مقدماتی جهت تبیین هدف نزول آن ها می باشد. واحدهای نزول را می توان از روش های گوناگون و به وسیله ابزارهای متفاوتی شناسایی کرد. اما اصیل ترین روش شناسایی واحدهای نزول، روش زبانی است. این روش از ابزارهای گوناگونی چون ابزارهای لفظی، معنایی و لفظی معنایی در شناسایی واحدهای نزول بهره می گیرد. این جستار بر آن است تا ابزارهای لفظی را معرفی کند که بتوان به وسیله آن ها واحدهای نزول قرآن را شناسایی کرد و حد و مرزِ نزول آیات قرآنی را مشخص کرد.