فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۳۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، واژهای پیچیده، چندبُعدی و کیفی در رابطه با شرایط و وضعیت جمعیت، در یک مقیاس جغرافیایی خاص (شهر، منطقه، محله، بخش و...) است که هم متکی بر شاخص های ذهنی یا کیفی و هم متکی بر شاخص های عینی یا کمی است. هدف مقاله حاضر، بررسی و سنجش شاخص های کیفیت زندگی در دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان، استان اصفهان با استفاده از شاخص های ذهنی و عینی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پیمایش خانوارهای روستایی دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان جمع آوری شده و البته برخی از داده های ثانویه نیز بهره برداری گردیده است. 203 نفر از سرپرستان خانوارها از بین تمام دهستان ها (کچو، علیا، گرمسیر، همبرات، برزاوند، ریگستان و سفلی) به شیوه تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. نتایج مطالعات و ارزیابی کیفیت ذهنی و عینی در دهستان های مذکور نشان می دهد دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان در سه طبقه قرار دارند. در طبقه اول دهستان کچو با بیشترین سطح کیفیت زندگی، در طبقه دوم دهستان های علیا، همبرات و گرمسیر با سطح کیفیت زندگی متوسط، و سایر دهستان ها از قبیل برزاوند، سفلی و ریگستان در طبقه سوم با پایین ترین سطح کیفیت زندگی قرار دارند. هر چند همبستگی بین ابعاد کیفیت زندگی بالا نیست، اما به طور کلی، یافته های تحقیق اهمیت مطالعه همزمان ابعاد عینی و ذهنی کیفیت زندگی را نشان می دهد، که می تواند به پیشبرد مطالعات کیفیت زندگی نواحی روستایی کمک نماید.
پایش تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی مناطق مرزی؛ چالش ها و ظرفیت ها در کارکرد جامعه روستایی شهرستان مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، با توجه به رونق تجارت بین الملل، مناطق مرزی در قالب فرصت های توسعه منطقه ای دارای عملکرد ملی در بارانداز کالاهای وارداتی و صادراتی است. این نقش در ادوار مختلف از عوامل و کنش های ملی و بین المللی تأثیر پذیرفته است. مقاله حاضر به بررسی و شناسایی پیامدهای مختلف تصمیمات کنشگران در زمینه توسعه منطقه ای و تأثیر آنها بر تحولات برآمده از وجود اقتصاد غیررسمی در منطقه مرزی بانه می پردازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفت؛ همچنین، مستندات و داده های مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی گردآوری شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که ناامنی دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بازگشت امنیت پس از جنگ، اشغال عراق در سال 2003، انسداد نوار مرزی در سال 1388، و قاچاق کالا عوامل و کنش های تأثیرگذار در ناپایداری و تغییر کارکرد جامعه روستایی شهرستان مرزی بانه بودند. در پایان، پیشنهادهایی از جمله برنامه ریزی راهبردی توسعه منطقه ای در راستای ایجاد توسعه پایدار در شهرستان بانه ارائه شد.
تبیین یک چهارچوب مفهومی برای «شهر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«شهر اسلامی» انگاره ای است که سؤالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگی های آن مطرح بوده است و نظام های علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشته اند. با این حال، مروری انتقادی بر ادبیات مربوطه، نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگی ها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. بر این اساس، شهر اسلامی انگاره ای است مبهم، فاقد تعریفی کاربردی و غیرشفاف که توصیفی فراگیر از ابعاد آن وجود ندارد. به طور کلی چهارچوب نظری جامعی که ماهیت و پیچیدگی شهر اسلامی را به طور جامع نشان دهد، ارائه نشده است. مقاله حاضر در پی آن است تا با ترکیب نظری ادبیات مربوطه، چهارچوبی مفهومی برای انگاره «شهر اسلامی» تبیین کند. در این راه از تکنیک تحلیل چهارچوب مفهومی استفاده شده است که ادبیات میان رشته ای در خصوص شهر اسلامی را مرور کرده، الگوها و مشابهت های موجود آنها را شناسایی نموده و آنها را ذیل مفاهیم و دسته های متمایز اما به هم پیوسته ترکیب می نماید. مقاله نه دسته شامل هجده مفهوم را شناسایی کرده است که همراه با یکدیگر، جهانِ نظری شهر اسلامی را تشکیل می دهند که هر یک از مفاهیم بیان کننده معنایی مستقل از چهارچوب مفهومی هستند.
