فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۴۶-۲۷
حوزههای تخصصی:
«خلود در دوزخ» از مسائل قرآنی مربوط به فرجام شناسی است که از نظر چگونگی دلالت الفاظ آیات و نیز از نگاه عقلی مورد اختلاف اندیشمندان است. آیت الله جوادی آملی در این باره به مبانی عقلی اشاره نموده و بر پایه آن، خلود و ماندگاری در جهنم را اثبات می نماید. در مقابل، برخی از عرفا معتقدند چنین چیزی با رحمت واسعه خدا ناسازگار است. نوشتار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد، ضمن تبیین دقیق مبانی عقلی و دلائل نقلی دیدگاه استاد جوادی آملی، نظر عرفا را در این باره به بوته نقد بکشاند. یافته های پژوهش حاکی است صاحب تفسیر تسنیم با مبانی عقلی ازجمله تجرد و اصالت روح، ثبات و دوام روح و تجسم اعمال و دلایل قرآنی و روایی، خلود در آتش را برای افراد خاصی اثبات نموده و دیدگاه برخی عرفا را نپذیرفته و معتقد است عذاب ابدی نه تنها منافاتی با رحمت واسعه و عدل الهی ندارد، بلکه با آن سازگار و هماهنگ است.
تحلیل کلامی نظریات تفسیری متکلمین درباره مفهوم «لقاءالله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
131 - 155
حوزههای تخصصی:
مسئله «لقاءالله» با هویتی کلامی یکی از مسائل مهم قرآنی است که خداوند درباره تصدیق و تکذیب آن «وعده و وعید» فراوانی داده است واز اصول اعتقادات یا فروع اصلی آن ها محسوب می شود. به همین جهت تأملات پژوهشی پیرامون آن دارای ضرورت است و تضارب آراء دیدگاه های کلامی وعرفانی درباره این مفهوم ازیک سو واختلاف نظر امامیه واهل تسنن پیرامون آن از سوی دیگر بر ضرورت تحقیق می افزاید. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی نظرات مفسرین امامیه واهل تسنن سعی نموده است به روش توصیفی، تحلیلی به استقراء وسیع در آرای ایشان پرداخته و به تحلیل تأثیر مبانی کلامی ایشان در نظرات تفسیری آنان درباره مساله لقاءالله بپردازد. از یافته های تحقیق این است که نشان داده مبنای کلامی نظیر «تجسیم» و «تشبیه» زمینه ساز تفسیر لقاءالله به مواردی نظیر رؤیت جسمانی است و مبنایی نظیر «تنزیه صرف» زمینه ساز تفسیر لقاءالله به مواردی شبیه لقاء ثواب و عقاب است. امامیه با مبانی کلامی که با مشی معتدل بین تنزیه و تشبیه جمع نموده اند با حمل لقاءالله بر شهود باطنی و رؤیت تجلیات الهیه، دارای موضع تفسیری متفاوتی شده اند.
بررسی تناقض دو اصل پایستگی تکانه دکارت و پایستگی انرژی لایب نیتس بر اساس طبیعیات ابن سینا
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
77 - 102
حوزههای تخصصی:
فیزیک و فلسفه، از ابتدای پیدایش فیزیک، از هم جدا نبوده اند. بنابراین، دور از انتظار نیست که در فلسفه غرب، دلالت هایی بر قوانین پایستگی فیزیک پیدا کنیم. نتایج برگرفته از دو مکتب فلسفی دکارتی و مکتب لایب نیتس، که حتی در فهم و توصیف جسم اتفاق نظر ندارند، هرکدام متصدی طرح یکی از دو قانون مهم پایستگی انرژی و پایستگی تکانه (اندازه حرکت) هستنند، که این مسئله ای جدی است. این مقاله با روش تحلیلی - استنباطی نشان خواهد داد گرچه مقدمات دو قانون پایستگی انرژی و پایستگی تکانه در فلسفه لایب نیتس و دکارت با هم ناسازگارند، اما این مقدمات به خوبی در فلسفه ابوعلی سینا کل واحدی را تشکیل می دهند.
