فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندیشه مشارکت سیاسی از آنجا شکل گرفت که مردم حق تعیین سرنوشت خود را دارند و به نوعی باید قدرت مهارنشدنی حاکمان در رأس هرم قدرت را محدود کرد، چه دولت نماینده مردم است و باید پاسخگوی مردم خود هم باشد. تجلی این تحدید قدرت حاکمان در گرو مشارکت شهروندان در سرنوشت خود بوده است. این تحقیق با توجه به تأکید زیاد دین مبین اسلام بر کار گروهی و مشارکت در امور جامعه؛ به دنبال بررسی رابطه بین میزان دینداری و مشارکت سیاسی است. این مطالعه، به شیوه پیمایشی بر روی 400 نفر از شهروندان شهر کرج، به عنوان نمونه اجرا شد که نتایج تحقیق نشان از این دارد که بین دینداری و مشارکت سیاسی رابطه معناداری وجود دارد که با توجه به آزمون همبسنگی پیرسون بین ابعاد مناسکی، پیامدی، اعتقادی و تجربی دینداری با مشارکت سیاسی رابطه مثبتی برقرار می باشد. همچنین نتایج آزمون ضریب همبستگی چندگانه نشان می دهد که همبستگی متوسطی بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته وجود دارد. ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 243/0 نشان می دهد که حدود 5/24 درصد از تغییرات متغیر وابسته مشارکت سیاسی توسط متغیرهای مستقل تحقیق تبیین می شوند. نتایج این آزمون حاکی از آن است، بعد مناسکی و بعد پیامدی دینداری بیشترین سهم معنی دار را در پیش بینی پراکندگی مشارکت سیاسی دارا می باشند.
پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک عشق ورزی و باورهای ارتباطی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶۰
107-87
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در آستانه هزاره سوم، خانواده به عنوان مهم ترین رکن جامعه است که تعهد زناشویی در آن باعث حفظ پایداری و سلامت نظام آن می شود. بنابراین بررسی عواملی که در حفظ تعهد زناشویی نقش دارند از اهمیت بسیاری برخوردار می شود. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی نقش سبک عشق ورزی و باورهای ارتباطی در پیش بینی تعهد زناشویی است. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که در بین 108 نفر از کارکنان متأهل دانشگاه آزاد واحد اراک با نمونه گیری در دسترس اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه باورهای ارتباطی، پرسشنامه سبک عشق ورزی و پرسشنامه تعهد زناشویی استفاده شد. یافته ها: سبکهای عشق ورزی رمانتیک، جنون آمیز و فداکارانه پیش بینی کننده های تعهد زناشویی بودند و از بین باورهای ارتباطی غیرمنطقی نیز باور به تخریب کنندگی مخالفت پیش بینی کننده های تعهد زناشویی بود. بحث: از آنجا که تعهد به عنوان یک تصمیم برای ادامه زندگی زناشویی محسوب می شود لازم است به زوجها کمک شود تا بدانند ارتباط، مجموعه ای از مهارتهاست که می توان آن را یاد گرفت و از این طریق احساس تعهد زناشویی را در خود رشد و تقویت نمایند و در نتیجه به ثبات و پایداری خانواده کمک کنند.
