فرهنگ زبانی نگرش ها، باورها، هنجارها و سرمایه های ادبی- علمی و ساختارهای دستوری- بلاغی هر زبان است که پیکره اصلی آن زبان را شکل می دهد. در ترجمه قرآن کریم نیز باید به فرهنگ زبانی عصر نزول توجه کرد تا بتوان مفهوم حقیقی کلمات و آیات قرآن کریم را به زبان مقصد انتقال داد. در این نوشته به بررسی مفاهیم فرهنگی شیطان، أخ، أخت، أب، ملک، فراش، أخو عاد، شعر، صدق، أخری، غلّ ید، کشف ساق، وراء ظهر، ردُ الید الی الفم، بکاءُ السماء و الارض و ... در زبان عربی عصر نزول پرداخته می شود و معادل فارسی آن در زبان مقصد جستجو می گردد تا از این رهگذر مفهوم حقیقی کلمات و آیات به زبان مقصد انتقال داده شود و نیز به نقد ترجمه هایی پرداخته می شود که در انتقال مفاهیم اصلی باز مانده اند.
ترجمه قرآن به عنوان کتاب مقدس، همیشه، توجه مسلمانان را به خود جلب کرده است و مترجمان زیادی سعی در ارائه ترجمه ای زیبا و مناسب و در عین حال ادبی و متناسب با ساختار زبان فارسی، داشته اند که گاه موفق بوده اند و گاه نیز توفیق چندانی به دست نیاورده اند.این بحث با رویکردی تحلیلی تطبیقی ساختار جمله حالیه را در چهار ترجمه آیتی، قمشه ای، انصاریان و بروجردی، بررسی کرده است، و با بررسی ساختاری و معادل یابی واژگانی و تحلیل آن ها بر اساس اصول نحو عربی و شیوایی ترجمه مقصد و مقایسه و تطبیق هر کدام در هر چهار ترجمه، به این نتیجه دست یافته که هر کدام از این ترجمه ها دارای مشکلاتی هستند و در تطبیق با ساختار زبان فارسی و معادل یابی واژگانی و گاه در تشیخص حال بودن برخی جمله ها و به تبع آن در ترجمه آن ها، دچار اشتباه شده اند که این امر منجر به نامأنوس شدن ترجمه و نارسایی آن در انتقال معنا و مضمون مورد نظر جمله مبدأ شده است.