نقد و بررسی نظریه «ناتانا دیلانگ» در مورد ماهیت دعوت محمد بن عبدالوهاب و ارتباط آن با گروه های سلفی جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
249 - 272
حوزههای تخصصی:
«ناتانا دیلانگ» از شرق شناسان معاصر، مدعی است علی رغم چهره سیاهی که تا کنون از «محمد بن عبدالوهاب» ترسیم شده است، وی یک فرد اصلاح طلب دینی بوده است که با توجه به فضای شرک آلود آن زمان و عبادت قبور، توسل و... ظهور کرده است، لیکن مسیر دعوت او در طی زمان دچار انحراف شده و از «احیاگری» و «اصلاح طلبی» به سمت الگو شدن برای گروه های سلفی جهادی سوق پیدا کرده است. از سویی گروه های سلفی جهادی معاصر نظیر «القاعده» و نظریه پردازان آن مانند سید قطب بیشتر تحت تأثیر «ابن تیمیه»، عالم حنبلی قرن هشتم هجری هستند. تا کنون در مورد دیدگاه شرق شناسان در مورد وهابیت و به خصوص «ناتانا دیلانگ بس» به زبان فارسی کار چندانی نشده است. یافته های این تحقیق که به روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است، نشان می دهد به خلاف ادعاهای ناتانا دیلانگ، فضای دوره محمد بن عبدالوهاب اصلاً به آن صورتی که وهابیت و خانم دیلانگ اشاره می کنند شرک آلود نبوده است و وی بیشتر در قامت یک فرد تکفیری ظاهر شده تا یک اصلاح طلب؛ محمد بن عبدالوهاب تحت تأثیر و یا به عبارتی دیگر مقلد ابن تیمیه بوده است و آرای فقهی و کلامی جدیدی از خود ندارد. گروه های سلفی جهادی در آثار خود بیشتر به آثار ابن تیمیه و نیز محمد بن عبدالوهاب استناد می کنند. وهابیت فعلی حاکم بر عربستان سعودی یک وهابیت استحاله شده است و گروه های سلفی جهادی مانند داعش سعی دارند آن را به نقاوت و خلوص اولیه آن بازگردانند.
زوال نظام سلطه در فرهنگ انتظار و مکتب شهید سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
49 - 68
حوزههای تخصصی:
مبارزه با ظلم و ستم یکی از آموزه های بنیادین فرهنگ انتظار است که تلاش برای زوال نظام سلطه در عصر حاضر از مصادیق بارز آن می باشد. در پژوهه پیش رو تلاش شده تا ضمن تبیین معنایی مکتب شهید سلیمانی و همسویی آن با فرهنگ انتظار، زوال نظام سلطه ترسیم شود. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی تهیه شده و به لحاظ داده های جمع آوری شده، تحقیقی کیفی است. این مقاله که به بررسی زوال نظام سلطه در فرهنگ انتظار و مکتب شهید سلیمانی پرداخته، در سه محور چیستی، چرایی و چگونگی زوال نظام سلطه براساس فرهنگ انتظار و مکتب شهید سلیمانی سامان یافته است. محور سوم این پژوهش در دربردارنده راه کارهایی است که با نگاه به فرهنگ مهدویت و مکتب شهید سلیمانی، برای زوال نظام سلطه ارائه شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برای زوال نظام سلطه باید اقداماتی از قبیل تقویت مؤلفه های فرهنگی، سرمایه گذاری رسانه ای، ترویج وحدت، تشدید روابط دیپلماتیک علیه نظام سلطه، اقتدار در عرصه های نظامی، علمی و اقتصادی به خوبی پی گیری شود.
