فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
1 - 40
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش است که «زندانیان مرد زندان پذیر شده چگونه نهادهای خانواده و مدرسه را تجربه کرده اند؟ آیا این تجربه آنان را به انحراف سوق داده است؟ » این پژوهش با استفاده از رهیافت کیفی نظریه بنیانی انجام شده است وگردآوری اطلاعات از طریق مشاهده و مصاحبه های نیمه ساخت یافته با ۲۰ نفر از زندانیان مرد 33 تا 05سال که تجربه ارتکاب جرم و بازگشت مجدد به زندان را داشتند، انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که زندانیان مرد که بارها به زندان بازگشته اند در دو الگوی پارادایمی متفاوت «نوجوانان سرگشته» و «جاه طلب های بی ابزار» قرار می گیرند. هر دو پارادایم حکایت از ناکارآمدی نهادهای خانواده و مدرسه دارد. حاصل هر دو پارادایم زندان پذیری است. در پارادایم اول، خانواده و مدرسه به عنوان نهادهای اصلی اجتماعی کننده فرد، آمادگی لازم را برای مواجهه با هیجانات شدید دوران نوجوانی در فرد ندارند. در پارادایم دوم، فرد هیجانات دوران نوجوانی را آسان تر طی می کند اما در عین حال آماده مواجهه با چالش های جدیدتر در خانواده، شغل و تحصیلات نیست. نکته مهم آن است که همه افراد زندان پذیر شده لزوما از درون خرده فرهنگ بزهکار ظاهر نشده اند، بلکه ناکارآمدی نهادهای خانواده، مدرسه و اجتماع محلی منجر به آن شده است که فرآیند جامعه پذیری افراد حتی در خانواده های به هنجار ناقص و ناکارا باشد. در این میان سازمان رسمی زندان تنها فرآیند جامعه پذیری ناکارآمد را تکرار و سازمان غیررسمی زندان، نهایتا اجتماعی را که فرد به آن احساس تعلق دارد در اختیار او قرار می دهد.
تحلیل جامعه شناختی میزان اثرگذاری صدا و سیمای سراسری، شبکه استانی و شبکه های ماهواره ای کُردی بر ابعاد هویت جمعی ساکنان منطقه اورامانات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
92 - 107
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش مقایسه میزان اثرگذاری صدا و سیمای سراسری ایران، شبکه ی استانی و شبکه های ماهواره ای کُردزبان بر شکل گیری ابعاد مختلف هویت جمعی ساکنان منطقه اورامانات کرمانشاه می باشد. پژوهش با روش پیمایشی انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده که در میان نمونه ای 400 نفری از شهروندان چهار شهرستان جوانرود، پاوه، روانسر و ثلاث باباجانی توزیع شد و داده ها از طریق نرم افزار spss پردازش و تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان استفاده از صدا و سیمای سراسری (1/45 دقیقه) از شبکه استانی (0/5 ساعت) بیشتر بوده است، اما میزان مصرف هر دو اینها در مقایسه با شبکه های ماهواره ای کُردزبان به مراتب کمتر بوده است. همچنین رضایت پاسخگویان از برنامه های صدا و سیما و شبکه استانی بسیار پایین است. این دو در مجموع سیزده درصد از مولفه های مختلف برسازنده هویت پاسخگویان را تبیین می کنند. شبکه های ماهواره ای کُردی تأثیری معناداری بر هویت جمعی ساکنان داشته و بخشی از واریانس هویت این ساکنان مربوط به این رسانه های برون مرزی کرد زبان است. به علاوه، متغیرهای زمینه ای مثل سن و جنس و تحصیلات تأثیر معناداری بر نحوه مصرف رسانه ها دارند و نقش متغیری میانجی را در شیوه های برساخت هویت جمعی تحت تأثیر رسانه ها ایفا می کنند.
بازاندیشی جامعه شناختی هیأت به مثابه حوزه عمومی قدسی (مطالعه موردی «هیأت ثارالله» زنجان)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیین سوگواری امام حسین(ع) همواره در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی نقش بسزایی در جبهه مردمی ایفا کرده و این ناشی از ظرفیت عظیم نهفته در نهضت عاشوراست. بر این اساس این فرضیه به ذهن متبادر می شود که هیأت به عنوان الگوی رایج امروزینِ آیین سوگواری امام حسین(ع) می تواند به مثابه حوزه عمومی قدسی عمل نماید. ازاین رو پژوهش حاضر به چرایی، چیستی و چگونگی هیأت به مثابه حوزه عمومی قدسی می پردازد. این پژوهش از مفهوم «حوزه عمومی» یورگن هابرماس بهره گرفته است. با استفاده از روش «تحلیل مضمون» و ابزار مصاحبه، «هیأت ثارالله» زنجان برای نمونه مطالعه و بررسی انتخاب شده است. براساس نتایج تحقیق، در نقطه مقابل «حوزه عمومی غربی»، «حوزه عمومی قدسی» قرار دارد که مبتنی بر عقلانیت وحیانی و ارزش های الهی است. مؤمنان براساس کنش ولایی همراه با مودت و محبت، یکدیگر را به ارزش های الهی فرامی خوانند. کنش ولایی نه تنها عقلانیت، بلکه عاطفه و احساس را نیز دربر می گیرد و صرفاً به کنش زبانی اختصاص ندارد، بلکه کنش غیرزبانی را نیز شامل می شود. هیأت از طریق «کنش زبانی» (یعنی استفاده از ظرفیت مداحی و سخنرانی) و همچنین «کنش غیرزبانی» همچون فعالیت های اجتماعی در جهت عدالتخواهی، مطالبه گری و محرومیت زدایی می تواند در شکل گیری افکار عمومی و تأثیرگذاری بر ساختار اجتماعی نقش بسزایی ایفا کند.
