فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۵٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های جدید اختیار که بر پایه برخی یافته های علوم تجربی مطرح شده، چالشی است که وگنر درباره شهود همگانی ما از اختیار مطرح کرده است. او متأثر از برخی یافته های علوم عصب شناسی و روان شناسی به این نتیجه رسید که شهود اراده آگاهانه، یک شهود تفسیرگرایانه و غیر مستقیم از نیروی علّی اراده است و به همین دلیل ارزش معرفتی ندارد. از نظر او، تجربه اراده آگاهانه یک فریب است که ذهن ما آن را طی یک فرایند روان شناختی تولید می کند. این مقاله پس از بیان دیدگاه وگنر درباره توهم اراده آگاهانه، با استفاده از مبانی ملاصدرا آن را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که شواهدی که وگنر برای رسیدن به مقصود خود بیان کرده، تام نیستند و مطلوب او را اثبات نمی کنند. در حکمت متعالیه، علم انسان به اراده آگاهانه یک شهود مستقیم و بی واسطه است، و دیدگاه وگنر درباره تفسیرگرایانه بودن این شهود، صرفاً یک ادعاست که شواهد معتبری ندارد، از این رو نمی تواند با علم حضوری انسان به اراده آگاهانه مقابله کند.
نقادی نظریه فخر رازی در مورد جوهر فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل حقیقت جسم از قدیمی ترین مباحث فلسفی است. دموکریتوس یا ذیمقراطیس ابداع کننده نظریه جوهر فرد یا اجزاء لایتجزی می باشد که یکی از نظریات مهم در زمینه تبیین حقیقت جسم است. طبق این نظریه، اجسام مرکب از اجزاء ریز، نامتناهی و بالفعل هستند که تقسیم پذیر نیز نیستند. در مقابل، ارسطو جسم را متصل دانسته و به نقادی نظریه ذیمقراطیس می پردازد. مشاییان مسلمان به خصوص ابن سینا تفسیر ارسطو در مورد جسم را پذیرفته اند. در میان متفکران اسلامی، فخر رازی دلایل چندی در اثبات نظریه جوهر فرد اقامه می نماید. استدلال های او از جهت مرکب بودن حرکت از اجزاء نامتناهی و مرکب بودن زمان از آنات متوالی از یک سو و دلایل هندسی از سوی دیگر می باشد. در پژوهش حاضر اثبات گردید که استدلال های رازی ناشی از مغالطه میان تقسیم بالفعل با بالقوه و چگونگی مماس قرار گرفتن اشکال هندسی با یکدیگر می باشد.
حکمت عملی؛ چیستی اجزاء و اقسام آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت عملی، دانشی است که به بررسی رفتار ارادی انسان در مسیر سعادت می پردازد و هدفش به کارگیری حقایق ارادی پس از شناخت آن هاست. مسائل حکمت عملی، ویژگی های افعال ارادی و ملکات انسانی برای دستیابی به قوانین کلی در این باره و نیز تنظیم کنش های انسانی بر پایه این قوانین کلی است. مبادی حکمت عملی، قضایای یقینی است؛ به گواه اینکه حکمت عملی در شمار دانش های برهانی قرار دارد. ملاک تقسیم حکمت عملی به اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن، به گونه ای است که همه علوم انسانی برهانی را دربرمی گیرد و البته دانش نوامیس که مشتمل بر آموزه های وحیانی است، جزء اقسام حکمت عملی نیست، بلکه از مبادی آن می باشد. خواجه طوسی معتقد است که حکمت عملی چون از روش عقلی و تجربی بهره می گیرد و احکام آن ثبات دارد، متفاوت با دانش فقه و نیز آداب و رسوم میان مردم است و ارتباطی با آن ها ندارد. این سخن خواجه را نمی توان ناسازگار با برتر بودن اصل آموزه های دینی و تکیه حکمت عملی بر این آموزه ها دانست.
