فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های هنر بیانی در قرآن کریم، کاربردِ استعاره در تبیین مفاهیم است و از آن میان، استعاره تبعیه در فعل به دلیل وجود پیچیدگی های زیاد در مسیر کشف معنای مقصود، اهمیت خاصی دارد. مسئله مهم مغفول مانده درباره این نوع از استعاره، جامع مشترک میان مستعارٌله و مستعارمنه است. دانشمندان حوزه بلاغت در تقسیم بندی های خود، به وجود جامع مفرد میان طرفین استعاره قائل اند؛ اما ظاهراً این موضوع را می توان بازخوانی کرد و نگاهی نو به جامع استعاره تبعیه انداخت. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی پس از ذکر دیدگاه اندیشمندان حوزه بلاغت درباره تقسیم بندی های استعاره براساس جامع، مفرد یا مرکب بودن وجه مشترک میان طرفین تشبیه را براساس محور همنشینی و جانشینی نمایان سازد و تأثیر آن را بر ترجمه آیات نشان دهد. یافته های پژوهش نشان می دهند با توجه به عملکرد فعل در روند معنارسانی و ارتباطش با سایر الفاظِ کاربردی در جمله و نیز با توجه به تفاوت فعل «حاضر و غائب» در یک عبارت، جامع مشترک در استعاره تبعیه، مرکب است و می توان این نوع از استعاره ها را «شبه تمثیل» در نظر گرفت که این امر سبب می شود تصویرگری قرآن در ترجمه آیات نمود بهتری یابد.
واکاوی مؤلفه های مفهومی «استنطاق قرآن» در روش تفسیری شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
23 - 42
حوزههای تخصصی:
شهید صدر بی تردید از پیشگامان نظریه پردازی قرآنی در دوره معاصر است. او دستیابی به نظریات قرآن را مستلزم استنطاق کلام الهی می داند. تعبیر «استنطاق» هرچند خاستگاهی روایی دارد و همواره در ادبیات دینی مورد استفاده اندیشوران بوده است، اما در اندیشه شهید صدر اصطلاحی خاص و مفهومی کلیدی است که نظریه پردازی قرآنی براساس آن صورت می گیرد. نظر به اهمیت این مفهوم در شناخت دیدگاه شهید صدر نسبت به نظریه پردازی قرآنی، پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به تبیین مؤلفه های مفهومی «استنطاق قرآن» در اندیشه او پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد استنطاق قرآن از نظر شهید صدر به لحاظ هدف، موضوع و روش، مقوله ای متفاوت از تفسیر و تأویل قرآن است و محصول آن در حوزه مدلول های اشاری کلام الهی قرار می گیرد. همچنین این مفهوم متوقف بر مؤلفه هایی چون پرسشگری، تطبیق، تاریخ مندی، پایان ناپذیری، دوسویگی، شعورمندی، قضاوت گری و وحدت متن و مفسّر است که توجه به ماهیت، نقش و نسبت های آنها، ابعاد پنهان دیدگاه شهید صدر در نظریه پردازی قرآنی را روشن کرده و امکان طراحی مدل نظریه پردازی قرآن براساس دیدگاه های او را فراهم می آورد.
Responsible Dominion and Knowledge for man: Re-reading the Account of Adam’s Creation in the Qur’an and the Bible(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There are several mentions of man gifted dominion and knowledge by God, both in the Qur’an and the Bible, but it is important to notice that this advantages for man are not absolute and are bringing responsibility. The main question of this research is inquiring those conditions and responsibilities through re-reading the relevant verses of the Qur’an and the Bible. The approach of this article is comparative theology of Abrahamic sacred books and the methods used are those common in lexical etymology. The core sentence of the article is the fact that both in the Qur’an and the Bible, the power and dominion of man, as well as knowledge gifted is conditioned to be used in just and responsible way. Then the man has to response to God regarding all the privileges given to him/her and only in this way, one can perform his/her role as caliph of God according to the Qur’an or image of God according to the Bible.
