فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اجرت المثل متصرف یا مدیر در اداره مال غیر از مواردی است که قانون مثل سایر موارد مرتبط با آن از جمله مسئولیت مدنی، خصوصیات مدیر، شرایط اداره و شرایط مال مورد اداره و... در ارتباط با آن سکوت اختیار کرده است؛ آیاتی از قرآن کریم موسوم به آیات قیام، تعاون، ولایت، آیه 152 سوره مبارکه انعام که به عنوان آیه های احسن، احسان و... هستند هرکدام یک جنبه از اداره مال غیر را شامل می شوند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، درصدد اثبات عدم استحقاق اجرت المثل برای مدیر مال غیر بر اساس آیات قرآن است. مهم ترین مستند نظریه اشاره شده، اداره مال غیر از باب حسبه بودن عمل است. از نظر بیشتر فقها و اندیشمندان مهم ترین دلیل حسبه، آیات امر به معروف و نهی از منکر بوده است؛ صرف نظر از چند آیه در قرآن با اصطلاح امر به معروف و نهی از منکر به نظر می رسد آیات دیگر و حتی آیات مربوط به اداره مال غیر با توجه به توسعه مفهوم امر به معروف و نهی از منکر توسط فقها و اندیشمندان به سوی مسائل اجتماعی، مشمول همین آیات حسبه هستند و حسبه را همان امر به معروف و نهی از منکر می دانند و شاید بتوان گفت بر اساس قاعده احترام عمل، مدیر، مستحق اجرت المثل عمل خود است، لکن هدف اصلی بررسی استحقاق اجرت المثل مدیر بر اساس آیات قرآن است و خداوند بارها در آیات خود وعده اجرت اخروی به بندگان خویش داده است و خود را بزرگ ترین محاسب دانسته و اجر کریم را در نظر می گیرد.
چالش ارزش گذاری جنسیت مؤنث در تفسیر آیه نساء/ 117(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادی آراء خاورپژوهان در تفسیر انبیاء اولوالعزم (نوح، ابراهیم، موسی) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
145-164
حوزههای تخصصی:
انبیاء أولواالعزم به پیامبرانی گفته می شود که دارای کتاب آسمانی و دین الهی مستقل باشند. حضرت نوح، إبراهیم، موسی، عیسی ^ و حضرت محمد ’ از پیامبران أولواالعزم هستند. خاورپژوهان درباره حضرت نوح، إبراهیم و موسی ^ در قرآن، تحقیق کرده اند. مقاله حاضر به نقل، تحلیل و نقد آراء آنان در این باره می پردازد. اگرچه بررسی دیدگاه های خاورپژوهان در تفسیر أنبیاء أولواالعزم در قرآن، مرکز توجه و تحلیل بوده، اما برای تکمیل این تحقیق در مواقع مورد نیاز، از دیدگاه های عالمان مسلمان نیز استفاده شده است. بررسی دیدگاه های خاورپژوهان در تفسیر أنبیاء أولواالعزم در قرآن، گویای پژوهش بسیار آنها در منابع اسلامی است اما اشتباهاتی که از آنان درباره موضوع یادشده سر زده، نشان می دهد که آنان به همه منابع معتبر اسلامی در تفسیر قرآن دسترسی یا اشراف کامل نداشته اند. خدشه به عصمت انبیاء، نکته مهمی است که در آراء خاورپژوهان درباره این پیامبران به چشم می خورد. استفاده از روایات ضعیف و برداشت های نادرست از برخی آیات قرآنی موجب عرضه چنین دیدگاه هایی از سوی آنان شده است.
آسیب شناسی کتاب های اخلاق قرآنی و ارائه الگوی جدید از نظام اخلاقی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۸۷)
128 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار، آسیب شناسی کتاب های نوشته شده در موضوع اخلاق قرآنی از منظر سازمان دهی و نظام مندسازی آن و ارائه مدلی جدید برای نظام اخلاقی قرآن است. بدین منظور، با توجه به ضرورت نظام مندسازی معارف اخلاقی قرآن و آسیب هایی که در این زمینه در کتاب های موجود دیده می شود، به روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهم ترین کتاب های مرتبط با اخلاق قرآنی ارزیابی شده و نقدهایی به لحاظ شکلی و محتوایی صورت گرفته است. سپس با معرفی نظام اخلاقی قرآن در قالب یک نظام مخروطی و هرمی شکل، ساختاری نظام مند مشتمل بر مبانی اخلاق، اصول اخلاق و اهداف اخلاق پیشنهاد و امتیازات مدل پیشنهادی تشریح شده است.
