فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی رابطه میان مفاهیم و پدیدارهای دین، مصرف، شهر و زندگی روزمره پرداخته ایم. بدین منظور حلقه ارتباطی میان آنها با استناد به نظریات جدید علوم اجتماعی و آرای صاحبنظران این عرصه شناسایی شده و اهمیت آنها در جهان معاصر و به تبع آن نظریات جدید علوم اجتماعی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق با اتکا به نگره ای چند وجهی و متکثر، پیوندهای میان دین و مصرف را از خلال سعی آنها برای معنادار کردن زندگی روزمره و هویت بخشی به سوژه جهان جدید بررسی کرده ایم. از این منظر سوژه جهان مدرن به مثابه امری متکثر و برخوردار از امکان برساخت هویت بازنمایی شده است که در دل نظم زندگی روزمره کلان شهری و با اتکا بر انواع نیروهای موجود در فضای مدرن به خویشتن خویش معنا می بخشد. دین و مصرف در قالب نیروهای دینداری و مصرف گرایی، در پی به دست گرفتن انحصار تفسیرگری و معناسازی زندگی روزمره و از این مسیر هویت بخشی به سوژه کلانشهری هستند. با اتکا به چنین منظری است که این مقاله به دنبال بررسی ابعاد متکثر، مبهم، پیچیده و غیر قابل تقلیل رابطه دین و مصرف در زندگی روزمره شهری بوده است.
مطالعه کیفی قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی دانشگاه تبریز با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذار از دانشگاه های نسل اول (آموزش محور) به دانشگاه های نسل سوم (کارآفرین) اهمیت بررسی قابلیت کارآفرینی در راستای پرورش نیروی خلاق و نوآور، تقویت ارتباط با صنعت و تجاری سازی یافته های علمی و تضمین امنیت شغلی دانش آموختگان دانشگاهی بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است. به همین منظور، این پژوهش با هدف بررسی قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی به روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از 20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی شاخه علوم انسانی دانشگاه تبریز تا حصول به اشباع نظری استفاده شده است .همچنین، با تاکید بر رویه های نظام مند استراوس و کوربین داده ها در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و گزینشی تحلیل شده و واحدهای معنایی، مقولات اصلی و هسته مرکزی شناسایی شدند. همچنین، اعتبار داده ها از طریق روش های مقایسه مداوم، کنترل اعضا و کسب اطلاعات دقیق موازی تامین گردیده است. یافته های به دست آمده نشان می دهد که، واحدهای معنایی به دست آمده از کدگذاری محوری مقوله های اصلی شامل کشف توانایی ها و استعدادها، ایجاد ظرفیت شغلی برای خود و دیگران، وجود فاکتورهای حمایتی برای خلق ایده، توانایی خلق ایده و مدیریت ایده استخراج شدند و در نهایت با استفاده از کدگذاری انتخابی هسته مرکزی «عینیت بخشی به ایده» مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین، هسته مرکزی زمینه های ظهور و بروز قابلیت کارآفرینی «تقاضا» و هسته مرکزی پیامدهای قابلیت کارآفرینی «احساس اثربخشی» کشف گردید. در نتیجه می توان بیان کرد که، عینیت بخشی به ایده به واسطه وجود تقاضای متعدد می تواند احساس اثربخشی را در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی به همراه داشته باشد.
تحلیل جامعه شناختی علل و پیامدهای خشونت خانگی (مورد مطالعه: شهرهای زلزله زده تازه آباد و جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
125 - 148
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی علل به وجود آورنده و پیامدهای ناشی از آن، در میان عاملان خشونت خانگی در شهرهای تازه آباد و جوانرود در استان کرمانشاه، بعد از زلزله سال 1397 می باشد. هدف این پژوهش بررسی درک عاملان خشونت از علل، شرایط مداخله گر و زمینه های شکل گیری خشونت خانگی و پیامدهای آن می باشد. روش پژوهش نظریه داده بنیاد می باشد که داده های مورد نیاز آن از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافت با 11 نفر از عاملان خشونت های خانگی، به دست آمده است. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص گردید. از مجموع 468 داده ی خام، 298 مفهوم، 39 خرده مقوله و 14 مقوله اصلی از داده های اولیه استخراج گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سردی روابط و پیامدهای منفی خانوادگی از جمله تبعات خشونت ناشی از اقتدارگرایی و احساس ندامت و آسیب های شخصیتی، از جمله پیامدهای پدیده کتمان ناتوانی می باشد.
