فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
1 - 22
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحث مطرح شده در معارف دینی، ارتباط علم و دین است که ابتدا در غرب مطرح شد و از آن جا به کلام اسلامی راه یافت و اختلاف نظرات فراوانی را پدید آورد. آیت الله جوادی آملی به عنوان یک فقیه فیلسوف و مفسر عالیقدر قرآن در کتب مختلف خود به این بحث پرداخته اند، و نظریه خود را با عنوان «نظریه کاشفیت» مطرح نموده اند. این نظریه گویای جایگاه عقل در کنار سایر ابزارهای معرفت دینی است. در این مقاله با روش «توصیف و تحلیل» ابتدا به تبیین نظریه کاشفیت و سپس به نقد آن پرداخته شده و تلاش شده علاوه بر نقد ساختار این هندسه، با تأکید بر مشترک لفظی بودن علوم تجربی، تصور ایده آلیستی ایشان از این علوم نقد گردد و نشان داده شود، برای درک ماهیت علوم تجربی جدید، باید به بررسی سیر تطور واقعی علوم تجربی پرداخت، تا بتوان جایگاه آن را در هندسه معرفت دینی به درستی ترسیم کرد.
تحلیل و بررسی نظریه علامه طباطبائی در مورد صفت تکلم خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۶
79-94
حوزههای تخصصی:
مسأله چگونگی رابطه صفات خداوند با یکدیگر و با ذات الهی از مسائل دیرینه در میان متفکران مسلمان بوده است. در این میان صفت کلام از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و دامنه بحث در مورد آن به قدیم یا حادث بودن قرآن کریم نیز کشیده شده است. ملاصدرا نظریه اشاعره در مورد قدیم بودن قرآن را مستلزم شرک و متعدد شدن موجودات قدیم و نظریه معتزله در مورد حادث بودن آنرا مستلزم ممکن و حادث بودن واجب الوجود دانست. ولی علامه طباطبائی با اعتباری دانستن کلام و سخن، اشکالاتی به نظریات حادث و قدیم بودن قرآن وارد نمود و با استفاده از همین اصل، اعتباری بودن و با نظر به احادیث و روایات شیعی به نقادی نظریه ذاتی بودن صفت کلام خداوند پرداخت. پژوهش حاضر در روی آوردی توصیفی تحلیلی به تبیین نظریه علامه طباطبائی در مورد فعلی بودن صفت کلام پرداخته و بر آن است که احادیث شیعی بر مدعای فعلی بودن صفت کلام دلالت نمی کنند.
نگاهی تطبیقی به نظریه فطرت در اندیشه مولانا و مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نهاد بشر گرایش هایی وجود دارد که فصل ممیز او از حیوانات است ، در فرهنگ قرآنی از آنها به «فطرت» تعبیر می شود. مولوی اساس انسان را بر مبنای فطرت پاک الهی می داند و برای وجود انسان مقام والایی ، قائل است، برخلاف دیگر عرفا که اصولا انسان را با گرایشهای غریزی و امیال نفسانی تعریف می کنند و لذا توصیه به مهار و سرکوب تمایلات نفسانی می دهند. مطهری نیز انسان را واجد فطریاتی می داند که منشأ آنها به یک فطرت یعنی کمال مطلق برمی گردد. دراین مقاله با روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه بدست آمد که هر دو اندیشمند، منشاء فطریات را ربوبیت الهی می دانند .همچنین، وجود انسان صحنه تعارض و کشاکش بین قوای معنوی و فطری با امور پست وغریزی است وتنها زمانی انسان در خود احساس پیروزی می کند که قوای فطری بر بخش دانی وجودش غلبه کند. هنگامی که انسان از خود واقعی و فطرت الهی خود دور می شود ،دچار بی قراری ،یاس و حرمان می گردد. همچنان که عواملی مانند امور مادی ، محیط و القائات جامعه می تواند سبب انحراف و دوری از فطرت گردد عواملی همچون وجود انبیا یکی از مهمترین عوامل بازگشت به فطرت اولیه انسان است.