اصالت وجود؛ مسئله ای بدیهی یا نظری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصالت وجود به گونه ای که چند قرن اخیر مطرح است، از زمان ملاصدرا آغاز شده است و از همان زمان نیز بداهت این مسئله مطرح بوده است. ما در این نوشتار به روشی تحلیلی تاریخی به بررسی این مسئله پرداخته و نشان داده ایم که چون اصالت وجودی ها ویژگی هایی چون بساطت برای وجود برمی شمرند، بدیهی دانستن این مسئله، طفره ناموجهی از اشیاء پیرامونی به وجودی با آن ویژگی هاست. پذیرفتن دیدگاهی نیز که قائل به اصالت وجود و عینیت ماهیت است، در اشیاء پیرامونی ما، امری خلاف مشهود ماست. همچنین از مواردی نام برده ایم که می توانسته است دستاویز فیلسوفان اصالت وجودی برای روی آوری به نظریه بداهت اصالت وجود باشد.
تحلیل انتقادی «نظریه بداء بر پایه باور به هیولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بداء یکی از مهم ترین آموزه های اعتقادی اسلام و از اختصاصات مذهب شیعه است. به رغم آنکه ده ها اثر در مورد بداء نگاشته شده، توضیح نحوه وقوع آن با رویکرد مبتنی بر جهان شناسی فلسفی نخستین بار توسط میرداماد آغاز گشته است و صدرالمتألهین و حکیم سبزواری این راه را ادامه داده اند. اما با بررسی آرای این سه فیلسوف مشخص می شود که تبین های ایشان نه تنها خالی از خلل نیست، بلکه برخی از اشکالات دیدگاه های ایشان علاوه بر استدلال، ریشه در جهان بینی آنان دارد. برای تبیین بداء ابتدا باید «لوح محو و اثبات» تبیین گردد. لوح محو و اثبات از مراتب علم الهی، و مجرد است؛ پس باید به نحوی تبیین شود که هم مجرد و هم قابل تغییر باشد. اما بر اساس باور به هیولی که یکی از ارکان مهم جهان بینی بسیاری از فلاسفه مسلمان است تغییر و تحول، منحصر در مادیات بوده و در مجردات به هیچ وجه امکان ندارد. این امر در کنار ابطال نظریه هیئت بطلمیوسی موجب می شود که مجالی برای لوح محو و اثبات در جهان بینی این سه فیلسوف باقی نماند. این اشکال نه تنها به این سه فیلسوف، بلکه معطوف به جهان بینی مبتنی بر هیولی است که در فلسفه اسلامی رایج می باشد. این نوشتار با تحلیل انتقادیِ تبیین های این سه فیلسوف به عنوان سه نمونه برجسته از فلاسفه مسلمان تبیین صحیح بداء در فلسفه اسلامی را در گرو کنار گذاشتن باور به هیولی دانسته است.
نقش خیال در تجسم اعمال از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه تکوینی بین جزای اخروی و عمل انسان که از آن به «تجسم اعمال» تعبیر می شود، یکی از مهم ترین مباحث معاد است. تصریح به این رابطه پیش از صدراییان و در لسان عرفا به ویژه ابن عربی شکل گرفت. محی الدین با طرح نظریات بدیع خود در مورد خیال، تقسیمات و احکام آن، کمک شایانی برای فهم تجسم اعمال و اثبات آن در عوالم اخروی نمود. از نظر او، خیالْ ظرفی برای تلطیف محسوسات یا تجسم معانی است و راه ادراک این معانیِ تجسم یافته در عالم مثال نیز قوه خیالی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. وی ارتباط بین قوه خیال و عالم مثال را از راه خواب و مکاشفه امکان پذیر می داند؛ به طوری که انسان در خواب و مکاشفه از حواس ظاهری به حواس باطنی منتقل شده و معارف عِلوی را مشاهده می کند. علاوه بر دو راه ذکرشده، محی الدین به خلق اشیا در خارج توسط «همت» نیز اشاره می کند؛ به طوری که ایجاد اشیای عینی در این دنیا، اختصاص به اوتاد داشته و در آخرت، وصفِ تمام انسان ها بوده و سبب خلقِ صور نیکو یا زشت توسط نفس خواهد شد. تجرد برزخی قوه خیال نیز یکی از مقدمات اثبات تجسم اعمال است که از برخی عبارات محی الدین قابل دستیابی می باشد.
