فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ترکیب اجتماعی جامعه ایران را سه جمعیت متمایز شهری، روستایی و عشایری تشکیل می دهد. با توجه به این مهم که ایران با سابقه کهن دارای قومیت های متفاوت است، در این راستا دارای بستر بسیار مناسبی برای برنامه ریزی انواع گردشگری است و با توجه به اینکه از معدود کشورهایی است که کوچ همچون گذشته در آن جریان دارد و هنوز عشایر ایران سنت های خویش را برپا می دارند، می تواند محمل مناسبی برای گردشگری عشایری باشد، در این میان قلمرو عشایری با جاذبه های طبیعی، منابع و پتانسیل های سنتی، فرهنگی و زیست محیطی، فرصت بزرگی در توسعه گردشگری عشایری، در ایران به شمار می رود. هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر، بررسی و واکاوی ظرفیت های مغفول گردشگری عشایری ناحیه رضوانشهر می باشد. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش کیفی و کمی می باشد، و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تئوری زمینه ای و مدل های FBMW, FARAS))، استفاده شد. همچنین جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل خبرگان گردشگری، عشایری و روستایی می باشند که بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد (45)، نفر تعیین شدند.. قلمروجغرافیایی پژوهش: شهرستان رضوانشهر، در شمال غربی ایران بین سواحل دریای خزر و رشته کوه های تالش قرار دارد و از دو بخش جلگه ای و کوهستانی تشکیل شده است. این شهرستان از شمال به دریای خزر و شهرستان تالش، از غرب به شهرستان خلخال، و از جنوب به شهرستان های صومعه سرا و ماسال و در نهایت از شرق با شهرستان بندرانزلی مرز مشترک دارد. یافته ها و بحث: یافته ها نشان می دهد که اقدامات لازم برای توسعه گردشگری عشایر، محصولات و تولیدات منحصر به فرد از سوی عشایر، فرهنگ ملموس و ناملموس عشایر، نیروی متخصص و بومی در بین عشایر برای توسعه گردشگری در رضوانشهر، از دیدگاه متخصصان مورد شناسایی قرار گرفته شد، در نهایت نتایج مدل های فازی نشان داد، بین مقولات مطرح شده، محصولات و تولیدات منحصر بفرد از سوی عشایر با وزن نهایی 350/0، بیشترین میزان اهمیت را به خود اختصاص داده اند. نتایج: شناسایی ظرفیت های مغفول مانده گردشگری عشایری، بخشی از بازار گردشگری و منبعی برای اشتغال و درآمد است و راهبردی برای حفظ محیط زیست و فرهنگ سنتی عشایر و منبعی مکمل و متنوع ساز در اقتصاد عشایر و در نتیجه سیاستی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی جوامع عشایری ناحیه رضوانشهر قلمداد می شود.
تحلیل روابط فضایی میان مفاهیم کیفیت زندگی، سرمایه اجتماعی و کارآفرینی روستایی (موردمطالعه: شهرستان دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
670 - 699
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط فضایی میان مفاهیم کیفیت زندگی، سرمایه اجتماعی و کارآفرینی روستایی در شهرستان دزفول انجام شده است. این تحقیق به لحاظ روش شناسی، توصیفی و تحلیلی و نیز از حیث گردآوری داده ها، به طریقه میدانی و پیمایشی صورت پذیرفت. برای بررسی موضوع از بین 238 آبادی دارای سکنه شهرستان دزفول، تعداد 147 مورد روستای هدف بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق، پرسش نامه محقق ساخته است که حاوی 250 متغیر آشکار و 23 متغیر نهان در سازه های سه گانه است. جامعه آماری پژوهش را سرپرستان خانوار روستاهای این شهرستان به تعداد 30032 نفر تشکیل داده که مطابق فرمول کوکران و روش نمونه گیری چندمرحله ای، پرسش نامه ها به طور تصادفی بین 379 نفر از سرپرستان خانوار روستاهای هدف توزیع گردید. در این پژوهش، برای تحلیل روابط زوجی و کلی میان مفاهیم از مدل سازی معادلات ساختاری و جهت بررسی وضعیت روستاهای شهرستان دزفول به لحاظ روابط بین سازه ها، از تکنیک تحلیل رابطه خاکستری و تحلیل فازی استفاده شد. این تحلیل ها در برنامه های SPSS Amos،SmartPLS ،Excel و ArcGIS صورت گرفت. نتایج نشان داد، روابط زوجی مثبت و مستقیم مفاهیم با سطح معناداری کمتر از خطای مفروض 05/0 مورد تأیید است. بیشترین سهم روابط سازه ها مربوط به حلقه کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی با ضریب مسیر 949/0 و کمترین سهم مربوط به حلقه کیفیت زندگی و کارآفرینی روستایی با ضریب مسیر 875/0 است. با ترکیب لایه های تحلیل رابطه خاکستری و تحلیل فازی، وضعیت نامناسب نزدیک به دو سوم روستاهای منطقه در جریان روابط کلی مفاهیم پژوهش مشخص شد.
