فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه خشکسالی یک معضل جدّی و گریبانگیر دربسیاری از کشور های جهان است؛بنابراین پیش بینیِ آن از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. در این تحقیق، کارایی شبکة عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج عصبی - فازیتطبیقی به عنوان روش هایی مؤثر برای پیش بینی شدت خشکسالی حوزة ""مُند"" استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های بارندگی ماهانة ایستگاه باران سنجی تنگاب استان فارس با دورة آماری 32 ساله استفاده گردید. شدت خشکسالی در دورة ماهانه با استفاده از شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) تعیین شد؛ سپس به وسیلة مدل های ANN وANFIS و با استفاده از شاخص SPI پیش بینی شدت خشکسالی انجام گردید. از بین داده های موجود، 70 درصد به عنوان داده های آموزش و مابقی به عنوان داده های اعتبارسنجی و داده های آزمون انتخاب شد؛ سپس از طریق معیار های آماری شامل ضریب همبستگی، میانگین مجذور مربعات خطا و ضریب ناش به کارایی عملکرد مدل ها پرداخته شد. نتایج نشان دادد که دقت روش شبکه های عصبی مصنوعی از روش سیستم استنتاج عصبی - فازیتطبیقی بیشتر می باشد؛ همچنین یافته های حاصل از این بررسی نشان می دهد که هرچه پراکندگی داده های ورودی مدل بیشتر باشد مدل استنتاج عصبی - فازی تطبیقی دارای توانایی بیشتری در شبیه سازی این نوع از داده ها می باشد.
تحلیل استراتژی های مؤثر بر نوسازی و بهسازی بافت تاریخی شهر یزد با استفاده از تکنیک SWOT
حوزههای تخصصی:
شهرها مهمترین دستاوردهای تمدنی ملّت ها به شمار می آیند، از این رو هرچه بر قدمت شهرها و این گونه سکونتگاه های انسانی افزوده شود، به لحاظ تاریخی و هویتِ سرزمینی ارزشمندتر می گردند و مردم، قدمت یک مکان و یا عرصه شهری را نمادی از هویت خویش می دانند. در این میان بافت تاریخی شهرها به عنوان گهواره و حافظه هویتی شهرها از اهمیت خاصی برخوردارند و به توجه و مراقبت ویژه ای نیاز دارند. از آن جهت که این میراث مشترک شهروندان و یک کشور اگر آسیب ببینند، قابل جبران نیست؛ لازم است در کانون توجه و اقدام مسئولین و برنامه ریزان قرار گیرد. در این مقاله که از نوع توصیفی-تحلیلی و با رویکردی کاربردی می باشد؛ تلاش است با استفاده از تکنیک تحلیلی SWOT به تحلیل استراتژی و راهبردهای مؤثر بر بهبود و نوسازی بافت فرسوده و تاریخی شهر یزد پرداخته شود. مؤلفه های مورد بررسی به صورت بازدیدهای میدانی و مطالعات اسنادی - کتابخانه ای می باشد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با توجه به امتیاز نهایی مطالعات صورت گرفته نقاط قوت با امتیازبندی (۲۱/۳۰۴)، نقاط ضعف (۳۵/۲۹۹)، فرصت ها (۰۵/۲۷۶) و تهدیدها دارای (۱۹/۳۱۸) امتیاز می باشد. بدین منظور بهترین راهبرد در بررسی مشکلات و برای به حداقل رساندن آنها، افزایش نقاط قوت و کاهش تهدیدها با عنوان (استراتژی ST یا راهبرد محافظه کارانه) شناسایی شد.
ارزیابی توان محیطی استان آذربایجان غربی برای کشت کلزا بر اساس روش AHP و مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلزا با اختصاص 15 درصد کل تولید روغن گیاهی در جهان بعد از سویا و نخل روغنی، مقام سوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است. اقلیم، توپوگرافی، خاک و استعداد اراضی از مهم ترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد ک شت کلزا در سطح استان آذربایجان غربی شناسایی ش ود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، درجه روز، رطوبت نسبی، تعداد روز یخبندان، و ساعات آفتابی، ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1388 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد کلزا و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی، قابلیت اراضی، عمق خاک و کاربری اراضی، استفاده شده، و مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی کلزا صورت گرفت. سپس با استفاده از روش واسطه یابی کریجینگ در نرم افزار Arc GIS 9.3 هر یک از نقشه های عناصر اقلیمی تهیه و لایه های اطلاعاتی طبقه بندی شدند. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش AHP استفاده شد. سپس ترکیب و تحلیل فضایی اطلاعات با استفاده از مدل TOPSIS در محیط GIS صورت گرفت و لایه نهایی ارزیابی توان محیطی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت کلزا به چهار طبقه خیلی مناسب (6/18%)، مناسب (4/34%)، متوسط (1/32%) و ضعیف (7/14%) تقسیم بندی شدند.