هستی شناسی حیات های اجتماعی؛ حلقه ای مفقوده در نظام مباحث حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، تبیین معنای دقیق هستی شناسی حیات های اجتماعی و اثبات ضرورت و مزیت جایابی این موضوع در منظومه مباحث حکمت اسلامی برای شناخت بهتر قوس نزول و صعود آفرینش از منظر فلسفی است. به این منظور و با روشی فلسفی-تحلیلی، ابتدا امکان جایابی این مسئله براساس موضوع و روش فلسفه اسلامی تحلیل و بررسی می شود و نشان داده می شود که «هستی شناسی» هر موضوعی از جمله حیات های اجتماعی در حیطه مسائل فلسفه اولی است. به این ترتیب فراتر از امکان، این وظیفه فیلسوف است که درمورد جامعه از منظر هستی شناختی اعلام موضع کند. همچنین اهمیت و لزوم فعلیت این مبحث از بعد تأثیر آن در تعیین الگوهای کلان روشی در علوم اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. در گام پایانی، با تشریح جایگاه هستی شناسانه حیات های اجتماعی در قوس نزول و صعود آفرینش روشن می شود که شناخت این دو قوس آفرینش بدون هستی شناسی حیات های اجتماعی دچار نواقص عمده ای به لحاظ فلسفی است. در مقابل با جایابی این مبحث در منظومه قواعد حکمی می توان به خوانش های نوینی از برخی از قواعد حکمی با رویکرد اصالت جمعی دست یافت. امکان تبیین حرکت جوهری حیات های اجتماعی و پرداختن به موضوع فلسفه تاریخ در متن مباحث فلسفی، از مزایای این نگرش در چینش و طرح قواعد حکمی است.
ارزش های اسلامی حاکم بر شناسایی وضعیت مطلوب در سازمان های رسانه ای از منظر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
منظور از «ارزش های اسلامی» در پژوهش حاضر ارزش های «اخلاقی» برگرفته از اسلام است. از این منظر «ارزش اسلامی» یک فعل اختیاری مطلوب و متعالی است که مطلوبیت آن از مبانی و بینش های اسلامی نشئت گرفته و انجام آن انسان را به اهداف والا و کمال حقیقی خویش (یعنی قرب خداوند متعال) نائل می گرداند. ارزش های اسلامی بر نظریه ها و روش های عملی مدیران مسلمان، از جمله مدیران عرصه رسانه تأثیر گذاشته، به حرکت آنها جهت می دهد. ازاین رو برای تدوین دانش «مدیریت اسلامی رسانه» و اعمال آن، باید ارزش های اسلامی مرتبط با مدیریت رسانه را شناخت و آنها را به کار بست. ارزش های اسلامی خاص حاکم بر فرایند برنامه ریزی در سازمان رسانه ای، به ویژه مرحله آغازین آن، یعنی «شناسایی وضعیت مطلوب»، بخش مهمی از ارزش های مرتبط با مدیریت رسانه هستند که به سبب تمایزهای چشمگیر برنامه ریزی در سازمان های رسانه ای نسبت به دیگر سازمان ها، واکاوی و شناسایی آنها ضروری می نماید. ازاین رو مسئله پژوهش حاضر آن است که «ارزش های اسلامی خاص حاکم بر شناسایی وضعیت مطلوب در سازمان های رسانه ای، به ویژه از منظر قرآن کریم کدام اند؟» برای یافتن پاسخ، پژوهشگر به کمک روش «اجتهادی» به بررسی آیات قرآن کریم پرداخته و به فراخور توان خویش، ارزش های ذیل را شناسایی و استخراج نموده است: 1. «شناخت رسالت و مأموریت های اساسی سازمان رسانه ای اسلامی» که مهم ترین مصداق آن «بلاغ مبین»، «تعلیم حکمت»، «موعظه» و «دعوت» است. 2. «شناخت انواع اصلی مخاطبان سازمان رسانه ای اسلامی» که چارچوب راهگشایی برای طی مسیر «مخاطب شناسی» ارائه می نماید. 3. «اتخاذ چشم انداز جهانی از لحاظ گستردگی مخاطبان» که به کمک پیشرفت های ارتباطاتی کنونی دستیابی به این چشم انداز تسهیل شده است. 4. «تقدیم مصالح معنوی مخاطبان بر اهداف مادی سازمان»، به ویژه در مسئله مهم درآمد و کسب سود سازمان از مخاطبان.