گستره روش اکتشافی انبیاء برای انتقال مفاهیم دینی در قرآن و عهدین
حوزههای تخصصی:
روش اکتشافی یکی از روش هاى آموزش و انتقال مفاهیم است، که یادگیرنده را محور آموزش قرار داده و ذهن وی را فعال می کند، تا مطالب و حقایق را بهتر درک کند. این پژوهش بر آن است تا روش اکتشافی انبیاء در تعلیم مفاهیم دینی را در قرآن و کتب مقدس مورد بررسی قرار دهد. در روش اکتشافی تعلیم انبیاء، موقعیت و شرایطی فراهم می شود تا مخاطبان انبیاء، خود از طریق آزمایش به پژوهش بپردازند و جواب مسئله را کشف کنند. و به حقیقت دست یابند. گستره این پژوهش شامل موضوعاتی مانند: نفی بت پرستی، نفی الوهیت از غیرخداوند، اثبات معاد، نفی ربوبیت از غیرخداوند، اثبات توحید و معاد است. در این پژوهش هر یک از موضوعات فوق ابتدا از منظر قرآن و سپس کتب مقدس(کتب رسمی و غیر رسمی، آپوکریفا) مورد بررسی قرار گرفت، و روش اکتشافی و شیوه انتقال مفاهیم دینی در آن بیان خواهد شد. در این روش انبیاء عملاً با به کار بردن مقدمات، افعال و حرکات درباره مفهومی، پیام آن را به افراد منتقل می کنند. و آن را به صورت عملی در معرض مخاطبان قرار می دهند. این شیوه یکی از روش های مفید برای انتقال عمیق و مؤثر مفاهیم دینی است.
تحلیل معناشناختی نظام ساختارهای طبیعی و واقعی محکمات و متشابهات قرآنی از منظر روش شناختی تحلیلی
حوزههای تخصصی:
این مقاله از نظرگاه روش شناختی تحلیلی، به مفهوم محکم و متشابه و نظام ساختار واقعی و حقیقی محکمات و متشابهات می پردازد وسعی دارد تفسیر فعل گفتاری مولی در ماهیت حکم و کیفیت کار او را در حکم ما انزل الله روشن کند، یعنی با بررسی و تحلیل رابطه الفاظ و معانی با مقاصد گوینده، بگوید زبان چگونه معنا را بیان می کند و اشیاء چگونه جهان را بازنمایی می کنند؟ به ویژه اینکه معانی و مفاهیم جمله با چه شرائطی می توانند صادق باشند؟ این پرسش ها دغدغه اصلی معناشناختی مقاله در بحث مفاهیم جمله های محکمات و متشابهات است. از سوی دیگر، این مقاله سعی دارد به روش معناشناختی واژگان و بررسی و تحلیلِ تأویل بر مبنای معیار مصداقی و مفهو می کاربرد لغوی و خارجی این واژگان در جملات مشابه، آنهارا از قرآن استخراج نموده و خواننده را به معناشناختی در موضوع ماهیت حکم نظام مندی از مفردات و نظام متشابهات آگاه سازد.
خاستگاه اختلاف خوانش « اَحْصَنَّ / اُحْصِنَّ » در آیه نکاح کنیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیه 25 سوره نساء ، در قرائت فعل « أحصنَّ » به صیغه مجهول یا معلوم اختلاف شده است. از منظر تفسیری، قرائت « اُحْصِنَّ » به صیغه مجهول با معنا شدن «إحصان» به ازدواج و قرائت « اَحْصَنَّ » به صیغه معلوم با معنا شدن آن به اسلام، ملازمت داشته است. تحقیق حاضر نشان می دهد که قرائت معلوم «أَحصَنَّ» و معنا گردیدن «اِحصان» به اسلام، با سیاق آیه، سازگاری ندارد و خاستگاه پیدایش این قرائت و معنای خلاف سیاق، به انگاره ای فقهی بازمی گردد که شاخص ترین مدافع آن، «عبداللّه بن مسعود»، صحابی پیامبر اسلام و معلّم قرآن کوفیان بوده است. به عقیده ابن مسعود ، حدّ زنا برای کنیز زناکار فاقد شوهر و شوهردار ، یکسان بود اما مفهوم مخالف شرط «إذا أحصنّ» در آیه 25 نساء ، در فرض معنا شدن «إحصان» به ازدواج، چنین انگاره ای را برنمی تافت.از این رو، قرائت معلوم «أَحصَنَّ» و معنای «اِحصان» برای اسلام، پیشنهاد گردید. خوانش قاریان بعدی کوفه نیز بر خلاف قاریان دیگر شهرها، از رأی ابن مسعود، تأثّری مشهود یافته است به گونه ای که عملکرد قاریان هفتگانه یا دهگانه ، معلوم می دارد که قرائت به صیغه معلوم، هویّتی کوفی پیدا کرده است.
