فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
صنایع تبدیلی کشاورزی با تکمیل فرایندهای پس از تولید، راهکاری برای جلوگیری از ضایعات، افزایش ارزش افزودة محصولات کشاورزی و فرصتی کم نظیر برای اشتغال زایی به شمار می آیند. استان کرمانشاه توانایی زیادی در توسعة صنایع تبدیلی انواع میوه دارد، هرچند توسعة این صنایع در کشور ما با چالش های بسیاری مواجه است. هدف پژوهش کیفی حاضر آن است که ضمن تحلیل چالش های پیش روی صنایع مذکور، راهکارهایی برای برون رفت از آنها ارائه کند. نمونه های برگزیده در پژوهش حاضر، کارشناسان سازمان ها و مدیران واحدهای فرآوری میوه بودند، که به شیوة هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام بیش از 10 ساعت مصاحبة عمیق با 8 نفر از نمونه های منتخب، اشباع تئوریک به دست آمد و مصاحبه ها پیاده سازی شدند. با استناد به نتایج تحلیل مصاحبه های میدانی در محیط NVivo10، چالش های فراروی صنایع تبدیلی انواع میوه در استان کرمانشاه در 8 طبقة تنگناهای مرتبط با بازار، نیروی کار، مسائل مدیریتی، پیامدهای هدفمندی یارانه ها و تحریم های اقتصادی، انسجام نداشتن سازمان های متولی صنایع کشاورزی، و نداشتن برنامه ریزی راهبردی جای گرفتند. طبق نتایج مطالعة حاضر، به سیاست گذاران صنایع تبدیلی استان کرمانشاه پیشنهاد می شود که به پرداخت سهم یارانة تولید توجه ویژه داشته باشند و با حمایت از نظام توزیع امانی، بسیاری از چالش های بازار فرآورده های تبدیلی را برطرف کنند.
اولویت بندی راهبردهای حکومت شهری در کلان شهر شیراز با استفاده از مدلSWOT- ANP
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان سیستمی باز و پویا همواره از سیستم هایی متأثر و بر سیستم هایی تأثیر می گذارد؛ در ایران نیز مدیریت شهری به تبع از سیستم اداره کشور، سنتی و نظام اداره شهرها به صورت حکومت شهری می باشد. هدف پژوهش تحلیل جایگاه حکومت شهر در شیراز و اولویت بندی راهبردهای آن می باشد. روش تحقیق نیز توصیفی -تحلیلی و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین و برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید از مدل SWOT استفاده گردید. سپس برای اولویت بندی راهبردها با استفاده از نظرات متخصصان برنامه ریزی و مدیریت شهری، از مدل ANP استفاده شد. نتایج نشان می دهد که راهبرد حمایت از قانون و جلوگیری از دخالت افراد غیر مسئول در فرایند برنامه ریزی و تصمیم گیری بیشترین امتیاز را کسب کرده است. در نهایت نیز راهبردهای تدافعی با کسب امتیاز 4541/ 0 به عنوان راهبردهای دارای اولویت اول انتخاب شده اند.
ارزیابی تأثیر شرایط پارامتری مختلف روش های ماهواره ای SEBAL، METRIC و TVT در برآورد تبخیر-تعرق واقعی (مطالعة موردی: اهواز شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داده های سنجش از دور دارای کاربرد وسیعی در برآورد تبخیر و تعرق واقعی هستند و بدین منظور روش های مختلفی شرح و بسط یافته است. در این میان، سبال و متریک به عنوان مدل های شار انرژی و تی وی تی برپایة پوشش گیاهی توجه زیادی را به خود جلب کرده و برپایة برخی پارامترهایی هستند که برای استفاده نیاز به ارزیابی دارند. در پژوهش حاضر، 12 تصویر مودیس طی دورة سال آبی 88-1387 که محدودة مطالعاتی اهواز شمالی را (طبق طبقه بندی وزارت نیرو) می پوشاند، فراهم شد تا برای تخمین تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از مدل های سنجش از دور به کار گرفته شود. به منظور ارزیابی و مقایسة نتایج، از تبخیر و تعرق تخمین زده شده با استفاده از مدل بیلان آبی مرسوم برای همان دوره استفاده شد. افزون بر اینها، بهترین تخمین تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از مدل سنجش از دور برای مزارع یونجه با مقادیر متناظر در سند ملی آب مقایسه شد. نتایج به دست آمده، عملکرد بهتر سبال و سپس متریک و تی وی تی را نشان دادند. مدل بیلان آب میزان تبخیر و تعرق واقعی را 341 میلی متر بر سال و سبال آن را 2/347 میلی متر بر سال برای همان دوره نمایش داد. ارزیابی پارامترهای این مدل ها، تأثیر معنا دار کاربرد معادلات کالیبره شدة شار گرمای خاک و طول زبری مومنتوم را بر عملکرد و کاهش عدم قطعیت آنها نشان داد.