بررسی اثرات هدفمندی یارانه ها در بهبود رفاه اجتماعی روستائیان ؛ مطالعه موردی: بخش دهدز شهرستان ایذه
حوزههای تخصصی:
طرح هدفمندسازی یارانه ها، یکی از اقدامات مهم اقتصادی در دهه اخیر به حساب می آید، که در آینده اجتماعی و اقتصادی جامعه موثر است. در واقع رویکرد این طرح، برقراری عداالت و رفاه اجتماعی از طریق توجه و اعطای بیشتر منابع مالی به قشر پایین جامعه و ایجاد تعادل بین دهک های بالا و پایین است. در این طرح با توجه به اینکه، قشر پایین جامعه بیشترمدنظر است، مسلماً با جامعه روستایی عجین تر و در ارتباط بیشتری است. با توجه به مدت اجرای طرح، ضرورت آن می رود که اثرات آن در جامعه روستایی مورد توجه پژوهشی قرار گیرد. هدف این تحقیق بررسی اثرات هدفمندسازی یارانه ها در بهبود اجتماعی جامعه روستایی، بصورت یک مطالعه موردی در بخش دهدز شهرستان ایذه است. مطالعه حاضر از انواع مطالعات بنیادی- کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، تعداد 1930 خانوار است. با توجه به حجم جامعه آماری و عدم دسترسی و زمان گیربودن، نمی توان تمامی جامعه را مورد پرسش قرار داد. لذا بر اساس فرمول کوکران، نمونه آماری مناسب به تعداد 234 خانوار انتخاب و پرسش گری در سطح خانوارهای روستایی انجام گرفت. تکنیک مورد استفاده در تحقیق پرسش نامه و مصاحبه بوده است. نتایج کلی تحقیق نشان داد که بر اساس نتایج آزمون t تک نمونه ای هدفمندسازی یارانه ها، در افزایش سطح درآمدها، افزایش قدرت خرید، سطح کیفی زندگی مردم موثر بوده است، چرا که در تمامی متغیرهای مورد بررسی، عدد بدست آمده کمتر از 05/0 بوده و مقایسه میانگین متغیرها با مقدار Test- Value نیز این موضوع را تایید می کند. اما هدفمندی سازی، در زمینه بهبود دسترسی به امکانات بهداشتی، تغییر روند در مصرف منابع انرژی(آب، گاز و..)، بهبود تغذیه و الگوی مصرف، کمتر تا متوسط تاثیر داشته است. لذا با توجه به مدت کوتاه اجرای طرح، تاثیرات مطلوب است و انتظار می رود که در آینده، موارد اجتماعی دیگر نیز، روند بهبود به خود بگیرند.
هویت قومی مهاجران و روند ادغام آنان در ساختار و مناسبات شهری (مطالعة مهاجران کرد محلة اسلام آباد شهر کرج به روش نظریة مبنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برآنیم تا دریابیم مهاجری که با هویت قومی مشخص و تعریف شده ای، چون قومیت کرد، به شهر کرج مهاجرت می کند، در مواجهه با ساختارها و مناسبت های حاکم بر محیط اجتماعی جدید چگونه عمل می کند و فرآیند سازگارشدن او با محیط جدید چگونه رخ می دهد. میدان مطالعه محلة اسلام آباد شهر کرج است. محلة مزبور به لحاظ وضعیت خاص اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همواره پذیرای مهاجران تازه وارد شهر کرج بوده و برای مهاجران روستایی نقش دروازة ورود به زندگی شهری را برعهده داشته است.
روش پژوهش حاضر کیفی بوده است و از روش های مشاهده مستقیم و مصاحبة نیمه ساخت یافته جهت گردآوری اطلاعات، و از روش نظریة مبنایی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره برده ایم. گردآوری داده های میدانی در 15 حوزه انجام شد: علت ها و انگیزه های مهاجرت، علت های انتخاب شهرستان کرج به منزلة مقصد مهاجرت و محلة اسلام آباد جهت اسکان، عضویت در گروه قومی، کیفیت و کمیت ارتباط با خویشاوندان، گرایش به محله، روابط همسایگی و پیوندهای محله ای، تصویر ذهنی محله در انظار عمومی، زبان، لباس، مراسم ازدواج، همسرگزینی، اوقات فراغت، خاستگاه جغرافیایی، آگاهی از پیشینة تاریخی و مشارکت سیاسی.