واکاوی تفسیر آیه حدّ سرقت به آیه أنّ المساجد للّٰه (به عنوان یکی از مستندات روایی روش تفسیری قرآن به قرآن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کارآمدترین و بهترین روش های تفسیر قرآن، استفاده از قرآن در تفسیر خودش می باشد. مفسران قرآن به قرآن ادله ای بر اعتبار و صحت این روش اقامه کرده و این روش را برگرفته از سیره معصومان دانسته اند. آیه سرقت (مائده/ 38) از بارزترین مصداق های این سیره است که این مفسران بدان تمسک نموده و بر همین اساس جنبه تعلیمی بودن این سیره را در روایات تفسیری اهل بیت به مرحله ظهور و اثبات رسانده اند. اما باید توجه داشت که همه روایات تفسیری قرآن به قرآنِ اهل بیت جنبه تعلیمی نداشته و برخی وجوه دیگر نیز در آن ها وجود دارد. هرچند در روایت امام جواد آیه سرقت به آیه أنّ المساجد للّٰه (جن/ 18) تفسیر، و مقدار قطع دست دزد بر اساس آن تعیین شده است، اما واکاوی مسئله نشان می دهد که این روایت هیچ جنبه تعلیمی ندارد و امام صرفاً برای اسکات مخالف و تأیید حکم تشریع شده، از تأویل و لوازم معنای یک آیه (جن/ 18)، آیه ای دیگر (آیه سرقت) را فهمانده است. وجود روایت های دیگر ذیل آیه سرقت و استناد به آیاتی دیگر (تبیین ادله ای دیگر) در تفسیر آیه مذکور و نیز بررسی تفسیری واژگان «ید» و «مساجد»، مٶید این مطلب است. علاوه بر همه این مطالب، اصلاً طرفداران نظریه تفسیر قرآن به قرآن، احکام فقهی را از دایره تفسیر قرآن به قرآن خارج و جزء مستثنیات دانسته اند.
قاعده تفسیری «عمومیت خطاب های مفرد قرآن»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۸۶)
128 - 149
حوزههای تخصصی:
قاعده تفسیری به قواعد کلی مفسران در تبیین آیات اطلاق می گردد که حمل خطاب های مفرد قرآن بر عموم مردم به جای شخص رسول اکرم (ص) یکی از این قواعد به شمار می آید. این قاعده که یکی از پرکاربردترین قواعد تفسیری همه مفسران در طول تاریخ است، بیشتر ذیل آیاتی که به نظر مفسر با شؤون پیامبر در تعارض بوده، به کار رفته است؛ به گونه ای که هرچند این قاعده منحصر در آیات عتاب نیست، اما استفاده حداکثری از آن ذیل آیات عتاب، این قاعده را تبدیل به گریزگاهی برای حل مسائل کلامی مفسران کرده؛ به طوری که در طول زمان هرچه از متقدمان فاصله گرفته و به دوران معاصر نزدیک شده ایم، تکیه بر این قاعده در تفسیر آیات عتاب بیشتر گردیده است. با این وجود مفسران با وجود استناد فراوان به این قاعده تفسیری، نه تنها مبانی خود در ضوابط به کارگیری آن را روشن نکرده اند، بلکه به شکلی نامنظم، متعارض و گاه برخلاف سیاق قطعی آیات، از آن استفاده نموده اند. افزون بر آنکه مخاطب بودن پیامبر در بسیاری از خطاب های مفرد و ارتکازات ذهنی مسلمانان بر این مسأله، نشانگر آن است که اصل در خطاب های قرآن، مخاطب بودن پیامبر و نه عمومیت خطاب بوده و استنباط خلاف آن نیازمند قراین جدّی است.
