فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی در کشاورزی به معنای بکارگیری خلاقیت و نوآوری در فعالیت های مرتبط با کشاورزی و راهبرد کلیدی در حل چالش های بخش کشاورزی نواحی روستایی است. پژوهش حاضر به بررسی سطح توسعه کارآفرینی کشاورزی در بین کارآفرینان خرد و نقش عوامل فردی موثر بر آن می پردازد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی است. در این پژوهش 55 روستا که دارای کارآفرین خرد کشاورزی در شهرستان مشهد هستند، شناسایی و تمامی کارآفرینان خرد کشاورز (90 کارآفرین) مورد بررسی قرار گرفت. لذا چه در سطح روستا و چه در سطح واحد تحلیل، تمام شماری انجام شد. توسعه کارآفرینی در میان کارآفرینان کشاورزی خرد به کمک 4 بعد نوسازی، پیشگامی، ریسک پذیری و نوگرایی و 18 شاخص به کمک ابزار پرسشنامه کمی شد. آلفای کرونباخ 0.83 بیانگر پایایی مطلوب ابزار پژوهش است. نتایج نشان داد میانگین بعد نوسازی با 3.26، بعد پیشگامی با 3.24، بعد ریسک پذیری با 3.48، بعد نوگرایی با 3.19 به طور معنی داری بالاتر از میانه نظری در حد متوسط می باشد. همچنین میانگین سازه توسعه کارآفرینی در بین کارآفرینان کشاورز با 3.29 از میانه نظری بالاتر است؛ لذا میزان توسعه کارآفرینی در بین کارآفرینان خرد کشاورزی نواحی روستایی شهرستان مشهد در سطح متوسط ارزیابی شده است. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان داد رابطه مستقیم و معنی داری بین سابقه فعالیت کشاورزی، رضایت از کسب و کار کارآفرینانه و درآمد با سازه توسعه فعالیت های کارآفرینانه کشاورزی وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری بین میانگین توسعه فعالیت های کارآفرینانه کشاورزی بر اساس بومی/غیربومی بودن، جنسیت، تاهل، دارا بودن/نبودن تحصیلات تخصصی، شرکت/عدم شرکت در دوره های آموزشی مشاهده نشد.
شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی با بازیافت پسماندهای محصول برنج (مورد مطالعه: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان گیلان 238 هزار هکتار اراضی شالیزاری دارد که به طور میانگین از هر هکتار، 29/1 تن کلش در مرحله برداشت و 2/1 تن فل و سبوس در مرحله تبدیل به عنوان پسماند باقی می ماند. بخشی از این پسماندها با قیمت پایین به استان های دیگر ارسال می گردد؛ بخشی دیگر بدون فرآوری برای خوراک دام استفاده می شود و بقیه در طبیعت رها شده و باعث آلودگی محیط زیست می شود در حالی که می تواند فرصت خوبی برای توسعه کارآفرینی و بهبود وضعیت مدیریت پسماند برنج باشد. بدین سان، هدف از این مطالعه، شناسایی عوامل موثر بر توسعه کارآفرینی با بازیافت پسماند برنج بوده است. جامعه آماری تحقیق 191 هزار نفر بهره بردار برنج می باشند که با استفاده از جدول مورگان 400 نفر به عنوان نمونه تعیین شده است. روش تحقیق توصیفی و کمی است. برای تعیین رواﯾﯽ از نظر خبرگان و کارشناسان مرتبط و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ (0.89=α) استفاده شد. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺴﯿﺮ و ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ اﺳﺘﻔﺎده گردید. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد در بعد اقتصادی عامل تولید و ویژگی های محصول با ضریب بتا 1/0، در بعد اجتماعی عامل فرهنگی – اجتماعی با ضریب بتا 5/0، در بعد محیطی عامل حفاظت زیست محیطی با ضریب بتا 081/0 و در بعد نهادی عامل مدیریت پسماند با ضریب بتا 026/0 بیشترین قدرت متغیر وابسته پژوهش را در هر بعد تبیین نموده است. از این رو، بعد اجتماعی- فرهنگی با ضریب بتا 5/0 از بقیه عوامل تاثیرگذارتر است که با مواردی همچون ارتقاء سطح آموزش و ایجاد تشکل کارآفرینی پسماند می توان باعث افزایش درآمد، ایجاد اشتغال، حفظ محیط زیست شده و در ایجاد و تقویت کارآفرینی پسماند برنج در منطقه تاثیر گذاشت.