بازدهی عملکردی نظام پیکربندی مسکن معاصر بر مبنای گونه شناسی انتظام فضای داخلی؛ مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۹۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
علی رغم انتقادات پراکنده از مبانی فلسفی و ریاضی نظریه نحو فضا و بحث های مداوم درباره کاربرد آن، این روش یک ابزار مفهومی قدرتمند برای تحلیل محیط ساخته شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر پاسخ به این پرسش است که انتظام فضایی مسکن معاصر شهر شیراز به لحاظ نحوی دارای چه ویژگی هایی است و تأثیرگذاری این ویژگی ها در بازدهی عملکردی مسکن به چه صورت است؟ بنابراین، تشخیص ترکیب بندی فضا ازطریق مطالعه پلان های معماری یکی از منابع مهم است. برای این منظور، 384 پلان مسکونی برداشت و بر اساس آن الگوهای انتظام فضایی مسکن به لحاظ شکلی (دارای دو وجه انتظام مرکزی و انتظام محوری) و فضایی شناسایی شد. سپس از هر الگو 15 نمونه مورد تحلیل نرم افزاری قرار گرفت و گراف های توجیهی آن ارائه شد. در مرحله سوم تحلیل نهایی بر اساس متغیرهای (پیوستگی و عمق) و درنهایت ارزش فضایی در هر نمونه مبنا انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل های انجام شده در این پژوهش، رابطه مثبت بین الگوی پیکربندی فضایی و سطح کارایی عملکرد چیدمان های مسکن معاصر را ازطریق یک روش مقایسه ای تحلیلی اثبات می کند. بررسی های تحقیق حاضر نشان داد با وجود فضاهای تقسیم و گره های میانی، ساختار بوته ای، و با توالی عملکردی فضاها، ساختار درختی نحو آغاز می شود. ازنظر فضایی، جنبه مهمی از نظریه نحو فضا معتقد است که ازنظر منطقی و ریاضی، چیدمان فضاها می تواند بر کارایی عملکردی فضا تأثیرگذار باشد. با توجه به داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که چیدمان خانه های مرکزی ازنظر کمّی و آماری کارآمدتر در نظر گرفته می شوند. بر این اساس، چنانچه رفتارهای مشارکتی و تعاملات اجتماعی بالا مدنظر باشد، نظام های مرکزی که دارای گره های متعدد و حلقه های فضایی بیشتر، عمق کمتر و یکپارچگی بالاتری هستند، از رفتارهای مشارکتی بیشتری حمایت می کنند که این ویژگی با فرهنگ خانواده ایرانی سازگاری مطلوبی دارد.
امکان سنجی تأثیرات توسعه گردشگری در عشایر بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گردشگری در قالب الگوهای فضایی در حال گسترش است که گردشگری عشایری نیز یکی از این الگوها است. توسعه گردشگری در هر الگوی فضایی می تواند تاثیرات و پیامدهای خاص خود را داشته باشد. کشور ایران با توجه به برخورداری از تنوع عشایری، از ظرفیت قابل توجه ای در زمینه توسعه گردشگری برخوردار است.
هدف پژوهش: هدف این تحقیق، امکان سنجی تاثیرات توسعه گردشگری در عشایر بختیاری است.
روش شناسی پژوهش: روش تحقیق-توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی و جز تحقیقات کمی-ژرف نگر است. جامعه آماری تحقیق را افراد علمی و اجرایی(کارشناسان) مرتبط با موضوع تشکیل می دهند. با توجه به اینکه آمار دقیقی از جامعه آماری در دسترس نیست، حجم نمونه را 200 نفر از افراد علمی و اجرایی تشکیل داده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده است که روایی آن از طریق نخبگان انجام و پایایی آن نیز از طریق آلفای ضریب کرونباخ برابر با 81/0 محاسبه و تایید شد. نمونه گیری نیز به صورت هدفمند انجام شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش را منطقه تحت پوشش عشایر بختیاری شامل استان های چهارمحال و بختیاری، خوزستان و اصفهان تشکیل داده اند.
یافته ها و بحث: یافته ها نشان می دهد که سه شاخص اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی در سطح کمتر از 05/0 معنادار هستند. اختلاف میانگین شاخص اقتصادی(28/1) و شاخص اجتماعی (24/1) نشان می دهد که تاثیر گردشگری از نظر این دو شاخص در جامعه عشایری می تواند مثبت باشد، اما از نظر شاخص زیست محیطی (101/1-)، نوع تاثیرگذاری آن منفی است. نتیجه رگرسیون نیز تایید نمود که توسعه گردشگری می تواند 42 درصد در ارتقاء، ظرفیت های موجود عشایری موثر باشد. همچنین همبستگی پیرسون از وجود رابطه معنادار بین شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی گردشگری اشاره دارد که با توجه به ضریب همبستگی، بین دو شاخص اقتصادی و اجتماعی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد.
نتایج: نتیجه از وجود رابطه میان توسعه گردشگری و ارتقاء ظرفیت های عشایری اشاره دارد. توسعه گردشگری می تواند به بهبود برخی شاخص های توسعه در جامعه عشایر منجر شود. آنچه در این زمینه مهم است مدیریت بهینه در راستای کاهش اثرات زیست محیطی گردشگری بر زیست بوم عشایر بختیاری است.
توسعه کسب وکارهای خانگی روستایی با رویکرد کارآفرینی اجتماعی (مورد مطالعه: ناحیه روستایی پسیخان در استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای خانگی ازجمله بخش های حیاتی فعالیت های اقتصادی کشورهای پیشرفته بشمار می آیند، کسب وکار خانگی ازنظر ایجاد شغل، نوآوری در عرصه محصول و خدمات، موجب تنوع و دگرگونی زیادی در اجتماع و اقتصاد هر کشور می شوند. در واقع کسب وکارهای خانگی نقطه شروع مناسبی برای راه اندازی کسب وکار شخصی است. مطالعات نشان داده که کارآفرینی اجتماعی به منزله ایجاد راه حل های نوآورانه به منظور رفع مشکلات اجتماعی و بسیج ایده ها، ظرفیت ها و منابع موردنیاز برای تغییرات اجتماعی، در کنار توسعه کسب وکارهای خانگی تأثیر زیادی در توسعه روستایی دارد. براین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی روستایی با تأکید بر نقش کارآفرینی اجتماعی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیلی است. پژوهش حاضر خبره محور بوده و به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی روستایی ابتدا عوامل بررسی شده از ادبیات به صورت پرسشنامه درآمده و در اختیار خبرگان در حوزه کسب وکارخانگی قرار گرفت. عوامل شناسایی شده در 4 دسته (توانمندی های کارآفرینانه، توانمندی های کسب وکاری، برخورداری از نیروی انسانی مناسب و زیرساخت نهادی و قانونی حمایت گرانه) طبقه بندی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش بهترین- بدترین (BWM) استفاده شد که نتایج ارزیابی نشان می دهد توانمندی های کارآفرینانه بهترین عامل بوده و از طرف دیگر زیر معیار روحیه و تلاش و سخت کوشی با وزن 0.101 در رتبه نخست و زیر معیار باور درونی افراد به توانایی حل مسائل جامعه با وزن 0.027 در رتبه آخر قرار دارد.