بسط استعاری مفاهیم ذهنی مرتبط با «روز قیامت» در قرآن کریم از منظر معناشناسی شناختی (براساس طرح واره های تصویری حجمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناشناختی شاخه ای از دانش زبان شناسی شناختی است که سعی در ایجاد برقراری ارتباط میان واژه ها و مفاهیم ذهنی از طریق الگوگیری از افعال فیزیکی و اندام های جسمی انسان دارد. ازجمله شیوه هایی که معناشناسی شناختی بدان تکیه کرده است،بسطاستعاری معنای مرکزی واژگان و ارائه طرح واره تصویری در جهت درک مفهوم انتزاعی نهفته در حوزه معنایی واژه در بافت زبانی گفتاری است. قرآن کریم، این معجزه ادبی فرهنگی، که با هدف ارشاد انسان در مسیر اصلی خلقت بر پیامبر گران قدر اسلام صلوات الله علیه نازل شده است،درباره روز عظیم قیامتنکات مهمی را به شیوه های مختلفِ بیانی متذکر می شود؛ ازین رو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با استناد بر روش وصفی تحلیلی و با ارائه انواع طرح واره تصویری- در حدّ امکان - پرده از زیبایی های ناب نهفته در جملات و عبارات مفهومی حوادث روز قیامت برداشته شود. دستاورد پژوهش گویای آنست که بیان مفاهیم ذهنی با استفاده از تعامل فیزیکی انسان با پدیده های محیط بیرونی گستره معنایی واژگان را وسعت می بخشد. در همین راستا مخاطب قادر خواهد بود مفاهیم پیچیده را با توجه به پیوند هم نشینی واژگان در بافت زبانی گفتاری رمزگشایی کند.
آسیب ها و انحراف های تفسیر بصره در دو قرن نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
105 - 132
حوزههای تخصصی:
نخستین مفسر قرآن، طبق صریح قرآن، پیامبر است. پس از پیامبر با حضور بزرگان صحابه، به عنوان نخستین مراجع تفسیری آن روزگار، در شهرهای بزرگ آن عصر، همچون مکه، مدینه، کوفه و بصره، جغرافیای تفسیر و مباحث آن توسعه یافت و عالمان رشدیافته در این مراکز، گام هایی استوار در توسعه تفسیر برداشتند. با این حال توسعه جغرافیای تفسیر همیشه به سود این دانش نبوده و در مواردی، بنا به دلایل متعدد، آسیب هایی بر پیکره تفسیر وارد ساخته است. این مقاله مکتب تفسیری بصره را از این منظر مورد مطالعه قرار می دهد و می کوشد تا از رهگذر ارائه تصویری دقیق از حوزه تفسیری بصره، مهم ترین آسیب ها و انحراف های تفسیر بصره را بررسی کند. یافته ها حاکی از آن است که تفسیر بصره از جریان های تفسیرگریزی، جریان اعتزال، جریان اهل حدیث و جریان اهل رای به شدت متأثر بوده و به همین خاطر آسیب هایی چند از این رهگذر متوجه تفسیر بصره شده است.
انحصار جهت قضایا در ضرورت و امکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحثهای ژرف و دقیق منطق، بحث «جهت» در قضایاست. در کتب متداول منطق، جهت را از ضرورت و امتناع و امکان آغاز میکنند و به دائمه، ازلیه، فعلیه، وقتیه و... بسط میدهند. برخی منطقدانان تا بیست و هشت جهت ذکر کرده اند. اما کانت امکان (عام) و امتناع، وجود (فعلیت یا بالفعل) و عدم، ضرورت و امکان (خاص) را جهات قضایا دانسته و به غیر آنها نپرداخته است. ما در این مقاله میخواهیم بگوییم بر اساس مبنایی که در معرفت شناسی برگزیده ایم، جهت قضایا منحصر است در ضرورت و امکان، زیرا قضیه یا موجبه است با جهت ضرورت یا سالبه است باز هم با جهت ضرورت؛ از اولی با عنوان «ضرورت» و از دومی با عنوان «امتناع» تعبیر میکنند. در واقع ساختار ایجاب و سلب متفاوت است وگرنه ضرورت در هر دو یکی است. جهت امکان هم مربوط میشود به تردید ذهن در چگونگی ارتباط محمول با موضوع که اگر در تحلیل و بدست آوردن محمول از موضوع دقیق نشده یا در آنچه بدست آورده دستکاری کرده باشد، دچار احتمال میشود.