بررسی تاثیر الگوهای همسرگزینی در طلاق قطعی(مورد مطالعه: مراجعه کنندگان به دادگاه های حمایت خانواده شهر تهران از دی ماه 99 تا آخر خرداد 99)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انتخاب همسر و شیوه های متفاوت آن، همواره مد نظر اندیشمندان حوزه جامعه شناسی خانواده بوده است. این پژوهش،بااستفادهاز یکرویکردتلفیقینوینازنظریه «رابطه ناب» گیدنز بامحوریت نوع الگوی همسرگزینی و نظریه «طلاق» دیوید چیلبه این موضوع پرداخته است.رویکرد روش شناختی تحقیق اثبات گرایی است و روش تحقیق، روش توصیفی و تبیینی می باشد. جامعه آماری در این تحقیق، شش مجتمع قضایی دادگاه خانواده در شهر تهران بود. نمونه هارابهصورتتصادفیساده و در دسترسانتخابگردید. حجم نمونه به صورت تقریبی از میزان وقوع طلاق در دی ماه سال 1399 در شهر تهران 2500 تا بوده است که در فرمول کوکران عدد 384 بدست آمد. یافته های تحقیق نشان می دهد که تاثیر همسرگزینی سنتی با همسرگزینی مدرن در طلاق قطعی با یکدیگر متفاوت هستند. میانگین طلاق با سبک همسرگزینی مدرن بیشتر است از میانگین طلاق با سبک همسرگزینی سنتی. در بررسی مدل تحقیق، بار عاملی سبک ازدواج مدرن برابر 89/0 و سبک ازدواج سنتی برابر 71/0 بود. مقدار آماره کای دو برابر 138/76 و سطح معنی داری آمون 000/0 می باشد. با توجه به اینکه مقدار سطح معنی داری آزمون کمتر از 05/0 می باشد، فرض صفر رد شده و با اطمینان 95% می توان گفت هر نوع همسرگزینی در طلاق قطعی تاثیر دارد. با توجه به مقدار ضریب گاما 486/0 می توان گفت شدت وابستگی در حد متوسط می باشد. سبک ازدواج بر وقوع طلاق اثر داشته و سبک ازدواج مدرن اثر بیشتری بر وقوع طلاق داشت.
تحلیل جامعه شناختی گذشت و ابعاد آن :(مورد مطالعه: دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی گذشت و ابعاد آن در میان دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران به انجام رسیده است. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی ، تکنیک آن، پیمایش و ابزار اندازه گیری آن پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1398 و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 نفر برآورد شد. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که " بعد شناختی " (از ابعاد سنجش گذشت) با کسب میانگین 3.250 در دانش آموزان مورد مطالعه وضعیت متوسطی داشته است. " بعد عاطفی " (از ابعاد سنجش گذشت) با کسب میانگین 3.180 در دانش آموزانمورد مطالعه وضعیت متوسطی داشته است. بعد رفتاری از ابعاد سنجش گذشت با کسب میانگین 26/3 در دانش آموزان مورد مطالعه کمی بهتر از وضع متوسط است. " بعد اعتقادی" (از ابعاد سنجش گذشت) با کسب میانگین 3.180 در دانش آموزان مورد مطالعه کمی بهتر از حد متوسط بوده است. در کل، وضعیت گذشت در دانش آموزان مورد مطالعه با میانگین 3.28 (درمقیاس اندازه گیری 1 تا 5) کمی بهتر از حد متوسط است.
Investigate the Mediating Role of Attitudes to Cheating in the Relationship between Social Support and Educational Justice with Cheating Behavior(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aimed to investigate the mediating role of attitudes to cheating in the relationship between social support and educational justice with cheating behavior. Methodology: Present study was cross-sectional from type of correlation. The research population was all high school female students of Tehran city in 2018-19 academic years with number of 120000 people. The sample size was calculated according to Cochran's formula 400 people who were selected by multi-stage cluster sampling method. The research instruments were the questionnaires of attitudes to cheating (Fealy & et al, 2014), social support (Zimet & et al, 1988), educational justice (Golparvar, 2011) and cheating behavior (Newsted & et al, 1996). Data were analyzed by structural equation modeling method with using path analysis in Amos-23 software. Findings: The findings showed that social support and educational justice had a negative and direct effect on attitudes to cheating and cheating behavior and attitudes to cheating had a positive and direct effect on cheating behavior. Also, social support and educational justice with mediating attitudes to cheating had a negative and indirect effect on cheating behavior (P<0.01). In addition, the model of mediating role of attitudes to cheating in the relationship between social support and educational justice with cheating behavior had a good fit. Conclusion: Based on the results, to reduce cheating behavior can be developed and implemented through workshops programs to change in social support, educational justice and attitudes to cheating.