تحلیل الگوهای زیستی سامانه های عشایری با تأکید بر رویکرد معیشت پایدار (مورد مطالعه: کانون های عشایری شهرستان ملارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت جوامع عشایری از حیث قابلیت ها، امکانات، محدودیت ها و تنگناها و چگونگی تعامل آن ها از ضروریات برنامه ریزی توسعه پایدار است. از این رو بر اساس معیشت پایدار ضرورت دارد، وضعیت پایداری زندگی و امکانات معیشتی آنان مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای زیستی در چارچوب رویکرد معیشت پایدار، بر آن است تا مقایسه ای از سرمایه های معیشتی پنج گانه انسانی، اجتماعی، فیزیکی، مالی و طبیعی در دسترس این الگوهای زیستی داشته باشد.
روش شناسی تحقیق: پژوهش پیش رو، به لحاظ هدف کاربردی و از نوع کمی و توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری شامل دو گروه عشایر اسکان یافته و عشایر نیمه کوچنده مجموعاً با تعداد 520 خانوار است. با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران 126 خانوار و از هر گروه 63 خانوار، به عنوان حجم نمونه تعیین شد. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی با فن مصاحبه و پرسشنامه انجام گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها در محیط نرم افزار Spss 23 از Student-T-test استفاده شد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: شهرستان ملارد در استان تهران، دارای چهار دهستان به نام های اخترآباد، بی بی سکینه، ملارد جنوبی و ملارد شمالی است. عشایر این شهرستان در دهستان اخترآباد از توابع بخش صفادشت، استقرار یافته اند.
یافته ها و بحث: الگوهای زیستی عشایر شهرستان ملارد به دو شکل است. یک گروه عشایر اسکان یافته اند و گروه دیگر عشایر نیمه کوچنده. وضعیت دارایی های معیشتی در بین این دو گروه تفاوت های چشمگیری داشته به طوری که شرایط زندگی آنان را برای ادامه کوچ یا اسکان تحت تأثیر قرار می دهد.
نتایج: نتایج نشان داد میانگین شاخص سرمایه انسانی در گروه عشایر اسکان یافته 45/3 و عشایر نیمه کوچنده 40/3 بود. از سوی دیگر، شاخص سرمایه اجتماعی در گروه عشایر نیمه کوچنده با مقدار 76/3 نسبت به عشایر اسکان یافته با مقدار 18/3 دارای ارزش بالایی بوده است. شاخص سرمایه فیزیکی به ترتیب 83/3 و 98/2 در گروه عشایر اسکان یافته و عشایر نیمه کوچنده به دست آمد. سرمایه مالی در گروه عشایر اسکان یافته 97/3 و عشایر نیمه کوچنده 98/2 بود. میانگین سرمایه طبیعی در این دو گروه تفاوت بسیار کمی داشت و به ترتیب 22/1 و 42/1 در گروه عشایر اسکان یافته و در گروه عشایر نیمه کوچنده بود؛ بنابراین می توان گفت، میانگین سرمایه های اجتماعی و طبیعی عشایر نیمه کوچنده بالا بوده است. علاوه بر این کل دارایی های معیشتی عشایر اسکان یافته و نیمه کوچنده به ترتیب 13/3 و 91/2 بود. پس میانگین کل دارایی ها به طور قابل ملاحظه ای در گروه عشایر اسکان یافته در مقایسه با گروه عشایر نیمه کوچنده بیشتر است.
بررسی پیامدهای طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی در روستاهای سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
255 - 282
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت منابع آب کشور نقش مهمی در فرایند توسعه پایدار کشور دارد. با وجود خشکسالی های فراوان یکی از به صرفه ترین راه های انتقال آب که هدررفت بسیار کمی دارد انتقال آب با لوله است. هدف این پژوهش، پیش بینی پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی در منطقه سیستان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است که بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی در سال 1400 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق طراحی و تکمیل پرسش نامه با کمک کارشناسان مرتبط با طرح انتقال آب و خبرگان روستایی جمع آوری و به وسیله مدل ARAS و روش های آماری تجزیه و تحلیل شد. در این راستا، نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد، اختلاف معنی داری بین سطح پیامدهای منفی طرح در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی وجود دارد. ازطرف دیگر، نتایج پژوهش در بررسی برآیند کلی پیامدهای مثبت و منفی طرح انتقال آب با لوله به اراضی کشاورزی مؤید آن است که علی رغم وجود پیامدهای منفی در تمام ابعاد، برآیند کلی پیامدهای مثبت و منفی طرح، مثبت بوده و بیشترین اثرات طرح با میانگین 0/252 و 0/230 به ترتیب مربوط به ابعاد اجتماعی و اقتصادی آن است. با توجه به نتایج حاصل، برای تحقق اهداف طرح و تأمین منبع آب پایدار و تمرکز بر کاهش پیامدهای منفی طرح، پیگیری حقابه سیستان از طریق دیپلماسی و تقویت قدرت چانه زنی با کشور افغانستان پیشنهاد می شود.