تحلیل عوامل اقتصادی مؤثر بر آسیب های اجتماعی (جرم سرقت)؛ مطالعه موردی، استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران اجتماعی از دیرباز درباره آسیب های اجتماعی مطالعه کرده اند. دسته ای، آنها را ناشی از سرشت آدمی دانسته اند که بیشتر در نظریه های روان شناختی ریشه دارد و دسته ای دیگر آنها را ناشی از محیط و طبیعت اجتماع می دانند. در بروز آسیب های اجتماعی به عوامل متعددی توجه شده است. شرایط اقتصادی جامعه، ازجمله این عوامل است که بر اجتماع و مسائل اجتماعی اثرگذار است. مطالعه حاضر به دنبال بررسی تأثیر برخی متغیرهای اقتصادی بر آسیب اجتماعی سرقت در استان آذربایجان شرقی، طی دوره 1379 الی 1399 است. نتایج برآورد مدل به روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی (ARDL) نشان می دهد در بلندمدت و کوتاه مدت با افزایش شاخص فلاکت، جرم (سرقت) افزایش می یابد. همچنین رابطه منفی معنی داری بین رشد تولید ناخالص داخلی استان با تعداد جرم وجود دارد. افزایش متوسط هزینه های خوراکی خانوار نیز ارتباط مستقیمی با جرم سرقت در استان دارد.
افزایش طلاق یا رکود ازدواج؟ تأملی بر روند تحولات شاخص های ازدواج و طلاق در ایران طی 15 سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدّمه و هدف: این پژوهش دو هدف محوری موازی و البته مکمل را دنبال می کند؛ ابتدا، ضمن معرّفی و نقد روش های مرسوم، شاخص طلاق در ایران طی 15 سال اخیر را با روشی بدیل برآورد کرده سپس، تغییرات رُخ داده در ازدواج را با شاخص های مقتضی واکاوی می کند. روش و داده ها: پژوهش از سنخ مطالعات اسنادی و از لحاظ داده ای، از نوع تحلیل ثانویه مبتنی بر داده های ثبت احوال و سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور است. در تحلیل ها، از شاخص های مختلف برآورد وضعیت ازدواج و طلاق به همراه تغییرات نسبی آن ها استفاده شد. یافته ها: روش جایگزین برآورد طلاق که نسبت طلاق را به عنوان زیرمجموعه ای از جمعیت متأهل واقعی در نظر می گیرد، نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، وضعیت طلاق در ایران مسأله ای بحرانی نیست. همچنین، توجه را به این واقعیت مهم جلب می کند که با افزایش جمعیت زنان متأهل، انتظار افزایش میزان طلاق در جامعه نیز می رود. شاخص های میانگین سن در ازدواج اول، نسبت تجرد در گروه های سنی، تجرد قطعی و تغییرات نسبی آن ها نیز حاکی است که در شرایط کنونی، تأخیر در ازدواج و کاهش عمومیت آن، مسأله ای جدی تر از طلاق در جامعه ایران است. بحث و نتیجه گیری: سنجه های خام در بررسی وضعیت و روندهای طلاق دچار بزرگنمائی هستند. این امر ممکن است هراس از ازدواج و یا مذموم بودن ازدواج در سنین بالا و در نتیجه تجرد قطعی را به همراه داشته باشد. لذا، در پرداختن به مقولات اجتماعی از این دست که با یکی از نهادهای اصلی جامعه (خانواده) مرتبط است، بایستی با حساسیت و رویکرد علمی نگریست. پیام اصلی: این پژوهش ضمن پرهیز از عادی سازی مسأله طلاق، اذعان می دارد که؛ مسأله مندبودن ازدواج، یعنی رکود ازدواج، در مقایسه با افزایش طلاق اهمیت بیشتری دارد و بر این اساس، تدوین سیاست های عملی ناظر بر رفع موانع ازدواج جوانان را پیشنهاد می کند.