نمونه های تحت مطالعه ارزش ها و الگوهای فکری و رفتاری محیط اجتماعی محل سکونت جدید را کسب و درونی می کنند. این روند باعث دوری آنها از بسیاری انگاره ها و عناصر هویت قومی شان می شود، اما نه آن چنان که هویت قومی خود را کاملاً به فراموشی بسپارند؛ نشانه هایی از کردبودن هنوز در بسیاری از ابعاد زندگی آنها، به خصوص در حیطة خصوصی زندگی شان خودنمایی می کند و باعث تمایز آنها از اقوام دیگر ایرانی می شود. بنابراین، اکنون هویت جمعی آنها تلفیقی از هویت قومی شان و هویتی است که در محیط شهری و تحت تأثیر ساختار و مناسبت های این محیط شکل گرفته است.
مطالعه کیفی سنخ شناسی سبک های زندگی: مطالعه جوانان شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مهاباد از نظر تراکم نشانگان فرهنگ قومی، شیوه های مصرف و سبک های زندگی همواره مورد توجه دیگر شهرهای کُردنشین و حتی غیر کُردنشین بوده است. تغییر و دگرگونی های ناشی از توسعه، موقعیت خاص جغرافیایی این شهر و وجود امکانات مناسب در مقایسه با دیگر شهرهای کُردنشین، باعث مهاجرت فراوان مردم از شهرها و روستاهای اطراف به این شهر شده است.این پژوهش برای سنخ شناسی سبک های زندگی در بین جوانان پسر شهر مهاباد، با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، کنش ها و ایده های شکل دهنده سبک زندگی را بررسی می نماید. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم و برای سنخ شناسی سبک های زندگی استفاده شده است. روش کار، کیفی (نظریه مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و معیار اشباع نظری در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. یافته های به دست آمده، شامل شش سبک زندگی به شرح ذیل است: پیشامدرن، مدرن، علمی، ورزش محور، شادزیست و جهان محلی.
فرایندها و الگوهای شهرنشینی در ایران
حوزههای تخصصی:
فرایند شهرنشینی در مناطق مختلف جهان برآیند اندرکنش پیچیده فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فناوری، جغرافیایی و فرهنگی جهانی و محلی است. این فرایند در مراحل مختلف خود در طول زمان و بنابر مقضیات محلی، در حال تولید الگوهای مختلف شهری در مناطق گوناگون دنیا می باشد. بررسی تحولات شهری ایران در قالب عوامل محرک، فرایندها و الگوها هدف اصلی مطالعه حاضر است. نتایج تحقیق نشان می دهد، فرایند شهرنشینی و رشد شهری در ایران، همچون بسیاری از مناطق دنیا شامل دو فاز اصلی تمرکزگرایی و تمرکززدایی می باشد. تا اوایل دهه 1360، فرایند شهرنشینی در مسیر تمرکزگرایی گام برداشته و الگوی ناشی از آن نخست شهری بوده است. با تضعیف نیروهای مرکزگرا از اوایل دهه 1360 تحت تاثیر هزینه های ناشی از ازدحام در شهرهای برتر کشور، فرایند شهرنشینی در ایران وارد فاز تمرکززدایی می-شود. اما این تمرکززدایی غالباً به صورت پراکنش متمرکز روی می دهد، که الگوی فضایی حاصل از آن شکل گیری مناطق کلان شهری از قبیل منطقه کلان شهری تهران است. تحلیل اکتشافی داده های مکانی نیز با تایید این روند، شکل گیری وضعیت مرکز-پیرامون را در نظام شهری ایران نشان می دهد. در مقیاس کلان و ملی، منطقه کلان شهری تهران به عنوان مرکز و سایر شهرهای کشور به عنوان پیرامون محسوب می شوند. با این حال در مقیاس منطقه ای نیز با شکل گیری زیرنظام های شهری، شهرهای برتر منطقه ای دارای نقش مرکز و سایر شهرهای اطراف نقش پیرامون را ایفا می کنند.
