فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۹۸۴ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
702 - 717
حوزههای تخصصی:
ازدواج و تشکیل خانواده از مهم ترین انتخاب های غیربازاری افراد در طول زندگی است که آثار اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خاص خود را به همراه دارد. این انتخاب غیربازاری در بستری از نهادهای رسمی و غیررسمی صورت می پذیرد. منظور از نهاد، قاعده ی بازی است. این مقاله به دنبال آن است تا با استفاده از ادبیات علمی «اقتصاد خانواده» و «تحلیل اقتصادی حقوق»، به بررسی فلسفه وجودی حقوق خانواده بپردازد. از منظر اقتصادی، ازدواج را می توان به مثابه ی قرارداد بلندمدتی تلقی کرد که در آن، زوج و زوجه ملزم به انجام تعهداتی در قبال یکدیگرند و در نتیجه ی ایفای تعهدات خود، منافعی به دست می آورند. البته کسب این منافع، بستگی به سرمایه گذاری طرفین در رابطه دارد و ازهمین رو، هزینه ها و ریسک هایی را در پی خواهد داشت. نبودِ تقارن میان هزینه های ایجاد منافع در ازدواج و ریسک بهره مندی از آن ها در طول زمان، زمینه ی رفتار فرصت طلبانه را که همان مصادره منافع ناشی از ازدواج است، در زوج فراهم خواهد کرد (به ویژه در سال های آغازین ازدواج). در همین راستا، نهادهای متفاوتی در گذر زمان به منظور پوشش ریسک زوجه و جلوگیری از رفتار فرصت طلبانه ی زوج در جوامع مختلف ایجاد شده اند. از منظر اقتصادی، فلسفه ی وجودی حقوق خانواده، ایجاد سازوکار مناسب برای مدیریت و پوشش ریسک مزبور برای زوجه و ایجاد مانع بر سر راه رفتار فرصت طلبانه در زوج است که به طور مشخص در بسیاری از نظام های حقوقی در قوانین مربوط به طلاق تبلور می یابد.
بررسی مقدماتی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه سوءاستفاده روان شناختی از همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
147 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقدماتی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه سوءاستفاده روان شناختی از همسر، در میان زنان آسیب دیده ایرانی بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود و نمونه شامل 342 نفر از زنان آسیب دیده بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های مقیاس سوءاستفاده روان شناختی از همسر (EAPA-P) و مقیاس تاکتیک های حل تعارض (CTS-2) را تکمیل نمودند. نتایج پایایی برای خرده مقیاس راهبرد های مستقیم و راهبرد های غیرمستقیم، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 91/0 و 90/0 به دست آمد. به عنوان نشانگر یا شاخص روایی، همبستگی عامل های مقیاس سوءاستفاده روان شناختی از همسر (EAPA-P)، با خرده مقیاس خشونت روانی و جسمانی، مقیاس تاکتیک های حل تعارض (CTS-2) مثبت و معنادار به دست آمده است (01/0 P<). همچنین همبستگی عامل های مقیاس سوءاستفاده روان شناختی از همسر (EAPA-P) با خرده مقیاس مذاکره، منفی به دست آمده است (05/0 P<). شاخص نیکویی برازش 90/0، برازش تطبیقی 95/0 و ریشه دوم میانگین مربعات خطای برآورد 067/0 به دست آمد که نشان می دهد، مدل دوعاملی پرسش نامه با داده ها برازش دارد و مدل تأییدشده است؛ در مجموع، می توان گفت که این پرسش نامه ویژگی های یک آزمون روا و پایا را دارد که می توان در موقعیت های پژوهشی و مشاوره ای از آن استفاده کرد.
