سوره انسان از جمله سوره هایی است که در فضیلت حضرت علی واهل بیت پیامبر ـ علیهم السلام ـ نازل شده است. روایات، اقوال و منابع زیادی بر این امر دلالت دارد؛ اما برخی از منابع اهل تسنن با مکی برشمردن سوره، این فضیلت را نادیده انگاشته اند. با استناد به منابع اهل تسنن و گردآوری و تحلیل روایات و اقوال در ترتیب نزول سوره های مکی و مدنی و نیز روایات اسباب نزول، نزول سوره در مدینه و اختصاص فضیلت یاد شده به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و بی اساس بودن سبب نزول های دیگر اثبات می شود.
قرآن کریم این وحی الهی با ادبیات غنی خود، همواره در طول تاریخ، ادیبان و شاعران را مسحور خود کرده و مضامین بلند و عمیق آن همواره الهام بخش شاعران و نویسندگان بزرگ بوده است. این امر در آثار ادبای معاصر عرب نیز بسیار مشهود است. آثار اکثر ادبای این دوره، سرشار از واژه های دینی و قرآنی بوده و تجلی بخش بسیاری از مضامین اعتقادی و اخلاقی قرآن کریم است و بهترین شاهد و مصداق برای اثبات اثرپذیری ادبای عرب از قرآن کریم در همه ادوار به شمار می رود. مصطفی لطفی منفلوطی یکی از نویسندگان بنام و مشهور مصری است که با داستان های زیبا و دل انگیزش بویژه «العبرات و النظرات» خاطری بس نیکو در میان مردم به جای گذاشت. وی در نویسندگی و ادبیات نابغه و در مقالات و کتبش، سبک و روشی منحصر به فرد داشت و از جمله ادیبانی بود که از مفاهیم والای قرآنی معرفت و شناخت جامعی داشت. او به عنوان یک مصلح اجتماعی با تکیه بر معانی و مضامین قرآنی در تلاش بود تا جامعه فاسد و عقب مانده مصر را که زیر یوغ بردگی غربیان بود برهاند و به آرمان های والا و شامخ مصر برساند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی بازتاب موضوعی قرآن کریم بر روی آثار منفلوطی پرداخته و به این نکته دست یافته است که قرآن کریم در تهذیب و تزکیه نفس منفلوطی، پیشبرد اهداف و بالابردن سطح ادبی آثار وی تاثیر بسزایی داشت.
بخش عمده ای از آیات قرآن به مباحث فقهی اختصاص دارد که در این آیات احکام و قوانین متعددی در موضوعات مختلف عبادی، سیاسی، اقتصادی، قضایی و. . . به صورت خاص یا تحت عناوینی عام بیان شده است؛ لیکن مبنای این پژوهش، آن است که آیا قرآن کریم در بیان احکام و مباحث فقهی از همان زبان عرف عام و زبان رایج میان متخصصان این فن استفاده کرده است و یا این که قرآن در این موضوع دارای زبان خاص خود می باشد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، در این پژوهش آیات الاحکام قرآن کریم از دو جهت ویژگی های ظاهری و لفظی این آیات و ویژگی های غیرلفظی و شیوه بیان آن ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. پس از بررسی آیات مذکور این نتیجه به دست آمد که قرآن کریم در بخشی از بیان خود در هر یک از این دو موضوع، از همان زبان رایج در میان عرف و اهل این فن استفاده کرده است؛ با این توضیح که خداوند متعال هم از جهت انتخاب الفاظ خاص برای احکام شرعی و هم از جهت چگونگی طرح و شیوه بیان این احکام، از همان زبان رایج میان عرف عام و اهل این فن استفاده کرده است؛ ولی در موارد متعدد دیگر در هر یک از این دو موضوع، زبان ویژه و خاص خود را دارد که با زبان عرف عام و زبان متخصصان این موضوع بسیار متفاوت است.
قرائتی از سوره عصر که مغایر با قرائت های معتبر قرآن کریم می¬باشد به امیر مؤمنان (ع) نسبت داده شده است، از آن جهت که این قرائت در بردارنده اضافه¬هائی بر سوره عصر است، پذیرش آن به معنای حذف بخش¬هائی از قرآن کریم است، بررسی اسناد دو روایتی که این قرائت را به امام (ع) نسبت می¬دهد، بیانگر این است که این روایات از جمله اخبار آحاد است و جز توسط یک راوی مجهول الحال نقل نشده است، ابو اسحاق سبیعی تنها کسی است که روایت را از آن راوی نقل کرده است، روایت¬های ابو اسحاق از جهت عدم تصریح به سماع و تحدیث و نیز تدلیس او مورد نقد جدی رجالیان و محدثان قرار دارد، علاوه بر آن ابو اسحاق در سال¬های پایانی عمر از حافظه مناسبی برخوردار نبوده است، قرائت منسوب همراه با اختلاف نیز نقل شده است به گونه¬ای که این اضطراب و آن اخلال در سند، پذیرش آنرا ناممکن می¬سازد.