بررسی مفهوم و مصادیق حیات در قرآن و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتالهین حیات را مبدا «ادراک» و «فعل» می داند و با توجه به اصول فلسفه خود مثل اصل اصالت، بساطت و تشکیک وجود ثابت کرد که حیات، حقیقتی تشکیکی است که در همه مراتب وجود سریان دارد. بنابراین طبق فلسفه ملاصدرا همه موجودات زنده هستند. در حالی که طبق فلسفه های پیش از ملاصدرا در عالم طبیعت صرفاً حیوانات و انسان ها دارای حیات دانسته می شدند چراکه فقط این دو دسته دارای قوای مدرکه و محرکه بودند و گیاهان و جمادات فاقد این قوا بودند و در نتیجه طبق این فلسفه ها فاقد حیات دانسته می شدند. این دیدگاه با آیات قرآن و مبانی فلسفه ملاصدرا قابل پذیرش نیست. در بسیاری از آیات قرآن به تسبیح عمومی همه موجودات اشاره می کند، تسبیحی که برای انسان قابل فهم نیست. محتوای این آیات نشان دهنده ی این است که همه موجودات دارای آگاهی و حیات هستند. آگاهی و حیاتی که ملاصدرا توانست آن را با اصول فلسفه خود اثبات کند.
برکات وجودی انسان کامل در نظام هستی
منبع:
موعودپژوهی سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
1 - 29
حوزههای تخصصی:
از آنجا که فیوضات و الطاف الهی همواره استمرار دارد، حضور انسان کامل نیز همواره تداوم خواهد یافت. در مقاله حاضر، پژوهش گر به معرفی مصداق حقیقی انسان کامل که در هر زمان امام معصوم (ع) می پردازد. وی با بهره گیری از منابع فلسفی، عرفانی، کلامی و مهدوی و با روش توصیفی، عقلی و برهانی، برکات وجودی امام عصر (عج) مانند مظهریت ولایت تکوینی و تشریعی، واسطه بودن برای فیض الهی، عامل بقای عالم بودن و تربیت نفوس مستعد و... را بررسی می کند. کمال طلبی، یکی از ویژگی های فطری انسان است و به همین دلیل، خدای سبحان برای تکمیل و تربیت انسان، خلیفه و جانشین را به صورت انسان کامل قرار داد.
بررسی انتقادی نتایج نظریه وحدت در فیزیک از نظر هاوکینگ بر اساس وحدت تشکیکی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
259 - 288
حوزههای تخصصی:
استفن هاوکینگ، فیزیک دان نظری معاصر، یافتن یک نظریه وحدت بخش در فیزیک را بسیار مٶثر می دانست. وی با بیان احتمالات سه گانه، مدعی وجود نظریه وحدت بزرگ است و آثار و فواید هستی شناسی همچون: امکان شناخت و توصیف قوانین حاکم بر کیهان، آگاهی از طرز کار جهان بی نهایت ریز در ابتدای آفرینش، پاسخ به پرسش ها درباره شروع، علت آفرینش و نقش خدا به عنوان خالق هستی را بر نظریه وحدت مترتب می داند. در این مقاله، نتایج و برایندهای متافیزیکی نظریه وحدت استخراج شده و در روشی تطبیقی با نظریه وحدت تشکیکی وجود ملاصدرا بررسی می شود. وحدت تشکیکی وجود، تأثیر قابل توجهی در هستی شناسی و نیز معرفت شناسی فلسفی گذاشته و عاملی برای پیوند علوم با یکدیگر، تبیین ارتباط اجزای عالم با هم، تحلیل اختیار انسان بدون منافات با اراده الهی، تبیین آغاز جهان و پاسخ به ابهامات هستی شناسی دیگر است. در این پژوهش نشان داده می شود که با نظریه وحدت وجود ملاصدرا می توان به پرسش های فلسفی هاوکینگ پاسخ داد.