ایده پایداری شاخص های زمینه ساز حکومت مهدوی، با تأکید بر اندیشه های امام خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
273 - 294
حوزههای تخصصی:
شاخص های «مدینه فاضله» همان اهداف عقلانی، پویا و واقعی اند که در صورت پایداری، نسبت به دو مسئله «ارائه الگوی وضع مطلوب» و «عدم مقبولیت وضع موجود» بشریت را به حیات در آرمان شهر رهنمون می سازند. این سؤال مطرح است که چگونه می توان با پایداری و استقامت در سه گستره معنویت، روح و روانی و سیاست زمینه های تعجیل حکومت آرمانی مهدوی را فراهم کرد؟ در این مقاله با روش تحلیلی _ توصیفی راهکارهای پایداری برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عُظمی اسلامی در بُعد معنوی از منظر مقام معظم رهبری بررسی شده که عبارت از: یاد خدا (اقامه نماز)، ایمان به وعده الهی و اعتقاد به مهدی موعود؟عج؟ می باشد. معرفت افزایی جهانیان به موع ود عدل گستر، ایستادگی بازدارنده از طریق حذف مدیریت دیکتاتوری و تشکیل کمپین ضد استکباری علیه آمریکا و اسرائیل، اعتلای اقتدار ایرانیان مشروط به روش دمکراسی اسلامی، تشکیلات نظامی و امنیتی، پیشرفت در بُعد نرم افزاری و سخت افزاری راهکارهای پایداری علیه ظلم و بی عدالتی است. در آخر، سرّ کامیابی پایداری در دو گستره قبلی، مزین شدن انقلابیون با روحیاتی چون برخورداری از عزت ملی، امید و قوت قلب است که با این شاخص ها باید آرمان ها را از اهداف فردی به اهداف جمعی با رویکردی جهانی مبدّل سازند.
مفهوم «راه» در تفاسیر عرفانی پیش از ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
85 - 117
حوزههای تخصصی:
«راه» از مفاهیم موردتوجه قرآن کریم است که با واژگان گوناگونی مانند «سبیل»، «طریق» و «صراط» در آیات آمده است. در زبان فارسی همه این واژگان به معنای راه اند، اما در قرآن کریم و نوشته های مفسران صوفی شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند. از آنجا که به مفهوم صراط در مقاله ای مستقل پرداخته ایم، در پژوهش حاضر به مفهوم «سبیل» و «طریق» و برخی مفاهیم کم کاربردتر از راه در آیات قرآن پرداخته شده است. مسأله پژوهش حاضر یافتن مفهوم راه و وجوه معنایی دو واژه مذکور و مصادیق آنها در آیات قرآن و تفسیر و تأویل آنها از تفاسیر عرفانی پنج عارف پیش از ابن عربی در بحثی تبیینی - تطبیقی است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر با تبیین و مقایسه این مفاهیم از دیدگاه تفاسیر عرفانی یاد شده؛ اشتراکات و تفاوتهای آنها و مصادیق شان را منکشف می سازد.
هندسه فرکتال در فازی شناسی و نقش آن در الگوسازی فهم زبان قرآن؛ مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناکارآمدی هندسه اقلیدسی در مدل سازی طبیعت، ماندلبروت را برآن داشت که هندسه هستی را هندسه ای با ساختارهای خودمتشابه معرفی نماید. او این ساختارها را که در درجات مختلف هستی خودنمایی می کنند، فرکتال نامید. فرکتالیتی یا هم برخگی در مطالعه فازی نمایی پدیده های هستی به عنوان یکی از اصول سه گانه معرفی گردید. الگوی فرکتال، در بازطراحی جهانبینی، فهم و تفسیر ما از هستی می تواند نقش آفرین و الهام بخش دانسته شده است. این نوشتار به دنبال بهره گیری از این الگو در مدل سازی فهم معنا و زبان قرآن است. از این رو ابتدا مبانی هندسه فرکتال و جریان یابی آن در نظام فکری فازی با ابزار کتابخانه ای تشریح گردید. همچنین با روشی توصیفی (تحلیل محتوا) رهاوردی را که اصل فرکتالیتی در فازی شناسی می تواند در فهم زبان ارائه نماید؛ بیان گردید. به عنوان مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. برابر نتایج این پژوهش، مدل استفاده شده در این آیات، تناسب و هماهنگی قابل توجهی را با مدل هندسه فرکتالی از خود نشان داده و مدل سازی فرکتال در فهم این آیات می تواند رهاوردهای متعددی را برای پژوهشگران داشته باشد.