تحلیل و نقد هستی شناسی و گستره کاربرد عقل در آراء قرآنی تفکیکیان متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل و نقد هستی شناسی عقل در آراء«تفکیکیان متاخر» یعنی پیروان کنونی این جریان فکری و تبیین کاستی های کاربست آن در فهم قرآن است و این موضوع را در آراء قرآنی مرحومان ملکی میانجی،تهرانی،حکیمی وآیت الله سیدان بررسی کرده است. نتایج این مطالعه که به شیوه توصیفی-تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای است، نشان می دهد تفکیکیان متاخر، ضمن مخالفت سرسختانه با عقلِ فلسفی به معنای خاص آن، عقلِ مورد پذیرش خود را با عناوین متمایزی همچون عقل فطری(عقل انواری)، خودبنیاد دینی و ضروری معرفی می کنند تا تفاوت آن را با عقل فلسفی نشان دهند، اما در واقع امر، عقل مطلوب ایشان، همان عقل تحلیل گر یا عقل مدرک بدیهیات است و در قالب قضایای منطقی، ارجاع عمومات و مطلقات به مخصصات و مقیدات و فهم قرآن با قرائن متصله و منفصله ظهور یافته است. نیز این فرضیه ثابت می شود که گرچه تفکیکیان متاخر نسبت به پیشینیان خود تا حدودی به عقل بهاء داده اند، اما این کارکرد باز هم حداقلی است و تنها در محدوده اثبات اصل برخی عقاید، درک حرمت، وجوب، حسن و قبح برخی امورکارآیی دارد. حاصل اینکه این جریان فکری، مبتنی بر تفکیک ازپیش ساخته خود در بین منابع تفسیر، دست عقل فلسفی را از دایره فهم و درک معانی عمیق قرآن کوتاه و نوعا به سطوح ظاهری معنای آیات اکتفاءکرده است. مقایسه نظرگاه قرآنی ایشان با تفاسیر عقل گرا شاهد این مدعاست.
واکاوی تفسیری آیه 259 بقره و تعیین ارتباط آن با آیات قبل و بعد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۲۱۲-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
عموم مفسران برآنند که پرسش عزیر در آیه 259 سوره بقره، از چکونگی احیاء بوده، و عزیر در این ماجرا با الاغش احیاء شده و او شاهد نحوه زنده شدن الاغش بوده است. غذا و شراب او نیز به قدرت الهی، پس از صدسال دستخوش تغییر نشده است. پژوهش حاضر با بررسی لغوی، و تبیین پیوند معنائی آیه با آیات پیشین و پسین خود به تشریح و پردازش ضعف و کاستی های رأی مشهور تفسیری پرداخته و به تبیین دیدگاه جدیدی که کمترین نقد به آن وارد شود، مبادرت ورزیده است. برپایه این دیدگاه، عزیر نه از کیفیت معاد و إحیاء بلکه از زمان و چگونگی گذر زمان در امر احیاء، پرسش نموده و خداوند نیز با میراندن خود عزیر و پوساندن استخوان هایش زمان و نحوه مرور زمان در برزخ بدو نشان می دهد. در این تفکر الاغ عزیز و طعام و غذای او مشمول این صدسال برزخی نبوده بلکه همان یک روز و یا نیم روز مورد اشاره عزیر است. در این مقاله به ارتباط تنگاتنگ بین آیات 258 تا 260 و ارتباط معنائی و محوری آن ها پرداخته شده است.
تحلیل معناشناختی و وجودشناختی کاربردهای قرآنی وحی با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
31 - 63
حوزههای تخصصی:
چیستی وحی و چگونگی نزول آن از جمله مسائل مهمی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول داشته است. در این میان مفهوم شناسی و وجودشناسی وحی براساس کاربردهای قرآنی آن، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در جستار حاضر تلاش شده است با رویکردی معناشناسانه و فلسفی و با بهره گیری از برخی مبانی حکمت متعالیه، به این پرسش پاسخ داده شود که کاربردهای قرآنی وحی براساس دو محور هم نشینی و جانشینی چگونه است. این کاربردها از نوع اشتراک لفظی است یا معنوی؟ اگر از نوع اشتراک معنوی است، تفاوت مصادیق وحی در چیست؟ در پایان، این نتیجه به دست آمده است که کاربردهای گوناگون وحی در آیات قرآن، از لحاظ مفهومی از نوع مشترک معنوی و از جهت مصداقی از نوع تفاوت تشکیکی است؛ بر همین اساس وحی نازل شده بر پیامبر با وحی نازل شده بر غیرپیامبر اعم از انسان و دیگر حیوانات مانند زنبور عسل، از حیث مفهومی و ماهوی تفاوت ندارد، بلکه تفاوت آنها از حیث وجودی است و از نوع تفاوت تشکیکی است؛ البته باید توجه داشت که وحی نازل شده بر پیامبر عالی ترین درجه وحی است و نمی توان الهام و غریزه را هم مرتبه آن دانست.