سنجش کیفیت محیط زیست شهری با به کارگیری مدل شاخص ترکیبی (مورد مطالعه: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرانی هایی از مناسب نبودن کیفیت محیط زیست اغلب شهرهای ایران وجود دارد. در این پژوهش شاخص های بهینة محیط زیست شهری در کلان شهر تهران شناسایی، و ضریب اهمیت هر یک از عوامل کمّی سازی شده و تأثیر مهم ترین معیارهای منتخب در ارزشیابی کیفیت محیط زیست شهری مطالعه شده است. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات میدانی و مدل سازی است. شاخص ها و پارامترهای مهم با به کارگیری روش AHP گروهی و نرم افزار EC شناسایی و اولویت بندی شد. سپس، با توجه به معیارهای بومی شده و شرایط کلان شهر تهران، مدلی ترسیم شد که بر اساس آن، ارزیابی کمی و کیفی محیط زیست شهری کلان شهر تهران با فن تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد مناطق شهری 2، 1 و 3 با امتیازهای 86/3، 80/3 و 65/3، بالاترین رتبه ها و مناطق 10، 17 و 9 با امتیاز های 09/0، 04/0 و 01/0 کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. با توجه به نتایج، مناطق تهران از نظر شرایط زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شرایط ناهمگون و ناموزونی قرار دارند.
بررسی تقویم آب و هوایی گردشگری با استفاده از CTIS (مطالعه موردی: شهر کرمان)
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری به عنوان صنعتی پویا و فراگیر تمامی ارکان بنیادین جوامع و سیستم های جهانی را در برگرفته است. اقلیم به عنوان پدیده ای جغرافیایی، رابطه ای تنگاتنگ و انکارناپذیر با صنعت گردشگری و توسعه مقاصد آن دارد؛ به طوری که موفقیت بسیاری از مقاصد مطرح گردشگری جهان، مرهون وجود شرایط اقلیمی مطلوب است. یک اقلیم مناسب می تواند پاسخ های مثبت گردشگران را در پی داشته باشد؛ از این رو، گردشگران برنامه سفر خود را با توجه به شرایط اقلیمی و جوّی مقصد مورد نظر طرح ریزی می کنند. در این پژوهش با بررسی داده های هواشناسی دما، فشار بخار آب، رطوبت نسبی، سرعت باد، ساعت آفتابی، ابرناکی ایستگاه سینوپتیک کرمان در یک دوره آماری ۲۰ ساله (۱۹۹۴ تا ۲۰۱۳) و بهره گیری از نرم افزار Rayman و محاسبه شاخص هایPET و طرح مطالعات آب و هوایی گردشگری، تقویم زمانی گردشگری در شهر کرمان ارائه شد. نتایج تحقیق نشان دهنده ارتباط تنگاتنگ اقلیم و شرایط آب و هوایی با فعالیت های گردشگری و گذران اوقات فراغت در شهر کرمان است؛ در واقع، یک اقلیم مناسب از نظر گرمایی، زیباشناختی و فیزیکی می تواند عاملی برای جذب گردشگر باشد. نتایجی که در قالب تقویم زمانی ارائه شد، نشان می دهد که از یکم اردیبهشت تا ۱۱ خرداد و ۱۰ شهریور تا ۲۸ مهر، بهترین زمان و ۱۰ آذر تا ۲۲ بهمن، بدترین زمان برای حضور گردشگران در کرمان است.
پهنه بندی پتانسیل آلودگی آب زیرزمینی آبخوان دشت مرند به روش AVI و مدل های DRASTIC در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پهنه بندی آسیب پذیری آبخوان مرند با استفاده از روش های DRASTIC، AVI و مقایسه پهنه بندی در سه روش مذکور انجام شده است. روش DRASTIC از ترکیب هفت مشخصه هیدروژئولوژیک قابل اندازه گیری و مؤثر در انتقال آلودگی به آب های زیرزمینی تشکیل شده است. روش AVIنیز دارای دو مشخصه است. نتایج حاصل از روش DRASTIC تقریباً کامل ترین شاخص برای ارزیابی میزان آسیب پذیری آب های زیرزمینی است که محدوده آسیب پذیری متوسط را 4/50 درصد، زیاد را 9/32 و خیلی زیاد را 7/16 درصد برای آبخوان دشت مرند برآورد کرده است. نتایج روش AVI نیز نشان می دهد که آبخوان دارای آسیب پذیری متوسط، زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 13/39، 5/6 و 37/54درصد می باشد. هم چنین در هر دو روش، میزان آسیب پذیری در قسمت های شرق، جنوب شرقی و شمال شرقی دشت بیش تر از بخش های مرکزی و غربی دشت است ولی حدود گسترش محدوده های آسیب پذیری متفاوت است. مدل DRASTIC به طور دقیق تری محدوده های مختلف آسیب پذیری را مشخص کرده است. دلیل آن مشخصه های بیش تر و وزن دهی متفاوت مشخصه ها براساس نقش آن ها در تعیین آلودگی است.