تحول متافیزیکی مفهوم جوهر در فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم جوهر در فلسفه اسلامی با طرح نسبت وجود و ماهیت در تفکر فارابی و ابن سینا تفاوت شگرفی با فلسفه ارسطویی پیدا میکند. در واقع فارابی و به دنبال او ابن سینا با تحول در نظام فلسفه اسلامی و قرار دادن مفهوم جوهر در ذیل تقسیمات ماهیت، جایگاه آن را در فلسفه اسلامی دگرگون میکنند. این دگرگونی در نسبت میان جوهر و اعراض نیز گسترده شده است. در گرانیگاه تفکر صدرایی که همانا اصالت وجود است، بیشتر مسائل فلسفی با تصویر جدیدی رونمایی میشوند که مفهوم جوهر و نسبت آن با اعراض نیز از آن جمله است. ملاصدار اکثر مسائل فلسفی و از جمله مفهوم جوهر را در سه گام متحول کرده است. درگام نخست به همراهی با قوم به بیان دیدگاه پیشینیان در باب جوهر و رابطه آن با اعراض پرداخته است. در گام بعدی متناسب با مبانی حکمت صدرایی، تصویری جدید از مسئله ارائه میدهد. در این گام دو تفسیر از یک نگاه در رابطه اعراض و جوهر قابل رصد و رهگیری است. در تفسیر اول مطابق با این دیدگاه که ماهیت بالعرض وجود در خارج موجود است، جوهر و عرض همچنان دارای دو مرتبه وجودی هستند و اعراض به نظر ماهوی همچنان ماهیتی مستقل از جوهر دارد. اما مطابق با تفسیر دوم که ماهیت شأن معرفت شناختی دارد، جوهر و ویژگیهای آن را، موجود به یک وجود دانسته، اعراض را شئونات جوهر معرفی میکند. در این مقاله سعی برآن است که سیر تطور مسئله رابطه جوهر و عرض بررسی واز رهگذر آن، از تصویر نهایی ملاصدار تبیین دقیقتری ارائه شودتا برخی اشکالات وارده بر آن برطرف گردد.
تحلیل و نقادی مفاهیم اعتباری در فلسفه اشراقی با رویکرد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. لازم به ذکر است که سهروردی و حکیمان پیش از او تنها متوجه تفاوت بین مفاهیم حقیقی و اعتباری شده و آن ها را در دو دسته عینی و ذهنی قرار داده بودند و تا زمان ملاصدرا این تقسیم منحصر در معقولات اولی(مفاهیم ماهوی) و معقولات ثانوی(مفاهیم منطقی) بود و جایگاه مفاهیم فلسفی روشن نبود. به صورتی که سهروردی مفاهیم وجود، وحدت، کثرت، وجوب، امکان، لونیت و... را بدون تفکیک مفاهیم منطقی از فلسفی ذیل اعتباریات گنجانده بود و عمده ترین دلیل وی بر عدم مغایرت و عدم زیادت این مفاهیم در خارج، تکرر و تسلسل محالی بود که از اجتماع صفات نامتناهی ناشی می شد. برای فهم دقیق این بحث، پژوهش حاضر با تکیه بر تعلیقات ملاصدرا بر شرح حکمه الاشراق سهروردی، عهده دار بحثی تفصیلی از جزئیات اقوال و بیانات سهروردی در مورد مفاهیم اعتباری و نقدهای ملاصدرا بر اوست.
نگاهی دیگر به اندیشههای ملاصدرا با رویکرد حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان تمام اعلام نظرها و بحثها و گفتوگوها از گفتمانهای مختلف که میراث فکر و اندیشه بشر است گفتمان غالب نه در یک شهر و کشور بلکه کل جهان، گفتمان حقوق بشر است. اصول و قواعد و ارزشهای حقوق بشری و جنبههای مختلف آن همچون نسبیگرایی یا جهانشمولی حقوق بشر علاوه بر طرح در نشستها و هم اندیشیهای دانشگاهی و فلسفی، در محافل خصوصی و شخصی و در بستر جامعه مورد توجه قرار گرفته است. به همین جهت بازخوانی نظرها و اندیشههای بزرگان فلسفه و دریافت فهم آنان از حقوق بشر میتواند بر فهم بیشتر و امروزی از نظرات آنان و به هدف نهایی حقوق بشر که کرامت انسانی و زندگی شرافتمندانه است و در منظومه فکری بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه جایگاه بلندی دارد کمک کند. در این راستا در این مقاله با این پرسش که حقوق بشر و ارزشهای آن چه جایگاهی در اندیشههای ملاصدرا داشته است به پژوهش با روش کیفی پرداخته و این نتیجه حاصل شد که در نظام فکری ملاصدرا با توجه به نوع رهیافت و رویکرد وی به مبانی نظری فلسفی، نزد وی حقوق بشر از اصالت و اهمیت برخوردار نیست.