بررسی معرفت شناسی اخلاق در دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی اخلاق از مبادی اخلاق، و شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی از دیدگاه های مهم معرفت شناسی اخلاقی است. شناخت گرایی اخلاقی به نظریه ای اطلاق می شود که امکان شناخت برخی احکام اخلاقی ثابت و مبتنی بر خارج را معتقد باشد. احکام اخلاقی، زمانی ثابت هستند که یا واقعیت عینی داشته و یا بر واقعیت عینی مبتنی باشند؛ به طوری که مفاهیم و گزاره های اخلاقی تنها بر نظر و عقیده نفسانی شخص یا گروهی مبتنی نباشند. فارابی با تعیین راه های شناخت در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار گرفته و راه های متعددی را برای شناخت احکام اخلاقی معرفی نموده است. فارابی به برهان پذیری جمله های اخلاقی و وجود بدیهیات اخلاقی معتقد است و نسبیت گرایی اخلاقی را برنمی تابد. به نظر می رسد دیدگاه فارابی در مباحث معرفت شناسی اخلاق به تکمله هایی نیاز دارد؛ مانند تبیین عقلانی برای مستقل بودن تقوا از وحی و الهام و برای بدیهی بودن گزاره های اخلاقی.
مطالعه تطبیقی استقلال مفهومی وجود رابط در ملاصدرا و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ذهن و خارج از مهم ترین مسائل فلسفه است، انحای وجود در خارج، منشأ تحقق حکایات و تصورات ذهنی است. در اندیشه ملاصدرا موجود فی نفسه محکی وجود محمولی است و موجودات رابط از استقلال تصوری و مفهومی بی بهره اند. اسپینوزا نیز تصور استقلالی از صفات و حالات را بدون لحاظ جوهر ممکن نمی داند. به نظر او، حالات استقلال مفهومی نداشته و حتی در مقام تحقق معرفت تصوری خویش نیز در پرتو جوهر لحاظ می شوند. در این مقاله با روشی تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف را در این مسئله مورد مطالعه تطبیقی قرار داده، ضمن تبیین همگرایی و تشابه دیدگاه آن ها، اختلاف نوعی را به مثابه موضوعی مشترک در فلسفه تطبیقی معرفی نموده و نشان داده ایم که صدرا و اسپینوزا چگونه از رهگذر این تلقی به لوازم دیگر این نگرش رهنمون گردیده اند.
تمایز وجود و ماهیت نزد فارابی و مقایسه آن با نظر بوئتیوس در باب تمایز وجود و موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر ارسطو در باب وجود و موجود در طول تاریخ فلسفه، از جانب شارحان و دیگر فلاسفه مشاء بارها مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله شارحان مهم و تأثیرگذار ارسطو در این مورد (در دو جهان مسیحیت و اسلام) بوئتیوس و فارابی هستند. فارابی در سنت فلسفه اسلامی به عنوان نخستین متفکر، پرسش از معنای وجود را به طور جدی مطرح نموده و با گذار از تمایز منطقیِ میان وجود و ماهیت به تمایزی متافیزیکی، امکان تمایز میان واجب و ممکن را طرح و سپس با رویکردی نوافلاطونی به توجیه آفرینش بر اساس نظریه فیض پرداخته است. بوئتیوس نیز به عنوان نخستین متفکر مشایی سنت فلسفه مسیحی است که بحث تمایز وجود و موجود را شالوده فلسفه خود (مخصوصاً در باب مسئله شر) نموده است. او با استفاده از نظریه صورت و ماده، این تمایز را توجیه نموده که شرحی است بر نظر ارسطو در این باب، لیکن با رویکردی الهیاتی. چنین توجیهی وی را بر آن داشته که جهت تبیین مسئله آفرینش و رابطه خالق و مخلوق از نگاه افلاطونی و مسئله بهره مندی او نیز کمک بگیرد. در این نوشتار بعد از تبیین مسئله تمایز، به تحلیل دیدگاه هر دو متفکر در مورد ماهیت این تمایز، انگیزه های نیل به آن و نتایج و پیامدهای آن در فلسفه این دو فیلسوف پرداخته شده است.