تحلیلی بر مکان یابی شهرک های صنعتی در شهرستان تبریز با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مکان یابی مناسب کاربری ها در راستای تحقق اهداف توسعه، یکی از ضرورت های برنامه ریزی در سطوح ملی و منطقه ای می باشد. بر این اساس مکان یابی محل مناسب برای استقرار صنایع می تواند علاوه بر فواید اقتصادی، اثرات ناهنجاری بر محیط را تقلیل و کاهش دهد. لذا هدف این پژوهش تعیین معیارهای مؤثر بر مکان یابی شهرک های صنعتی در تبریز با توجه به شاخص های توسعه پایدار می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و پس از جمع آوری اطلاع ات م ورد نی از ب ا اس تفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (تاپسیس، ویکور، الکترا و saw) طبقه بندی و ارزش گذاری متغیرها و لایه های اطلاعاتی و با اتخاذ 10 شاخص طبیعی، جغرافیایی، زیست محیطی و زیربنایی به پهنه بندی اراضی شهرستان تبریز جهت تعیین مکان مناسب برای استقرا شهرک صنعتی اقدام گردید. طبق مطالعات انجام یافته و اعمال وزن های حاصل از مدل تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار GIS این نتیجه حاصل می شود که عوامل زمین لرزه، توپوگرافی و آلودگی بیشترین نقش را در مکان یابی صنعتی در شهرستان به عهده دارند. از طرف دیگر پهنه های شرقی تبریز برای مکان یابی شهرک صنعتی مناسب و در مقابل پهنه های شمالی و جنوبی شهرستان که به مناطق مرتفع و کوهستان ها نزدیک می باشند، برای مکان یابی شهرک صنعتی نامناسب می باشند. به بیان دقیق تر، از 224045 هکتار کل اراضی شهرستان، 100957 هکتار معادل 45 درصد، پهنه چهارم جهت احداث شهرک صنعتی کاملاً مناسب و پهنه سوم جهت احداث شهرک صنعتی در منطقه مورد مطالعه کاملاً نامناسب می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری فضاهای شهری در برابر بحران زلزله با استفاده از منطق فازی (مطالعه موردی شهر اهر)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش شهر و شهرنشینی و با افزایش بارگذاری های محیطی و اقتصادی بر بستر آن ها باید اذعان کرد که بر تعداد بحران ها نیز افزوده شده و از طرفی آسیب پذیری شهرها نیز به دلایل متعدد در برابر بلایای طبیعی افزایش یابد. باید خاطرنشان کرد که پدیده های طبیعی، زمانی مخاطره آمیز خواهند بود که جامعه در معرض آن، نسبت به آن آسیب پذیر باشد که در این صورت مخاطرات تبدیل به بحران های طبیعی-تکنولوژیکی خواهند شد. با توجه به ماهیت غیرمترقبه بودن این حوادث و لزوم اتخاذ صحیح تصمیم ها و اجرای عملیات متناسب با آن، هم چنین پیشرفت دانش و تکنولوژی بشری، ارزیابی آسیب پذیری فضاهای شهری و برنامه ریزی در راستای آن، کارآمدترین و یا شاید بهترین گزینه مدیریت و برنامه ریزی شهری برای مقابله با مخاطرات طبیعی و به خصوص زلزله می باشد. در این پژوهش با توجه به احتمال آسیب پذیری شهر اهر به دلیل موقعیت جغرافیایی آن، سعی شده با بررسی وضعیت موجود و تجزیه وتحلیل نقاط قوت و ضعف، به ارزیابی و تحلیل آسیب پذیری فضاهای شهری اهر در برابر بحران زلزله پرداخته شود. نوع این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و روش تحقیق مبتنی بر یک روش توصیفی-تحلیلی است. برای سنجش آسیب پذیری فضاهای کالبدی شهر در برابر زلزله از شاخص های 15 گانه در سه طیف شاخص های سازه ای، برنامه ریزی و طبیعی استفاده شده است. پس از تعیین وزن شاخص ها با توابع چند متغیره، سعی شده با استفاده از مدل فازی به این موضوع پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حدود 30 درصد از فضاهای ساخته شده شهری اهر در برابر زلزله، آسیب پذیری متوسط به بالایی دارند و این مناطق شامل محلات حاشیه نشین و قسمت هایی از بخش های مرکزی، تجاری و تاریخی شهر می باشد و ساختار کالبدی مطلوبی برای مدیریت بحران ناشی از زلزله را ارائه نمی نمایند.