هستی شناسی و نقش ادراکی خیال در فلسفه اسلامی(از ابن سینا تا ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
117 - 127
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی هستی شناسی و نقش ادراکی خیال از نظر ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و به روش تحلیل و استنتاج، به انجام رسیده است. ابن سینا ضمن آنکه قوه خیال و صورت های خیالی را امری مادی می داند، به عالمِ مثالِ منفصل، توجه و اعتقادی ندارد. سهروردی نیز قوه خیال را مادی می داند و در حالی که صور خیالی را قائم به ذات می پندارد، بر خلاف ابن سینا بر وجود عالم خیال منفصل تاکید دارد. ملاصدرا به تجرد قوه خیال و صورِ خیالیه باور دارد و همانند سهروردی، عالمِ خیال منفصل را مرتبه ای از مراتب هستی می پندارد. ابن سینا خیال را مدرِک و حافظ صور، یکی از مراحل اصلی در فرایند تجریدِ مفاهیم و هم چنین از مبادی تشکیل برهان، می داند. سهروردی خیال را مدرِکِ امر غائب و محل ظهور صور عالمِ مثال می داند. ملاصدرا خیال وصور خیالیه را عامل تشکیل ذهن، مبادی فعالیت های معرفتی و واسطه تبدیل ادراکات، می داند. ابن سینا به انطباع و حلول صور در نفس که منتج از باور او به مادی بودن خیال و صور خیالیه است، باور دارد. ملاصدرا اما با اثبات تجرد خیال و صورت های خیالی، که مورد انکار ابن سینا و اثبات خیال متصل که مورد انکار شیخ اشراق بود، موفق به تبیین فعال بودن خیال و صدوری بودن صور خیالی گردید که پیامدهای مهمی در معرفت نفس، اتحاد نفس با صور ادراکی و ماهیت فرایند هویت یابی، داشته است.
برهان شهود مُثل بر اتحاد عاقل و معقول در دیدگاه حکیم سبزواری با رویکرد تبیینی و پاسخ به ایرادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
41 - 58
حوزههای تخصصی:
اتحاد عاقل و معقول از مسائل محوری در حکمت متعالیه به شمار می آید. گرانی گاه اثبات و استنتاج از آن، مرهون توجه ژرف به روش و مبانی خاص حکمت متعالیه است. ادله اثباتی آن دست کمی از خود آن، در فاصله گرفتن از فلسفه متعارف ندارد. در این مسیر، برخی نوپژوهان با ذهنیت اشتراک روشی و مبنایی آموزه اتحاد، در دیدگاه صدرایی با دیگر حکما، به خوانش آموزه و ادله آن پرداخته و به بهانه نقد، نتیجه ای جز تولید شبهه به بار نیاورده اند. حکیم سبزواری بر اساس مبانی ویژه صدرایی دلیلی بر مبنای مشاهده عقول متکافئه به هنگام درک کلیات، بر آموزه اتحاد اقامه کرده که در آن نامی از انگاره «حقیقت و رقیقت» نبرده است. یکی از نوپژوهان سعی کرده به بهانه اعم بودن دلیل از ادعا، از زاویه ناکارآمدی کاربست حقیقت و رقیقت در اثبات آموزه، به جرح و خدش در این دلیل و به تبع آن آموزه اتحاد عاقل و معقول بپردازد. واکاوی ادعاها و بیان کیفیت تأثیر انگاره به فرض کاربست آن مورد پرس و جوی این نوشتار است. در این مسیر آشکار می شود که چگونه سطح پژوهی و سایر عوامل همسو سبب شده است، برخی پژوهش ها از مسیر تحقیق بایسته خارج و به مسیر تولید شبهه درباره عالی ترین نظریه پردازی های حکمت متعالیه رهسپار شوند.
تبیین نقش اراده انسان در کنش تمدنی با تأکید بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
205-224
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو پس از تبیین اراده انسان و بیان حقیقت وجودی آن، میان اراده انسان با اراده خداوند تفاوت ماهوی قائل است. مقاله حاضر می کوشد با بررسی آیات قرآنی و با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، به تبیین و بررسی چگونگی فرایند تأثیرگذاری اراده انسانی بر عملکرد انسان و جامعه تمدنی بپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که اراده خداوندی منشأ تمامی افعال انسانی بوده و اراده آدمی در طول اراده خداوند است. بنابر آموزه های اسلامی، اراده خداوند در عملکرد تمدنی انسان و نیز در کارآمدسازی دیگر عوامل انسانی و بهره مندی از عوامل طبیعی، نقش بسیاری دارد و عمده تأثیرگذاری آن مبتنی بر امور ذیل است: «حاکمیت اراده الهی»، « ولایت پذیری خدا»، «تقویت خودسازی، دیگرسازی و توانمندسازی»، «تغییر سرنوشت فردی و جمعی انسان ها» و «شناخت عناصر دخیل در تمدن».