سنجش توسعه یافتگی شهرستانهای استان یزد با مدل HDI و TOPSIS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶۰
229-203
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از موضوعات مطرح شده اخیر در فرهنگ برنامه ریزی، نابرابری توسعه است. این نابرابری حاصل عوامل متعدد بوده، که سبب رشد ناهمگون و نامتعادل نواحی می شود. موضوعی که بازتاب آن را در چشم انداز جغرافیایی شهرها می توان یافت. لذا در برنامه ریزیها چگونگی توسعه در شاخصها و مکانهای مختلف از جمله مباحث مهم و اساسی به شمار می رود. در مقابل این توسعه، محرومیت و تنگناها قرار دارد؛ بنابراین ابعاد گوناگون و پیچیدگی موضوع، ضرورت شناخت میزان توسعه و محرومیت را بیان می کند. روش: پژوهش حاضر دارای ماهیت کاربردی و ترکیبی از روش های تحقیق توصیفی - تحلیلی می باشد. لازم به ذکر است هدف کلی پژوهش، شناسایی توانمندیها و محدودیتهای توسعه یافتگی در شاخصهای اجتماعی - اقتصادی استان یزد بوده؛ که با دیدگاه آمار فضایی مورد بررسی قرار گرفته است. برای تحلیل داده ها نیز، از نرم افزارهای Grafer، GIS و Excel در قالب مدل HDI و TOPSIS استفاده شده است. یافته ها: شهرستانهای خاتم، میبد و صدوق محروم ترین و مرکز استان (یزد) توسعه یافته تر از دیگر شهرستانهای استان است و به لحاظ آماره TOPSIS شهرستان یزد توسعه آن برابر 973/0% و میزان TOPSIS شهرستان خاتم با میزان 017/0% به ترتیب بیشترین و کمترین و همچنین آماره HDI شهرستان یزد برابر 26/0% به عنوان توسعه یافته ترین و HDI شهرستان خاتم برابر 1 به عنوان فقیرترین شهرستان استان است. همچنین میزان HDI شهرستانهای طبس و مهریز به ترتیب برابر 56/0 و 59/0% بوده که نشان دهنده سطح میانه توسعه و فقر در میان دیگر شهرستانها است. بحث: براساس نتایج مدلهای مورد نظر توزیع (زیرساخت، امکانات، خدمات و غیره) در شهرستانهای استان بیانگر ناهماهنگی و ناتوانی جغرافیایی مناطق است. براین اساس میزان توسعه و توسعه نایافتگی تفاوت آشکاری را بین مناطق استان نشان می دهد. درنتیجه این تفاوتها تهیه و اجرای برنامه ها و طرحهای هدفمند برای توسعه یکپارچه و متوازن لازم است.
تحلیل پیش برندههای مشارکت و تأثیر آن ها بر عملکرد اقتصادی صندوق اعتبارات خُرد زنان روستایی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزههای تخصصی:
برنامه های اعتبارات خُرد از رهیافت های مهم فقرزدایی در سال های اخیر است که با ایجاد و گسترش فعالیت های درآمدزا به ویژه برای زنان کم درآمد، توسعه جوامع محلی را تسهیل می کند. نقش مشارکت و مؤلفه های پیش برنده ی آن، بر بهبود عملکرد صندوق اعتبارات خُرد غیر قابل انکار است. جامعه آماری پژوهش را اعضاء صندوق های اعتباری خُرد بخش مرکزی شهرستان جیرفت تشکیل دادند (125N=)، که با توجه به محدود بودن حجم نمونه به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامة محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان مربوطه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفا ی کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (71/0 تا 92/0). به منظور بررسی و برازش متغیرهای نهفته و آزمون فرضیه های پژوهش، از روش مدل سازی معادله ساختاری با نرم افزار LISRELver8.54 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، پایایی و برازش متغیرهای نهفته پژوهش را تأیید کرد. نتایج مدل سازی معادله ساختاری، نیز نشان داد که، ضریب های مسیر استاندارد شده، بین مؤلفه های سیاستی-حمایتی (40/0,γ=13/4t=)، آموزشی (30/0,γ=70/3t=) و اجتماعی (32/0,γ=01/2t=) اثر مثبت و معنی داری بر عملکرد اقتصادی صندوق ها دارند. همچنین ضریب تبیین نشان داد که، 66 درصد از تغییرات واریانس دیدگاه زنان در مورد عمکلرد صندوق های اعتباری خُرد، توسط پیش برنده های مشارکت تبیین می شود. پیشنهاد می شود از همان ابتدای راه اندازی تا محله واگذاری امور صندوق به مردم محلی، از مشارکت و نظرات خبرگان، معتمدین محلی، تسهیلگران زن و کارآفرینان زن موفق کمک گرفته شود، تا بتوان عملکرد صندوق های اعتباری مورد مطالعه را در تمام ابعاد بهبود بخشید.
فهم تجربه ی زیسته ی دانشجویان غیر مذهبی از طرد و پذیرش (مورد مطالعه: دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
155 - 178
هدف اصلی این پژوهش فهم چگونگی و دلایل غیر مذهبی شدن برخی از دانشجویان با نگاه به زیست جهان آنان است که چارچوب مفهومی این تحقیق شامل نظریات برگر و هابرماس است. رویکرد روشی این تحقیق کیفی است لذا برای گردآوری دادهها از تکنیک های مصاحبه ی نیمه ساخت یافته عمیق، اپیزودیک؛ و تکنیک مشاهده و در تحلیل دادهها از روش نظریه مبنایی استفاده گردید. نمونه ی این تحقیق، شامل 23 نفر از دانشجویان گرایشهای علوم اجتماعی تحصیلات تکمیلی می باشند. نتایج گویای آنست که مجموعه شرایطی اولین جرقه های تغییر در عقاید را ایجاد کرده اند. این تغییرات با توجه به دو تجربه ی مدارا و طرد شدگی تقویت می شوند لذا غیر دینداران در واکنش دست به اتخاذ استراتژیهایی همچون فاصله گیری، مدارای اجباری، مقابله به مثل و... می زنند و همچنین از پیامدهای غیر مذهبی شدن می توان از عدم آرامش، احساس محرومیت، خشونت، انگ زنی، خود سانسوری و... نامبرد.