بررسی نقش ارتقاء روستاها به شهر در توسعه نواحی روستایی مطالعه موردی: دهستان ایج(شهرستان استهبان)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر توسعه و تقویت شهرهای کوچک همواره بعنوان راهبردی برای توسعه منطقه ای و روستایی مورد توجه قرار گرفته و چنین بیان می شود که این شهرها بعنوان مکانهای مرکزی، بیشترین روابط را با سکونتگاههای روستایی اطراف خود برقرار می سازند، لذا پتانسیل آنرا دارند تا در توسعه نواحی روستایی ایفای نقش کنند. در ایران در پی سیاست تبدیل روستاها به شهر بسیاری از نقاط روستایی به شهر ارتقاء یافته و در نظام سلسله مراتب سکونتگاهی بعنوان شهرهای کوچک بشمار می آیند. از جمله این شهرها شهر کنونی ایج واقع در شهرستان استهبان(استان فارس) است که در سال 1381 به نقطه شهری ارتقاء یافته است. لذا در پژوهش حاضر تلاش گردیده به این سوال کلیدی پاسخ داده شود که « آیا ارتقاء ایج به نقطه شهری توانسته نقش موثری در توسعه نواحی روستایی دهستان داشته باشد؟». روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها مبتنی بر روش اسنادی و میدانی است. جامعه آماری پژوهش خانوارهای ساکن در روستاهای دهستان ایج است که با بهره مندی از روش کوکران تعداد 270 خانوار بعنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج بدست آمده نشان از آن دارد که ارتقاء ایج به نقطه شهری توانسته نقش موثری در توسعه روستاهای این دهستان داشته باشد که البته در خصوص نقش شهر بر شاخص های مورد در بین روستاها تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که بین مراجعه و ارتباط روستائیان به شهر ایج با ارزیابی آنها از نقش این شهر در توسعه روستایی و نیز رضایت مندی آنها از شهر شدن ایج، رابطه معنادار مستقیم آماری وجود دارد.
نقش سرمایه ی اجتماعی در توسعه ی پایدار محلی (مورد مطالعه: محله ی نارمک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسست در ساختار فضایی اجتماعی شهرها در روند برنامه های توسعه ای حاضر، رشد فزاینده شهرنشینی و تغییر در ماهیت و پیچیدگی مسائل شهری، موجب ناکارآمدی برنامه ریزی و مدیریت شهری در مقیاس کلان شده است. این امر ضرورت توجه به سطوح پایین تر و داشتن نگاه از پایین به بالا را به منظور حل پایدار مسائل شهری، بیش از پیش آشکار ساخته است. در این راستا توجه به سرمایه های اجتماعی به عنوان دارایی که در میان اجتماعات این سکونتگاه ها جاری است، راه حلی مناسب برای دستیابی به مؤلفه های توسعه ی پایدار این محلات به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر تبیین توسعه ی پایدار محلی و مؤلفه های آن و تأثیر سرمایه ی اجتماعی به عنوان رویکرد دارایی مبنا در دستیابی به پایداری در سطح محله ی نارمک تهران است. روش شناسی تحقیق، رویکرد کمی تحلیلی است. در بخش مبانی نظری و ادبیات موضوع از روش اسن ادی استف اده گردید و از روش های میدانی و پیمایشی مانند تهیه ی پرسش نامه استفاده شده است. برای برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۳ نفر از ساکنان محله ی نارمک با استفاده از نمونه گیری تصادفی برای توزیع پرسشنامه انتخاب شدند. فرضیه ی تحقیق بر این استوار است که بین سرمایه ی اجتماعی موجود در اجتماعات محلی و توسعه ی پایدار محلی ارتباط معناداری وجود دارد. شاخص های مورد بررسی از مطالعات و تجربیات داخلی و خارجی استخراج گردید و با روش پیمایش و تحلیل پرسشنامه در محله ی نارمک شهر تهران مورد سنجش قرار گرفته است. برای تعیین ارتباط بین سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار از آزمون همبستگی پیرسون بین مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار محلی استفاده گردید. نتایج پژوهش بیانگر این امر است که مقدار ضریب پیرسون در بین تمامی مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار بیش از ۹۲/۰ است. که این امر بیانگر رابطه ی مثبت و معناداری میان مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی پایدار محلی است.
