موضوع نوشتار حاضر، جایگاه نظریه تلفیقی پی یر بوردیو در گستره علوم اجتماعی است. بدین منظور، ابتدا، فلسفه رابطه ای به عنوان فلسفه پشتیبان این نظریه و پل رابط عین گرایی و ذهن گرایی طرح می گردد. سپس سابقه نظریه میدان های اجتماعی در نظریه میدان های فیزیکی و میدان های روانی تعقیب می شود. پس از آن، نظریه عمل پی یر بوردیو به عنوان مرکز ثقل جامعه شناسی رابطه گرایانه با توسل به مفاهیم نوبنیادی همچون منش و میدان تشریح می گردد. در این مرحله تلاش می شود ذات دیالکتیکی این مفاهیم و توقف وجودی شان نسبت به هم نشان داده شود. بدین ترتیب، توصیف مفاهیم منش و میدان معطوف به دریافت نظریه عمل به عنوان یک دستگاه نظری قدرتمند است، که توانایی تبیین عمل در عرصه های مختلف را دارد. مطالعات بوردیو و شاگردانش بارها این توانایی را نشان داده، ضمن آنکه با هضم انتقادات صاحب نظران علوم اجتماعی به توسعه هر چه بیشتر این برنامه تحقیقاتی جایگرین کمک نموده اند
سهم نظری کلیفورد گیرتز در شکل دادن به انسان شناسی جدید بسیار فراتر از انسان شناسی امریکا و از حوزه خاص او یعنی انسان شناسی تفسیری و تحلیل فرهنگ های گروهی از جوامع آسیای شرقی و شمال آفریقا بسیار فراتر می رود. گیرتز، نوآوری های خاصی را در روش شناسی انسان شناسی به وجود آورد و در عین حال از خلال آثار خود توانست نشان دهد که چگونه می توان رویکرد اتیک را با مشاهده مشارکتی در جامعه ای بیگانه با پژوهشگر سازش داد. از این لحاظ شاید بتوان کار گیرتز را در تداومی منطقی (اما از جنسی کاملا متفاوت) با کار برونیسلاو مالینوفسکی به حساب آورد. به همین دلیل نیز باید تاکید داشت که آثار کلیفورد گیرتز در کنار آثار پیر بوردیو در طول دو دهه اخیر بیشترین استنادها را در نزد انسان شناسان سراسر جهان برانگیخته است. در مقاله کنونی تلاش شده است که سهم نظری گیرتز در انسان شناسی تشریح شده و در این میان بر یکی از دیدگاه های اساسی او، یعنی دیدگاه او نسبت به پدیده دین تاکید شود. این دیدگاه به شدت تحت تاثیر فیلسوفانی چون ویتگنشتاین قرار دارد، اما گیرتز برای ارایه تحلیل خود از مدلی نظری استفاده می کند که می تواند در بسیاری از زمینه های دیگر فرهنگی نیز راهگشا باشد