تحلیلی بر جایگاه دین و منابع دینی، در تعیین نظریه ارزش در نظام اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتگو از نسبت میان دین و اخلاق، از جمله مباحثی است که قرن ها مورد توجه اندیشمندان و مکاتب مختلف است. پرسش مهم این است که آیا دین می تواند در عرصه اخلاق به ایفای نقش بپردازد و در سامان دادن به نظام اخلاقی به کار آید؟ آنچه مورد پذیرش قرار گرفت، اعطای شأن و مقامی خاص به اخلاق در دین و نیز اعتباری خاص به منابع و معارف دینی در ساماندهی سامانه اخلاقی است. سامانه اخلاقی، براساس این نوشتار، دارای عناصر و مؤلفه هایی همانند نظریه ارزش، اصول بنیادین، قواعد استنتاجی، مشوق ها و ضمانت های اجراست. نظریه ارزش مهم ترین عنصر نظام اخلاقی است. بر مبنای یافته های این نوشتار با استفاده از روش تحلیل منابع دینی، دین و منابع معرفت دینی، دست کم به دو صورت می توانند در شکل دادن به نظریه ارزش نقش ایفا نمایند: الف. با تدارک دیدن مبانی ای که براساس آن مبانی نظریه ارزش و نظام اخلاقی سامان می یابند و ب. با تعیین مستقیم نظریه ارزش و نشان دادن صریح نظریه ارزش صحیح. لازم به ذکر است، توجه دادن به اخلاق به مثابه یک نظام و نیز، اشاره به نقش دین در شکل دادن به مهم ترین عنصر نظام اخلاقی، یعنی نظریه ارزش اخلاقی، دو نوآوری مهم این نوشتار تلقی می گردد.
تحلیل عرفانى تمثل در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
125 - 150
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم همواره سرچشمه و مهم ترین منبع حکمت برای عارفان مسلمان بوده است و بسیاری از موضوعات عرفانی می تواند از نظر قرآنی بررسی شود، همچون تمثل که حق تعالی در قرآن از آن یاد کرده و در چند سوره به تمثل تصریح کرده است. در این پژوهش سعى شده با روش تحلیلی توصیفی تمثّلی که در عرفان مطرح است با مراجعه به قرآن کریم بررسی شود تا از رهگذر شناخت دقیق تر تمثل و اقسام آن، ابعاد معرفت شناختی و هستی شناختی تمثل نیز روشن تر شود. حاصل آنکه پس از مطالعه، تحلیل و مراجعه به تفاسیر آیات مرتبط با مسئله، نتایجی که به دست آمده حاکی از این است که تمثل منحصر در تمثل فرشتگان نیست و اموری دیگری همچون رؤیا، تمثل شیطان، معراج رسول اکرم (ص) و ... نیز که در قرآن ذکر شده اند می توانند در قالب تمثل تفسیر شوند. افزون بر این دیدگاه قرآن دربارة چیستی و چگونگی تمثّل، نحوة ارتباط آن با عوالم هستی و جنبه های معرفتی انسان به زبان وحی نیز قابل بررسی است. چه اینکه عارفان همواره با تحلیل نمونه های تمثل در قرآن کریم در پی دستیابی به شناخت عمیق تری از این مسئله بوده اند.