برآورد ارزش تفریحی جنگل های بلوط شهرستان های سیروان و چرداول با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CVM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم ها و منابع محیطی، میراث ارزنده طبیعیِ جوامع انسانی و اصلی ترین سرمایه های اکوتوریسم به حساب می آیند. استفاده تفریحی، از جمله منافع مهم منابع جنگلی، به عنوان بخش اصلی اکوسیستم های طبیعی است. در نظر نگرفتن یا ارزشگذاری پایین و نامطلوب این منابع یا قلمداد نمودن آنها به منزله کالا و خدمات رایگان، موجب تخصیص نابهینه و اعمال مدیریت و برنامه ریزی های نادرستی بر آنها می شود. ارزشگذاری اقتصادی اکوسیستم های طبیعی و پتانسیل های گردشگریِ مناطق مختلف، ابزار مدیریتی موثری برای اجرای برنامه های توسعه ای و موفقیت آنها خواهد بود. پوشش جنگلی وسیع شهرستان های سیروان و چرداول در استان ایلام، واجد زمینه های مساعدی برای استفاده های تفریحی است. تحقیق حاضر، در پی برآورد ارزش تفریحی این منابع جنگلی و تبیین عوامل مؤثر در تمایلِ افراد به پرداخت برای این منظور، با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط صورت گرفته است. داده ها از نمونه ای به حجم 240 نفر و به کمک پرسشنامه گزینش دوگانه دوبعدی، جمع آوری گردید. در مجموع بیش از 74 درصد پاسخگویان مایل به پرداخت مبالغی از دو تا ده هزار توان بوده اند. نتایجِ حاصل از تحلیل لاجیت نشان داد که متغیرهای دموگرافیکیِ سن و درآمد و همچنین نگرش های محیط زیست گرایانه و دیدگاه های توریستیِ افراد، دارای تأثیر مثبت معنی دار در برآورد تمایل افراد به پرداخت بوده و نزدیک به 71 درصد قادر به پیش بینی آن بوده اند. متغیرهای دیگرِ جنسیت، تحصیلات، نگرش های اقتصادی در بهره برداری از جنگل ها و همچنین دیدگاه های حفاظتی افراد، نقش معنی داری در این رابطه نداشته اند. متوسطِ تمایل به پرداخت هر خانوار در سال، برای بهره برداری های تفریحی و نگهداری از جنگل های بلوط منطقه، 5/5687 تومان و بر این اساس، با توجه به کل خانوارهای منطقه، ارزش تفریحیِ سالانه این جنگل ها برابر با 101153098 تومان برآورد گردید. این میزان، سرمایه بالقوه قابل ملاحظه ای در دست سیاست گزاران و مدیران محلی، برای برنامه ریزی و بهره برداری بهینه و پایدار از پتانسیل بالایِ تفریحی منطقه، سرمایه گذاری، حفظ و نگهداریِ منابع جنگلی، جذب گردشگران بیشتر و ایجاد فرصت های اشتغال و درآمد بیشتر، بویژه برای جوامع روستایی منطقه می باشد.
برآورد ارزش تفریحی پارک های بزرگ شهر مشهد با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و مدل لاجیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه برآورد ارزش تفریحی پارک ها و فضاهای سبز، نقش و کارکرد ویژه ای در زندگی بشر و روند توسعة پایدار نسل ها دارد و بر این اساس مدیران محیط زیست و پارک ها برای تصمیم گیری در زمینة برنامه ریزی طرح های توسعه ای به آن- به عنوان ابزار مدیریتی مؤثر- توجه ویژه ای می کنند. برآورد ارزش تفریحی پارک ها امری ضروری است که بی توجهی به آن در درازمدت خسارت های غیرقابل جبرانی بر منابع انسانی وارد می سازد. براین اساس و با توجه به اینکه تقاضای روزافزون برای پارک ها ناشی از ارزشی است که مردم از طریق بازدید و استفاده از این فضاها به دست می آورند، در این پژوهش به برآورد ارزش تفریحی پارک های بزرگ شهر مشهد پرداخته شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی– تحلیلی است که به منظور دستیابی به هدف تحقیق میزان تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان (WTP) پارک های مزبور ابتدا با استفاده از پرسشنامة دوگانه- دوبعدی و روش ارزشگذاری مشروط (CVM) تعیین شد. سپس با استفاده از مدل لاجیت و روش حداکثر درستنمایی، پارامترهای مؤثر در ارزش تفریحی پارک های مورد مطالعه تعیین و ارزش تفریحی آن ها برآورد شد. نتایج نشان داد میزان تمایل به پرداخت افراد به منظور استفادة تفریحی از پارک های بزرگ شهر مشهد با متغیرهای کیفیت امکانات و خدمات موجود در پارک ها، سطح تحصیلات و میزان درآمد پاسخگویان رابطة مثبت و با متغیرهای میزان مبلغ پیشنهادی و تعداد افراد خانوادة بازدیدکنندگان رابطة منفی دارد. همچنین، میزان ارزش های برآوردشده گویای آگاهی بالای مردم از ارزش و اهمیت محیط های طبیعی و تفریحی به ویژه پارک های شهری است.