برآورد موجودی سرپای جنگل بااستفاده از داده های لیدار فضایی ICESat/GLAS در جنگل های کوهستانی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری موجودی سرپای جنگل یکی از متغیرهای کمّی مهم است که نقش بسیاری در برنامه ریزی و مدیریت جنگل دارد. در این تحقیق، تلاش شد تا این ویژگی در بخشی از جنگل های کوهستانی شمال ایران (نوشهر)، بااستفاده از داده های لیدار فضایی برآورد شود. بدین منظور، طی پیش پردازش های اولیه روی داده های ICESat/GLAS از دو مأموریت متفاوت (L3K و L3I)، ضمن حذف داده های نامطلوب، سنجه های گوناگونی همچون گستره شکل موج (W ext )، گستره لبه پیشتاز (H lead )، گستره لبه پشتی (H trail ) و سنجه های ارتفاع در چارک های انرژی ( 25 H، 50 H، 75 H و 100 H) از شکل موج ها (waveform) استخراج شد. همچنین، با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) روی شدت سیگنال های شکل موج، ضمن حذف نویزها و فشرده سازی اطلاعات، مؤلفه های جدیدی تولید و به کار گرفته شد. با توجه به کوهستانی و شیب دار بودن منطقه و تأثیر آن در ویژگی های شکل موج، از مدل رقومی ارتفاع برای استخراج شاخص زمینی (TI) که بیانگر اطلاعات مربوط به توپوگرافی زمین است، استفاده شد. به منظور توسعه مدل های رگرسیونی و اعتبارسنجی آنها، حجم سرپا در 60 قطعه نمونه زمینی به قطر هفتاد متر اندازه گیری شد. سپس مدل های رگرسیون چندگانه و شبکه عصبی مصنوعی براساس دو دسته متغیر شامل سنجه های استخراج شده از شکل موج و مؤلفه های حاصل از PCA برای برآورد حجم سرپا توسعه داده شدند و به روش اعتبارسنجی متقابل پنج گردشی ارزیابی شدند. به طورکلی، هر دو روش رگرسیون چندگانه و شبکه عصبی مصنوعی نتایج تقریباً مشابهی داشتند. در این میان، روش شبکه عصبی مصنوعی براساس مؤلفه های حاصل از PCA قادر بود موجودی سرپای جنگل را با m 3 /ha9/119=RMSE و 73/0= برآورد کند (6/26=RMSE%). یکی از نکات مثبت این مدل درمقایسه با دیگر مدل ها، وابسته نبودن متغیرهای ورودی به کاررفته ( 1 PC، 2 PC، 3 PC و W ext )، به شناسایی صحیح قله زمین است که در مناطق شیب دار مشکل و با خطا همراه است. نیاز نداشتن به داده کمکی (مدل رقومی ارتفاع) و برآورد صحیح تر حجم جنگل در قطعه نمونه های تنک با موجودی سرپای کم از دیگر نکات مثبت این مدل است.
مکان یابی مناطق بهینه توسعه اکوتوریسم در پارک ملی کویر با استفاده از GIS و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارک ملی کویر به عنوان گستره ای از سرزمین ایران، با جاذبه های گردشگری چون ورزشی، تاریخی، علمی، تنوع خوب گیاهان و جانوران همساز با محیط و عوارض ژئومورفولوژیکی خاص، یکی از فضا های نادر در کشور است که در صورت مطالعه و شناسایی قابلیت های گردشگری آن و برنامه ریزی در این زمینه، قابلیت تبدیل به یک منطقة اکوتوریستی فوق العاده را دارد. با توجه به اینکه سازمان یونسکو به این منطقه، عنوان ذخیره گاه زیست کره را داده است، بهینه کردن فعالیت اکوتوریسم در راستای توسعة پایدار این منطقه ضرورت بیشتری می یابد. در این پژوهش، سعی برآن است تا بهترین مکان توسعة فعالیت اکوتوریسم مشخص شود. پس از استخراج معیار ها از طریق تکنیک دلفی و شناسایی و آماده سازی تمامی معیارها و عوامل مؤثر بر مکان یابی، وزن معیار ها از طریق مدل AHP محاسبه شد. پس از آماده سازی لایه های مربوطه، هریک از نقشه ها به صورت لایه های رستری در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (Arc GIS) تهیه شدند. لایه های اطلاعاتی، پس از ارزشگذاری با یکدیگر تلفیق شدند و در آخر، نقشة مناطق بهینة توسعة اکوتوریسم منطقه تهیه شد. نتایج پژوهش گویای آن است که از مجموع 598/686 کیلومتر مربع مساحت منطقة مورد مطالعه، حدود 01/52 کیلومتر مربع آن برای گسترش اکوتوریسم، بسیار مناسب، 26/98 کیلومتر مربع آن مناسب، 03/169 کیلومتر مربع نسبتاً مناسب، 65/210 کیلومتر مربع نا مناسب و 156,08 کیلومتر مربع، بسیار نا مناسب است. در انتها، برای اطمینان از مکان بهینة نقشة نهایی GIS، مجدداً منطقه از لحاظ مکان های بهینه مطالعه و بازبینی شد. این مطالعه با استفاده از الگوریتم ژنتیک انجام شد که یک روش بهینه سازی است و با به کارگیری انتخاب طبیعی، روی مجموعه ای از جواب های بالقوه عمل می کند و هدف آن، تولید جواب های بهتر، برای رسیدن به جواب بهینه است. در این خروجی نیز منطقة قصر بهرام، بهترین نقطه در پارک ملی کویر از منظر گسترش اکوتوریسم است.