مقایسه روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس از نگاه هرمنوتیک عام و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه روش تفسیر متن مقدس در دو مکتب مختلف، از آن جهت اهمیت دارد که هر یک به نوبه خود اثر شگرفی بر اندیشمندان زمان خود و پس از آن گذاشته است. با توجه به گسترش مباحث معرفت شناسی و تطبیقی میان اندیشمندان غربی و مسلمان، ضرورت بررسی روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس را به صورت جزئی از دو دیدگاه غربی و اسلامی برگزیدیم، که در عین حال مقدمه ای باشد بر پاسخ به برخی شبهات اعتقادی و معرفتی از جمله نسبی بودن معرفت دینی و تفسیر به رأی. مراد از روش تفسیر متن مقدس، شیوه استفاده از ابزار و راه های مختلف برای تبیین معنای متن مقدس است و مراد از غایتِ تفسیر آن، هدفی است که مخاطب در کنکاش علمی برای تبیین معنای آن دنبال می کند. بنابراین در نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این سٶال اصلی هستیم که بین طرفداران هرمنوتیک عام (که یکی از شاخه های هرمنوتیک محسوب می شود) و حکمت متعالیه در روش و غایت تفسیر متن مقدس، چه شباهت ها و فرق هایی است؟
نظریه «روح معنا»؛ تقریرها و نقدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «روح معنا» که گاه از آن به «وضع الفاظ برای معانی عامه» نیز تعبیر شده، خاستگاهی عرفانی فلسفی داشته و به عنوان راهکاری در حل متشابهات قرآنی و روایی مورد توجه اندیشمندان بوده است. جستجو در آثار عرفا، فلاسفه و مفسران، نشان از استنادات فراوان یکه تازان ساحت علم به این نظریه دارد تا آنجا که آن را «شاه کلید معرفت و اصلِ اصولِ فهم اسرار قرآنی» نامیده اند. بر اساس این نظریه فاخر، الفاظ برای معنایی عام تر و گسترده تر از آنچه تصور می شود، وضع شده اند. نتیجه این تعمیم معنایی، دستیابی به لایه های عمیق تری از معانی در عین پایبندی به ظواهر الفاظ و رهایی از تأویلات و تفننات بیانی می باشد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که تقریرهای مختلف نظریه معانی عامه کدام اند و آیا می توان به گونه ای روشمند، این نظریه را تحلیل و اثبات کرد؟ باید اذعان نمود که ارائه تحلیل علمی از موضوعی که ابعاد مختلف قرآنی، فلسفی، عرفانی و اصولی دارد، کاری است دشوار که این جستار، کوشیده تا آن را به انجام رساند.
بررسی مفهوم «من» و آگاهی از دیدگاه حکمت متعالیه و عصب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث آگاهی و «من» از مهم ترین مباحث تاریخ فلسفه است. ملاصدرا مانند سایر فلاسفه اسلامی، مفهوم «من» و آگاهی را به نفس نسبت می دهد. لکن وی بر خلاف فلاسفه پیشین سعی کرد تبیینی یگانه انگارانه از رابطه نفس و بدن ارائه دهد تا مشکلی را که پیشینیان بر اساس تبیین دوگانه انگار از نفس و بدن داشتند، حل کند. از نظر وی، انسان را جوهری در حال حرکت است که از نحوه وجود ضعیف تری به نام بدن به نحوه قوی تری از وجود به نام نفس مجرد تبدیل می شود. این در حالی است که در علوم اعصاب، آگاهی را به مغز نسبت می دهند و معتقدند که «من» نیز از آگاهی به دست می آید. اما عصب شناسان هنوز توضیح کاملی درباره چگونگی آگاهی ارائه نکرده اند. از این رو با استفاده از آسیب های مغزی که باعث تغییر و از دست دادن آگاهی می شود، نظریه خود را توجیه می کنند. لکن از آنجا که در حکمت متعالیه، نقش مغز در فرایند آگاهی انکار نشده است، این دلیل برای توجیه مادیت آگاهی کفایت نمی کند. طبق دیدگاه حکمت متعالیه، آگاهی را نمی توان صرفاً به ماده (مغز) نسبت داد، هرچند که فعل و انفعالات مغز، زمینه ساز آگاهی هستند. اما طبق این دیدگاه، آگاهی و «من» امر مجردی است که عامل وحدت دهنده ادراکات مختلف است و توانایی تجزیه و تحلیل و مقایسه این ادراکات را دارد، در حالی که در علوم اعصاب، در مورد چنین عاملی، تبیینی ارائه نشده است.