تجربه زیسته زنان از پدیده ازدواج زودهنگام: یک بررسی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
197 - 215
حوزههای تخصصی:
کودک همسری با واردکردن دختران بدون آمادگی و توان جسمی، روانی و اجتماعی لازم، از کودکی به مرحله بزرگ سالی، چالش هایی جدی برای آن ها به وجود می آورد. مسئله کلیدی در این ارتباط تأثیرگذاری پیچیده و چندسطحی این پدیده بر شئون مختلف زندگی عاملان اجتماعی موردنظر است که بررسی این پدیده را منوط به واکاوی ژرفانگرانه تجربه زیسته زنان از ازدواج زودهنگام در بستر اجتماعی و فرهنگی پیرامونشان می کند. در تحقیق حاضر با رویکرد کیفی، مبتنی بر نظریه زمینه ای، به بررسی مسئله مذکور در میان دختران 13 تا 17 سال، در روستای بقمچ، از توابع بخش مرکزی شهرستان چناران که تجربه ازدواج زودهنگام داشته اند، پرداخته شده و در مجموع با 10 نفر از این دختران مصاحبه شده است.بر مبنای نتایج تحقیق، عواملی همچون «رواج بین نسلی ازدواج زودهنگام»، «بی اهمیتی تحصیل دختران»، «فشار اجتماعی بر دختران مجرد»، «محیط فرهنگی بسته و درون نگر جامعه روستایی»، «محوریت مردسالاری در نظام اجتماعی جامعه روستایی» و «عدم پذیرش عشق پیش از ازدواج» بر رخداد «کودک همسری: تلفیق انفعال کودکانه و اقتدار سنت مدارانه» مؤثر است. مشارکت کنندگان در تحقیق، در مقابلِ پدیده کودک همسری، راهبردهایی مانند «سهل گیری در گزینش همسر»، «تقدیرگرایی در تن دادن به زندگی زناشویی»، «تعجیل در یاددهی اصول زناشویی» و «همسرگزینی در شبکه خویشاوندی» را در پیش می گرفتند و پیامدهایی از قبیل «به خطرافتادن سلامتی جسمانی»، «فشار روانی ناشی از عدم آمادگی پذیرش نقش همسری و مادری»، «تداوم سنت های اجتماعی پشتیبان ازدواج زودهنگام»، «تجربه بیگانگی از خود در نقش همسری» و نهایتاً «انزوای اجتماعی» را می پذیرفتند.
طراحی الگوی اثربخش اقتصادی خانواده با رویکرد فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اثربخش اقتصادی خانواده با رویکرد فرهنگی انجام گرفت. این پژوهش بصورت کیفی از نوع داده بنیاد انجام گردیده است. جامعه آماری کلیه اساتید، خبرگان و کارشناسان حوزه اقتصاد خانواده در شهر اصفهان بود. برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شد و حجم نمونه با 13 خبره به اشباع رسید، در ضمن از چهار آزمون اصلیتاثیرپذیری، باور پذیری، انتقال پذیری، اعتماد پذیری برای بررسی کیفیت داده های پژوهش بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که عوامل علی شامل: (1. تورم و بی عدالتی اقتصادی در جامعه ناشی از تحولات سیاسی، 2. نیاز خانواده ها براساس الگوهای مصرفی)؛ عوامل مداخله گر شامل: (1. رسانه و شبکه های اجتماعی، 2. تکنولوژی، 3. تغییر در الگوهای مصرف جهانی از نظر فرهنگی و 4. تحریم ها و شرایط اقتصادی کنونی)؛ عوامل زمینه ساز شامل:(1.ارزش های معنوی ریشه در فرهنگ، 2. فرهنگ و ارزش های محوری جامعه و 3. عوامل محیطی و فرهنگی)، عوامل استراتژی شامل: (1.آموزش و فرهنگ سازی، 2. عوامل ساختاری / زیرساخت های فرهنگی جامعه، 3. حمایت و پشتیبانی از نیازهای فرهنگی خانواده ها، 4.ترسیم افق و چشم انداز واحد اقتصادی در جامعه) و پیامدها شامل(1. اثرات رفتاری و فرهنگی، 2.اعتماد، پشتیبانی و حمایت دولت، 3.اشتغال زایی و کارآفرینی و 4.آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی مولد) می باشند.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی شهر کرمانبود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر کرمان در سه ماه نخست سال 1402 بودند. 30 نفر از آن ها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش تئوری انتخاب گلاسر در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و ثبات خانواده در زوجین دارای همسر نظامی تاثیر معناداری داشت (001/0P<). مجذور اتا نشان داد آموزش تئوری انتخاب گلاسر 49 درصد از تغییرات دلزدگی زناشویی و 58 درصد بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی را تبیین می کند. نتیجه-گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش تئوری انتخاب گلاسر در کاهش دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی، پیشنهاد نمود.