بررسی میزان گرایش به قانون گریزی و رابطه آن با میزان مشارکت اجتماعی و میزان کنترل اجتماعی در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی ممکن است در قانونمند بودن افراد و یا گریز آن ها از موازین قانونی در جامعه تأثیرگذار باشند. هدف این مقاله بررسی میزان گرایش به قانون گریزی و رابطه آن با میزان مشارکت اجتماعی و میزان کنترل اجتماعی است. پژوهش با روش پیمایش و در مورد ساکنان 45-18 ساله شهر یاسوج انجام شده است. با استفاده از جدول لین و روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای- چند مرحله ای، 381 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان مشارکت اجتماعی و گرایش به قانون گریزی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ در حالی که بین میزان کنترل اجتماعی و متغیر وابسته رابطه معنادار وجود ندارد. بین استفاده از رسانه های جمعی و گرایش به قانون گریزی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، مردان و افراد مجرد،نسبت به زنان و افراد متأهل گرایش بیشتری به قانون گریزی، داشته اند. در مجموع، متغیرهای تحقیق، 4/23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
بررسی تصور شهروندان از شهر دزفول با تاکید بر عوامل نشانه ای و اجتماعی حاکم بر شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر که شهرهای جهان در بازار پرزرق وبرق جهانی باهم رقابت می کنند مسئله تصویرسازی شهری اهمیت زیادی یافته است. هدف این تحقیق بررسی تصور شهروندان از شهر دزفول با تأکید بر عوامل نشانه ای و اجتماعی حاکم بر این شهر می باشد. روش تحقیق و گردآوری مطالب پیمایشی، توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری موردبررسی، مردم شهر دزفول می باشند. برای این منظور از روش نمونه گیری تصادفی با حجم 384 نفر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار نمادین این شهر شدیداً تحت تأثیر سه گروه از نشانه های شهری تاریخی، مذهبی و دفاع مقدس می باشد. هر یک از نشانه های فوق گفتمان خاصی را نمایندگی می کنند. مدیریت شهری سعی در معرفی دزفول به عنوان شهری تاریخی، مقاوم و جنگ زده دارد؛ اما مردم این شهر را تاریخی و مذهبی تصور می کنند. در این رابطه دو گروه قابل شناسایی می باشند. گروه اول کسانی هستند که در متن شهر قرار داشته، دزفول را شهری تاریخی می دانند و از آن اصالت و هویت طلب می کنند. گروه دوم که اغلب در حاشیه ماندگان شهر هستند، دزفول را شهری مذهبی تصور می کنند. درواقع کسانی که احساس تعلق چندانی به تاریخ به عنوان پشتوانه هویتی گروه اول ندارند، برای اینکه پشتوانه هویتی مستقلی برای خود بسازند و دست به غیر سازی با آنان بزنند، مذهب را به عنوان پشتوانه هویتی خود در زندگی شهری برگزیده اند.
رابطه ی فضاهای اقتصادی شهری و شبکه های اجتماعی: بررسی تاثیر میدانهای میوه و تره بار و هایپراستار بر تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگونه مداخله در شهر اثرات مثبت و منفی زیادی بر ابعاد مختلف زندگی شهروندان مانند کیفیت زندگی، سرمایه ی اجتماعی و... خواهد داشت. میدان های میوه و تره بار و هایپرمارکت ها نیز به عنوان پروژه های اقتصادی نوعی مداخله در زندگی شهری محسوب می شوند. تا کنون در ایران مطالعات منسجمی در باره ی سنجش تأثیرات مثبت و منفی این پروژه ها بر شبکه های اجتماعی محلی صورت نگرفته است. بر این اساس مساله ی پژوهش حاضر این بود که اثرات میدان های میوه وتره بار و هایپرمارکت در اجتماع محلی و بویژه در مناسبات و تعامالت اجتماعی محله ای مورد سنجش قرار دهد. در این پژوهش از دو روش بررسی اسنادی و پیمایش استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی محقق ساخته است که از اعتبار صوری برخوردار است. جامعه ی آماری مراجعان به میدان میوه شهران و هایپراستار واقع در منطقه ی پنج شهر تهران است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 380 نفر به دست آمد و دسترسی به افراد نمونه با نمونه گیری سیستماتیک صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل نیز از آزمونهای تی مستقل و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج آزمون تی مستقل حاکی از آن است که تعاملات اجتماعی در دو فضای میدان های میوه وتره بار و هایپراستار متفاوت است. به بیان دیگر شهروندان بر این باورند که بازارهای محلی میدان های میوه و تره بار تقویت کننده ی تعاملات اجتماعی است. در نهایت تعاملات در قالب شبکه های واقعی اجتماعی خود به عنوان بستری است که سرمایه ی اجتماعی سطح محله ای در آن متولد می شود.