Study of the Relationship of Social and Cultural Capitals with Academic Motivation of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was to study the relationship of social and cultural capitals with academic motivation. Methodology: It was an applied study in terms of purpose and a descriptive-correlational one in regards to the method. The statistical population consisted of 14500 high school students of the Ilam province in the school year 2019-2020. The sample included 380 subjects chosen based on Morgan Table by multistage cluster sampling method. The tools of gathering data included the Vallerand Academic Motivation Questionnaire (1992); the social capital used for measurement of state social capital (2015), and the cultural capital self-made questionnaire which was validated based on the opinion of instructors with a reliability (Cronbach’s alpha) of 0.84. SPSS and structural equations in Amos were used to study the research hypotheses based on correlational coefficients and regression. Findings: Findings showed that the social and cultural capitals were significantly related with the academic motivation at (P<0.001, R=0.37) and (P<0.001 and R=0.53). Results of structural equations showed that social capital had direct significant influence on academic motivation (the standard regression coefficient was 0.49). “Cultural capital” with a standard regression coefficient of 0.68 had a direct significant influence on “academic motivation” and its indirect effect through “social capital” on “academic motivation” is 0.25. Altogether both social and cultural capitals directly and indirectly indicated the academic motivation variance at R2= 0.45. Conclusion: Taking the significant role of the cultural and social capitals in academic motivation found in this study, it seems mandatory to heed to these concepts in the academic system.
مطالعه عوامل مؤثر بر آگاهی از مد و مصرف مد حجاب؛ مورد مطالعه: زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
123 - 141
حوزههای تخصصی:
مد بخشی از فرهنگ مصرف کننده محسوب می شود که مصرف آن، هویت اجتماعی فرد را به نمایش می گذارد. زنان در جامعه اسلامی، از مد حجاب به سبک های مختلف استفاده می کنند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه عوامل مؤثر بر آگاهی از مد و مصرف مد حجاب است. پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی - پیمایشی انجام شده و جامعه آماری زنان محجبه در شهر اصفهان است. داده ها با روش نمونه گیری در دسترس از تعداد 384 نفر جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS انجام شد. نتایج نشان دادند عوامل منابع شناخت مد، سبک لباس پوشیدن و منحصر به فردی مد بر آگاهی از مد مؤثرند و انگیزه مد بر آن تأثیر ندارد. علاوه بر آن، عوامل انگیزه مد، سبک لباس پوشیدن و آگاهی از مد بر مصرف مد حجاب مؤثر بوده اند. نتایج این پژوهش سبب درک بهتر پدیده مد حجاب در جامعه می شوند.
ساخت اجتماعی طلاق توافقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۱
97-114
حوزههای تخصصی:
تحولات اجتماعی یکی از عرصه های مهم تحقیق در علوم اجتماعی به شمار می روند. پدیده طلاق توافقی در جامعه ایرانی یکی از مصادیق تحول در نهاد خانواده و ازدواج است. در این مقاله سعی شده تا روند تغییرات این پدیده با چگونگی ساخت یابی اجتماعی آن فهم و تحلیل شود. برای این منظور از رویکرد «واقع گرایی تحلیلی» و به طور خاص «نظریه اراده گرایانه کنش» تالکوت پارسنز جامعه شناس ساختارگرای آمریکایی بهره گرفته شد. روش مورد استفاده در این تحقیق، کیفی و از نوع تحلیل ثانویه بوده و برای گردآوری داده ها از پیمایش ها و تحقیقات پیشین بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که طلاق توافقی متأثر از دو ساحت عینی و ذهنی ساخت اجتماعی می یابد. ساحت ذهنی آن مربوط به تحول در الگوهای همسرگزینی و تغییر در ساختار اقتدار خانواده و ساحت عینی آن مربوط به اطاله دادرسی دعاوی خانوادگی در دادگاه های خانواده و نیز زیست جهان جنسی دنیای امروز می گردد.