مدل سازی رشد شهری به وسیله خودکاره سلولی برداری قطعه مبنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی رشد شهری، در یک مسیر پایدار و بهینه، همواره از چالش های موجود در عرصه های مدیریت و برنامه ریزی شهری می باشد. هدف از این تحقیق شبیه سازی رشد شهری به وسیله خودکاره سلولی برداری و نمایش چگونگی رشد و توسعه شهر در یک ساختار قطعه مبنا، با تفکیک پذیری مکانی بالا، می باشد. در این مدل ساختار همسایگی به صورت یک بافر خارجی از لبه های پارسل و بر اساس یک تابع وزن دار از مولفه های فاصله، مساحت و کاربری قطعات کاداستری تعریف شده است. مدل ارائه شده با استفاده از داده های مکانی منطقه 22 شهرداری تهران پیاده سازی و تحلیل شده است. نتایج ارائه شده بیانگر توانایی مدل در ارزیابی اثرات متقابل کاربری های مختلف شهری در اندازه های مختلف و فاصله های گوناگون از یکدیگر بوده و همچنین نشان دهنده رشد شهر در یک تناسب قابل قبول چیدمان کاربری های مختلف شهری می باشد. از آنجایی که در این مدل، امکان تخصیص کاربری های مختلف شهری فراهم شده، می توان از آن در زمینه تصمیم گیری های مکانی و برنامه ریزی کاربری اراضی شهری بهره جست.
نابرابری های فضایی توسعه بخش کشاورزی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی، نیازمند برنامه ریزی اساسی بر پایه توانمندی های هر منطقه است؛ از این رو، مطالعه در مورد میزان توسعه یافتگی بخش کشاورزی مناطق مختلف برای برنامه ریزی و بررسی روند توسعه مهم است. در این پژوهش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان شرقی از نظر کشاورزی با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. بدین منظور، 28 شاخص در بخش های زراعی، باغی، مکانیزاسیون، دامپروری انتخاب و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی برای هر کدام از بخش ها عوامل و شاخص های تلفیقی استخراج گردیده و به عنوان ورودی روش تاکسونومی مورد استفاده قرار گرفته است و در نهایت جهت گروه بندی شهرستان ها از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در استان آذربایجان شرقی در سال 1389 از مجموع 19 شهرستان، سه شهرستان توسعه یافته، 7 شهرستان نسبتا توسعه یافته، 5 شهرستان کمترتوسعه یافته و 4 شهرستان توسعه نیافته بوده است. رتبه بندی شهرستان های استان بر حسب شاخص های بخش زراعی نیز نشان داد که شهرستان ملکان بالاترین و شهرستان چاراویماق پایین ترین درصد توسعه یافتگی بخش کشاورزی را داشته است.
ارزیابی نحوه استقرار فضاهای آموزشی با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای آموزشی، از مهم ترین کاربری های شهری محسوب می شود و تعیین بهینة مکان استقرار مدارس، از جملة وظایف برنامه ریزان شهری است. در سال های اخیر، افزایش ضریب شهرنشینی، زمینة استقرار نامناسب فضاهای آموزشی را فراهم کرده است. برای استقرار مناسب و منطقی این گونه مکان ها، به کارگیری روش های علمی، امری ضروری است. ارزیابی نحوة استقرار مدارس متوسطة دخترانه در ناحیة 2 شهر زنجان، با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون و با معیارهای سرانة فضای باز و کلاس درس، دسترسی، قدمت و امنیت ترافیکی انجام می گیرد. این پژوهش، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف مقاله، تحلیل و ارزیابی نحوة استقرار فضاهای آموزشی مقطع متوسطة ناحیة 2 شهر زنجان و به دنبال آن، دستیابی به الگویی بهینه به منظور استقرار مطلوب فضاهای آموزشی، افزایش کارایی و تسهیل در بهره برداری آن ها در سطوح مختلف است. نتایج نشان می دهد که مکان فعلی اکثر مدارس مورد مطالعه، با استانداردهای لازم برای فضاهای آموزشی مطابقت ندارد. مدارس مستقر در مرکز ناحیه، دارای ظرفیت پایین فضای باز و کلاس درس هستند و بعضی مدارس نیز سازگاری نسبتاً اندکی با کاربری های همجوار دارند. بیشترین ناسازگاری، مربوط به استقرار مدارس در جوار خیابان های پرتردد و ایجاد مشکل های متعدد از جمله آلودگی صوتی، آلودگی هوا و تصادف دانش آموزان با خودروهای عبوری است. یافته های پژوهش، بیانگر غلبة ضعف ها بر قابلیت های این مدارس است. در ماتریس نهایی وزن دهی ملاحظه شد که شش مدرسه از مجموع دوازده مدرسه، کمترین میزان برخورداری را دارند.