نقش تعدیل کننده خودتمایزیافتگی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و سبک دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
45 - 58
حوزههای تخصصی:
رضایت زناشویی به عنوان یکی از شاخص های مهم و تعیین کننده در استحکام خانواده، وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس خوشبختی، رضایت از ازدواج و رضایت از همدیگر دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده خودتمایزیافتگی در ارتباط بین سوءرفتار هیجانی و دلبستگی با رضایت زناشویی زوجین شهر بندرعباس بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین شهر بندرعباس در سال 1400 1401 بودند که از بین آن ها 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه تمایزیافتگی خود، اسکورن و فریدلندر (۲۰۰۳)، ترومای دوران کودکی، محمدخانی و همکاران (۲۰۰۳)، مقیاس دلبستگی بزرگ سالان، کالینز و رید (1990) و مقیاس رضایت زناشویی اولسون (1994) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها به روش رگرسیون سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. یافته ها نشان داد که خودتمایزیافتگی می تواند اثر ابعاد سوءرفتار هیجانی و سبک دلبستگی بر رضایت زناشویی را در سطح 01/0>p، به ترتیب با ضرایب رگرسیون 1424/0 و 370/0- تعدیل کند. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که خودتمایزیافتگی شدت اثرات سوءرفتار هیجانی و دلبستگی بر رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار می دهد.
بررسی کیفیت زندگی به مثابه شاخص توسعه اجتماعی در بین استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۹۰-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی به مثابهٔ یکی از مهم ترین شاخص های توسعهٔ اجتماعی، اصلی ترین هدف اجتماعی کشورهاست، اما دانش موضوعی آن در ایران به شناخت دقیق از وضعیت موجود نرسیده است و نتوانسته در هم کنشی با سیاست گذاری به تغییر و بهبود در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین، سنجش وضعیت موجود کیفیت زندگی از طریق شاخص های معرف و قابل استناد در مناطق مختلف کشور ضروری است. این مقاله به کیفیت زندگی به مثابهٔ شاخص توسعهٔ اجتماعی پرداخته و در چهارچوب روش تحلیل ثانویهٔ کمّی، پس از رفع چالش های متدولوژیک و دستیابی به ۴۲ معرف در دو دسته شاخص عینی و ذهنی، به بررسی و رتبه بندی آن ها بر مبنای میانگین کشوری پرداخته است. نتایج بررسی کیفیت زندگی در ایران، شکاف و پراکندگی بین استان ها را نشان داد. بر این اساس، میانگین کیفیت زندگی فقط در استان های تهران، یزد، سمنان، بوشهر، اصفهان، البرز، مازندران، قزوین و مرکزی بالاتر از میانگین کشوری است و امتیاز آن در سایر استان ها پایین تر از میانگین کشوری است.
تعیین کننده های اجتماعی رفتار مسئولانه زیست محیطی با تأکید بر مدل KAP (مورد مطالعه: شهروندان شهر شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تعیین گرهای اجتماعی رفتار مسئولانه زیست محیطی شهروندان شهر شوش با تأکید بر متغیرهای مستقل آگاهی زیست محیطی، نگرش زیست محیطی و احساس تعلق مکانی است. روش پژوهش از نوع پیمایشی بوده و نمونه آماری شامل 382 نفر از شهروندان 15 تا 65 سال شهر شوش است که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش پرسشنامه بوده است. یافته های توصیفی پژوهش نشان داد که میانگین رفتارهای مسئولانه زیست محیطی شهروندان شهر شوش در حد متوسط (88/59) است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد بین متغیرهای احساس تعلق مکانی شهروندان، نگرش زیست محیطی و رفتارهای مسئؤلانه زیست محیطی آنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که متغیرهای احساس تعلق مکانی (194/0)، آگاهی زیست محیطی (456/0)، نگرش زیست محیطی (225/0) به صورت مستقیم بر رفتار مسئولانه زیست محیطی تأثیر دارند. طبق یافته های تحقیق، متغیر احساس تعلق مکانی از طریق نگرش زیست محیطی 176/0 درصد اثر غیر مستقیم بر مسأله تحقیق داشته است. در مجموع، متغیرهای وارد شده در مدل توانستند 35/0 درصد تغییرات رفتار مسئؤلانه زیست محیطی را تبیین نمایند. مقایسه ضرایب بتاها نشان می دهد که اثر کل آگاهی زیست محیطی (476/0) در مقایسه با سایر متغیرهای وارد شده در مدل، بیشتر بوده است.
Designing the Model of Strategic Human Resource Management in the Marketing Section(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this research, the influencing factors on the behavior of human resources in the marketing department and human resource management policies and their relationship with the strategies of this department have been examined in order to identify the factors that are related to the superior performance of this department. Methodology: The data collection tool was semi-structured interviews were conducted using a combination of purposive (judgmental and quota) and theoretical sampling. In this regard, there were 36 elites in the statistical population of this research. Data analysis was done in three stages open coding, axial coding, and selective coding, and based on that, a qualitative research model was presented. Findings: The results of the research led to the extraction of 669 open codes, 160 concepts and 40 categories in the form of a paradigm model include the central category (strategic management of human resources in marketing, culture, improvement and correction, coherent and aligned systems), causal conditions (control of destructive effects), strategies (job satisfaction, commitment, trust, perceived organizational support, motivation, justice, reward, employee participation, loyalty, empowerment, empowerment, green insight into human resources and marketing), the prevailing context (demographic characteristics, psychological characteristics, organizational structure, strategy, organizational culture and supply, technology in use). Conclusion: finally outcomes (superior performance, organizational citizenship behavior, key work behaviors and production axis, the effects of human resource strategies, environmental thinking and green performance) were presented.