فعالیت در تشکل های تولید ورمی کمپوست، راهکاری برای توانمندسازی زنان روستایی: مطالعه موردی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکل های زنان، چنانچه به دور از تبعیض و در پرتو مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان شکل گیرد، در تحقق عدالت اجتماعی بسیار مؤثر خواهد بود. تولید ورمی کمپوست توسط تشکل های زنان روستایی از طرح های سازمان جهاد کشاورزی و به ویژه دفتر امور زنان روستایی و عشایری بود که اهداف گوناگون را دنبال می کرد. پژوهش حاضر در 1391 به منظور شناخت پیامدهای فعالیت در تشکل های تولید ورمی کمپوست برای جامعه روستایی در استان فارس و با جامعه آماری 23 تن از زنان عضو تشکل به روش گلوله برفی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از مهم ترین تأثیرات این تشکل های زنان بر جامعه روستایی ارتقای سطح آگاهی زنان و نیز افزایش اعتماد متقابل بین آنهاست؛ همچنین، از مهم ترین پیامدهای فعالیت در این تشکل ها برای زنان روستایی افزایش اعتماد به نفس و تقویت روحیه رهبری است؛ حذف نقش واسطه ها و ایجاد اشتغال نیز از جمله پیامدهای اقتصادی فعالیت در این گونه تشکل ها به شمار می روند. در پایان مقاله، نکاتی کاربردی از جمله ترویج کارآفرینی زنان در تشکل ها و ارائه آموزش های لازم به تسهیل گران و زنان روستایی پیشنهاد می شود.
ظرفیت سازی اجتماعات محلی به مثابه ی رویکردی در توانمندسازی نهادهای اجتماعی
حوزههای تخصصی:
ظرفیت اجتماعات محله ای رویکردی سیستماتیک بر مبنای مقیاس زمان بندی است که دربرگیرنده ی رهبری، قلمرو اجتماعی، فعالیت های فردی، تغییرات سازمانی و نهادی است تا رفاه افراد، سازمان ها و اجتماعات محلی را پایه ریزی نماید. هر فرایندی از ظرفیت سازی می باید ارزش ها را تشخیص دهد و بر پایه ی مهارت های موجود، دانش و استعدادهای مردمی شکل بگیرد. برخی محققان بر این باورند که ظرفیت اجتماعات می تواند به عنوان ابزاری برای حمایت از مسائل مرتبط با ساختارهای پیش روی اجتماعی و انسانی، ابزار اجتماعی برنامه ریزی و ابزاری جهت توانمندسازی به کار رود. برخی دیگر مشخصاً فرایند ظرفیت سازی اجتماعات محلی را در تغییرات سیستمی و ساختاری وسیع تری در نظر می گیرند؛ حال آنکه عده ای دیگر معتقدند که این مفهوم و تغییراتش تنها در سطح «اجتماعات محلی» قابل اجراست. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی ضمن مرور ادبیات نظری مطرح در این زمینه و ریشه های نظری آن با هدف تبیین مفهوم ظرفیت اجتماعات محلی و ارزیابی کیفی آن، تجاربی از مدل های اجرایی را مورد بررسی قرار داده شود و در نهایت با ارزیابی قلمروهای ظرفیت سازی و طبقه بندی آنان در حوزه های مشخص، به تدوین شاخص های مرتبط در اجتماعات محلی با در نظر گرفتن سطح تحلیل بپردازد. نتایج بررسی ها نشان داد که این رویکرد تأثیر قابل توجهی بر توانمندسازی افراد و گروه ها از طریق مشارکت و درگیر کردن ذی نفعان به وسیله ی پذیرش برنامه های مشخص در اجتماعات محلی، ارتقای مهارت و دانش، افزایش پیوندهای اجتماعی و ارتباطات با استفاده از مباحثه ها در اجتماعات محلی و بسیج منابع به منظور رفع نیازهای مربوط به اجتماعات محلی برجای می گذارد.