مطالعه ی داده بنیاد پیدایش حاشیه ها بر پیکر کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
114 - 86
حوزههای تخصصی:
این مطالعه کیفی، با هدف فهم فرایند شکل گیری تجربه حاشیه نشینی در محلات حاشیه نشین شهر اهواز به انجام رسیده است. جمعیت شهری اهواز بر مبنای سرشماری1395 بالغ بر 1184788 نفر است که از این تعداد نزدیک به 400 هزار نفر در سیزده محله حاشیه نشین زندگی می کنند. روش مورد استفاده در این پژوهش، نظریه داده بنیاد به عنوان یکی از روش های اصلی پژوهش کیفی است. داده های این پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و شیوه نمونه گیری هدفمند - نظری با چهل و دو نفر از ذینفعان مرتبط با حاشیه نشینی گردآوری و جهت تحلیل داده ها از پنج شیوه کدگذاری باز و تشخیص مفاهیم، توسعه مفاهیم در جهت ابعاد و ویژگی ها، تحلیل داده ها برای زمینه، وارد نمودن فرایند به تحلیل و یکپارچه سازی مقولات استفاده گردید. بعد از کدگذاری، نه مقوله اصلی از داده ها پدیدار شد که هر یک از مقوله ها به صورت کامل با استناد به متن مصاحبه ها مورد تحلیل قرار گرفته اند. پاردایم ظهوریافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعامل ها و پیامدها است که بر مبنای نتایج پژوهش در بعد شرایط شامل (رخدادهای پربسامد اقلیمی، تجربه مستقیم جنگ، رونق نفتی، ابرمداخلات اصلاحات ارضی و سرکوب عشایر، فرصت های محدود تحرک روستایی) و در بعد کنش–تعامل (شهرخواهی آرمان گرایانه، مهاجرت به مثابه گریز از بن بن بست)، و در بعد پیامدها (اسکان شهری نامطلوب، اشتغال در اقتصاد غیررسمی) است که حول یک مقوله هسته به نام (مهاجرت امیدوارانه، تقلای زندگی بهتر) شکل گرفته اند
سرمایه اجتماعی و مدارا نسبت به مجرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
109 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه نیاز به مدارا و تحمل عقاید و فرهنگ گروه های مختلف بیش از پیش احساس می شود، چراکه تنوع در زمینه های مختلف به حدی رسیده که بدون داشتن حداقلی از مدارای اجتماعی زندگی کردن غیر ممکن خواهد بود. در این تحقیق با تکیه بر نظریات پاتنام و فوکویاما، به طور خاص به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر مدارا نسبت به مجرمان در شهر ساری پرداخته ایم. . برای بررسی مدارا نسبت به مجرمان از تقسیم-بندی کینگ استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی جوانان 35-18 سال شهر ساری بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 400 نفر از آنها با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند؛ همچنین داده های مورد نیاز تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه به روش میدانی گردآوری شده است. تحلیل داده نیز به وسیله ی نرم افزارهای SPSSو Amos انجام گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد سازه اعتماد با دو بعد اعتماد عام و اعتماد بین شخص و سازه روابط با دو بعد روابط رسمی و روابط غیر رسمی بر مدارا نسبت به مجرمان تاثیر مثبت و معنی داشته اند.در نهایت مدل ساختاری تحقیق توانسته است 24 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مدارا نسبت به مجرمان) را تبیین کند.در نهایت مدل ساختاری تحقیق توانسته است 24 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مدارا نسبت به مجرمان) را تبیین کند.
دلالت های معنایی خانه در میان ساکنین مسکن مهر: خانه به مثابه امری پروبلماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
135 - 161
حوزههای تخصصی:
خانه یکی از مهم ترین فضاهای زندگی روزمره ی شهری برای ایجاد حس تعلق در آدمی و لذا منبع هویت بخشی است. در میان خانه هایی که در شهرها ساخته می شود، خانه های طرح مسکن مهر از موقعیتی ویژه برخوردار است و خانه ای درحاشیه، تلقی می گردد. هدف مطالعه ی حاضر، توصیف و تفسیر معنای خانه در میان ساکنین مسکن مهر است. بدین منظور با بکارگیری پارادایم تفسیری و روش کیفی به توصیف ساکنان مسکن مهر از خانه پرداخته شده است. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختمند با 23 نفر از ساکنین مسکن مهر پرند در شهر تهران و فرآیند تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل تماتیک به شیوه ی گیبسون و براون انجام گرفته است. یافته های میدانی نشان از معنای پروبلماتیکِ خانه دارد؛ معنایی که ذیل چهار معضله ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و عمرانی برساخت می شود و معنای خانه را به نوعی سرپناهِ صرف و فاقد هویت، تقلیل داده است. در نهایت می توان گفت خانه های مهر برای ساکنین آن، حرکت از معضله ی نداشتنِ خانه به معضله ی داشتنِ خانه معنا شده است.