گفتمان معرفةالنفس و ریاضت در سبکزندگی اشراقی عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان از دیرباز برای رسیدن به سعادت و کمال، دستیابی به اهداف فردی و اجتماعی و غلبه بر مشکلات مادی و غیرمادی در جستوجوی سبکزندگی مطلوب بوده است. سبکزندگی مجموعهای از امور نظاممند و همگرا از زندگی انسانی اعم از بعد فردی، اجتماعی مادی و معنوی است. این امور نظیر بینشها، گرایشها، رفتارهای درونی، رفتارهای بیرونی در حوزههای فرهنگی، دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که میتوان از همه آن امور، الگویی را استخراج کرد و ارائه داد. بنابراین سبکزندگی، فرآیندی است که با تمام ابعاد و زوایای حیات انسان ارتباط دارد.
فرازمندترین و جامعترین سبکزندگی، برنامهای است که از تعالیم الهی و آموزههای وحیانی استخراج شده باشد. در این راستا دانشوران مسلمان نیز متناسب با رویکرد علمی- فلسفی و آموختههای خود از اسلام و یافتههای خود به ارائه برنامه زندگی اقدام کردهاند. شیخ اشراق طبق آموختههای خود از اسلام و یافتههای شهودی و باطنی خود، دستورالعملهایی را برای رسیدن به حیات معنوی و زندگی مطلوب بیان کرده است. آشکار است که سبکزندگی، بیشتر به رفتار میپردازد؛ ولی تعیین این رفتار در سایهاندیشهها، باورها و یافتههاست. بنمایه سبک زندگی اشراقی- عرفانی، دو امر بسیار مهم است که ما آن را با عنوان گفتمان «معرفةالنفس» و «ریاضت» مطرح میکنیم.
این مقاله میکوشد پایه و اساس سبکزندگی اشراقی را تبیین کند. این پایه، خودشناسی و معرفهالنفس است و نردبانش ریاضت و سیر و سلوک معنوی و باطنی است. همچنین تلاش ما بر این است که تاروپود، ماهیت و حقیقت این دو را از نگاه شیخ اشراق با استناد به آثار وی توضیح دهد. این نوشتار در پایان به نمونههای عینی ریاضت اشاره میکند که در شرایط کنونی جهان معاصر ضروری مینماید.
رضایتمندی و مشارکت سیاسی- اجتماعی مطالعه موردی: شهروندان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت امری است که امروزه در تمامی جوامع مورد پذیرش قرار گرفته است و روز به روز نیز بر اهمیت آن افزوده می شود. در چنین شرایطی برای تقویت و گسترش مشارکت مردم در جامعه به عنوان اصلی حیاتی، شناخت عوامل مؤثر بر آن ضروری است. از این رو پژوهش پیش رو به مطالعه و بررسی عوامل اجتماعی (پایگاه اقتصادی- اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و رضایتمندی سیاسی) مؤثر بر مشارکت سیاسی- اجتماعی پرداخته است. در این تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است و با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، ابتدا حجم نمونه به تعداد 384 نفر از میان شهروندان شهر کرج تعیین شد. اما با توجه به ریزش های احتمالی، نهایتاً حجم نمونه 400 نفر در نظر گرفته شد با اجرای پرسشنامه در میان نمونه آماری و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و محاسبه آزمون آماری همبستگی پیرسون، مشخص شد میان میزان مشارکت سیاسی- اجتماعی با رضایتمندی سیاسی53/. و با رضایتمندی اجتماعی 18/. همبستگی معنادار در سطح 99% اطمینان وجود دارد. متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی رابطه معناداری با متغیر وابسته تحقیق ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد از میان سه متغیر مستقل مذکور، رضایتمندی سیاسی دارای بیشترین تأثیر و متغیر رضایتمندی اجتماعی دارای کمترین تأثیر بر متغیر مشارکت سیاسی- اجتماعی است.