پیش بینی تبخیر با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و سیگنالهای اقلیمی در حوضه دز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر از پدیده های مهم چرخه آبشناختی است و تخمین و پیش بینی آن در مدیریت و برنامه ریزی اصولی آب ضروری می باشد، به همین خاطر به پیش بینی این پدیده در حوضه دز که بخش مهمی از آب مصرفی کشور را تأ مین می کند پرداخته شده است. در شبیه سازی تبخیر و بررسی امکان پیش بینی آن ازمدل شبکه عصبی مصنوعی با بهره گیری از نرم افزار نروسلوشن استفاده گردیده که آمار مربوط به تبخیر در 4 ایستگاه همدید با حداقل 19 سال آمار ماهانه و داده های مربوط به مهمترین شاخص های آب و هوایی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهمترین شاخص های مرتبط با تبخیر در حوضه شامل نینا 3، اس. دبلیومونسون، ام.ای.آی، نینا 1، نینا 4 و نینا 3/4 می باشد. مقایسه داده های مشاهده ای تبخیر و خروجی شبکه عصبی مصنوعی همبستگی بالا بین این داده ها را نشان می دهد، به طوریکه میزان این همبستگی در ایستگاه خرم آباد 79 درصد، دزفول 94 درصد، کوهرنگ 80 درصد و اراک 72 درصد است. با توجه به خروجی شبکه عصبی و داده های مربوط به شاخص های آب و هوایی می توان با دقت بالای 98 درصد به پیش بینی تبخیر درحوضه اقدام نمود.
ارزیابی قابلیت مدل سیستم استنتاجی فازی عصبی(ANFIS) در تخمین مقادیر بار معلق رسوبی و مقایسه آن با 2 نوع از مدل های شبکه ی عصبی مصنوعی مطالعه موردی: رودخانه زرینه رود، حوضه جنوب شرقی دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه های جنوب شرقی دریاچه ارومیه به علت برخورداری از شرایط هیدرولوژیکی و لیتولوژیکی خواص، از میزان بالای تولید رسوب برخوردارند. با توجه به این نکته در این تحقیق برای تخمین بار معلق رسوبی روزانه از سیستم استنتاجی فازی عصبی([1]ANFIS) بهره گرفته شده است. به این منظور داده های دبی روزانه و بار معلق رسوبی365 روز سال 1386 و 1387 ایستگاه رسوبی واقع در رودخانه زرینه رود برای تعلیم و آزمودن مدل های شبکه عصبی مصنوعی مورد استفاده قرار گرفته است. در کنار این مدل از مدل های پرسپترون چندلایه([2]MLP)، شبکه عصبی تابع پایه شعاعی([3]RBF)و منحنی سنجه رسوبی ([4]SRC) نیز بهره گرفته شد. سپس نتایج مدل ANFISبا مدل های فوق مقایسه گردید. برای تعیین کارایی مدل ها از فاکتور مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)و خطای تبیین (R2)استفاده شده و مشاهده می شود که مدل ANFIS با برخورداری از خطای تبیین معادل 9087/0 و مجذور میانگین مربعات خطای معادل 224 میلیگرم در لیتر نسبت به سایر مدل ها به نتایج بهتری دست می یابد. کمترین میزان R2 و RMSEنیز برای مدل SRC به ترتیب معادل 8251/0 و 304 برآورد گردید. مقادیر آکائیک نیز برای مدل ANFIS معادل 1993 محاسبه شد که این امر نشان دهنده ی قابلیت بالای مدل ANFIS در تخمین بار معلق رسوبی می باشد.
بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری فروچاله ها در سازندهای کارستی با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره در محیط ArcGIS و SPSS (مورد مطالعه: ناهمواری های بیستون – پرآو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه های کارستی در برخورد با عوامل مؤثر متنوع و پیچیدگی مکانیسم آن ها در ارتباط باهم و با توجه به نقش آن ها در تحول و حساسیت کارست زایی واکنش متفاوتی بروز می دهند؛ بنابراین امروزه در برنامه ریزی های محیطی به مطالعات اولیه و تهیه نقشه های ممیزی استعداد شکل گیری اشکال کارستی، اهمیت خاصی داده می شود. ناهمواری های بیستون-پرآو به عنوان منطقه مورد پژوهش با سازندهای آهکی بخشی از زون چین خورده و تکتونیزه شده بوده که مستعد شکل گیری اشکال متنوع کارستی است. لذا هدف اصلی این پژوهش مطالعه عوامل مؤثر در توسعه کارست با تأکید بر فروچاله ها و پهنه بندی استعداد توسعه و حساسیت منطقه کارستی بیستون- پرآو است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی بوده و نوع آن کاربردی است. متغیرهای پژوهش شامل یک متغیر وابسته (فروچاله ها) و هفت متغیر مستقل (بارش، دما، شیب، جهات شیب، ساختار زمین شناسی، گسل و ارتفاع) بوده است که در برای سنجش ارتباط بین این متغیرها تمام لایه های مؤثر در تشکیل کارست با استفاده از نرم افزارهای GIS مورد پردازش و کدگذاری قرارگرفته و با استفاده از مدل رگرسیون خطی چند متغیره در محیط SPSS روابط آن ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از معادله رگرسیونی و نتیجه ی تأثیر دادن ضرایب رگرسیونی متغیرها در ماتریس داده ها بر اساس روابطی (استعداد وقوع فروچاله ها) به صورت طیفی از اعداد مثبت و منفی درآمده است. اعداد مثبت بیانگر وجود شرایط لازم برای توسعه کارست و اعداد منفی بیانگر نبودن شرایط مناسب برای توسعه کارست است. دامنه این طیف عددی، به صورت کیفی به سه کلاس، استعداد کم، استعداد متوسط و استعداد زیاد تقسیم شده است. تفسیر ضرایب و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که لیتولوژی مهم ترین نقش را در توسعه کارست بر عهده دارد و بعد از آن به ترتیب لایه های گسل، بارش، ارتفاع، دما، شیب و جهات شیب در درجات بعدی اهمیت قرار می گیرند.
بررسی تغییرات الگوهای خود همبستگی فضایی درون دهه ای بارش ایران طی نیم قرن اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش از متغیرترین عناصر اقلیمی است. این تغییرات هم در بعد مکان و هم در بعد زمان در قالب اقلیم منطقه رخ می دهد. هدف از این مطالعه بررسی خودهمبستگی فضایی تغییرات درون دهه ای بارش ایران طی نیم قرن اخیر در ایران است. بدین منظور داده های بارش روزانه با استفاده از 664 ایستگاه همدیدی و اقلیمی طی دوره 1340 تا 1390 استخراج و به عنوان پایگاه داده ها (داده های اسفزاری) استفاده گردید. به منظور دست یابی به تغییرات درون دهه ای بارش ایران از روش های زمین آماری مانند خودهمبستگی فضایی شاخص موران جهانی،[1]شاخص انسیلین محلی موران[2]و لکه های داغ[3]و همچنین از امکانات برنامه نویسی در محیط متلب[4]، سورفر[5] و سیستم اطلاعات جغرافیایی[6]بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تغییرات درون دهه ای بارش ایران، الگویِ خوشه ای بالا دارد. در این بین بر اساس شاخص موران محلی و لکه های داغ، بارش در کرانه های ساحلی و بخش هایی از غرب و جنوب غرب کشور (عمدتاً کوه های زاگرس) دارای خودهمبستگی فضایی مثبت (خوشه های بارش با ارزش بالا) و بخش هایی از نواحی مرکزی و همچنین بخش هایی از جنوب شرق کشور (عمدتاً زابل) دارای خودهمبستگی فضایی منفی (خوشه های بارش با ارزش پایین) بوده است. در سایر مناطق ایران بارش هیچ گونه الگوی معنی داری یا خودهمبستگی فضایی نداشته است. به منظور بررسی تغییرات چرخه های بارش، از روش تحلیل طیفی بهره گرفته شد. نتایج حاصل از روش مذکور، نشان دهنده وجود چرخه های کوتاه و میان مدت در بارش سالانه کشور است.
مکان یابی محل دفع پسماندهای روستایی با استفاده از تلفیق مدل تصمیم گیری چند معیاره در محیط GIS (مطالعه موردی: شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به این که امروزه دفع نامناسب و غیر اصولی مواد زاید یکی از دلایل مهم آلودگی محیط زیست است و مقوله مکان یابی می تواند جهت مدیریت بهتر مواد زاید جامد و کاهش مشکلات زیست محیطی آن به کار برده شود، هدف این مقاله، تعیین مکان مناسب جهت دفن پسماندهای روستایی است که به صورت مطالعه موردی در دهستان های شهرستان شهرکرد انجام شده است.
روش: این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف از این پژوهش مکان یابی بهداشتی دفن پسماند روستایی با استفاده از تلفیق مدل تصمیم گیری چندمعیاره (AHP FUZZY) و سیستم اطلاعات جغرافیایی است.