آموزش مبتنی بر توسعه پایدار در آموزش عالی با تأکید بر صلاحیت های پایداری دانش آموختگان (مطالعه موردی: دوره کارشناسی صنایع دستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی تغییرات و الزامات اساسی در ساختار آموزش عالی صنایع دستی باهدف کسب صلاحیت های پایداری دانش آموختگان است. چنانچه فلسفه و هدف آموزش عالی تربیت انسان پایدار در نظر گرفته شود، دانش آموخته موفق کسی است که همه صلاحیت های پایداری را کسب کرده و بتواند آن ها را در دانش و کنش خود تلفیق نماید. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از این که: چه نوع اقداماتی در ساختار آموزشی دوره کارشناسی صنایع دستی باید صورت گیرد تا دانش آموختگان صلاحیت های پایداری در این رشته را کسب نمایند؟ در این تحقیق که به روش کیفی و اکتشافی انجام شده، داده های اولیه از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 تن از خبرگان حوزه آموزش صنایع دستی و آموزش برای توسعه پایدار که به صورت هدفمند و گلوله برفی برگزیده شدند، به دست آمد و به روش تحلیل مضمون موردبررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد برای کسب صلاحیت های پایداری، ابتدا باید یکسری اقدام پژوهشی که عبارت است از بازآفرینی محتوای سواد پایداری در رشته صنایع دستی (مبانی نظری، اصول و روش های آموزش، اصول اخلاقی و بینشی) و سپس اقدامات اجرایی- آموزشی که شامل توانمندسازی استادان، گسترش تعاملات برون دانشگاهی، بازنگری برنامه درسی، تغییر روش آموزش به یادگیری فعال و مشارکتی و تأکید بر مهارت های ضروری پایداری است، انجام پذیرد. نتیجه اینکه اگرچه صنایع دستی دارای ظرفیت های مناسبی در مواجهه با توسعه پایدار است، اما برای دریافت نتیجه مطلوب الزامی است آموزش عالی توجه خود را بیش از گذشته به این رشته معطوف نماید تا بتوان به کسب صلاحیت ها و قابلیت های لازم پایداری دانش آموختگان امید بست.
نقش و جایگاه جهانی شدن در توسعه اجتماعی شهرصنعتی اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
309 - 334
حوزههای تخصصی:
زندگی ما در عصر حاضر به گونه ای است که همزمان دو دنیای «محلی و جهانی» را تجربه و وقوع آن را با فرایند اجتماعی و رو به گسترش جهانی شدن درک می کنیم. با توجه به مفهوم جهانی شدن و بهره گیری از تئوری های رونالد رابرتسون به جهت تأکید وی بر پویایی های اصلی، سیستمی و ساختاری جهانی شدن و مانوئل کاستلز به جهت تکیه بر جامعه شناسی تاریخی توسعه جهانی، به بررسی رابطه آن با توسعه اجتماعی شهر اراک پرداخته شده است. این پژوهش با استفاده از روش کمّی پیمایشی و بهره گیری از تکنیک پرسشنامه حاوی 24 گویه، به شیوه نمونه گیری با حجم نمونه 384 نفر انجام گرفت. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین جهانی شدن و توسعه اجتماعی شهر اراک رابطه معناداری وجود دارد. بین جهانی شدن و اخلاق توسعه، عدالت اجتماعی و همبستگی اجتماعی رابطه معنادار و از سویی دیگر رابطه بین جهانی شدن و امنیت اجتماعی و کیفیت زندگی مثبت ارزیابی نگردید.
