فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۹٬۸۶۵ مورد.
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
91 - 122
حوزههای تخصصی:
وجود مطبوعات محلی به عنوان بخشی از زیست بوم توسعه فرهنگی و رسانه ای، تمرکززدایی از مرکز، پیگیری اولویت های محلی، توسعه فرهنگ گردش اطلاعات در هرم پایینی قدرت و شنیده شدن صدای طبقات دور از مرکز مورد تاکید است اما در شرایط فعلی، مطبوعات محلی با فقدان تاثیرگذاری، نبود مرجعیت رسانه ای و عدم اقبال مخاطبان مواجه هستند. در این پژوهش جایگاه مطبوعات و نشریات محلی(مطالعه موردی استان مازندران) از جهت مرجعیت رسانه ای بررسی شده و آسیب های پیش روی فعالیت این مطبوعات در سپهر رسانه ای کشور مورد پژوهش قرار گرفته است و این مساله مورد پرسش واقع شده است که آیا مطبوعات محلی در شرایط فعلی به عنوان محل رجوع مخاطبان مورد مصرف قرار می گیرند.این پژوهش، با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با روزنامه نگاران محلی و نیز صاحبنظران و استادان ارتباطات و روزنامه نگاری است. از طریق روش کیفی با استفاده از تلفیق یافته های برآمده از مشاهده میدانی و مصاحبه عمقی با صاحبنظران، داده ها احصا شده است و برای تجزیه و تحلیل "تحلیل مضمون" به کار گرفته شده است.یافته های این تحقیق نشان می دهد فضای فعلی رسانه ای در کشور نیازمند بازگشت به مرجعیت رسانه های داخلی به ویژه رسانه های بومی است که این مهم از محل تغییر الگوی صدور مجوز رسانه های چاپی، بازتعریف کارکرد مطبوعات محلی در عصر جدید رسانه ها، بازگرداندن مساله محوری و خودباوری به مطبوعات محلی، توجه و اعتماد به دغدغه پیرامون مسائل روزنامه نگاران موثر خواهد بود.
JCPOA’s Online Discourse: A Meta-Analysis
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
447 - 464
حوزههای تخصصی:
Background: Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) signed in 2015, limited Iran’s nuclear program in exchange for sanctions relief. The U.S. withdrew in 2018, but talks continue to revive the deal.Aim: This meta-analysis examines how academic research from 2017 to 2024 has analyzed the JCPOA through the lens of critical discourse studies, revealing the interplay of language, power, and identity in constructing meaning around the agreement.Methodology: This meta-analysis synthesizes 27 peer-reviewed studies (2017–2024) to examine the discursive construction of JCPOA through critical discourse analysis (CDA) frameworks.Discussion: The study reveals how competing narratives shaped the agreement’s trajectory, focusing on three key dimensions: (1) transatlantic policy divergences, where EU multilateralist discourses clashed with U.S. unilateralist "America First" rhetoric under Trump, exacerbating diplomatic rifts; (2) domestic Iranian narrative battles, where reformist and conservative factions framed the JCPOA as either pragmatic diplomacy or ideological betrayal, leveraging media and social media to delegitimize opponents; and (3) diplomatic communication strategies, where translational asymmetries and linguistic negotiation underscored the politicized nature of interstate dialogue.Conclusions: The study demonstrates how discourse not only reflected but actively produced geopolitical realities, generating new identities (e.g., Iran as "resistant"), policies (e.g., maximum pressure), and material outcomes (e.g., renewed uranium enrichment).
ظرفیت روایت های منتخب تذکره الاولیاء برای نگارش فیلمنامه انیمیشن
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۶
96 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تبیین ظرفیت های نمایشی برخی از روایت های تذکره الاولیاء برای نگارش فیلمنامه انیمیشن است و بر همین اساس به دنبال کشف عناصر درام موجود در این اثر و کاربردی کردن آن ها برای استفاده در انیمیشن می باشد.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از روش تحلیل روایت بهره برده است، به این صورت که اذکار «معروف کرخی»، «حسن بصری»، «جنید بغدادی»، «رابعه»، «ابوسعید ابوالخیر» و «مالک دینار» به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شده و سپس عناصر درام موجود در هر ذکر (روایت) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. درنهایت نیز مثال یا ایده ای برای به تصویر درآمدن در قالب انیمیشن متناسب با محتوای هر ذکر، به منظور کاربست آن در نگارش فیلمنامه انیمیشن پیشنهاد شده است.یافته ها: بیشتر عناصر درام ازجمله آغاز، میانه و پایان، ستیز، آشفتگی، پیچیدگی، بحران، کشش و غیره در روایت های منتخب تذکره الاولیاء به صورت بالقوه حضور دارد. منظور از بالقوه این است که آنچه به عنوان عناصر درام از دل متن اصلی هر روایت استخراج شده است، الزاماً تمامی ویژگی های نظری عناصر درام را دربرنمی گیرد. برخی از عناصر مانند تفکیک احباب و اجتماع ضدین در هیچ یک از روایت ها کشف نشدند و عنصر کنایه نیز در نیمی از روایت ها حضور داشته و در نیمی دیگر یافت نشد. عناصر هماهنگی و منولوگ نیز در دو مورد از روایت ها دیده نشدند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به عناصر درام کشف شده از روایت های منتخب تذکره الاولیاء و همچنین تناسب محتوای این روایت ها با ویژگی های قالب انیمیشن، این روایت ها ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به یک اثر نمایشی به ویژه انیمیشن را دارا هستند.