مکان یابی دفن بهداشتی زباله شهربابک به روش منطق فازی و بولین و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
شهربابک به سیستم سازمان یافته جهت دفن زباله های شهری مجهز نشده است. هدف اصلی این مطالعه بهره گیری از فنّاوری سیستم اطلاعات جغرافیایی به منظور مکان یابی محدوده های بهینه دفن بهداشتی زباله است. به این منظور سیستم اطلاعات جغرافیایی زباله های شهری شامل لایه های اطلاعاتی فاصله محل جمع آوری زباله تا مرکز دفن، فاصله از راه، کاربری اراضی، هیدرولوژی، لایه خاک، لایه زمین شناسی و لایه شکل زمین و همچنین پارامترهای توصیفی شامل جهت آب زیرزمینی، زیبایی و پذیرش از سوی مردم و شرایط اقلیمی شامل باد و بارش تشکیل شد. سپس با استفاده از مدل های منطق بولین و فازی لایه های اطلاعاتی با یکدیگر تلفیق شده و مکان مناسب مشخص گردید. از بین سایت های انتخابی سایت شماره یک واقع در پنج کیلومتری جنوب شرق شهر به لحاظ منطق فازی در دسته بندی عالی قرار می گیرد. همچنین نسبت به سایر سایت ها به جاده نزدیک می-باشد که مشکل حمل و نقل زباله ها را ندارد. این سایت بیش از حد به شهر نزدیک نیست و در عین حال بیش از حد دور از شهر هم نیست که مشکل حمل و زمان انتقال زباله ها را داشته باشد. این سایت در پایین دست جهت بادهای غالب و در پایین دست جهت جریان آب زیرزمینی قرار دارد که از این نظر نیز مشکل ساز نمی باشد.
ارزیابی کیفی موقعیت مکانی کاربری مسکونی در شهر تبریز با روش تحلیل سلسله-مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محل زندگی انسان ها مهم ترین بخش شهر است و سهم عمده ای از سطوح کاربری ها را نیز به خود اختصاص می دهد؛ به گونه ای که در شهرهای کوچک بیش از 60 درصد و شهرهای بزرگ حدود 40 درصد از سطح شهر تحت پوشش کاربری مسکونی است. یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامه ریزان شهری تعیین کیفیت موقعیت استقرار کاربری مسکونی و مطابقت آن با اصول شهرسازی می باشد. پیچیدگی و ازیاد فاکتورهای موثر در تعیین کیفیت مکانی استقرار کاربری مسکونی، لزوم به کارگیری روش های چندمتغیره تصمیم ساز جهت تعیین درجه تناسب کیفی استقرار کاربری مسکونی را می طلبد. هدف عمده مقاله حاضر تعیین وضعیت فعلی الگوی استقرار کاربری های مسکونی در تطابق با استانداردهای مکان یابی کاربری مسکونی های در مناطق ده گانه شهرداری کلان شهر تبریز می باشد. بدین منظور از روش های ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشه ها و لایه های مختلف کاربری ها استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخص های طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 12 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفته اند و در نهایت نقشه نهایی کیفیت استقرار بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافته های تحقیق، از کل مساحت 09/4043 هکتاری کاربری مسکونی حدود 14/502 هکتار در مناطق با استاندارد خیلی کم تا کم در قسمت های شمالی شهرداری مناطق 1، 4 و 10، 61/558 هکتار در مناطق با استاندارد متوسط در قسمت های جنوبی شهرداری مناطق 1،2 و 314/2982 هکتار استانداردهای مکان یابی در مناطق با استاندارد زیاد تا خیلی زیاد در قسمت های مرکزی شهر واقع در شهرداری مناطق 3، 4، 5، 6، 7 و8 می باشند.
بررسی تاثیر بام های انعکاسی در کاهش اثر جزیره حرارتی شهری با استفاده از تصاویر ماهوارهای (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
با توسعه شهرها، چشم اندازها تغییر می کند. ساختمان ها، جاده ها و دیگر زیرساخت ها، جایگزین زمینهای روباز و پوشش گیاهی می شوند. این توسعه منجر به شکل گیری جزیره حرارتی شهری شده که به موجب آن مناطق شهری دماهای گرمتری را نسبت به مناطق روستایی اطراف شهر تجربه می کنند. این تغییرات دمایی باعث پایین آمدن کیفیت زندگی شهری، بویژه در مسایل مربوط به آسایش دمایی می شود. از آنجایکه بیشتر سطوح شهری را بام ها، خیابان ها و پیاده رو ها تشکیل می دهند توجه به این سطوح شهری در کاهش اثر جزیره حراتی می تواند موثر باشد. هدف این تحقیق بررسی نقش بام های انعکاسی در کاهش اثر جزیره حرارتی شهری می باشد. در این تحقیق با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست TM ، تاثیر استفاده از بام های انعکاسی (ایزوگام) بروی تغییرات بازتاب، جذب و دمای سطح شهر کرمانشاه بین سالهای 1987 تا 2011 مورد بررسی قرار گرفت. برای بدست آوردن دمای سطح زمین از الگوریتم تک باندی کین و همکاران استفاده شد. نتایج بررسی های آماری نشان داد که میزان قابلیت انعکاس در دوره زمانی مورد مطالعه به طور میانگین 8 درصد افزایش داشته است و این افزایش انعکاس موجب افزایش مساحت طبقه دمایی خنک که توزیع آن بروی ساختمانهای مسکونی است، شده است. این در حالیست که با توسعه شهر و کاهش پوشش گیاهی داخل شهر و اطراف رودخانه قره سو، مساحت طبقه دمایی بسیار خنک کاهش زیادی داشته است و مساحت طبقه دمایی بسیار گرم افزایش داشته است. بررسی تغییرات فضایی بازتاب و دمای سطح زمین در دوره مورد مطالعه نشان داد که در مکانهایی که بازتاب افزایش یافته است دمای سطح با کاهش همراه بوده است و استفاده از بام های انعکاسی در کاهش اثر جزیره حرارتی می تواند موثر باشد.