آسیب های روان شناختی وارد شده بر مادران در شرایط همه گیری کووید 19: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
237 - 254
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف درک آسیب های روان شناختی واردشده بر مادران در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 انجام پذیرفت. روش پژوهش این مطالعه کیفی و مصاحبه شوندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش، مصاحبه ها به شکل نیمه ساختاریافته با 25 نفر از مادران انجام پذیرفت و تا رسیدن به مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. برای تحلیل داده ها از شیوه تحلیل مضمون استفاده شد. سر انجام از نتایج حاصل از تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی و مضمون فرعی شناسایی شد: 1. دل نگرانی های مادرانه (ترس حاصل از رصد رسانه، نگران سلامت فرزندان، دلواپسی درباره وضعیت فرزندان)؛ 2. رفتار و افکار تکرارشونده (بازکردهای غیرمعمول، بازگفت های آزار دهنده)؛ 3. خمودگی خلق (فرسوده از شرایط قرنطینه، آزرده از سوگ اطرافیان، خسته از آموزش مجازی)؛ 4. درهم ریختگی الگوی خواب و خوراک (بیداربودن های شبانه، نوسان در رژیم غذایی). نتایج این مطالعه نشان داد در شرایط همه گیری بیماری کووید 19 سلامت روان مادران در معرض خطر قرار گرفته است؛ همچنین مضامینی اطلاعاتی در خصوص آسیب های روان شناختی واردشده بر مادران و به تبع آن سایر افراد خانواده کشف شد که می تواند در اقدامات درمانی و پیشگیرانه توسط سازمان های مرتبط مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر مبنای «هماهنگی نگرش ها»، «آشنایی با نگرش های همسر» و «هماهنگی ارزش های زوجین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
29 - 44
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی برای حفظ زندگی زوجین و بهزیستی آن ها، مهم است و عواملی که رضایت زناشویی را افزایش می دهد، مشهود است. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. ۱۲۶ زوج از زوجین متأهل شهر تهران و کرج که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. تمامی آزمودنی ها، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH)، پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS) و پرسش نامه ارزش های آلپورت (SOV) را تکمیل نمودند. یافته ها حاکی از آن است که بین هماهنگی نگرش ها، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین با رضایت زناشویی، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و این متغیرها قدرت پیش بینیِ رضایت زناشویی را دارد. مقدار ضریب همبستگی رضایت زناشویی زوجین با هماهنگی نگرش های زوجین، آشنایی با نگرش های همسر و هماهنگی ارزش های زوجین برابر ۰.۷۱ و واریانس مشترک آن ها برابر با ۰.۵۰ است که به معنای آن است که متغیرهای موردنظر ۵۰ درصد رضایت زناشویی زوجین را پیش بینی می کنند؛ در این بین، هماهنگی نگرش های زوجین بیشترین نقش را در پیش بینی رضایت زناشویی دارد و پس از آن آشنایی با نگرش های همسر و در انتها هماهنگی ارزش های زوجین، می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند.