بررسی و نقد «فص حکمت عصمتی در کلمۀ فاطمی(س)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه عنوان اثری است از استاد حسن زاده آملی که بسیاق فصوص الحکم ابن عربی و بعنوان مکمل و تتمه آن نوشته شده است. در این کتاب به ابعاد و زوایای شخصیت اسرارآمیز و در عین حال همه جانبه فاطمه زهرا (س) در مقام انسانی کامل و معصوم پرداخته شده است. چنین مبحثی در عرفان نظری گرچه از جهاتی مدعایی ابداعی است اما با اشکالاتی روبروست: 1) در نقل احادیث و مستندات روایی آن عموماً دقت کافی صورت نگرفته است؛ برخی از احادیث مورد ادعا در منابع روایی یافت نمیشود و برخی دیگر از منابع روایی نامعتبر نقل شده اند؛ 2) ملکه عصمت اختصاص به فاطمه (س) ندارد، بنابرین اختصاص یافتن چنین فصی به ایشان نادرست بنظر میرسد؛ 3) فصوص الحکم با فص آدمی(ع) شروع شده و با فص محمدی(ص) خاتمه می یابد، و از آنجا که وارثین حقیقی پیامبر اسلام (ص) در ظهورات اسمائی، تابع ایشان هستند، احکام و مسائل عرفانی مرتبط با حضرت فاطمه (س) در فص محمدی (ص) جای میگیرد و نیازی به فصی جداگانه و متمایز نیست.
نقد و ارزیابی مقاله «یوسف و زلیخا» دائره المعارف لیدن
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف(ع) و زلیخا یکی از قصص مشترک قرآن کریم وعهد قدیم یعنی تورات می باشد؛ که در قرآن کریم درسوره یوسف به آن پرداخته شده است، و زوایای مختلف این داستان مانند: نقشه ی زلیخا برای به دام انداختن یوسف (ع) ، نحوه مواجهه ی یوسف(ع) با زلیخا و... در برخی از آثار مستشرقان از جمله مقاله «یوسف و زلیخا» نوشته «آنجلیکا نویورت» قرآن پژوه آلمانی در دائره معارف لیدن مورد پژوهش قرار گرفته است. که درآن کاستی و نسبت های غیرسازگاری با قرآن کریم از قبیل:تأیید ذاتی بودن رفتار فریبکارانه در زنان، انحراف و عدم توجه کامل یوسف(ع) به خداوند، تمایل جنسی یوسف (ع) به زلیخا و ...وجود دارد. از این رو در نوشتار پیش رو تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی علاوه بر ضرورت پاسخ دهی به شبهات و به چالش کشاندن دیدگاه های مذکور، با توجه به آیات قرآن کریم عصمت و پیراسته بودن شخصیت حضرت یوسف (ع) را از هر گونه تمایل و اراده در جهت ارتکابِ معصیت، به واسطه ی نقشه ی شیطانی که زلیخا برای به دام انداختن یوسف(ع) تدارک دیده بود به اثبات برساند.
Critique of the views of the commentators of the two sects in the verse "And the light of the earth is the light of the Lords"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, February ۲۰۲۲
103 - 119
حوزههای تخصصی:
Verse 69 / Zumar refers to the word "Ashraqat" and the radiance of the feeling of God's presence on the Day of Resurrection and likens it to the rising of the sun from the east of the earth and its illumination with this light. The commentators of the sects have expressed different views on it, including, "removing the veils, establishing the truth and proof, justice, illuminating the earth with the light of the believer's face, the resurrection of the Imam, the light of God, etc." The beginning and the end of the verse are accompanied by the proof of justice and the denial of oppression. Different classes of commentators, narrators, theologians, philosophers, and mystics have contented themselves with the interpretation of a verse, or interpretation, and some with the literal meaning of the phrase, but have not reached a single statement about it. However, the mentioned verse is one of the verses with different readings, or one of the verses that the commentators of the two sects have looked at from a special angle and view; Is not. The revelation of the monopoly of God's lordship over all human beings, for which there is evidence and none of the commentators have expressed this view, as well as the removal of the veils and veils and the revelation of the truths of things in the resurrection which some commentators have chosen.