تعیین الگوی بهینه اشتغال در پهنه های روستایی شرق گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
800 - 815
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین در شرایط عدم اطمینان نیازمند تخصیص بهینه اراضی به کاربری های سازگار و ناسازگار با محیط های طبیعی و انسانی است. هدف این تحقیق تعیین محدوده عرصه های روستایی و طبیعی در شرق استان گیلان به منظور تنوع بخشی به اشتغال پایدار روستایی است. سطح جغرافیایی این تحقیق کل پهنه جغرافیای روستایی شرق گیلان و جامعه آماری شامل کارشناسان و مجریان حوزه برنامه ریزی روستایی در استان گیلان بوده که از بین آن ها به روش هدفمند با 83نفر مصاحبه عمیق صورت گرفته و حد کفایت حجم نمونه نیز بر اساس تکرار یا اشباع نظر در نظر گرفته شد. برای تجزیه داده ها، ابتدا با استفاده از نرم افزار Mic Mac تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین عوامل مؤثر بر اشتغال روستایی طبق نظر کارشناسان ارزش گذاری شد. سپس با تشکیل ماتریس متقاطع متوازن در نرم افزار Scenario Wizard، سه راهبرد استقرار فعالیت های متجانس، سازگار و ناسازگار برای اشتغال زایی طرح ریزی شد. به منظور تخصیص زمین ابتدا با استفاده از روش AHP متغیرها وزن دهی شده و سپس با استفاده از روش MCE پهنه شایستگی برای هر راهبرد به دست آمده است. در نهایت به منظور تخصیص زمین به هریک از این سه راهبرد به کمک تکنیک های الگویابی MOLA مناسب ترین عرصه ها با تعیین حدود مشخص گردید. نتایج تحقیق نشان داد که نواحی جلگه ای تا کوهپایه ای بیشترین قابلیت برای ایجاد مشاغل متجانس و وابسته به طبیعت، نواحی کوهستانی شایسته توسعه مشاغل سازگار با طبیعت و فعالیت های ناسازگار با طبیعت به صورت لکه هایی پراکنده در کل ناحیه امکان توسعه دارند.
شناسایی چالش های پیش روی توسعه اکوسیستم کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری روستایی (موردمطالعه: بخش ساردوئیه در شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
700 - 715
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با استفاده از رویکرد آینده پژوهی اقدام به شناسایی چالش های مؤثر بر توسعه اکوسیستم کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری در مناطق روستایی شهرستان جیرفت و معادلات ساختاری میان آن ها نموده است. برای این کار، ابتدا به جمع آوری کدهای تلفیقی از مدل ها و پژوهش های به کاررفته در زمینه کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری و همچنین نظرخواهی از 15 کارآفرین روستایی جهت اصلاح آن ها اقدام شد. سپس در قالب نرم افزار MICMAC، عوامل شناسایی شده از بعد تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را 54 نفر از صاحبان کسب وکارهای گردشگری در سه دهستان واقع در بخش ساردوئیه تشکیل می دهند. در ادامه با روش دلفی و نظرسنجی از کارشناسان و صاحب نظران در زمینه کسب وکارهای کارآفرینانه گردشگری به روابط ساختاری حاصل از این پیشران ها اقدام شد. برای این کار از نظر 50 کارشناس به روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی، در قالب آزمون تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS اقدام شد. نتایج نشان داد، مسائل مالی و اقتصادی بالاترین ضریب تاثیرگذاری را دارند. ریشه این مشکلات را می توان در عواملی همچون بازاریابی و مسائل مالی و بودجه محدود کارآفرینان و حمایت های ضعیف از آن ها جستجو کرد که می تواند تاثیر بسزایی در توسعه اینگونه کسب وکارها در آینده داشته باشد.
تحلیل محدودیت های توسعه صنایع کوچک مقیاس بخش کشاورزی (موردمطالعه: دهستان کاکاوند، استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
782 - 799
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی برای توسعه یافتگی روستاهای کم برخوردار و از طرف دیگر، سادگی فناوری، نیاز به سرمایه کمتر، دوره کوتاه تر بازگشت سرمایه و دیگر مزایای صنایع کوچک مقیاس بخش کشاورزی ضرورت راه اندازی این گونه صنایع را بیشتر از قبل نمایان ساخته است. اگرچه مسیر راه اندازی این صنایع همیشه هموار نیست و با موانع مختلفی مواجه است. از این رو، این تحقیق با هدف شناسایی و تعیین عوامل بازدارنده راه اندازی صنایع کوچک مقیاس بخش کشاورزی انجام شد. جهت شناسایی عوامل بازدارنده، 20 مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران استانی انجام شد. تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، منجر به شناسایی 41 مفهوم، در قالب 7 دسته کلان موانع شد. سپس از تکنیک دلفی - فازی دومرحله ای برای دستیابی به توافق گروهی بین صاحب نظران و رتبه بندی عوامل بازدارنده استفاده شد. طبق نتایج تکنیک دلفی - فازی عوامل بازدارنده راه اندازی صنایع کوچک مقیاس بخش کشاورزی در دهستان کاکاوند شهرستان دلفان در 5 دسته طبقه بندی شدند. موانع مالی - اعتباری با میانگین کل فازی زدایی (442/0) در اولویت اول عوامل بازدارنده راه اندازی صنایع کوچک مقیاس بخش کشاورزی قرار گرفت. همچنین موانع اداری - سیاستی با میانگین کل فازی زدایی (426/0)، کمبود نیروی انسانی آموزش دیده و کارآفرینان محلی با میانگین (417/0)، نبود روحیه مشارکتی، فردی و اجتماعی جامعه محلی برای سرمایه گذاری با میانگین کل فازی زدایی (407/0) و سرمایه گذاری ضعیف داخلی و خارجی با میانگین کل فازی زدایی (397/0) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. تأمین اعتبارات لازم، کاهش بروکراسی اداری و موانع سیاستی، ارائه آموزش به روستائیان و تقویت مشارکت آنان و نیز جلب سرمایه گذاران داخلی و خارجی برای راه اندازی صنایع کوچک مقیاس بخش کشاورزی پیشنهاد اساسی تحقیق حاضر است.