مؤلفه های اقتصادی شرکت های تعاونی تولید کشاورزی از دیدگاه دست اندرکاران: چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاونی های تولید کشاورزی، با بیش از پنج دهه قدمت، از نظام های بهره برداری باسابقه کشور بوده که در روند انجام فعالیت ها و برنامه های خود با چالش ها و مشکلات فراوان روبه رو شده است. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی مؤلفه های اقتصادی شرکت های تعاونی تولید کشاورزی از دیدگاه دست اندرکاران بود. جامعه آماری تحقیق را اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاونی تولید شش استان دربرمی گرفت. حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 79 نفر تعیین شد. نتایج رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی نشان داد که از میان متغیرهای مورد مطالعه، سازگاری فناوری های به کارگرفته شده در تعاونی، کمک های فنی و اعتباری دولت، عرضه کود و سم و تأمین نهاده های مورد نیاز کشاورزان، بیمه کشاورزی (از جمله زراعی، دامی، و شیلاتی)، اعتبارات یکپارچگی اراضی، تأمین حامل های انرژی، و خرید تضمینی محصولات تولیدی در دستیابی به اهداف شرکت های تعاونی تولید مؤثرند؛ همچنین، کم توجهی به شرکت های تعاونی در طرح هدفمند کردن یارانه ها، کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش، عدم همکاری بانک ها در زمینه تسهیلات تکلیفی و بالا بودن سود تسهیلات بانکی برای تشکیل شرکت های تعاونی از جمله موانع و مشکلات پیش روی این شرکت ها شناخته شدند. عمل به بند «و» ماده 143 و ماده 146(1) برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور در راستای توسعه فعالیت تعاونی های تولید از پیشنهادهای پژوهش حاضر است.
محاسبه خط فقر خانوارهای روستایی ایران بر اساس بعد خانوار، 1390-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر روستایی چالش اساسی اکثر کشورهاست و کاهش آن مهم ترین هدف توسعه پایدار به شمار کی رود. در مطالعه حاضر، خط فقر روستایی بر اساس بعد خانوار طی سال های 1385 تا 1390 با استفاده از داده های خام طرح هزینه - درآمد خانوار محاسبه شد. برای پیشبرد این هدف، ویژگی های خانوار از قبیل سن، جنسیت، وضعیت شغلی و تحصیلات در تابع مطلوبیت خانوار مدل سازی شد و پس از استخراج تابع مخارج غیرمستقیم از تابع مطلوبیت استون- گیری با مجموعه اطلاعات 416519 خانوار روستایی طی 1370 تا 1390، از دو روش رگرسیون غیرخطی و پانل دومرحله ای، خط فقر مطلق و نسبی روستایی به ازای بعد خانوار (یک تا ده نفره) برآورد شد. نتایج برآورد نشان داد که توجه به ویژگی های اقتصادی- اجتماعی خانوارهای روستایی به ویژه بعد خانوار الزام اساسی محاسبات مربوط به خط فقر روستایی است و اثر بعد خانوار بر خط فقر به صورت «از پیش تعیین شده» و «سرانه» موجب ایجاد تورش برآورد خط فقر خانوارهای روستایی می شود.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی اجرای طرح خروج دام از جنگل مطالعة موردی: مهاجران روستای ینقاق از توابع شهرستان گالیکش در استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل تخریب جنگل ها روستاییانی هستند که از درختان جنگل برای خانه سازی، سوخت و تعلیف دام ها استفاده می کنند. در سال 1370 مراحل خروج دام از جنگل و کوچ چهار روستای واقع در جنگل از توابع شهرستان گالیکش شروع شد. این طرح، باعث بیرون آمدن چهار روستای مجاور یکدیگر (تقریباً 50 خانوار روستایی) از جنگل و اسکان مجدد در حاشیة روستای ینقاق و در محله ای شد که در عرف به آن شهرک منابع طبیعی می گویند. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی از نوع تولید نظریة زمینه ای است که در چارچوب نظریة اصلی توسعة پایدار و توانمندسازی که از مهم ترین زیرشاخه های اجتماعی آن است، شکل گرفت و در آن از طرح پانل واپس نگر استفاده شد. در این پژوهش، با استفاده از رویکرد ارزیابی تأثیر اجتماعی (اتا)، مؤلفه های اصلی توانمندسازی در اجتماع بررسی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که عرضة خدمات زیربنایی مهم ترین عامل توانمندساز و رضایت بخش نزد کوچ کنندگان بوده و درآمد حاصل از اشتغال ایجادشده برای خانواده ها نسبتاًًًًً مناسب است. پایبندنبودن دولت به وعده های خود به ویژه در ایجاد دامداری صنعتی و تعاونی روستایی و کم شدن زمین های کشاورزی و دام ها و ازدست دادن خودکفایی نسبی جنگل نشینان، در کنار برنامه ریزی نکردن برای اشتغال نسل دوم کوچ کنندگان و آسیب های اجتماعیِ به وجودآمده، از مهم ترین دلایل نارضایتی های موجود است. درپایان، انتزاع «ترس ناشی از تعلیق» برای توضیح مقوله های اصلی کشف شده در مصاحبه ها به دست آمد که قدرت تبیین طیف وسیعی از کنش های کوچ کنندگان، خصوصاً نسل اول آنها را دارا بود.