نقدهای ملاصدرا بر تقریر ابن سینا از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برای اثبات وجود خداوند براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از براهین مشهور در اثبات وجود خداوند، برهان وجوب و امکان است، که برای اولین بار توسط ابن سینا در آثارش تقریر شده است. بعد از او متفکران اسلامی و غربی تقریرهایی از این برهان را با تفاوت آورده اند. این برهان در جهان اسلام از سوی بعضی از متفکران از جمله غزالی، ابن رشد، ملاصدرا و... و در جهان غرب از سوی هیوم، راسل و...مورد نقدهایی قرار گرفته است. ملاصدرا بطور مستقیم و غیر مستقیم چندین نقد بر تقریر ابن سینا از برهان امکان و وجوب دارد. این نقدها که در آثار ملاصدرا آمده شامل نادرستی ویژگی این برهان، استفاده از دور و تسلسل در آن، استفاده از وجود اعتباری به جای وجود حقیقی، وجود مغالطة ترکیب و ... می شود. بررسی این نقدها عدم کارایی آن ها را نشان می دهد. این نوشتار به شیوة تحلیلی- توصیفی، نقدی درصدد تبیین درستی یا نادرستی این نقدها است.
تبیین معرفت از دیدگاه فیلسوفان مشّاء
حوزههای تخصصی:
پذیرش جهان واقع و امری خارج از ذهن ادراک کننده، مورد قبول تمامی فلاسفه مسلمان بوده است. فارابی در آثار خود از جمله در احصاء العلوم، رساله ای در عقل، کتاب الحروف، التنبیه علی سبیل السعاده، که مهم ترین آثار وی در معرفت شناسی است، توصیفی کامل و جامع از نظریه معرفت و معنای عقل بیان کرده، که متاثر از فلاسف یونانی است. فارابی عقل را واجد چهار مرتبه می داند؛ عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل فعال، عقل بالمستفاد. گفته شده که فارابی این تقسیم بندی را متاثر از جریان نوافلاطونی و شرح اسکندر افرودیسی ارائه کرده است. ابن سینا تعریف های متعددی در باب ادراک در آثار خود آورده است که عبارتند از: هر ادراکی عبارت از اخذ صورت مدرَک به نحوی از انحاء. یا ادراک عبارت از حصول صورت مدرَک در ذات مدرِک، یا تمثل حقیقت شیئ نزد مدرِک که مشهود مدرک واقع شود. از نظر ابن سینا، معرفت و شناخت از راه ادراک حسی و ادراک عقلی به دست می آید؛ بدین معنی که ادراک عبارت از پیدایش صورت آنچه ادراک می شود، در ذات ادراک کننده است. با این حال وی معتقد است که ادراک حسی به تنهایی برای اثبات واقعیت کافی نیست، برای معرفت به هستی اشیاء باید از عقل استمداد طلبید. در این نوشتار به تبیین نظر و دیدگاه دو فیلسوف مسلمان، فارابی و ابن سینا در باب علم و ادراک و معرفت می پردازیم، که توجه به آن به منظور آشنایی با معرفت شناسی اسلامی ضروری است.