تحلیلی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی عشایر اسکان یافته و پیامدهای اجرای طرح برنامه ریزی شده اسکان (مطالعه موردی: کانون اسکان گودگپ در شهرستان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از گذشته های دور به طور کلی سه شیوه زندگی عشایری، روستایی و شهری در سرزمین ما متداول بوده است که در این میان شیوه زندگی عشایری بیش از دو شیوه ی دیگر دچار تغییر و دگرگونی شده است. یکی از عوامل مهم این دگرگونی در دهه های اخیر، اجرای طرح های برنامه ریزی شده اسکان عشایر است. هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای عشایر (تیره عمله فارسی مدان) اسکان یافته در کانون اسکان گودگپ (واقع در بخش ارژن شهرستان شیراز) و پیامدهای اجرای طرح اسکان هدایت شده می باشد. روش شناسی تحقیق: برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. در روش میدانی، علاوه بر پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه نیز انجام شده است. جهت برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده و تعداد نمونه به دست آمده،180 خانوار می باشد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، در موضوعات مشخص تفکیک و به کمک نرم افزارSpss طبقه بندی، تحلیل و بررسی شده اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. قلمروجغرافیایی پژوهش: موقعیت جغرافیایی پژوهش خانوارهای عشایر (تیره عمله فارسی مدان) اسکان یافته در کانون اسکان گودگپ (واقع در بخش ارژن شهرستان شیراز) در استان فارس است. یافته ها و بحث: یافته ها نشان داد که که اسکان عشایر، باعث افزایش شاغلان بخش کشاورزی، کاهش شدید تعداد دام و درآمد حاصل از دامداری، بهبود وضعیت پوشش گیاهی، بهبود دسترسی به خدمات رفاهی، بهبود وضعیت سواد، افزایش اهمیت مشارکت زنان در مشاغل خانگی و صنایع دستی و کاهش آن در بخش دامداری و کشاورزی، افزایش تمایل زنان به تحصیل و حضور در اجتماع و کاهش میزان موالید و مرگ ومیر در کانون اسکان گردیده است. نتایج: به طور کلی، نتایج نهایی پژوهش نشان داد که اجرای طرح اسکان موجب بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای اسکان یافته گردیده است.
دیپلماسی و الگوی توزیع فضایی فعالیت وجمعیت در روستاهای مرزی مورد: شهرستان زهک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت به عنوان اولین و قدرتمندترین تصمیم گیر و کنشگر در عرصه ساختار فضایی است. ساختار فضایی یک بخش اساسی از نبرد برای کنترل و مراقبت افراد و جامعه است در واقع برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین، تجلی اراده حکومت در قالب تنظیم قوانین و اختصاص منابع و تصمیم سازی است. مناطق مرزی یکی از راهبردی ترین مناطق برای مداخله دولت به شمار می رود. این مناطق به دلیل تماس با محیط داخلی و خارجی از ویژگی های خاصی برخوردارند که هر گونه دیپلماسی داخلی و خارجی بر آن اثرگذار است. شهرستان زهک یکی از مناطق مرزی ویژه در استان سیستان و بلوچستان است که به دلیل تجاری، وجود بازارچه مرزی و ورود آب هیرمند و دیپلماسی آب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مقاله با هدف بررسی نقش مدیریت کلان و دیپلماسی و پیامدهای اقتصادی آن بر ساختار و سازمان فضایی در شهرستان زهک انجام پذیرفت، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و استفاده از پرسشنامه و مشاهده میدانی است. بدین منظور 184 پرسشنامه ویژه مدیران روستا در تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان توزیع گردید و 10 مصاحبه نیز با مدیران ادارت و سازمان های دولتی شهر زهک، انجام پذیرفت. نتایج نشان می دهد که تحت تاثیر دیپلماسی بین دو کشور مرزی، با تعطیلی بازارچه مرزی و ایجاد دیوار حایل، اقتصاد نواحی روستایی و فعالیت در شرق شهرستان بر مبنای تجارت و کشاورزی رو به زوال گذاشته است و در اثر بیکاری و نبود فعالیت اقتصادی بسیاری از روستاها تخلیه و خالی از سکنه شدند. علاوه بر این با پیگیری سیاست جابجایی روستاها، تنوع قومی و فرهنگی، زمینه ساز ناپایداری سکونتگاه های جدیدالتاسیس شده است. با تمرکزگرایی و حمایت از مراکز جمعیتی، الگوی جریان های ارتباطی در شهرستان الگویی قطبی شده با مرکزیت زهک و زابل است و از الگوی شبکه ای پیروی نمی کند که این امر برای روستاهایی که خارج از شبکه قرار گرفته اند زمینه ساز ناپایداری و زوال را فراهم کرده است.