مدلی برای مطالعه «دین گریزی» در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی اصطلاحات در عین داشتن کاربرد های عامیانه، واجدِ بار معنایی روشن و دقیقی هستند و قابلیت آن را دارند که در بحث های دقیق علمی نیز به کار گرفته شوند. در این مقال ضمن تلاش برای بازیابی مفهومی اصطلاح «دین گریزی»، نشان داده می شود که این تعبیر تا چه حد قادر است منظومه ما را ذیل بحث های دینداری کامل نماید. دین گریزی به مثابه مصداقی از تغییرات چهارگانه این حوزه، پدیده ای رو به گسترش است و لازم است مطالعات همه جانبه ای در سطح مفهومی و نظری و میدانی آن صورت گیرد. حاصل کار در اینجا، بازیابی و افراز مفهومی آن بوده است و نیز ارائه مدلی تبیینی به منظور فراهم آوری مقدمات لازم برای مطالعات میدانی و مداخله در واقعیت.
بررسی رابطه ی ساختار توزیع قدرت در خانواده و مشارکت اجتماعی (مطالعه موردی: شهروندان استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی یکی از نیازهای اصلی جامعه بشری در عصر حاضر است. چگونگی ساختار توزیع قدرت عامل مهمی در نحوه ی مشارکت اعضای خانواده تلقی می گردد. هدف این پژوهش، شناخت رابطه ی ساختار توزیع قدرت در خانواده با میزان مشارکت اجتماعی است. روش پژوهش از نوع پیمایشی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. اعتبار ابزار سنجش با استفاده از اعتبار صوری و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (76/0) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل 963135 نفر از ساکنان بالای بیست سال شهرهای گرگان و گنبد در استان گلستان بود که حجم نمونه ای به تعداد 368 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای توأم با روش تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شد. یافته ها نشان داد که میانگین تمایل به مشارکت اجتماعی عینی 402/3 از 5 یعنی بیش از حد متوسط و میانگین تمایل به مشارکت اجتماعی ذهنی 488/2 از 5 یعنی کم تر از حد متوسط است. همچنین نتایج نشان داد که در خانواده های با ساختار متقارن (دموکراتیک) مشارکت اجتماعی در هر دو بُعد عینی و ذهنی، رابطه مثبت معنی داری دارد در حالیکه در خانواده های با ساختار قدرت نامتقارن (استبدادی) مشارکت اجتماعی در هر دو بُعد عینی و ذهنی رابطه منفی معنی داری دارد.
تبیین شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به الگوی همسرگزینی در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه گذشته نوسازی اثرات غیر قابل انکاری بر رخساره زندگی اجتماعی انسان از جمله خانواده و ازدواج گذاشته است. با توجه به ماهیت متفاوت اجتماعات انسانی، انتظار نمی رود که تغییرات در همه جوامع به طرز یکسانی ظاهر شده باشد. هدف از این مقاله بررسی و تبیین شکاف در رفتار و نگرش زنان در خصوص الگوی همسرگزینی در بستر اقتصادی اجتماعی و فرهنگی شهر کوهدشت است. ساکنان این منطقه از نظر ترکیب قومی و فرهنگی لُر و لَک هستند. فقر مطالعات در زمینه الگوهای همسرگزینی در میان زنان این گروه قومی ضرورت این مطالعه را اجتناب ناپذیر می سازد. داده ها حاصل پیمایشی است که در فروردین 1392 بر نمونه ای بالغ بر 395 زن دست کم یکبار ازدواج کرده ساکن در خانوارهای معمولی شهر کوهدشت انجام شد. روش نمونه گیری ترکیبی از روش های خوشه ای چند مرحله ای، تصادفی و تصادفی سیستماتیک است. نتایج نشان می دهد که نگرش بیش از نیمی از زنان، متفاوت از تجربه آن ها در خصوص انتخاب همسر است. بر پایه این بررسی، پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان، وضعیت اشتغال، سن ازدواج، پایبندی به ارزش های خانواده بزرگ و استقلال زنان، بیشترین تأثیر را در تبیین شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به الگوی انتخاب همسر دارند. نتایج بیانگر این واقعیت است که ترکیبی از مشخصه های اقتصادی اجتماعی، جمعیتی و عوامل و زمینه های قومی فرهنگی تبیین بهتری از شکاف در رفتار و نگرش زنان نسبت به الگوهای همسرگزینی به دست می دهد.