اعجاز بیانی قرآن در سوره تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن در استوارى گفتار و شیوایی و رسایی بیان، نوآورى هاى فراوان در زمینه معارف و احکام و دیگر محاسن، در اوج قرار دارد و به معجزه جاوید تبدیل گشته است. یکی از خلأها در پژوهش های اعجاز قرآن کریم، سوره شناسی اعجاز است. با توجه به آنکه مرز تحدی سوره است، لازم است وجوه اعجاز تمامی سوره های قرآن شناسایی گردد. در این مقاله به عنوان مطالعه موردی سوره تکویر انتخاب و اعجاز بیانی آن بررسی شده است. مسئله آن است که سوره تکویر از جهت بیانی، چه ابعاد و ظرافتهایی دارد که آن را معجزه ساخته است؟ بررسی های ادبی و زبانشناختی در سوره تکویر نشان داد که این سوره در چهار محور مهم اعجاز بیانی: انسجام، واژه گزینی، موسیقی و تصویر سازی، قطعه ای الهی را می نوازد که بشر را توان معارضه با آن نیست . در محور انسجام، از نظر نحوی و بلاغی متنی به هم پیوسته و منسجم است و کلامی واحد را تشکیل می دهد. در محور واژگانی، کلماتی زیبا و فصیح را برگزیده است که در حد اعجاز در فواصل و در درون آیات هم آوا هستند و ضمن تناسب کامل با معنا، دلالتهایی ضمنی و دقیق در راستای آموزه های الهی دارند. سوره تکویر موسیقی برجسته ای دارد که از توازن فقرات، تناسب فواصل، انسجام مخارج حروف، تکرار «رویّ» و آواها، تشکیل شده است و همگام با معنا فراز و فرود دارد. تصویر نیز به عنوان برجسته ترین ابزار بیانی با تمامی عوامل تأثیرگذار، در سوره حضوری پر رنگ دارد و عهده دار بخشی از اعجاز بیانی آن است.
نقد قرآنی مبانی نظریه برابری «جی. استیسی آدامز» (براساس الگوی حکمی–اجتهادی)
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
116 - 147
حوزههای تخصصی:
جی استیسی آدامز، روان شناسی است که بحث برابری را وارد محیط سازمان و کار در آن نمود. این تئوری انگیزشی در دانش مدیریت، رشته رفتار سازمانی مطرح است. توجه و تمرکز عمده این نظریه، بر شناخت و آگاهی از عوامل موجود در رابطه ی متقابل فرد و سازمان قرار دارد. آدامز این رابطه را مبنایی برای شکل گیری ادراکات کارکنان از مسئله برابری، یا نابرابری، بر اساس آورده های افراد در سازمان و در یافتی هایشان از آن می داند. در این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی، با کاربست استنطاقی شهید صدر، تئوری «انگیزشی» برابری «equity» «جی. استیسی آدامز»، تبیین گردیده و اثرات مثبت و منفی ادراک برابری و رعایت عدالت سازمانی، یا عدم آن از سوی کارکنان سازمان، مورد بر رسی قرار گفته است. واکنش افراد در هر دو صورت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی گردیده است. در نهایت، با استخراج مبانی فلسفی «هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی» نظریه برابری مبتنی بر دانش سازمان و مدیریت از یک سو، و استخراج مبانی مذکور نسبت به عدالت و برابری از قرآن کریم از سوی دیگر، با جایگزینی مبانی قرآنی به جای مبانی این نظریه، این نتیجه به دست آمد که دیدگاه قرآن، موجب توسعه نظریه برابری آدامز می گردد.
Investigating the Phono-Semantic Function in the Translations of Ṣaḥīfah Sajjādīyah (based on the Translations of Garmārūdī, Ilāhī Qumshiʿī, Āyatī)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In every language, there is always a consistent relationship between sound and meaning and the way phonemes are used in inducing concepts. In the science of linguistics, there is a field called "phono-semantic" based on the coexistence of the phonetic structure of words and the correspondence between sounds and meanings. And in translation as an inter-linguistic and communicative act, it is very important to pay attention to the form of the source text to convey the meaning. The prayers of Imam Sajjad (AS) in the blessed book of Ṣaḥīfah Sajjādīyah are full of pure concepts for worshipping God and have a pleasant and soulful music that has been translated by translators into different languages. In the supplications of Ṣaḥīfah Sajjādīyah, the details of the phonetic level are difficult to translate due to the special features of listening. Therefore, in addition to conveying the meaning, the translator should also pay attention to the phonetic features of the words. In this literary essay, with the analytical descriptive method, the author has criticized four levels of phono-semantic: alliteration, minimal pairs, word plays and rhythm in three translations by Sayyid ʿAlī Mūsawī Garmārūdī, Ilāhī Qumshiʿī and Abdul Muḥammad Āyatī.