جامعه پذیری در نظام اجتماعی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی معاصر، فرهنگ را برگرفته از جامعه تحلیل می کند. جامعه پذیری در نظام اجتماعی اسلامی، متناسب با فرهنگ اسلامی می باشد. ازاین رو، پرداختن به جامعه پذیری در نظام اجتماعی از نگاه منابع اسلامی ضروری است. در نظام اجتماعی قرآن ، جامعه پذیری به عنوان مهم ترین منبع، مسئله پژوهش بوده است. از این رو، سؤال اصلی این است که جامعه پذیری در نظام اجتماعی قرآن چگونه است؟ برای روشن شدن این بحث، تبیین شده است که اساس نظام اجتماعی قرآن را باورها، ارزش ها و هنجارهای دینی تشکیل می دهد. عملیاتی شدن این مجموعه فرهنگی در نظام اجتماعی با جامعه پذیری است. روش تحقیق کیفی، توصیفی تحلیلی اسنادی با بهره گیری از تفسیر بوده است و با رویکرد مفهومی و نظری، مفاهیم نظام اجتماعی و جامعه پذیری و اهداف آن شناسایی، و به عناصرجامعه پذیری شامل (روش، محتوی و عوامل) پرداخته شده است. در این عناصر، موارد از روش آموزشی، تقلید و تأثیرپذیری از گروه مرجع و در محتوی، بخش فرهنگ شناختی شامل باورها، ارزش ها و هنجارها، و عوامل جامعه پذیری، مانند خانواده، آموزش و پرورش، همسالان و رسانه های جمعی توضیح داده شده اند و موارد از آیات قرآن متناسب بابحث ها، مطرح و تبیین شده اند. نتیجه تحقیق حاضر این بوده که جامعه پذیری در نظام اجتماعی قرآن مبتنی بر نظام الهی توحیدی است. از این نظر، همه آموزه های اجتماعی پذیرفتنی نیست، بلکه فرایند جامعه پذیری متناسب با فرهنگ قرآنی در باورها، ارزش ها و هنجارها می باشد.
بررسی وجوه معنایی ماده «کتب» در قرآن بر اساس کتب وجوه و نظائر
حوزههای تخصصی:
واژه «کتب» و مشتقات ماده «کتب»، سیصد و نوزده مرتبه در کل قرآن به کار رفته است که نشان از اهمیت این واژه قرآنی در فهم آیات قرآن دارد. بیش از همه مشتق «کتاب» در قرآن به کار رفته که نویسندگان وجوه و نظائر برای آن «بیست و پنج» وجه برشمرده اند. همچنین برخی از آنان واژه «کتب» را ذووجوه می دانند و «پنج» وجه برای آن قائل شده اند که با وجوه معنایی «کتاب» یکسان یا مشابه است. امر کردن، قضاء، واجب کردن، روشنگری، علم، حفظ کردن، نوشتن، نامه نگاری، نوشته های ملائک، مجموع نوشته ها، اعمال بنی آدم، حسابرسی، قرار دادن، لوح محفوظ، قرآن، انجیل، تورات، زبور، صحف، کتاب سلیمان و بلقیس، کتاب، همه نوشته ها، وقت و زمان مشخص، بیست و پنج وجه معنایی واژه «کتب» هستند که در شش کتاب وجوه و نظائر، ذکر شده است. در ازدیاد وجوه معنایی کتاب، تکلف شده و بسیاری از آن ها مانند کتاب های پیامبران گذشته مصادیق مختلف وجه کلی «الکتاب بعینها» هستند. پس از بررسی تک تک آیاتی که نویسندگان وجوه و نظائر برای نظائر هر وجه ذکر کرده اند و مراجعه به تفاسیر، می توان نتیجه گرفت که کتاب از جمله واژگان چندمعنایی در قرآن با «ده وجه» کلی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی_تحلیلی است.