بررسی رابطه میان مدیریت منابع انسانی اسلامی و تعهد کارکنان با میانجی گری عدالت سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انسانی اسلامی از مولفه های کلیدی برای پیاده سازی رویکرد مدیریت اسلامی در سازمان ها به شمار می رود. پیاده سازی رویه های مدیریت منابع انسانی اسلامی در سازمان ها می تواند منشا تغییراتی مثبت در نگرش های اعضا نسبت به کار و محیط کاری گردد که این امر به نوبه خود منجر به ارتقای سطح بهره وری خواهد شد. دو مورد از مهمترین نگرش های سازمانی ذکر شده در ادبیات شامل تعهد کارکنان و عدالت سازمانی می باشند؛ اپژوهش حاضر هدف خود را بررسی تاثیر مدیریت منابع انسانی اسلامی بر تقویت تعهد کارکنان از طریق بالا بردن سطح عدالت ادراک شده در سازمان تعیین نموده است. این مطالعه از حیث هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-همبستگی می باشد. مساله سرمایه انسانی در ادارات عمومی به دلیل عدم وجود انگیزه سود (آن گونه که در شرکت های تجاری مطرح است) مغفول مانده است؛ بدین خاطر ۱۴۰ نفر از کارکنان اداره اوقاف و امور خیریه شهر تهران به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب شده اند. جمع آوری داده ها به صورت میدانی و با توزیع پرسشنامه صورت پذیرفت. داده های گردآوری شده با رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار SmartPLS تحلیل گردید. یافته های تحقیق حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین سه بُعد مدیریت منابع انسانی اسلامی (استخدام، توسعه، جبران خدمات)، عدالت سازمانی و تعهد کارکنان است. بُعد چهارم مدیریت منابع انسانی اسلامی (ارزیابی عملکرد) فاقد تاثیر قابل توجهی بر تعهد کارکنان با میانجی گری عدالت سازمانی از نظر آماری می باشد. ضریب مسیر ضعیف به دست آمده برای فرضیه مذکور ناشی از تصور منفی کارمندان نسبت به ارزیابی عملکرد در اثر عدم پیاده سازی صحیح آن می باشد.
بازنمایی «ارتباط شیطان و انسان» در سریال های ماورائی (تحلیل روایت سریال اغما)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دهه 1380ش، تلویزیون ایران، میزبان مولودی مبارک بود؛ استعلای هنر هفتم در رهسپاری به جهان غیب در قالب ژانر نوپدید «سینمای ماورا» افسوس که این بشارت به بالندگی خود نرسید و رو به پژمردگی، بلکه افول نهاد. از چالش های این گونه فاخر، انطباق کامل داستان با آموزه های اسلامی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی بازنمایی «ارتباط شیطان با انسان» به عنوان یکی از محورهای مهم در ارتباط انسان با عالم ماورا در مطالعه موردی سریال «اغما» همت گماشته است و در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که منطق روایی این سریال تا چه اندازه با مبانی اسلامی این ارتباط منطبق است؟ این پژوهش از نوع توصیفی−تحلیلی است که با روش اسنادی و تحلیل روایت بر اساس الگوهای پروپ و گرماس−لاری وای و بر اساس موردپژوهی انجام گرفته است. نوشتار حاضر، ابتدا مبانی نظری «ارتباط شیطان با انسان» را با روش اسنادی از فرهنگ اسلامی جمع آوری و در مرحله دوم، پی رنگ داستانی این ارتباط در سریال را با روش تحلیل روایت بررسی کرده است و در نهایت با عزیمت از این دو رهیافت توصیفی−تحلیلی، یافته های تحلیل روایت را به روش تطبیقی−انتقادی و در مقایسه با مبانی اسلامی پیش گفته مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و توانسته است به نوعی الگوی عام در اجزای فرایند و منطق روایی ارتباط انسان و شیطان دست یابد.
تحلیل تجربی رابطه عوامل اجتماعی با گرایش به رفتارهای نوع دوستانه (مورد مطالعه: شهروندان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع دوستی را می توان مسأله ای شهری قلمداد نمود؛ زیرا گمنامی و غریبه گی در شهرها بیشتر پدیدار می شود. از این رو، پژوهش حاضر، درصدد بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به رفتارهای نوع دوستانه درهنگام بروز موقعیت های غالباً اضطراری و نیازمند یاری رسانی در بین شهرنشینان است. اینکه چه عواملی نقش تسهیل کننده یا مانع شونده در مداخله و ارائه ی رفتار یاری گرانه دارند. در این راستا، پس از انجام مصاحبه های مقدماتی با تعدادی از شهروندان و دسته بندی و استخراج عوامل اثرگذار، به نظریه ها و مطالبی که به نسبت مفاهیم استخراج شده یعنی دینداری، اعتماد اجتماعی، احساس آنومی، شهرگرایی، فردگرایی، خوشایندی یا ناخوشایندی تجربه های گذشته، مسؤولیت پذیری اجتماعی و همدلی با نوع دوستی و رفتارهای دگرخواهانه می پرداختند، مراجعه و فرضیه های تحقیق پی ریزی شد.