تأثیر احتمالی جامعه دوره ناصری بر تحوّل شبیه زینب در نسخ تعزیه تکیه دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی دگرگونی شبیه زینب در نسخِ دست نوشتِ تعزیه نامه دوره ناصری، تحت تاثیرِ شرایط اجتماعی و فرهنگی آن زمان،هدف اصلی این مقاله است. بهره گیری از دست مایه های فرهنگیِ دوره ناصری در نسخ دست نوشتِ زمانه ناصری، سبب افزایش داستانک ها و بیان گر رشد شبیه زینب و عبور شبیه یادشده از ایستایی تمثیل وار به نمونه ای حقیقی از زنان جامعه خویش است. کارایی گوناگونِ شبیه زینب در لحظه های بحرانی و غم بار، چگونگی تاثیرپذیری احتمالی شبیه زینب را از اجتماع و فرهنگ دوره ناصری آشکار می کند. سندها و نسخ دست نوشتِ تعزیه نامه به جا مانده از آن زمان، منابعی با اعتبار در کشف چگونگی بازتاب شرایط یادشده و تحوّلِ شبیه زینب است. پرسش اصلی این مقاله به چگونگی روند تحوّل شبیه زینب از زنی خرافی به زنی مبارز، متناسب با رخ دادهای اجتماعی و فرهنگی و هم چنین فرضیه اصلی به تاثیر قراردادهای اجتماعی و فرهنگی بر گوناگونی و پویایی کاراییِ شبیه زینب بر اساس ویژگی های درون و برون متنی در تعزیه نامه های دوره ناصری می پردازد. منظور از ویژگی های درون و برون متنی، شرایط جامعه و فرهنگ دوره ناصری است. یافته های این مقاله به روشِ تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای و نسخ دست نوشتِ تعزیه نامه دوره ناصری، واکاوی خواهد گردید. گستره زمانی پژوهش به دوره ناصری «ناصرالدین شاه قاجار» و گستره مکانی، مربوط به نسخ دست نوشتِ تعزیه نامه تکیه دولت «تهران» است.
دلالت های بینش تمدنی در سیاست گذاری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
69 - 108
حوزههای تخصصی:
نسبت سنجی دو مفهوم سیاستگذاری فرهنگی و بینش تمدنی، پرده از دلالت های مطالعات تمدنی در سیاستگذاری فرهنگی برخواهد داشت. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این مساله است که «دلالت های بینش تمدنی در سیاستگذاری فرهنگی چیست؟» و برای پاسخ به این پرسش به واکاوی دلالت های بینش تمدنی با استفاده از نظر صاحب نظران و روش شناسی داده بنیاد می پردازد. براساس یافته های پژوهش، بسط زمان – مکانی، معانی، مبانی معرفتی، عینیت، نظم، یکپارچگی و پویایی تمدنی مهم ترین شاخصه های بینش تمدنی به حساب می آیند. استفاده از بینش تمدنی در حوزه سیاستگذاری و مداخله گری دولت در عرصه فرهنگ، اشاره به کاربست نگاه کلان و فراگیر تمدنی در تحلیل مسائل فرهنگی دارد که هم به مبانی معرفتی در پس این مسائل توجه داشته باشد، هم نظامات اجتماعی مختلفی که پیرامون هر مساله به صورت هماهنگ و پویا عینیتی تو در تو می یابد را مورد توجه قرار بدهد و هم از هویت معنایی که مساله با خود خلق، اشاعه و ترویج می کند غافل نباشد. بر اساس نتایج پژوهش، تاکید بر این است که دولت تک صدا، متمرکز و تصدیگر از طرفی و دولت منفعل، بازدارنده و خنثی از طرف دیگر با رویکرد تمدنی در سیاستگذاری فرهنگی که در عین دغدغه هدایت بستر زندگی جامعه، بر آگاهی، اختیار، گفت و گو و احترام به سلیقه های فرهنگی مختلف بنا می شود ناسازگار است.