نظام شاخص های وضعیت اجتماعی: به سوی طراحی و تدوین مدل های مفهومی برای سنجش وضعیت اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و ارزیابی وضعیت اجتماعی جامعه از جمله دغدغه های اصلی سیاست گذاران و علمای علوم اجتماعی است. سازمان های متعددی در کشور به ارائه گزارش های اجتماعی می پردازند که اغلب این گزارش ها به صورت بخشی و مقطعی ارائه می شود. اثربخش ترین راه حل در این خصوص، تدوین «نظام شاخص های اجتماعی» است. منظور از نظام شاخص های اجتماعی، مجموعه ای از شاخص ها است که براساس مدلی نظری به طور نظام مند و هدفمندی انتخاب شده اند، به خوبی تعریف شده اند و به وضوح ساخت یافته اند. مقاله حاضر با علم به اهمیت موضوع، چارچوبی مفهومی برای سنجش وضعیت اجتماعی ایران تدوین می کند.در پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد روش شناسی ترکیبی، از هردو روش اسنادی و مصاحبه عمیق با نخبگان و متخصصان استفاده شده است. رهیافت نوشتار حاضر در تدوین نظام شاخص های اجتماعی، اساساً مفهوم محور است.سه مدل مفهومی مستقل و جداگانه برای سنجش وضعیت اجتماعی جامعه ایران طراحی و تدوین شده است: 1. در مدل «سنجش سطح توسعه»، وضعیت اجتماعی مشتمل بر سه مؤلفه اصلی نظام معیشت، نظام توزیع و نظام تعاملات است که هریک از این مؤلفه ها به ترتیب متناظر با سازه های مفهومی کیفیت زندگی، توسعه انسانی و سرمایه اجتماعی است؛ 2. در مدل «رصد تغییرات اجتماعی» در سطح خرد وضعیت ساختار نظام ارزشی و در سطح کلان، روند تغییرات ساختاری در سه عرصه جمعیتی، قشربندی و فناوری مطالعه می شود؛ 3. در رهیافت آسیب شناسانه، «وضعیت اجتماعی به مثابه بررسی وضعیت مسائل اجتماعی» بررسی می شود.در این مدل، مسئله اجتماعی وضعیت نامطلوبی تعریف می شود که ناشی از اختلال در ابعاد توسعه یا وقوع تغییرات سریع در ساختارهای اجتماعی است.
عوامل فرهنگی-روان شناختی مرتبط با نگرش نسبت به گذارهای اجتماعی (مورد مطالعه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق عوامل فرهنگی - روان شناختی مرتبط با نگرش نسبت به گذارهای اجتماعی است. جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر یاسوج در سال تحصیلی 1400-1399 می باشد که تعداد آن ها برابر با 8529 نفر است 368 نفر از آنان طبق فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های ضریب هم بستگی پیرسون، آزمون تی دو نمونه مستقل و رگرسیون گام به گام استفاده شد. در این تحقیق متغیرهای جنسیت، فشار هنجاری، سرمایه فرهنگی خانواده و خودباوری به عنوان متغیرهای مستقل و متغیر وابسته شامل گذارهای اجتماعی (ورود به بازار کار، تحصیلی و ازدواج) بوده است. یافته های تحقیق نشان داد که متغیر جنسیت بر هیچ یک از گذارها تأثیرگزار نبود. متغیر فشارهنجاری بر گذار اجتماعی ازدواج و گذار ورود به بازارکار تأثیرگذار بود و بر گذار اجتماعی تحصیلی تأثیری نداشت. متغیر سرمایه فرهنگی خانواده بر هر سه گذار اجتماعی مؤثر بود. متغیر خودباوری بر گذار اجتماعی ازدواج و گذار تحصیلی تأثیر داشت و بر گذار اجتماعی ورود به بازارکار تأثیرگذار نبود. هم چنین براساس مقدار رگرسیون گام به گام، فشارهنجاری با بتای (415/.) بر گذار اجتماعی ازدواج مهم تر از متغیر سرمایه فرهنگی خانواده با بتای (181/-) بود. در گذار اجتماعی ادامه تحصیل متغیر خودباوری توانست 064/. از تغییرات این گذار را تبیین کند، که با مقدار بتای 252/. در معادله رگرسیونی باقی مانده است؛ و نهایتاً درخصوص گذار اجتماعی ورود به بازار کار، براساس ضریب بتا تأثیر فشار هنجاری با بتای (289/.) مهم تر از متغیر سرمایه فرهنگی با بتای(107/.-) بود. درنهایت، براساس نتایج تحقیق می توان گفت، با توجه به تغییرات ارزشی که تحت تأثیر مدرنیزاسیون به وجود آمده است ارزش های حاکم بر جوامع سنتی با ارزش های حاکم بر جوامع جدید متفاوت می باشد؛ برهمین اساس نهاد آموزش در جوامع مدرن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ لذا اولویت اول گذار ترجیحی جوانان ادامه تحصیل است و نوعی همانندیِ جنسیِ گذار ترجیحی در بین جوانان جامعه موردمطالعه وجود دارد.
طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر مولفه های زیبایی شناسی و هنر در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سازمان آموزش وپرورش برنامه درسی متنوع و زیادی وجود دارد و این پژوهش با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر مولفه های زیبایی شناسی و هنر در دوره متوسطه دوم انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش دارای دو بخش اسناد مکتوب مرتبط با موضوع بودند که تعداد 35 سند با روش نمونه گیری هدفمند و خبرگان مرتبط با موضوع بودند که تعداد 15 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش یادداشت برداری از اسناد و مصاحبه با خبرگان بود که روایی آنها با روش های مقبولیت و قابلیت تایید، تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار One Note تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای الگوی برنامه درسی مبتنی بر مولفه های زیبایی شناسی و هنر در دوره متوسطه دوم 485 شاخص، 24 مولفه و 10 بعد در قالب چهار عنصر هدف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی شناسایی شد؛ به طوری که در عنصر هدف 2 بعد و 5 مولفه شامل مهارتی (با 2 مولفه اهداف اکتسابی و اهداف شناختی و فراشناختی) و فردی (با 3 مولفه اهداف مبتنی بر یادگیرنده، اهداف زیباشناختی و اهداف اخلاقی)، در عنصر محتوا 3 بعد و 8 مولفه شامل محیطی (با 2 مولفه محیط یادگیری و محتوای مبتنی بر یادگیرنده)، هنری- فرهنگی (با 2 مولفه محتوای مبتنی بر اجتماع و فرهنگ و محتوای مبتنی بر هنر و زیبایی شناسی) و فرم محتوا (با 4 مولفه فرم ادبی، فرم نمایشی، فرم تجسمی و فرم ترسیمی/ بصری)، در عنصر روش های تدریس 3 بعد و 7 مولفه شامل هنری (با 2 مولفه زیباشناختی محور و طبیعت محور)، نوآورانه (با 2 مولفه خلاقیت محور و تیم محور و مشارکت محور) و فنی- انسانی (با 3 مولفه رسانه محور، پروژه محور و کارگاه محور و قابلیت معلم در تدریس) و در عنصر ارزشیابی 2 بعد و 4 مولفه شامل علمی (با 2 مولفه ارزشیابی کیفی و ارزشیابی مبتنی بر نتایج) و هنری- اخلاقی (با 2 مولفه ارزشیابی زیباشناختی و ارزشیابی اخلاقی) وجود داشت. در نهایت، الگوی برنامه درسی مبتنی بر مولفه های زیبایی شناسی و هنر در دوره متوسطه دوم طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: الگوی طراحی شده برنامه درسی مبتنی بر مولفه های زیبایی شناسی و هنر در دوره متوسطه دوم پژوهش حاضر همراه با سایر الگوهای طراحی شده می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی در طراحی الگوی جامع برنامه درسی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و جامعه پذیری سازمانی با سرمایه های روانشناختی (مطالعه موردی: معلمان دوره ابتدایی شهرستان سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
181 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و جامعه پذیری سازمانی با سرمایه های روانشناختی انجام شد.روش شناسی: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 278 نفر از معلمان به طور تصادفی جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد مدیریت استعداد(Cunningham, 2007)، جامعه پذیری سازمانی(Taormina, 1997) و سرمایه های روانشناختی(2007،Luthans, Youssef , Avolio) استفاده گردید.داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای آماری Lisrel وSPSS تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مدیریت استعداد با سرمایه های روانشناختی (28/0) با آماره تی 29/4 مثبت و معنادار می باشد(01/0P<)همچنین رابطه جامعه پذیری سازمانی با سرمایه های روانشناختی (64/0) با آماره تی 36/7 مثبت و معنادار بود(01/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضراز عوامل اثر گذار بر سرمایه های روانشناختی می تواند مدیریت استعداد و جامعه پذیری سازمانی باشد.