ارزیابی ترجیحات و برآورد تمایل به پرداخت شهروندان اصفهانی به منظور استفاده از هوای پاک: رویکرد مدلسازی انتخاب و مدل لاجیت شرطی
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با استفاده از رویکرد الگوسازی انتخاب و بهره گیری از مدل لاجیت شرطی، ترجیحات افراد برای ویژگی های مختلف هوای شهر اصفهان را مبتنی بر تئوری ارزش لاکنستر و تئوری تابع مطلوبیت تصادفی مورد ارزیابی قرار می دهد. با استفاده از مقادیر تمایل به پرداخت های برآورد شده برای سطوح ویژگی های مختلف هوای پاک، می توان مقادیر رفاه را برای هر یک از سیاست های پیشنهادی محاسبه کرد. داده های این مطالعه از 500 پرسشنامه آزمون انتخاب که در شش ماه اول سال 1392 در شهر اصفهان تکمیل شد، بطوریکه پس از حذف پرسشنامه های ناقص و مرحله پیش آزمون، 7218 ردیف داده نهایی از تعداد 401 پرسشنامه آزمون انتخاب در قالب 6 پرسشنامه مختلف و 2406 مجموعه انتخاب که هر مجموعه انتخاب دارای دو گزینه (سیاست فرضی) بعلاوه یک گزینه (سیاست فرضی) وضعیت کنونی بود، استخراج شد. نتایج حاکی از آنست که افراد برای سیاست های حفظ و بهبود کیفیت ویژگی های مختلف کالای اکوسیستمی هوای پاک تمایل به پرداخت های نسبتاً بالایی دارند، بطوریکه افراد برای بهبود یک سطح ویژگی های کاهش بوی نامطبوع هوا، کاهش ریزش گرد و غبار سیاه، بهبود میدان دید و کاهش اثرات ضد سلامتی، 7500 تومان تمایل به پرداخت مثبت و معنی دار در یک فصل دارند. متغیرهای اقتصادی– اجتماعی مانند سن، متاهل بودن، فرزنددار بودن، تحصیلات، میزان مخارج ماهیانه خانوار و بومی بودن باعث افزایش تمایل به پرداخت ها شده است.
پیش بینی نیاز سرمایش استان فارس با کاربست داده های EH5OM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انرژی مصرفی نه تنها خود تولیدکنندة گازهای گلخانه ای است؛ بلکه میزان مصرف آن جهت گرمایش و سرمایش محیط نیز تحت تأثیر تغییرات اقلیم و گرمایش جهانی ناشی از گازهای گلخانه ای است. هدف از این پژوهش پیش بینی نیاز سرمایش استان فارس در دهه های آینده است. این پژوهش با استفاده از داده های گردش کلی جوّ EH5OM واکاوی شد. داده ها تحت سناریو A1Bکمیتة بین المللی تغییر اقلیم و با تفکیک 75/1 درجة طولی و عرضی اجرا شده اند. با مدل ریزمقیاس نمایی RegCM4، داده های میانگین دمای روزانه به تفکیک 27/0 × 27/0 درجة طول و عرض جغرافیایی که حدوداً نقاطی با ابعاد 30 × 30 کیلومتر مساحت استان را پوشش می دهند تبدیل شدند. جهت محاسبة فراسنج سرمایش نیز از آستانة دمایی 9/23 درجة سانتی گراد استفاده شد. سرانجام میانگین ماهانة درجة ساعت سرمایش در ماتریسی به ابعاد 13140 ×12 محاسبه و نقشه های آن ترسیم گردید؛در مرحلة بعد رابطة عرض، ارتفاع و طول جغرافیایی با درجة روز سرمایش نیز محاسبه و نگاره های آن ترسیم شد. بیشترین نیاز سرمایش در بخش های جنوبی استان در ماه های ژوئن و ژولای به ترتیب با نیاز سرمایش 4200 و 3800 درجه ساعت بیشینه را در استان دارا می باشند. کم ترین میزان نیاز این فراسنج نیز در نوار شمالی به ویژه شهرستان آباده نمایان است. وجود روند مثبت و افزایشی دما در فصل بهار، به ویژه در ماه های می و ژوئن در بیشتر نقاط استان، گرم شدن هوا را در این فصل نسبت به تابستان گویاست که نوید دهندة استفادة بیش از حد از وسایل سرمازا در آینده در فصل بهار است. بیشترین ضریب همبستگی نیاز سرمایش با عرض جغرافیایی را ماه می به میزان 878/0 درصد داراست. نقش عرض جغرافیایی بیش از طول در تغییرات میزان نیاز سرمایش استان می باشد.