ویژگی های حکومت امام مهدی (عج)
منبع:
موعودپژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
79 - 63
حوزههای تخصصی:
تشکیل حکومت عدالت محور مبتنی بر توحید، هدف مهم همه انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ بوده است. طبق روایات تحقق چنین حکومتی وعده الهی بوده و تخلف ناپذیر است؛ چرا که قرآن کریم وعده های الهی را صادق می داند؛ بنابراین تشکیل حکومت عادلانه در دنیا قطعیت دارد، اما تاکنون بشر به آن دست نیافته است. بر اساس روایات بی شمار فقط در حکومت امام مهدی (عج) این وعده قابلیت اجرا پیدا می کند. با توجه به آگاه نبودن مسلمانان از ویژگی های حکومت مهدوی و وجود خرافات در مورد حوادث بعد از ظهور، تحقیق در مورد مؤلفه های این حکومت ضروری است. این نوشتار با هدف آگاهی دادن شخصی و عمومی با استفاده از منابع روایی اصیل به بیان ویژگی های حکومت امام زمان (عج) می پردازد. نتیجه این جستجو سه ویژگی مهم رشد اخلاقی، پیشرفت علمی و رونق اقتصادی در حکومت مهدوی است.
حکم تکلیفی انتظار با تأکید بر دیدگاه امام خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
51 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش اجتهادی تلاش دارد آموزه انتظار را از منظر فقهی مورد بررسی قرار دهد و حکم تکلیفی انتظار را بر پایه نصوص دینی بیان کند و با تحلیل دیدگاه و بیایات امام خامنه ای حکم شرعی انتظار را از منظر ایشان ذکر نماید. می توان این تحقیق را تحلیل فقهی و روایی دیدگاه امام خامنه ای در مسئله انتظار به شمار آورد. دستاورد این پژوهش اثبات وجوب انتظار ظهور با ادله عقلی و نقلی است. حکم فقهی انتظار در سه مرحله موضوع شناسی، حکم شناسی و حل تعارض بیان می شود. از نظر موضوع شناسی انتظار دو صورت دارد: حالت نفسانی و عمل. حالت نفسانی انتظار دوگونه است: انتظار قلبی و انتظار انفعالی. عمل نیز سه گونه است: انجام تکالیف شرعی عام، انجام تکالیف شرعی با رویکرد انتظار و اعمال خاص زمینه سازانه. براساس موضوع شناسی یادشده، احکام تکلیفی انتظار عبارت است از: 1. انتظار قلبی یکی از واجبات شرعی بر هر مسلمانی است؛ 2. انتظار انفعالی، انتظار منفی و حرام است؛ 3. انجام تکالیف شرعی عام درحقیقت انتظار نیست و اقتضای مسلمانی است؛ 4و5. انجام تکالیف شرعی با رویکرد انتظار و اعمال خاص زمینه سازانه، وابسته به ظرفیت افراد، نهادها و دولت است و برخی از مراتب آن واجب می باشد.
اسماء وصفات الهی از دیدگاه حکیم ملّاهادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۱۰۰-۸۱
حوزههای تخصصی:
موضوع دانش عرفان نظری، حقّ سبحانه تعالی است و تعیّنات ذات مطلق فقط در قالب اسماء و صفات الهی قابل شناسایی است، لذا بحث از اسماء وصفات که موجب شناخت خداوند است، ضرورت می یابد. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی، با مداقه درآراء سبزواری به مسئله اسماء و صفات الهی از منظر معرفت شناسی و نقش آن در ایجاد موجودات، سلوک ومعرفت الهی، به ارتباط حقّ با عالم آفرینش و نیز علم و مشیت الهی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد از منظر وحدت شخصی وجود، وجود حقیقی خداوند است وسایر موجودات نماد و شئون آن هستند که از طریق اسماء با خداوند ارتباط دارند. صفات نیز از نظر مفهوم متکثر و از نظر ذات دارای یک مصداق بوده و تعلیم اسماء، تکوینی و وجودی است. اگرچه نمی توان اسماء و صفات خداوندی را جدای از ذات باری تعالی دانست، ولی در مقام اطلاق، اسماء و صفات را می توان برای او اعتبار نمود.