تحلیل جامعه شناختی اولویت های تربیت شهروند مطلوب در اسناد رسمی و واقعیت اجتماعی مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
169 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های شهروندی مطلوب از نظر نظام رسمی جمهوری اسلامی و میان دانش آموزان انجام گرفت.روش: روش مطالعه این پژوهش کمی-کیفی بود که برمبنای آن نخست با مرور اسناد رسمی(قانون اساسی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش) با منطق روش تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه های تربیت شهروندی مطلوب مدنظر نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت نظری، فیش برداری شد. سپس فرایند کدگذاری کیفی روی آنها انجام گرفت. در ادامه برای شناسایی جایگاه مؤلفه های شهروندی و نمود آنها در بین دانش آموزان(واحد تحلیل)، از میان معلمان متوسطه پسرانه شهر تهران به عنوان واحد مشاهده به روش پیمایش و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ی 210 نفری انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودساخته جمع آوری گردید که مقدار الفای آن 82/. در سطح قابل قبولی بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارspss و با استفاده تحلیل عامل اکتشافی و در سطح معناداری 0.05 انجام شد.یافته ها: در این پژوهش با واکاوی مفهومی اسناد مورد مطالعه، مشخص شد که تمامی مؤلفه های تربیت شهروندی در جمهوری اسلامی ایران با محوریت دین و رسیدن به قرب الهی مفهوم سازی شد. براین اساس شهروند در حوزه دینی با شاخص های اعتقادی، عبادی، شناختی و در حوزه اجتماعی با شاخص های منفعت اجتماعی، مشارکت و نقش آفرینی مجزای اجتماعی مطلوب به شمار می آید. با بررسی محورهای شهروندی در بین دانش آموزان مؤلفه ی اعتماد و مسئولیت پذیری با (مقدارویژه 012/6 و تعهد دینی و سازمانی با مقدار ویژه 073/2 بیشترین نمود را در بین دان آموزان داشتند. نتیجه گیری: با بررسی نسبت داه های دو بخش کمی و کیفی می توان نتیجه گرفت لزوم توجه به اولویت های تربیت دانش آموزان به عنوان شهروندان آینده می تواند به هم گرایی دورنی نظام رسمی و واقعیت جامعه کمک کند.
تداوم سیاست تعدیل در سایه سیطره پارادایمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۴
129 - 160
حوزههای تخصصی:
میدان سیاست گذاری اجتماعی پس از انقلاب 1357، شاهد بروز سیاست های متفاوتی بوده اما سیاست تعدیل یارانه ها جایگاه ویژه ای در آن داشته است و تغییرات متعدد کنشگران سیاسی و سیاستی در چهار دهه اخیر، تاثیر چندانی در جایگاه مسئله تعدیل و پاسخ سیاستی به آن نداشته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی چرایی تداوم این رویکرد در بازه مورد بررسی (ازمنظر رویکردی شناخت شناسانه) و توصیف مواجهات دولت و مجلس با این موضوع است. چارچوب مفهومی پژوهش متکی بر کاربست مفهوم پارادایم در حوزه سیاست گذاری اجتماعی است که توان تبیین تداوم سیاست مذکور را دارد. روش پژوهش، کیفی و اسنادی بوده و متکی بر تحلیل محتوای مشروح مذاکرات مجلس در 10 دوره پس از انقلاب اسلامی است. براساس یافته های پژوهش، ایده تعدیل، تحت حمایت پارادایمی قرار داشته که بر میدان سیاست گذاری مسلط است و همه مولفه های پارادایم سیاست گذاری (چارچوب تفسیری، اهدف، ابزار، نهاد حکمرانی) را داراست. در دوره پساانقلاب دولت و مجلس با این پارادایم همراهی کرده اند و اگرچه گاه به تعویق یا توقف سیاست تعدیل روی آورده اند اما هیچ گاه پارادایم سیاست گذاری را تغییر نداده اند؛ و تنها اقدام موفق علیه این پارادایم نیز درسطح نهادینه سازی ناکام ماند. براساس نتایج پژوهش، علل شکست کوشش ها برای جایگزینی پارادایم سیاست گذاری تعدیل، عدم توجه به همه عناصر چارچوب پارادایم سیاست گذاری و به ویژه عدم استقلال نهاد حکمرانی از اقتدار سازمان برنامه وبودجه بوده است.