اسطورۀ هیولای مشائی در چارچوب حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فلسفی تغییرات اجسام طبیعی، فیلسوفان مشاء را به آموزه هیولی رسانید. هیولی، جوهری ذاتاً فاقد فعلیت است که در فرایند تغییر ثابت باقی میماند. فیلسوفان مشاء در بسیاری از مباحث فلسفی، ازجمله تقسیم مشهور موجودات به مادی و مجرد، آموزه هیولی را بکار گرفته اند. اما برغم تأکید فیلسوفان مشائی بر این آموزه، سهروردی وجود هیولای مشائی را انکار کرد. در مورد صدرالمتألهین نیز گرچه خود در جایی بصراحت ابعاد و زوایای دیدگاهش درباره هیولی را تشریح نکرده، اما با تتبع در آثار او و بویژه با توجه به مبانی فلسفیش میتوان استنباط کرد که هیولای مشائی در حکمت متعالیه پذیرفتنی نیست؛ تا آنجا که برخی فیلسوفان معاصر حتی مدعای هیولای مشائی را در چارچوب حکمت متعالیه خودمتناقض دانسته اند. در عین حال، واژگان هیولی و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهین پرکاربردند، چراکه فارغ از مواردی که او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نیز به نوعی هیولی باور دارد که باید آن را «هیولای تحلیلی» نامید. هیولای تحلیلی یک معقول ثانی فلسفی است که از تحلیل حرکت جوهری انتزاع میشود. این هیولی با صورت، ترکیب اتحادی دارد و بر اساس آن میتوان موجودات را به ثابت و سیال تقسیم کرد.
بررسی تطبیقی آیه اکمال از دیدگاه فخر رازی و علاّمه طباطبایی
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
175 - 205
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم اسلامی، رهبری جامعه پس از (پیامبر صلی الله علیه م آله وسلم) است که محل نزاع اندیشمندان اسلامی طی قرون گذشته بوده است. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به <br />بررسی تطبیقی دیدگاه های تفسیری فخررازی و علامه طباطبایی(ره)درباره آیه اکمال می پردازد و با <br />تبیین مبانی دو دیدگاه، به نقاط اشتراک و افتراق آن دو اشاره می کند و در پایان به نقد مناقشات <br />درباره آیه می پردازد. این دو مفسر در پاره ای از مباحث، همچون نوع نگاه درون متنی در تبیین آیه اشتراک نظر دارند؛ اما درباره تفسیر واژه الیوم، علت و زمان نزول و دلالت آیه اختلاف دارند. از مهم ترین مبانی فخر رازی، استناد به سیاق و مباحث لفظی ادبی، حجیت قول صحابه و تابعین بدون ذکر روایات مخالف، حجیت اجماع، اعتقاد به عدم وجود نص تعیین امام است. درمقابل، حجیت سنت پیامبر| و اهل بیت(علیها السلام) در تفسیر، اعتقاد به وجوب نص در تعیین امام و توجه به روایات صحیح اسباب نزول و اعتقاد به دلالت انحصاری آیه بر علی(علیه السلام) از مهم ترین مبانی علامه طباطبایی(ره) در تبیین دلالت آیه است.