توانائی و تمایل دانشجویان به کار گروهی به عنوان مؤلفه ای از مهارت های نرم در عصر دیجیتال و نقش آن در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
201 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال استفاده از هوش مصنوعی مولد امور را به نحو قابل توجهی دگرگون کرده و در آینده نیز به نحو غیرقابل انتظاری تحولاتی به وجود خواهد آورد. برای رویارویی با این تحولات ، توانمندی در مهارت های نرم ضروری است؛ به ویژه برای دانشجویان و نیز جهت افزایش اشتغال پذیری دانش آموختگان. در میان مؤلفه های تشکیل دهنده مهارت های نرم، کارگروهی اهمیت خاصی دارد. برخورداری از توانمندی کارگروهی نه تنها در نهادهای تولیدی و خدماتی بلکه در نهادهای آموزشی نیز قابل توجه می باشد. هدف این تحقیق پاسخ دادن به دو سؤال بوده است: توانمندی و تمایل دانشجویان به کارگروهی چه میزان است؟ و آیا این توانمندی با دستیابی آنان به پیامدهای یادگیری رابطه ای دارد؟روش: برای پاسخ دادن به دو سؤال یادشده،یک طرح تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی تدوین و اجرا شد. جامعه و نمونه موردمطالعه دانشجویان دوره کارشناسی رشته علوم ارتباطات دریکی از دانشگاه های پژوهشی کشور بود. برای اندازه گیری" آمادگی و تمایل دانشجویان به کارگروهی" از یک مقیاس تراز شده استفاده شد و داده های لازم گردآوری و تحلیل شد. علاوه برآن، برای سنجش دستیابی دانشجویان به پیامدهای یادگیری از سنجش مستمر و آزمون پایانی یک درس تخصصی استفاده شد.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بیش از 60 درصد دانشجویان ،در نمونه موردمطالعه ،از توانمندی و تمایل به کارگروهی برخوردارند. همچنین، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطه توانمندی و تمایل به کارگروهی با دستیابی به پیامدهای یادگیری مورد تحلیل قرار گرفت.نتیجه گیری: آزمون فرض آماری درباره همبستگی میان دو متغیر نشان داد که، در نمونه آماری مورد مطالعه، رابطه ای مثبت و معنی دار میان توانمندی و تمایل به کارگروهی دانشجویان با دستیابی آنان به پیامدهای یادگیری وجود دارد (P<0.01) . سرانجام با توجه به نتایج پژوهش پشنهادهائی برای پرورش توانائی کارگروهی در محیط های آموزشی برای ارتقاء یادگیری دانشجویان عرضه شده است.
هدایت فرهنگ سیاسی دانشجویان با اتخاذ رویکرد الگوسازی: تحلیل محتوای بیانات رهبر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
7 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوها و گروه های مرجع امروزه به عاملی جهت خودآگاهی و یا ازخودبیگانگی افراد مبدل گردیده اند و شخصیت های اثرگذار و رهبران سیاسی کشورها از این گروه ها در حیات و پویایی فرهنگ سیاسی جوانان و دانشجویان استفاده می نمایند. سوال اصلی پژوهش حاضر چنین قابل طرح می باشد که تا چه میزان معرفی الگوها و گروه های مرجع توسط رهبر انقلاب اسلامی برای دانشجویان امکان تعیین و هدایت فرهنگ سیاسی آنها را منطبق با مشخصه فرهنگ سیاسی مطلوب فراهم نموده است؟ فرضیه پژوهش حاضر اکتشافی بوده و با اتخاذ رویکرد توسعه ای و با بهره گیری از روش کمی و کیفی و جمع آوری داده ها از طریق روش های کتابخانه ای، تحلیل محتوای «کمی و کیفی» 205 سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در بازه زمانی (1397-1402) و همچنین روش پیمایشی در چارچوب تنظیم پرسشنامه و تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار SPSS و ExCel اقدام به پاسخ به سوال اصلی نمودیم. یافته ها نشان می دهد که رهبر انقلاب اسلامی 11 گروه مرجع به همراه 18 ویژگی اثرگذار بر فرهنگ سیاسی را ترسیم نمودند که مشخص گردید از میان 209 دانشجو از 44 دانشگاه و 18 استان کشور، 66/40 درصد فاقد الگو و 33/59 درصد دارای الگو بودند. همچنین 26/16درصد از دانشجویان موافق ویژگی های ترسیم شده، 11/75درصد نسبتاً موافق و 61/8درصد نسبتاً مخالف بودند. همچنین 3 گروه مرجع دانشجویان به ترتیب اهمیت الگوهای دینی و شهدا، خانواده و مفاخر علمی می باشد. بر این اساس یافته ها نشان می دهد که دولت و دستگاه های فرهنگی اثرگذار بر الگوسازی برای جوانان عملکرد مناسبی نداشته و ضرورت برنامه ریزی دقیق تر با کمک متخصصان حوزه فرهنگ احساس می شود.