تعارض نهادی و شکست سیاست گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
103 - 133
قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی ازسوی طراحان آن به عنوان قانون اساسی حوزیه رفاه اجتماعی معرفی می شود؛ قانونی تأسیسی که روند طراحی تا تصویب آن حدود 6 سال به درازا کشید. این قانون در راستای اجرای اصل 29 ام و بندهای 2 و 4 اصل 21ام قانون اساسی و با هدف انسجام بخشی و انتظام دهی به سیاست های رفاهی در جهت توسعیه عدالت اجتماعی و حمایت از همیه افراد کشور در برابر رویدادهای اجتماعی، طبیعی و پیامدهای آن طراحی شد. هماهنگی سیاست های اجتماعی در حوزه های آموزش، اشتغال، مسکن، سلامت و سایر حوزه های مرتبط با تأمین اجتماعی، تنظیم کلان بودجیه عمومی دولت در قلمروهای بیمه ای، امدادی و حمایتی، مدیریت منابع یارانه های اجتماعی، بررسی و ارزیابی مستمر برنامه های حوزیه رفاه و تأمین اجتماعی، تشکیل پایگاه جامع اطلاعاتی و بررسی و اصلاح اساسنامیه کلییه دستگاه های اجرایی، صندوق ها و نهادهای دولتی و عمومی فعال در قلمروهای بیمه ای، حمایتی و امدادی از مهم ترین مأموریت های این قانون بوده است. پرسش مقاله این است که چرا این قانون در اجرا با چالش های اساسی مواجه شد و حتی دستاوردهای اولییه آن یک به یک از دست رفت؟
برای پاسخ به این پرسش از رویکرد تحلیلی تفسیری انتقادی استفاده شده است و داده های موردنیاز از طریق مطالعات اسنادی و انجام 38 مصاحبیه نیمه ساخت یافته گردآوری و با به کارگیری تکنیک های کدگذاری تحلیل شده است.
براساس یافته های پژوهش، انواعی از تعارض های پارادایمی و ساختاری در نهادینه نشدن این قانون و به حاشیه رفتن آن نقش داشته اند؛ تعارض هایی که بعضاً در فرایند طراحی و تصویب هم نمود داشته اند و در دوریه اجرا به قفل شدگی قانون انجامیده اند.
چشم اندازهای فرهنگی و اجتماعی در تحلیل موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در تحلیل موسیقی نوشته و برای این منظور از روش تحقیق توصیفی تحلیلی برای انجام آن استفاده شده است. می توان گفت که موسیقی -نوعی ارتباط است که دارای ادراکات و مناسبات مشترکی در بستر جامعه است. به طور کلی نوازندگان، هنرمندان و نویسندگان از یک سو و در سوی دیگر، کسانی مانند شنوندگان، بینندگان و خوانندگان هستند که در یک شبکه تعاملی این روابط را شکل می دهند؛ از این نقطه نظر موسیقی دارای دو هویت است: یکی به عنوان فعالیت هنری و اجتماعی، و نیز به عنوان یک فرایند تولیدی با محوریت سازوکارهایزیبایی شناختی و هنری. هر نوع موسیقی ای دارای یک هویت خاص است که بر گروه های هدف اجتماعی اش تأثیر می گذارد. تأثیرات متقابل موسیقی و جامعه از جمله موضوعات مورد توجه در این مقاله و همچنین در عرصه مطالعات اجتماعی و فرهنگی در موسیقی است. فعالیت نظری متفکران در جامعه شناسی موسیقی، اغلب به موسیقی شناسی تطبیقی مرتبط است و جست وجوهای تأثیرات بافت اجتماعی و فرهنگی بر تولید و مصرف موسیقی را نیز شامل می شود. با این حال، جامعه شناسی موسیقی مانند موسیقی قوم شناسی صرفاً بر هویت قومی و ملی، محدود نمی شود
تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی و قابلیتهای یاد گیری سازمانی با نقش میانجی کنشهای یاریگرانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۸
۷۴-۴۷
حوزههای تخصصی:
مقد مه: از ویژگیهای مهم شبکه های اجتماعی، اشتراک گذاری د انش مبد ل شد ه است که د ر ارتقای کمی و کیفی سرمایه اجتماعی مؤثر است. لذا هد ف از این تحقیق بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی و قابلیتهای یاد گیری سازمانی با توجه به نقش میانجی کنشهای یاریگرانه است. روش: جامعه آماری تحقیق شامل همه کارکنان و مد یران اد اره کل راه وشهرسازی استان مازند ران (402 نفر) هستند . بد ین منظور بر اساس جد ول مورگان 198 پرسشنامه با استفاد ه از روش خوشه ای چند مرحله ای از این جامعه جمع آوری شد . برای گرد آوری د اد ه ها از پرسشنامه های معتبر سرمایه اجتماعی با 24 سؤال، کنشهای یاریگرانه با 4 سؤال، قابلیتهای یاد گیری سازمانی با 17 سؤال و شبکه اجتماعی مجازی با 18 سؤال بکار گرفته شد ه است. روایی پرسشنامه با استفاد ه از تحلیل عاملی تأیید ی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد . یافته ها: آزمون فرضیه با نرم افزار لیزرل نشان د اد که شبکه اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی، قابلیت یاد گیری سازمانی، کنشهای یاریگرانه د ارد و سرمایه اجتماعی بر قابلیت یاد گیری سازمانی و کنشهای یاریگرانه بر قابلیت یاد گیری سازمانی تأثیر د ارد . بحث: با توجه به نتایج به د ست آمد ه سرمایه اجتماعی بر قابلیت یاد گیری سازمانی از طریق کنشهای یاریگرانه اثر مستقیم و غیرمستقیم می گذارد . به عبارتی با توجه به نقش تعد یل کنند ه کنشهای یاریگرانه، با ارتقای سرمایه اجتماعی مبتنی بر شبکه اجتماعی مجازی میزان قابلیت یاد گیری سازمانی افزایش می یابد .