تبیین نظام توزیع منافع گردشگری در ناحیه روستایی رضوانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری را می توان به عنوان یک فعالیت خاص در دوران مدرن و پست مدرن دانست که دارای توان ظرفیت سازی های چندگانه ی قابل توجه در فضاهای گردشگرپذیر است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف تبیین نظام توزیع منافع گردشگری در سکونتگاه های روستایی شهرستان رضوانشهر تدوین شده است. تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی تحلیلی است. پهنه جغرافیایی مورد مطالعه مشتمل بر سکونتگاه های روستایی ناحیه رضوانشهر است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای سه تیب روستا (دشتی، ساحلی و کوهپایه ای) شناسایی شدند. داده های مورد نیاز برای تحلیل و پاسخ گویی به سوالات تحقق در جامعه محلی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از چهار گروه روستاییان، متولیان و برنامه ریزان بخش گردشگری، صاحبان کسب و کارهای گردشگری و مدیران محلی و همچنین از طریق تکمیل پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. در تحلیل داده ها از روشی کیفی و نرم افزار GIS بهره گرفته شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و استنتاج اطلاعات لازم با روش تحلیل موضوعی دپوی و گیلتین صورت پذیرفته است. یافته ها نشان داد که نخست، 16 منافع در پنج مقوله کلی در محدوده مورد مطالعه مشخص گردید. همچنین نه منافع در سه مقوله کلی برای مالکان ابزار تولید و در نهایت شش منافع در یک مقوله کلی برای صاحبان نیروی کار شناسایی شد. دوم؛ مقایسه میزان جذب منافع حاصل از گردشگری در نواحی روستایی تیپ های مورد مطالعه نشان داد که مقدار ارزش کمی شاخص های اقتصادی متأثر از گردشگری در تیپ روستاهای کوهپایه ای/کوهستانی بیشتر است. تیپ روستاهای کوهستانی به لحاظ برخورداری از منافع گردشگری در رتبه اول و تیپ های ساحلی و جلگه ای/دشتی در رتبه های بعدی جای گرفته اند، همچنین مقایسه جذب منافع در قشرهای مورد مطالعه(مالکان ابزار تولید و صاحبان نیروی کار) نشان داد که همگان سهمی یکسانی در منافع ندارند و مالکان ابزار تولید(سرمایه داران) منافع بیشتری نسبت به صاحبان نیروی کار در محدوده مورد مطالعه کسب می کنند.
تحلیل نقش اقتصادی مرز بر پایداری مناطق پیرامونی (مورد مطالعه: دهستان های شهرستان میرجاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سکونتگاه های روستایی حاشیه مرز از جمله مناطق مهم و استراتژیک جهت کاهش مشکلات مرزها به شمار می روند که اگر به شیوه علمی و منطقی ساماندهی شود، تا حد زیادی در کنترل مناطق مرزی مؤثر بوده و مشکلات این مناطق به حداقل می رسد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش اقتصادی مرز بر پایداری مناطق پیرامونی با تأکید بر سکونتگاه های شهرستان میرجاوه بوده است. تحقیق حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کمی و به لحاظ هدف کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات در مطالعات میدانی پرسشنامه بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارSPSS و مدل WASPASبهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل ساکنین دهستان های میرجاوه که بر طبق سرشماری سال 1395، 34156 نفر بوده که بر اساس نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن گویای ارتباط معنادار و مثبت بین نقش اقتصادی مرز و ابعاد پایداری در دهستان های شهرستان میرجاوه بود؛ همچنین نتایج آزمون ضریب تغییرات به منظور میزان توسعه یافتگی دهستان های مورد مطالعه در ابعاد پایداری نشان داد در بعد اقتصادی، افزایش اشتغال، در بعد اجتماعی، افزایش انگیزش شغلی، در بعد کالبدی، کیفیت راه و در بعد زیست محیطی، سلامتی محیط، بیشترین میزان اثرپذیری داشته است. در نهایت نتایج تحلیل فضایی دهستان ها به منظور میزان تاثیرپذیری شان از نقش اقتصادی مرز با تاکید بر ابعاد پایداری، با استفاده از مدل WASPASنشان داد در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی، دهستان (حومه) بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است.
تحلیل الگوهای زیستی سامانه های عشایری با تأکید بر رویکرد معیشت پایدار (مورد مطالعه: کانون های عشایری شهرستان ملارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت جوامع عشایری از حیث قابلیت ها، امکانات، محدودیت ها و تنگناها و چگونگی تعامل آن ها از ضروریات برنامه ریزی توسعه پایدار است. از این رو بر اساس معیشت پایدار ضرورت دارد، وضعیت پایداری زندگی و امکانات معیشتی آنان مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای زیستی در چارچوب رویکرد معیشت پایدار، بر آن است تا مقایسه ای از سرمایه های معیشتی پنج گانه انسانی، اجتماعی، فیزیکی، مالی و طبیعی در دسترس این الگوهای زیستی داشته باشد.
روش شناسی تحقیق: پژوهش پیش رو، به لحاظ هدف کاربردی و از نوع کمی و توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری شامل دو گروه عشایر اسکان یافته و عشایر نیمه کوچنده مجموعاً با تعداد 520 خانوار است. با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران 126 خانوار و از هر گروه 63 خانوار، به عنوان حجم نمونه تعیین شد. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی با فن مصاحبه و پرسشنامه انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در محیط نرم افزار Spss 23 از Student-T-test استفاده شد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: شهرستان ملارد در استان تهران، دارای چهار دهستان به نام های اخترآباد، بی بی سکینه، ملارد جنوبی و ملارد شمالی است. عشایر این شهرستان در دهستان اخترآباد از توابع بخش صفادشت، استقرار یافته اند.
یافته ها و بحث: الگوهای زیستی عشایر شهرستان ملارد به دو شکل است. یک گروه عشایر اسکان یافته اند و گروه دیگر عشایر نیمه کوچنده. وضعیت دارایی های معیشتی در بین این دو گروه تفاوت های چشمگیری داشته به طوری که شرایط زندگی آنان را برای ادامه کوچ یا اسکان تحت تأثیر قرار می دهد.