بازنمایی تحولات آسیب های اجتماعی و جرایم زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۹۹(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
33 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی بازنمایی زنان در صفحه حوادث یک روزنامه پرمخاطب، بی شک در برساخت اجتماعی زنانگی و هویت زنانه نقش مهمی ایفا می کند. در این مقاله، تمام اخبار مرتبط با زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان طی یک دوره ۴۲ ساله (۱۳۵۸ تا ۱۳۹۹) به روش تمام شماری گردآوری شد و بازنمایی زنان در سه دسته اصلی قربانی، آسیب دیده و مجرم، مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی، تغییرات سالانه انعکاس اخبار مربوط به مسائل اجتماعی و جرایم زنان در صفحه حوادث روزنامه خراسان تحلیل و روند رشد سالانه این اخبار و نوسانات آن بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که میانگین سالانه[1] انعکاس اخبار مربوط به اغلب آسیب ها و جرایم زنان (به جز خودکشی) در روزنامه خراسان، در طول دهه های مورد بررسی، افزایش معنا داری داشته است. اگرچه این افزایش یکنواخت نبوده و رشد سالانه پوشش خبری با نوسانات زیادی همراه بوده است، اما روند کلی در مجموع دوره مطالعه شده، افزایشی و معنا دار است.
تحلیل نهادی و حقوقی مشارکت رسانه ای سازمان های مردم نهاد در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران: با تأکید بر قواعد حاکم و مبانی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
381 - 418
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد تحلیل نهادی چند سطحی و با بهره گیری از چارچوب مفهومی اوستروم، نقش رسانه ها را در فرآیند مشارکت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) در سیاست گذاری رفاه زنان در ایران بررسی می کند. این مطالعه کیفی، مبتنی بر تحلیل مضمون ۱۵ مصاحبه نیمه ساخت یافته با کنشگران حوزه زنان، فعالان سمن ها، پژوهشگران و سیاست گذاران است. یافته ها نشان می دهد که بازنمایی گزینشی و ظاهرمحور، بی اعتمادی نهادی، حذف خاموش و ضعف روایت گری، از موانع اصلی اثرگذاری رسانه ای سمن ها بر سیاست گذاری رفاهی زنان هستند. این موانع، نه تنها از منظر حقوق رسانه و حق مشارکت مدنی، بلکه در چارچوب آموزه های دینی درباره عدالت ارتباطی، تبیین حق، و مسئولیت اجتماعی رسانه ها نیز قابل نقدند. در مقابل، بهره گیری از رسانه های اجتماعی ظرفیت هایی برای توانمندسازی کنشگری مدنی و روایت گری مستقل فراهم می کند. تحلیل ها بر فقدان قواعد ارتباطی منصفانه و قانونی میان رسانه، دولت و سمن ها تأکید دارد و ضرورت بازتعریف حکمرانی رسانه ای، حمایت از رسانه های مستقل و تقویت سواد رسانه ای سمن های فعال در حوزه زنان را برجسته می سازد. این پژوهش تلاش می کند تا با تمرکز بر ابعاد نهادی، حقوقی و دینی، خلأهای ارتباطی را آشکار و مسیرهای کنشگری فعال تر در سیاست گذاری رفاه زنان را ترسیم کند.
بازطراحی فرایند آموزش کارکنان خبرگزاری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منابع انسانی، اصلی ترین عنصر سازمان های خلاق را تشکیل می دهند و به تبع آن، آموزش کارکنان در اینگونه سازمان ها از اولویت و اهمیت بسیاری برخوردار است. خبرگزاری صداوسیما بعنوان سازمانی خلاق در دوره جدید مدیریت، درحال تجربه تغییرات عمده است و موفقیت این تغییر و تحول نیز بسته به آموزش درست و کامل همه ی کارکنان است. براین اساس هدف اصلی پژوهش پیش رو طراحی فرایندی مطلوب برای آموزش کارکنان خبرگزاری صداوسیما است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و از نظر روش تحلیل داده ها به روش نظریه ی زمینه ای ساختارمند انجام شده است. برای جمع آوری داده ها در این تحقیق از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، فرایند آموزش کارکنان خبرگزاری صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران شامل پنج عنصر یاد شده در مدل پارادایمی نهایی است. مراحل پیشنهادی فرایند آموزش کارکنان در نتیجه این تحقیق عبارت اند از: نخبه گزینی و آموزش پایه(سطح اول)، گذار از آموزش تئوری به آموزش خبر مکتوب(سطح متوسط)، بکارگیری در جایگاه اصلی شغلی، و مهارت افزایی و ارزیابی فرایند(سطح پیشرفته). این مراحل باید با در نظر گرفتن شرایط علی فرایند اجرا شوند. سطح بندی این مراحل جهت ساماندهی کارکنانی است که در مرحله ی بکارگیری در جایگاه اصلی شغلی موفقیت لازم را بدست نمی آورند و با توجه به نیاز برای آموزش به سطح مقتضی برمی گردند.