ساختار طبقاتی جامعه ی ایران و روند تحولات آن فاصله سال های ۱۳۳۵ الی ۱۳۹۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمعیت ده سال به بالای جامعه ی ما در طول سال های دهه ی ۱۳۳۰ تاکنون نزدیک به پنج برابر شده؛ در همین مدت تعداد شاغلان کشور کمتر از سه و نیم برابر شده است. نسبت جمعیت شاغل به جمعیت ده سال به بالای کشور شاخص دیگری است که هرچه به عدد یک نزدیک تر شود، نشانگر سلامت ساختار اقتصادی جامعه است، و برعکس. این مقیاس در فاصله سال های ۱۳۳۵ الی ۱۳۵۵ هرچه بیشتر از عدد «یک» دور شد و از ۴۶/۰ به ۳۳/۰ تنزل یافت. این شاخص در فاصله سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۰ با فراز و فرود مواجه شد؛ اما در نهایت با کمی کاهش به ۳۲/۰ رسید. شکاف عظیم، درازمدت و تا حدی فزاینده میان افراد شاغل و شاغلان بالقوه، نشانگر بیماری مزمن و ساختاری اقتصادی است؛ وضعیتی که برای همه ی طبقات اجتماعی و بخصوص طبقات فرودست جامعه موجب خسران است. ما به ازای طبقاتی چنین روندی در عدم تناسب رشد طبقات مختلف اجتماعی بازتاب می یابد. جامعه ی ما در این سال ها پس از پشت سر گذاردن مرحله ی معیشتی تولید در دوره ی قبلی تاریخی خود، در حال قوام دهی مراحل مختلف مناسبات کالایی و سرمایه دارانه بوده است. شرایطی که باید در آن دو طبقه ی اصلی و برسازنده ی این مناسبات (طبقه ی سرمای ه دار و طبقه کارگ ر) هرچه بیشت ر تق ویت می شدند و در مقابل طبقه ی خرده بورژوازی تحلیل می رفت. ولی روند امور برخلاف انتظار پیش رف ت. در جوام ع پیشرفته نیز روند عمومی در طول زمان به سمت کاهش تعداد طبقه ی سرمایه دار و طبقه ی کارگر بوده است؛ اما جوامع مذکور با استفاده از انقلاب فن آورانه، عقلایی کردن هرچه بیشتر سازمان کار و بالا بردن بازدهی نیروی کار به تدریج با بالا بردن رفاه در جامعه به این جایگاه ارتقا یافته اند. اما جامعه ما عمدتاً به سبب وجود درآمدهای نفتی و تکیه بر کالاهای وارداتی، با آهنگی سریع به قعر چنین مرتبه ای سقوط کرده است. قشر مهمی از طبقه ی خرده بورژوازی، بزرگترین طبقه ی جامعه ما، غیر مولد بوده و مشغول رتق و فتق توزیع کالاهای مصرفی وارداتی است. وضعیتی که با قشر مهم دیگر این طبقه، قشر خرده بورژوای تولید کننده، در تضاد است. شکل گیری و قوام یابی قشر سرمایه دار رانتی، معضل دیگر نظام طبقاتی در جامعه ی ماست. در این نوشته به دگرگونی ساختار طبقاتی جامعه مان و قشربندی درونی طبقات آن در فاصله ی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ پرداخته شده تا الگوی تحول طبقات و آسیب های مزمن آن مشخص شود.
تأثیر کیفیت محیطی محلات مسکونی بر سلامت ساکنان در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت به وضوح تابعی از شرایط اقتصادی،اجتماعی و جغرافیایی است. در این میان کیفیت محله ی سکونت افراد چه از بعد اجتماعی و چه از بعد فیزیکی از تعیین کننده های مهم سلامت محسوب می شود. امروزه علم پزشکی هم بر نقش بی چون و چرای نیروهای اجتماعی در تعیین الگوهای بیماری رایج در هر جامعه و ساختاردهی به آن تأکید می ورزد. اعتقاد بر آن است که هر گونه مداخله ی موفق به منظور ارتقای سطح سلامتی و بهداشت بدون شناخت محیط اجتماعی و مکانی امکان ناپذیر است. این تحقیق با هدف شناسایی تأثیر کیفیت زندگی محله ای بر سلامت عمومی ساکنان انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری کلیه ی ساکنان محلات شهر کرمان می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین آنها نمونه ای ۳۵۰ نفری انتخاب شد و ابزار پژوهش پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که آنچه که در یک محله می تواند پیش بینی کننده ی سطح سلامت ساکنان باشد به ترتیب عبارت است از: مخاطرات شهری، دسترسی به امکانات و تسهیلات شهری، وجود تعاملات و رویارویی های اجتماعی و مسؤولیت پذیری در قبال محله و ساکنان.