مسئولیت مدنی والدین مبتلا به بیماری های خطرناک، موضوع تبصره ماده 23 قانون حمایت خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
297 - 325
حوزههای تخصصی:
حریم خصوصی افراد در حقوق، امری پذیرفته شده است و امکان دخالت حاکمیت، جز در موارد محدود قانونی وجود ندارد. یکی از مصادیق این مداخله در ماده 23 قانون حمایت خانواده و تبصره آن وجود دارد و بیانگر امکان مطالبه گواهی پزشکی، دال بر عدم اعتیاد به موادمخدر و عدم ابتلا به بیماری های موضوع ماده برای ثبت ازدواج است. به علاوه، تبصره ماده مذکور در صورت وجود بیماری های مسری و خطرناک، انجام مراقبت و نظارت که شامل منع تولید نسل هم می شود را لازم دانسته است. پرسش آن است که در صورت عدم رعایت این مقرره و تولید نسل، چه مسئولیتی برای والدینی که علی رغم هشدار به بچه دارنشدن، خواسته یا ناخواسته دارای فرزند شده اند وجود دارد؟ چراکه مطابق این ماده، در صورت وجود بیماری و توافق زوجین، نکاح و ثبت آن میسر است و در موارد امکان خسارت به جنین، به دلیل وجود بیماری، باید مراقب باشند فرزنددار نشوند؛ زیرا انتقال بیماری به فرزند آن ها احتمال بالایی دارد. با این حال، روشن نشده که اگر والدین بی توجه به این امر اقدام به فرزندآوری نمایند، آیا مسئولیتی خواهند داشت یا خیر و در صورت پاسخ مثبت، جبران خسارت به چه ترتیب باید باشد. به نظر می رسد با توجه به مبانی و مصالح موجود در این موضوع، می توان مسئولیت مدنی والدین را محرز دانست؛ زیرا این طفل به راستی متحمل زیان های مالی و معنوی می گردد. برای جبران می توان از روش های متناسب بهره برد و ضمناً روش پرداخت مستمری با توجه به خسارت مطرح در این موارد، پیشنهاد مناسبی به نظر می رسد.
اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر اعتماد بین فردی و بخشش بین فردی زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
483 - 500
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر اعتماد بین فردی و بخشش بین فردی زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر انجام شد. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان آسیب دیده از پیمان شکنی همسر، مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند و پس از غربالگری با مقیاس سنجش اختلال پس از آسیب (وددرز و همکاران1، 1994)، ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در دو گروه آزمایش و گواه درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی (۱۵ نفر) و گروه گواه (۱۵ نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های اعتماد بین فردی (رمپل و هولمز2، ۱۹۸۶) و بخشش بین فردی (احتشام زاده و همکاران3، 1389) بود. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه نود دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی (مک کی و وست4، ۱۳۹۷) قرار گرفت؛ سپس هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با پرسش نامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. نتایج حاکی از تأثیر درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر اعتماد بین فردی (۷۵/۹F=،۰۰۱/۰P<) و بخشش بین فردی (۰۰۳/۰F=، ۰۰۱/۰P<) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. بنا بر نتایج این پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی در بهبود اعتماد بین فردی و بخشش بین فردی در زنان آسیب دیده از ترومای پیمان شکنی همسر بهره برد.
تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق: (با تأکید بر سنخ شناسی معنای طلاق و نقش تحولات دوره زندگی در وقوع طلاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
415 - 436
حوزههای تخصصی:
بروز تغییرات متعدد در روند زندگی و ظهور رخدادهای ناگهانی، تعاملات زوجین را با مشکلات اساسی مواجه می کند. پژوهش حاضر به منظور رسیدن به فهم عمیق تر از معنایی که به طلاق منتسب می کنند و نقش تحولات زندگی در طلاق بر اساس تجربه زیسته زوجین متقاضی طلاق، به صورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها با شانزده نفر از (زنان و مردان) متقاضی طلاق در محدوده سنی 27 تا 45 سال، مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق انجام شده است. مصاحبه کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سهولت تحلیل داده ها از نرم افزار maxqda استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، فهم افراد از معنای طلاق در سه مضمون اصلی راه رهایی، نقطه پایان و پذیرش واقع بینانه شناسایی شد. همچنین عوامل بروز تغییرات در روند زندگی مشترک مانند تغییرات در وضعیت (سلامت شخص، وضعیت شغلی، روابط شبکه ای، روابط جنسی، سبک زندگی، تغییرات در محیط، اتفاق های غیرمترقبه، تغییر ناگهانی در منزلت و استحاله ارزشی) به عنوان بسترهای اصلی طلاق شناسایی شدند که هرکدام را می توان با بررسی دقیق مسئله و مدیریت شایسته آن، حل و رفع یا از بحرانی شدن مسائل و متلاشی شدن خانواده جلوگیری کرد.