ارائه الگوی مسئولیت پذیری اخلاقی مبتنی بر آموزش های آنلاین برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
265 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مسئولیت پذیری اخلاقی مبتنی بر آموزش های آنلاین برای نوجوانان انجام شد.روش: این پژوهش از نظر هدف، بنیادی-کاربردی؛ و از نظر دادههای اطلاعاتی، این پژوهش ترکیبی اکتشافی بود که ضمن عنایت به نظرات خبرگان تعلیم و تربیت، به بررسی ابعاد، مولفهها و شاخصهای متغییر های مورد نظر مبادرت ورزیده و با استفاده از روش داده بنیاد نظامند و استفاده از الگوهای پیمایشی، در مراحل کیفی و کمی به گردآوری دادههای اطلاعات پژوهش پرداخت. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل گروه اول، خبرگان آکادمیک: اساتید هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه فرهنگیان و مراکز تربیت معلم و گروه دوم، خبرگان سازمانی: مدیران، معاونین و کارشناسان آموزشی و پژوهشی ادارات آموزش و پرورش شهر تهران بودند. جهت تعیین نمونهها از روش نمونهگیری غیر احتمالی هدفمند استفاده شد که 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقاطع متوسطه (دوره دوم) شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. بر اساس فرمول کوکران، تعداد 383 نفر، با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده در بخش کیفی، مصاحبههای نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، از روش کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته بودند. در بخش کمّی با توجه به سؤالهای پژوهش از روشهای آمار توصیفی استفاده شد و استنباطی (آزمونهایی نظیر تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تی تک نمونه ای) از طریق نرمافزارهای Spss-V22 و Lisrel-V8.8 بهره گرفته شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مسئولیت پذیری اخلاقی شامل مولفههای نگرش اخلاقی در آموزش، رضایت مندی از آموزش، کنترل و پاسخگویی است. علاوه براین عوامل اثرگذار بر مسئولیت پذیری اخلاقی شامل فرهنگ، ساختار، معلم، برنامه درسی بودند. ارتقای کیفیت یادگیری، دگرگروی اخلاقی، به عنوان پیامدها معرفی شدند؛ سازوکارهای مدیریتی، فناورانه و رفتاری، بسترها شامل، محیطی، اجتماعی و آموزشی و موانع شامل موانع فناورانه و آموزشی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش معرفی شدند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 101 شاخص (گویه) موجود، 18 مولفه ی اصلی قابل شناسایی بود
اثربخشی آموزش طرح ریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس بر موفقیت و رضایت تحصیلی دانشجویان دارای فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: موفقیت و رضایت تحصیلی از مهم ترین متغیرهای مطرحی است که می توانند به عنوان شاخصی جدی در میان دانشجویان مدنظر قرار گرفته و از طریق آن ها بسترهای رو به آینده تحصیل دانشجویان را از طریق آن ها رصد و بررسی نمود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش طرح ریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس بر موفقیت و رضایت تحصیلی دانشجویان دارای فرسودگی تحصیلی اجرا شد.
روش شناسی: این پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری اجرا شد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) در سال 1400 که دارای فرسودگی تحصیلی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه ارجاع شدند، بودند. از بین آن ها 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس موفقیت تحصیلی ولز (2010) و رضایت تحصیلی احمدی (1388) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به دست آمد. آموزش طرح ریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس در 8 جلسه 75 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) انجام شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه های تکرار شدهو آزمون تعقیبی بنفرونی با نرم افزار 26.SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که آموزش طرح ریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس در افزایش موفقیت و رضایت تحصیلی اثربخش بود (01/0=P)، و این اثربخشی تا مرحله پیگیری ماندگار بود (05/0=P).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش طرح ریزی مسیر تحصیلی-شغلی ساویکاس برای افزایش موفقیت و رضایت تحصیلی دانشجویان مؤثر است و می توان این رویکرد را در مراکز مشاوره دانشجویان استفاده کرد.
نقش تعدیل گری ظرفیت تأملی مادر در رابطه بین خلق وخوی کودک با کیفیت رابطه مادر- کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۵
519 - 531
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین رابطه خلق وخوی کودک با کیفیت رابطه مادر کودک و مشخص ساختن نقش تعدیل گرانه ظرفیت تأملی مادر در رابطه بین این دو متغیر بود. نمونه آماری شامل 270 مادر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسش نامه مزاج کودکی میانه، ظرفیت تأملی والدین و مقیاس رابطه کودک مادر پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که به جز مؤلفه حواس پرتی، بقیه مؤلفه های خلق وخوی کودک رابطه معناداری با کیفیت رابطه مادر کودک داشتند. همچنین هر سه مؤلفه ظرفیت تأملی مادر شامل پیش ذهنی سازی، اطمینان به وضعیت ذهنی و علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی، ارتباط معناداری با کیفیت رابطه مادر کودک داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون برای بررسی فرضیه تعدیلگری ظرفیت تأملی مادر نشان داد که پیش ذهنی سازی مادر تعدیلگر معنادار رابطه سطح فعالیت کودک، پیش بینی پذیری و ثبات فراخنای توجه با کیفیت رابطه مادر کودک بود. همچنین علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی در مادر نیز به طور معناداری تعدیل کننده رابطه پیش بینی پذیری و ثبات فراخنای توجه با کیفیت رابطه مادر کودک بود. در بقیه موارد، تعدیلگری مؤلفه های ظرفیت تأملی مادر در ارتباط مؤلفه های خلق و خوی کودک با کیفیت رابطه مادر-کودک تأیید نشد.