روش تحقیق، پیمایش و تکنیک مورد استفاده، مصاحبه به کمک پرسشنامه ی محقق ساخته با سؤال های بسته بر اساس پیگیری نظری مفاهیم به دست آمده از مصاحبه است. جامعه ی آماری تحقیق را شهروندان 18سال و بالاتر شهر همدان تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید.
نتایج تحقیق نشان داد که با افزایش میزان احساس آنومی شهروندان و افزایش در شهرگرایی و فردگرایی، میزان گرایش به رفتارهای نوع دوستانه کاهش می یابد. در مقابل، هرچه میزان دین داری، اعتماد اجتماعی، خوشایندی تجربه های گذشته ی افراد از یاری رسانی، مسؤولیت پذیری اجتماعی و همدلی شهروندان بیشتر باشد، گرایش به انجام رفتارهای نوع دوستانه نیز بالاتر خواهد بود. این یافته ها مؤید نظرات ذکر شده در مصاحبه های مقدماتی و ادبیات نظری موجود در این حوزه است.
نگرشی جامعه شناختی بر اهمیت قراردادهای اجتماعی در تسهیل فرایند توسعه در جامعه
حوزههای تخصصی:
شکل گیری قراردادهای اجتماعی چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی نشان دهنده ی تلاش افراد برای تشکیل جامعه مدنی و قرار گرفتن جامعه در مسیر توسعه است. سه متفکر برجسته دوران روشنگری، جان لاک، ژان ژاک روسو و توماس هابز دلایل عبور از وضع طبیعی به جامعه مدنی را با توسل به قراردادهای اجتماعی تشریح نموده اند. آنها شرط ورود به جامعه مدنی را التزام عملی افراد به قراردادها عنوان می کنند. از جمله نمودهای قرارداد اجتماعی که در زمینه های مختلف به انحای گوناگون می توان آنها را مشاهده نمود، شامل احساس قوی شهروندی، رعایت حقوق دیگران، ملی گرایی، برخورداری افراد از سرمایه اجتماعی در قالب ابعاد مشارکت اجتماعی، عضویت در شبکه های اجتماعی و اعتماد بین فردی یا بین گروهی می باشد. با توجه به اینکه مسئله توسعه یکی از مسائل مهم در حوزه های انسانی- اجتماعی بوده و در جامعه ایران نیز، بمانند جوامع دیگر در حال توسعه، به خاطر اهمیتی که دارد، مورد توجه زیادی قرار گرفته است، ل مقاله حاضر که به روش توصیفی انجام گرفته است، به تشریح دیدگاه متفکران اصلی قرارداد اجتماعی و دلایل مطرح شدن این نظریه توسط آنها پرداخته و ضمن ارائه مواردی از نمودهای قرارداد اجتماعی، به بررسی نقش انواع قراردادهای اجتماعی در قرار گرفتن یک جامعه در مسیر توسعه می پردازد.
تاثیر نابرابری جنسیتی در آموزش بر رشد اقتصادی ایران
حوزههای تخصصی:
با مروری بر وضعیت زنان در جهان و مقایسه ی آن با شرایط مردان، روشن می شود که زنان ازنظر برخورداری از امکانات و مشارکت فعال در توسعه؛ از آسیب پذیرترین بخش های جمعیت هستند. نابرابری جنسیتی، قدرت سیاسی و اقتصادی زنان را محدود می سازد و این در حالی است که یکی از شاخص های مهم برای سنجش پیشرفت و توسعه هر کشور، وضعیت زنان آن کشور است. تبعیض جنسیتی می تواند در آموزش، درآمد، اشتغال و دسترسی به مناصب مدیریتی وجود داشته باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی در آموزش بر رشد اقتصادی ایران است که از روش جوهانسن- جوسیلیوس و در فاصله ی زمانی سال 1363 تا 1392 بهره برده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کاهش نابرابری جنسیتی در آموزش باعث افزایش رشد اقتصادی می شود. از این رو با توجه به اهمیت نقش زنان در رشد و توسعه ی اقتصادی، پیشنهاد می شود که با اتخاذ سیاست های مناسب در جهت کاهش شکاف جنسیتی، گامی موثر در رسیدن به رشد اقتصادی برداشته شود.