نقش میانجی واکنش های روانی مقاومت و تسلیم در رابطه بین ادراک از سبک های فرزندپروری و پیوند والدینی با رفتار جامعه پسند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
614 - 632
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی واکنش های روانی تسلیم و مقاومت در رابطه بین ادراک از سبک های فرزندپروری و پیوند والدینی با رفتار جامعه پسند انجام شد. روش مطالعه حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر در مقطع دوم دبیرستان در مناطق 2 و 5 شهر تهران، در سال تحصیلی 1401- 1400، تشکیل می دادند، که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، تعداد 258 نفر انتخاب و وارد تحلیل شدند و پرسش نامه های سبک های فرزندپروری، پیوند والدینی، واکنش روانی و رفتار جامعه پسند را پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داد ه ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS به روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد، بین ادراک از سبک های فرزندپروری، پیوند والدینی، واکنش روانی و رفتار جامعه پسند رابطه وجود دارد. به عبارتی، سبک های والدینی مستبد بر روی رفتار جامعه پسند، به طور مستقیم و غیرمستقیم دارای اثرات منفی و معنادار است و با افزایش واکنش روانی ، باعث کاهش رفتار جامعه پسند می شود. سبک والدینی مقتدر و پیوند والدینی به واسطه واکنش روانی، بر رفتار جامعه پسند اثرات غیرمستقیم معنادار می گذارد و با کاهش واکنش روانی باعث افزایش رفتار جامعه پسند می شود. لذا از طریق هدایت سبک های والدینی می توان به منظور ارتقای رفتار جامعه پسند در نوجوانان و کاهش واکنش های روانی در آن ها، که در آینده شان تأثیر بسزایی دارد، اقدام کرد.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه تعارض کار- خانواده و طرحواره عشق با نگرش به روابط فرازناشویی زوجینِ هر دو شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
461 - 481
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه تعارض کار خانواده و طرحواره عشق با نگرش به روابط فرازناشویی زوجینِ هردو شاغل انجام شد. روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری بود. جامعه آماری زوجینِ هردو شاغل شهر تهران بودند. حجم نمونه 212 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس هوش هیجانی شات، مقیاس تعارض های کار خانواده کارلسون، مقیاس طرحواره عشق سینگلس و مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی مارک واتلی بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و AMOS-24 انجام شد. یافته ها نشان داد تعارض کار-خانواده و طرحواره عشق بی ثبات بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، مثبت و معنا دار بود. اثر طرحواره عشق ایمن و هوش هیجانی بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، منفی و معنادار بود، ولی طرحواره عشق چسبنده بر متغیر نگرش به روابط فرازناشویی، معنادار نبود. اثر طرحواره عشق ایمن، طرحواره عشق بی ثبات و تعارض کار خانواده بر نگرش به روابط فرازناشویی با نقش میانجی هوش هیجانی معنادار بود. طرحواره عشق چسبنده بر نگرش به روابط فرازناشویی، معنا دار نبود. زمانی که تعارض کار خانواده پدید می آید، فشار ناشی از یک نقش، بر کارکرد شخص در نقش دیگر اثر می گذارد.
تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی تلفیقی سیستمی، بر اساس چهار رویکرد سیستمی با روش تحلیل محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
345 - 361
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی، مبتنی بر رویکردهای خانواده درمانی سیستمی بود که متشکل از تلفیق چهار رویکرد سیستمی میلان، سیستم خانواده گسترده، ساختاری و راهبردی است. در این پژوهش، در مرحله تدوین بسته، از روش تحلیل محتوای کیفی متون استفاده شد. بدین منظور مطالب موجود و در دسترس، اعم از کتب، مقالات و پایان نامه ها، از طریق جست وجوی الکترونیکی در پایگاه های اطلاعاتی معتبر جمع آوری و با روش تحلیل محتوا، طراحی شد. در نهایت، به منظور اعتباریابی، ارزیابی پنج کارشناس جمع آوری و ضریب نسبی CVR محاسبه شد. یافته های پژوهش حاضر شامل پروتکل زوج درمانی بر اساس تلفیق چهار رویکرد سیستمی است که شامل هشت جلسه ۹۰دقیقه ای می باشد. عناوین جلسات به این شرح است: 1. الحاق و تمرکز روی سیستم؛ 2. گفت وگوی متقابل؛ 3. مرزسازی؛ 4. نامتعادل سازی؛ 5. سلسله مراتب قدرت؛ 6. حل مشکلات مربوط به صمیمیت یا تکنیک اضداد؛ 7. پیشگیری از عود؛ 8. پایان درمان. نتیجه گیری: اعتباریابی بسته تدوین شده با ضریب اعتبار 1 نشان داد این بسته با تلفیق رویکردهای سیستمی می تواند موازی یا مقدم بر سایر روش ها در جلسات زوج درمانی، مورد استفاده قرار گیرد.
نقش تعدیل کننده خودتمایزیافتگی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و سبک دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
45 - 58
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی به عنوان یکی از شاخص های مهم و تعیین کننده در استحکام خانواده، وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی، رضایت از ازدواج و رضایت از همدیگر دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده خودتمایزیافتگی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین شهر بندرعباس بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین شهر بندرعباس در سال 1400 1401 بودند که از بین آن ها 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه تمایزیافتگی خود، اسکورن و فریدلندر (۲۰۰۳)، ترومای دوران کودکی، محمدخانی و همکاران (۲۰۰۳)، مقیاس دلبستگی بزرگ سالان، کالینز و رید (1990) و مقیاس رضایت زناشویی اولسون (1994) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش رگرسیون سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. یافته ها نشان داد که خودتمایزیافتگی می تواند اثر ابعاد سوءرفتار هیجانی و سبک دلبستگی بر رضایت زناشویی را در سطح 01/0>p، به ترتیب با ضرایب رگرسیون 1424/0 و 370/0- تعدیل کند. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که خودتمایزیافتگی شدت اثرات سوءرفتار هیجانی و دلبستگی بر رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار می دهد.
اثربخشی برنامه آموزشی پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان به مادران کودکان پیش دبستانی مضطرب بر نشانگان اختلال های اضطرابی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
671 - 687
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک های پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان به مادران، بر کاهش مشکلات اضطرابی فرزندان پیش دبستانی آن ها انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و با طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، مادرانِ کودکان مضطرب مهدکودک های شهر کرج بود. نمونه پژوهش شامل مادران چهل کودک مبتلا به اضطراب مقطع پیش دبستانی بود که به روش در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی (PAS) و پرسش نامه پردازش حسی فرم کودک (CSP) بود. گروه آزمایش با استفاده از بسته آموزشی سبک های پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان مورد مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند.
تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های زیرمقیاس های اضطراب جدایی، ترس ناشی از جراحات جسمانی، اضطراب اجتماعی و اضطراب تعمیم یافته در پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و گواه (001/0= p، 26/21، 32/33، ،56/24، 14/11= F) تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر و باتوجه به کاهش معنادار اضطراب کودکان می توان نقش آموزش سبک های پردازش حسی را بر کاهش نشانگان اضطرابی کودکان مبتلا به اضطراب اثرگذار دانست.