الویت بندی عوامل تاثیرگذار در ارتقای رقابت پذیری اقتصاد منطقه ای(مورد مطالعه: شهرستان رودبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت پذیری منطقه ای برای اولین بار پس از رشد پارادایم جهانی شدن توسط مایکل پورتر مطرح شد. رقابت پذیری با تاکید بر فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی، نهادی و منابع طبیعی سعی در تقویت بعد اقتصادی دارد. در واقع این رویکرد، موجب افزایش بهره وری و افزایش نرخ اشتغال در منطقه خواهد شد و از این طریق سرمایه های بیشتری به منطقه تزریق خواهد شد. همزمان با افزایش سرمایه و بالا رفتن درآمد عمومی، کیفیت زندگی نیز بهبود خواهد یافت. در این مسیر سرمایه ی انسانی افزایش یافته و کارآفرینی و نوآوری منطقه تقویت خواهد شد و در نهایت، تداوم این چرخه موجب پویایی و پایداری توسعه در منطقه می گردد. با اینکه، شهرستان رودبار از مزیتی نسبی تولید عمده زیتونبرخوردار است، به نظر می رسد عوامل پیشران اقتصادی در این منطقه ضعیف بوده و شهرستان از سطح رقابت پذیری بالایی برخوردار نیست. از این رو تحقیق حاضر تلاشی است که با مطالعه چهارچوب سیستم منطقه ای، علاوه بر شناسایی عوامل تاثیرگذار در رقابت پذیری، با برآورد میزان اثرگذاری آن ها، سمت و سوی راهبردهای توسعه ی منطقه ی رودبار را مشخص می کند. در این راستا پس از شناسایی شاخص های رقابت پذیری از مطالعات پیشین، به تدوین و تکمیل 384 پرسشنامه که با روش کوکران نمونه برداری شده بود، مطالعه ی میدانی خود را آغاز نمود. سپس با استفاده از آزمون آماری کالموگروف- اسمیرنوف به بررسی توزیع داده ها پرداخته است. پس از مشخص شدن چولگی در توزیع داده ها با استفاده از آزمون KMO همبستگی جزیی بین شاخص ها بررسی شد. سپس با کمک نرم افزار PLS بار عاملی هر شاخص محاسبه شده است. در این مسیر، ابعاد پنچ گانه ی رقابت پذیری، به ترتیب الویت اثرگذاری در مدل نهایی: بعد نهادی با بار عاملی 694/0، بعد اجتماعی با بار عاملی 691/0، منابع اولیه با بارعاملی 550/0، اقتصاد با بارعاملی 510/0و در نهایت زیرساخت با بار عاملی 365/0 به دست آمده است.
ارزیابی مسئولیت پذیری اجتماعی در سازمان های مرتبط با مدیریت توسعه روستایی (مطالعه موردی: سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات اساسی جهت دستیابی به توسعه مستمر و پایا، بررسی تحلیلی ساختارهای مرتبط با آن است. ساختارها و سازمان های متنوعی، عاملیت توسعه را به خصوص در حوزه روستایی بر عهده دارد. پرسش اساسی این است که تا چه اندازه بر مسئولیت اجتماعی خود واقف می باشند. تحقیق حاضر سعی در بررسی و ارزیابی مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان جهاد کشاورزی به عنوان یکی از نهادهای مسئول در توسعه روستایی ایران به صورت مطالعه موردی استان اصفهان دارد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کارکنان ستادی و صفی ترویج جهاد کشاورزی استان اصفهان تشکیل داده که از این تعداد 158 نمونه آماری انتخاب و میزان مسئولیت پذیری اجتماعی این نهاد به وسیله این افراد مورد ارزیابی قرار گرفته است. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود. تحقیق از پرسشنامه ساختار یافته کارول (2016) در چهار بعد اقتصادی، حقوقی، اخلاقی و خیرخواهانه و 25 متغیر (5 متغیر در هر بعد) استفاده نمود. همچنین به منظور بررسی عوامل روانشناختی نیز چهار بعد: ریسک پذیری، توفیق طلبی، عمل گرایی و چالش طلبی مورد سنجش قرار گرفت. روایی پرسشنامه به وسیله متخصصان دانشگاه و سازمان جهاد کشاورزی مورد تایید قرار گرفت و پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میزان مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان از دیدگاه کارکنان ترویج در حد مطلوبی نبوده به خصوص در بعد فعالیتهای خیرخواهانه پایین تر از حد مناسب (50 درصد) می باشد و عوامل روان شناختی کارکنان بر میزان این ارزیابی از دیدگاه آنان تاثیرگذار بوده است همچنین رابطه مثبت و معنی داری بین تعهد سازمانی کارکنان با میزان ارزیابی آنان از مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان وجود داشته است.