بازنمایی فرایند شکل گیری دگرگونی های ارزشی در افراد با محوریت زنان: مطالعه ای به روش نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزههای تخصصی:
ا رزش های اجتماعی تا زمانی که با سایر ارزش ها ارتباط ارگانیک دارند، ماندگارند، اما به محض محدودشدن دامنه ارتباط یا ایجاد اختلال در ارتباط، علائم حیاتی ارزش ها رو به نیستی می رود. اهمیت ارزش ها و نقش آن در تعالی جامعه از یکسو و فقدان شناخت کافی، موثق و به موقع از فرایند سُست شدن ارزشهای بالنده و رسوخ ضدارزش ها در جامعه امروزی، ضرورت این مطالعه را دوچندان نمود. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی چگونگی بروز دگرگونی های ارزشی در جامعه به ویژه در زنان است. بدین منظور ۳۶ نفر از زنان و مردان (۱۲ مرد و ۲۴ زن)، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها و بررسی میزان همگرایی و غنی سازی یافتهها، از چندین فن، شامل مصاحبه بدون ساختار، مصاحبه نیمه ساختارمند، مشاهده و نامه نگاری شرکت کنندگان، استفاده شد. مرور و مقایسه متوالی داده های گردآوری شده، به استخراج ۱۰ مقوله و ۳ مقوله کلی منتج گردید. تحلیل ساختار ارزش ها و تعامل زنان با دیگران، منجر به شکل گیری نظریه میانی شد. الگوی بدست آمده از این پژوهش، نشان می دهد، مقوله محوری که زمینه ساز بروز دگرگونی های ارزشی در افراد به ویژه زنان می شود، «عدم توجه به مبدأ هستی و نگاه کوته بینانه به فلسفه وجودی انسان» است که باعث سُست شدن باورها و در نتیجه شکسته شدن حریم ها و بی توجهی به نقش ها و مسئولیت ها می شود. چنانچه فردی تحت تاثیر شرایط واسطه ای و محیطی ویژه، قرار گیرد، احتمال ورودش به دگرگونی های ارزشی، افزوده می شود و مبتنی بر راهبرد لذت جویی آنی، احتمال ایجاد پیامدهایی چون: مسخ ارزش ها و بروز دگرگونی های ارزشی افزایش خواهد یافت. در این مقاله، نحوه شکل گیری نظریه میانی مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل عوامل بازدارنده اشتغال زنان روستایی در شهرستان کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان از نظر اشتغال در مقام مقایسه با مردان، در یک حالت نا متعادل هستند. این امر از عوامل و موانع زیادی ناشی می شود. گستردگی دامنه موانع اشتغال زنان نشان می دهد که جز با برنامه ریزی یکپارچه و اصولی و تلاش گسترده در سطح ملی، نمی توان به بهبود وضعیت اشتغال زنان خوش بین بود. بدین ترتیب، در این پژوهش در پی شناخت موانع فراروی اشتغال زنان روستایی در دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر هستیم. اینپژوهش به لحاظ روش از نوع توصیفی تحلیلی بوده و داده ها به روش میدانی با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و آزمون فریدمن (Spss)، استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان روستایی در سن فعالیت دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر( 10194 نفر) تشکیل می دهند که از این جامعه تعداد 370 نفر از روش فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شدند.براساس نتایج تحلیل عاملی، 8 عامل نهایی تبیین شدند، که در مجموع توانسته اند 314/60 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کنند. عامل سیاست گذاری بیش ترین واریانس (189/9) و عامل روان شناختی کم ترین واریانس را دارا می باشند. هم چنین، از بین موانع مؤثر بر اشتغال زنان روستایی بعد فرهنگی با میانگین 24/4 بیش ترین تاثیرگذاری را داشته و شاخص های «نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی»، «پایین بودن سطح سواد زنان روستایی» و «وظایف زیاد زنان در خانه» با میانگین 26/19، 04/18 و 24/17 به عنوان اثرگذارترین موانع اشتغال زنان در این دهستان شناخته شده اند. بدین ترتیب می توان گفت که رفع این موانع با برنامه ریزی های متنوع به وسیله مسئولان، به اشتغال هرچه بیش تر زنان روستایی کمک خواهد کرد.