مبانی عقلی تناسخ ملکوتی در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تناسخ ملکوتی عبارت است از: انتقال نفس از بدن دنیوی به بدنی اخروی که متناسب با ملکاتی است که نفس در دار دنیا کسب کرده است. در بحث تناسخ ملکوتی دو مسئله اساسی مطرح است: اول چگونگی انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی، یعنی کیفیت تحقق تناسخ ملکوتی و دوم چگونگی شکل گیری بدنی که نفس به آن منتقل می شود. درباره مسئله اول باید گفت: این انتقال، در حقیقت، تحول جوهری نفس در مرتبه مثالی خودش است، نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. اصول عقلانی در تبیین این مسئله عبارت اند از: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و قیام صدوری صور ادراکی به نفس. در نتیجه این اصول می توان گفت: بدن مثالی ای که نفس پس از مرگ با آن زندگی می کند از منشآت خود نفس است. ازاین رو، انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر مطرح نیست بلکه نفس با صورت تحول یافته بدنی که از آغاز تکوین خویش با آن همراه بوده محشور می شود. اما مسئله دوم با اصولی چون تجرد نفس در مرتبه خیال، توانایی آن بر ساخت صور و ابدان، اتحاد عاقل و معقول، و امکان سیر نفس در عوالم سه گانه قابل تبیین است. بر اساس اصل اتحاد عاقل و معقول، تمامی مکتسبات انسان در زندگی دنیا با نفس او اتحاد می یابد و نحوه وجود رحمانی یا شیطانی آن را تعیین می کند
بررسی نقد سیدعبدالأعلی سبزواری بر مبانی توحید در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه کرد. وحدت وجود آن قدر در فلسفه و اندیشه فلاسفه نفوذ پیدا کرد که از آن به توحید اخصّ الخواصی تعبیر گردیده، در حالی که توحید مورد اعتقاد فلاسفة سابق، به توحید عوام تعبیر شده است. اما سیدعبدالأعلی سبزواری(ره) با ابتنای به قرآن و سنت و پیرو نفی سنخیّت بین واجب و ممکن، اشتراک لفظی و اصالت ماهیت، بیانی کاملاً متفاوت از توحید صدرایی ارائه می دهد. وی کامل ترین و بهترین بیان توحید را در قرآن و سنت می داند؛ توحیدی که نه تنها وحدت وجود نیست بلکه مخالف و مقابل وحدت وجود است. بر مبنای ایشان وحدت وجود نه تنها توحید حقیقی نیست بلکه «لاتوحید» است. اگر چه سخن از توحید حقیقی مجالی فراخ تر می طلبد، اما مقاله حاضر سعی دارد با تبیین مبانی هر یک از این دو نظریه توجه مخاطب را به این نکته جلب کند که کدام یک از دو نظریه فوق، شایسته مقام جلال و جمال الهی است.
معاد جسمانی از منظر قاضی سعید و آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
معاد جسمانی عنصری از منظر ابن سینا و ملاصدرا، دو طلایه دار حکمت اسلامی، با محذوراتی مواجه است. قاضی سعید قمی شاگرد باواسطه صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی شارح مکتب صدرا می باشد، با وجود این، هر دو دیدگاهی متفاوت از دیدگاه صدرا در باب معاد جسمانی ارائه داده و قائل به حشر ابدان عنصری شده اند. به باور هر دو حکیم، آخرت در نشئه ای متفاوت از نشئه دنیا تحقق می یابد. همچنین تعلق نفس به بدن با مرگ از بین نمی رود، بلکه توجه نفس به بدن حتی بعد از پوسیده شدن بدن و تفرق اجزا وجود دارد و اجزای بدن بعد از مرگ، حرکت و سیر تکاملی خود را ادامه می دهند و نفس در قیامت به بدنی تعلق می گیرد که از همین ماده اجزای بدن دنیوی تشکیل شده است. بعد از تبیین دو دیدگاه مشخص خواهد شد که تبیین آقاعلی مدرس از قوت علمی و استدلالی بیشتری برخوردار است.