معرفی فلور، شکل زیستی و پراکنش جغرافیایی منطقه مرتعی داربادام در قلمرو کوچ نشینان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در مطالعات کاربردی برای حل مسائل اکولوژیکی در ارتباط با مدیریت و حفاظت از اکوسیستم های طبیعی، شناخت و بررسی پوشش گیاهی بسیار مهم است. بررسی اکولوژیکی پوشش گیاهی جنگل های زاگرس که وسیع ترین ناحیه رویشی کشور محسوب می شوند، مسئله حفاظت و حمایت در آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش: در این مطالعه، فلور منطقه مرتعی داربادام در قلمرو کوچ نشینان مورد بررسی قرار گرفت. روش شناسی تحقیق: ین منطقه در طول 45 درجه و 51 دقیقه تا 46 درجه و37 دقیقه طول شرقی و عرض 33 درجه و 49 دقیقه تا 34 درجه و 28 دقیقه شمالی واقع شده است. وسعت این منطقه حدود 1000 کیلومتر مربع با ارتفاع 1335 متر از سطح دریا می باشد. براساس فرمول آمبرژه دارای اقلیم خشک سرد می باشد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: داربادام منطقه ای کوهستانی با میانگین بارندگی سالانه 72/414 میلی متر است. میانگین حداکثر دما 37 درجه سانتی گراد در مرداد ماه و میانگین حداقل دما 20- درجه سانتی گراد در دی ماه است. پوشش گیاهی این منطقه به روش فلورستیک مطالعه و سپس شکل های زیستی و پراکنش جغرافیایی آنها تعیین شد. یافته ها و بحث: به طور کلی در منطقه 41 تیره، 145 جنس و 225 گونه وجود دارد .از مجموع 145 جنس، 27 جنس (62/18درصد) و 36 گونه (16درصد) متعلق به تک لپه ای ها و 118 جنس (37/81 درصد) و 189 گونه (84 درصد) متعلق به دو لپه ای هاست. بزرگترین تیره های گیاهی از نظر تعداد گونه عبارتند از: Compositaeبا 33گونه، papilionaceae با24 گونه، poaceae با18گونه، Lamiaceaeبا 15 گونه،Boraginaceae با13 گونه، Apiaceae با 12وLiliaceae با 12گونه. شکل های زیستی گیاهان منطقه طبق روش رانکایر شامل 44/8درصد فانروفیت، 22/10درصد کریپتوفیت، 33/41درصد همی کریپتوفیت، 66/2درصد کامفیت و 44/36درصد تروفی ت است. نتایج: بررسی انتشار جغرافیایی فلور منطقه نشان داد که بیشترین پراکنش جغرافیایی به ناحیه ایرانی – تورانی با 124 گونه (11/55 درصد) و ایرانی – تورانی /مدیترانه ای با 39 گونه (33/17 درصد) مربوط است . درصد بالای عناصر ایرانی-تورانی، نشان می دهد که منطقه حفاظت شده به این فیتوکوری ون تعلق دارد.
تحلیل شبکه همکاری های علمی در مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت همکاری های علمی و موضوع مقالات، می تواند تصویر جامعی از نوع فعالیت های علمی نویسندگان در مجله مشخص و سبب شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیقات انجام شده گردد. در این جهت یکی از مناسب ترین روش ها، استفاده از روش های تجزیه و تحلیل علم سنجی است. پژوهش با این رویکرد به تحلیل شبکه همکاری های علمی و ترسیم موضوع مقالات مورد توجه در مجله «اقتصاد فضا و توسعه روستایی» پرداخت. پژوهش از نوع کاربردی، با استفاده از فنون علم سنجی و به روش کتابخانه ای انجام شد. اطلاعات توصیفی و شناختی مقالات به عنوان مبنای تحلیل قرار گرفت. مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی اکنون پس از انتشار 34 شماره، 364 مقاله توسط 641 نویسنده منتشر کرده که الگوی تألیفی بیشتر این مقالات از همکاری سه نویسنده بوده است. در مجله شبکه کامل همکاری علمی، از آن جهت که نویسندگان در زمینه های علمی متفاوت قرار دارند، شکل نگرفته است. این موضوع از سویی بیانگر توجه اصلی مجله به موضوع مقالات بدون توجه به نویسندگان بوده است. با این حال در شبکه همکاری های علمی مجله، قدیری معصوم، مطیعی لنگرودی و ریاحی، بیشترین تعداد ارتباطات را داشته اند. این نویسندگان به همراه رضوانی مهمترین نقش را نیز به عنوان میانجیگر در کنترل و انتقال اطلاعات در شبکه علمی مجله ایفا می کنند. در شبکه علمی مجله سهم عمده ای از نویسندگان نیز از دانشگاه تهران، خوارزمی و پیام نور تهران بوده اند که تمایل کمتری برای همکاری در شبکه علمی مجله با نویسندگان دیگر دارند. اما موضوع اصلی مقالات در مجله، با اهتمام به ابعاد توسعه روستایی؛ بیشتر در زمینه «توسعه اقتصادی» بوده که بیشتر منطبق با جهت گیری سیاست های توسعه روستایی در کشور است. «گردشگری» و «کشاورزی» دو موضوع محوری در این زمینه هستند. بنابراین برنامه ریزان در جهت تحقق توسعه علمی مجله، می توانند جهت گیری موضوع مقالات را در سایر زمینه های علمی توسعه روستایی مورد توجه قرار بدهند.
نقش دامداری در تأمین امنیت غذایی خانوار روستایی (مورد مطالعه: مناطق روستایی شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
193 - 220
حوزههای تخصصی:
جوامع روستایی به عنوان بخش کثیری از جمعیت کشورهای در حال توسعه که به طور عمده به تولید غذا مشغول هستند در تأمین مواد غذایی خود با مشکل روبرو هستند و با توجه به افزایش جمعیت از یک سو و کاهش توان محیطی از سوی دیگر تأمین امنیت غذایی در آینده نیز دشوارتر خواهد بود. در راستای رفع این بحران راهکارهای مختلفی از سوی جامعه علمی ارائه شده که از جمله آن ها دامداری است. هدف از این مطالعه، ارزیابی سهم دامداری در تأمین امنیت غذایی در مناطق روستایی شهرستان زنجان است. پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستایی شهرستان زنجان است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی و برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی استفاده شده است. نتایج به دست آمده از وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی حاکی از وضعیت نامطلوبی دارد؛ به طوری که تنها 26/37 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی هستند. همچنین دامداری منجر به بهبود وضعیت امنیت غذایی خانوارها شده است. بنابراین لزوم توجه به بهره وری تولیدات دام و همچنین حفظ تعادل میان تعداد دام و ظرفیت مراتع در راستای بهبود امنیت غذایی روستاییان پیشنهاد می شود.