بررسی انتقادی دیدگاه ابن تیمیه پیرامون عبارت «ما تقدَّم من ذنبک و ما تأخَّر»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۵)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
به باور ابن تیمیه، انبیا از گناه معصوم نیستند، بلکه از اصرار و پافشاری بر گناه معصوم اند. وی معتقد است آیات قرآن دلالت دارد که پیامبر اکرم(ص) مرتکب گناه شده و سپس استغفار و توبه می کنند. یکی از آیات مورد استناد ابن تیمیه در این باره، آیه دوم سوره فتح است که به گمان وی، این آیه عدم عصمت رسول مکرم اسلام(ص) در انجام گناه را اثبات می کند. وی با خدشه بر یک نظر تفسیری مربوط به این آیه، دیدگاه عصمت انبیا از ارتکاب گناه را مورد تقبیح قرار داده و افرادی را که بر اساس همین دیدگاه در پی دستیابی به مراد جدی از آیه اند، تحریف گر و دارای تأویلات باطل و فاسد قلمداد می نماید. در پژوهش حاضر تلاش شده تا به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی، دیدگاه ابن تیمیه و اشکالات وی بر این آیه مورد ارزیابی قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده که تفسیر وی خلاف تفسیر سلف بوده و نسبت های وی به شیعیان بی اساس می باشد.
مطالعه تفسیری ماده (حفظ) در آیه نهم سوره حجر با تکیه بر روش معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱شماره ۵۰
145 - 169
حوزههای تخصصی:
معنای لغوی (اساسی) مادّه «ح ف ظ» از آن جهت که در مقابل معنای «ن س ی» قرار دارد؛ در موضعی بکار میرود که به جهت تعهّدپذیری و کمی غفلت و وفاداری کامل ذهن در فرایند ذخیره سازی مفاهیم، موجودی ترک نشده و در نتیجه سالم مانده و هلاک و ضایع نشود. همچنین تفاوت این ریشه با دیگر ریشههایی که به لحاظ معنایی، شبیه مادّه «ح ف ظ» اند در این است که این مادّه، مانند ماده «رعایه» سبب عدم هلاکت را بیان نمیکند، یعنی در فرایند خود حالت خاصّی را در بر نداشته و محلّ تحقّق حفاظت نیز باید قابل جمعآوری و نگهداری، متناهی و قابل حصر باشد. همچنین در این مادّه، زمان و استمرار آن مورد توجّه نیست. بنابراین با توجه به تدریج موجود در معنای فعل «نزّلنا» در آیه نهم سوره حجر و با این که «الذّکر» نزولی تدریجی دارد، از آن جهت که واژه «الحافظون»، از سویی دلالت بر محلّ تحقّقی متناهی و جمع آوری شده داشته و از سویی دیگر، زمان و استمرار در آن مد نظر نیست و توجّهی به زمان در آن نیست، معنای ثبوت و پایداری حفاظت را متبادر میسازد. به بیان دیگر تنها با بهرهگیری از معنای لغوی حافظ برای حفاظت، با حرکت تدریجی محفوظ (الذکر) در طول زمان حرکت نمیکند. یعنی خداوند تمام قرآن کریم را در همه زمانها محافظت مینماید.
The Study on Qur'anic surahs' Structured-ness and their Order Organization Using NLP Techniques(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study of surahs' structure has attracted researchers' attention in recent years. One of the theories herein is the theory of Topic Sameness which acknowledges that each surah of Quran has formed on a single topic. The theory of Introduction and Explanation as one of the most important branches of Topic Sameness, proposes that the Almighty states the topic of each surah at the first section, elaborates it at different parts of the surah in the forms such as stories, signals of nature, and future predictions, and concludes from the stated contents at the final part. In this paper, we accordingly intend to study the two theories using NLP techniques for the first time. In this regard, based on the three methods of tf-idf, word2vec and roots' accompaniment in verses, the similarity of Quranic roots is computed. Then, the amount of similarity of the concepts within surahs to each other is calculated and compared with the random mode. The results show that the studied surahs hold the inner coherence between the concepts so that they have been formed on a single topic or a few topics related to each other. In addition, the study on the similarity between the first and the body sections of each surah shows that the structure of Introduction and Explanation seems to be true for many surahs by the designed methodology. At the end, by comparing the similarity of surahs to each other versus their order distance in Quran and their revelation time distance, we realized that the whole Quran is also relatively organized in terms of surah' ordering.