نتایج: نتایج نشان داد میانگین شاخص سرمایه انسانی در گروه عشایر اسکان یافته 45/3 و عشایر نیمه کوچنده 40/3 بود. از سوی دیگر، شاخص سرمایه اجتماعی در گروه عشایر نیمه کوچنده با مقدار 76/3 نسبت به عشایر اسکان یافته با مقدار 18/3 دارای ارزش بالایی بوده است. شاخص سرمایه فیزیکی به ترتیب 83/3 و 98/2 در گروه عشایر اسکان یافته و عشایر نیمه کوچنده به دست آمد. سرمایه مالی در گروه عشایر اسکان یافته 97/3 و عشایر نیمه کوچنده 98/2 بود. میانگین سرمایه طبیعی در این دو گروه تفاوت بسیار کمی داشت و به ترتیب 22/1 و 42/1 در گروه عشایر اسکان یافته و در گروه عشایر نیمه کوچنده بود؛ بنابراین می توان گفت، میانگین سرمایه های اجتماعی و طبیعی عشایر نیمه کوچنده بالا بوده است. علاوه بر این کل دارایی های معیشتی عشایر اسکان یافته و نیمه کوچنده به ترتیب 13/3 و 91/2 بود. پس میانگین کل دارایی ها به طور قابل ملاحظه ای در گروه عشایر اسکان یافته در مقایسه با گروه عشایر نیمه کوچنده بیشتر است.
Regeneration of the Culture of Rural Areas of Iran in Order to Direct the Communication of Villagers with Urban System with the Approach of Sustainable Rural Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The aim of this study is to upgrade the capabilities in cultural field to direct the communication of villages with urban system to reinforce the sustainable rural development. In this way, the necessary grounds should be provided in the villages so that the population density and variety of activities and sufficient facilities for education and accumulation of wealth, etc. reach a certain level in order that sustainable rural development is formed through recreating the culture of rural areas in villages. Design/methodology/approach- The present study is conducted with applied purposes using the descriptive-analytical method. For data collection, field survey was performed using a questionnaire tool and data analysis method was performed using SPSS software. Statistical population includes 74 villages of the cities of Khoramabad, Kermanshah, Tabriz, Shadgan and Shiraz. Using Cochran formula, sample size was determined 380 households from selected villages and sample selection method is random. Findings- Data analysis was done through factor analysis and cluster analysis tests and the results of this study, based on the factor analysis method with correlation coefficient of over 5% between the research variables, indicates that, three (socio-cultural, economic and environmental) factors explain 73.629% of variance and show the satisfaction of the factors and the field of research. Using hierarchical clustering analysis (WARD) have been estimated as cluster 1: socio-cultural developed, cluster 2: economic developing, and cluster 3: environmental less developed and ANOVA analysis with a significance level of less than 0.05 indicates the existence of significant relationship between clusters in all four components of cultural regeneration and communication between urban and rural, socio-cultural, economic and environmental criteria. Research limitations/implications- One of the problems ahead of this research was the different cultural levels of people of the study area, which was a kind of requirement for certain conditions and behaviors, without which there would be no misunderstanding.one of the most important limitations of this research is the lack of cooperation of relevant organizations to provide studies on cultural changes affecting rural-urban areas. Practical implications- Among the practical solutions, the following can be mentioned: provide patterns and solutions for cultural development and sustainable development based on culture and socio-cultural attachment for regional development projects. Originality/value- This study encompasses many innovations including careful review of cultural relationships with rural-urban communication patterns and the effects of sustainable rural development on both of them.
واکاوی موانع گسترش کشت هیدروپونیک در توسعه اقتصادی روستایی (موردمطالعه: بخش مرکزی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
832 - 847
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از راه های مناسب برای خودکفایی و امنیت غذایی هر کشوری، گسترش و بهره برداری از گلخانه های هیدروپونیک است. تحقیق حاضر به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی - تحلیلی و میدانی است. با استفاده از فرمول کوکران،260 نفر از کارفرمایان و کارگران مزرعه هیدروپونیک و همچنین روستائیان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. سپس با استفاده از آماره های توصیفی و آزمون فریدمن، تحلیل همبستگی گاما و تکنیک تحلیل عاملی در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد سنجش و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین فریدمن نشان داد که بالا بودن هزینه اولیه کشت هیدروپونیک و فقدان مهارت کشاورزان بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و به عنوان جدی ترین موانع محسوب می گردند. همچنین نتایج ماتریس تحلیل همبستگی گاما نشان داد بالا بودن هزینه کشت هیدروپونیک با فقدان مهارت کشاورزان تا سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری با یکدیگر دارند. نتایج تحلیل عاملی نیز موانع کشت هیدروپونیک در روستاها را به چهار عامل اصلی دسته بندی کرد. در این بین موانع نهادی/ اداری با 16/28 درصد واریانس مقدار ویژه به عنوان مهم ترین موانع شناسایی شدند و بعد از آن به ترتیب موانع اقتصادی و اجتماعی، موانع زیرساختی و موانع محیطی در رتبه های بعدی قرار گرفتند. در ضمن مؤلفه های بررسی شده در مجموع 91/75 درصد از موانع کشت هیدروپونیک در روستاها محسوب شده و حدود 09/24 درصد باقی مانده مربوط به عواملی هستند که در این پژوهش شناسایی نشدند.