رابطه رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده در نوجوانان: نقش میانجی ایمنی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
533 - 550
حوزههای تخصصی:
رفتارهای پرخطر یکی از مسائل بااهمیت در دوران نوجوانی است. ارتباط بین تعامل والدین با نوجوانان و امنیت هیجانی آن ها در این زمینه مورد توجه می باشد. هدف این پژوهش بررسی رابطه رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده نوجوانان با توجه به نقش میانجی ایمنی هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. 300 دانش آموز از دبیرستان های شهر کرم انشاه به روش خ وشه ای طبق ه ای انتخاب ش دن د و پرسش نامه های «خطرپذیری نوجوانان ایرانی»، «الگوهای ارتباطی خانواده»، و «ایمنی هیجانی» را پاسخ دادند. داده های گردآوری شده به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel-8.8 و با روش های ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین رفتارهای پرخطر و الگوهای ارتباطی خانواده نوجوانان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P). همچنین ایمنی هیجانی میانجی بین این ارتباط می باشد (05/0 > P). با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که خانواده و شبکه تعاملی که در آن وجود دارد، از راه الگوهای ارتباطی گوناگون خود در بروز یا عدم بروز رفتارهای پرخطر در نوجوانان نقش بسیار مهمی دارد که البته در این بین، میزان ایمنی هیجانی نوجوانان نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.
نقش تعدیل گری ظرفیت تأملی مادر در رابطه بین خلق وخوی کودک با کیفیت رابطه مادر- کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
519 - 531
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین رابطه خلق وخوی کودک با کیفیت رابطه مادر کودک و مشخص ساختن نقش تعدیل گرانه ظرفیت تأملی مادر در رابطه بین این دو متغیر بود. نمونه آماری شامل 270 مادر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسش نامه مزاج کودکی میانه، ظرفیت تأملی والدین و مقیاس رابطه کودک مادر پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که به جز مؤلفه حواس پرتی، بقیه مؤلفه های خلق وخوی کودک رابطه معناداری با کیفیت رابطه مادر کودک داشتند. همچنین هر سه مؤلفه ظرفیت تأملی مادر شامل پیش ذهنی سازی، اطمینان به وضعیت ذهنی و علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی، ارتباط معناداری با کیفیت رابطه مادر کودک داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون برای بررسی فرضیه تعدیلگری ظرفیت تأملی مادر نشان داد که پیش ذهنی سازی مادر تعدیلگر معنادار رابطه سطح فعالیت کودک، پیش بینی پذیری و ثبات فراخنای توجه با کیفیت رابطه مادر کودک بود. همچنین علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی در مادر نیز به طور معناداری تعدیل کننده رابطه پیش بینی پذیری و ثبات فراخنای توجه با کیفیت رابطه مادر کودک بود. در بقیه موارد، تعدیلگری مؤلفه های ظرفیت تأملی مادر در ارتباط مؤلفه های خلق و خوی کودک با کیفیت رابطه مادر-کودک تأیید نشد.
رابطه رضایت جنسی و نگاه جنسیتی با گسست خانواده (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
437 - 459
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی وجود دارند که کارکردهای خانواده را دچار اختلال می کنند و ممکن است به گسست خانواده منجر شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت جنسی و نگاه جنسیتی با گسست خانواده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است. جامعه آماری افرادِ ساکن در مناطق 5، 7 و 8 شهر تبریز هستند که بر اساس فرمول کوکران 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری بررسی شده اند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده برای انتخاب نمونه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین رضایت جنسی با گسست خانواده رابطه معکوس و معناداری وجود دارد، به طوری که هرچقدر رضایت جنسی زوجین در زندگی زناشویی بیشتر باشد، گسست خانواده کمتر اتفاق می افتد. همچنین یافته ها حاکی است، بین نگرش جنسیتی سنتی با گسست خانواده رابطه مستقیم وجود دارد. به عبارتی، هرچقدر نگرش جنسیتی سنتی افراد بیشتر باشد، احتمال گسست خانواده بیشتر می شود. نتایج نشان می دهد در صورت همسان بودن زوجین در زمینه تحصیلی و بالاتر بودن سطح تحصیلات، بنیان خانواده کمتر دچار اختلال می شود. بخش دیگری از نتایج گویای آن است که گسست خانواده در بین زوجینی که مشاغل مناسبی از نظر جایگاه اجتماعی دارند، کمتر رخ می دهد.