تحلیل و بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان طرقبه شاندیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش به کارگیری فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در زندگی انسان ها، گسترش و توسعه آن به یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع تبدیل شده است. با توجه به نقش مؤثری که فناوری های نوین می تواند در توسعه جوامع داشته باشد در این میان جوامع روستایی برخلاف جوامع شهری در استفاده از فناوری های جدید بسیار محتاطانه عمل می کنند؛ بنابراین به کارگیری فناوری های اطلاعاتی در جامعه روستایی ابتدا نیازمند پذیرش این فناوری ها توسط روستاییان است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی سطح پذیرش اجتماعات روستایی از فناوری های نوین، همچنین عوامل مؤثر بر پذیرش آن است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همسبتگی اسپیرمن، تی دو نمونه مستقل و رگرسیون (روش Enter)) و نیز تحلیل عاملی اکتشافی و مدل تصمیم گیری PSI جهت رتبه بندی روستاها استفاده شد. در این تحقیق تعداد دوازده روستای دهستان شاندیز واقع در شهرستان طرقبه شاندیز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. از طریق روش نمونه گیری کوکران 234 سرپرست خانوار مورد پرسش قرار گرفتند. یافته های پژوهش گویای این است که سطح پذیرش روستاییان مورد مطالعه از فناوری های نوین در حد متوسط است و مهم ترین عوامل مؤثر بر پذیرش و به کارگیری فناوری های جدید شامل عوامل آموزشی و امکانات (با مقدار ویژه 99/9)، عوامل فرهنگی و اعتقادی (با مقدار ویژه 29/2)، عوامل اقتصادی (با مقدار ویژه 93/1) و عوامل فردی (با مقدار ویژه 31/1) است.
عوامل مؤثر بر بهره مندی از مزیت های جغرافیایی در فرایند توسعه پایدار نواحی روستایی مورد: شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، با هدف شناسایی عوامل موثر بر بهره مندی از مزیت های جغرافیایی در فرآیند توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم آباد تهیه شده است. روش تحقیق ترکیبی (کمی-کیفی) است. از مدل کیو برای تحلیل مساله استفاده گردید. جامعه آماری روستاهای شهرستان خرم آباد هستند. مشارکت کنندگان بخش کیفی روستاییان خبره اند که 30 نفر با اشباع نظری انتخاب و با انجام مصاحبه نیمه ساختمند داده ها جمع آوری گردید. در بخش کمی نیز خبرگان روستایی بوده اند که از 150 روستا یک نفر انتخاب و در مجموع تعداد 150 نفر انتخاب شد. با توجه به یافته ها نتایج حاصل شد: نواحی روستایی مورد مطالعه علیرغم برخورداری از مزیت های جغرافیایی متنوع نتوانسته اند از مزیت های جغرافیایی خود در فرآیند توسعه پایدار بهره مند شوند از این روی در مسیر ناپایداری قرار گرفته اند. این ضعف بهره مندی متأثر از عوامل مختلفی است که در این بین نقش عوامل اقتصادی (پایین بودن سطح درآمدی در نواحی روستایی، تورم و توزیع نامتوازن منابع اعتباری، بی ثباتی نظام بازار، ضعف خدمات پشتیبان و همچنین ضعف برخورداری از بنگاه های فرآوری) و مدیریتی-نهادی (ضعف ترتیبات حقوقی-نهادی و نبود نظام برنامه ریزی یکپارچه برای فعالیت های کشاورزی متناسب با بازار داخلی و خارجی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.
تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شکل گیری رشد هوشمند در سکونتگاه های روستایی مورد: شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شکل گیری رهیافت رشد هوشمند در سکونتگاه های روستایی شهرستان جیرفت است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل دو گروه می باشد: جامعه آماری گروه اول شامل(12131) خانوار ساکن در تمامی 18 روستای واقع در شهرستان جیرفت است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 261 خانوار به عنوان خانوارهای نمونه برآورد و به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. گروه دوم شامل30 نفر از کارشناسان، متخصصان و استادان دانشگاهی و مسئولان اجرایی شناسایی شده در حوزه روستایی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای AHP، COCOSO و آزمون T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته های تحقیق مؤید آن است که از میان شاخص های رشد هوشمند روستایی، شاخص حمل ونقل و ارتباطات و بهبود بافت کالبدی به ترتیب با میانگین های 542/106 و 425/99 به عنوان مهم ترین شاخص های رشد هوشمند روستایی در روستاهای موردمطالعه بوده اند. نتایج حاصل از مقایسه زوجی عوامل مؤثر بر شکل گیری رشد هوشمند با استفاده از روشAHP ازنظر کارشناسان نشان داد که مؤلفه های پایداری اقتصاد محلی، حمل ونقل و ارتباطات، ارتقاء کیفیت مسکن، ارتقاء کیفیت محیطی به ترتیب با وزن های 303/0، 204/0، 132/0 و 126/0 درصد، مهم ترین عوامل اثرگذار بر شکل گیری رشد هوشمند هستند. همچنین مؤلفه های تراکم و توسعه فشرده، بهبود بافت کالبدی و پایداری اجتماع محلی به ترتیب با وزن های 065/0، 081/0 و 089/0 اهمیت کمتری در شکل گیری رشد هوشمند نسبت به سایر عوامل دارند. درنهایت نتایج حاصل از روش تلفیقی وزن دهیAHP و COCOSO نتایج نشان می دهد به لحاظ برخورداری از شاخص های رشد هوشمند روستاهای علی آباد، دولت آباد و دوبنه به ترتیب رتبه های اول تا سوم و دارای بیشترین میزان رتبه و روستاهای طرج، نارجو و سغدر دارای کمترین رتبه به لحاظ برخورداری از شاخص های رشد هوشمند هستند.