بررسی ونقد دیدگاه علامه طباطبایی وآیت الله جوادی آملی ذیل آیه 215 بقره
منبع:
تفسیرپژوهی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
147 - 119
حوزههای تخصصی:
خداوند در آیه 215 بقره می فرماید: « یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ» مفسران ذیل این آیه نظراتی را مطرح نموده اند که خالی از اشکال نیست. برخی از این نظرات عبارتند از: 1-سؤال پرسش گران مبنی بر چیستی انفاق به نظر علامه طباطبایی به دو دلیل لغو است: الف)نحوه پاسخ گویی به سؤال ب)واضح بودن مصداق انفاق2- مراد از خیر در آیه به نظر اکثر مفسران مال است.3- به نظر آیه الله جوادی ترتیب موجود درآیه تنهاترتیب ذکری است و دلالت تقدم قبل بر بعد ندارد. نگارندگان مستندبه ادله، این نظرات را رد می نمایند. برخی از نتایج دست یافته عبارت است از: منظور از خیر در «ما انفقتم من خیر» فقط مال نیست و پاسخ سؤال مذکوردر آیه( «چه چیزی انفاق کنیم») این است که هر فعل خیری، انفاق محسوب می شود؛بنابراین نمی توان گفت باتوجه به واضح بودن انفاق مال، سؤال پرسشگران لغو است. هم چنین ترتیب مذکور در آیه دلالت بر تقدم قبل بر بعد دارد. لذا اولویت در انفاق به ترتیب والدین، خویشاوندان،یتیم، مسکین و ابن سبیل است.
الگوی نظام سازی سیاسی قرآنی
حوزههای تخصصی:
موضوع تحقیق، اموری است که دارای اهمیت استراتژیک و ضرورت راهبردی بوده، تحقق آن در تبیین تصویر مطلوب از تئوری حکومت اسلامی در جهان اندیشه نقشی تردید ناپذیر دارد. ادعای امکان این امر ریشه در انتظار ما از دین و گستره دخالت دین در دنیای بشر متدین داشته و شناخت ما از قرآن کریم و آموزه های سنت معصومین، ما را در طرح این ادعا جسور می سازد؛ کما اینکه تحقق آن متوقف بر تلاش علمی دانشمندانی محیط بر دو عرصه استنباط از منابع دینی و دانش های روز بشری است. باز طراحی نظام سیاسی برگرفته از قرآن کریم به عنوان الگویی برای تحقق این ادعا ارائه گشته و زوایایی از آن در این مقاله عرضه گشته است.
سازوکار (فرایند و روش شناسی) پژوهش میان رشته ای قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
پرسش از روش شناسی رویکرد پژوهش میان رشته ای ، پرسشی معطوف به مسئله پیشرفت است که در منظری سیستم نگر و سازوکار، سطوح مبانی پارادایمی، نظریه ای، مدل واره مفهومی، عملیاتی و سطح گفتمانی را دربردارد و در متن منظومه جامع ادراکات معطوف به رشد توسعه، در سند مرجع الگوی راهبری تحول در دو ضلع راهبردی نقشه جامع علم و علمی، با میانداری اصل ولایت تفقه در دین قابل جریان است. در میان آمدن انتظار رشد توسعه از دین و به تعبیری برآمدن مسأله پیشرفت همه جانبه، اقتضای روش شناسی مطالعات بین رشته ای و چند رشته ایِ مبتنی بر فرارشته ای پیشرفت شناخت را دارد که به ناگزیر، سه سطح مسأله شناسی، دین شناسی و آینده نگاریِ راهبردی را نیازمند است تا با این رهگذر بتوان از روش شناسی تفقه در دین و ولایتمندی آن در عرصه مدیریت فرهنگ و تحول سخن گفت.گذار از رویکرد جزءنگر حوزه های دانشی و رشته ای به رویکرد بین رشته ای به ویژه در مطالعات قرآنی، واسط یا مفصل پارادایمی خویش را نیافته است؛ این مفصل پارادایمی اندیشه و دانش پیشرفت است. از جمله علت های ناتوانی ورود این دانش ورزی به عرصه کارآمدی، عدم اهتمام به این حوزه واسط و مفصلی است. مقاله پیش رو مستند به رویکرد مرجع قرآنی (اصل هدایت به رشد)، به مدد روش شناسی پیشرفت نگر، بازخورند استنتاجی تا استنباطی و تحقیق و توسعه ای و روش شناسی های پشتیبانی چون روش شناسی سیستمی در ضمن ماتریس و الگوریتمی فرایندی، برآن است تا با پی افکنی اندیشه قرآن شناخت پیشرفت (بنیان معرفت شناخت مکتب تفسیری بایسته قرآنی) منظری از روش شناسی پژوهش آینده نگار راهبردی پیشرفت قرآنی را به همراه به سامان آوری سه نظام ترتیبی، تنزیلی و موضوعی آینده نگار تفسیر به دست دهد؛ بر این مدار، ظرفیت این مکتب تفسیری در سامان بخشی سند الگوی پایه پیشرفت اسلامی پیش رو می آید.