جاودانگی نفس از منظر برخی از فلاسفه
منبع:
کلام حکمت سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
53 - 68
حوزههای تخصصی:
پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی از جمله دغدغه های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. در تحقیق حاضر نظرات برخی از فلاسفه همچون علامه طباطبایی، میرداماد و بزرگان هر سه مکتب فلسفه اسلامی را در رابطه با جاودانگی نفس مورد بررسی قرار گرفته است۔ در اندیشه علامه طباطبایی جاودانگی انسان امری مسلّم و طبیعی است۔ او انسان را موجودی فناناپزیر می داند که مرگ هرگز نقطه پایانش نخواهد بود. میرداماد در رابطه نفس با مرگ می گوید: «نفس با مرگ تکامل می یابد، نه از بین می رود و نه چیزی از کمالاتش کم می ش ود ه مچون خورشیدی که می درخشد و آینه ت یره ف قط خ ود را از ان عکاس ن ور محروم می ک ند و این م مانعت چیزی از کمال خورشید نمی کاهد». در پایان با توجه به دیدگاه حکما این نتیجه به دست آمد که فلاسفه با دلایل و براهین مختلف جاودانگی نفس را به اثبات رسانده و ثابت نموده اند که نفس انسان با مرگ جسمانی هرگز نمی میرد و بعد از جدا شدن از بدن به مراتب بالا رسیده و در نهایت به لقاء الله می رسد.
تبیین جایگاه وجودی و معرفتی عقل فعال از نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل فعال موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس و فعلیت صرف است. این موجود از نظر حکمای مشائی هم در ساختمان هستی و هم در فرآیند معرفت انسان نقش بی بدیلی دارد. به باور ایشان معرفت بشر بدون وجود عقلی مفارق و قدسی به سامان نمی رسد و فرآیند معرفت در تمام مراحل خود، به افاضه و دستگیری چنین موجودی محتاج است. نحوه ی ارتباط نفس با عقل فعال از مقوله ی فعل و انفعال است که عقل فعال در سوی فعلیت و نفس انسان در سوی انفعالِ این رابطه ایستاده اند. ملاصدرا در مباحث معرفت شناسی خود اصطلاح عقل فعال را بسیار بکار برده است. ایشان نیز ادراک انسان را در مرحله ی تعقل، ناشی از برقراری ارتباط نفس با این موجودِ مجردِ مستقل از نفس انسانی می داند. اما در نهایت و برخلاف رویکرد غالب مفسران، عباراتی دارد که حاکی از درونی بودن عقل فعال در نفس انسانی است.
ارزیابی نظریه غلام احمد پرویز در تجدیدپذیری وحیِ سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
185 - 203
حوزههای تخصصی:
در دو قرن اخیر، عده ای از متفکران مسلمان در شبه قاره هند، جنبش هایی را با اهدافی نوگرایانه پدید آوردند که به لحاظ نظری به برداشت های خاصی از دین منتهی شد. آن ها که بعدها به قرآنیون مشهور شدند، رویکردی انتقادی، در مواجهه با سنّت نبوی داشتند. نکته محوری در مباحث همه قرآنیان شبه قاره هند، تأکید بر قرآن بسندگی و بی نیازی از سنّت بود. غلام احمد پرویز، متفکر قرآنی معاصر شبه قاره، از جمله شخصت هایی است که در قرآن-بسندگی، تقریری نو نسبت به نظریه های قبلی دارد. از دیدگاه وی، وحی قرآن ثابت است و وحی سنت تجدیدپذیر. از آن جا که این نظریه، متأثر از نظریه های نواندیشانه غربی درباره وحی است و با نظریه های اسلامی تناقض دارد، نوشته حاضر، در صدد برآمد تا با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر منابع اسلامی به بررسی و نقد نظریه اش بپردازد. بر اساس بررسی ها، نظریه پرویز چهار مولفه دارد: بر اساس آیات قرآن، فرمان های پیامبر(ص) در حوزه سنت، مانند هر انسان دیگری در معرض اشتباه قرار دارد؛ پیامبر(ص) و اصحابش برای سنتی که در قالب حدیث ثبت شده بود، اهتمامی نداشته اند؛ عقل برای تشریح جزئیات دین، تحت دلالت و هدایت قرآن، در تمام حالات کافی و وافی خواهد بود؛ طبق آیاتی از قرآن، وحی سنّت نسبت به غیر پیامبر(ص) خاصیت تعمیم پذیری دارد. نقد هایی که بر این مولفه ها وارد است، عبارتند از: آیاتی که پرویز بر اساس آن ها مدعی خطاپذیری سنّت پیامبر(ص) است، دلالتی بر این امر ندارند. برخلاف نظر وی، پیامبر(ص) و یاران او در زمان حیاتش، اهتمام فراوانی به سنت داشته اند. ...