عوامل مؤثر بر تخریب مراتع در بین دامداران نواحی روستایی شهرستان نمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دلیل اهمیت مسئله تخریب منابع طبیعی کشور و با هدف دستیابی به عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر در تخریب مراتع، این پژوهش در شهرستان نمین انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق در سه روستای ساقصلو، آغزمان کندی و تیفیه در مجموع 1279 نفر و بهره برداران ذینفع 326 نفر در سه روستا بودند. ابزار پژوهش در این تحقیق پرسشنامه بود که 21 نفر از بهره برداران (خانوارها) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده به صورت پیمایشی مورد مصاحبه قرار گرفتند. روایی پرسشنامه بر اساس دیدگاه کارشناسان و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد. سپس داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSSVer.22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین متغیر ها، ناکافی بودن میزان درآمد سالیانه از بین عوامل اقتصادی و عدم تشکیل دوره های آموزشی و ترویجی در حد نیاز و مشارکت دادن بهره برداران در اجرای طرح های مرتعداری در سطح بسیار محدود و نبود مدیریت مناسب و حس مسئولیت پذیری از بین عوامل اجتماعی ازجمله عوامل مؤثر در تخریب مراتع محسوب می شوند. تعداد بهره بردار و شیوه بهره برداری بیشترین تأثیر را در تخریب و از بین بردن مراتع داشتند. همچنین تعداد دام و هزینه های زندگی و وضع اقتصادی بهره برداران مرتعی برای گذراندن امرار معاش در روستا از عوامل مؤثر محسوب می شوند. باتوجه به نتایج، مؤلفه هایی که در تخریب مراتع تأثیر داشتند ازجمله میزان دانش و آگاهی، بهبود وضعیت، درآمد و معیشت و اثر گذاری دوره های آموزشی و مشارکت ذینفعان و تشکل های محلی بودند. بنابراین، از آنجائی که روستائیان برای تأمین علوفه موردنیاز دام با کمبود مراتع مواجه هستند، می توان با واگذاری طرح های مرتع داری و اصلاح مراتع به گروه های ذینفع با رعایت ضوابط و اجرای مدیریت برنامه ریزی شده در کاهش تخریب مراتع اقدام نمود.
تدوین راهبردهای توانمندسازی جوامع محلی در توسعه پایدار نواحی روستایی (مورد مطالعه: دهستان بازان شهرستان جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
502 - 519
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی جوامع محلی در توسعه پایدار نواحی روستایی دهستان بازان است، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی از نوع پژوهش های کاربردی - توسعه ای است.گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از پرسشنامه انجام شد. منطقه مورد مطالعه دهستان بازان در بخش مرکزی شهرستان جوانرود، استان کرمانشاه و جامعه آماری پژوهش روستاهای دهستان بازان است، روستاهای نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، 10 آبادی انتخاب شدند. در این روش مرحله اول روستاهای بالای 20 خانوار به جهت دارا بودن آستانه جمعیتی جهت دریافت امکانات و خدمات و در مرحله دوم با توجه به فاصله از مرکز شهرستان مد نظر قرار گرفتند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای است که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (7/0<α). این پرسشنامه شامل، ویژگی های عمومی پاسخ گویان، سنجش وضعیت اقتصادی، سنجش انسجام اجتماعی، وضعیت کالبدی و محیطی است، برای تجزیه وتحلیل داده ها، در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی از نرم افزار SPSS22 و پیاده سازی مدل های SWOT و QSPM از نرم افزار اکسل استفاده شد.یافته ها نشان داد نقاط قوت وفرصت های مناسبی در دهستان بازان وجود دارد، پتانسل هایی چون توسعه کشت زعفران، گردشگری مذهبی، واحدهای بلوک زنی، وجود باغات و محصولات جالیزی، ضرورت توانمندسازی این پتانسیل ها نظیر حمایت از احداث صنایع بسته بندی در قالب تعاونی های تولید و ایجاد زمینه های لازم برای مشارکت روستاییان در بازاریابی این محصولات مهم ترین راهبرد انتخاب شده مدل (QSPM) بودند همچنین به نقش جوامع محلی در استفاده از این پتانسیل ها و توانمند سازی آن ها تاکید شده است.