بررسی میزان مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان بندرعباس و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، با هدف «بررسی مسؤولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر آن» انجام شده است. چارچوب نظری مقاله با استفاده از نظریه های دورکیم، پارسونز، بوردیو ،پاتنام و زتومکا تدوین شده است. روش تحقیق ، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شهروندان (۱۸سال به بالای) شهر بندرعباس بوده اند. نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسؤولیت پذیری اجتماعی مردم شهر بندرعباس ۶/۶۱ و در مجموع بالاتر ازحد متوسط می باشد. میزان مسؤولیت پذیری شهروندان در ابعاد اقتص ادی، سیاسی، اجتماع ی، فرهنگ ی و زیست محیطی متفاوت است. کمترین مسؤولی ت پذیری مردم بندرعب اس در بُعد سیاسی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، مؤید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیرهای مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی به میزان۲۳۵/۰، اعتماد اجتماعی به میزان ۲۶۱/۰، دین داری به میزان ۲۴۶/۰- را با مس ؤولیت پذیری اجتم اعی نشان می دهد. از میان مؤلفه های متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد تأثیری روی مسؤولیت پذیری اجتماعی نداشت، اما نوع شغل و تحصیلات با مسؤولیت پذیری اجتماعی ارتباط داشتند.در این بین، متغیر اعتماد اجتماعی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسؤولیت پذیری اجتماعی به میزان ۲۹۱/۰ داشته است.
بررسی مدیریت ضایعات و بقایای محصولات باغی : مطالعه موردی روستای منصورآقایی شهرستان روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کیفی حاضر، با هدف تعیین روش های مناسب مدیریت ضایعات و بقایای باغی در شهرستان روانسر استان کرمانشاه، در سال های 90-1389 انجام شد. افراد مورد مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ گردآوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق با گروه های متمرکز و تحلیل داده ها نیز به روش نظریه بنیانی صورت گرفت. یافته ها حاکی از آن است که از دیدگاه باغداران، کمبود آگاهی و تجربه باغدار، آفت و بیماری، شرایط نامساعد محیطی، مشکلات مالی، و کمبود کارگر از تبیین کننده های ضایعات به شمار می روند؛ همچنین، بخشی از ضایعات به همراه بقایای تولیدی برای تغذیه دام، حاصل خیزی خاک و تأمین سوخت استفاده و مقداری هم دفع می شود، در حالی که این مواد دفعی قابلیت استفاده برای تولید انواع کمپوست را داراست.
تحلیل انتخاب سیاست های مختلف یارانه کود بر اساس دید گاه گندم کاران منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، از معیار برتری تصادفی درجه اول و دوم و نیز کارآیی تصادفی با توجه به یک تابع برای انتخاب نوع سیاست پرداخت یارانه کود از دیدگاه کشاورزان گندم کار منطقه سیستان استفاده شد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه در سال زراعی 90-1389 انجام و شش سیاست برای انجام تحقیق طراحی شد. کشاورزان به سه گروه خرده پا، متوسط و بزرگ مالک تقسیم بندی شدند. سپس، بر اساس معیارهای برتری تصادفی و رفتار مخاطره گریزی هر گروه از کشاورزان، دیدگاه آنها در انتخاب نوع سیاست پرداخت یارانه کود بررسی شد. در نهایت، محاسبه تفاوت میانگین مقادیر معادل اطمینان در کشاورزان خرده پا، متوسط و بزرگ مالک نشان داد که با افزایش اندازه مزرعه به دلیل بالاتر بودن ارزش ذهنی سیاست پرداخت یارانه مستقیم کود در بین کشاورزان بزرگ مالک، این کشاورزان حساسیت بیشتری به حذف یارانه ها نشان می دهند.