پیش بینی میزان مشارکت نیروی کار در ایران به وسیله شبیه سازی مبتنی بر شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از 70 درصد از جمعیت ایران در سنین کار و فعالیت بوده و این کشور در حال حاضر در پنجره جمعیتی قرار دارد. با توجه به قرار گرفتن کشور ایران در دوره پنجره جمعیتی، افزایش میزان مشارکت نیروی کار می تواند بستری مناسب برای رشد و توسعه اقتصادی فراهم سازد. پیش بینی میزان مشارکت نیروی کار به واسطه تأثیر آن بر رشد اقتصادی در کشور می تواند نگرش عمیق تر و جامع تری نسبت به مقوله عرضه نیروی کار به منظور سیاست گذاری و برنامه ریزی فراهم نماید. یقیناً دانش از بازخورد یک تصمیم در آینده و ارائه برنامه ای جامع و هدفمند رشد و توسعه اقتصادی مطلوب را به همراه خواهد داشت. مقاله حاضر، با تکیه بر شبیه سازی مبتنی بر شبکه های عصبی به دنبال پیش بینی میزان مشارکت در نیروی کار زنان، مردان و کل جمعیت مربوط به سالهای 1397 تا سال 1407 در یک بازه 10 ساله متوالی می باشد. شبیه سازیها در نرم افزار متلب و بر پایه داده های سازمان بین المللی کار انجام شده است. این داده ها مربوط به 27 سال متوالی از سال 1369 تا 1396 می باشد. نتایج روند نزولی در میزان مشارکت نیروی کار مردان، زنان و کل جمعیت تا سال 1407 را نشان می دهند. بر مبنای نتایج شبیه سازی میزان مشارکت نیروی کار مردان، زنان و جمعیت کل 15 تا 64 ساله از سال 1397 تا سال 1407 به ترتیب از حدود 5/74 به 5/73 درصد، از 16/0 به 14/0 درصد و از 5/46 به 5/44 درصد تغییر خواهند نمود. نتایج مقاله حاضر زنگ هشداری است برای برنامه ریزان و سیاست گذارن در سطح کلان جهت توجه ویژه به برنامه ریزی های هدفمند در حوزه اشتغال و سرمایه گذاری تا بتوانند بهترین بهره برداری را از فرصت قرار گرفتن در پنجره جمعیتی برای کشور تأمین نمایند.
بررسی مدیرت بدن و عوامل ظاهری اثرگذار بر هویت اجتماعی زنان (مورد مطالعه: زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
251 - 275
حوزههای تخصصی:
هویت اجتماعی دانش و تعلق فرد به گروه اجتماعی خاص است که فرد بر حسب تعلق و وابستگی به معرفی خود می پردازد و هویت در روابط جاری یا تصورات انسان ها از خود و دیگران شکل می گیرد و هویت اجتماعی متاثر از عوامل ظاهری و تصویر بدنی است. این پژوهش درصدد بررسی وضعیت مدیریت بدن و عوامل ظاهری اثرگذار بر هویت اجتماعی زنان شهر سنندج است. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات آنتونی گیدنز، اروینگ گافمن و هنری تاجفل است و روش تحقیق پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است که بر روی 450 نفر از زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند، صورت گرفته است و پس از حذف داده های پرت به 441 نمونه دست یافتیم. بر اساس نتایح پیرسون، بین هویت اجتماعی و مدیریت بدن(503/0=r) و عوامل ظاهری؛ پذیرش اجتماعی(510/0=r)، تمایزطلبی(250/0=r) و منزلت اجتماعی(189/0=r) رابطه معناداری وجود داردبه عبارتی مدیریت ظاهری و توجه بدن عامل هویتی برای پذیرش و تمایزطلبی و بهبود و نمایش منزلت اجتماعی در بین زنان است.و طبق نتایج آزمون رگرسیون؛ پذیرش اجتماعی بیشترین تاثیر را بر شکل دهی هویت اجتماعی زنان دارد. در واقع مدیریت ظاهری و تنظیم، طراحی و خودآرایی، ساخته و پرداخته هویت اجتماعی زنان است وآنها دائماً در حال ساخت بدن هستند تا ظاهری متمایز و مثبت در تعامل با دیگران ایجاد کنند که باید از فرصت مدیریت بدن برای طراحی مدل و هویت ایران و انسجام اجتماعی و توانمندسازی زنان بهره گرفت.