آشکارسازی تغییرات ساختمان ها از تصاویر ماهواره ای کوئیک برد با استفاده از الگوریتم درخت تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخراج محدوده ساختمان ها از تصاویر ماهواره ای نه تنها نقش انسان را در تولید نقشه های شهری کاهش می دهد بلکه در زمان و هزینه تولید این نقشه ها صرفه جویی قابل توجهی صورت خواهد گرفت. همچنین امکان تهیه نقشه محدوده ساختمانها در بازه های زمانی کوتاه مدت سالیانه، ماهیانه و حتی کوتاه تر را نیز فراهم می آورد. شهرداریها و سایر ارگانهای شهری نیاز به نقشه های بروز از ساختمانها و سایر عوارض شهر دارند. روش انتخابی برای انجام این کار بر اساس اطلاعات هر پیکسل(Pixel Base) و با استفاده از الگوریتم درخت تصمیم گیری (Decesion Tree) است. به این صورت که با تعیین حد آستانه های مناسب با توجه به ویژگیهای طیفی هر پدیده نسبت به حذف مرحله ای عوارض اقدام و در نهایت کلاس ساختمانها با توجه به هدف مطالعه استخراج گردید. عملیات فوق بر روی تصاویر دو زمانه مربوط به سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲میلادی انجام و سپس نقشه تغییرات ساختمانها استخراج گردید و درنهایت نقشه خروجی با نقشه های رقومی املاک در وضع موجود که از ممیزی سطح شهر تولید شده مقایسه و دقت روش انتخابی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
مدل سازی آسیب پذیری فیزیکی بافت های شهری در برابر زلزله در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد شناسی: منطقه ۳ شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هشتاد سال اخیر بخش عمده ای از کشورمان متحمل خسارات سنگینی دراثر وقوع زلزله شده است. بنابراین موضوع ایمنی شهرها در برابر مخاطرات طبیعی یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری بوده و در این راستا اولین گام شناسایی میزان آسیب پذیری اجزا و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود در این زمینه است. منطقه شیراز بارها در معرض زلزله های ویرانگر هرچند با فواصل طولانی واقع شده است و در طی 900 سال اخیر بخش بزرگی از شهر شیراز حدود 5 بار آسیب دیده است. در این پژوهش منطقه 3 شهرداری شیراز از نظر عوامل تأثیرگذار در آسیب پذیری ساختمان های شهری در برابر زلزله با استفاده از شاخص هایی چون سازگاری و ناسازگاری کاربری ها، ساختار بنا، کیفیت بنا و... در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی بررسی شد. این مطالعه نشان می دهد که وجود بافت ارگانیک، شبکه ارتباطی نامنظم و نبود تجهیزات شهری مناسب، موجب آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله می گردد. بعد از تحلیل های انجام شده مشخص گردید که منطقه 3 با در نظر گرفتن این عوامل دارای آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله بوده به طوری که حدود 65 درصد از ساختمان های واقع شده در این ناحیه، آسیب پذیری خیلی بالا - بالا دارند؛ البته اگر شدت زلزله در این برآورد مد نظر قرار گیرد، این درصد متفاوت خواهد بود. بنابراین مطالعه این معیارها در این منطقه برای کاهش آثار زلزله الزامی است.
تعیین قابلیت آسیب پذیری کیفی آب زیرزمینی دشت بیرجند با استفاده از الگوی دراستیک و واسنجی آن به روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های شناسایی مناطق آسیب پذیر از آلودگی، استفاده از شاخص های کیفی است. در میان شاخص های کیفی موجود، شاخص دراستیک برای آسیب پذیری آب زیرزمینی از آلودگی، کاربرد فراوانی دارد. این شاخص از ترکیب هفت مؤلفة مختلف به دست می آید که هریک وزن منحصر به فردی دارد. تاکنون بیشتر پژوهش هایی که با این شاخص صورت پذیرفته، تنها به تهیة نقشة آسیب پذیری آبخوان منجر شده و کمتر به مبحث واسنجی و بهینه سازی ضرایب ورودی این الگو پرداخته است. پژوهش پیش رو، با هدف بررسی وضعیت آسیب پذیری آبخوان دشت بیرجند و افزایش دقت الگوی دراستیک صورت پذیرفت. برای این منظور، نقشة آسیب پذیری دشت بررسی شده در این پژوهش، با استفاده از شاخص دراستیک به دست آمد. سپس با توجه به مقدار غلظت نیترات آزمایش شده در چاه های مشاهده ای موجود در منطقه، واسنجی الگو با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام گرفت. برای این کار، مؤلفه های الگوی دراستیک با توجه به مقدار ناسازگاری به مثابة قید، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، الگوسازی شد. نتایج این پژوهش، از افزایش دقت الگوی دراستیک اصلاح شده نسبت به حالت کلی و رابطة همبستگی زیاد بین وزن های اصلاح شده با روش تحلیل سلسله مراتبی و غلظت نیترات مشاهده ای حکایت دارد.