توسعه روابط بین الملل با تأکید بر کارکردهای فضای مجازی و جامعه شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف: فضای مجازی به عنوان یک عامل تحول ساز در روابط بین الملل، در دهه های اخیر نقشی کلیدی در توسعه تعاملات و همکاری های جهانی ایفا کرده است. این تحقیق با هدف بررسی کارکردهای فضای مجازی در توسعه پایدار روابط بین الملل و با توجه به مقتضیات جامعه شبکه ای، صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از حیث روش، کیفی و از نظر هدف کاربردی است، که در یک فرایند پیمایشی استقرایی انجام شده و قلمرو موضوعی آن در حوزه کارکردها فضای مجازی در روابط بین الملل بود. روش پژوهش، با بهره گیری از روش داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، متخصصین و صاحب نظران مرتبط با حوزه روابط بین الملل در شهر تهران بودند که جهت انتخاب نمونه ها با توجه به ماهیت روش داده بنیاد و پراکنده و ناشناس بودن جامعه آماری، از نمونه گیری هدفمند گلوله برفی با معیار اشباع نظری استفاده شد، که اشباع پس 23 مصاحبه حاصل گردید. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق گردآوری شده و سپس از طریق کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج: نتایج نشان می دهد؛ فضای مجازی می تواند در تقویت دیپلماسی دیجیتال، کاهش انتشار اخبار جعلی، تسهیل حل بحران ها، توسعه همکاری های چندجانبه و افزایش شفافیت روابط بین الملل نقش داشته باشد. از سوی دیگر، عواملی همچون تفاوت های فرهنگی، تهدیدات سایبری و محدودیت های دسترسی به فناوری می توانند به عنوان موانع مداخله گر در استفاده بهینه از فضای مجازی عمل کنند.
تحلیل شیوه های تبلیغی اوانجلیست ها در شبکه های اجتماعی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۵
32 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در صدد تحلیل شیوه های تبلیغی اوانجلیست ها در شبکه های اجتماعی است.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی است که برای انجام آن 60 صفحه از صفحات متنوع انجیلی ها بررسی و محتوای آن ها مورد تحلیل قرار گرفت و در تحلیل چند مرحله ای به نتایجی دست یافت.یافته ها: در نهایت روشن می شود که این گروه ها با تجزیه و تحلیل مخاطب در ابتدا و انگاه اتخاذ استراتژی های متنوع محتوا، انتشارو تعامل در راستای رسیدن به هدفی که بیان شد طی مسیر می کنند.بحث و نتیجه گیری: این تحقیق با درک گسترده تر از تلاقی میان رسانه، مذهب، و تلاش های تبشیری گروه های مسیحی، از منظری دقیقتر به منظومه رسانه دینی در عصر دیجیتال پرتو می افکند.
The Role of E-Commerce in Economic Transformation from a Business Management Perspective
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
415 - 428
حوزههای تخصصی:
Background: Over the past few decades, the rapid expansion of cross-border e-commerce has reshaped global trade, acting as a key driver of economic transformation. As a crucial aspect of globalization, e-commerce has facilitated the integration of businesses into international markets, reducing geographical barriers and transaction costs while fostering economic development.Aims: The present study aims to examine e-commerce and its role in economic transformation from a business management perspective.Methodology: The research employs a descriptive survey method, with a statistical population comprising all students and graduates in the fields of e-commerce and business management in Bandar Abbas. Using a convenience sampling method, a total of 203 individuals were selected as the study sample. A researcher-developed questionnaire with a reliability coefficient exceeding 0.8 was distributed among the participants. Data analysis was conducted using descriptive and inferential statistical methods, specifically the T-test, through SPSS version 22.Findings: The findings revealed that the T-test statistic for the role of e-commerce in accelerating economic transactions was 73.7, its impact on inflation in the global economy was 54.9, and its contribution to facilitating transactions was 65.5, all statistically significant at a 95% confidence level (P<0.05).Conclusions: E-commerce plays a significant role in enhancing the speed of economic transactions, influencing inflation in the global economy, and facilitating trade from a business management perspective.