تحلیل هماهنگی بین سیاست گذاری آموزش عالی و اشتغال و پیامد های آن (بررسی مورد ی د انشگاه شهید بهشتی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۲۷۲-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
مقد مه: سیاست گذاری، تصمیم گیری با هد ف افزایش رفاه و یا حل یک مسئله اجتماعی است که چگونگی توزیع منابع و تسهیلات برای د ستیابی به اهد افی خاص را مشخص می کند . وجود هماهنگی د ر ارکان سیاست گذاری که مؤید نظم اجتماعی است، زمینه تحقق اهد اف نظام اجتماعی فراهم می کند . نهاد علم و به ویژه آموزش عالی د رصد د تربیت نیروی انسانی د ارای مهارتی است که متناسب با شرایط حال و آیند ه کشور، برخورد ار از د انش و توانایی به کارگیری آن باشد . معرف کارآمد ی نظام آموزش عالی میزان انطباق پذیری آن با بازار کار است. مسئله مورد بررسی این مقاله عد م هماهنگی سیاست گذاری بین بخش آموزش عالی و بخش اشتغال و پیامد های ناشی از آن است. روش: د ر این مطالعه، به اهد اف و سؤالات تحقیق د ر د و سطح تحلیل خرد و کلان پاسخ د اد ه شد ه است. د ر سطح کلان از شیوه تحلیل محتوا و تحلیل ثانویه به کمک آمارهای موجود و د ر سطح خرد ، از روش پیمایش استفاد ه شد . یافته ها: د ر سطح کلان تحلیل محتوای برنامه های توسعه پنج ساله نشان د اد ، فقط د ر 7 د رصد از مواد مرتبط با سیاست گذاریهای اشتغال و آموزش به رابطه هماهنگ میان این د و بخش توجه شد ه است. بیشترین هماهنگی د ر بین برنامه های توسعه، با 10.7 د رصد مواد ، د ر برنامه توسعه د وم (78-1374) قابل مشاهد ه است. همچنین به هر میزان د ر برنامه های توسعه، سیاستهای اشتغال و آموزش متناسب با یکد یگر تد وین بشود ، د ر سالهای پس از اجرایی شد ن آن، هماهنگی این د و بخش قابل مشاهد ه است. د ر سطح خرد نیز نتایج از ناهماهنگی بین بخشی گواهی می د اد . حد ود 40 د رصد از فارغ التحصیلان د انشگاه شهید بهشتی بیکار بود ند . از بین فارغ التحصیلان شاغل حد ود 12 د رصد تناسب بین رشته و شغل خود را خیلی کم ارزیابی کرد ه اند . بیکاری فارغ التحصیلان یا عد م تناسب شغل آنان با رشته و مقطع تحصیلی محصول ناهماهنگی د ر بین د و بخش اشتغال و آموزش عالی د ر کلان است و منجر به بروز مسائلی چون بیکاری تحصیلکرد گان، مهاجرت متخصصان و د ر نتیجه اتلاف سرمایه می شود . بحث: موج روزافزون بیکاری فارغ التحصیلان و نیرویهای متخصص د ر کشور حاصل این ناهماهنگی د ر این د و رکن نظام اجتماعی د ر سطح سیاستگذاری است که نه تنها ارتقای رفاه اجتماعی را به همراه نخواهد د اشت، بلکه منجر به مسائلی چون بیکاری نیروی انسانی متخصص، نارضایتی اجتماعی سیاسی و تمایل به مهاجرت از کشور خواهد شد .