مدل سازی روابط بین شاخص های شناسایی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در اطراف حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به عنوان مانعی بر سر راه تحقق روش های مدرن مدیریت شهری، همواره شاخص های توسعه پایدار شهری را تحت تأثیر قرار داده که با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هر چه بیشتر در برنامه ریزی توسعه شهرها مورد توجه است. در این مطالعه، محدودة اطراف حرم مطهر رضوی با وجود اهمیتی که در رابطه با ورود سالانه بیش از 15 میلیون زائر به شهر داشته است، دارای حجم زیادی بافت فرسوده و قدیمی است که پاسخگوی نیاز زائران و حتی ساکنان شهر مشهد نبوده است. هدف اصلی این پژوهش، توسعه مدل مفهومی جهت تعیین تغییرات واریانسی موجود در شاخص های توسعه پایدار شهری و تعیین روابط بین نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در منطقه ثامن مشهد است که با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، جمع آوری داده های تحقیق در بین ساکنان بافت فرسوده اطراف حرم رضوی به تعداد 170 نفر مطابق با روش نمونه گیری مطبق متناسب انجام و از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که، شاخص های شناسایی بافت فرسوده در تبیین واریانس های پایداری شهری از نظر آماری معنی دار هستند؛ شاخص شناسایی نفوذناپذیری بافت فرسوده به اندازة 31/0-، ناپایداری به اندازة 24/0- و ریزدانگی به اندازه 09/0- از واریانس های موجود در شاخص های توسعه پایدار را تبیین کرده اند. نتایج تفسیری از مدل سازی ساختارهای کوواریانسی دال بر وجود اثرگذاری معنادار شاخص های شناسایی بافت فرسوده در منطقه ثامن مشهد روی شاخص های توسعه پایدار شهری دارد. مطابق با نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نهایی پذیرفته شده به اندازة 51/0- از تغییرات پایداری شهری را تبیین کرده است. بنابراین، نتایج به دست آمده نشان می دهد: اولاً با بالا رفتن سطح شاخص های شناسایی بافت فرسوده به ترتیب از نظر نفوذناپذیری، ناپایداری و ریزدانگی، روند توسعه پایدار در بافت فرسوده اطراف حرم با مشکلات جدی مواجه شده است؛ ثانیاً مدیریت شهری با برطرف کردن شاخص های شناسایی بافت فرسوده بدون توجه به ماهیت درونی بافت از نظر اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی، مسیر ناپایداری در شاخص های توسعه پایدار شهری را تداوم بخشیده است.
بررسی فیزیوگرافی حوضه رودخانه شمرود در استعداد یابی استخرهای پرورش ماهیان سرد آبی توسط نرم افزار ARC Gis9,3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها باید در پهنه ملی از نظر حفاظت ، بهره برداری و توسعه و همچنین از نظر مساعد بودن کمی و کیفی رودخانه ها و شرایط مناسب برای پرورش ماهیان مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند . در این تحقیق نقش و شکل فیزیوگرافی رودخانه شمرود در مکان گزینی ایستگاه های پرورش ماهی (قزل آلا ) مورد بررسی قرار گرفته است . رودخانه شمرود با توجه به شاخص های بیولوژیک و فراوانی توان بالقوه تولید ماهی آن 348 کیلوگرم در هکتار می باشد ، این رودخانه در ماه خرداد بالاترین مقدار تولید ماهی را دارد . در این تحقیق میزان عناصر فیزیکو شیمیایی پرورش ماهی مانند PH آّب ، سرعت جریان آب ، کدورت آب ، مواد جامد معلق ، سختی آب ، هدایت الکتریکی آب(EC) ، مواد شیمیایی ، شوری آب مورد بررسی قرار گرفت . رودخانه در اردیبهشت و آخر مهر ماه براثر بارندگی شدید سیلابی بوده و با توجه به سرچشمه رودخانه شمرود از ارتفاعات دیلمان و اتصال رودهای فرعی به آن بر حجم آب این رودخانه افزوده می شود .
به جهت شناخت مکان های مستعد آبزی پروری و با تلفیق عوامل فوق الذکر و با روش مکان یابی توسط نرم افزار GIS نشان داده شد که شش محل مکان مساعدی برای پرورش ماهیان سرد آبی می باشند . در نهایت با بررسی و با شرایط کوهستانی و شیب دار بودن حوضه برای پرورش ماهیان سرد آبی و با روی هم قرار دادن نقشه های آبراهه ها ، نقاط سیاسی ، لیتولوژی ، شیب ، جهت شیب و عوامل مورد نیاز برای پرورش ماهی قزل آلا با روی هم قرار دادن آنها نقاط مستعد ومناسب احداث ایستگاه های پرورش ماهی و نیمه مساعد و نامساعد برای احداث کارگاه های پرورش ماهی مشخص گردید.