اولویت بندی پیشران های کلیدی و مؤثر گردشگری روستایی در بهبود معیشت خانوارهای روستایی مورد: روستاهای پیرامون شهر سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نواحی روستایی در طی قرن ها به عنوان مهم ترین فعالیت های اقتصادی در نظر گرفته می شدند و امروزه، علاوه بر فعالیت های کشاورزی و دامپروری، ازجمله کانون های گردشگری نیز هستند. گردشگری به عنوان یک استراتژی توسعه ای خوب برای مناطق روستایی در نظر گرفته شده است که متضمن بهبود معیشت خانوارهای روستایی است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی پیشران های کلیدی و مؤثر گردشگری روستایی در بهبود معیشت خانوارهای روستایی است که با محوریت روستاهای مجاور شهر سرعین صورت می پذیرد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع ترکیبی است که با رویکرد متوالی اکتشافی در دو فاز کیفی-کمّی صورت پذیرفته است. مشارکت کنندگان فاز اول تحقیق، خبرگان حوزه های مدیریت و برنامه ریزی روستایی، گردشگری روستایی، جغرافیای روستایی و جامعه شناسی هستند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مورد بررسی قرار خواهند گرفت. مطابق با یافته های تحقیق، در فاز اول که با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شده است، مضامین استخراج شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته در قالب 58 مضمون پایه، 19 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر هستند که برای شناسایی پیشران ها به مرحله بعدی راه می یابند. مطابق با یافته های فاز کمّی تحقیق، از میان مضامین سازمان دهنده، مضامین توسعه زیرساخت های عمومی و بهداشتی، ایجاد امکانات زیرساختی حمل ونقل، هویت بخشی به جامعه محلی، افزایش امکانات تفریحی برای جامعه محلی، هویت بخشی به جامعه محلی، حفظ درآمد پایدار برای بلندمدت دارای بیشترین تأثیر می باشند. نتیجه می شود پیشران های گردشگری روستایی می توانند با تمرکز بیشتر بر توسعه این نوع از گردشگری، اثرات مثبتی را در معیشت خانوارهای روستایی اعم از ارتقای کیفیت زندگی، بهبود وضعیت اقتصادی، توسعه زیرساختی روستاها و... بگذارند که درمجموع، رضایت ساکنان روستاها را در بر داشته باشد.
تحلیل عوامل پیش برنده تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی روستاهای شهرستان ماسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
632 - 649
حوزههای تخصصی:
برای پایدارسازی اقتصاد روستایی ،وجود تنوع، یکی از ضروریات جوامع مختلف قلمداد شده و رعایت این اصل، ثبات و پایداری ساختارهای اقتصادی را تسهیل خواهد نمود. بر همین اساس هدف از این پژوهش تحلیل عوامل پیش برنده تنوع بخشی در فعالیت های اقتصادی روستاهای شهرستان است. این تحقیق کاربردی است و روش انجام آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق نیز 68 نفر از دهیاران و کارشناسان دستگاه های اقتصادی شهرستان ماسال هستند که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعیین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که گویه های آن با نظرات کارشناسی استاد راهنما و مبانی نظری تحقیق تهیه و تنظیم شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که 23 عامل پیش برنده در تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی روستاهای شهرستان ماسال نقش دارد . نتایج آزمون فریدمن نشان داد که شاخص وجود زمینه های متعدد جهت جذب توریسم با رتبه میانگین 09/20، دارای بیشترین اهمیت و شاخص سطح سواد جوانان روستایی به ویژه دختران با رتبه میانگین 53/5 دارای کمترین اهمیت در بین عوامل مطرح شده است. بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که تدوین طرح جامع تنوع بخشی به اقتصاد روستاهای شهرستان ماسال با شناسایی و گنجاندن تمامی ظرفیت های محدوده موردمطالعه ازجمله مواردی است که باید در اولویت کار مسئولان این شهرستان قرار گیرد.
تدوین راهبردهایی برای کاهش انتشار و آلودگی در سطح مزرعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
167 - 198
حوزههای تخصصی:
فرآیند تولید کشاورزی در انتشار برخی از آلاینده ها مانند متان و اکسیددی نیتروژن نقش مهمی دارد. به گونه ای که تأمین آب سالم برای خانوارهای روستایی به دلیل نفوذ آلودگی به منابع آبی به یک ضرورت تبدیل شده است. افزون بر اجرای سیاست ها در سطح بخش کشاورزی، اقداماتی نیز باید در سطح مزرعه صورت گیرد. این مطالعه با توجه به ضرورت یادشده با هدف تدوین استراتژی هایی در سطح مزرعه برای کاهش انتشار ناشی از فعالیت های کشاورزی صورت گرفت. برای این منظور استراتژی های احتمالی برای کاهش انتشار آلاینده ها در سطح مزرعه بر اساس ادبیات موجود و نظر کارشناس ها، تدوین و برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز جهت رتبه بندی آن ها از کارشناس های منتخب استان فارس نظرسنجی صورت گرفت. این استراتژی ها با استفاده از روش FAHP و تاپسیس رتبه بندی شد. بر اساس نتایج رتبه بندی استراتژی ها در هر دو گروه فعالیت های زراعت و باغبانی و دامپروری، "اثرگذاری" و "هزینه بربودن" به عنوان مهم ترین معیارها در تدوین و اجرای استراتژی ها معرفی شدند و حدود سه چهارم از وزن به این دو معیار تعلق گرفت. استراتژی های حایز اولویت در فعالیت های زراعی و باغی شامل مدیریت استفاده از ماشین آلات و ادوات، مدیریت بقایای گیاهی و به طور کلی مدیریت در سطح مزرعه بود؛ درحالی که نوع گیاه و نوع نهاده کود شیمیایی در اهمیت پایین تری قرار گرفتند. اولویت بالاتر در مورد فعالیت های دامی نیز به نحوه کودروبی و مدیریت فضای نگهداری دام داده شد و تغییر جیره دام در اهمیت بعدی قرار گرفت.