تجارب نوجوانان از خشونت خانگی در طول پاندمی کوید-19 (یک مطالعه ی کیفی پدیدارشناسانه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
33 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی از آسیب پذیرترین دوره های رشدی میباشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین ساختارکلی پدیده خشونت خانگی در دوران پاندمی به فهم، درک و تجربه زیسته نوجوانان در این دوران پرداخته است. روش: این پژوهش به روش کیفی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش را نوجوانان قربانی خشونت خانگی مراجع کننده به مرکز مشاوره واقع در شهر اهواز از سال 1399 تا 1400 تشکیل داده اند. داده ها با مصاحبه ی عمیق نیمه ساختار یافته انجام و با روش کلایزی تحلیل گردیدند. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به تشکیل 4 مضمون اصلی و12 مضمون فرعی شدند. مضامین اصلی عبارت است از "عوامل تشدید کننده خشونت خانگی"، "اشکال تجربه شده خشونت"، "آسیب پذیری نوجوانان"و "واکنش نوجوانان در برابر خشونت ". نتیجه گیری : نتایج نشان داد که محدودیت های ناشی از حبس کرونا، غیر حضوری شدن آموزش، تضعیف بنیه مالی از عوامل تشدید کننده ی خشونت خانگی در این دوران بود. اشکال خشونت تجربه شده توسط نوجوانان به صورت کلامی و فیزیکی بود. دادو بیداد کردن، سرزنش شدن، متلک شنیدن، تحقیر شدن و تهدید شدن جزو پرتکرار ترین خشونت های کلامی تجربه شده توسط آنها بود. همه ی نوجوانان در این پژوهش خشونت کلامی و تقریبا 40 درصد آنها خشونت فیزیکی را تجربه کردند. خشونت در همه اشکال آن، منجر به آسیب پذیری جسمی و روحی و آ سیب پذیری روابط والد فرزندی نوجوانان شده است. مضمون چهارم واکنش متفاوت نوجوانان در برابر خشونت را نشان میدهد. در آخر کمکهای حمایتی دولت، آموزش خانواده ها و تربیت درمانگران حرفه ای میتواند کمک کننده باشد.
نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر- نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
649 - 670
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حرمت خود و تنظیم هیجان در رابطه میان طرحواره های ناسازگار اولیه مادران و تعارض های مادر-نوجوان دختر بود. جامعه مورد پژوهش همه دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه دوم شاخه نظری در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 و مادرانشان بود. تعداد 315 نفر از دانش آموزان دختر و مادرانشان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به آن ها پرسش نامه رفتار تعارض (CBQ) و به مادرانشان پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ)، پرسش نامه حرمت خود روزنبرگ (SES)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) داده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Lisrel و با روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص/شرم و منفی بینی مادران بر تعارض های میان آن ها و دختران نوجوانشان اثر مستقیم معنادار دارند. طرحواره منفی بینی علاوه بر اثر مستقیم، اثر غیرمستقیم معنادار نیز بر تعارض والد-نوجوان می گذارد. طرحواره های وابستگی و خویشتن داری ناکافی اثر مستقیمی بر تعارض والد-نوجوان ندارند، اما به واسطه تنظیم هیجانی اثر غیرمستقیم معنادار بر تعارض می گذارند. همچنین اثر مستقیم طرحواره های نقص و وابستگی بر روی حرمت خود معنادار است، اما حرمت خود اثر معناداری بر تعارض ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مادران در ایجاد تعارض میان مادران و نوجوانانشان نقش بسزایی دارد. همچنین به نظر می رسد حرمت خودِ پایین در مادران صرفاً می تواند سبب کاهش ارتباط آن ها با نوجوانانشان شود و قادر نیست در ایجاد تعارض میان والدین و نوجوانان دختر نقش بسزایی داشته باشد. این یافته ها می تواند در تبیین بهتر تعارض های والد فرزندی و تدوین پروتکل های مداخلاتی و درمان خانواده کمک کننده باشند.