بررسی وتحلیل سوره مجادله بر اساس سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبکشناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خود متن و بسامد کنشها وجمله هامی پردازد.سبک نحوی جمله هاوکنش گفتاری سوره مجادله، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که باتغییربافت موقعیتی، سبک نحوی جمله هاوکنش گفتاری آن نیز تغییر مییابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنشها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا میباشد و کنشهای کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند.دراین جستار،میتوان به عوامل موثر محیطی درنازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی برکنشهای کلامی، پیوستاردستوری ومعنایی به کاررفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره مجادله که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است،دست یافت.
تحلیل زبان شناختی اختلاف قرائت در ماده «فَتَحَ» و «فتَّح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان منابع دانش لغت معنای «فتح» به تخفیف و «فتَّح» به تشدید را دو گونه بیان کرده اند: برخی «فتح» و «فتَّح» را مترادف دانسته اند؛ اما عده ای از لغت پژوهان در معاجم لغوی «فَتح» و «ف تَّح» را از نظر معنا متفاوت دانسته اند. بازتاب این اختلاف در بیان معنای «فتح» به تخفیف و تشدید در قرائت قرآن مشاهده می شود. برخی قاریان در قرائت خود ماده «فتح» و «فتَّح» را به یک معنا دانسته اند؛ بنابراین در بیشتر آیات قرآن فعل «فتح» را بدون تشدید قرائت کرده اند. برخلاف بیشتر قراء، ابن عامر از قاریان هفتگانه یکی از مبانی قرائی خود را تفاوت معنایی این دو واژه دانسته و معتقد است فعل «فتَّح» به تشدید برخلاف «فَتح» به تخفیف بر تکثیر و تکرار دلالت دارد. به همین سبب در تمام نمونه ها که کلمه پس از فعل «فتح» جمع است، فعل را به تشدید خوانده است. در این نوشتار کوشش شده است بازتاب آرا لغت پژوهان بر قرائت قرآن کریم یا بالعکس و اثبات وحیانی نبودن قرائت های هفتگانه ماده «فتح» در لغت با روش توصیفی تحلیلی و زبان شناختی بررسی شود. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد تحلیل اختلاف قرائت در آیات مشابه این نظریه را تقویت و تأیید می کند که قراء در اختیار قرائت خود تنها به نقل متکی نبوده اند و در برخی نمونه ها اجتهاداتی داشته اند و گاهی اختلاف قرائت بر آرا لغت پژوهان اثر داشته است. همچنین تحلیل قرائت قاری در آیات مشابه نادرستی برخی از اظهارات و توجیهات قرائی صاحبان منابع احتجاج قرائات را تأیید می کند؛ همان گونه که بر نادرستی برخی استنادات صاحبان معاجم لغوی صحه می گذارد که به دلیل توجه نکردن به اختلاف قرائت به وجود آمده است.
رهیافتی نوین به قاعده جری و تطبیق در ارتباط با پدیده اشتراک، مجاز و آراء علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قاعده «جری و تطبیق» از جمله قواعد کلیدی در فهم قرآن است که زمینه هدایت همگانی و فراگیر بودن قرآن را در همه زمان ها فراهم می سازد و علامه طباطبایی نیز به عنوان احیاگر این قاعده در زمان معاصر شناخته می شوند. آنچه درباره این قاعده مهم به نظر می آید، تحلیل این قاعده است و از آنجا که مصداق در قاعده جری و تطبیق جایگاه کلیدی دارد، ارتباط آن با مبحث اشتراک و مجاز بااهمیت است؛ زیرا مقدمه ای مهم برای پی بردن به جایگاه مصادیق در فهم قرآن دارد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و با مطالعه و تحلیل آثار نگاشته شده و با توجه به روایات وارد شده در این حوزه و دیدگاه علامه طباطبایی، به تقسیم بندی این قاعده پرداخته و در ادامه، با توجه به پیوندی که مصادیق با مبحث اشتراک و مجاز دارند، مصادیق قاعده جری و تطبیق با توجه به نظریه روح معنا، زیرمجموعه اشتراک معنوی قرار گرفته و رابطه مصادیق با عبارت آیه از نوع مجاز عقلی دانسته شده است.