مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مطالعات بازی های رایانه ای
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
119 - 142
حوزههای تخصصی:
امروزه بازی های رایانه ای، به مثابه یک هنر_رسانه، از ظرفیت عظیمی برای ارائه محتوایی برآمده از باورها و آموزه های مقبول و پذیرفته شده از سوی سازندگان بازی های رایانه ای، به منظور ارتقای نگرش مذهبی، افزایش اطلاعات دینی و حتی امکان خلق یک تجربه معنوی برای کاربران خود برخوردار گشته است. این امکان می تواند با توجه ویژه به خصوصیات منحصربه فرد بازی های رایانه ای و با استفاده از ویژگی هایی که در خلق هنر دینی تبیین شده است، به مرز فعلیت رسیده، درنهایت منجر به خلق یک بازی رایانه ای دینی شود. بدین منظور، پژوهش حاضر تلاش می کند به پرسش از امکان خلق یک بازی رایانه ای دینی پاسخ دهد. برای این هدف، این پژوهش تلاش می کند ضمن مفهوم شناسی بازی های رایانه ای، با کاربست مبانی نظری موجود در عرصه هنر دینی، به ویژه هنر اسلامی، و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، امکان خلق بازی رایانه ای دینی را صرفاً از حیث نظری مورد بحث قرار دهد. مهمترین دستاورد پژوهش حاضر نیز اثبات موضوع از طریق تبیین چگونگی برقراری یک ارتباط مناسب و معناساز میان فرم و قالب بازی رایانه ای، با محتوای برآمده از آموزه های مذهبی در خلق یک بازی رایانه ای دینی است.
نقد بازی رایانه ای پروانه: میراث نگهبانان نور براساس الگوی حضور در محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظرفیت بازی های رایانه ای به گونه ای است که می تواند میان کاربر و شخصیت درون بازی،حس یگانگی ایجاد کند. این ظرفیت که در عرصه مطالعات بازی های رایانه ای به عنوان حس حضور مورد توجه قرار گرفته،درصدد آن است تا با دادن نقش فعالانه تر به کاربر در جهان بازی، زمینه های لازم را برای رسیدن به غایت بازی های رایانه ای فراهم آورد که همان ایجاد یگانگی میان کاربر و شخصیت درون بازی است. یکی از راه های تحقق این هدف،توجه به عناصر و مؤلفه های الگوی حس حضور محیطی است که تلاش می کند با بهره وری از قابلیت های فناوری روز،زمینه ساز محیطی شود که کاربر بازی رایانه ای، خود را حاضر در بازی و متعلق به محیط آن بداند. از این رو مقاله حاضر درپی آن است تا ضمن معرفی مؤلفه های اصلی الگوی حس حضور محیطی، برای اولین بار به تطبیق این مؤلفه ها بر یک بازی رایانه ای ایرانی به نام پروانه: میراث نگهبانان نور بپردازد. در بررسی های اولیه،این فرض پدیدار گشته که این بازی رایانه ای، موفق نشده است شرایط لازم برای خلق محیطی را فراهم نماید که موجب حس حضور محیطی برای کاربر می شود. بدین سان پرسش مطرح شده آن است که چرا و چگونه پروانه: میراث نگهبانان نور، موفق به ایجاد حس حضور محیطی برای کاربر نشده است؟ مقاله حاضر با تطبیق مؤلفه های الگوی حس حضور محیطی بر این بازی رایانه ای، به پرسش مذکور با روش توصیفی-تحلیلی پاسخ داده است.