ادراک حسی و مبانی فلسفی آن از نظر ابن سینا و لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک حسی، همواره یکی از مباحث موردتوجه فیلسوفان بوده و درحوزه معرفت شناسی در تأمین شناخت های انسان، نقشی اساسی ایفا کرده است. ابن سینا به عنوان فیلسوف مشائی مسلمان با اعتقاد به وحدت نفس، جدایی و تکثر قوا در انجام دادن افعال، و بیان چگونگی تعامل و ترابط قوای حسی و عقلی، به مسئله ادراک حسی توّجه ویژه داشته و به تفصیل بدان پرداخته است. در عصر روشنگری که اصحاب عقل همه چیز را با محک عقل می سنجیدند و با شدت و حدتی غیرمنتظره، عقل و تجربه را منفک از یکدیگر می دانستند، لایب نیتس با اتکا به شناخت وسیع و جامع خویش درباره حکمای مَدرسی و تلاش برای تلفیق عناصر فلسفه قدیم یونان با نظرات جدید، مابعدالطبیعه خاص خود را براساس اصول منتخب از منطق ارسطویی شکل داد و نظریه وحدت عمیق دو قوه حساسه و فاهمه را برخلاف فلاسفه پیش از خود، به گونه دیگری ترسیم کرد. در مقاله پیشِ روی، درپی بررسی و مقایسه این دو نگاه فلسفی نتیجه گرفته ایم اگرچه هردو فیلسوف به امکان پذیرنبودن شناخت حقیقت اشیای محسوس معتقدند و آن را محدود به شناخت خواص، اَعراض و لوازم اشیا می دانند، به دلیل وجودداشتن اختلاف نظر مبنایی در تفکر فلسفی شان که در جهان بینی، بینش وحدت گرایانه و کثرت گرایانه، و اصول فلسفی آن ها ریشه دارد، هرکدام به نحوی کاملاً متفاوت از دیگری به ضرورت ادراک حسی و نقش محسوسات اذعان داشته و ضمن تأکید بر عقل و روش عقلی، به حس و روش تجربی نیز توجه کرده اند.
انسان و سیاست در فلسفه سیاسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه سیاست اندیشی و سیاست ورزی در اندیشه ابن سینا بوده و تحقیق با استفاده از روش هرمنوتیک دیلتای انجام شده است. در پژوهش پیشِ روی، درصدد بررسی رویکرد بوعلی به سیاست و نقش سیاسی فرد در ساحت زیست جمعی بوده ایم. پیدایش و پرورش سیاست در اندیشه این فیلسوف با مباحثی مانند تفاوت و تفاضل در آفرینش تا کسب معرفت پیامبرانه و رخ نمودن سنت در الهیات و قدبرافراشتن عدالت در شهر آرمانی اش مرتبط است. روزگار شیخ الرئیس در ایران پس از اسلام، بامداد برآمدن سیاست ورزی ایرانی، و شاهد تأسیس سلسله های ایرانی و دوری ایرانیان از خلافت است. چنین رخدادی، ناگزیری از اندیشیدن به سیاست را با خود همراه دارد. تلاش برای بازاندیشی و بازخوانی نسبت میان سیاست ورزی و وحی که بیش از سه سده از عرضه شدنش بر اندیشه ایرانی می گذشت، از یک سو و کوشش برای برقرارکردن آشتی میان نقل و عقل یونانی به مثابه میراثی دانشی، از سوی دیگر، ایرانیان آن روزگار را به واکاوی و بازسازی داشته های کهن کشاند. در این نوشتار، سهم شیخ الرئیس در این خیزش را رصد خواهیم کرد. این فیلسوف، پیوندی سترگ میان معرفت، وحی و سیاست برقرار کرده و نقش سیاسی مردمان را در ارتباط با جهان آسمانی و تکلیفی زمین و نیز فضیلتی درونی و اخلاقی پی ریخته است که در شهری پیامبرساخته (در دوران پس از حیات پیامبر) به مثابه سازه ای وحی مدار استمرار می یابد. در فلسفه سیاسی ابن سینا، انسان ازطریق زندگی کردن در شهر می تواند به کمال دست یابد و بی گمان، این رخداد دراِزای طرح ریزی شهر به مثابه ظرف سیاست، و تعیین ویژگی های زمامدار نیک و شرایط مشارکت مردم تحقق می یابد. سیاست، شهر و انسان سیاسی، موضوع اصلی مطالعه ما در این مقاله هستند و این مهم ازطریق واکاوی ریخت یابی شهر، سیاست ورزی شهریاران و نقش سیاسی شهروندان صورت گرفته است.
علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
99 - 112
حوزههای تخصصی:
این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزه خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژه «خدا» که در تصور آن اختلاف نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام یک متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبه مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نکرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه یی بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن سینا میگوید کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقاله حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد.