جستاری در معنای «حکمت» با توجه به دیدگاه داوود قیصری و امام خمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
109 - 140
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان اسلامی گاه «حکمت» را شاخه ای از علم در نظر می گیرند؛ علم به احوال موجودات به گونه ای که در نفس الأمر است. تفسیر دیگر «حکمت» حکم نمودن است؛ چنان که حق تعالی حکم فرموده که نیکوکاران را به بهشت و تباهکاران را راهی دوزخ نماید. در تفسیر سوم «حکمت» معنای اتقان و انضباط را به خود می گیرد؛ یعنی درست و نیکو کارکردن. تمامی این تفاسیر حاکی از حکیم بودن خداوند است؛ صفتی که ثبوت آن برای ذات باری ضروری است. اما آنچه در این مقاله بررسی می شود، مفهوم واژه «حکمت» از دیدگاه داوود قیصری و تعلیقه امام خمینی(ره) بر این دیدگاه است. نویسندگان این مقاله بنا به نظر این دو اندیشمند، واژه پرارج «حکمت» را واکاوی کرده به نقد و تحلیل این دو منظر و تطبیق آنها با دیدگاه های دیگر اندیشمندان خواهند پرداخت. «حکمت» در این پژوهش مرتبه ای درنظر گرفته می شود که عارف و حکیم، مشتاق و مجذوب رسیدن به آن هستند. صاحب حکمت عارف متألّهی خواهد بود که در مراتب باطنی و سرّی آن از عقل استدلالی گذر و شهود را تجربه می کند. این بررسی به شیوه پدیدارشناختی انجام گرفته، تلاش می کند «حکمت» را در معنای سوم و به عنوان حکمت ذوقی و شهودی در برخی حالات و مشاهداتِ عارفانی اعم از شرق و غرب که این تجربه را داشته اند، بیان کند تا از این طریق ریشه یابی عملی، سلوکی و جایگاه دست نیافتنی حکمت را نقبی زند.
بررسی سندی و دلالی روایات رجعت معصومان با محوریت نفی یا اثبات همزمانی رجعت و ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
167 - 196
حوزههای تخصصی:
رجعت، یکی از اعتقادات شیعه است که بر مبانی قرآنی و روایی استوار است. روایات فراوانی در این باره در دست است که بخش قابل توجهی از آنها درباره رجعت رسول الله؟ص؟ و امامان معصوم؟ع؟ است. از این مجموعه، تعدادی از روایات، تنها به اصل رجعت پرداخته و برخی به خصوصیات ریزتری از آن اشاره دارند. یکی از این خصوصیات، نسبت زمانی رجعت با ظهور امام زمان؟عج؟ است. در این مقاله و با بررسی صورت گرفته به روش توصیفی _ تحلیلی، تنها تعداد انگشت شماری از این مجموعه دلالت بر همزمانی این دو پدیده دارند که هیچ یک از سند درستی برخوردار نیستند و حتی برخی از آنها متهم به ساختگی بودن هستند. در میان روایات صحیح السند نیز تنها روایاتی که درباره رجعت سیدالشهداء؟ع؟ است دلالت بر همزمانی ظهور و رجعت آن هم در روزهای پایانی امامت امام زمان؟عج؟ و به منظور خالی نبودن زمین از حجت الهی دارند. بنابراین دلیل معتبر و قابل اعتمادی بر همزمانی رجعت و ظهور به معنای همراهی سایر امامان با امام زمان؟عج؟ در دوران حکمرانی و رهبری ایشان به منظور پیشبرد اهداف قیام در دست نیست.