Cultural Critique and Authority in the Digital Media Era: A Rhetorical Analysis of Instagram Vernacular Film Reviewers
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Background: The emergence of amateur critics and vernacular reviewers as non-institutional cultural voices is one of the consequences of social media's development and widespread use.Aims: This study aims to better understand reviewers and their types by examining how they establish critical authority in comparison to institutional critics and their potential influence on cultural valuation.Methodology: This subject is explored through the rhetorical analysis of their linguistic strategies. The research draws theoretically on existing literature regarding cultural criticism and review in social media. Methodologically, it combines qualitative content analysis and rhetorical analysis, emphasizing identifying Aristotelian persuasive elements within the data, including ethos, pathos, and logos. The study sample consists of 350 Instagram posts gathered from 30 film review pages.Findings: The findings indicate that most reviewers adopt a consumer-oriented perspective, distancing themselves from institutional critics. They have also emphasized using Instagram's affordances, particularly its interactive and participatory features, to construct their cultural authority. Furthermore, they have employed rational and emotional appeals in alignment with presenting "summaries and supplementary movie information" and expressing "emotional appeal and affective experience of consumption". These strategies, along with the reviewers' focus on "addressing the audience's emotional needs", "personal growth and self-improvement", and "less dependence on institutional critics", reflect their disinterest in delving into deeper levels of critical evaluation and rhetorical directness in constructing their authority. In the final section of the article, the impact of reviewers on cultural valuation is further discussed, distinguishing three types: "film-style bloggers", "cinema influencers", and "critical reviewers".Conclusions: Based on the results, the first two types of reviewers demonstrate how Instagram’s platform-specific features primarily shape critical authority. While diverse reviewers enhance access to information, they often marginalize critical evaluation and cultural value in favor of consumerism and commercial competition. Only "Critical Reviewers" have successfully integrated critical evaluation with Instagram’s affordances through distinct rhetorical strategies, emphasizing the need to increase their numbers in the era of digital media.
The Effect of Social Networks on Women's Political Participation; Case Study of ClubHouse
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
429 - 446
حوزههای تخصصی:
Background: A key claim and fundamental assumption of feminist thought is that many traits commonly perceived as female are not inherent or genetically determined, but are instead products of historical and social conditioning. This perspective argues that even in contemporary societies, persistent anti-female stereotypes limit women’s ability to fully exercise their rights. For instance, the historical exclusion of women from political life, potentially driven by male power dynamics, has fostered the misconception that women lack interest in political engagement.Aims: This research seeks to investigate this hypothesis: does Internet-based social networks help to increase women's political participation?Methodology: Employing a qualitative approach, this study synthesizes data from diverse sources– including case study of Clubhouse, and peer-reviewed academic literature– to explore to what extent are women interested in political action under free and equal conditions? To this end, we selected the Clubhouse platform. We then monitored and analyzed women’s behavior before and after a sensitive national political event, the 2021 (1400 AH) presidential election.Findings: The findings indicated that, contrary to our initial hypothesis, the Clubhouse platform’s open environment did not significantly enhance women’s political participation or stimulate greater interest in political topics. Women largely remained engaged with content related to entertainment, family life, cooking, and music.Conclusions: This viewpoint aligns with the tendency to view gender-related issues as stemming from inherent, natural differences rather than socio-historical constructs.
بایسته های رفتاری مخاطب رسانه در پرتو آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴شماره ۷۰
83 - 113
حوزههای تخصصی:
پیام رسانه ای، مسیری دوطرفه و متشکل از فرستنده (رسانه) و گیرنده (مخاطب) است. در ادبیات دینی نه تنها فرستنده پیام ملزم به رعایت چارچوب های شرعی و اخلاقی است، بلکه گیرنده پیام نیز ملزم به رعایت این چارچوب ها است. قرآن کریم رهنمودهایی در خصوص بایسته های رفتاری مخاطبین دارد که شناخت و کاربست آن نقش بسزایی بر مصونیت مخاطبین در برابر تأثیرپذیری از پیام های رسانه ای منفی دارد. پژوهش حاضر آموزه های قرآنی ناظر به دریافت، پردازش و بازنشر پیام های رسانه ای توسط مخاطبین را بررسی نموده است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و ابزارهای گردآوری داده ها از نوع کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد آموزه های قرآن کریم در خصوص بایسته های رفتاری مرحله دریافت محتوا شامل «گزینش منبع پیام»، «پرهیز از دروغ شنوی» و «پرهیز از پوچ گرایی»، و در مرحله پردازش محتوا شامل «صحت سنجی»، «احتیاط در تصدیق» پیام های مشکوک، و در مرحله بازنشر محتوا شامل «ارجاع به کارشناس» و «پرهیز از تأیید و انتشار» شایعات و اخبار و مطالب غیرواقعی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که راهکارهای حقوقی کنونی مانند جرم انگاری و محاکمه قضایی بیشتر ناظر به تولید و ارسال پیام توسط «فرستنده» است و در سمت دریافت پیام توسط «مخاطب» خلأ تقنینی وجود دارد. در چنین شرایطی، «ارتقاء سواد دینی مخاطب» از طریق تبیین بایسته های رفتاری، کارآمدتر و کم هزینه تر از ساز و کارهای حقوقی است.