آسیب شناسی مؤلفه های عدم عینیت معنا در فهم و تفسیر قرآن از دیدگاه مفسر محوران
حوزههای تخصصی:
ازمسائل بنیادین در تفسیر متون دینی به ویژه تفسیر قرآن، مسئله فهم است. تقریرهای گوناگونی در حوزه فهم بیان شده است. برخی از این تقریرها، مبتنی بر رویکرد مؤلف محوری است برخی دیگر متن محورند و برخی نیز مفسر محورند . مفسر محوری، جایگاه مفسر را فراتر از فهم کننده دانسته و مفسر را در ساخت معنای متن دخیل می دانند.هدف این نوشتار تبیین آسیب های مولفه های مفسر محوری درمقوله فهم وتفسیر قرآن است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی رهاوردهای کاربست مبانی اندیشه مفسرمحوری درفهم قرآن را بررسی کرده و به بیان آسیب های آن پرداخته است.یافته های تحقیق بیانگر آن است که دیدگاه مفسرمحوری باعث آسیب هایی چون: نفی حقیقی بودن معنا، انکار حکایت گری آن، استقلال متن و نادیده گرفتن نقش مؤلف و عدم باور بر عینیت معنا است. این آسیب ها نیز از مبانی نادرست انسان شناسی و پدیدارشناسی گرفته شده که واقع نما نبوده و اکثراً انسان را در فضای زندگی مادی و غیرواقعی محصور می نمایند.
بررسی تفسیری مکلف بودن حیوانات و محشور شدن آنها در آیه 38 أنعام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۲۲۶-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
برخلاف تلقی رایج که «حیوانات، از نعمت عقل و فهم و از موهبت اختیار محرومند، بنابراین معقول و متصور نیست آنها مکلّف باشند و در آخرت محشور گردند»، از آیه 38 سوره انعام که حیوانات را امت هایی چون انسان ها می داند و سرانجامِ آنها را حشر الی الله معرفی می کند، استفاده می شود این موجودات، از برخی مراتب فهم و درک و از حدّی از اختیار برخوردارند، بنابراین می توان آنها را مکلّف به تکالیفی متناسب با شرایط و ساختار وجودی آنها دانست و نیز می توان گفت سرانجام آنها، حشر الی الله است. این دو امر، به وسیله روایات پرشماری که شاید بتوان آنها را متواتر معنوی دانست، تأیید می شود. البته نه در قرآن و نه در روایات، کمّ و کیف تکلیف شدن آنها و چگونگی محشور شدنشان تبیین نشده است.
بررسی و تبیین روش های قرآن کریم در تحول فرهنگ و عقیده انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گونه اقدامی در راستای تغییر و اصلاح جنبه ای از جنبه های فرهنگی و عقیدتی انسان، نیازمند شناخت کافی و نیز بکارگیری روش ها و فنون هماهنگ و به طور کلی مستلزم در دست داشتن نقشه ی راه است. قرآن کریم به منظور ایجاد تحول و دگرگونی در باورهای ناصحیح انسان و جایگزینی فرهنگ و عقاید صحیح به جای آن، بر روش های ویژه ای تکیه دارد. این مجموعه ی وحیانی ضمن هماهنگی کامل با مهم ترین ویژگی های انسان و تمرکز بر اساسی ترین لایه های وجود وی، تلاش گسترده ای را در جهت احیای سرمایه های بنیادین به کار می گیرد و اندیشه ی فرهنگی و اعتقادی او را به میزان قابل توجهی تحت تأثیر خود قرار می دهد. اصلاح فرهنگ و باورهای انسان در همه ی زمان ها مستلزم شناخت صحیح روش های مذکور است و غفلت از آن ها، جریان صحیح تحول فرهنگ و عقیده را دشوار می سازد. بر این اساس بررسی و شناخت روش های مرتبط با مسئله ی تحول فرهنگ و عقیده از منظر قرآن کریم، چشم انداز تربیتی روشنی در پیش روی انسان قرار داده و بسترهای لازم جهت پیمودن فرایند تحول مذکور در مقیاس جوامع بشری را برای او فراهم خواهد کرد. از این رو نویسنده در این پژوهش که با روش کتابخانه ای انجام می شود، ضمن استخراج مهم ترین روش های قرآن کریم در تحول فرهنگ و عقیده ی انسان، چگونگی و کیفیت تحول در هر کدام از روش های مذکور را مورد تبیین قرار خواهد داد و به این مهم دست می یابد که قرآن کریم در راستای تأثیرگذاری بر فرهنگ و عقیده انسان و اصلاح باورهای ناشایست عقیدتی و فرهنگی، چشم انداز روشنی در پیش داشته و از الگوی ویژه ای تبعیت می کند. ویژگی ممتاز الگوی روشمند قرآن کریم در تحول مورد بحث را می توان در دو عنصر تعدد روش و تناسب آن دانست.