بررسی مدیریت چالش های اخلاقی در طراحی بازی های رایانه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
53 - 75
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل و بررسی دو رویکرد اصلی در طراحی بازی های رایانه ای با هدف ارتقای ارزش های دینی و اخلاقی می پردازد. رویکرد نخست، طراحی بازی ها با استفاده از شخصیت های دینی و تاریخی است که به کاربر این امکان را می دهد تا با انتخاب های اخلاقی از پیش تعیین شده تعامل کند. این رویکرد بر انتقال مستقیم مفاهیم اخلاقی تمرکز دارد، اما شاید به محدودیت هایی از جمله کاهش آزادی انتخاب و کاستن از عمق تجربه کاربر بیانجامد. در مقابل، رویکرد دوم به طراحی بازی هایی می پردازد که به کاربران آزادی انتخاب میان گزینه های اخلاقی و غیراخلاقی را می دهند و بدین ترتیب، امکان تجربه ای معنادار و چالش برانگیز را فراهم می آورند. اتخاذ این رویکرد، به شکل مؤثرتری می تواند موجب تغییرات مثبت در رفتار و نگرش کاربران شود. نتایج تحقیق نشان می دهند که طراحان بازی های رایانه ای، برای نیل به اهداف فرهنگی و آموزشی، باید تعادلی میان جذابیت بازی و تأثیرگذاری فرهنگی برقرار کنند. این مقاله ضمن تأکید بر اهمیت استفاده از رویکرد دوم، توجه به آزادی انتخاب کاربران و ارائهٔ پیام های اخلاقی به طور غیرمستقیم را ضروری می انگارد
مفهوم و پیامدهای عاملیت کاربر در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای: تحلیل ابعاد فلسفی، اجتماعی و سیاسی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم و پیامدهای فلسفی عاملیت کاربر در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای می پردازد. با تکیه بر روش تحلیلی-تفسیری و با بهره گیری از چارچوب های نظری پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم، این پژوهش نشان می دهد که عاملیت در بازی ها صرفاً یک ویژگی فنی یا طراحی نیست، بلکه تجربه ای زیسته و فلسفی است که مفاهیم بنیادینی چون آزادی، مسئولیت، هویت، واقعیت و مرگ را به چالش می کشد. کاربران در مواجهه با تصمیم گیری های معنادار در بسترهای دیجیتال، وارد فرآیندهایی از انتخاب اخلاقی، ساخت هویت و تأمل در باب وجود می شوند. بازی های تعاملی، با ایجاد امکان انتخاب در ساختارهای روایی غیرخطی، زمینه ای برای درگیری ذهنی با مسائل فلسفی فراهم می آورند؛ از جمله پرسش هایی درباره آزادی اراده، پیامدهای اخلاقی کنش، تجربه واقعیت مجازی و مرگ به عنوان بخش جدایی ناپذیر از چرخه یادگیری. همچنین، این مقاله نشان می دهد که عاملیت کاربران در بازی های چندنفره و اجتماعی می تواند بُعدی سیاسی-اجتماعی نیز پیدا کرده و مفاهیمی چون عدالت، قدرت، و مسئولیت جمعی را برای بازنگری فراهم سازد. در نهایت، پژوهش حاضر بر این نکته تأکید دارد که بازی های رایانه ای، فراتر از سرگرمی، می توانند به فضایی تأمل برانگیز برای پرسش از انسان معاصر و جهان دیجیتال تبدیل شوند.
نقش هوش مصنوعی در افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی فرهنگی در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۴ بهار ۱۴۰۴ ۴شماره ۱
110 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی نقش هوش مصنوعی در افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی عناصر فرهنگی در روایت های تعاملی بازی های رایانه ای می پردازد. این پژوهش تلاش دارد تا نشان دهد که چگونه ادغام فناوری های هوش مصنوعی با ساختارهای روایی چندمسیره، زمینه ساز خلق روایت هایی می شود که بازتاب دهنده پیچیدگی های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی هستند. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوای ساختاریافته انجام شده است. در این راستا، دوازده بازی رایانه ای که به طور هدفمند از هوش مصنوعی برای توسعه روایت های تعاملی و بازنمایی عناصر فرهنگی استفاده کرده اند، انتخاب و تحلیل شدند. معیارهای انتخاب عبارت بودند از: وجود ساختار روایی غیرخطی، امکان تصمیم گیری معنادار برای کاربر و بازنمایی مستقیم مسائل اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی در چارچوب روایت بازی. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی، از طریق طراحی سیستم های تصمیم گیری چندشاخه، شخصیت های واکنش پذیر و روایت های تطبیقی، موجب افزایش عاملیت کاربر در شکل دهی به مسیر روایت و بازنمایی فعال عناصر فرهنگی می شود. این بازی ها با خلق موقعیت های تعارض آمیز و ارائه پاسخ های پویا، بستر مناسبی برای بازنمایی عدالت، تبعیض، هم زیستی، هویت فرهنگی و اخلاق موقعیتی فراهم می کنند. واکنش های سیستم های هوشمند، در تنظیم مسیر روایت بر اساس تصمیمات کاربر نقش کلیدی دارند. نتیجه گیری: بازی های رایانه ای تعاملی که با بهره گیری از هوش مصنوعی طراحی شده اند، با افزایش عاملیت کاربر و بازنمایی انعطاف پذیر عناصر فرهنگی، به رسانه هایی قدرتمند در بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی معاصر تبدیل شده اند. این روایت ها، با طراحی موقعیت های چندلایه و پویا، امکان مطالعه عمیق تر روایت های فرهنگی در بسترهای دیجیتال را فراهم می کنند.