اکتشاف نواحی دارای مس در منطقه قزل داش شهرستان خوی با استفاده از تصاویر هایپریون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر با رشد سریع فناوری سنجش از دور در زمینة سنجنده های ابرطیفی، افزایش قابلیت تصویربرداری در صدها باند فراهم شده است. به منظور شناسایی و اکتشاف کانی های هر منطقه با بهره گیری از رفتارهای طیفی منحصربه فرد کانی ها، آشکارسازی طیفی به وسیلة این نوع از سنجنده ها که روشی نو محسوب می شود، در اکتشاف معدن و زمین شناسی استفاده شده است. بنابراین، در این تحقیق از تصاویر هایپریون ماهوارة EO-1 برای شناسایی نواحی دارای مس در منطقة قزل داش شهرستان خوی واقع در شمال غرب ایران استفاده شد. در این پژوهش، پس از پیش پردازش های لازم بر روی تصویر، کانی های مس در منطقة پژوهش که در عملیات میدانی در تحقیقات پیشین استخراج شده بود، مشخص شد. سپس برای تطبیق امضای طیفی این کانی ها با امضای طیفی موجود در کتابخانة طیفی USGS از نمونه گیری مجدد استفاده شد. در نهایت، با به کارگیری الگوریتم های SAM و SID نقشه ها استخراج و با نقشه های موجود مقایسه شد. نتایج نشان داد که کارایی الگوریتم SAM با صحت کلی 85 درصد و ضریب کاپای 80 درصد از الگوریتم SID با صحت کلی 76 درصد و ضریب کاپای 68 درصد بیشتر است. همچنین، می توان از تصاویر ابرطیفی هایپریون با استفاده از الگوریتم SAM در شناسایی نواحی دارای فلز مس استفاده کرد.
مکان یابی فضایی سبز شهری در شهرداری منطقه ١٥ کلان شهر تهران در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در کنار سیستم های اطلاعات جغرافیایی، سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره به طور گسترده ای برای حل مسائل فضایی به کار گرفته می شوند. در این مقاله با ترکیب دو روش FAHP و TOPSIS، روش جدیدی برای انتخاب مکان بهینه با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی به کار گرفته شده است. در این زمینه، معیارهای انتخاب مکان بهینه، برای ایجاد فضای سبز شهری در مدل FAHP وارد و مقایسه شدند و سپس خروجی مدل FAHP به عنوان وزن معیارها در مدل TOPSIS به کار گرفته شد. طبقه بندی فضاهای مکانی در سطح منطقة ۱٥ کلان شهر تهران به منظور احداث یا پهنه بندی فضاهای سبز با استفاده از تکنیک ترکیبی مدل های FAHPو TOPSIS به صورت خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف انجام گرفت. زمین هایی که درجة تناسب خیلی خوب و خوب دارند، برای ایجاد فضای سبز شهری انتخاب می شوند. نتایج نشان می دهد که استفاده از مجموعه های فازی در ترکیب با مدل سلسله مراتبی، نه تنها سبب رفع ابهام از مدل ATP می شود، بلکه میزان خطای تورش ناشی از مقایسة دوبه دو لایه ها را نیز کاهش می دهد. درنهایت، ترکیب مدل FAHP با مدل TOPSIS، قابلیت استفادة همزمان از نظرهای مقیاسی کارشناسی را در کنار ایده آل های موجود همچون افزایش دقت و صحت طبقه بندی در لایه های اطلاعاتی، ممکن می سازد.
مدل سازی مکانی مناطق تغذیه آبخوان های کارستی با استفاده از مدل KARSTLOP(مطالعه موردی: آبخوان کارستی خورین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به علت ماهیت پیچیده مناطق کارستی، مبحث تغذیه در آبخوان های کارستی امری پیچیده بوده و تعریف تغذیه در شرایط مطلق امکان پذیر نیست. مناطق تغذیه، میزان و توزیع فضایی تغذیه در آبخوان های کارستی، بستگی به عواملی چون ژئومورفولوژی کارست و میزان توسعه آن، اقلیم، شیب، پوشش گیاهی، خاک و عوامل زمین شناسی دارد. آبخوان کارستی خورین در استان کرمانشاه، نقش مهمی در شکل گیری و استمرار حیات جوامع انسانی اطراف خود و اکوسیستم تالاب هشیلان دارد. هدف از پژوهش، مدل سازی مناطق تغذیه آبخوان خورین با استفاده از مدل KARSTLOP می باشد. بررسی نقشه پهنه بندی آبخوان خورین نشان می دهد که ۶۱% از مساحت آبخوان دارای میزان تغذیه بیش از ۷۰% بوده و ۸۸% از مساحت آبخوان، دارای تغذیه بیش از ۵۰% می باشد. این امر حاکی از میزان نفوذپذیری بالای آبخوان خورین است. تطابق نقشه پهنه بندی نهایی با نقشه ژئومورفولوژی کارست سطحی آبخوان، حاکی از نقش اصلی ژئومورفولوژی کارست در توزیع مکانی مقادیر تغذیه در آبخوان خورین می باشد. مناطق با میزان تغذیه بیش از ۷۰% منطبق بر نواحی توسعه یافته کارستی رأس کوهستان می باشد. ضخامت کم خاک، پوشش گیاهی نسبتاً تنک، تکتونیزه بودن منطقه، رخنمون سازند کربناته بیستون از دیگر عوامل مؤثر در میزان تغذیه بالای کوه خورین می باشند. بالا بودن میزان تغذیه و توزیع مکانی مناطق تغذیه آبخوان نشان می دهد که آبخوان در برابر انتشار آلودگی آسیب پذیر بوده و نیازمند برنامه های حفاظتی و مدیریتی جهت آلودگی با مدنظر قرار دادن نقشه پهنه بندی تغذیه و نقشه ژئومورفولوژی کارست سطحی می باشد.