یافته ها: انتخاب مکان مناسب برای دفن بهداشتی زباله، مستلزم در نظر گرفتن عوامل و معیارهای متعددی (پوشش گیاهی، معیارهای فاصله از فرودگاه، فاصله از گسل، فاصله از شهر و روستا، فاصله از رودخانه، فاصله از رودخانه دایمی، فاصله از رودخانه فصلی، نزدیکی به کاربری اراضی، فاصله از راه های ارتباطی، ناهمواری، فاصله از خطوط انتقال برق فشارقوی، میزان باران) است که در این مقاله از ترکیب لایه های فوق، جهت استخراج و تفسیر نقشه نهایی مکان یابی پسماند روستایی استفاده شده است. با توجه به اهمیت این معیارها و ترکیب آن ها، سه سایت پیشنهادی مشخص شده بر روی نقشه، واقع در مناطق شرقی و غربی این شهرستان، بهترین مکان های پیشنهادی جهت دفن پسماندهای روستایی است.
راهکار علمی: استفاده از روش های نوین ابزاری توانمند و موفق در انجام مکان یابی است و نیازمند استفاده از این ابزار در مدیریت پروژه های شهری و روستایی هستیم.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این نظر حایز اهمیت است که می توان با شناسایی معیارهای مرتبط و تعیین محدوده حریم دفن پسماند روستایی از پخش آلایندهای زیست محیطی مخرب در محیط روستا به عنوان یک محیط زیستی و تفریحی جلوگیری کرد.
تلفیق AHP و سیستم استنتاج فازی به منظور مسیریابی خطوط انتقال برق مطالعه موردی شهرستان کهک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احداث خطوط انتقال نیرو یکی از مهم تریندغدغه های صنعت برق کشور محسوب می گردد که هزینه احداث این خطوط از یک طرف و تأثیرات متقابل عوامل محیطی بر روی این خطوط از طرف دیگر باعث شده است که در مسیریابی این خطوط پارامترهای مختلفی در نظر گرفته شود. کلیه این پارامترها در ارتباط مستقیم با موقعیت مکانی دکل ها و تجهیزات خطوط انتقال نیرو است. سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای قابلیت های مختلفی از جمله امکان اخذ، بازیابی، به هنگام رسانی، نمایش، پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکان مرجع است؛ بنابراین بستر مناسبی را مهیا می سازد که در آن بتوان شرایط و پارامترهای مختلف را به صورت لایه های اطلاعاتی تعریف نموده و الگوهای تعریف شده توسط کارشناسان مختلف را با هم تلفیق و به نتایج مورد نظر رسید. درهمین رابطه ابتدا این پارامترها شناسایی شدند، که شامل شیب، راه اصلی، راه فرعی، راه آهن، مناطق ممنوعه، گسل و رودخانه هستند سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به هرکدام از آنها تهیه گردید. به منظور یافتن مسیر بهینه بین دو نقطه مورد نظر، ابتدا با برنامه نویسی در محیط MATLAB و با استفاده از مدل استنتاج فازی نقاط مناسب جهت نصب دکل و نقشه هزینه تولیدگردید. سپس کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه استخراج شد. در این مطالعه عملگرهای مختلف استنتاج فازی، مورد بررسی قرار گرفت؛ و به منظور تلفیق سیستم استنتاج فازی وAHP در سیستم استنتاج فازی به هر کداماز قوانینFIS وزن خاصی اختصاص داده شد؛ و در نهایت، مدل فازی گاما با استفاده از قوانین وزن دار با درصد انطباق ۷۰% با رعایت مسائل زیست محیطی به عنوان مدل بهینه جهت مسیریابی بین دو پست قم و کهک مشخص گردید.
تحلیل فضایی و سنجش سطح توسعه یافتگی نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل فضایی یا سازمان دهی فضایی روندی برای بهره سازی، آرایش منطقی، حفظ تعادل، توازن و هماهنگی بین جمعیت و تأسیسات در فضای جغرافیایی و جلوگیری از بروز عدم تعادل و بازتاب های تخریبی و منفی در فضای سرزمین است. به منظور حل مسائل ناشی از عدم تعادل های منطقه ای در محدوده موردمطالعه، گام نخست شناخت و سطح بندی روستاها ازنظر برخورداری است، برای این منظور؛ از 8 معیار اصلی شامل: خدمات آموزشی، فرهنگی- ورزشی، سیاسی-اداری، تأسیسات زیربنایی، ارتباطات و حمل ونقل، بهداشتی-درمانی، جمعیت و بازرگانی-خدماتی، در قالب 76 متغیر فرعی استفاده شده است تا بتوان بر اساس دیدگاه توسعه همه جانبه، به تحلیل فضایی و سنجش توسعه یافتگی جوامع روستایی به عنوان زیربنای برنامه های ملی همت گماشت.