ارزیابی نگاه حداقلی به زن در عبارات ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
151 - 174
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئلة زن و جایگاه هستی شناختی او، یکی از مباحث مطرح در حوزة اندیشه و علوم اجتماعی است. این مسئلة نوظهور اگرچه در اندیشة متفکران چند سدة گذشته از جمله ملاصدرا، مسبوق به سابقه نیست، اما عبارات اندک و موجزی از برخی اندیشمندان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان به «ارزش انسانی زن» نزد ایشان پِی برد. در فلسفة صدرالمتالهین افزون بر برخی از عبارات (چهارده عبارت) دربارة زنان، مبانی فلسفی وی نیز می تواند در خصوص دیدگاه ملاصدرا کمک کننده باشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، می کوشد بدین پرسش که «آیا ملاصدرا نسبت به جایگاه انسانی زن، نگاهی حداقلی داشته است؟» پاسخ دهد. حاصل تلاش های صورت گرفته بر اساس دو نحوة بررسی عبارت محور و مبنا محور، آن است که عباراتی که از صدرالمتالهین در انتساب نقصان عقل به زن وجود دارد، نه معنایی که عُرف از قصور عقل می فهمد را دارد و نه به جنس زن اختصاص دارد بلکه عبارات مزبور بیان گر مرتبه ای از مراتب انسان، خواه زن و خواه مرد است؛ مبانی فلسفی او نیز به طور مطلق جنسیت پذیری نفس را نفی و به این ترتیب برابری هویت انسانی زن و مرد را اثبات می کند، همچنین در اثنای این پژوهش به چند اشکال احتمالی و پاسخ آن ها، پیرامون عدم جنسیت پذیری نفس اشاره شده است.
تحلیل و بررسی الهیات سلبی بمثابه تقریر نظریه «عینیت» در اندیشه کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
61 - 84
حوزههای تخصصی:
«الهیات سلبی» به مثابه نظریه ای مهم و پرطرفدار در ادیان ابراهیمی، بر مؤلفه سلبی گروی در حوزه خداشناسی تأکید داشته، ساحت ها، رویکردها و تقریرهای مختلفی دارد که شاخص ترین آن ها در میان متکلمان امامیه، رویکرد الهیات سلبی به مثابه تقریر نظریه «عینیت» است. این رویکرد، رابطه نظریه عینیت و الهیات سلبی را در کانون بررسی قرار داده، در پی سازگار انگاری این دو نظریه است و مورد پذیرش ثقهالاسلام کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد قرار دارد. از رهگذر این جستار که با روش توصیفی، تحلیلی و با هدف تقریر و ارزیابی این رویکرد سامان یافته، آشکار می شود که این نظریه سه مؤلفه برجسته دارد؛ 1. سلبی انگاری صفات ثبوتی در ساحت هستی شناختی؛ 2.سازگاری سلبی انگاری صفات ثبوتی با بساطت ذات الهی و ناسازگاری ثبوتی انگاری آن ها با بساطت ذات(برهان نظریه)؛ 3. تقریر نظریه عینیت در سایه سلبی انگاری صفات ثبوتی. با این همه، به نظر می رسد هیچ کدام از این مؤلفه ها موجه نیست و این نظریه علاوه بر اشکالات درونی، نمی تواند تقریرکننده نظریه عینیت باشد.
انتظار و فرایند سامان دهی عناصر اخلاقی در دفاع از جبهه حقّ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
65 - 82
حوزههای تخصصی:
انتظار حالتی نفسانی و ترکیبی از معرفت و کنش هائی است که در جهت حرکت و زمینه سازی برای ظهور منجی موعود انجام شده و از سه عنصر معرفت به آینده و آینده نگری مثبت، امید به تحقّق آینده مثبت و حرکت به سوی تحقق آن تشکیل شده است که این حرکت حوزه رفتارهای اختیاری و اخلاقی انسان منتظر را شامل می شود. انسان منتظر، بهترین وضعیت را زمان ظهور و حضور منجی و تحقق حکومت صالحان می داند، پیوسته درصدد اقداماتی برای تحقق آن وضعیت است. ماهیت و حقیقت چنین انتظاری دارای عناصری اخلاقی است که در قالب فرایند و سازوکاری خاص می توانند به دفاع از جبهه حق و نیروسازی برای زمینه سازی ظهور منجی موعود کمک کنند. پژوهش حاضر می کوشد مهم ترین عناصر اخلاقی معطوف به پذیرش حقیقت انتظار را در قالب فرایندی تعریف کند که از کمال گرائی اخلاقی آغاز و به اصل کرامت انسانی منتهی می شود. که در این صورت براساس این فرایند، سازوکاری برای دفاع از جبهه حق تعریف می شود. نتیجه پژوهش نیز این خواهد بود که پیوند و نسبتی وثیق بین حقیقت انتظار، عناصر اخلاقی و دفاع عوامل انسانی از جبهه حق و در نهایت نیروسازی برای ظهور منجی وجود دارد.