تحلیل نقش روایت های تعاملی بازی های رایانه ای بر درونی سازی مفاهیم فلسفی برای کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر دیجیتال، بازی های رایانه ای دیگر تنها ابزار سرگرمی نیستند، بلکه به رسانه هایی پیچیده برای بازنمایی معانی، شکل دهی به نگرش ها و آموزش مفاهیم بنیادین انسانی تبدیل شده اند. یکی از ابعاد کمتر بررسی شده در این زمینه، ظرفیت بازی های رایانه ای در آموزش و درونی سازی مفاهیم فلسفی است. این مفاهیم، که غالباً در قالب نظام های انتزاعی مانند اخلاق، عدالت، آزادی اراده و مسئولیت مطرح می شوند، به واسطه طبیعت پیچیده و گاه متافیزیکی شان، اغلب در آموزش رسمی به سختی قابل انتقال اند. در این میان، بازی های رایانه ای با امکان انتخاب های اخلاقی، پیامدهای داستانی و ساختار غیرخطی، بستری منحصربه فرد برای تجربه عملی این مفاهیم فراهم می آورند. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل چگونگی تأثیر روایت های تعاملی در بازی های رایانه ای بر فرایند درونی سازی مفاهیم فلسفی برای کاربران است؛ به ویژه آنکه چگونه ساختارهای داستانی انتخاب محور، در کنار عناصر گیم پلی، می توانند کاربران را با موقعیت هایی اخلاقی مواجه ساخته و موجب بازاندیشی، فهم و تعمیق مفاهیم فلسفی در ساحت تجربه روزمره آنها شوند. اهمیت این پژوهش در آن است که نشان می دهد بازی ها نه صرفاً واسطه ای برای انتقال اطلاعات، بلکه ابزارهایی برای پرورش تفکر اخلاقی و فلسفی به شیوه ای غیر مستقیم و درگیرکننده اند. روش پژوهش، تحلیلی تفسیری است و بر مبنای بررسی مفهومی ساختاری بازی های منتخب طراحی شده که دارای مؤلفه هایی نظیر روایت های شاخه ای، پیامدگرایی انتخاب ها، موقعیت های اخلاقی چندوجهی، و شخصیت پردازی برآمده از تأمل فلسفی هستند. تحلیل ها نشان می دهند که چنین بازی هایی به کاربران امکان می دهند تا در فضای شبیه سازی شده، تصمیماتی بگیرند که پیامدهای واقعی نما داشته و درک آنان را از مفاهیمی همچون فایده گرایی، وظیفه گرایی، مسئولیت اجتماعی و حق انتخاب تقویت کنند. در عین حال، پژوهش به چالش هایی نظیر ساده سازی بیش از حد مفاهیم، گسست میان روایت و مکانیک های بازی، و نیاز به طراحی متناسب با ظرفیت های شناختی کاربران نیز اشاره دارد. بر این اساس، مقاله حاضر در صدد است تا زمینه ای فراهم کند برای استفاده مؤثرتر از بازی های رایانه ای در آموزش فلسفه، تفکر انتقادی و پرورش شهروندی آگاه در فضای حکمی معاصر.
نقش روایت های تعاملی در ایجاد پیوند عاطفی کاربر با شخصیت های داستانی در بازی های رایانه ای: مطالعه موردی باران شدید
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
225 - 244
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی کارکرد روایت های تعاملی در ایجاد پیوند عاطفی میان کاربر و شخصیت های داستانی در بازی های رایانه ای می پردازد. هدف پژوهش، تبیین این نکته است که چگونه انتخاب های فردی و عاملیت کاربر در پیشبرد داستان می تواند منجر به شکل گیری پیوندهای عاطفی قوی و ماندگار با شخصیت های بازی شود. برای دستیابی به این هدف، پژوهش با استفاده از روش تحلیلی تفسیری و از طریق مطالعه موردی بازی رایانه ای باران شدید انجام شده است. داده های پژوهش از طریق تجربه مستقیم بازی، ثبت تصمیمات کاربر و مشاهده واکنش های احساسی شخصیت ها گردآوری شده و با استناد به منابع نظری مرتبط با روایت تعاملی بازی ها مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ساختار غیرخطی روایت و سیستم انتخاب های اخلاقی موجود در باران شدید ، به کاربر این امکان را می دهد تا به طور مستقیم در شکل گیری داستان دخیل شود و با هر تصمیم خود، تأثیر عاطفی قابل توجهی در روابط میان شخصیت های داستانی ایجاد کند. به عنوان مثال، انتخاب های اخلاقی پیچیده ای نظیر نجات یا فدا کردن یک شخصیت، باعث بروز احساساتی مانند گناه، همدلی، پشیمانی یا حتی شادی در کاربر می شود. همچنین، تعامل فیزیکی و خاص با دسته های بازی نیز حس حضور واقعی کاربر در داستان را تقویت کرده و تجربه ای عمیق و شخصی از بازی رایانه ای فراهم می آورد. این مطالعه نشان می دهد که روایت های تعاملی، با فراهم کردن بستری برای درگیر شدن فعال کاربر در روند داستان، می توانند تجربه بازی را از یک سرگرمی ساده به یک تجربه احساسی عمیق تبدیل کنند. یافته ها تأکید دارند که عاملیت کاربر در انتخاب های داستانی، نه تنها مسیر روایت را تغییر می دهد، بلکه زمینه ساز شکل گیری پیوندهای عاطفی ماندگار با شخصیت های بازی می شود؛ امری که درنهایت به توسعه تجربه زیسته کاربر در بستر بازی های رایانه ای منجر می شود.