تحلیل سطح خواسته های خانوارهای روستایی از دهیاران در فرایند توسعه روستایی (موردمطالعه: دهستان رشتخوار، شهرستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
332 - 351
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی فرایندی است که به ارتقاء همه جانبه حیات روستایی از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیت های همساز با قابلیت ها و تنگناها به مفهوم عام آن تاکید می کند. به گونه ای که توانسته، سطح خواسته ها (چه بالا، چه پایین، بسته به شرایط) را در محیط های روستایی از سازمان های ذی ربط بوجود می آورد. یکی از این سازمان ها دهیاری ها است که تا حدودی توانسته با ارائه خدمات موفق آمیز خود در جهت رفع خواسته های خانوارهای روستایی توسعه روستایی را به ارمغان بیاورد. پژوهش حاضر به تحلیل رابطه سطح خواسته های خانوارهای روستایی از دهیاران در فرآیند توسعه روستایی در دهستان رشتخوار پرداخته است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است و روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در روستاهای دهستان رشتخوار بوده که براساس فرمول کوکران حجم نمونه 309 خانوار محاسبه و به صورت تصادفی ساده توزیع شد. برای رتبه بندی و تحلیل فضایی روستا از تکنیک کوپراس و نرم افزار GIS و برای تحلیل داده های آماری از تکنیک شانون و نرم افزار Expert choice ،SPSS استفاده شد. در این پژوهش، شاخص کالبدی - ساختاری با استفاده از تکنیک شانون بیشترین امتیاز (9633/0) و شاخص محیطی کمترین امتیاز (7542/0) را به خود اختصاص داده اند. بر اساس تکنیک کوپراس، روستای فتح آباد بهترین وضعیت را از لحاظ 4 شاخص سطح خواسته های خانوارهای روستایی از دهیاران در بین روستاهای دهستان رشتخوار داراست و با توجه به پراکنش روستاها با نرم افزار GIS، روستای فتح آباد در بین سایر روستاهای دهستان روشتخوار از لحاظ توسعه در رتبه اول قرار دارد.
تحلیل الگوی فضایی - زمانی عملکرد غلات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رشد سریع جمعیت و محدودیت منابع تولید به ویژه در بخش کشاورزی بحث امنیت غذایی را به یکی از چالش های جهان امروز تبدیل نموده است. به طوریکه یکی اهداف اصلی توسعه پایدار پایان دادن به گرسنگی، تحقق امنیت غذایی و توسعه کشاورزی پایدار تعیین شده است. اما پیش بینی ها نشان دهنده دشواری در رسیدن به این هدف است. بنابراین گرسنگی در جهان در حال افزایش است و زندگی قشر کثیری از مردم به طور مستقیم و غیر مستقیم به کشاورزی وابسته هستند.
هدف پژوهش: یکی از رویکردهای اساسی جهت توسعه کشاورزی و تامین نیازهای غذایی، افزایش عملکرد و بهره وری محصولات کشاورزی است. به همین دلیل مطالعه حاضر با هدف تحلیل الگوها و تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات(گندم و جو) ایران طی دوره 35 ساله از سال 1362 تا 1397 انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش شناسی از نوع توصیفی _ تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای کشف الگوی فضایی تولید غلات (گندم و جو) و شناسایی کانون های تمرکز آن از آماره Gi یا تحلیل لکه های داغ استفاده شد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شامل کل محدوده سیاسی و جغرافیایی ایران به غیر از آبهای آزاد می باشد. در پژوهش حاضر در سه سطح ملی(کشور ایران)، استانی(31 استان) و شهرستانی(429 شهرستان) به تحلیل تغییرات فضایی و زمانی عملکرد غلات پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: طی دوره مورد بررسی استان اصفهان بیشترین میزان کاهش عملکرد گندم و استان خراسان رضوی بیشترین میزان افزایش عملکرد گندم را داشته است. در محصول جو نیز برخی استان ها مانند مازندران، فارس، کرمان و بوشهر دارای بیشترین میزان کاهش عملکرد بوده و استان خراسان رضوی دارای بیشترین میزان افزایش عملکرد جو بوده است.
نتایج: نتایج پژوهش در سطح ملی و استانی نشان دهنده افزایش عملکرد غلات طی دوره مورد مطالعه است. همچنین تحلیل فضایی در سطح های شهرستان های کشور نیز نشان دهنده شکل گیری الگوی خوشه ای با تمرکز مقادیر بالای عملکرد غلات در برخی مناطق دشتی ایران است.
مدل سازی مفهومی عوامل تأثیرگذار بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری کشاورزی با رویکرد سیستمی مورد: روستاهای شهرستان محلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اغلب برنامه ریزان توسعه روستایی به این نتیجه رسیده اند که مناسب ترین راهبرد پاسخگویی به چالش های اقتصادی در مناطق روستایی تشویق روستاییان به فعالیت های کارآفرینانه می باشد. یکی از حوزه های شکل گیری فعالیت های کارآفرینانه در مناطق روستایی، گردشگری کشاورزی است که تحت تأثیر عوامل و نیروهای متعددی می باشند. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری کشاورزی و مدل سازی مفهومی این عوامل در قالب رویکرد سیستمی می باشد. بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر نتیجه یک پژوهش اکتشافی و با روش کیفی- کمی است. به منظور بررسی میزان تأثیر هر یک از متغیرها در مدل عوامل علی، تعداد 30 پرسشنامه در اختیار نخبگان اجرایی و دانشگاهی قرار گرفت. برای ترسیم مدل مفهومی علی و معلولی بر اساس مدلسازی سیستم پویا از نرم افزار Vensim و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (تک نمونه ای و آزمون فریدمن) در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش بر اساس آزمون t نشان می دهد که تأثیر عامل سیاست گذاری بر توسعه کسب و کارهای کارآفرینانه گردشگری کشاورزی دارای رتبه اول می باشد و عامل امکانات و خدمات گردشگری، عوامل فرهنگی- اجتماعی، مهارت های فردی و ظرفیت های محلی کشاورزی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
تحلیل پایداری اقتصادی - اجتماعی مناطق روستایی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
848 - 865
حوزههای تخصصی:
تحولات جامعه روستایی طی دهه های گذشته حاکی از عدم پایداری وجود چالش های عمده اجتماعی، اقتصادی درروند توسعه پایدار نواحی روستایی هست. غفلت از تنوع و تحول مستمر در شرایط اجتماعی - اقتصادی جوامع روستایی و بی توجهی به زیرساخت های اجتماعی - اقتصادی توسعه در جامعه روستایی بر مسائل و چالش های توسعه روستایی افزوده است. ازاین رو توجه به پایداری اقتصادی-اجتماعی جهت برنامه ریزی و مدیریت مناطق روستایی ضروری است. هدف از انجام این تحقیق تحلیل وضعیت پایداری اقتصادی- اجتماعی مناطق روستایی استان ایلام هست که با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت نمونه گیری، از بین ۳۷۸ روستای بالای ۲۰ خانوار، ۳۷ روستا به عنوان نمونه انتخاب و ۲۵۰ پرسشنامه توسط روستائیان تکمیل شده است. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی - تحلیلی است و جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همچنین تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام شده است. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که تفاوت معناداری بین شاخص های پایداری اقتصادی و اجتماعی در ابعاد مختلف وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد، از تعداد شاخص هایی که بیانگر عوامل مؤثر بر پایداری روستائیان هستند به 12 عامل ویژه تقلیل می یابند و نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که مؤلفه های اجتماعی (۲۱۷/۰) دارای بیشترین میزان تأثیر و مؤلفه های اقتصادی (۴۲/۰) کمترین میزان تأثیر را در پایداری روستاهای منطقه موردمطالعه داشته اند.