ارائه الگویی پارادایمی از ذائقه سازی افکار عمومی در رسانه های جریان ساز (مورد مطالعه برنامه خبری 60 دقیقه بی بی سی فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
40 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: کنترل و هدایت افکار عمومی یکی از کار های ویژه و مهم رسانه می باشد. به طور کلی رسانه ها در جهت بحران زدایی و یا بحران سازی نیاز به مدیریت بر افکار عمومی دارند. در مواردی چون اعتمادسازی، امیدبخشی و جز آن اهمیت موضوع مورد بررسی قرار گرفت. رسانه ها باتوجه به سیاست گذاری ها و اولویت های رسانه ای خود، رویدادهایی را پوشش خبری می دهند و از انتشار مسائلی صرف نظر می کنند. پژوهش حاضر بر آن است که به تبیین رابطه نقش آفرینی رسانه های جریان ساز خبری و ذائقه سازی افکار عمومی با مطالعه شبکه بی بی سی فارسی بپردازد. که در این راه از روش تلفیقی استفاده شده است.روش: برای شناسایی مولفه های پوشش خبری و تدوین پرسشنامه از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. بدین منظور ابتدا برنامه خبری 60 دقیقه کدگذاری شد، سپس از دل این کدها پرسشنامه اولیه ساخته شده که با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل عامل اکتشافی قرار گرفت و بدین ترتیب مولفه ها پوشش خبری و ذائقه سازی افکار عمومی مشخص و بوسیله دو فرم CVI , CVR پرسشنامه نهایی شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه خبرنگاران مشغول به کار در روزنامه ها ، خبرگزاری ها و سایت های فعال در شهر تهران می باشد، که در سال 1396 فعال بوده اند، و تعداد آنها 1945 نفر از 108 پایگاه خبری می باشد، که پرسشنامه ها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نامتناسب بین 330 نفر از افراد جامعه آماری توزیع شد.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که متغیر پوشش خبری و ابعاد آن شامل: صداقت و شفافیت در خبر، قابل درک بودن خبر، سازگاری محتوا و موضوعات خبری با نیاز مخاطب و برطرف کردن نیازهای خبری مخاطب با ذائقه سازی افکار عمومی رابطه دارند، اما بین بُعد بی طرفی سیاسی با ذائقه سازی افکار عمومی رابطه ای دیده نمی شود.نتیجه گیری: در مقام جمع بندی می توان گفت که در این پژوهش برای توجه به مخاطب و رسانه به صورت واحد به عوامل رسانه ای و غیر رسانه ای در ذائقه سازی افکار عمومی توجه شده است. که در تحلیل اثرات عوامل رسانه از از نظریه چارچوب بندی و برای تحلیل اثرات عوامل غیررسانه ای از نظریه مصرف رسانه ای سود جسته ایم. در این راستا شبکه خبری بی بی سی با بکارگیری عوامل رسانه ای در سطح مطلوبی توانسته نسبت به ذائقه سازی افکار عمومی موفق عمل نماید البته بجز در مورد بی طرفی سیاسی.
مطالعه شیوه بازنمایی کنشگران اجتماعی در اخبار مربوط به حوادث سال (1401) ایران بر اساس نظریه ون لیوون (2008م) (مقایسه شبکه العربیه و الجزیره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۸)
61 - 90
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی به رمزگشایی ایدئولوژی های پنهان شده در متن و تحلیل روابط نابرابر حاکم بر رسانه می پردازد. این که خبرگزاری ها چه تکنیک-هایی را علیه گفتمان مخالف بکار می گیرند و کنشگران غیرخودی را چگونه بازنمایی می کنند، از اهداف تحلیل گفتمان انتقادی است. الگوی تحلیل جامعه - معناشناختی ون لیوون (2008) الگوی مناسبی است که به وسیله آن می توان نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی و نمودهای متنی آن را در متون مختلف از جمله متون مطبوعاتی مورد بررسی قرارداد. این پژوهش با بررسی دو مقاله مرتبط با حوادث سال 1401 ایران از دو خبرگزاری برجسته العربیه و الجزیره، قصد دارد ایدئولوژی صاحبان این خبرگزاری ها و موضع آن ها نسبت به این حوادث را روشن سازد. یافته های پژوهش نشان می دهد خبرگزاری العربیه علی رغم ادعای بی طرفی در انتقال اخبار این جریان، ولی به طور هدفمند و با فعال سازی منفی و ارزش دهی منفی جبهه حاکم، به قطب بندی و غیریت سازی دست زده و از آن ها تصویری خشن و خون ریز ارائه داده است و کنشگران طرف دیگر را با منفعل سازی، ارزش دهی مثبت و نام دهی و هویت دهی، کنشگرانی مظلوم و صاحب حق نشان داده است. خبرگزاری الجزیره بر خلاف العربیه در جریان انتقال این اخبار سعی کرده با کتمان و یا کم رنگ کردن کنشگران جبهه حاکم و ارزش دهی منفی هر دو طرف، سیاست محتاطانه ای پیش بگیرد.