بررسی و ارزیابی انتقادات غزالی بر ابن سینا در مسأله ی حدوث و قدم عالم؛ با تکیه بر مبانی سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی که در بیشتر مباحث، رویکردی کلامی دارد، ابن سینا را به دلیل سه مسأله، ازجمله اعتقاد به قدم زمانی عالم، تکفیر کر ده است. اما این پرسش که انتقادات وی تا چه میزان درست بوده و آیا می تواند توجیه گر مناسبی برای تکفیر ابن سینا باشد، همواره موردعنایت اندیشمندان بوده است. بررسی و ارزیابی مبانی و دلایل ابن سینا و غزالی در مسأله ی حدوث و قدم عالم، حاکی از این است که ادعای غزالی مبنی بر اینکه اعتقاد به قدم زمانی عالم، در تقابل با معلولیت عالم و اختیار خداوند است و متون دینی نیز حاکی از حدوث زمانی عالم می باشند، ادعای باطلی است؛ زیرا مشکلات و نتایج فاسدی مثل انقطاع فیض از فیاض مطلق، انفکاک معلول از علت تامه و ترجیح بلامرجّح را به دنبال دارد که غزالی نیز از توجیه مناسب این اشکالات و ارائه ی پاسخ قانع کننده به آن ها ناتوان بوده است. ازطرف دیگر، بررسی مبانی و دلایل ابن سینا بر قدم زمانی عالم نیز نشان می دهد که این اعتقاد، هیچ منافاتی با معلولیت عالم و اختیار خداوند ندارد؛ زیرا درست است که عالم، قدیم زمانی است؛ اما همین عالم، به دلیل ممکن الوجود بالذّات و واجب الوجود بالغیر بودن و مسبوق بودن وجود غیری اش به نیستی ذاتی آن، حادث ذاتی می باشد، همچنین نظریه ی حدوث ذاتی، از نتایج فاسدی که مترتب بر نظریه ی حدوث زمانی عالم است مصون می باشد و علاوه بر این، با حدوثی که در متون دینی به آن اشاره شده نیز کاملاً سازگار است؛ بنابراین روشن می شود که انتقادات غزالی بر ابن سینا، نادرست و به دور از اصول اخلاقی حاکم بر نقد منصفانه است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معقولات که از نوع مفاهیم کلی اند بر سه دسته تقسیم می شوند: معقول اول، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی. علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی اند تعریف کرده و نقش علم حضوری را در دستیابی به آن برجسته شمرده است. آیت الله مصباح یزدی این نوع از مفاهیم را مفاهیمی انتزاعی که حاکی از نحوة وجود است می داند و همچون استادش نقش علم حضوری را برجسته می شمارد. وی برای سنجش و کندوکاو ذهنی نقش زیادی قایل است و، از این رهگذر، دامنة معقولات ثانیه را گسترش داده است. ازآنجاکه علامه طباطبایی ثبوت خارجیِ وجود رابط را پذیرفته است، چگونگی ارتباط معقولات ثانیة فلسفی را با خارج به نحو وجود فی غیره تفسیر می کند. تحقق این مفاهیم را در خارج به نحو وجود رابط و فی غیره می داند. اما آیت الله مصباح یزدی تحقق مفاهیم فلسفی را صرفاً به وجود منشأ انتزاع دانسته، هیچ نحو وجودی حتی ضعیف برای مفاهیم فلسفی در خارج قایل نیست، چه ایشان تحقق خارجی وجود رابط و نسبت را در خارج قبول ندارد
جایگاه اندیشه ذوق تأله در نگاه ملاصدرای متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
صدرالمتالهین در آغازین دوره های تفکر فلسفی اش متأثر از محقق دوانی است. کتاب مبدأ و معاد او شاهدی بر این تأثیر است. او ابتدای بخش مبدأ این کتاب را مطابق با اندیشه اصالت ماهیت و ذوق تأله نگاشته است. این مقاله در نظر دارد در چهار محوراصلی نظریة ذوق تأله را در کتاب مبدأ و معاد صدرا نشان دهد. توحید واجب الوجود و نحوة مواجهه با شبهة ابن کمونه، نحوة موجودیت واجب و ممکنات، چگونگی انتزاع مفهوم واحد از امور متخالف از جمله محورهای مذکور است. مقایسه گام به گام عبارات صدرالمتألهین و محقق دوانی در بحث توحید واجب الوجود به خوبی نشان می دهد که صدرا هم در خود نظریة ذوق تأله و هم در بیان مقدمات آن تا چه اندازه از محقق دوانی بهره برده است. جالب اینجا ست که شارحان و مترجمان کتاب مبدأ و معاد، هیچ یک نه از این تأثیر پذیری سخن گفته اند و نه از اینکه صدر المتألهین در زمان نگارش این کتاب، فیلسوفی ذوق التأله بوده است سخنی به میان آورده اند.