روش: رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. بدین منظور داده های آماری موردنظر، از سازمان های مربوط اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسشنامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران امر استفاده شده است و در ادامه از ترکیب لایه های مربوط، با استفاده از عملکرد ترکیبی سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیک تصمیم گیری چند معیاره در قالب مدل AHP FUZZY به تفسیر نقشه مربوط پرداخته ایم. نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، سطح توسعه یافتگی در 9 دسته از بسیار زیاد تا بسیار کم تقسیم بندی گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که تفاوت فاحش بین دهستان های استان چهارمحال و بختیاری وجود دارد به طوری که دهستان های موجود در شهرستان کوهرنگ، لردگان و اردل، با توجه به اینکه بیش از 62 درصد جمعیت روستایی استان را دارا هستند اما در بعد توسعه یافتگی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند و باید در اولویت توسعه قرار بگیرند.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل پرداختن به بعد فضایی (صرفاً جغرافیایی) و ترکیب اوزان فازی در محیط GIS در بعد مطالعات روستایی، جدید است و محققان برنامه ریزی روستایی می توانند از یافته ها و راهکارهای آن استفاده کنند.
مدل سازی فرسایش خاک و تولید رسوب با استفاده از روش مورگان- مورگان فینی(M M F) در حوضه آبخیز گزاز چای خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد میزان تلفات خاک جهت ارزیابی خطر فرسایش آبی خاک در حوضه های آبخیز بسیار مهم می باشد. امروزه پتانسیل قابل توجهی برای استفاده از تکنولوژی GIS به عنوان یک ابزار کمکی در اجرای دقیق مدل های فرسایش خاک و ارزیابی خطر فرسایش وجود دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر مدل سازی فرسایش خاک با استفاده از روش مورگان و مورگان فینی (MMF) در محیط ILWIS۳,۳ در حوضه آبخیز گزازچای خلخال و برآورد میزان تلفات خاک برای کل حوضه آبخیز و نیز به تفکیک کاربری های اراضی، واحدهای خاک و زیر حوضه ها و تیپ های پوشش گیاهی و مقایسه آن ها با همدیگر می باشد. تخمین تلفات خاک سالانه با مقایسه نقشه های مربوط به نرخ جدایش ذرات خاک و ظرفیت انتقال با در نظر گرفتن عدد حداقل از میان این دو محاسبه گردیده است. نتایج بیانگر این است که متوسط سالانه فرسایش خاک حوزه برحسب تن در هکتار برابر۸۲/۰ بوده که در این میان کاربری اراضی زراعت دیم با مقدار ۸۲/۰ و نیز واحد خاک ۱-۳-۳ با مقدار ۳۱/۱ تن در هکتار و زیر حوضه G۴-۲ با مقدار ۹۴/۱ تن در هکتار و تیپ پوشش گیاهی AsonI با ۹۷/۰ تن در هکتار دارای بیشترین میزان تلفات خاک نسبت به سایر واحدها می باشند. متوسط ظرفیت انتقال رواناب(G) با مقدار ۰۰۰۰۲/۰نسبت به متوسط جدایش ذرات خاک(F) با مقدار۷۶/۲ تن بر هکتار در اکثر مناطق حوضه دارای کم ترین عدد بوده و عامل محدودکننده فرسایش خاک در منطقه می باشد.
تحلیل نقش عوامل محیطی در مکان گزینی سکونتگاه های پیش از تاریخ دشت ورامین با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهترین راه درجهت پی بردن به ویژگی های طبیعی سکونتگاه های باستانی در زمان برپایی آنها، بررسی های زمین باستان شناسی است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش عوامل محیطی در مکان گزینی سکونتگاه های پیش از تاریخ دشت ورامین بوده است. پس از مطالعه ی شرایط محیطی دشت ورامین، هشت مولفه ی محیطی از جمله فاصله از آبراهه، ویژگی های زمین شناختی، آب وهوا، شیب، خاک، پوشش گیاهی، کاربری راضی و ارتفاع منطقه مورد بررسی قرار گرفتند و منطق فازی به عنوان روش مورد مطالعه در جهت دستیابی به نقشه ی پهنه بندی قابلیت های محیطی منطقه مورد استفاده قرار گرفت. سپس مشخص شد، قسمت های میانی مخروط افکنه ی جاجرود، دارای بهترین شرایط محیطی در جهت ایجاد سکونتگاه هستند. این مناطق، بر روی رسوبات آبرفتی دشت قرار گرفته اند که از نظر زمین-شناسی، شرایط مناسب را برای ایجاد سکونتگاه فراهم کرده است. وجود خاک مناسب برای کشاورزی و سفال سازی (خصوصاً وجود رسوبات ریزدانه برای سفال سازی)، شیب بسیار ملایم، دسترسی مطلوب به آبراهه ها، داشتن فاصله ی مناسب از رأس مخروط افکنه و تا حدی مصون بودن از خطر سیلاب و داشتن آب وهوای مناسب تر نسبت به قسمت های جنوبی مخروط افکنه، از جمله عواملی است که باعث ایجاد شرایط محیطی مناسب در این مناطق شده است و قرار گیری غالب سکونتگاه ها در این منطقه و استمرار سکونت آنها، خود این امرا را تأیید میکند.