جامعه آرمانی و وجوه آن در مطبوعات زنان دوره پهلوی اول؛ مطالعه موردی پیک سعادت نسوان و دختران ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
187 - 212
حوزههای تخصصی:
جریان فکری تحول خواهانه منبعث از جنبش مشروطیت در حوزه مطالبات زنان در دوره پهلوی اول تداوم یافت و در ادوار بعد نضج گرفت. این پژوهش با تمرکز بر این جریان به دنبال پاسخ به این پرسش ها انجام شده: جامعه ایده آل تایپ از لحاظ مناسبات جنسیتی و جایگاه زنان در مطبوعات زنان این دوره چیست و نشریات چه ویژگیهایی از این جوامع متبادر می سازند؟ در این راستا متن نشریه پیک سعادت نسوان (1306-1307) و دختران ایران(1310-1311) بعنوان نمونه انتخاب و با تکنیک تحلیل سند مورد تحلیل کیفی قرار گرفتند. اتخاذ رویکرد نظری ایده آل تایپ وبری بعنوان ابزاری تحلیلی نشان داد نویسندگان در هر دو نشریه هم با اشاره به جامعه غرب و مشخصا اروپا، هم با ارجاع به وضعیت زنان در کشورهای موردی (مصر و ژاپن) و نیز با معرفی الگوهای زن پیشرو در صورتبندی سنخ آرمانی اهتمام ورزیده اند. همچنین تعریفی که از تجمیع ویژگیهای جامعه مثالی قابل احصا است هم دربردارنده وجوه ارزشی، نگرشی و هم مصادیق عینی، عملی است و در کنه خود وضعیت ایران آن روزگار و فاصله آن تا وضعیت بهبودیافته نسبی را نشان می دهد. طرح این مصادیق و وجوهشان تلاش برای الگودهی به اذهان زنان و مردان تحول خواهی بوده که از نظم جنسیتی فرودست انگارانه زنان به تنگ آمده و ترقی ایران را در هنگامه تاسیس و تثبیت دولت مدرن در این سمت و سو می جستند. همچنین گزارش و تحلیل یافته ها در رصد تغییرات اجتماعی زنان و نظم جنسیتی داده های بدیعی دارد.
تحلیل مسیر رابطه بین جنسیت، سطح تحصیلات و دینداری با عمل به باورهای دینی و نشاط اجتماعی در بین مسلمانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
235 - 268
حوزههای تخصصی:
دین، فرهنگ و استعاره های مفهومی با تعیین علل ارزشی و ضد ارزشی احساسات، به کنترل و ساماندهی احساسات و افزایش شادمانی کمک می کند؛ لذا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل تأثیر جنسیت، تحصیلات و دین داری بر رابطه عمل به باورهای دینی و نشاط اجتماعی در مسلمانان ایرانی است. پژوهش حاضر پیمایشی از نوع توصیفی همبستگی بود. از بین کلیه مسلمانان ایرانی ۳۹۸ زن و مرد با سطوح تحصیلی مختلف به صورت در دسترس، پرسشنامه آنلاین دین داری گلاک و استارک (۱۹۶۵)، آزمون عمل به باورهای دینی (معبد) و پرسشنامه نشاط اجتماعی را تکمیل کردند. یافته ها نشان می دهد که جنسیت، تحصیلات، و عمل به باور دینی تأثیر مثبت و معناداری بر نشاط اجتماعی و دین داری دارند (۰۵.>p). همچنین، دین داری بر نشاط اجتماعی و عمل به باور دینی بر تحصیلات و جنسیت نیز تأثیر مثبت و معناداری دارد (۰۵.>p). اثر عمل به باور دینی بر نشاط اجتماعی با میانجی گری جنسیت و تعدیل تحصیلات معنادار است (۰۱.>p)، اما با میانجی دین داری معنادار نیست (۰۵.<p). همچنین اثر عمل به باور دینی بر دین داری از طریق تحصیلات و جنسیت معنادار است (۰۵.> p). با این حال، تحصیلات و جنسیت از طریق دین داری تأثیر معناداری بر نشاط اجتماعی ندارند (۰۵.<p). همچنین، عمل به باورهای دینی از طریق دین داری یا جنسیت/تحصیلات، و نیز جنسیت از طریق دین داری تأثیر معناداری بر نشاط اجتماعی ندارد (۰۵.<p). در نتیجه، عمل به باورهای دینی، با فراهم کردن حمایت اجتماعی و احساس معنای زندگی، به طور مستقیم باعث افزایش نشاط اجتماعی می شود درحالی که باورهای دینی به طور غیرمستقیم و به ویژه تحت تأثیر عواملی مانند جنسیت و تحصیلات می توانند بر نشاط اجتماعی تأثیر بگذارند. تحصیلات و جنسیت بر شدت و نوع رابطه بین دین داری و نشاط اجتماعی تأثیر دارند.