اثرات شیوع ویروس کرونا در معیشت پایدار روستاییان (مطالعه موردی: قلمرو عشایری در استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری ویروس کرونا در جهان، مشاغل و کسب و کارهای زیادی را مختل نموده و معیشت میلیون ها انسان را در وضعیت ناپایداری قرار داده است. بیماری و علائم تنفسی، مرگ یا از دست دادن توان اشتغال بویژه برای سرپرستان خانوارها تهدیدی برای امنیت غذایی از جمله در مناطق روستایی است که از بحران کووید -19 زاده شد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات شیوع ویروس کرونا در معیشت پایدار روستاییان در سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی با تاکید بر قلمرو عشایری بود. روش شناسی تحقیق: تحقیق از نظر هدف در جرگه تحقیقات کاربردی – توسعه ای، از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات اسنادی و میدانی (مصاحبه های نیمه ساختار یافته) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، استان آذربایجان شرقی (در سال 1395 دارای 1100220 نفر جمعیت و 335878 خانوار روستایی) است. حجم نمونه 48 نفر از صاحبان مشاغل، دهیاران، کارشناسان بخشداری ها، اساتید دانشگاهی و ... می باشد که در انتخاب آنها از روش کیفی متواتر نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش کیفی نظریه مبنایی (گراندد تئوری) استفاده شد. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش سکونتگاه های روستایی در مناطق عشایری استان آذربایجان شرقی است. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد، پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با جامعه نمونه و کدگذاری باز این مصاحبه ها به شناسایی 37 مفهوم کلی، 26 مقوله و 18 شاخص منجر شد که اثرات شیوع ویروس کرونا را در جوامع روستایی استان آذربایجان شرقی بخصوص در قلمرو عشایر را نشان می دهد. نتایج: شیوع ویروس کرونا در نقاط روستایی این استان بخصوص در قلمرو عشایر اثراتی در سرمایه های معیشتی روستاییان برجا نهاده است. از دست رفتن شغل ثابت، کاهش درآمد و توان مالی، کاهش انگیزه ایجاد شغل جدید، امنیت غذایی، کاهش جریان فضایی کالا و محصولات، افزایش ناهنجاری اجتماعی، کاهش اعتماد اجتماعی، افزایش استرس و فشار روانی، مشکلات حمل و نقل و تردد بین شهری و کاهش ارتباطات اجتماعی، کاهش جریان سرمایه ورودی، کاهش جریان افراد، نیاز به دریافت تسهیلات بانکی، انتظار حمایت نهادی و ... از آن جمله اند.
بررسی دانش بومی بر پایداری زیست محیطی عشایر کوچ گر ایل ممسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش، سنگ بنای توسعه است؛ دانش بومی بخشی از سرمایه ملی هر قومی است که باورها، ارزش ها و آگاهی های محلی آنان را در بر می گیرد و حاصل قرن ها آزمون وخطا در محیط طبیعی و اجتماعی است که از نسلی به نسل دیگر به شکل موروثی منتقل شده است. ایجاد ظرفیت های بومی یک جنبه حیاتی برای توسعه پایدار است. در سال های اخیر استفاده از فناوری های پیشرفته، مشکلات زیست محیطی و بحران های اقتصادی در فرآیند تولید را سبب شده است؛ که در این رابطه شناخت دانش بومی و شیوه های سنتی تولید و آگاهی از دانش روز نقش کلیدی در دستیابی به شاخص های توسعه پایدار را خواهد داشت.
هدف پژوهش: هدف کلی از این پژوهش، معرفی دانش بومی عشایر کوچ رو ایل ممسنی در فعالیت هایی چون مدیریت مرتع و چگونگی بهره برداری عشایر از «زیست محیطی»، از منظر؛ مسکن و سکونتگاه های عشایری، فرآوری محصولات غیر لبنی، دامپزشکی سنتی و روش های مبارزه با آفات و امراض دامی می باشد.
روش شناسی تحقیق: پژوهش پیمایشی حاضر، حاصل مطالعه گسترده ای است که با رویکرد کیفی به اجرا درآمده است و با بهره گیری از فنون متعددی از جمله مشاهده مستقیم، مصاحبه های عمیق و مشاهده ی مشارکی بخش کوچکی از سامانه های پیچیده ی دانش بومی عشایر کو چ گر ایل ممسنی (مسکن عشایری، محصولات غیر لبنی و دامپزشکی بومی) را به تصویر بکشد.
قلمروجغرافیایی پژوهش: عشایر کوچنده استان فارس در قالب گروه های متشکل از سه ایل بزرگ قشقایی، خمسه، ممسنی و هشت طایفه مستقل می باشد که قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر، عشایر ممسنی می باشد. در حال حاضر ایل لر ممسنی شامل 4 طایفه جاوید(جاوی)، رستم، بَکِش و دشمن زیاری می باشد که طوایف بَکِش و دشمن زیاری یکجانشین شده اند و دارای زندگی کوچندگی نمی باشند.
یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان می دهد دانش بومی عشایر با اعمال مدیریت چرا منجر به پایداری گیاهان مرتعی شده که این امر حفظ محیط زیست را به دنبال داشته و در نهایت توسعه ی پایدار را سبب خواهد شد. یکی از فن های آن ها برای احیای مراتع این است که ابتدا مراتع پایین دست که کیفیت چندانی ندارند را مورد استفاده دام قرار داده سپس اجازه مصرف مراتع بالادستی را به آن ها می دهند. همچنین، مسکن عشایر موسوم به سیاه چادر)بهون (که تمام قطعات و اجزای تشکیل دهنده خود را از طبیعت به وام برده و شکل و ساختار آن با طبیعت سازگار است به دلیل رعایت فاکتورهای بومی در توسعه ی پایدار نقش مهمی ایفا می کند.
نتایج: در نهایت بسیاری از شیوه های دامپزشکی بومی را می توان در زمره ی فناوری های زیستی قرار داد که در مقایسه با داروهای مصنوعی-تجاری کم خطرترند. که شامل شیوه های « برون تنی » و شیوه های«درون تنی» می شود.