راهکارهای توانمندسازی محیطی در نیل به توسعه شهری(با تاکید بر توانمندسازی تعاونی طیور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه تعاون اهرم مناسبی برای توانمندسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر به شمار رفته و می تواند در استفاده بهینه از شرایط زندگی، کار، تولید و ارتقای سطح درآمد و وضعیت اجتماعی جامعه مؤثر باشد. تجربه کشورهای توسعه یافته نشان می دهد تعاونی ها بهترین سازمان هایی هستند که توانسته اند زمینه تجمع نیروهای پراکنده و متفرق و در عین حال با استعداد و با انگیزه را فراهم سازند.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهایی توانمندسازی محیطی در نیل به توسعه شهری در استان همدان به شیوه تحقیقات پیمایشی انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: پرسشنامه مهمترین ابزار جمع آوری اطلاعات در تحقیق حاضر بود که روایی آن توسط متخصصان فن مورد تأیید قرار گرفت و برای بررسی پایایی آن نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که رقم میانگین 85/0به دست آمد. روش ها و تکنی های آماری مورد استفاده در این تحقیق مشتمل بر روش های توصیفی و تحلیلی بود که در قالب نرم افزار آماری SPSS انجام شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: جامعه آماری تحقیق 70 نفر از اعضای هیأت مدیره تعاونی های طیور در استان همدان است.
یافته ها و بحث: با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی، راهکارهای توانمندسازی تعاونی های طیور در چهار دسته کلی شامل «اصلاح نظام های حمایتی،» «توانمندسازی مدیران تعاونی ها،» «توسعه آموزش و تحقیقات» و «اصلاح ساختار تولید و مصرف» دسته بندی شدند که در مجموع 56 درصد از تغییرات واریانس متغیرهای مربوط به راهکارهای توانمندسازی تعاونی های طیور را تبیین نمودند.
نتایج: بنابراین بر مبنای یافته های تحقیق، توصیه هایی برای اصلاح و تقویت نظام های حمایتی، مدیریت تعاونی، مدیریت نظام تولید و بازاریابی و بهبود بهره وری ارائه شده است.
Analyzing the Effects of Rural Economy Diversification on the Livelihood Assets of Rural Households (Case Study: Khavmirabad District of Marivan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- In this applied study, which has been done by descriptive-analytical method, various agricultural and non-agricultural economic activities, and their impacts on the villagers’ livelihood assets are analyzed. Design/methodology/approach- Data collection was both theoretical using documentary method and empirical using interviews, observation, and distribution of questionnaires among 260 heads of households in the villages of the district. The sample size was determined by the Cochran method from a population size of 2736 households. The questionnaires were distributed among random heads of households as well as the sample villages that were selected by a stratified method. Findings- The analysis showed that the created economic diversity was able to increase the villagers’ livelihood capital, and among them, financial capital has had the greatest impact on improving the level of livelihood capital for the villagers. Research limitations/implications- Among the limitations of the study were the dispersion of a large number of villages in the border area, lack of easy access to these villages, lack of cooperation in providing information, and the villagers’ problem with completing questionnaires. Practical implications- The practical solutions of the study can be: prepare for the development and expansion of tourism (rural, commercial, and nature tourism), Making the necessary legal, administrative, and supportive bases for the development of entrepreneurship and domestic & foreign private sector investment (Iraqi Kurdistan region), Development of trade in goods from the border markets, and Support the formation of fundraising from the micro-savings in the villages for investment and launching production activities in the villages of the district. Originality/Value- Today, the predominant approach of rural planning to eliminate poverty as the most important obstacle to rural development is to provide sustainable livelihoods for villagers. In this regard, the main strategy of this approach is to diversify the rural economy and to bring about various agricultural and non-agricultural income resources in rural areas, so that the villagers’ assets will be increased and/or preserved, which is the core of the sustainable livelihood approach and the main factor of sustainable rural livelihood.