بررسی عوامل و آثار نگاه کلامی علامه مجلسی به برخی از فرق و ادیان با تأکید بر «بحارالانوار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
101 - 130
حوزههای تخصصی:
درباره علامه مجلسی و تألیفات او، مطالعات گوناگونی صورت گرفته است، اما این پژوهش تلاش می کند ضمن مراجعه به آثار ایشان و با تأکید بر بحار الانوار، نگاه کلامی علامه را به مباحث ادیان و فرق با ملاحظه روایات، فهم و منعکس کند. از آنجا که عواملی چون مقام شیخ الاسلامی، کرسی علمی، کثرت اصحاب و ملازمان درسی، پیشینه خانوادگی مذهبی و نیز زمینه و زمانه ای که وی در آن زیسته است جملگی مجلسی را احاطه کرده و احتمالاً در اندیشه کلامی او تأثیراتی برجای نهاده است. جستار پیش رو شواهدی از حضور موارد مذکور را در مطالعات او جویا شده و کوشیده است تا با استفاده از روش اسنادی و بهره مندی از شیوه ی توصیفی تحلیلی، ضمن دستیابی به نوع عملکرد مجلسی در فرق و ادیان، به بررسی تأثیرات عوامل پیش گفته بر رویکرد کلامی وی بپردازد. نتیجه ای که از پژوهش پیش رو حاصل آمده این است که این عوامل در نوع خوانشی که مجلسی در روایات مربوطه برگزیده، تأثیر نهاده است و ظهور آن را می توان در مواضع گوناگون از کتاب مزبور مشاهده کرد.
رهیافتی نو در تحلیل حقیقت قوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
211 - 231
حوزههای تخصصی:
ارسطو در تحلیل چگونگی و چرایی حرکت در عالم طبیعت از مفهوم قوه و فعل استفاده کرده، ماده را خاستگاه قوه و صورت را ملاک فعلیت می داند. دیدگاه ارسطو در باب قوه و فعل و همینطور ماده و صورت از طرف بیشتر فیلسوفان اسلامی قبول شده و آنها در تحکیم و انسجام این نظریه کوشیده اند. البته در این میان کسانی نیز با ترکیب جسم از ماده و صورت موافق نبوده و راجع به ماهیت قوه و خاستگاه آن دیدگاهی دیگر ارائه نموده اند. مجموعا پنج دیدگاه کلی در باب ماهیت قوه وجود دارد. برخی قوه را عدمی، برخی اعتباری، عده ای معقول ثانی، بعضی عرضی تحلیلی ماده اولی و اکثریت عرضی خارجی تحت مقوله کیف یا اضافه دانسته اند. از نظر نگارنده تمامی دیدگاه های مذکور ناتمام بوده و با ویژگی های وجود شناسی قوه سازگار نیست. در این نوشتار با تبیین و نقد این دیدگاه ها، و در پرتو برخی از مبانی حکمت متعالیه، به تبیین جدیدی از حقیقت قوه و خاستگاه آن دست یافته ایم. مطابق دیدگاه مختار قوه همچون فعلیت امری وجودی و از عوارض تحلیلی وجود سیّال است. وجود سیال دارای مراحلی از شدت و ضعف است که هر مرتبه نسبت به مرتبه بعد قوه، و نسبت به مرتبه قبل، فعلیت شمرده می شود.
واکاوی دیدگاه ابن عثیمین در رؤیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
150-131
حوزههای تخصصی:
مسئله رؤیت خداوند در روز واپسین، در اندیشه ابن عثیمین از مباحث حائز اهمیت به شمار می رود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و با مراجعه به منابع علمی کتابخانه ها و با هدف ارزیابی دیدگاه ابن عثیمین درباره رؤیت الهی سامان یافته و قصد دارد رویکرد این عالم سلفی را مورد بررسی و نقد قرار دهد. از منظر ایشان، خداوند در روز قیامت دیده می شود؛ منهج فکری و تفسیری او در صفات خبری، انکار مجاز، مخالفت با تاویل گرایی و دفاع از نظریه تجسیم و تشبیه، وی را به این اعتقاد رهنمون ساخته است. ایشان برای اثبات مدعای خویش به آیات 22 و 23 سوره مبارکه قیامت و آیه 103 انعام و آیه 10سوره مبارکه طه و روایات استدلال نموده است. از یافته های جستار مورد اشاره آن است که ادعای ابن عثیمین با آیات قرآن و نگرش عالمان سلفی مانند مجاهد و رشیدرضا در تعارض است و روایات رویت متواتر نبوده و با احادیث منقول در کتب فریقین همخوانی ندارد. به همین خاطر ادعای اجماع وی قابل اثبات نیست. واژگان کلیدی ابن عثیمین، رویت خدا، تأویل گرایی، جسمانیت خدا و اجماع سلف. مسئله رؤیت خداوند در روز واپسین، در اندیشه ابن عثیمین از مباحث حائز اهمیت به شمار می رود. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی و با مراجعه به منابع علمی کتابخانه ها و با هدف ارزیابی دیدگاه ابن عثیمین درباره رؤیت الهی سامان یافته و قصد دارد رویکرد این عالم سلفی را مورد بررسی و نقد قرار دهد. از منظر ایشان، خداوند در روز قیامت دیده می شود؛ منهج فکری و تفسیری او در صفات خبری، انکار مجاز، مخالفت با تاویل گرایی و دفاع از نظریه تجسیم و تشبیه، وی را به این اعتقاد رهنمون ساخته است. ایشان برای اثبات مدعای خویش به آیات 22 و 23 سوره مبارکه قیامت و آیه 103 انعام و آیه 10سوره مبارکه طه و روایات استدلال نموده است. از یافته های جستار مورد اشاره آن است که ادعای ابن عثیمین با آیات قرآن و نگرش عالمان سلفی مانند مجاهد و رشیدرضا در تعارض است و روایات رویت متواتر نبوده و با احادیث منقول در کتب فریقین همخوانی ندارد. به همین خاطر ادعای اجماع وی قابل اثبات نیست.
نسبت شناسی فرایند اهداف انقلاب اسلامی (تمدن نوین اسلامی) با تمدن مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
265 - 285
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی و تمدن مهدوی دو مقوله مفهومی بوده که هر یک دارای مختصات و ویژگی های خاص خود از منظر متفکران این دو حوزه مفهومی می باشد، پژوهش پیش رو با هدف کشف رابطه و نسبت دقیق بین تمدن نوین اسلامی _ به عنوان فرایند اهداف انقلاب اسلامی _ با تمدن مهدوی اقدام نموده است، از این رو مسئله اصلی چیستی نسبت بین این دو مقوله می باشد، که با روش تطبیقی و بر اساس مقایسه شعارها و شاخص ها، دیدگاه امامین انقلاب(امام خمینی; و مقام معظم رهبری) و در نهایت با استفاده از داده های نقلی و احادیث مهدوی و عصر ظهور اقدام به کشف این رابطه نموده است، نتیجه آن که در میان فرضیه های نسبت سنجی بین این دو همچون؛ 1. تمایز مطلق 2. تمایز ماهیت شناختی 3. همسانی مطلق 4. همسانی غایت شناختی جز در مورد اول _ عدم ارتباط_ امکان جمع بین سایر فرضیه ها بر محور رابطه طولی و امتدادی که همان همسانی غایت شناختی است وجود دارد.